Clip @clip_matn Channel on Telegram

Clip

@clip_matn


کانالی برای اوقات فراغت تان، جهت بالا بردن آگاهی و نشاط شما ،با تشکر از اینکه با ما هستید 🙏
https://t.me/clip_matn

Clip (Persian)

کلیپ یک کانال تلگرامی فعال است که برای اوقات فراغت شما طراحی شده است. اگر به دنبال بالا بردن آگاهی و نشاط خود هستید، این کانال مکان مناسبی برای شماست. با دنبال کردن این کانال، مطالب جذاب و سرگرم‌کننده از زمینه‌های مختلفی را خواهید دید. از جمله ویدیوهای خنده‌دار، عکس‌های دیدنی، و متون جالب. کلیپ تلاش می‌کند تا تجربه شما از استفاده از تلگرام را به یک سطح جدید برساند. با اشتراک گذاری محتویات جذاب، این کانال همراه شما در لحظات خوشی خواهد بود. بنابراین، وقت خود را بهتر کنید و به جامعه کاربران فعال کلیپ بپیوندید. با تشکر از اینکه با ما هستید 🙏

Clip

21 Nov, 21:30


🍂💫 جمعه تون زیباتراز هر روز
🌸💫یک روز قشنــگ
🍂💫یک دل خـــوش
🌸💫یک لـب خنـدان
🍂💫یک تـن سالـــم
🌸💫و گشـوده شــدن
🍂💫هزار در خوشبختی
🌸💫به روی تک تکتون
🍂💫دعای امروزم
🌸💫برای تک تک شما دوستان


☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 16:30


خدایا امشب💫
برای همه دوستان و عزیزانم
قلبی نورانی ،ضمیری آروم
لبی خندان خوابی آرام
و رستگاری عنایت بفرما

دلتـون مالامال از امـیـد

شبتون قشنگ🍂🌸💫

☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 16:00


#زندگی‌نامه‌نادرشاه افشار پسر شمشیر
#ادامه‌قسمت‌چهل‌وهشتم

نادر به تالار بزرگی درآمد که در آن ، پنجاه تن از دختران هندی که هر یک از آنان ، برای دلربائی از نادر ، در آرایش و پوشش خود نهایت دقت را بخرج داده بودند ، دختران که در اوج و نهایت جوانی و زیبائی و خوش اندامی بودند و در دو صف مرتب منتطر ورود نادر بودند ناگهان خود را در مقابل مردی یافتند بلند قد و بسیار تنومند و با چهره و سیمائی بشدت مردانه ، با ریشی کوتاه و چهره ای آفتاب سوخته و چشمانی نافذ و گیرا که هر زنی را در حالتی از ترس و شیفتگی قرار می داد ، در میان دختران هم مسلمان دیده می شد و هم هندو  و هم ترسا (مسیحی)


هنگامیکه نادر از مقابل یکایک آنان میگذشت دختران سرها را به زیر می انداختند ، هنگامیکه نادر به انتهای صف رسید رو به خواجه باشی کرد و پرسید ، پدران و مادران این زیبا رویان چه کسانی هستند و والدین آنها چگونه اجازه داده اند که به اینجا بیایند ، خواجه باشی گفت ، اینها همه بزرگ زادگان هند هستند که بدون هیچ فشار و اجباری و با میل و رغبت خود برای دیدن شاهنشاه بزرگ ایران ، مشتاقانه به اینجا آمده اند


در میان دختران ، فقط یکی از آنان بدون اینکه سرش را به پائین بیندازد با چشمان سیاه و جادوگر خود ، با گردنی افراشته و دلیری شگفت آوری ، مستقیم در چشمان نادر می نگریست ، نادر از این گستاخی خوشش آمده بود و از خواجه باشی از پدر دختر پرسید ، خواجه باشی کُرنِش و تعظیمی کرد و گفت


قربان ، او دختر راچیو تانه است ، ناگهان دختر با همان استواری و گردن فرازی رو به نادر کرد و گفت ، من دختر راچیوتانه هستم ولی دختر نیستم و شوهر دارم ، نادر گفت عجیب است چقدر روان به فارسی صحبت می کنید ، خواجه باشی وقتی صحبت های دختر را شنید خشمگین شد و دست خود را بالا برد تا با نواختن سیلی ، دخترک را تنبیه کند که ناگهان دخترک ، دست خود را به جهت دفاع از خود بالا آورد که ناگهان برق دشنه کوچک و تیزی در میان لباس دختر نمایان شد ، خواجه باشی که برق خنجر را دید برای حفاظت از نادر ، خود را میان دختر و نادر حائل کرد تا میان آنان فاصله ایجاد شده و آسیبی به نادر نرسد


نادر که اینگونه دید ، رو به خواجه باشی کرد و گفت ، شما چگونه اینها را بازرسی کرده اید که نفهمیدید این دختر مسلح است ، آیا می دانی سزای کسی که بر روی من خنجر بکشد و کسانیکه علیه من دسیسه و توطئه نمایند چیست ، زبان خواجه باشی بند آمده بود و نمی دانست چه بگوید


🔹ادامه دارد ....



