Sangmoondong™ @sangmoondong Channel on Telegram

Sangmoondong

@sangmoondong


اولین مرجع تخصصی بررسی سینما و تلویزیون کره جنوبی

کانال یوتیوب:
↳ https://youtube.com/@sangmoondongpodcasts

کانال آرشیو:
↳ @SMDPlaylist

ربات کانال برای ارسال پیام‌هاتون:
↳ @SangMoonDongTeam_bot

Sangmoondong™ (Persian)

Sangmoondong™ یک مرجع تخصصی برای بررسی سینما و تلویزیون کره جنوبی است. این کانال شامل آرشیو فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی از کره جنوبی می‌باشد. علاقه‌مندان به فیلم‌ها و سریال‌های کره‌ای می‌توانند از این کانال برای کسب اطلاعات بیشتر و بررسی‌های کامل استفاده کنند. به جز کانال اصلی، Sangmoondong™ دارای یک کانال آرشیو به نام SMDPlaylist می‌باشد که شامل فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی مختلف از کره جنوبی است. همچنین، شما می‌توانید از ربات کانال به نام SangMoonDongTeam_bot برای ارسال پیام‌های خود استفاده کنید. پس اگر به دنبال بررسی جامع و کامل فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی کره جنوبی هستید، حتما به کانال Sangmoondong™ ملحق شوید!

Sangmoondong

18 Jan, 17:00


🎼 نامزدهای بهترین آلبوم موسیقی متن

1. Blood Free
Album: Mega
2. Dongjae, the Good or the Bastard
Album: Mega
3. Doubt
Album: Not Released
4. Gangnam B-Side
Album: Mega
5. Good Partner
Album: Mega
6. Hide
Album: Mega
7. Midnight Romance in Hagwon
Album: Not Released
8. Pachinko (Season 2)
Album: Mega
9. The Frog
Album: Not Released
10. Your Honor
Album: Mega

⤍ #Music
⤍ #SangmoondongFestival

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

18 Jan, 15:00


جشنواره‌ی 2024 سانگمون‌دونگ ⌛️

🏆 قراره که با هم بهترین سریالای سال پیش رو تو این بخش‌ها انتخاب کنیم:

🎼 بهترین آلبوم موسیقی متن
🙎🏻‍♂️بهترین بازیگر نقش اول مرد
🙍🏻‍♀️بهترین بازیگر نقش اول زن
🙎🏻‍♂️بهترین بازیگر نقش فرعی مرد
🙍🏻‍♀️بهترین بازیگر نقش فرعی زن
🎥 بهترین فیلمبرداری
🌌 بهترین طراحی صحنه
🌉 بهترین نورپردازی
🎞 بهترین تدوین
📝 بهترین فیلمنامه
🎬 بهترین کارگردانی
📺 بهترین سریال تلویزیونی

فرصت شرکت توی نظرسنجی هرکدوم از این بخش‌ها که ساعت 21 توی کانال قرار می‌گیره، 48 ساعته و نظرسنجی بعدی هم روز بعد از اعلام برنده‌ی نظرسنجی قبلی، توی کانال گذاشته می‌شه.
همین‌طور، اولین بخش که انتخاب بهترین آلبوم موسیقی متنه، ساعت 21 امشب توی کانال قرار می‌گیره. پس منتظر اعلام نامزدهای این بخش باشید!

⤍ #SangmoondongFestival

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

17 Jan, 17:00


🟪 چند حرف مهم درباره‌ی کانال و برنامه‌های آینده‌ی ما 🟪

سلام به همگی. ممنون که مثل همیشه کنارمون هستید... تا امروز چیزی نزدیک به چهار ساله که فعالیت کانال ما ادامه داشته و امیدوارم که تو این مدت، پست‌های کانال براتون جذاب و مفید بوده باشه.

🔡اول از همه از اون‌جایی که ازمون پرسیده بودین، جشنواره‌ی بهترین‌های 2024 قراره از فردا شروع بشه تا تو هفته‌های پیش رو، نظر شما رو درباره‌ی سالی که گذشت بدونیم.
مثل جشنواره‌های قبلی تنها دخالت ما تو این جشنواره انتخاب ده‌تا گزینه‌ست و این‌که کدوم رو بهترین می‌دونید، براساس رأی‌های شما انتخاب می‌شه.
یادتون نره برای این‌که نتیجه‌های جذاب‌تر و دقیق‌تری داشته باشیم، می‌تونید ما رو به دوستاتون معرفی کنید و فراموش نکنید که خوندن نقدهای کانال یا مرور کردن سریال‌ها، می‌تونه تو انتخاب بهترین‌ها خیلی کمکتون کنه.
جشنواره می‌تونه برای همه‌ی ما چالشی باشه که چقدر به جزئیات هر سریال توجه کردیم و چه حسی نسبت به اون جزئیات داشتیم.

از طریق لینک‌های زیر می‌تونید نتیجه‌ی جشنواره‌های گذشته‌مون رو مشاهده کنید؛
🏅 جشنواره 2022
🏅 جشنواره 2023

🔡دوم این‌که تو هفته‌هایی که نبودیم و پست‌هامون کمتر بود، در حال طراحی و کار روی برنامه‌های جدیدمون بودیم که از طریق اون فعالیت کانال رو از قبل کمی بزرگ‌تر و بهتر کنیم.
بخشی از این کارو، ما با پادکست فصل دوم بازی مرکب شروع کردیم، اما قراره که از این به بعد فعالیت‌های متنوع‌تری توی یوتیوب داشته باشیم. یکی از مهم‌ترین این برنامه‌ها نقد و بررسی سریال‌های قدیمی‌تره که جاشون همیشه توی کانال خالی بوده. پس اگه دوست داشتین از زمان انتشار محتوای جدیدمون خبردار شین حتماً کانال یوتیوبمون رو سابسکرایب کنید.
اما در کنار یوتیوب، ما در حال کار روی برنامه‌های دیگه و آماده کردنشون هستیم که جزئیات اون‌ها رو به محض این‌که به مرحله‌ی اجرا برسه بهتون می‌گیم.

🔡اما مورد مهم آخر! این‌که کانال ما قراره بزرگ‌تر و کامل‌تر بشه، به این معناست که به تیم بزرگ‌تری هم نیاز داره.
پس اگه دوست دارید با ما همکاری کنید و عضوی از تیممون باشید، می‌تونید از طریق این آی‌دی به ما پیام بدید تا بیشتر در موردش با همدیگه صحبت کنیم.
این همکاری می‌تونه تو هرکدوم از زمینه‌های زیر، یا فعالیت‌های پیشنهادی خودتون، باشه:

📰 پوشش و ترجمه‌ی اخبار؛
📝 همکاری با تیم نویسندگی، مثل نوشتن نقد و معرفی؛
🎙گویندگی و نریشن پادکست (انگلیسی و فارسی)؛
😀 و ترجمه‌ی زیرنویس فیلم‌ها

🔡و اما مثل همیشه امیدواریم که با نظرات و پیشنهاداتتون همراهیمون کنید؛ فراموش نکنید که هر پیشنهاد و نقدی که از ابتدای کارمون تا الان بهمون داشتید، می‌تونه به ادامه‌ی مسیرمون کمک خیلی زیادی بکنه.

🔡فعلاً پین‌های قبلی‌مون برداشته می‌شن، اما از طریق لینک‌های پایین می‌تونید از پین‌های قبلی کانال هم استفاده کنید (لیست‌ها به‌زودی آپدیت و کامل می‌شن):

⚪️لیست بهترین سریال‌های 2021
⚪️لیست بهترین سریال‌های 2022
⚪️لیست بهترین سریال‌های 2023
⚪️لیست همه‌ی هشتگ‌های کانال
⚪️لیست معرفی‌هامون

🔹 مرسی از این‌که تا الان همراه ما بودید ــ تیم سانگمون‌دونگ

Sangmoondong

16 Jan, 20:24


#موسیقی


⤍ #WorldMusic

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

16 Jan, 20:11


🗳 #گفت‌وگو

در بخش کامنت‌های این پست، می‌تونید درباره همه‌ی آثاری که این هفته دیدید، خوندید یا شنیدید صحبت کنید.
همین‌طور، اگه سؤال یا نکته‌ای هم دارید می‌تونید همین‌جا ازمون بپرسید.

