خانه ی مولانا @rumi_house Channel on Telegram

خانه ی مولانا

@rumi_house


- آموزه های حضرت مولانا و پست‌های انگیزشی

-راه‌های ارتباط با ما و ارسال پست های‌تان :
عضویت در گروه زیر
@Rumi_house111
@Dr_Ahmadpour
@baharzendegi696
09153138789
لینک کانال برای دعوت دوستان👇 https://t.me/Rumi_house

#خانه_ی_مولانا (Persian)

با خوش آمدید به #خانه_ی_مولانا! این کانال تلگرامی به منظور به اشتراک گذاری آموزه های حضرت مولانا و پست‌های انگیزشی برای شما عزیزان ایجاد شده است. اگر به دنبال یافتن الهام و انرژی مثبت برای زندگیتان هستید، اینجا بهترین مکان برای شماست. با پیوستن به این کانال، شما می‌توانید از مطالب آموزنده و الهام بخش حضرت مولانا بهره مند شوید.

همچنین اگر تمایل به ارسال پست‌هایتان به این کانال دارید، می‌توانید با استفاده از اطلاعات زیر اقدام کنید:n- عضویت در گروه زیر:n@Rumi_house111n@Dr_Ahmadpourn@baharzendegi696n- ارسال پست‌هایتان به شماره تماس زیر:n09153138789nnبرای دعوت دوستان نیز می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید:nhttps://t.me/Rumi_housennپس از عضویت در #خانه_ی_مولانا، جهان جدیدی از عشق، الهام و انرژی مثبت را تجربه خواهید کرد. منتظر حضور گرم شما در این خانه خاص هستیم!

خانه ی مولانا

11 Feb, 23:03


We need to remind to ourselves every day:
Life and all its days
are repeated only once.
So let's live every moment.

باید هر روز به خودمون یادآوری کنیم :
این زندگی و تموم روزاش
فقط و فقط یکبار میان !
"زندگی کنیم هر لحظه رو"

@Rumi_house🌲

#خانه_ی_مولانا🌵

خانه ی مولانا

11 Feb, 08:21


دنبال شادی های باشکوه نباش:

ایستادن در مقابل معابد باشکوه و کاخ ها و تالارهای باستانی عظیم
صبحانه خوردن در مجلل ترین هتل ها
شنا کردن در سواحل لاجوردی مرجانی
و تماشای تئاتر و شنیدن موسیقی در بزرگترین تالارهای هنری جهان
زیبا هستند،
در این شکی نیست،

اما آنچه حال تو را خوب می کند،
" لزوما " تماشای باشکوه ترین ها نیست.

گاهی گرفتن دست دوستی در برگریزانِ پاییزیِ کوچه باغی خلوت،
نوشیدن یک استکان چای هل دار قندپهلو در گپ وگفتی صمیمانه با اهل دلی،
غرق شدن در صدای رودخانه و آواز پرنده ای بی قرارِ جفتِ خودش،
یا گوش کردن به صدای ترانه ای خاطره انگیز با یاد کسی دور.

گاهی همین لحظه های کوچک آرام
می تواند با جان و دلت همان کند که در دوردستها دنبالش می گردی.
چشمه شادی در درون توست
نه در سازه های عظیم.


در پایان فرمایش #حضرت_مولانا :

راهِ لذّت، از درون دان نز برون
ابلهی دان: جُستنِ قصر و حُصُون

آن یکی در کنجِ مسجد، مست و شاد
وآن دگر در باغ، تُرش و بی مراد

#مثنوی_معنوی
#خانه_ی_مولانا

💏🏖🏕🏝🛳🏜🎢
@Rumi_house

خانه ی مولانا

11 Feb, 07:12


پرده‌های دیده را داروی صبر
هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آینهٔ دل چون شود صافی و پاک
نقشها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را
فرش دولت را و هم فراش را

