❤️ [ما همچنان طرفِ تو‌ایم و امیدوار.] ـ ۲۲,۱۱,۰۳
رحیل 𓂆
@rrahiil
«که ما را بند بر پای رحیل است»
-
مستغرقِ خیال, مستأنس به غم •
ادامه دهنده •
(این کانال یک سفرنامه است.)
۹۹.۹.۹
-
ارتباطات:
{ @rrahiilbot }
{ }
.
ملحقات:
@aaramgaah
.
.
[ #سیدطه_ربیعی ]
رحیل 𓂆 (Persian)
آیا شما دوست دارید در یک سفر عمیق و معنادار درون خود سفر کنید؟ آیا به دنبال خواندن داستان‌ها و تجربیاتی هستید که باعث انس بیشتر و ارتباط عمیق‌تر با خودتان شوند؟ اگر پاسخ شما بله است، کانال تلگرامی "رحیل 𓂆" یک فضای مناسب برای شماست. این کانال به شما امکان می‌دهد تا در یک سفرنامه روحی به دنیای باطنی و عمیق خود بپردازید
با نقل قولی زیبا از "که ما را بند بر پای رحیل است"، این کانال شما را به سفری فراوان در دنیای خیال و غم دعوت می‌کند. آیا شما یک مستغرق خیال و مستأنس به غم هستید؟ آیا به دنبال ادامه دادن سفرتان در خیالات و افکار خود هستید؟ اگر بله، این کانال مناسب برای شماست
با پست‌های زیبا و الهام‌بخش از #سیدطه_ربیعی در این کانال، شما می‌توانید به تجربیات و دیدگاه‌های جدیدی دست پیدا کنید. همچنین، با امکان ارتباط با ربات تلگرامی @rrahiilbot، شما می‌توانید از محتوای این کانال بهره‌مند شوید
پس اگر دوست دارید سفری داخلی و عمیق به دنیای خیالات و افکار خود داشته باشید، به کانال تلگرامی "رحیل 𓂆" بپیوندید و از محتوای منحصر به فرد آن لذت ببرید.
رحیل 𓂆
09 Feb, 06:59
هوهو زنان بیا، نفست حق!
پیر سپیدجامهٔ رقصان!
ای برف!
ای شگرف!
آن کثرت همیشگی شیء و رنگ را
یک‌باره از بسیط زمین پاک کرده‌ای
کولاک کرده‌ای!
- #محمدمهدی_سیار
پیر سپیدجامهٔ رقصان!
ای برف!
ای شگرف!
آن کثرت همیشگی شیء و رنگ را
یک‌باره از بسیط زمین پاک کرده‌ای
کولاک کرده‌ای!
- #محمدمهدی_سیار
رحیل 𓂆
05 Feb, 20:56
انگار همین دیشب بود میشستیم تو ایوان مقصوره زوج‌ها رو می‌دیدم و فشار میخوردیم... عی عی عی. جدی جدی داریم پیر میشیم دیگه.
رحیل 𓂆
05 Feb, 20:54
بدینوسیله عروسی هادی عزیز و بزرگ رو خدمت ایشان و سایر وابستگان تبریک عرض می‌نمایم و برای خانواده‌شان آرزوی خوشبختی و هزاران سال زندگی با برکت ظل سایه حضرت حجت(عج) دارم. شماهم وی را از دعای خیر دریغ نفرمایید.
#از_امشب *
#از_امشب *
رحیل 𓂆
05 Feb, 09:52
یک بار دگر حیاتمان خواهد داد
در لغزش خود ثباتمان خواهد داد
آن روز که این جهان تهی از معناست
زیبایی تو نجاتمان خواهد داد
-
در لغزش خود ثباتمان خواهد داد
آن روز که این جهان تهی از معناست
زیبایی تو نجاتمان خواهد داد
-
رحیل 𓂆
05 Feb, 09:28
کاش می‌شد بفهمم اصن تاحالا کسی تونسته در مقوله‌ی "کار و تحصیلِ همزمان" موفق باشه و آسیب روحی ندیده باشه یا نه، همه همینطور هستن و تنها نیستم.