پیشنهاد آزاد این هفته یه ویدیوگیمه.
اوری و جنگل کور، یه بازی با طراحی بصری-هنری به شدت خیره کننده و چشم نوازه؛ علاوه بر این آلبوم موسیقی متن بازی هم به بهترین شکل با این جزئیات دیداری ترکیب میشن.
نتیجه یه تجربه هنری شگفت انگیز و سیاله که همزمان هم چشمای بازیکنان و هم گوش‌هاشون رو جلا میده.
البته این که ریتم و پيوستگی این مجموعه هماهنگ چقدر یکدست حفظ بشه؛ به مهارت‌های بازیکن هم بستگی داره.
به محض ورود به بازی، با منوی آرامش بخش بازی مواجه میشید که به قدری بی نقصه که دلتون نمیاد ازش رد شید و بازی رو شروع کنید.
اما وقتی بعد از مقداری مکث و لذت بردن از موسیقی و طراحی هنری قاب، از منو رد میشید؛ افتتاحیه بازی با سکانس‌های سینماتیکش منتظر شماست که تو ده دقیقه یکی از به یاد موندنی‌ترین داستا‌ن‌های کوتاه رو برای شما به تصویر بکشه.

⤍ #Conversation

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

15 Jan, 20:29


#نقد

📺 نقد و بررسی سریال #مسائل_خانوادگی (Family Matters)
📝 نویسنده: کیم جونگ مین
🎬 کارگردان‌: کیم گوک - کیم سون
📝 امتیاز سانگمون‌دونگ: ★☆☆☆

▪️ صفحه سریال در سایت MDL

کیدراما امسال سریالای خوبی که با رویکرد هجو و عناصر پست مدرن پیش رفته باشن کم‌ نداشت؛ اما مسائل خانوادگی یه مورد ویژه‌اس‌.
برخلاف دونگجه یا راه در رو، این سریال با خشونت صریح‌تری همراهه.
ویژه‌ترین نکته داستانی سریال هم همینه.
این مسئله نه تنها در سکانس‌های اکشن، بلکه در دیالوگ‌ها و جهان‌بینی سریال هم جریان داره؛ در واقع میشه گفت واکنش‌ها و افکار کاراکترای سریال بیش از حد غیرعادیه و یا به زبان دیگه اون‌ها در مقابل خشونت خیلی عادی واکنش نشون میدن.
داستان این سریال ۶ قسمتیِ شبکه کوپنگ پلی در مورد خانواده‌ای عجیب و‌ نامتعارفه که تو محل زندگی جدیدشون با چالش‌هایی مواجه میشن.
خانواده‌ای که جنس اون‌ها رو میشه از خانواده‌های آشنای کورئیدا در هیچکس نمی‌داند و دله دزدها دونست؛ اما خب این دو مورد در عین شباهت‌های بسیار کلیِ روی کاغذشون، تقریبا هیچ شباهتی بهم ندارن.
این مورد به خاطر اینه که علی رغم اینکه جزئیاتِ روابط، تقریبا همخوانی کامل با هم دارن؛ اما به واسطه نوع پرورش سریال و ژانرِ اون، نمیشه شباهت‌های زیادی تو روند داستان دید.
البته که به واسطه رگه‌های درامی که در لحظات سریال وجود دارن؛ میشه شباهت‌هایی رو شناسایی کرد.
سریال از همون لحظه اول ترسی نداره تا برای بیننده فاش کنه که یه جای کار می‌لنگه.
نتیجه هم اینه که وقتی ما با این مسئله مواجه می‌شیم که خانواده‌ی اصلی داستان‌مون به معنای عام یه خانواده محسوب نمیشن؛ اصلا تعجب نمی‌کنیم؛ جوری که انگار می‌دونستیم‌ این لحظه قراره فرا برسه.
همون‌طور که گفتیم جهان سریال پر شده از دارک کمدی، هجو و به طور خاص خشونتی کمی بی پرواتر از حد معمول کیدراما.
سریال یه سلسله‌ای از درگیری‌ها و اتفاقات داره که به شکل دومینو‌وار به سمت هسته حرکت می‌کنن؛ درست مثل ساختار فیلم‌های اکشن.
همون‌طور که اونجا شخصیت اصلی برای مواجهه با ضدقهرمان باید افراد زیادی رو شکست بده؛ اینجا هم با هر واکنش حق‌جویانه‌ی قهرمان‌های داستان، اون‌ها به شکلی ناخواسته بیشتر وارد مرکز توجه و درگیری‌ها میشن و بیشتر و بیشتر به عمق فسادی تاریک سفر می‌کنن.
اولین مورد هم که با رخ دادنش باعث شروع ریزش دومینو میشه؛ تو همون سکانس‌ اول سریال رخ میده.
درگیری تصادفی قهرمان‌ها با فردی که بعد از باز کردن صندوق ماشینش، یه قاتل از آب درمیاد.
البته که خانواده ما، خیلی شیک و معمولی با جنازه مواجه میشن و با راه حلی ساده، در عین خونسردی، جنازه‌ رو از سرشون باز می‌کنن.
این اتفاقات به تهدیدای مدرسه و تهدیدای اتفاقی افرادی که خودشون رو خادمین کلیسا معرفی می‌کنن گره می‌خوره و هر کدوم از اون‌ها یک نسل از خانواده رو به طور موازی درگیر ماجرایی جنایی می‌کنه.
روند سریال تو این قسمت‌ها هر چقدر از لحاظ دراماتیک و نسبتا کمدی جالبه؛ از لحاظ اکشن و پیرنگ جنایی تعریفی نداره که اولی رو میشه به محدود بودن بودجه‌ی سریال مرتبط دونست.
با پیشروی داستان اما، همون قدر که اکشن سریال مقداری جالب‌تر میشه؛ ژانر جنایی سریال تو لحظات هجو‌آمیز و تصادفیش همچنان سرگرم کننده و جذابه.
کمدیِ فیلم‌نامه رو میشه نکته نجات دهنده لحظات جناییِ ضعیف، کسالت بار و ساده لوحانه‌ی سریال دونست.
هر چند تو قسمت پایانی این کمدی کمرنگ‌تر میشه و جای خودش رو به درام میده که اون‌هم از لحاظ فنی و کیفی تلخ و شیرینه.
به طور کلی میشه گفت که هر چقدر خونسردی و کمدی تلخِ مربوط به خانواده قهرمانِ داستان جذابه؛ این مورد در مورد شخصیت‌های فرعی نسبتا ضعیف عمل کرده.
البته که در این بین بازی جذاب و کم نقص به دونا هم تاثیر بسزایی تو موفقیت این موارد داشت.
در پایان، لحظات اکشن سریال تو نبردای موازی سکانس‌های پایانی خلاقیت‌های قابل توجهی رو در کنار لحظات ضعیفش ارائه میده تا ضعف اون‌ها رو تا حدود زیادی در کیفیت ریتم کلی داستان بپوشونه.
سریال با سکانس پایانی خودش نشون میده که ماجرا همچنان تموم نشده و باید منتظر فصل دوم احتمالی باشیم.
تصادف‌هایی که در واقع همه برنامه‌ریزی‌های یه تیم حرفه‌ای بودن هنوز به مراحل اصلی خودشون نرسیدن و باید ببینیم که سریال به کجا خواهد رسید‌.
آیا تو فصل دوم سریال موفق میشه تصادف‌هایی که حالا دیگه تصادف و اتفاق نیستن و بخشی از یه نقشه هستن رو با موفقیت هضم و حل کنه یا نه؟

⤍ #FamilyMatters
⤍ #Criticism

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

12 Jan, 16:58


#پیشنهاد_فیلم

🎞 امتیاز سانگمون‌دونگ: ★★☆☆

دزدان فروشگاه، فیلمی ساخته‌ی سال 2018 و برنده‌ی نخل طلاست که هیروکازو کورئیدا اون رو کارگردانی کرده.
فیلم درباره‌ی یک خانواده عجیب و پنج نفره‌ست که جدای از شغل‌های پاره‌وقتی که دارن، با دزدی کردن روزگار خودشون رو سپری می‌کنن و هرکدوم، نقش عجیبی رو ایفا می‌کنن؛ تا این‌که گذر زمان و پیش اومدن اتفاقاتی باعث می‌شن که نتیجه‌ی تمام کارهای گذشته خودشون رو ببینن.
یک شب، زمان برگشت پدر (اوسامو شیباتا) و پسر خانواده (شوتا) از یک فروشگاه دزدی‌‌، به یک دختر بچه (جوری) برخورد می‌کنن و تصمیم می‌گیرن که اون رو با خودشون به خونه ببرن. اما زمانی که به خونه می‌رن، متوجه می‌شن که جوری مورد آزار و اذیت خانواده‌ش قرار می‌گرفته و روی بدنش آثاری از ضرب و شتم وجود داره، و به دلیل نداشتن سر پناه جوری رو پیش خودشون نگه‌ می‌دارن. بعد از این، جوری هم از بودن کنار این افراد لذت می‌بره و اون‌ها رو به عنوان خانواده‌ش می‌پذیره.
داستان این خانواده پنج نفره و جوری از اینجا جرقه می‌خوره و این شش نفر در قالب یه خانواده، با هم روزهایی رو سپری می‌کنن.
اما یک روز که شوتا و جوری برای دزدی به فروشگاه می‌رن، برنامه اون‌جور که باید پیش نمیره و در نهایت باعث فروپاشی خانواده و جدایی‌شون از همدیگه می‌شه. در ادامه، سایه‌ی سیاه فروپاشی باعث فاش شدن تمام رازهای دفن شده‌ی این خانواده برای مخاطب و حتی خود شخصیت‌ها می‌شه.
هرکدوم از شخصیت‌ها، به مسیری کشیده می‌شن و راهشون از همدیگه جدا می‌شه و فیلم با سکانسی از جوری به پایان می‌رسه.