چون خلیل آمد خیال یار من
صورتش بت معنی او بت‌شکن

شکر یزدان را که چون او شد پدید
در خیالش جان خیال خود بدید

خاک درگاهت دلم را می‌فریفت
خاک بر وی کو ز خاکت می‌شکیفت

گفتم ار خوبم پذیرم این ازو
ورنه خود خندید بر من زشت‌رو

چاره آن باشد که خود را بنگرم
ورنه او خندد مرا من کی خرم

او جمیلست و محب للجمال
کی جوان نو گزیند پیر زال

خوب خوبی را کند جذب این بدان
طیبات و طیبین بر وی بخوان

در جهان هر چیز چیزی جذب کرد
گرم گرمی را کشید و سرد سرد

قسم باطل باطلان را می‌کشند
باقیان از باقیان هم سرخوشند

ناریان مر ناریان را جاذب‌اند
نوریان مر نوریان را طالب‌اند

چشم چون بستی ترا جان کندنیست
چشم را از نور روزن صبر نیست

چشم چون بستی ترا تاسه گرفت
نور چشم از نور روزن کی شکفت

تاسهٔ تو جذب نور چشم بود
تا بپیوندد به نور روز زود

چشم باز ار تاسه گیرد مر ترا
دانک چشم دل ببستی بر گشا

آن تقاضای دو چشم دل شناس
کو همی‌جوید ضیای بی‌قیاس

چون فراق آن دو نور بی‌ثبات
تاسه آوردت گشادی چشمهات

پس فراق آن دو نور پایدار
تا سه می‌آرد مر آن را پاس دار

او چو می‌خواند مرا من بنگرم
لایق جذبم و یا بد پیکرم

گر لطیفی زشت را در پی کند
تسخری باشد که او بر وی کند

کی ببینم روی خود را ای عجب
تا چه رنگم همچو روزم یا چو شب

نقش جان خویش من جستم بسی
هیچ می‌ننمود نقشم از کسی

گفتم آخر آینه از بهر چیست
تا بداند هر کسی کو چیست و کیست

آینهٔ آهن برای پوستهاست
آینهٔ سیمای جان سنگی‌بهاست

آینهٔ جان نیست الا روی یار
روی آن یاری که باشد زان دیار

گفتم ای دل آینهٔ کلی بجو
رو به دریا کار بر ناید بجو

زین طلب بنده به کوی تو رسید
درد مریم را به خرمابن کشید

دیدهٔ تو چون دلم را دیده شد
شد دل نادیده غرق دیده شد

آینهٔ کلی ترا دیدم ابد
دیدم اندر چشم تو من نقش خود

گفتم آخر خویش را من یافتم
در دو چشمش راه روشن یافتم

گفت وهمم کان خیال تست هان
ذات خود را از خیال خود بدان

نقش من از چشم تو آواز داد
که منم تو تو منی در اتحاد

کاندرین چشم منیر بی زوال
از حقایق راه کی یابد خیال

در دو چشم غیر من تو نقش خود
گر ببینی آن خیالی دان و رد

زانک سرمهٔ نیستی در می‌کشد
باده از تصویر شیطان می‌چشد

چشمشان خانهٔ خیالست و عدم
نیستها را هست بیند لاجرم

چشم من چون سرمه دید از ذوالجلال
خانهٔ هستیست نه خانهٔ خیال

تا یکی مو باشد از تو پیش چشم
در خیالت گوهری باشد چو یشم

یشم را آنگه شناسی از گهر
کز خیال خود کنی کلی عبر

یک حکایت بشنو ای گوهر شناس
تا بدانی تو عیان را از قیاس

#مثنوی_معنوی

@Rumi_house 🍃🌷
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

10 Feb, 11:48


ویگن


پرده بگردان و بزن ساز نو
هین که رسید از فلک آواز نو

تازه و خندان نشود گوش و هوش
تا ز خرد درنرسد راز نو

#حضرت_مولانا

@Rumi_house 🍃🌷
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

10 Feb, 11:48


"پرده بگردان و بزن ساز نو
هین که رسید از فلک آواز نو

تازه و خندان نشود گوش و هوش
تا ز خرد درنرسد راز نو

این بکند زهره که چون ماه دید
او بزند چنگ طرب ساز نو

خیز سبک رطل گران را بیار
تا ببرم شرم ز هنباز نو

برجه ساقی طرب آغاز کن
وز می کهنه بنه آغاز نو

در عوض آنک گزیدی رخم
بوسه بده بر سر این گاز نو

از تو رخ همچو زرم گاز یافت
می‌رسدم گر بکنم ناز نو

چون نکنم ناز که پنهان و فاش
می‌رسدم خلعت و اعزاز نو

خلعت نو بین که به هر گوشه‌اش
تازه طرازی است ز طراز نو

پر همایی بگشا در وفا
بر سر عشاق به پرواز نو

مرد قناعت که کرم‌های تو
حرص دهد هر نفس و آز نو

می به سبو ده که به تو تشنه شد
این قنق خابیه پرداز نو

رنگ رخ و اشک روانم بس است
سر مرا هر یک غماز نو

گرم درآ گرم که آن گرمدار
صنعت نو دارد و انگاز نو

بس کن کاین گفت تو نسبت به عشق
جامه کهنه‌ست ز بزاز نو

 #حضرت_مولانا

@Rum_house 🍃🌷
#خانه_ی_مولانا
#مشق_شعر
قنق: مهمان‌، مسافر
اعزاز: عزت

خلاصه
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به شادابی و تازگی است. شاعر با بیان اینکه زمان تغییر کرده و آواز تازه‌ای به گوش می‌رسد، به اهمیت نوآوری و لذت از زندگی اشاره می‌کند. او با استفاده از تصاویر زیبا و موسیقایی، تأکید می‌کند که گوش و هوش انسان باید از رازهای نو بهره‌مند شود. شاعر به عشق و زیبایی‌های آن پرداخته و از معشوق می‌خواهد که با بوسه و محبت، نوید زندگی تازه‌ای بدهد. همچنین تأکید بر قناعت و دوری از حرص و آز نیز در این شعر به چشم می‌خورد. در نهایت، شاعر به نیاز به عشق و شادی و نگاهی جدید به زندگی توجه دارد.