رحیل 𓂆
02 Feb, 14:45
مدح (سیمرغ در غبار خودش ایستاده است)
🎥 مراسم جشن ولادت #حضرت_عباس (علیه‌السّلام)
🗓 جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة‌العباس (علیه‌السّلام)
🏷 #حضرت_عباس
www.fotros.ir
🎥 مراسم جشن ولادت #حضرت_عباس (علیه‌السّلام)
🗓 جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة‌العباس (علیه‌السّلام)
🏷 #حضرت_عباس
www.fotros.ir
رحیل 𓂆
01 Feb, 19:02
سرود (آخه این چه حسّیه شبای ولادت تو دارم)
🎥 مراسم جشن ولادت #حضرت_عباس (علیه‌السّلام)
🗓 سه‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیه‌السّلام)
🏷 #امام_حسین
www.fotros.ir
🎥 مراسم جشن ولادت #حضرت_عباس (علیه‌السّلام)
🗓 سه‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیه‌السّلام)
🏷 #امام_حسین
www.fotros.ir
رحیل 𓂆
01 Feb, 04:04
هربار مواجهه با مرگ یکجور تکانم می‌دهد. این دومین بار در امسال بود که این حقیقتِ پنهان شده پشتِ پرده‌ی روزمرگی برایم نمایان شد و نه تنها نمایان که گویی سیلی زد. این (با احتساب شهید جمهورمان) سومین بار در امسال بود که در صف نماز میت ایستادم و با عبارت "اللهم انا لانعلم منه الا خیرا" یاد آن جمعه‌ی سیاه دی ماه ۹۸ افتادم و اشکم جاری شد. این دومین بار در امسال بود که پشت تابوت قدم میزدم و به مرگ خودم فکر میکردم. یک روز رفیق هم سن و سالم و یک روز دیگر پسر همسایه‌‌مان به همراه فرزند کوچکش. انگار که هربار مرگ بخواهد بگوید ببین؛ هیچ تبصره ای وجود ندارد ها! نه پیر دارد نه جوان، نه پدر میشناسم نه مادر. وقتی بیایم و وقتی زمانت سر برسد باید بروی.
این روزها که مدام بر لب کوچه مان یاسین بود و بوی اسفند می‌خیزید از درختان و غروب‌ها انگار رنگ دیگر داشت، این روزها که درِ خانه را که باز میکردم با حجله روبرو میشدم و انبوه بنرهای تسّلا و تسلیت، این روزها که انگار مرگ بگوید من همین نزدیکی ام، همین اطراف؛ این روزها بیشتر به لحظه ای که بر شانه‌ها می‌روم فکر کرده ام. به این که مردمان چه می‌خوانند و چه می‌گویند. فقط امید دارم که نام تو را زیاد بگویند. به مرگم زیاد فکر کرده ام و با اینحال چیز زیادی از آن نمیدانم، تنها همینقدر امیدم است و میدانم که 'مرگ از محبت تو خلاصم نمی‌کند, در زیر خاک هم دل من پای‌بست توست' حسین‌‌ع.
این روزها که مدام بر لب کوچه مان یاسین بود و بوی اسفند می‌خیزید از درختان و غروب‌ها انگار رنگ دیگر داشت، این روزها که درِ خانه را که باز میکردم با حجله روبرو میشدم و انبوه بنرهای تسّلا و تسلیت، این روزها که انگار مرگ بگوید من همین نزدیکی ام، همین اطراف؛ این روزها بیشتر به لحظه ای که بر شانه‌ها می‌روم فکر کرده ام. به این که مردمان چه می‌خوانند و چه می‌گویند. فقط امید دارم که نام تو را زیاد بگویند. به مرگم زیاد فکر کرده ام و با اینحال چیز زیادی از آن نمیدانم، تنها همینقدر امیدم است و میدانم که 'مرگ از محبت تو خلاصم نمی‌کند, در زیر خاک هم دل من پای‌بست توست' حسین‌‌ع.
رحیل 𓂆
13 Jan, 14:50
[خاکی که تاک از آن نتراوید خاک نیست
تاکی که سر نرفت زدیوار تاک نیست
آن سر که پاک گشت ز عشق تو پاک نیست
در سلک ما ملائکه گشتن ملاک نیست
ـ
آدم فقط کشید ز عشق تو بار را...]
تاکی که سر نرفت زدیوار تاک نیست
آن سر که پاک گشت ز عشق تو پاک نیست
در سلک ما ملائکه گشتن ملاک نیست
ـ
آدم فقط کشید ز عشق تو بار را...]
رحیل 𓂆
09 Jan, 17:46
اینم بگم که؛
[مرا سودای بت‌رویان نبودی پیش ازین در سر
ولیکن تا تو را دیدم گزیدم راه سودا را.]
[مرا سودای بت‌رویان نبودی پیش ازین در سر
ولیکن تا تو را دیدم گزیدم راه سودا را.]