☞❥@clip_matn

Clip

21 Nov, 15:30


موزیک ویدیو زیبا✌️
تقدیم به یاران جان💞🎼


☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 15:01


آغوش همسر ،آرام بخش ترین نقطه دنیاست..

هیچگاه آنرا از هم دریغ نکنیم.حتی اگر قهریم....

آغوش بهانه خوبی برا برگشت به زندگی ست ..


☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 14:30


هر چیزی که به یک زن بدهی، او بهترش
      را به شما تحویل می دهد.


اگر به او یک ساختمان بدهی، او یک خانه
           تحویلت می دهد
اگر به او مواد غذایی بدهی، غذای آماده
            تحویلت می دهد
اگر به او یک لبخند بدهی، او همه قلبش
              را به تو می دهد
هر آنچه را که به او می دهی، او چند
               برابرش می کند

متاسفانه فقط در مورد پول درست  نیست

بهش کارت پُر پول بدی شب کارت خالی 
             بهت میده😂😂


‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌    ‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌
‎ ☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 13:31


تاخدا نخواد
هیچ برگی ازدرخت نمیفته

☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 12:30


دوچرخه‌ی عمر در حال
رکاب زدن است
تا خط پایان
فاصله‌ای نیست
این شتاب عمر است که می‌گذرد...

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود

قدر همدیگر رو بدونیم، قبل از اینکه خیلی دیرشه ...🐬👨‍❤️‍👨🐠


☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 10:30


عصر پاییزیتون طلایی عزیزان🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂

☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 08:01


*👌 بسیار بسیار زیبا تأکید میکنم حتما حتما ببینید .....* *سپاسگزارم از دوست عزیزی که این کلیپ رابرای من ارسال کرد. عزیزان الحق که باید سخنانش را با طلا نوشت* 🌹🙏

☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 07:30


عقدنامه دست نویس دوره قاجار...

☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 07:00


بد شانس ترین دروازه بان جهان😂😂

☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 06:30


آدم سگ بگیره جو نگیره😂

☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 05:30


گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم...
👌🏻👌🏻
#دکلمه

☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

21 Nov, 03:54


شاد بودن به این معنا نیست که

همه چیز خوب است،
شاد بودن به این معناست که

شما تصمیم گرفتید

فراتر از هرآنچه کامل نیست را ببینید


☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

20 Nov, 21:45


زندگی كوتاه‌ تر از اونه...
كه بخواييم صبح‌ها با كلی
افسوس از خواب بيدار شيم !
الهی که دلتون همیشه شاد باشِه

🍃ســـــــــــلام
🍃 صبح پنجشنبه تون زیبـا و قشنگــــ
🍃امروز تون پر از آرامش وشـادی

🍃🌹🍃


☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

20 Nov, 21:40


‏سلام صبحتون بخیر

🌸🍂
هر صبح با خودت
مهربان باش،
برخیز و جای تمام
بی حوصله بودن‌هایت🌸🍂
مقابل آینه به خودت لبخند بزن
همین لبخند تو معجزه می کند...
چشم و دلتـون روشن
بـه اتفاق هـای خـوب
پنج شنبه پاییزی تـون زیبـا🙏🥰


☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

20 Nov, 17:01


کمترین مهربانی می‌تواند این باشد
که در انتهای شب ؛
برای آرامش یکدیگر
دعا کنیم ...🙏

شبتون _خوش...🌙🌸🍂


 
☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

Clip

20 Nov, 16:01


#زندگی‌نامه‌نادرشاه افشار پسر شمشیر
#ادامه‌قسمت‌چهل‌وهشتم

از آنسو نظام الملک که از مخفیگاه سیدنیازخان و علی محمدخان آگاه بود بهمراه سواران ایرانی که به مُلَبّس به لباس هندیان بودند به پناهگاه آنان رسیدند نظام الملک به تنهائی ، پای بدرون گذاشت و با عنوان اینکه مخفیگاه آنان ، دیگر امنیت ندارد رو به آنان کرد و با سراسیمگی گفت زود بلند شوید و با من و سربازانی که همراه من هستند بیائید تا بجای امنی که در نظر دارم پنهانتان کنم ، زیرا هر لحظه ممکن است سربازان ایرانی از راه برسند ، سید نیاز خان و علی محمد خان که توسط افرادشان تحت محافظت شدید قرار داشتند فریب خوردند و نیروهای خود را مرخص و خود بدون شلیک حتی یک گلوله ، بهمراه نظام الملک از مخفیگاه خود بیرون آمدند و بهمراه نظام الملک و سربازان بظاهر هموطن خود براه افتادند

سید نیازخان و علی محمدخان تا مسافتی آسوده دل راه پیمودند ولی پس از مدت کوتاهی متوجه شدند فریب خورده اند و پس از آن ، شروع به فحاشی به نظام الملک نمودند ولی دیگر دیر شده بود و مرغ از قفس پریده بود ، نظام الملک رو به آنان گفت به شما و پدرانتان از عمق جانم ارادت داشته و دارم ولی چه کنم ، فرمان پادشاه است که برای جلوگیری از خونریزی بیشتر صادر شده است