خانه ی مولانا

09 Feb, 07:44


#شرح_مثنوی
#دکتر_علی_احمدپور
《در باب طلب 》
🌷
@Rumi_house

سلام
با نام و یاد خدا

سایه ی حق بر سر بنده بود
عاقبت جوینده یابنده بود

🌷

تو به هر حالی که باشی می طلب
آب می جو دائما ای خشک لب

🌷

هر که را بینی طلبکار ای پسر
یار او شو پیش او انداز سر

🌷
گر گران و گر شتابنده بود
آنکه جوینده ست، یابنده بود

#حضرت_مولانا

@Rumi_house 🍃🌷🙏
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

09 Feb, 05:29


"کان جوان در جست و جو بد هفت سال
از خیال وصل گشته چون خیال

سایهٔ حق بر سر بنده بود
عاقبت جوینده یابنده بود

گفت پیغامبر که چون کوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری

چون نشینی بر سر کوی کسی
عاقبت بینی تو هم روی کسی

چون ز چاهی می‌کنی هر روز خاک
عاقبت اندر رسی در آب پاک

جمله دانند این اگر تو نگروی
هر چه می‌کاریش روزی بدروی

سنگ بر آهن زدی آتش نجست
این نباشد ور بباشد نادرست

آنک روزی نیستش بخت و نجات
ننگرد عقلش مگر در نادرات

کان فلان کس کشت کرد و بر نداشت
و آن صدف برد و صدف گوهر نداشت

بلعم باعور و ابلیس لعین
سود نامدشان عبادتها و دین

صد هزاران انبیا و ره‌روان
ناید اندر خاطر آن بدگمان

این دو را گیرد که تاریکی دهد
در دلش ادبار جز این کی نهد

بس کسا که نان خورد دلشاد او
مرگ او گردد بگیرد در گلو

پس تو ای ادبار رو هم نان مخور
تا نیفتی همچو او در شور و شر

صد هزاران خلق نانها می‌خورند
زور می‌یابند و جان می‌پرورند

تو بدان نادر کجا افتاده‌ای
گر نه محرومی و ابله زاده‌ای

این جهان پر آفتاب و نور ماه
او بهشته سر فرو برده به چاه

که اگر حقست پس کو روشنی
سر ز چه بردار و بنگر ای دنی

جمله عالم شرق و غرب آن نور یافت
تا تو در چاهی نخواهد بر تو تافت

چه رها کن رو به ایوان و کروم
کم ستیز اینجا بدان کاللج شوم

هین مگو کاینک فلانی کشت کرد
در فلان سالی ملخ کشتش بخورد

پس چرا کارم که اینجا خوف هست
من چرا افشانم این گندم ز دست

و آنک او نگذاشت کشت و کار را
پر کند کوری تو انبار را

چون دری می‌کوفت او از سلوتی
عاقبت در یافت روزی خلوتی

جست از بیم عسس شب او به باغ
یار خود را یافت چون شمع و چراغ

گفت سازندهٔ سبب را آن نفس
ای خدا تو رحمتی کن بر عسس

ناشناسا تو سببها کرده‌ای
از در دوزخ بهشتم برده‌ای

بهر آن کردی سبب این کار را
تا ندارم خوار من یک خار را

در شکست پای بخشد حق پری
هم ز قعر چاه بگشاید دری

تو مبین که بر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه

گر تو خواهی باقی این گفت و گو
ای اخی در دفتر چارم بجو

#حضرت_مولانا

@Rumi_house 🍃🌷

#خانه_ی_مولانا
#مشق_شعر

کروم: کرم
کاللج: ستیزه کردن
عسس: نگهبان شب

خلاصه
هوش مصنوعی: این شعر درباره جستجوی جوانی است که در پی وصال و دانش به مدت هفت سال تلاش کرده است. شاعر به او توصیه می‌کند که اگر به دنبال حقیقت و روشنی است، باید صبر و کوشش کند و از ناامیدی دوری کند.

خانه ی مولانا

08 Feb, 21:17


دانه باشی مرغکانت برچنند
غنچه باشی کودکانت برکنند

دانه پنهان کن بکلّی دام شو
غنچه پنهان کن گیاه بام شو

هر که داد او حسن خود را در مزاد
صد قضای بد سوی او رو نهاد

چشمها و خشمها و رشکها
بر سرش ریزد چو آب از مشکها

دشمنان او را زغیرت می درند
دوستان هم روزگارش می برند

#مولانای_جان


یکی از موانع اعتلا و حرکت انسان به سوی کمال؛ طلب نام و شهرت، خود نمایی و جلب توجه است. که این عامل باعث جذب اطرافیان می شود. این افراد اگر دشمن باشند با بدخواهی ها و تنگ نظری هایشان زندگی را بر کام تو تلخ می کنند، و اگر دوست باشند با تقاضاهای رنگارنگ خود، وقت و عمر تو را ضایع می کنند.
پس برای رهایی از اسارت نفس و آزاد زندگی کردن تا حد امکان باید از کسب نام و شهرت پرهیز کرد.