رحیل 𓂆
09 Jan, 17:42
- علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد...
و خب باید گفت که:
[گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را...]
(برای امشب, شب جمعه)*
و خب باید گفت که:
[گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را...]
(برای امشب, شب جمعه)*
رحیل 𓂆
09 Jan, 06:15
اگه امتحانی رو زیاد خوب ندادید و می‌ترسید که اون درس رو بیوفتید، میتونید این رباعی رو برای استاد آخر برگه امتحانیتون بنویسید:
افتاده و رسوای کلاسم نکنی
انگشت‌نمای عام و خاصم نکنی
هرچند اگر که باز استاد تویی
ترجیح من این است که پاسم نکنی :)
.
البته یه کم ریسکیه ولی ممکنه بتونه نجاتتون بده. موفق باشید. 🚶🏻♂
افتاده و رسوای کلاسم نکنی
انگشت‌نمای عام و خاصم نکنی
هرچند اگر که باز استاد تویی
ترجیح من این است که پاسم نکنی :)
.
البته یه کم ریسکیه ولی ممکنه بتونه نجاتتون بده. موفق باشید. 🚶🏻♂
رحیل 𓂆
03 Jan, 21:13
[نفس را از طواف دل چه‌مقدار است برگشتن؟
اگر برگردم از کویت، همین مقدار می‌گردم]
#بیدل / #بی_کلام `
اگر برگردم از کویت، همین مقدار می‌گردم]
#بیدل / #بی_کلام `
رحیل 𓂆
02 Jan, 21:10
السّلامُ عَلَیک یا مَنْ بِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَةِ سَیدِ الْشّهَدآءِ یرْتَجی
رحیل 𓂆
02 Jan, 20:56
می‌خوام بیام پیشت
سلامِ از تو خونه یعنی چی؟!
(برای شب جمعه, شب لیلة الرغایب)*
سلامِ از تو خونه یعنی چی؟!
(برای شب جمعه, شب لیلة الرغایب)*
رحیل 𓂆
01 Jan, 06:11
[بهای کشته دوبار است گر به ماه حرام است
هلاکِ دوست شدن زین بوَد به ماه رجب خوش]
هلاکِ دوست شدن زین بوَد به ماه رجب خوش]
رحیل 𓂆
01 Jan, 03:59
شما خوشحالید چون سال نوی میلادی شروع شده اما من خوشحالم چون ماه رجبِ عزیز رسیده و خوشحال از اینکه تو بهترین سه ماهِ سالیم:))
ما مثل هم نیستیم.
ما مثل هم نیستیم.
رحیل 𓂆
20 Dec, 20:32
خیلی ممنونم از همه عزیزانی که تبریک گفتن و دعای خیر کردن و خوشحال شدن 💚
در خصوص شیرینی هم که خیلیا درخواست کرده بودن باید بگم که همون جای همیشگی ینی - کانال بله - میزبان عزیزان هستیم در اعیاد آینده هم برای عیدی⭐️
در خصوص شیرینی هم که خیلیا درخواست کرده بودن باید بگم که همون جای همیشگی ینی - کانال بله - میزبان عزیزان هستیم در اعیاد آینده هم برای عیدی
رحیل 𓂆
20 Dec, 13:16
ندیده بود کسی مدتی مدید مرا
میان این همه آدم چگونه دید مرا؟
-
جهان که پنبه به گوش از صدای من بود، او
میان همهمه‌ی مردمان شنید مرا
جهان درون سرم بود و ناگهان دستش
از انزوای خیالم برون کشید مرا
شکوفه‌ی سخنش، دشت سبز پیرهنش
به باز زنده شدن می‌دهد نوید مرا
و بی شک از نفسش یا که لمس دستش بود
که خون تازه -سراپا- به رگ دوید مرا
پدیده‌ای‌ست دوچشمش که می‌برد آری
به ناکجا، به همان‌جای ناپدید مرا
چنان گذشته ام از خود که پیش از مرگم
عجیب نیست بخوانند اگر شهید مرا
#سیدطاها_ربیعی /
میان این همه آدم چگونه دید مرا؟
-
جهان که پنبه به گوش از صدای من بود، او
میان همهمه‌ی مردمان شنید مرا
جهان درون سرم بود و ناگهان دستش
از انزوای خیالم برون کشید مرا
شکوفه‌ی سخنش، دشت سبز پیرهنش
به باز زنده شدن می‌دهد نوید مرا
و بی شک از نفسش یا که لمس دستش بود
که خون تازه -سراپا- به رگ دوید مرا
پدیده‌ای‌ست دوچشمش که می‌برد آری
به ناکجا، به همان‌جای ناپدید مرا
چنان گذشته ام از خود که پیش از مرگم
عجیب نیست بخوانند اگر شهید مرا
#سیدطاها_ربیعی /
رحیل 𓂆
14 Dec, 19:22
* به پیوست امشب؛
[عشاق چون به درگهِ معشوق رو کنند
از آب دیدگان تنِ خود شستشو کنند
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق
در روز حشر رتبه‌ی او آرزو کنند]
[عشاق چون به درگهِ معشوق رو کنند
از آب دیدگان تنِ خود شستشو کنند
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق
در روز حشر رتبه‌ی او آرزو کنند]
رحیل 𓂆
12 Dec, 19:08
- «مدت‌هاست می‌خوامت...»