داستان به آرومی و با طمانینه پیش می‌ره و بن مایه‌ی اصلی فیلم، خانواده‌ست. حتی با این‌ که زندگی اعضای این خانواده پر از رنج و بدبختیه و هرکدوم نقص‌هایی رو دارن، مورد قضاوت قرار نمی‌گیرن و تا انتها بدون سوگیری تک تکشون رو گوشه‌ی ذهن خودمون داریم.
در فیلم به هرکدوم از شخصیت‌ها زمانی برای شناخت داده می‌شه و ما مختصری با هرکدوم و سرگذشتشون آشنا می‌شیم؛ جز یک مورد خاص(آکی) که درباره‌ی اون به درستی پردازشی صورت نگرفته.
همین‌طور فضاسازی خونه و رابطه‌ی بین افراد احساس گرمی و صمیمیت رو به مخاطب القا می‌کنه.
ارتباط مادربزرگ با آکی؛ ارتباط نوبویو با جوری؛ ارتباط اوماسو و شوتا؛ هرکدوم به نحوی قلب و احساسات ما رو لمس می‌کنن.
به دلیل جریان آروم و ریتم کند، ابتدای فیلم ممکنه برای بعضی از مخاطبین حوصله سر بر باشه و بعضی‌ها هم از اون لذت ببرن. با این وجود در نیمه‌ی انتهایی فیلم شاهد جریان سریع‌تری هستیم و تمامی سرنخ‌ها به جواب می‌رسن.
همچنین یک سری علامت‌ سوال‌ها تا انتها با ما باقی می‌مونن که می‌تونیم به عنوان ضعف داستان در نظر بگیریم. اول از همه، این‌که شخصیت‌پردازی آکی متناسب با فضای فیلم و دیگر شخصیت‌ها نیست. برای ما مشخص نیست که چرا از خانواده‌ی خودش جدا شده و با این خانواده زندگی می‌کنه؟ چرا خانواده‌ش باهاش در ارتباط نیست و تلاشی برای اون نمی‌کنه؟ چرا اینقدر با مادربزرگ صمیمیه؟
چرا مادر خانواده (نوبویو) اون حد از ارتباط صمیمی رو با شوتا نداره؟
و خیلی چرایی‌های دیگه که از کارهای این زوج مشخص نیست.
شاید اگه به این مسائل اشاره می‌شد، داستان فیلم برای مخاطب ملموس‌تر می‌بود و باهاش بیشتر ارتباط می‌گرفت.
اما با تمام ایرادات موجود از دیدن این فیلم پشیمون نمی‌شین و زمان دلچسبی رو سپری می‌کنید.

⤍ #Shoplifters
⤍ #Recommendation

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

11 Jan, 16:00


#نقد_فیلم

📹 نقد و بررسی فیلم #من_جلاد (I, the Executioner)
📝 نویسنده: ریو سونگ وان
🎬 کارگردان‌: ریو سونگ وان
📝 امتیاز سانگمون‌دونگ: ★☆☆☆

▪️ صفحه فیلم در سایت MDL

امروز، چیزی حدود ده سال از اکران فیلم کهنه‌کار (Veteran) می‌گذره.
اکران کهنه‌کار با زوجِ بازیگری جذاب هوانگ جونگ مین و یو آه این تونست رکوردهای زیادی رو بشکنه و با چیزی حدود سیزده میلیون بیننده، پنجمین فیلم پرفروش تاریخ کره بشه.
این فروش بزرگ به احتمال زیاد مهم‌ترین دلیلی بود که بعد از این وقفه‌ی طولانی، ریو سونگ وان و هوانگ جونگ مین تصمیم گرفتن دوباره با قسمت دوم این فیلم به پرده‌ی سینما برگردن.
تکرار این الگو برای سینمای کره یک‌بار دیگه خوش‌یمن بود و فیلم منِ جلاد تونست تو باکس‌آفیس فیلم‌های داخلی فروش خیلی خوبی داشته باشه و بعد از فیلم نبش قبر، دومین فیلم پرفروش سال لقب بگیره.

با این همه قسمت دوم تفاوت‌هایی هم داره و فیلم منِ جلاد مثل قسمت قبلی به سراغ دنیای فاسد قدرت نرفته.
اینبار فیلم ضدقهرمان رو فردی از خودِ ایستگاه پلیس قرار داده، که تصمیم گرفته مقابل سیستم قرار بگیره. این کاراکتر پلیسی جوون به اسم پارک سون وو (با بازی جونگ هه این)ئه که می‌خواد خودش، بالاتر از قانون، عدالت رو با قتل بقیه‌ی خلافکارها برقرار کنه.
برخلاف این پیش‌زمینه اما پارک سون وو کاراکتری نیست که به دنبال عدالت باشه؛ بلکه اون همه‌چی رو مثل بازی‌ای می‌بینه که باید در اون برنده بشه و ازش به‌عنوان یک خدا نام برده بشه. این خصوصیت باعث شده رفتارهای پارک سون وو غیرقابل پیش‌بینی باشه و جذابیت‌های کلاسیک ضدقهرمان‌ها رو همراهش داشته باشه.
پارک سون وو برای رسیدن به اهدافش و پیچیده‌تر کردن این بازی به کارآگاه سو دو چول (هوانگ جونگ مین) نزدیک می‌شه. این اتفاق باعث شده تا فیلم تمرکز خیلی زیادی روی ارتباط بین قهرمان و ضدقهرمان خودش داشته باشه و فیلم رو با اون‌ها پیش ببره.
از طرف دیگه ما مثل قسمت اول با سکانس‌های اکشن و کمدی زیادی طرف هستیم، که امضای فیلم و کارگردان هستن. هرچند که مهم‌ترین دلیل جذابیت فیلم، به احتمال زیاد کاراکتر سو دوچول و بازی هوانگ جونگ مین در این نقش بوده. سو دوچول کاراکتری سرخوش و نه‌چندان جدیه که کنترل زیادی روی خشمش نداره، اما خط قرمزهایی داره که هرگز از اون‌ها عبور نمی‌کنه و البته، هرگز قانون رو زیر پا نمی‌ذاره.
تو این قسمت ما همزمان با قتل‌ها، جزئیات زیادی رو از زندگی سو دوچول می‌بینیم؛ تا جایی‌که می‌تونیم برای فیلم یک پیرنگ دیگه، یعنی خشونت دبیرستانی علیه پسر سو دوچول رو هم در نظر بگیریم که موازی با پیرنگ اصلی جلو می‌ره.

اگه بخوایم درباره‌ی فیلمنامه‌ی سریال صحبت کنیم، باید به ایرادات زیادی اشاره کنیم. اما مهم‌ترین ایراد در این بین می‌تونه عدم توانایی فیلم برای ساخت تنش و تعلیق باشه.
فیلمنامه قبل از این‌که به پرده‌ی پایانی برسه، با وجود تایم زیادی که داره کشمکش زیادی بین قطب مثبت و منفی داستان درست نمی‌کنه و در نهایت هم به شکلی تصادفی، جایی‌که سو دوچول متوجه هویت پارک سون وو می‌شه، اون‌ها رو به هم می‌رسونه.
از طرف دیگه این لحظات تصادفی قبل از این هم نقش زیادی تو داستان دارن و انسجام اون رو تا حد زیادی کم کردن.
در کنار این‌ها روایت موازی داستان هم در نهایت نمی‌تونه ارتباط زیادی بین بخش‌های دیگه‌ی روایت ایجاد کنه و باز هم کاملاً تصادفی، اون‌ها رو در راستای هم قرار می‌ده تا پایان‌بندی فیلم رو پرتنش‌تر کنه.
ایرادهایی که علی‌رغم سادگی آزاردهنده‌ی قسمت قبل، در اون وجود نداشتن.