@Rumi_house

خانه ی مولانا

08 Feb, 20:50


حضرت مولانا می فرمایند:
رنج و غم را حقّ ، پیِ آن آفرید
تا بدین ضد ، خوشدلی آید پدید

*رنج و غم ها و در میانِ مشکلاتِ خُرد و کلان، دست و پا زدن ها در حقیقت ،فرصت هايی توانند بود که زندگی ، به ما عطا کرده است و می توانند امروز یا فردا منجر به ایده های خوب و اساسی و یا برافروختنِ آتشِ فکر و احساس یا قدرتِ تصمیم گیری در ما شوند.😊

فکرِ غم گر راهِ شادی می زند
کارسازی های شادی می کند
خانه می روبد به تُندی او ز غیر
تا در آید شادیِ نو ، ز اصلِ خیر
#مثنوی_معنوی

اگر غم های ما اکنون راه را بر شادی های ما  بسته ، به این دلیل است که شادی در راه است لذا راه را می روبَد:😊
#آب_زنید_راه_را_هین_که_نگار_میرسد

کافی است صبورانه کمی بیشتر بکوشیم و کمی بیشتر بينديشيم*. 🌷

پس هرگز از یاد نبر که:
زندگانی با همین غمها خوش است
با همین بیش و همین کمها خوش است

#دکتر_علی_احمدپور

@Rumi_house 👌
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

08 Feb, 10:30


دلی دارم که خوی عشق دارد... ❤️

#حضرت_عشق_مولانا

🎵🎵🎵 @Rumi_house

خانه ی مولانا

08 Feb, 10:29


#حضرت_مولانا 🍃🌺🍃🌺🍃 #مثنوی_معنوی

رنج گنج آمد که رحمتها دروست
مغز تازه شد چو بخراشید پوست

ای برادر موضع تاریک و سرد
صبر کردن بر غم و سستی و درد

چشمهٔ حیوان و جام مستی است
کان بلندیها همه در پستی است

آن بهاران مضمرست اندر خزان
در بهارست آن خزان مگریز از آن

همره غم باش و با وحشت بساز
می‌طلب در مرگ خود عمر دراز

#خانه_ی_مولانا🍃🌺🍃🌺🍃
@Rumi_house

خانه ی مولانا

08 Feb, 10:28


#انگیزشی


درد و ترس و رنج و امثال آن ،نه تنها سازنده است بلکه برای  ظاهرشدنِ ارزش و نقدِ جانِ ما لازم هست.😊🥰

حق تعالی، گرم و سرد و رنج و درد
بر تن ما مي نهد ، ای شیر مرد !

خوف و جوع و نقصِ اموال و بدن
جمله بهر نقدِ جان ظاهر شدن

رنج ، گنج آمد که رحمتها در اوست
مغز، تازه گشت چو بخراشید پوست

#حضرت_مولانا
#مثنوی_معنوی

@Rumi_house 😊👍🌹

خانه ی مولانا

08 Feb, 08:11


دکترعبدالکریم سروش
گُزیده هایی از بهترین های مثنوی
از کتاب لُب لُباب
اثر:ملاحسین کاشفی
🌷

در بیان آنکه حضرت حق تعالی مرجع همه است و ...





@Rumi_house 🍃🌷
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

07 Feb, 09:23


@Rumi_house

درباره ی ارزش وقت

《زندگی همین لحظه هاست》

از کتاب : #ادبیات_و_هنر_نویسندگی
نویسنده : #دکتر_علی_احمدپور

زندگی مجموعه ای از روزها و ماه ها و سال هاست؛ روزهایی که به شتاب می گذرند و هرگز باز نمی گردند.

می گویند وقت طلاست ولی بدون تردید وقت از طلا گران بهاتر است؛ زیرا با صرف وقت می توان طلا به دست آورد ولی دقایق تلف شده را با طلا نمی توان خرید.

چه بسیارند آنانی که وقت خود را بیهوده تلف می کنند. گویی قرن های طولانی در این جهان زندگی خواهند کرد. اگر پول شان گم شود، دل آزرده می شوند و در جست و جوی آن، دنیا را زیر و رو می کنند اما هرگز از تلف شدن وقت خویش نگران و ناراحت نمی شوند.

عمر حقیقی را، شناسنامه ی ما تعیین نمی کند. زیستن و زندگی زیبا، تنها همان فرصت هایی است که با رفتارهای زیبا و کارهای بزرگ می گذرد.

می گویند، اسکندر در اثنای سفر به شهری رسید و از گورستان عبور کرد. سنگ مزارها را خواند و به حیرت فرو رفت؛ زیرا مدت حیات صاحبان قبور که بر روی سنگ ها حک شده بود، هیچ کدام از ده سال تجاوز نمی کرد. یکی از بزرگان شهر را پیش خواند. به او گفت: "شهری به این صفا، با هوای خوب و آب گوارا، چرا زندگی مردمش چنین کوتاه است؟" آن مرد بزرگ پاسخ داد: ما زندگی را با نظری دیگر می نگریم، زندگی به خوردن و خفتن و راه رفتن نیست. اگر چنین باشد، ما و حیوانات تفاوتی نداریم. زندگی حقیقی آن است که در جست و جوی دانش و یا کار مفید و سازنده بگذرد. با این قرار، هیچ کس بیش از پنج و شش و حداکثر ده سال زندگی نمی کند، زیرا قسمت اعظم عمر به غفلت سپری می شود. کسی در زندگی موفق است که اکنون و فرصت حال را دریابد و همیشه فکر کند که بهترین فرصت من امروز است. امروز را به فردا افکندن و به امید آینده نشستن، کار درستی نیست. هم چنان که امروز را به یادآوری گذشته های از دست رفته، گذراندن و افسوس خوردن نیز شایسته نیست.

خیام شاعر بزرگ ایرانی گفته است:

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده ست فریاد مکن

بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

@Rumi_house

آیا منظور از خوش بودن در این شعر، خنده های بیهوده و خوش گذرانی و به قول بعضی الکی خوش بودن است ؟  " نه " خوشی واقعی، دل های دیگران را شاد کردن، گره از کار دیگران گشودن و با دیگران خندیدن است که خدا دوستدار کسانی است که شادی های خود را با دیگران تقسیم و غم را از دل دیگران منها می کنند.