یا همان؛
«من جرعه‌نوش ِ بزم تو بودم، هزااار سال..»
@rrahiil , برای شب جمعه*
یا همان؛
«من جرعه‌نوش ِ بزم تو بودم، هزااار سال..»
@rrahiil , برای شب جمعه*
رحیل 𓂆
09 Dec, 08:24
زيديني عشقًا - عشق مرا فزونی بخش
🎤كاظم الساهر
✏️نزار قباني
از شاهکارهای کاظم الساهر
*زیرنویس فارسی
@al_nakhla
🎤كاظم الساهر
✏️نزار قباني
از شاهکارهای کاظم الساهر
*زیرنویس فارسی
@al_nakhla
رحیل 𓂆
09 Dec, 08:11
زیدینی عشقاً زیدینی یا احلی نوبات جنونی
عشقم را بیافزا، افزون کن عشقم را، ای زیباترین تب های دیوانگی من
زیدینی غرقاً یا سیدتی اِن البحر ینادینی
مرا بیش تر غرق کن بانوی من، که دریا مرا می خواند
زیدینی موتا علی الموت اذا یقتلنی یحیینی
مرا مرگی بر مرگ دیگر بیافزا، مرگی که همان طور که مرا می کشد، مرا زنده می دارد
یا احلی امرأةً بین النساء الکون احبینی
ای زیباترین زن بین زنان جهان، مرا دوست بدار
یا من احببتک حتی احترق الحب احبینی
ای که تو را آن قدر دوست داشتم، تا عشق آتش گرفت
ان کنت تریدین السُکنی، اسکنتک فی ضوء عیونی
اگر منزلی می خواهی، تو را در روشنای چشمانم جای خواهم داد
حبک خارطتی، ما عادت خارطة العالم تعنینی
عشق تو نقشه ی من است، دیگر مرا به نقشه ی جهان چه حاجت؟
انا اقدم عاصمة للحزن، و جرحی نقش الفرعونی
من دیرینه ترین پایتخت غمم، و زخم هایم به مانند نقشی از دوره ی فرعونیان می ماند
وجعی یمتد کسرب الحمام من البیروت الی الصینی
و دردم به امتداد مهاجرت کبوتران از بیروت تا چین است
عصفورة قلبی ، نیسانی
گنجشکک دل من، اردیبهشت من
یا رمل البحر، و روح الروح و یا غابات زیتونی
ای شن ساحل ها، ای جان جان، ای جنگل های زیتون
یا طعم الثلج و طعم النار و نکهة شکی و یقینی
ای طعم یخ و ای طعم آتش، ای عطر شک و یقینم
اشعر بالخوف من المجهول فاوینی
از ناشناخته ها می ترسم، پناهم بده
اشعر بالخوف من الظلماء فضمینی
از تاریکی می ترسم، مرا در آغوش بگیر
اشعر بالبرد فغطینی
احساس سرما می کنم، مرا بپوشان
فضلی جنبی و اغنی لی
کنارم بمان و برایم ترانه بخوان
فانا من بدأ التکوینی ابحث عن وطنٍ لجبینی
که من از ابتدای خلقت به دنبال
وطنی برای سرنهادنم بودم.
عن حب امرأةٍ یاخُذُنی لحدود الشمس و یرمینی
و دنبال عشق بانویی، که مرا تا نزدیکی خورشید بالا ببرد و رها سازد
نوّارة عمری مروحتی قندیلی بوح بساتینی
روشنای زندگی من، خنک نسیم صحرای دلم، فانوس پر نورم، راحتی باغ و بوستانم
مدی لی جسرا من رائحة اللیمونی
برایم پلی از بوی خوش لیمو امتداد بخش
و ضعینی مشطا عاجیا فی عتمة شعرک فانسینی
و مرا شانه ای از جنس عاج در تاریکی موهایت قرار بده و فراموشم کن
من اجلک اعتقت نسائی
برای تو همه ی زن هایم را آزاد ساختم!!!