در سمت مقابل اما ریو سونگ وان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین کارگردان‌های اکشن سینمای کره (و به احتمال زیاد مهم‌ترین اون‌ها)، باز هم توانایی خودش رو برای تبدیل لحظات کوچیک به لحظات سرگرم‌کننده نشون می‌ده.
فیلم نه تنها سکانس‌های اکشن خوبی داره، بلکه فضای سرخوشانه‌اش رو تا انتها، هرچند که کمدی اون به اندازه‌ی قسمت اول خوب نیست و ضعف‌های خودش رو داره، حفظ می‌کنه.
این کارگردان با شناخت عمیقی که از اکشن‌های رزمی شرقی داره، امضای خودش رو پای این سکانس‌ها می‌زنه. اما شاید مهم‌ترین توانایی ریو سونگ وان این باشه که با داشتن بودجه و امکانات محدود، همچنان تونسته فضای دلخواهش رو بسازه.

منِ جلاد هرچقدر هم که با کهنه‌کار متفاوت باشه، در نهایت به همون مسیری وارد می‌شه که اون دنبال می‌کرده. این فیلم هم درست مثل کهنه‌کار با تمِ ساده‌‌ای که داره، مقابله‌ی پلیسی جذاب با فردی که تصور می‌کنه فراتر از قانون هست رو به نمایش می‌ذاره؛ پلیسی که همه‌ی تلاشش رو می‌کنه تا نظم به دنیایی که به نظر می‌رسه چندان هم عادلانه نیست برگرده.

⤍ #ItheExecutioner
⤍ #Criticism

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

08 Dec, 20:00


[4] #نقد

برای صحبت از بازی‌ها باید سریال رو به دو بخش تقسیم کنیم:

سه کاراکتر اصلی یعنی جانگ ته سو (با بازی هان سوک کیو)، هابین (با بازی چه وون بین) و کیم سونگ هی (با بازی چو یو هوا) اجرایی داشتن که از دلایل موفقیت سریال بوده.
هان سوک کیو و چه وون بین، به‌عنوان دو کاراکتر سرد و درون‌گرا که دیالوگ‌های کمی هم دارن، با بازی خوبشون این کاراکترها رو زنده‌تر کردن و اجازه ندادن ضعف‌های فیلم‌نامه، یا لحظات آروم اون، زیاد به چشم بیان. هان سوک کیو مثل همیشه با فن بیان بی‌نقص و اندازه‌اش نقش پررنگی تو انتقال احساسات داشته. البته در کنار این فن بیان، کاری که هان سوک کیو تو لحظات مهم با چشم‌ها و بقیه اعضای صورتش انجام داده هم نقشی به همین اندازه پررنگ داشته.
چه وون بین هرچند که نمی‌تونه میمیک‌هایی تو این سطح داشته باشه، اما همچنان در اجرای حالات مختلف هابین خوب عمل کرده و بخش زیادی از پیچیدگی‌های این کاراکتر رو به تصویر در آورده.
در آخر باید از کاراکتر قاتل سریال با بازی چوی یو هوا هم گفت؛ چرا که به خوبی تونسته بدون حذف بخش تیره‌ی کیم سونگ هی، اون رو از نگاه‌ها پنهان کنه و نقش فردی مظلوم رو بازی کنه.

از طرف دیگه اما بقیه‌ی بازیگران سریال عملکردی متوسط یا ضعیف داشتن که با پرداخت کمتر فیلم‌نامه هم همراه شدن. دو کاراکتر زیردست جانگ ته سو (به خصوص کاراکتر لی او جین با بازی هان یه ری) نقشی کلیشه‌ای و تنها برای پررنگ کردن تضادها داشتن و نتونستن از لحاظ بازی و شخصیت‌پردازی، چیزی بیشتر ارائه بدن. همین‌طور کاراکتر پارک جون ته و پدرش هم به هیچ‌عنوان چیزی که باید رو نشون ندادن و از استانداردهای سریال پایین‌تر بودن.

⤍ #Doubt
⤍ #Acting
⤍ #Criticism

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

08 Dec, 19:45


[3] #نقد

وقتی درباره‌ی کارگردانی تردید حرف می‌زنیم باید به دو نکته‌ی مهم برگردیم: اتمسفر و بازی‌ها.

همه‌ی عواملی که سریال ازشون بهره برده، هدفشون چیزی جز ساختن حال و هوای مبهم و سنگین اون نیست. این اتمسفر باعث شده سکانس‌ها طولانی‌تر و ریتم درونی سریال نسبت به بقیه‌ی آثار جنایی، آهسته‌تر باشه. تو این بخش مهم‌ترین چیزی که می‌شه درباره‌اش صحبت کرد تکرارهای کارگردان، از جمله تکرار مداوم حرکت‌ها، صداها و میزانسن‌هاست.

بخشی از این عوامل مثل کنتراست بالا و اغراق‌آمیز سایه‌ها، فضای بسته‌ی درون و بیرون در و پنجره‌ها، درون قاب بودن تا به ما هشدار بدن چیزی فراتر از سطح داستان در حال رخ دادنه. این جزئیات، باعث پر شدن فضای سرد و ساکن سریال با نشونه‌هایی شدن که از تاثیر دراماتیک خوبی برخوردارن. عامل دیگه اما، نگاهی بوده که دوربین با محل و زاویه‌ی قرارگیری به عوامل درون قاب، به این فضا بخشیده. قاب‌ها (که معمولاً نزدیک یا متوسط هستن) مدام از زاویه‌های قبلی تکرار می‌شن تا ما رو به منشأ حوادث برگردونن؛ به خونه، جایی که شروع کشمکش‌های دو کاراکتره؛ به محل جرم، که بعدها مشخص می‌شه نقش اصلی رو در وقایع بعدی داشته؛ و به خلوت کاراکترها، که اون‌ها رو مستقیم مقابل تماشاگر قرار می‌ده. مورد آخر، انتخاب رنگ‌هاست که هماهنگی خوبی با نورپردازی داشتن؛ رنگ‌ها (به جز فلش‌بک‌ها که در تضاد با این رنگ‌هان) بیشتر کدر و خنثی انتخاب شدن که از شدت بالای نورها کم کرده و البته از هارمونی و ظرافت خوبی هم برخورداره.

سریال همین‌طور تقریباً تدوینی موازی داره و حال و هوایی که گفته شد، همه‌ی لایه‌های داستان رو در بر گرفته. کارگردانی سریال هرچند مهم‌ترین تاثیر و تمرکز قاب‌ها رو به دو کاراکتر اصلی محدود می‌کنه، اما وقتی به سراغ مظنونین می‌ره، فضای بصری رو عوض نمی‌کنه. همین‌طور، وقتی داستان به اداره‌ی پلیس برمی‌گرده، ما همچنان همون قاب‌ها، موسیقی و چینش صحنه رو می‌بینیم که با وسواس و نظم زیادی ساخته شده. هرچند که کاراکترها، مثل همکاران جانگ ته سو، این‌جا با پرداختی ضعیف و قابل حذف تو فیلم‌نامه قرار گرفتن، اما این مسئله اون‌ها رو در فضای داستان نگه داشته و آسیب رو تاحدی کمتر کرده.

این اتمسفر تا هفته‌ی پایانی که تعدد حوادث آسيب‌هایی بهش وارد می‌کنه ادامه داره؛ هرچند که بعد از اون هم، همچنان قابل قبول باقی می‌مونه.

⤍ #Doubt
⤍ #Directing
⤍ #Criticism

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

07 Dec, 22:45


[2] #نقد

بعد از این، فیلم‌نامه با اضافه کردن مظنونین دیگه ریتم پر شتاب‌تر و البته مشخص‌تری به پرونده‌ی قتل می‌ده.
در این بین جانگ ته سو و هابین همزمان با هم اهدافشون رو پیش می‌برن تا ارتباط بین این دو به‌عنوان مسئله‌ی اصلی داستان، پررنگ‌تر از هفته‌ی اول باشه.
فیلم‌نامه برای حفظ این تردیدها، پیوسته از طریق تحقیقات پلیس به سمت هابین حرکت می‌کنه و همزمان، نشونه‌ها هم بارها به حضور اون در صحنه‌ی قتل اشاره می‌کنن؛ اما از اون‌جایی که هابین پیش از این برای خودش عذری موجه درست کرده، از لیست مظنونین خط می‌خوره.
درمقابل اما، نویسنده دو مظنون دیگه پیش رویِ ما قرار می‌ده؛ چوی یونگ‌مین، خلافکاری که به‌عنوان سردسته‌ی بچه‌های بزهکار زندگی می‌کنه و پارک جون ته، معلم دبیرستان هابین.
در مسیر تکمیل پرونده، پرونده‌ی یک قتل دیگه هم به پرونده‌ی قبلی اضافه می‌شه تا از دید پلیس، این قتل‌ها سریالی و مرتبط باشن.
این اتفاق شک جانگ ته سو به هابین رو بیش از پیش می‌کنه؛ چرا که قربانی، حالا دوست صمیمی اون، لی سوهیونه. با اضافه شدن این پرونده فلش‌بک‌های نویسنده هم کمی واضح‌تر می‌شن. از این‌جا مادر هابین به‌عنوان کاراکتری تاثیرگذار در بین قطعات پازل قرار می‌گیره و بالأخره، بخشی از انگیزه‌ی هابین رو در این ماجرا فاش می‌کنه. هابین درست مثل پدرش به این پرونده اهمیت می‌ده؛ اما چرا؟