می گویم قدر وقت را بدانید و دقایق گران بها را بیهوده از دست مدهید. مقصودم این نیست که دائماً در کوشش و اضطراب باشید و راحت و آرام بر خود حرام کنید. ساعاتی که در مصاحبت دوستان می گذرد یا برای گردش و ورزش و بازی های تفریحی مصرف می شود، در ردیف اوقات تلف شده نیست.

وقتی زیبایی های آفرینش را می بینیم، وقتی سبزه ها، گل ها، درختان، آسمان آبی یا پرستاره را با شگفتی و اعجاب مرور می کنیم و یا بر ساحل دریا، یا رودخانه می نشینیم، وقت خود را تلف نکرده ایم، این جزء زندگی است بخصوص اگر با تامل و فکر و عبرت همراه باشد.

زندگی همین لحظه هاست و از دست دادن فرصت ها جز غصه و اندوه چیزی همراه ندارد.

این سخن زیبای نهج البلاغه یادمان باشد: "فرصت ها مثل گذشتن ابرها می گذرند، فرصت های خوب و عزیز را دریابید".

(عباس اقبال آشتیانی، با تلخیص)

👌😊🙏🌸
@Rumi_house
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

07 Feb, 09:22


اندیشه چو دُزد در دل اُفتاد
مستَم کُن و دزد را فنا کُن

شادی زِ میان غم برانگیز
در عالَمِ‌ بی‌وفا، وفا کُن

#غزل_مولانا


اندیشه (غم گذشته و ترس آینده و نگرانی های بیجا) وقتی که وارد ذهن می شوند، شادی را از دل می دزدند.
(ای دوست) دزد را با مست کردن من از میان ببر.
اگر می خواهی در میان سیل غم و غصه شاد باشی، وفادار باش... هرچند که دیگران بی وفایی کنند.

(مست شدن: در زمان حال زندگی کردن)

🎵🎵🎵
@Rumi_house

خانه ی مولانا

07 Feb, 06:46


#حفظی


سعد دیدی شُکر کن ایثار کُن
نحس دیدی صدقه و استغفار کُن

#مثنوی_معنوی

@Rumi_house

خانه ی مولانا

06 Feb, 13:56


appreciate the things you have; Before they became the things you had.


قدر چیزهایی که داری رو بدون؛
قبل از اینکه تبدیل به چیز هایی بشن که داشتی.


@Rumi_house🛤

خانه ی مولانا

05 Feb, 17:16


ای درویش!
به یقین بدان که مسافرانیم
و احوال عالم هم مسافر است.
اگر دولت است میگذرد
و اگر محنت است میگذرد.
اگر دولت داری اعتماد بر دولت مکن
و اگر محنت داری دلتنگ مشو،
که معلوم نیست که
ساعتی دیگر چون باشد...
و در بند آن باش که راحت می‌رسانی
و آزار نرسانی..

شیخ_عزیزالدین_نسفی

@Rumi_house🍃🌸🍃

خانه ی مولانا

05 Feb, 17:14


دکتر عبدالکریم سروش

گُزیده هایی از بهترین های مثنوی
از کتاب لُب لُباب
اثر: ملاحسین کاشفی
🌷

ای درویش نیاز و زاری هدیه ی آن بارگاه است که آنجا...





@Rumi_house 🍃🌷
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

05 Feb, 17:03


حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو

#غزل_مولانا

🖋️ ایرج شهبازی


شخص حیله‌گر به جای این که از راه‌های درست و طبیعی در پی اهداف خود باشد، از شیوه‌هایی مانند دروغ‌گویی، پنهان‌کاری، ابهام‌سازی، بزرگ‌نمایی، کوچک‌نمایی، واقع‌گریزی و نظایر آنها بهره می‌گیرد. بی‌گمان استفاده از این رذیلت‌ها نیاز به هوشمندی زیادی دارد، ولی فرد حیله‌گر از هوش خود به بدترین شکل ممکن استفاده می‌کند. او قوانین هستی را نادیده می‌گیرد و می‌خواهد از راه‌های زودبازده و میان‌بُر به مقصود خود برسد.

در مسائل مادی می‌توان با حیله‌گری به اهداف خود رسید؛ یعنی می‌توان با مکر و فریب به قدرت سیاسی دست یافت، به پول و موقعیت اجتماعی رسید، در امتحانات قبول شد، مدرک دکترا جعل کرد و صدها کار دیگر انجام داد. همۀ این امور در عالم مادیات امکان‌پذیرند، اما در عالم اخلاق و روابط و معنویات نمی‌توان از این راه به موفقیت دست یافت.

می‌توان مدرک جعل کرد، ولی نمی‌توان به این ترتیب دانشمند شد. می‌توان با حیله‌گری به مقامات دینیِ رسید، اما تجربۀ عمیق ایمانی با این شیوه‌ به دست نمی‌آید. می‌توان با فریبکاری کسی را تصاحب کرد، اما نمی‌توان عشق و احترام او را به دست آورد. مطلوب‌های روانی مانند رضایت و آرامش و شادی و امید و نظایر آنها هم به هیچ وجه با حیله‌گری به دست نمی‌آیند. 