و ترکت التاریخ ورائی
و تاریخ را پشت سرم نهادم
و شطبت شهادة میلادی
و گواهی تولدم را باطل ساختم
و قطعت جمیع شرایینی
و تمام رگ هایم را بریدم
عشقم را بیافزا، افزون کن عشقم را، ای زیباترین تب های دیوانگی من
زیدینی غرقاً یا سیدتی اِن البحر ینادینی
مرا بیش تر غرق کن بانوی من، که دریا مرا می خواند
زیدینی موتا علی الموت اذا یقتلنی یحیینی
مرا مرگی بر مرگ دیگر بیافزا، مرگی که همان طور که مرا می کشد، مرا زنده می دارد
یا احلی امرأةً بین النساء الکون احبینی
ای زیباترین زن بین زنان جهان، مرا دوست بدار
یا من احببتک حتی احترق الحب احبینی
ای که تو را آن قدر دوست داشتم، تا عشق آتش گرفت
ان کنت تریدین السُکنی، اسکنتک فی ضوء عیونی
اگر منزلی می خواهی، تو را در روشنای چشمانم جای خواهم داد
حبک خارطتی، ما عادت خارطة العالم تعنینی
عشق تو نقشه ی من است، دیگر مرا به نقشه ی جهان چه حاجت؟
انا اقدم عاصمة للحزن، و جرحی نقش الفرعونی
من دیرینه ترین پایتخت غمم، و زخم هایم به مانند نقشی از دوره ی فرعونیان می ماند
وجعی یمتد کسرب الحمام من البیروت الی الصینی
و دردم به امتداد مهاجرت کبوتران از بیروت تا چین است
عصفورة قلبی ، نیسانی
گنجشکک دل من، اردیبهشت من
یا رمل البحر، و روح الروح و یا غابات زیتونی
ای شن ساحل ها، ای جان جان، ای جنگل های زیتون
یا طعم الثلج و طعم النار و نکهة شکی و یقینی
ای طعم یخ و ای طعم آتش، ای عطر شک و یقینم
اشعر بالخوف من المجهول فاوینی
از ناشناخته ها می ترسم، پناهم بده
اشعر بالخوف من الظلماء فضمینی
از تاریکی می ترسم، مرا در آغوش بگیر
اشعر بالبرد فغطینی
احساس سرما می کنم، مرا بپوشان
فضلی جنبی و اغنی لی
کنارم بمان و برایم ترانه بخوان
فانا من بدأ التکوینی ابحث عن وطنٍ لجبینی
که من از ابتدای خلقت به دنبال
وطنی برای سرنهادنم بودم.
عن حب امرأةٍ یاخُذُنی لحدود الشمس و یرمینی
و دنبال عشق بانویی، که مرا تا نزدیکی خورشید بالا ببرد و رها سازد
نوّارة عمری مروحتی قندیلی بوح بساتینی
روشنای زندگی من، خنک نسیم صحرای دلم، فانوس پر نورم، راحتی باغ و بوستانم
مدی لی جسرا من رائحة اللیمونی
برایم پلی از بوی خوش لیمو امتداد بخش
و ضعینی مشطا عاجیا فی عتمة شعرک فانسینی
و مرا شانه ای از جنس عاج در تاریکی موهایت قرار بده و فراموشم کن
من اجلک اعتقت نسائی
برای تو همه ی زن هایم را آزاد ساختم!!!
و ترکت التاریخ ورائی
و تاریخ را پشت سرم نهادم
و شطبت شهادة میلادی
و گواهی تولدم را باطل ساختم
و قطعت جمیع شرایینی
و تمام رگ هایم را بریدم
رحیل 𓂆
07 Dec, 00:02
شب
صدای منظم قطار
سکوت و نور بی‌رمقِ راهرو
سیاهیِ پشت پنجره و چراغ‌های دور
چیزی نمانده بود مأمور قطار شاعر شود
اگر یکی از مسافران در اتاقش را نمی‌زد و آب معدنی درخواست نمی‌کرد.