این بخش از ماجرا به فیلم‌نامه کمک کرده تا ریتمِ اصلی‌ش رو به دست بیاره. فیلم‌نامه ضمن حفظِ نقاط مثبت اولیه‌اش، با اضافه کردن کاراکترهای دیگه همراه شدن با داستان رو راحت‌تر کرده. نویسنده همچنان تعادل بین دو فضا (پلیسی و درام) رو حفظ کرده و از این طریق، دو شخصیت اصلی رو هم کامل‌تر کرده تا همچنان به‌لحاظ داستان‌گویی تحسین برانگیز باشه.
اما سرانجام دو اتفاق، داستان رو به سمت گام پایانی سوق می‌دن: پیدا شدن سروکله‌ی موتورسواری مرموز و البته، خیلی مهم‌تر، افشای راز مادر هابین.

هابین با دنبال کردن پرونده، بالأخره از طریق چوی یونگ‌مین متوجه نقش مادرش در مرگ لی سوهیون شده.
اون ویدئویی رو می‌بینه که در اون، مادرش در حال خاک کردن سوهیونه و همزمان، با موتورسواری ملاقات می‌کنه که به دنبال قاتل می‌گرده.
اون به کمک این موتورسوار، چوی یونگ‌مین رو گیر میندازه تا به وسیله‌ی زور، از حقیقت ماجرا باخبر بشه. از سوی دیگه اما، ویدئو به دست جانگ ته سو هم رسیده. اون با دیدن ویدئو یک گام محکم به سمت باور کردن هابین برمی‌داره و بالأخره می‌تونه به ماجرا از زاویه‌ا‌ی دیگه نگاه کنه؛ حالا به نظر اون، هابین به دنبال حل پرونده‌ی دوست و مادرشه و هدفش از دنبال کردن چوی یونگ‌مین تنها انتقام گرفتنه.
اما اوضاع باز هم پیچیده‌تر از اینه؛ چرا که حالا، گیر افتادن چوی یونگ‌مین به شکل مرموزی به کشته شدن اون منجر شده.
این‌بار جانگ ته سو دخترش رو در صحنه‌ی قتل می‌بینه و برخلاف گذشته، تلاش می‌کنه اون رو باور و ازش محافظت کنه. در این حین اما بالأخره تحقیقات پلیس به سمت هابین برمی‌گرده و جانگ ته سو و هابین نهایتاً در یک سمت قرار می‌گیرن.
هابین بالأخره به اداره‌ی پلیس احضار می‌شه.

این مرحله از فیلم‌نامه، همچنان با ریتم گذشته پیش رفته. نویسنده مراحلِ باور اولیه‌ی جانگ ته سو رو از طریق پرونده به نمایش گذاشته و به‌خوبی جای کاراکترها رو با همدیگه عوض کرده. اما فیلم‌نامه بالأخره وجوه منفی‌ش رو هم به نمایش می‌ذاره. کاراکتر پارک جون ته و پدرش (مرد موتورسوار) به اندازه‌ی کافی جزئیات نداشتن تا نقش مهمشون رو ایفا کنن. از طرف دیگه و خیلی مهم‌تر، تعادل پیشین سریال هم تاحدی به هم خورده و وجه درام داستان، بر بخش جنایی اون تسلط پیدا کرده. اما پرده‌ی پایانیِ داستان، جاییه که تمامی رازها افشا می‌شن.

زمان رسیدن به جواب‌ها رسیده. نویسنده باید برای هردو پرونده‌ی قتل پاسخ قانع‌کننده‌ای داشته باشه و هردو خط داستانی رو کامل کنه.
و این‌جاست که درنهایت سریال خیلی جدی‌تر با مشکلات خودش روبه‌رو می‌شه؛ چرا که دیگه نمی‌تونه با باقی گذاشتن حس تردید و تعلیق اتمسفر ایجاد شده رو ادامه بده. از طرف دیگه، حالا تردید ما هم نسبت به کاراکترها به یقین تبدیل شده و تعادل بین کشمکش‌ها که از ابتدا به داستان معنا داده بود، از بین رفته.
با همه‌ی این‌ها انتخاب‌های نويسنده به خودی خود بد نبودن؛ قاتلِ واقعی سریال، کاراکتری غیرقابل پیش‌بینی اما فکرشده‌ست که می‌تونه انتخابی کاملاً مناسب برای پایان دادن به داستان باشه.
اما... مراحل دستگیری قاتل نه‌تنها هیچکدوم از جزئیات گذشته رو نداره، بلکه اون‌ها رو در کنار فلش‌بک‌هایی قابل پیش‌بینی قرار داده. نویسنده تمام مراحل پایانی حل پرونده رو فدای تکمیل ارتباط بین جانگ ته سو و هابین کرده؛ نکته‌ای که به هیچ‌عنوان کمک کننده نبوده و تمامی سکانس‌های مربوط به اون هم ضعیف و بدون جزئیات بودن.

⤍ #Doubt
⤍ #Criticism

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

03 Dec, 18:30


#پیشنهاد_فیلم

🎞 امتیاز سانگمون‌دونگ: ★★★☆

شب غم‌انگیز اولین تجربه‌ی بلند یون سونگ هیون در سال 2010، فیلمی در ژانر بلوغ و درام دبیرستانیه؛ این فیلم، روایتی پیچیده از دوستی سه پسر دبیرستانیه که نتیجه‌اش، خودکشی پر از ابهام یکی از اون‌هاس. داستان فیلم با آگاهی ما از این حادثه‌ی تلخ شروع می‌شه و از طریق پیگیری پدر این کاراکتر برای فهم چرایی اتفاق، از طریق فلش‌بک به ابتدای ماجرا، به روایت اتفاق‌هایی که در این مسیر افتاده می‌پردازه.
فیلم شب غم‌انگیز، فضایی سرد و واقع‌گرایانه داره؛ اما کارگردان در کنار این‌که اتمسفر رو به درستی با میزانسن خنثی و رئالیستی‌اش ساخته، از جزئیات و نشونه‌هایی بیشتر هم استفاده کرده تا بیننده رو با این فضای سرد همراه‌تر کنه. این فضا، پر از سرکوب‌ها، احساسات ناگفته و کشمکش‌های درونی‌ایه که بیشتر اون‌ها به کاراکتر گی ته (با بازی لی جه هون) مربوط می‌شه. این نکته، باعث می‌شه تا اهمیت بازیگری تو فیلم بسیار زیاد باشه و البته، لی جه هون تو انتقال این احساسات، یکی از بهترین بازی‌هاش رو در ابتدای کارنامه‌اش انجام داده.
فیلم از طریق کاراکتر پیچیده‌ی گی ته، به بحران‌های هویتی و شناختی در سنین بلوغ پرداخته؛ این بحران‌ها از طریق کشمکش‌ها و واکنش‌هایی نمایش داده شدن که درصد زیادی از اون‌ها در لایه‌های عمیق‌تر فیلم پنهان شدن؛ اما فیلم تو آخرین پرده‌اش با برگشتن به نشونه‌های ابتدای داستان، این لایه‌ها رو برای بیننده آشکارتر می‌کنه تا هیچکدوم از ما چاره‌ای جز مواجه‌ی خشن و مستقیم با واقعیت نداشته باشیم.
شب غم‌انگیز فیلمی درباره‌ی احساس گناه‌ها، خشم‌ها و غم‌هاست؛ درباره‌ی صدای دردهایی که قبل از این‌که فریاد زده بشن، در نطفه خفه شدن.