مطالعۀ تاریخ نشان می‌دهد که هیچ کس نتوانسته است با حیله‌گری به سود راستین دست یابد و منافع خود را به شکل درستی تأمین کند.

از سوی دیگر انسانِ حیله‌گر، با همۀ هوشمندی و تواناییِ عقلی‌اش، قدرت دیدن همۀ جوانب مسأله را ندارد و به احتمال زیاد به خودش آسیب می‌زند. حیله‌گری درواقع به معنای نادیده گرفتن واقعیت‌ها و کنار گذاشتن روال طبیعیِ پدیده‌هاست و همین باعث می‌شود که شخص حیله‌گر به جای دنیای واقعی، دنیایی خیالی را بسازد و همۀ نقشه‌های خود را بر اساس آن پیش ببرد. از آنجاکه این دنیای خیالی پایی در عالم واقعیت ندارد، شخص باید با نیروی ذهنی و تخیل خود همۀ ابعاد و جوانب آن را بسنجد و طراحی کند، اما بین بخش‌های مختلفِ روایتی که شخص حیله‌گر برمی‌سازد، همواره شکاف‌ها و فاصله‌هایی وجود دارد و این باعث می‌شود روایت او مبهم و غیرقابل فهم باقی بماند.

به هر حال از آنجا که شخص حیله‌گر در جهان واقعی زندگی نمی‌کند و می‌خواهد از راه‌های نادرست و نامتعارف به نتیجه برسد، هر قدر که باهوش و زیرک باشد، بخش‌هایی از واقعیت را نادیده می‌گیرد و در درازمدت به خود آسیب می‌زند. در بسیاری از مواقع افراد زیرک در دامی که با هزار زحمت طراحی کرده‌اند، می‌افتند و از بین می‌روند.

از سوی دیگر، فریبکاری بزرگ‌ترین زیانی است که دامنگیر افراد فریبکار می‌شود. اکر کسی از زیان‌ها و خطراتِ اخلاقی و شخصیتیِ حیله‌گری آگاه باشد، به خوبی می‌داند که هیچ مجازاتی برای حیله‌گری بالاتر از حیله‌گر بودن نیست. شخص حیله‌گر از حیث اخلاقی سقوط می‌کند و اعتماد و عشق را در روابط خود از دست می‌دهد و این زیان کمی نیست. شاید به همین جهت باشد که مولانا می‌گوید: خدا فرعون را از طریق حیله‌های خود او می‌فریفت؛ یعنی فرعون فریبِ حیله‌های خود را می‌خورد و به دست خویش، خود را تباه می‌کرد. شاید معنای این سخن آن باشد که هر گونه دیگرفریبی درواقع به معنای دقیق کلمه خودفریبی است. شخص مادام که خود را فریب نداده باشد، نمی‌تواند به فریب دادن دیگران روی بیاورد. از این روست که غالباً شخص فریبکار از طریق فریب‌های خود نابود می‌شود:
فرعون عالمی را بفریبد و نداند
کان خائن دغا را هم در دغا فریبی
‏(کلیات شمس، چاپ استاد فروزانفر، غزل ۲۹۴۵)

با توجه به این مسائل، هر کس که خواهان سعادت خود است، باید مطلقاً حیله و نیرنگ را از زندگی خود حذف کند و در نهایت صداقت و راستی، امور زندگی خود را پیش ببرد. زیرک واقعی کسی است که دست از زرنگی بردارد و سادگی پیشه کند:  
هر کس که ز عیاری و حیله ببرید
والله که چو او زیرک و عیاری نیست
‏(همان، رباعی ۳۸۵)

درست است که حیله‌گری مختصر ذوق و لذتی دارد و انسان را از راه‌های سریع و زودبازده به مقصد می‌رساند، ولی اگر دقیق و عمیق نگاه کنیم، می‌بینیم که لذت آن به زیان‌ها و خطراتش نمی‌ارزد و در هر حال راستی بهتر از فریبکاری است:  
در دروغ و مکر ذوقی هست، لیک
آن نمی‌ارزد، همان به راستک
‏(همان، غزل ۱۳۲۰)
@Rumi_house

خانه ی مولانا

05 Feb, 16:58


📒سخن کوتاه

ای درویش!
به یقين بدان
که بیشتر آدمیان صورت آدمی دارند و معنی آدمی ندارند.