صدای منظم قطار
سکوت و نور بی‌رمقِ راهرو
سیاهیِ پشت پنجره و چراغ‌های دور
چیزی نمانده بود مأمور قطار شاعر شود
اگر یکی از مسافران در اتاقش را نمی‌زد و آب معدنی درخواست نمی‌کرد.
رحیل 𓂆
29 Nov, 18:47
- فعلا بگذار کمی خیره شوم. فردا صبح دوباره همه چیز از ابتدا شروع می‌شود.
* (این ساعت از شب.)
* (این ساعت از شب.)
رحیل 𓂆
29 Nov, 16:01
یه جوری که اصن جرئت نمیکنم برم پیامهای قدیمی اینجا رو ببینم انقد که غمگین میشم از گذر زمان... 🚶🏻♂
رحیل 𓂆
29 Nov, 16:00
#پیامتون:
https://t.me/rrahiil/16474
هم شما و هم مایی که خیلی وقته اینجاییم، پیر شدیمم🚶🏻♂
https://t.me/rrahiil/16474
هم شما و هم مایی که خیلی وقته اینجاییم، پیر شدیمم🚶🏻♂
رحیل 𓂆
29 Nov, 15:58
اصلا یادم نبود واقعا! ۴ سال پیش همچین روزی ۹,۹,۹۹ بود و گفتم حیفه همچین تاریخی شروع یه چیز جدید نباشه و توی تلگرام کانال شدم و رحیل متولد شد. 🎆 🫴
رحیل 𓂆
29 Nov, 09:18
سر میکنم آبان، آذر، دی را هم
غم می‌دهدم به سوی تو کِی راهم؟
صد جمعه‌ی تاریک بدون تو گذشت
سر میکنم این بلک‌فرایدی را هم
غم می‌دهدم به سوی تو کِی راهم؟
صد جمعه‌ی تاریک بدون تو گذشت
سر میکنم این بلک‌فرایدی را هم
رحیل 𓂆
29 Nov, 08:22
عمریست که من نشسته‌ام چشم به راه
هی خسته‌تر و زرد ترم ماه به ماه
این جمعه اگر بلک فرایدی شده است
هر جمعه‌ی من بی‌تو سیاه است، سیاه
هی خسته‌تر و زرد ترم ماه به ماه
این جمعه اگر بلک فرایدی شده است
هر جمعه‌ی من بی‌تو سیاه است، سیاه
رحیل 𓂆
29 Nov, 08:21
آبان.. آذر.. نیمه‌ی دی بود انگار
چشمانش سرچشمه‌ی مِی بود انگار
یک‌باره دل و عمر و جوانی را برد
آن‌روز بلک‌فرایدِی بود انگار
چشمانش سرچشمه‌ی مِی بود انگار
یک‌باره دل و عمر و جوانی را برد
آن‌روز بلک‌فرایدِی بود انگار
رحیل 𓂆
27 Nov, 21:17
/ [کوهِ بی‌قراریم یک سو
سوی دیگر محال بودن او
و محالات دیگرش سویی
و خیالات من به دیگر سو:
پس شتابان چهار تِکّه شدم
وشتابان به چارسو رفتم]
سوی دیگر محال بودن او
و محالات دیگرش سویی
و خیالات من به دیگر سو:
پس شتابان چهار تِکّه شدم
وشتابان به چارسو رفتم]
رحیل 𓂆
21 Nov, 17:34
الناس علی دین ملوکهم
و انا مملوك الحسین -
یا اونطور که جناب معنی می‌فرماد؛
مملوکِ این جنابم و بس محترم هنوز
سنگی به سینه هست ز جنس حرم هنوز...
@rrahiil ,
و انا مملوك الحسین -
یا اونطور که جناب معنی می‌فرماد؛
مملوکِ این جنابم و بس محترم هنوز
سنگی به سینه هست ز جنس حرم هنوز...
@rrahiil ,
رحیل 𓂆
20 Nov, 20:31
[خدای من، یک دقیقه‌ی تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟]
رحیل 𓂆
19 Nov, 17:22
من ترانه‌ای غمگینم
که صبحگاهان در کافه پخش می‌شود.
انا اغنیه حزینه
تشتغل بلگهوه یومیه الصبح.
موعود قاسم
#بی_کلام
@al_nakhla
که صبحگاهان در کافه پخش می‌شود.
انا اغنیه حزینه
تشتغل بلگهوه یومیه الصبح.
موعود قاسم
#بی_کلام
@al_nakhla
رحیل 𓂆
17 Nov, 06:41
شعف به قافیه جفت است با نجف که بگوید
درآ به رقص و نگه دار شرط و وضعِ ادب خوش
...