⤍ #BleakNight
⤍ #Recommendation

        ❲ @Sangmoondong ❳‌

Sangmoondong

02 Dec, 19:45


#موسیقی_متن


⤍ #OST & #BGM
⤍ #Reply1988

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

02 Dec, 19:05


#معرفی_نویسنده

آثار پیشنهادی از کیم اون هی:

● Signal
● Kingdom
● Kingdom: Ashin of the North
● Revenant

⤍ #Writer
⤍ #Introduction

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

02 Dec, 19:00


#معرفی_نویسنده

کمتر نویسنده‌ای خارج از مرزهای کره به اندازه‌ی کیم اون هی شناخته‌شده‌ست.
این نویسنده‌ی پنجاه و دو ساله، در دهه‌ی نود فعالیتش در تلویزیون رو شروع کرد؛ هرچند که این فعالیت با دستیاری در فضای سرگرمی همراه بود، اما ادامه‌ی این مسیر اون‌قدر موفق بود که کیم رو به یک نویسنده‌ی اصلی در این صنعت تبدیل کنه.
جرقه‌ی این تغییر اما با کمک‌های کیم به همسرش، جانگ هانگ جون، که یک نویسنده و کارگردان نسبتاً نام‌آشنا در اون زمان بود خورده شد؛ چرا که بازنویسی فیلم‌نامه‌ها باعث شد کیم اون هی بیشتر از گذشته در نویسندگی جدی و به این حرفه علاقه‌مند بشه.
از سال 2011 و با سریال نشانه از شبکه SBS بود که کیم اون هی تبدیل به نویسنده‌ی اصلی در تلویزیون کره شد. این سریال، سوژه‌ی کالبدشکافی و پرده‌برداری از رازهای یک قتل رو دنبال می‌کنه. ریتینگ 25 درصد در آخرین قسمت، یک شروع کاملاً موفق برای این نویسنده به شمار میومد و این موفقیت، باعث شد که کیم در سال‌های بعد از اون، دو همکاری دیگه در ژانر جنایی با شبکه SBS داشته باشه؛ هرچند که شبح و سه روز موفقیت اولین سریال نویسنده رو نداشتن، اما جایگاهش رو به عنوان یک نویسنده محکم‌تر کردن.
از همین دوره، علاقه‌ی کیم اون هی به تحقیق و پژوهش عمیق‌تر (با توجه به اینکه رشته‌اش در دانشگاه هم ادبیات بوده) به طور ویژه در کارهاش دیده می‌شه. کیم وقت بسیار زیادی برای سوژه‌هاش می‌ذاره و با مهارت خودش هرکدوم از این سوژه‌های منحصربه‌فرد رو با ژانرهایی متناسب به زبان درام برمی‌گردونه.
اما احتمالاً برای بیشتر ما مهم‌ترین تجربه‌ی این نویسنده سریال سیگنال بود که در سال 2016 برای شبکه‌ی tvN ساخته شد. این سریال ژانر مشابه اما فضایی نسبتاً عامه‌پسندانه‌تر از سریال‌های قبلی نویسنده داره و اوج پختگی و توانایی نویسنده در اجرا کردن ویژگی‌هایی که ازشون صحبت شد در اون سال‌ها به حساب میاد؛ سیگنال با روایت موازی، رفت و برگشت‌های زمانی و البته روایت پیچیده‌اش به‌عنوان یک سریال تلویزیونی در ذهن‌ها مونده. ترکیب شدن حادثه‌های واقعی و ماورالطبیعه از این سریال تا به امروز امضای این نویسنده حساب می‌شه و تو انتخاب سوژه‌ها هم تاثیر خیلی زیادی گذاشته.
بعد از سیگنال اما کیم اون هی به سراغ یک تجربه‌ی ژانری سخت‌تر رفت و ایده‌ای که از سال 2011 پرورش داده بود رو به همراه شبکه‌ی نتفلیکس ساخت. این سریال که در دو فصل (به همراه اسپین آف) ساخته شد، ترکیبی بود از دو ژانر وحشت و تاریخی که هنوز هم یک تجربه‌ی کاملاً جدید برای کی‌دراما به حساب میاد.
با سریال پادشاهی، کیم اون هی حتی بیشتر از سیگنال به سمت ایده‌های ماورالطبیعه می‌ره و با ادامه دادن این مسیر، دو تجربه‌ی بعدیش هم کاملاً در همین فضا و با تمرکز بر روی داستان‌های عامه درباره‌ی ارواح می‌نویسه؛ دو تجربه که البته نتایجی کاملاً متفاوت داشتن، یک شکست و یک موفقیت بزرگ.
جیریسان به عنوان دومین همکاری کیم با tvN یک شکست و امتحان ناامیدکننده بود؛ شکستی که می‌تونید دلایلش رو در پست مربوط به این سریال بخونید؛ اما بعد از این شکست، کیم اون هی با سریال از گور برخاسته برگشت و یکی از بهترین سریال‌های کره تا به امروز رو نوشت که سال گذشته به طور مفصل درباره‌اش صحبت کردیم.
در کنار همه‌ی این‌ها فضای کاری این نویسنده رو باید فضایی تلخ و شیرین بدونیم؛ فضایی هم مدرن و هم کلاسیک، با قهرمان‌هایی که هرچند از شرایطِ سخت و بحرانی خارج می‌شن، اما باید چیزهایی باارزش رو در این راه فدا کنن. و فضایی کاملاً دراماتیک که به لحظات کوچک هم اهمیت زیادی می‌ده و اون‌ها رو فراموش نمی‌کنه.

⤍ #Writer
⤍ #Introduction

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

28 Nov, 18:35


#گفت‌وگو

در بخش کامنت‌های این پست، می‌تونید درباره همه‌ی آثاری که این هفته دیدید، خوندید یا شنیدید صحبت کنید.
همین‌طور، اگه سؤال یا نکته‌ای هم دارید می‌تونید همین‌جا ازمون بپرسید.

پیشنهاد این هفته‌ی ما انیمیشن ژاپنی به عقب نگاه کن ساخته‌ی کیوتاکا اوشیاماست.
این انیمه که مدتی پیش منتشر شد، اقتباسی سینمایی از یکی مانگاهای تاتسوکی فوجیموتو و روایت‌گر زندگی دو دوست با علاقه‌ای مشترک به طراحی کردن مانگاست. تماشای این انیمه به‌خاطر فرمت برشی از زندگی و داستان زیباش برای هر تماشاگری پر از احساسات زیبا، پیچیده و متناقضه.
با وجود این‌که مدت زمان این اثر کمتر از یک ساعته، اما همراه و یکی شدن مسیر زندگی دو کاراکتر اصلی با نقاشی‌ها (به لحاظ معنایی و فرمی) و ارتباط‌هایی که نویسنده بین این دو به وجود آورده، لایه‌های بیشتری به داستان بخشیده. علاوه‌براین پایان‌بندی انیمه هم خلاقیت‌های لازم رو برای انسجام بیشتر روایت داشته و به پرش‌های زمانی قبل از خودش معنای بیشتری هم بخشیده.
هرچند نقطه‌ی قوت اصلی این اثر قدرت ویژوال و طراحی چشم‌نواز، زیبا و پر از جزئيات اونه که تجربه‌ی اثر رو بسیار دلنشین کرده. با این که این انیمه به منبع اقتباس کاملاً وفادار بوده، اما به همون اندازه هم تجربه‌ی سینمایی‌ای دلچسبه که برای همیشه در خاطرات شما می‌مونه و می‌تونید از تماشاش لذت ببرید.

این پست در ادامه‌ی پست ریپلای‌شده‌ست و هدفمون از گذاشتن اون، ایجاد بحث آزاد و صحبت کردن با همدیگه‌ست.