#انسان_کامل
#عزیزالدین_نسفی

چون بسی ابلیس آدم‌روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست

#حضرت_مولانا
@Rumi_house

خانه ی مولانا

04 Feb, 09:14


پس بدان که صورت ِخوب و نکو
با خصال ِبد نیارزد یک تَسو

ور بود صورت حقیر و دلپذیر
چون بود خُلقش نکو در پاش میر

#مثنوی_مولانا

شاهی دو غلام می خرد، یکی از آنان را بسیار خوش سخن و شیرین جواب و با رخساره ی زیبا و ظاهری زیبا می یابد و آن دیگری را کثیف و بد بو و زشت رو، با خود می گوید :  باید با آنها به گفت و شنود پردازم تا پرده های درون آنها کنار رود و باطن آنها را بخوانم. برای این مقصود نخست غلام زیبارو و خوش سخن را به حمام می فرستد. در غیاب او با غلام زشت رو به گفتگو نشسته و می گوید : «این غلام که هم زیباست و هم خوش سخن، درباره ی تو بد گویی می کند و می گوید که تو دزد و خیانت کار و نامرد هستی، بگو ببینم نظر تو چیست ؟»
غلام زشت رو می گوید : «او جز راست نمی گوید، من از او دروغ نشنیده ام، بعلاوه او خودبین نیست و با همه نیکی می کند و صفات نیکوی بسیار دارد. هرچه هم درباره ی من گفته است راست است؛ من پر از عیبم !»
شاه می گوید : «بس کن ! من در پی آزمایش رفیقت هم برمی آیم، آنگاه می بینی که رسوایی به بار می آورد و تو شرمگین می شوی.»
چیزی نمی گذرد که آن غلام زیبا از حمام برمی گردد. شاه ، غلام پیشین را پی کاری می فرستد و با او به گفت و شنود می پردازد تا امتحانش کند. لذا نخست از جمال و کمالش تعریف می کند و سپس می گوید : «آن غلام می گوید که تو دو رو هستی، پیش رو یک جوری، پشت سر یک جور دیگر.»
غلام وقتی این سخنان را شنید برآشفت و  گفت : «او از همان اول که با من رفیق بود همواره چون سگ نجاست می خورد.» و شروع کرد به بدگویی و ناسزا.
شاه گفت : بس است، دانستم که : «از تو جان گَنده ست و از یارت دهان».

@Rumi_house

خانه ی مولانا

04 Feb, 09:06


ذات بد نیکو نگردد
چون که بنیادش بد است ...

#رشید_کاکاوند

@Rumi_house

خانه ی مولانا

04 Feb, 08:31


صبا وقت سحر گویی ز کوی یار می‌آید
که بوی او شفای جان هر بیمار می‌آید

نسیم خوش مگر از باغ جلوه می‌دهد گل را
که آواز خوش از هر سو ز خلقی زار می‌آید

بیا در گلشن ای بی‌دل، به بوی گل برافشان جان
که از گلزار و گل امروز بوی یار می‌آید

گل از شادی همی خندد، من از غم زار می‌گریم
که از گلشن مرا یاد از رخ دلدار می‌آید

ز بستان هیچ در چشمم نمی‌آید، مگر آبی
که در چشمم ز یاد او دمی صدبار می‌آید

اگر گلزار می‌آید کسی را خوش، مرا باری
نسیم کوی او خوشتر ز صد گلزار می‌آید

مرا چه از گل و گلزار؟ کاندر دست امیدم
ز گلزار وصال یار زخم خار می‌آید

عراقی خسته دل هردم ز سویی می‌خورد زخمی
همه زخم بلا گویی برین افگار می‌آید

 
#عراقی
@Rumi_house 🍃🌷
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

03 Feb, 17:30


دکتر عبدالکریم سروش

گُزیده هایی از بهترین های مثنوی
از کتاب لُب لُباب
اثر: ملاحسین کاشفی

🌷

ای درویش اگر نمی توانی که بدانجا رسی که گریه ی تو از او باشد باری جهدی کن تا گریه ی تو برای او باشد...




@Rumi_house 🍃🌷
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

02 Feb, 07:48



غمگین مَشو دِلا تو ازین ظلم دشمنان
وَانْدیشه کُن دَرین که دل‌آرامْ داور است

آری، چو قاعِده‌ست که رَنجورِ زار را
هرچند رنج بیش بُوَد، ناله کمتر است

#حضرت_مولانا
@Rumi_house

خانه ی مولانا

19 Jan, 16:31


‍ هست هُشیاری زِ یادِ ما مَضى
ماضی و مُستَقبَلَت پرده‌ی خدا

آتش اندر زَن به هردو،‌ تا به کِی
پُرگِرِه باشی ازین هر دو چو نِی؟

تا گِرِه با نِی بُوَد،‌ هم راز نیست
هم‌ نشین آن لب و آواز نیست

مثنوی مولانا

هشیاری یعنی درگیر بودن ذهن به اتفاقات گذشته.
غم گذشته و ترس آینده حجاب بین ما و خداست.
در این صورت مثل یک نی توپر هستیم که هیچ نَفَسی نمی توان در آن دمید.
باید مثل نی از درون خالی شویم تا همنشین آن لب و آواز شویم. فقط نی تو خالی می تواند نَفَسی که در آن دمیده می شود را به نوایی شورانگیز و دلنشین تبدیل کند. پس خودت را از صفات غیرنیکو خالی کن تا خداوند با نفس خود, ساز زندگی ات را به زیبایی بنوازد.
#لیلا_آقایی
@Rumi_house
#خانه_مولانا

خانه ی مولانا

19 Jan, 16:23


» مثنوی معنوی » دفتر اول

ما چو ناییم و نوا در ما ز تست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز تست
...