ببین ز برج اسد وضع کشتگان ضعیفت
دلیل؛ دل‌کش و قاتل؛ شریف، حکم و سبب؛ خوش
* برای صبحِ یکشنبه 🍇🍷
@rrahiil ,
درآ به رقص و نگه دار شرط و وضعِ ادب خوش
...
ببین ز برج اسد وضع کشتگان ضعیفت
دلیل؛ دل‌کش و قاتل؛ شریف، حکم و سبب؛ خوش
* برای صبحِ یکشنبه 🍇🍷
@rrahiil ,
رحیل 𓂆
17 Nov, 06:24
- إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ ٱسۡمُهُۥ يَحۡيَىٰ لَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ مِن قَبۡلُ سَمِيࣰّا
(مریم/ ۷)
اکرولیک روی بوم ۱۰۰ در ۱۵۰
اثر علی میرفتاح
(مریم/ ۷)
اکرولیک روی بوم ۱۰۰ در ۱۵۰
اثر علی میرفتاح
رحیل 𓂆
14 Nov, 15:23
[ السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ
السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ ]
السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ
رحیل 𓂆
13 Nov, 09:56
«فراق الأحبة أشد من الموت»
- فراق محبوبان از مرگ سخت‌تر است.
امیرالمومنین علی (علیه السلام)
- فراق محبوبان از مرگ سخت‌تر است.
امیرالمومنین علی (علیه السلام)
رحیل 𓂆
12 Nov, 19:46
هان ای دوشیزه
از زندگی‌َم برون مرو
بگذار زندگی‌ام به تنهایی برون رود.
.
ـ عارف حمزة
@rrahiil , #خطوط /
از زندگی‌َم برون مرو
بگذار زندگی‌ام به تنهایی برون رود.
.
ـ عارف حمزة
@rrahiil , #خطوط /
رحیل 𓂆
18 Oct, 07:39
یحیی همیشه یحیی‌ست... تنها فاحشه‌ها عوض می‌شوند!
همه پایان‌ها و اوج‌های تراژیک تاریخ سینما را دور بریزید و این آخرین تصاویر از رهبر مقاومت فلسطین را ببینید. چه اسطوره‌وار خود را جاودانه کرد این مرد افسانه‌ای! چه عیسی‌وار در آخرین لحظات از دست دشمن گریخت و با عروج به آسمان جاودان شد! چه موسی‌وار عصایش را به رودخانه مرگ زد و از آن عبور کرد!
دشمنِ تا دندان مسلح جرئت نزدیک شدن به پیکر نیمه‌جان یحیی سینوار را ندارد و پهپاد برای شناسایی‌اش می‌فرستد. جایی که واقعیت از اسطوره جلو میزند، همین‌جاست. سینوار ته‌مانده توانش را جمع می‌کند تا با چوب‌دستی‌اش پرنده دشمن را بزند. آدم یاد رستم در گودال شغاد می‌افتد.
سر یحیی امشب دوباره بریده شد و به فاحشه‌ها پیشکش شد. یحیی همان یحیی‌ست، تنها فاحشه‌ها عوض شده‌اند. کافی است به جماعت نگاه کنید و فاحشه‌های معاصر یحیی را از لبخندها و شادی‌هاشان بشناسید.
مقاومت زنده است و زنده می‌ماند با چنین مردانی. اسرائیلی‌ها طوری سینوار را کشتند که هیچوقت نمیرد! سینوار افسانه می‌شود در قصه شب مادرانی که فرزندانشان بر جنازه اسرائیل پا خواهند کوبید.
همه پایان‌ها و اوج‌های تراژیک تاریخ سینما را دور بریزید و این آخرین تصاویر از رهبر مقاومت فلسطین را ببینید. چه اسطوره‌وار خود را جاودانه کرد این مرد افسانه‌ای! چه عیسی‌وار در آخرین لحظات از دست دشمن گریخت و با عروج به آسمان جاودان شد! چه موسی‌وار عصایش را به رودخانه مرگ زد و از آن عبور کرد!
دشمنِ تا دندان مسلح جرئت نزدیک شدن به پیکر نیمه‌جان یحیی سینوار را ندارد و پهپاد برای شناسایی‌اش می‌فرستد. جایی که واقعیت از اسطوره جلو میزند، همین‌جاست. سینوار ته‌مانده توانش را جمع می‌کند تا با چوب‌دستی‌اش پرنده دشمن را بزند. آدم یاد رستم در گودال شغاد می‌افتد.