⤍ #Conversation

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

26 Nov, 20:29


#واچ‌لیست

سریال جدید دیزنی پلاس رنگ و بوی آشنای یکی از موفق‌ترین سریال‌های این شبکه رو داره؛ روی پنهان گانگنام به طرز قابل توجهی تحت تاثیر بدترین شیطان ساخته شده و چه تو روند فیلم‌نامه و چه فضاسازی شباهت بسیاری به اون سریال داره.
سریالی که روی تجارت‌های شبانه، مواد مخدر، فحشا و مامورهای مخفی تمرکز کرده؛ اون هم به طور ویژه روی گانگنام تا شباهت دو سریال به اوج خودش برسه.
این شباهت‌ اما، فقط تو فرم و جزئیات داستانی و نحوه به تصویر کشیده شدنشون نیست.
این دو سریال به طرز عجیبی در هم تنیده شدن؛ به طوری که حتی نقاط قوت و ضعفشون هم شباهت بسیاری به همدیگه داره.
ضعف در داستان‌گویی و جزئیات دادن به روند منطقی داستانی و از طرف دیگه شخصیت پردازی دراماتیکی که به یاد بیننده می‌مونه‌.
نکته اما این جاست که برخلاف بدترین شیطان که تو یک سوم پایانی، در کنار رسیدن به اوج درام از لحاظ کیفی هم به اوج خودش رسید؛ این اتفاق برای روی پنهان گانگنام نیوفتاد.
احتمالا مهم‌ترین دلیل رخ ندادن این اتفاق مثبت کوتاه‌تر بودن تعداد قسمت‌های سریاله؛ موردی که باعث شده سریال علی رغم داشتن ایده‌های داستانی بزرگ، جدید و نسبتا جاه طلبانه نتونه هیچ پرورش خاصی روی اون‌ها شکل بده.
به همین علت هم هست که سریال روند داستانی قابل توجهی رو سپری نمی‌کنه؛ اتفاقات، اون هم در این سطح از بزرگی و پیچیدگی نیاز به داستانی به شدت با جزئیات از نقشه ریزی و هوش کاراکترا داره.
سریال اما در عمل با اتفاقات بزرگی پیش میره که صرفا روند دراماتیک رو تا حدی تقویت می‌کنن؛ هر چند که به دلیل شخصیت پردازی ضعیف، شخصیت‌ها هم طوری که باید با بیننده ارتباطشون شکل نمی‌گیره.
نکته مثبت سریال هم دوباره مثل بدترین شیطان در اجراس؛ موسیقی‌های جذاب و هماهنگ با تم سریال و نورپردازی و مناظر دیدنی شبانه.
کارگردان موفق شده به خوبی جهان بصری سریال رو شکل بده؛ هر چند بعد از فیلم‌نامه دومین مقصر شکوفا نشدن تمام عیار تیم بازیگری قدرتمند سریال هم هست.
علی رغم این کارگردانی جذاب روی پنهان گانگنام، به دلیل ضعف‌های بزرگ فیلم‌نامه‌ای و خام بودن داستانش نمی‌تونه به چیزی که باید تبدیل بشه.

⤍ #Watchlist

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

23 Nov, 18:30


#استراحتگاه

آخیش! بعد مدت‌ها یه گریه درست حسابی کردم...

⤍ #RestArea
⤍ #MyLiberationNotes

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

22 Nov, 18:30


#نقد_فیلم

🎥 نقد و بررسی فیلم
#ماموریت_تلاقی (Mission: Cross)
🖋 نویسنده: لی میونگ هون
🎬 کارگردان‌: لی میونگ هون
🎞 امتیاز سانگمون‌دونگ: ★☆☆☆

📖 صفحه فیلم در سایت MDL

ماموریت: تلاقیِ شبکه‌ی نتفلیکس اکشن-کمدی‌ای ساده، سرگرم‌کننده و کم هزینه‌ست؛ همون چیزی که می‌تونیم با دیدن پوستر، تیزر یا خلاصه‌ی داستانش پیش‌بینی کنیم.
انتظار ما از تماشای فیلم اما به هیچ‌عنوان گمراه‌کننده نیست؛ چراکه فیلم به این فضای سرخوش و نه‌چندان عمیق وفادار می‌مونه و از ما دعوت می‌کنه که بدون فکر یا سخت‌گیری‌های معمولمون، با لحظات خاص بامزه و مسخره‌اش همراه بشیم.

این فیلم درباره‌ی یک زن و شوهره که با برملا شدن یک راز قدیمی، به مشکلاتی غیرقابل کنترل برمی‌خورن و ناخواسته باید با اون‌ها مقابله کنن؛ داستان فیلم همون‌طور که از خلاصه‌اش هم پیداست، به کارگردان این فرصت رو داده که ارتباط‌ها و تلاقی‌هایی بین ژانر اکشن و کمدی با ژانر خانوادگی به وجود بیاره؛ فضایی که امضای سینمای کره‌ست و در نمایش اون توانایی زیادی داره و البته، از جذابیت‌هاش شمرده می‌شه.
اما نویسنده‌ی فیلم، این داستان ساده رو بیشتر با دو کاراکتر اصلی، ارتباط اون‌ها و شیمی بینشون پیش می‌بره و برای این‌که این «تلاقی‌ها» در فیلم‌نامه مؤثرتر عمل کنن، از روایت موازی برای نشون دادن اون‌ها استفاده می‌کنه؛ دو شاخه‌ی موازی‌ای که در این روایت، با اهدافی که کاراکترها دنبال می‌کنن از همدیگه جدا و بعد، در انتها با همدیگه یکی می‌شن:
در یک سمت، پارک گانگ مو (هوانگ جونگ مین) قرار داره؛ مردی که در گذشته مأمور مخفی‌ای باتجربه بوده و حالا، یک زندگی ساده رو تجربه می‌کنه؛ تا این‌که با ملاقات دوباره‌ی یکی از همکاران قدیمیش، جون هه جین (جانگ هی جو) ناخواسته وارد ماجرایی جاسوسی می‌شه.
در سمت دیگه اما، کانگ می سون (یوم جونگ آه) به‌عنوان همسر پارک گانگ مو قرار داره که با مشکوک شدن به رفتارهای گانگ مو، از زاویه‌دیدی کاملاً متفاوت به این ماجرا وارد می‌شه؛ تا در نهایت با برملا شدن رازهای اصلی فیلم، پرده‌ی نهایی با همراه شدن این دو برای مقابله با ضد قهرمان داستان شکل بگیره.
نویسنده حتی وقتی این رازهای مهم رو برملا می‌کنه (این‌که چه کسی پشت ماجرای گروگان‌گیری بوده؟ و یا هویت واقعی گانگ مو واقعاً چیه؟) وقت زیادی رو صرف توضیح چرایی پشت اتفاقات نمی‌کنه؛ نکته‌ای که همزمان فیلم‌نامه رو از لحاظ منطقی ضعیف و البته غیرقابل پیش‌بینی کرده و همین امر باعث شده تا فیلم به همون اندازه که از فیلم‌نامه‌اش بهره برده، از اون لطمه هم بخوره و نتونه به یک روایت منسجم دست پیدا کنه تا این جذابیت‌ها به سطح بالاتری برسن.

در فیلم ماموریت: تلاقی برخلاف بیشتر فیلم‌های پرفروش این ژانر، حتی وقتی که در پرده‌ی پایانی با یک نبرد بزرگ همراه می‌شیم، خبری از سکانس‌های پرهزینه و پر زد و خورد نیست؛ چرا که این لحظات هم مثل بقیه‌ی لحظات فیلم در ریتم تند اون حل شدن.
لی میونگ هون که کارگردان این فیلم بوده، در اولین تجربه‌اش برای این‌که با پروداکشن کوچیک فیلمش به نتیجه‌ی دلخواهش برسه، این ریسک رو پذیرفته که با تمرکززدایی و فاصله گرفتن نسبی از جذابیت‌های اکشن، انتظار بیننده رو کمی به بازی بگیره و از ایده‌های دیگه‌ای هم استفاده بکنه.
یکی از این تفاوت‌ها و شاید مهم‌ترینشون ستارگان این صحنه‌است؛ ستاره‌هایی که نه بازیگران کلاسیک و جذاب این ژانر، بلکه زن و شوهری میانسال با بازی هوانگ جونگ مین و یوم جونگ آه هستن؛ دو بازیگر متعلق به یک نسل دیگه و البته باتجربه که با حضورشون، لحظات ساده‌ی فیلم رو به لحظاتی سرگرم‌کننده تبدیل کردن و در همه‌ی بخش‌های کمدی و اکشن موفق بودن.
ایده‌ی جذاب دیگه، ترکیب شدن ژانرهای اکشن کمدی و خانوادگی بوده که با روایت موازی و دوگانه‌ای در فیلم‌نامه همراه شده و انسجام این همپوشانی‌ها رو به حد قابل قبولی رسونده که در نهایت، می‌تونه یک تجربه‌ی جدید برای این ژانر به شمار بیاد.

از طرف دیگه، موفق بودن نسبی ایده‌های کارگردان نتونسته در این فضا ضربه‌های لازم و مناسب رو برای پیش بردن فیلم‌نامه ایجاد کنه و لحظات بیهوده‌ی زیادی از جمله سکانس دستگیری فروشندگان موادمخدر (که به‌کلی از روند فیلم خارجن و برای فیلمی با این تمپو آزاردهنده‌ان) در فیلم وجود داره.
این لحظات بد با کمبود تقابل و کشمکش‌هایی همراه شده که تا آخرین لحظه هم سد راه فیلم باقی می‌مونه؛ اگرچه آنتاگونیست فیلم جذاب و متفاوته، اما هیچ بحرانی در فیلم ایجاد نمی‌کنه و نمی‌تونه فضای درگیرکننده‌تری به فیلم ببخشه؛ اما چیزی که باعث شده فیلم همچنان سرگرم‌کننده باقی بمونه، نه تنها دو بازیگر فوق‌العاده‌اش، بلکه سربه‌هوایی سرگرم‌کننده‌ایه که غیرعقلانی بودن سکانس‌ها رو به یک فرم کلی‌تر تبدیل کرده و اجازه نداده شلختگی‌ها، بامزگی‌ها رو از بین ببرن.