ساعتی بعد هر دو نفر در مسجد روشن الدوله بودند ، نادر دستور داد از آنها بازجوئی و نتیجه را هر چه سریعتر به آگاهی وی برسانند ، بازجوئی بمدت چهار ساعت بدرازا کشید و شگفت آور اینکه رئیس بازجویان اینگونه نوشت و آن را تقدیم نادر کرد *محرک اصلی شورش این دو نفر ، غیرت و حمیت ملی و حفظ ناموس شان بوده و هیچکس و هیچ منفعت مادی آنها را وادار به اینکار نکرده است و آنها مردانی شریف و وطن پرست هستند*


ساعتی نگذشته بود که هر دو نفر را که چشم به راه اهریمن مرگ بودند را با دستان بسته به حضور نادر آوردند ، هر دو نفر با سربلندی و وقار در مقابل نادر ایستاده بودند ولی وقتی در پرتو نور مشعل ها هیبت نادر را دیدند بخود لرزیدند ولی با زحمت بخود مسلط شدند ، نادر به چهره خسته و درهم شکسته آنان نگریست و سپس با احترام ویژه ای رو به آنان گفت


من به شما حق میدهم و از دلاوری و بی باکی شما لذت می برم که برای دفاع از وطن و ناموس خود کوشیده اید شما از نظر من ، افراد شریفی هستید ، ولی چرا این میهن پرستی تان را در دشت کرنال نشان ندادید ، وقتی پیمان نامه صلح امضاء شد ، ما میهمان شما شدیم و میهمان کشی ، رسم مردی و مردانگی نیست ، ایکاش نیروهای خود را جمع می کردید و در بیرون شهر ، دلاورانه نبرد می کردیم در آنصورت شما در چشم من قهرمانانی شایسته بودید ، در حال حاضر خیلی دلم میخواهد از گناه شما بگذرم و آزادتان کنم ولی می ترسم دوباره شورشی گسترده برپا شود ولی به پاس میهن پرستی تان هر آرزوئی دارید بگوئید تا بلافاصله انجام شود


سیدنیازخان گفت آرزویم اینست که دشمنان هند که شما هستید هر چه زودتر از خاکمان بیرون بروید ، سردارعلی محمدخان نیز گفت ، خانواده و مادر پیری دارم ، زندگی شان را تامین کنید و به ملت هند هم بگوئید تا آخرین نفس در راه آنها جنگیده ام ، دو محکوم ساعتی بعد با احترامات ویژه نظامی ، به دار آویخته شدند و در شهر دهلی سوگواریهای گسترده ای در گوشه و کنار شهر برگزار شد ، بدستور نادر ، به خانواده سردار علی محمدخان سرمایه چشمگیری اعطاء کردند تا آخر عمر محتاج کسی نباشند


پس از آرامش نسبی شهر دهلی ، نادر گروهی از افسران خود را مامور تعیین میزان دارائی های دربار هند و توانگران و ثروتمندان نامدار و برجسته آن کشور نمود زیرا نادر اهل چانه زدن نبود و میخواست سخنش فقط یک کلام باشد ، از آنطرف محمدشاه برای اینکه خسارت و غرامت جنگی کمتری بپردازد سعی در پنهانکاری و جابجا نمودن گنجینه های با ارزش و نفیس و گرانبها داشت که البته در بسیاری از موارد ، از چشمان تیزبین نادر دور نمی ماند و نادر بدون اینکه به روی خود بیاورد توسط جاسوسان کارکشته خود ، بخوبی از محل اختفاء گنج های دربار خبر داشت


روزی محمدشاه به نادر گفت ، عده ای از بزرگان هند قصد دارند که دختران خود را به عقد ازدواج سردار فاتح ایران درآورند تا از رهگذر این وصلت مبارک ، افتخار فامیلی با پادشاه پیروز ایران نصیب آنان شود ، نادر از این پیشنهاد استقبال کرد و در یکی از روزها ، خواجه باشی دربار (خواجه ها در قدیم به مردانی اطلاق می شد که در کودکی یا جوانی ، به طرز بی رحمانه ای مقطوع النسل می شدند و در کلیه دربارهای ایران و عثمانی و هند و بیشتر دنیای آن روز ، اجازه داشتند در درون حرمسراهای دربار ، رفت و آمد داشته باشند و وظیفه آنان ، انجام کارهای سنگین مربوط به حرمسرا بود که از عهده و توان زنان خارج بود) نادر را به حرمسرای دربار راهنمائی کرد تا از پنجاه نفر از دختران بزرگان هند ، یکی از آنان را بعنوان همسر خود انتخاب نماید
ادامه دارد..
@clip_matn

Clip

20 Nov, 15:31


موزیک ویدیو زیبا✌️
تقدیم به یاران جان💞🎼


☞❥ @clip_matn .....،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،