سر یحیی امشب دوباره بریده شد و به فاحشه‌ها پیشکش شد. یحیی همان یحیی‌ست، تنها فاحشه‌ها عوض شده‌اند. کافی است به جماعت نگاه کنید و فاحشه‌های معاصر یحیی را از لبخندها و شادی‌هاشان بشناسید.
مقاومت زنده است و زنده می‌ماند با چنین مردانی. اسرائیلی‌ها طوری سینوار را کشتند که هیچوقت نمیرد! سینوار افسانه می‌شود در قصه شب مادرانی که فرزندانشان بر جنازه اسرائیل پا خواهند کوبید.
رحیل 𓂆
10 Oct, 17:48
مکرراً پرسیده بودید که کجایی؟ چرا نیستی؟ چه می‌کنی؟ در جواب باید بگم که این روزها فقط درحال ادامه دادنم.
رحیل 𓂆
10 Oct, 17:46
چه می‌کند این دنیا با آدم؟ واقعا عجیب است. تمام جانت را می‌کشد و تماما تو را به خود مشغول می‌دارد، در ازای چه؟ در ازای عمری که از تو می‌گیرد چه به تو می‌دهد؟ از طرفی نه می‌توانی به کلی پوچی آن را بپذیری و از آن کناره بگیری و از طرفی هم نمی‌شود آن را تماما به دست بیاوری. تو را بنده و ازآن خود می‌کند و به خودت که میایی می‌بینی چ عروسک خیمه شب بازی اش شده‌ای. مضحکه‌ی گریه‌انگیزیست! از حق نگذریم واقعا گریه می‌طلبد. شاید همین تنها ویژگی مثبتش باشد. گریه کمی عذاب این بازی عذاب آور را تسکین می‌دهد. نهایتا که می‌گذرد بله اما می‌کشد تا بگذرد. این میانه ما که کسی را جز تو نداریم، کوتاه بگویم؛ رحمة الله واسعه، نظری...
رحیل 𓂆
01 Oct, 16:52
برخیر و باز انگشت اشاره‌ات را بلند کن سید.
برخیر و بگو بین ما و بین شما، میدان و شب‌ها و روزها باقی است. برخیز و در مقابل دوربین‌ها ظاهر شو و بگو « تل‌آویو را نگاه کنید؛ موشک‌ها درحال فرود بر سر صهیون‌هاست». برخیز سید. برخیز و آتش‌باران شیعه بر فرق سر یهود را تماشا کن و باز به‌لهجه فصیح فریاد کن که «نحن شیعة علی‌‌بن‌ابی‌طالب». قسم به قدس، قسم به گودی قتلگاه تو در ضاحیه و قسم به خونِ هنوز گرم و تازه‌ات، که از سرهاشان کوه می‌سازیم و از شهرهاشان خرابه؛ و خون‌خواه تو می‌شویم باز. امشب در گوش جهان بگویید که خون عاشقان سید جوشیده و جز به ریختن خون قاتلانش آرام نخواهد گرفت. قطعا سننتصر.
برخیر و بگو بین ما و بین شما، میدان و شب‌ها و روزها باقی است. برخیز و در مقابل دوربین‌ها ظاهر شو و بگو « تل‌آویو را نگاه کنید؛ موشک‌ها درحال فرود بر سر صهیون‌هاست». برخیز سید. برخیز و آتش‌باران شیعه بر فرق سر یهود را تماشا کن و باز به‌لهجه فصیح فریاد کن که «نحن شیعة علی‌‌بن‌ابی‌طالب». قسم به قدس، قسم به گودی قتلگاه تو در ضاحیه و قسم به خونِ هنوز گرم و تازه‌ات، که از سرهاشان کوه می‌سازیم و از شهرهاشان خرابه؛ و خون‌خواه تو می‌شویم باز. امشب در گوش جهان بگویید که خون عاشقان سید جوشیده و جز به ریختن خون قاتلانش آرام نخواهد گرفت. قطعا سننتصر.
رحیل 𓂆
28 Sep, 13:01
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.
رحیل 𓂆
27 Sep, 07:40
و یا به دیگر عبارت؛
[دستم به هر کمر نرود گرچه مفلسم
عذری‌ست در "میان" که پسندیده‌ام یکی]
@rrahiil '
[دستم به هر کمر نرود گرچه مفلسم
عذری‌ست در "میان" که پسندیده‌ام یکی]
@rrahiil '
2,606
subscribers
1,407
photos
132
videos