⤍ #MissionCross
⤍ #Criticism

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

21 Nov, 18:30


#موسیقی


⤍ #WorldMusic

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

21 Nov, 16:59


#گفت‌وگو

در بخش کامنت‌های این پست، می‌تونید درباره همه‌ی آثاری که این هفته دیدید، خوندید یا شنیدید صحبت کنید.
همین‌طور، اگه سؤال یا نکته‌ای هم دارید می‌تونید همین‌جا ازمون بپرسید.

پیشنهاد این هفته‌ی کانال کتاب قهرمانان و گورهاست. ارنستو ساباتو نویسنده‌ی این کتاب، متولد کشور آرژانتین و از بزرگ‌ترین نویسندگان و روشنفکران معاصر آمریکای جنوبیه. مردی که مثل بیشتر نویسنده‌های این قاره به روایت‌های خیالی و رئالیسم جادویی به‌شدت علاقه‌منده؛ اما شاید مهم‌ترین تفاوت قلم ساباتو، اهمیت ویژه‌ای باشه که در کنار این فضا و به رخدادهای واقعی و البته تاریخ کشورش می‌ده. قهرمانان و گورها هم ناگزیر با تاریخ آمریکای جنوبی پیوند خورده، تاریخی مملو از التهاب، جنگ و سختی که تاثیری گاهی مستقیم و گاهی غیرمستقیم روی کاراکترهای این کتاب گذاشتن. کتاب روایتی سیال ذهن با راوی‌هایی متفاوت داره که نقطه‌ی اشتراک اون‌ها ارتباطشون با دختری به اسم اَله‌خاندراس؛ دختری جذاب، مرموز و زیبا که زندگی راوی‌های کتاب رو به سمت مسیرهایی کاملاً متفاوت می‌بره؛ هرچند که این مسیرها با همدیگه روابطی ناگسستنی دارن.

این پست در ادامه‌ی پست ریپلای‌شده‌ست و هدفمون از گذاشتن اون، ایجاد بحث آزاد و صحبت کردن با همدیگه‌ست.

⤍ #Conversation

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

20 Nov, 20:29


#موسیقی_متن


⤍ #OST
⤍ #Mouse

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

20 Nov, 20:15


#واچ‌لیست

سریال تو فصل اول یه موقعیت خاص و پیچیده رو برمی‌داره و به خوبی رو لبه‌های اون قدم می‌زنه؛ در نتیجه موقعیت‌ها و جزئیاتی که به بیننده داده میشن به حل چیزی کمک نمی‌کنن.
ما تو فصل اول نمی‌تونیم مرز دیوانگی رو با ایمان تشخیص بدیم و همین جذابیت سریاله؛ چرا که اغلب جزئیاتی که به نمایش درمیان در جهت درک احساسات، عواطف و ویژگی‌های شخصیت‌های مختلفه.
در واقع میشه فصل اول سریال رو نسخه‌ای ضعیف‌تر از بازماندگان دونست؛ هر چند که برخلاف اون جزئیات زائد زیادی داشت.
تو فصل دو اما این جزئیات و لحظات زائد دیگه تو اقلیت نیستن و افزایش پیدا می‌کنن و سریال رو به پایین می‌کشن.
جهنم دره برخلاف بازماندگان نمی‌تونه اصل عدم قطعیتی که باعث کیفیت و تازگی لحظاتشه رو حفظ کنه و اون رو از دست میده.
شخصیت‌های مختلف و دسته‌های مختلف تو فصل دوم به سمت اشتباهی میرن و جای بسط دادن احساسات کاراکترها و بخشیدن زوایای مختلف بی طرف، قطب خیر و شر تشکیل میدن و جذابیت سریال رو از بین می‌برن.
نبردی خیر و شر که صرفا به خاطر بقایای فصل اول تو بستری متفاوت شکل می‌گیرن؛ هر چند که جزئیات همین درگیری‌های نسبتا تکراری هم ضعیفن.
تغییر چهره‌های ناگهانی کاراکترها که به خوبی پردازش نشدن و صرفا برای جذابیت بخشیدن و غافلگیر کردن بیننده به صورت پلات توئیست وارد داستان شدن؛ در نهایت هم سریال با خبری قطعی از به پایان رسیدن قریب‌الوقوع دنیا یک قدم بزرگ دیگه برای جدایی از ریشه‌های عدم قطعیتی که تو لحظاتش جریان داره برمی‌داره.
به این شکل فصل دوم‌ جهنم دره با گم کردن نکات قوت خودش تبدیل به اثری میشه که حرفی برای گفتن نداره.

⤍ #Watchlist

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

18 Nov, 15:30


#پیشنهاد_فیلم

🎞 امتیاز سانگمون‌دونگ:

فانوس قرمز را برافراز درامی تاریخی به کارگردانی یکی از مهم‌ترین فیلمسازان زنده‌؛ یعنی ژانگ ییموئه.
داستان فیلم تو دهه ۲۰ میلادی جریان داره و تمرکزش روی روابط بین زنان خانواده‌اس؛ به همین علت هم هست که ما همیشه ارباب چن رو تو نمای لانگ شات داریم و نمی‌تونیم قیافه اون رو ببینیم.
سونگ لیان که بعد از مرگ پدرش و در نتیجه ورشکستگی خانواده‌اش از ادامه دادن تحصیلات دانشگاهی جا می‌مونه؛ با فشار نامادریش مجبور میشه علی رغم میلش به ازدواجی تن بده که تمایلی بهش نداره و همسر چهارم مردی ثروتمند بشه.
اون که به محض ورود با رفتاری سلطنتی مواجه میشه؛ متوجه میشه که در واقع این امتیازیه که همیشگی نیست و این که ارباب چن شب رو تو عمارت کدوم یکی از همسرانش بگذرونه؛ تعیین کننده این امتیازاته.
این برخورد کالا محور با زنان باعث به وجود اومدن حسادت و رقابت بین اون‌ها میشه.
نکته فوق العاده فیلم اما؛ بهره بردن کم نظیر ییمو از محیط، معماری و نورپردازیه که فیلم رو علی رغم لوکیشن محدودش تبدیل به یه تجربه بصری درخشان می‌کنه.

⤍ #RaisetheRedLantern
⤍ #Recommendation

        ❲ @Sangmoondong ❳‌

Sangmoondong

19 Oct, 20:29


#ارجاع

ارجاع ملودرام باش (00:32) و پلی‌لیست بیمارستان (02:25) به سریال پاییز در قلبم

⤍ #Refrence
⤍ #AutumninMyHeart
⤍ #BeMelodramatic
⤍ #HospitalPlaylist

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

18 Oct, 20:25


#واچ‌لیست

↜ سریال بیشتر از اینکه یه فیلم‌نامه ۱۶ قسمتی یکدست رو تحویل بده؛ شبیه به مجمع الجزایری از سکانس‌های مختلفه که تصادفا در یک دفتر کنار هم قرار گرفتن.
پسرِ دوستِ مامان بزرگ‌ترین مشکلش همین فقدان یکدستیه؛ سریال لحظات جالب خودشو داره اما این لحظات بسیار کوتاهن و نویسنده موفق نمیشه یه سکانس یا یه موضوع رو تماما جذاب نگه داره.
علی رغم استفاده از موضوعات کهنه‌ای مثل بیماری‌های بزرگ، مرگ عزیزان و شرایط سخت که به خودی خود به سریال ضربه زدن؛ نویسنده حتی موفق نشده به شکلی درست اون‌ها رو استفاده کنه و نمایش بده‌.
تمام اتفاقات بزرگ و کوچیک مهم صرفا جهت پیشبرد داستان و حل خرده گره‌های داستانین و به خودی خود اهمیتی ندارن.
وقتی نویسندگی انقدر ضعیفه که چند سکانس مربوط به سرطان و آلزایمر و غیره رو نمی‌تونه تماما درست دیالوگ نویسی کنه؛ دیگه چه انتظاری هست که کلیت سریال رو بتونه درست و پیوسته نگه داره.
اگر جذابیت‌های اجرایی سریال نبودن و کارگردانی و تدوین روون به همراه فیلمبرداری چشم نوازش وجود نداشت؛ این فیلم‌نامه احتمالا حتی نمی‌تونست برای یک قسمت بیننده‌هاش رو حفظ کنه.
⤍ #Watchlist

        ❲ @Sangmoondong ❳

Sangmoondong

17 Oct, 20:15


#موسیقی


⤍ #WorldMusic

        ❲ @Sangmoondong ❳