رضا نصابی
با نفس کربلایی هادی رسولی
شب
شب سرور امشب
عالم پر نور امشب
غم و غصه دیگه
ازسینه هامون
دور امشب
غم
تو دل نداره جایی
از اسمون ندایی
میاد که اومده
حسین شه
کربو بلایی
اومده یکی یه دونه ی خدا
اومده قرار قلبه عاشقا
اومده عزیز قلب فاطمه
اومده صاحبه ما دیوونه ها
یه اشاره کن تا سر به پات بدم
جون مو نذر دوتا چشات بدم
جون نا قابل من که جای خود
پدرو مادرم و برات بدم
یا حسین ارباب ارباب
من و دریاب
دل
شده صید تو صیاد
خداتورو به من داد
اللهی شکر که دلبر
منه حضرت سجاد
با
نگاهت جون میگیرم
بگی بمیر میمیرم
امشب کربلام و
از دستای خودت میگیرم
خدارو شکر به تو دل بستم اقا
از سبوی عشق تو مستم اقا
خدارو شکر که تو ارباب منی
فخرمه که نوکرت هستم
یا حسین ارباب ارباب
من و دریاب
شب
شبه ستاره چینه
روشن همه زمینه
اخه یه پهلوون
رو دامنه ام البنین
من
دیونه و گرفتار
عاشق روی دلدار
انگاری تو بهشتم
سر سفره ی علمدار
همگی با مدد خون خدا
پراتون و وا کنید ای نوکرا
کفتر دل و زسینه پر بدید
یه سفر همه بریم کربلا
یا ابالفضل پادشاه عالمی
ای همه زندگی و جون حسین
نظری کن سال بعد دسته جمعی
جشن بگیریم توی بین الحرمین
شعر رضا نصابی
به نفس کربلایی. هادی رسولی