هر که او بیدارتر پر دردتر
هر که او آگاه تر رخ زردتر

گر ز جبرش آگهی زاریت کو
بینش زنجیر جباریت کو

بسته در زنجیر چون شادی کند
کی اسیر حبس آزادی کند

ور تو می‌بینی که پایت بسته‌اند
بر تو سرهنگان شه بنشسته‌اند

پس تو سرهنگی مکن با عاجزان
زانک نبود طبع و خوی عاجز آن

چون تو جبر او نمی‌بینی مگو
ور همی بینی نشان دید کو

در هر آن کاری که میلستت بدان
قدرت خود را همی بینی عیان

واندر آن کاری که میلت نیست و خواست
خویش را جبری کنی کین از خداست

انبیا در کار دنیا جبری‌اند
کافران در کار عقبی جبری‌اند

انبیا را کار عقبی اختیار
جاهلان را کار دنیا اختیار

زانک هر مرغی بسوی جنس خویش
می‌پرد او در پس و جان پیش پیش

کافران چون جنس سجین آمدند
سجن دنیا را خوش آیین آمدند

انبیا چون جنس علیین بدند
سوی علیین جان و دل شدند

این سخن پایان ندارد لیک ما
باز گوییم آن تمام قصه را

#مثنوی_معنوی🌱

@Rumi_house 🌱🌷
#خانه_ی_مولانا🌱

خانه ی مولانا

18 Jan, 21:13


بد گهر را علم و فن آموختن
دادنِ تیغی به دست راهْ زَن

تیغ دادن در کف زنگیِّ مست
بِه که آید علمْ ناکَس را به دست

علم و مال و مَنْصِب و جاه و قِران
فِتنه آمد در کَفِ بدگوهران

#مثنوی_مولانا


آموختن علم و فن به انسان بدگوهر، همانند دادن شمشیر به راهزن است.

دادن شمشیر به سیاهِ مست بهتر از آموختن علم به آدم ناکس است.

علم و ثروت و مقام و جاه و بخت یاری، اگر در دست بدذات بیوفتد، به آشوب تبدیل خواهد شد.
@Rumi_house
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

18 Jan, 21:02


بدگهر با کسی وفا نکند
اصل بد در خطا خطا نکند...

شعر از #نظامی

برشی از حرف‌های #اردشیر_رستمی

‌@Rumi_house

خانه ی مولانا

18 Jan, 06:54


دکتر عبدالکریم سروش

گُزیده هایی از بهترین های مثنوی
از کتاب لُب لُباب
اثر: ملاحسین کاشفی

🌷

در رشحه ی نهم در ترک ناز و نخوت و...



@Rumi_house 🍃🌷
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

18 Jan, 06:34


" کیمیای نو کننده دردهاست
   کو ملولی آن طرف که درد خاست

   هین مزن تو از ملولی آهِ سرد
   درد جو و درد جو و درد درد "

#مثنوی_مولانا دفترششم

آنچه روان آدمی را پوینده و جوینده
   نگاه می دارد، سختی ها و رنج هاست.
   در مبارزه با سختی ها آدمی رشد می‌کند وجایی برای رخوت باقی نمی ماند.
   از روزگار ملول نباش و از
   سختی هراس نداشته باش.

@Rumi_house 🌷👍😊

خانه ی مولانا

18 Jan, 06:32


نور از دل تاریکی بیرون می آید و تاریکی از دلِ نور .

همانگونه که از نور و ظلمت ، گزیر و گریزی نیست از رنج و غمهای زندگانی نیز گریزی نیست ؛ پس شکیبایی کن و بدان که این نیز بگذرد.👌🌷

ترجیع وار زمزمه کن که :
"گرچه شب ، تاریک است دل،قوی دار سحر نزدیک است"😊🙏.(عیار)

@Rumi_house

جزیره هنگام. ساحل زیبای محمل 🏝🏊‍♀🧘

خانه ی مولانا

18 Jan, 06:29


💐🍃صبح‌ها را لبخندی بچسبانید گوشه لبتان
دلیلش مهم نیست
اصلا نیازی به دلیل ندارد. لبخند است دیگر،
هفت خانِ رُستم که نیست
یک لیوان چایِ تازه دَم بنوشید،
یک موسیقیِ خوب برای خودتان پخش کنید
مهم، همان صبح، همان لبخند، همان چای،
همان موسیقی‌ست... 💐🍃

  رورتــون بخیـــر
@Rumi_house

خانه ی مولانا

17 Jan, 02:47


Smooth seas do not make skillful sailors.
دریاهای آرام، دریانوردان ماهر نمی سازند.

به مشکلات به چشم فرصت هایی برای تقویت قوای جسمی و روحی خودت نگاه کن نه موانعی که تو را از رسیدن به هدف باز می دارند.

@Rumi_house ❤️

خانه ی مولانا

16 Jan, 16:14


صبر کردن جان تسبیحات تست
صبر کن کانست تسبیح درست

هیچ تسبیحی ندارد آن دَرَج
صبر کن الصبرُ مفتاحُ الفرج

حضرت مولانا

@Rumi_house🍃🌸🍃

خانه ی مولانا

16 Jan, 10:41


دکتر عبدالکریم سروش

گُزیده هایی از بهترین های مثنوی
از کتاب لُب لُباب
اثر: ملاحسین کاشفی

🌷

در بیان آنکه مُقلد...




@Rumi_house 🍃🌷
#خانه_ی_مولانا

خانه ی مولانا

14 Jan, 23:28


هر کسی اندر جهان مجنون لیلیی شدند
عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش
#غزل_مولانا

If you make friends with yourself you will never be alone.

اگه با خودت دوست بشی, هرگز تنها نمی مونی.

@Rumi_house ☃️