عریضه "اشعار رضا دین پرور" @reza_dinparvar101 Channel on Telegram

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

@reza_dinparvar101


مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*

عریضه "اشعار رضا دین پرور" (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرام "عریضه اشعار رضا دین پرور" با نام کاربری "reza_dinparvar101". این کانال به موضوع مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) اختصاص دارد. اینجا جایی است که علاقمندان به ادبیات دینی و شعر فارسی می‌توانند اشعار زیبا و ارزشمندی را از زبان شاعر بزرگ رضا دین پرور بخوانند. این کانال تنها صفحه رسمی این شاعر بوده و اشعار اصیل و افکار عمیق و معانی پر معنی از وی را در خود جای داده است. اگر به دنبال یافتن اشعاری که روح و احساسات شما را لمس می‌کند و به شما انگیزه می‌دهد، حتما این کانال را دنبال کنید. با عضویت در این کانال، با دنیای شعر و ادبیات دینی عمیق‌تر آشنا شده و لحظاتی پر از زیبایی و حکمت را تجربه خواهید کرد.

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

11 Jan, 19:00


عشق تو با فن اول به زمینم زده است
تیر چشمان تو این بار، به دینم زده است

مُهر نام تو که خورده به سجلّ دل من
سندی بر سخن آینه بینم زده است

حسرتی داشت نگاهم که بیفتد به رهت
حیف، مژگان سیاهت به کمینم زده است

قنبر از شوق غلامی غلامان درت
بوسه ای بر قدم خاک نشینم زده است

من گرفتار علی، عشق گرفتار من است
از همان کودکی ام دست علی یار من است

در می آید به خدا بهر علی جان نجف
فخر دارد به جنان پرده ی ایوان نجف

بنویسید به موسی که پس از عمری هجر
مرشدت خضر شده واله و حیران نجف

بی جهت نیست شده از ازلِ بودن خویش
هرچه جبریل امین، دست به دامان نجف

چشم من واشد و با کعبه طوافم دادند ...
دور تا دور سر حضرت سلطان نجف

علی آمد که قدم تا به فلک بردارد
او که پیش قدمش کعبه ترک بردارد

آمده آنکه خودش دلبر و دلدار شده
یار سلمان، نفس میثم تمار شده

آمده آنکه به شال کمرش با یاقوت
نام زهرا و نبی، نام خدا کارشده

آمده آنکه ز اعجاز نگاهش فی الفور
ملک الموت سراسیمه و احضار شده

اول راهم و محکوم شدم من به شکست
ترس دارم که بگویند علی اللهی است

وصله ی کفش علی مُلک سلیمان ساز است
نفس نوکر این خانه مسلمان ساز است

آمده یوسف سرگشته در این بیت عتیق
کرم شاه زیاد است و نگهبان ساز است

حکمت نقطه ی با، در کنف بسم الله
کرده روشن که علی عالم قرآن ساز است

هل اتی جای خودش، ناطق قرآن خداست
به خدا چشم علی محشر و میزان ساز است

او کرم کرده به ما و همه کوتاهی ها
بیخودی نیست جنون علی اللهی ها

#امیرالمومنین_ع
#نجف

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

09 Jan, 18:17


از سرم دور کن این نفس ملال آور را
وا مکن از سرت این سائل پشت در را

کار من فخر فروشی است به تو یا الله
پس بخر بنده ی بیچاره و رسواتر را

میوه ی چشم ترم خشک شده، کاری کن
هیچکس دوست ندارد شجر بی بر را

من فراری و خجالت زده ام درکم کن!
ننشان جای من پست، کس دیگر را

خواب غفلت، همه ی عمر مرا ویران کرد
کاش میشد که دگر جمع کنم بستر را

هر که محتاج شده، از همه کس طرد شده
من شدم سائل زهرا .... کرم مادر را!

آنقدر چرخ زدم دور علی که آخر
می زنم دور ضریحش نفس آخر را

مرگ، شیرینی لبخندِ علی جانِ من است
وقت تشییع جنازه، برسان حیدر را

روزی ماه رجب هم ز جواد ابن رضاست
کاش آقا بخرد آبروی نوکر را

وسط خانه زمین خورد و صدا کرد حسین
او که مجبور نشد دور کند خواهر را

جان به قربان لبش، تشنه شد و آب نخواست
با همان تشنگی اش خواند علی اکبر را

عمه ی محترمش را کسی آزار نداد
باز هم شکر، نمی خورد غم لشکر را

شب جمعه نروم کرببلا می میرم
مادری دید غم صورت و خاکستر را

#مناجات_با_خدا
#امام_جواد_ع

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

03 Jan, 08:13


اگرچه عمر کوتاه و میسر نیست دیدارت
شدم این آخر عمری، پریشان حال و بیمارت

خبر داری که خیلی از گناهانم پشیمانم؟
منم آن نوکری که آمدم اینجا به اصرارت

نمی دانی چقدر این روزها بی تو گرفتارم
رهایم کن ز غفلت تا فقط باشم گرفتارت

میان خادمان خیمه ی تو گشتم و دیدم
کسی اینجا شبیه من نبود اینقدر سربارت

از این کوچه به آن کوچه، از این هیئت به آن هیئت
فدای عاشقی که می گذارد سر به دیوارت

من از پشتِ در میخانه بودن خیرها دیدم
اگرچه سائلت بودم، مرا بردی به دربارت

سحرهای رجب را از گدایی علی دارم
مرا که تشنه ی وصلم، دعا کن وقت افطارت

تو آن ماهی که پشت ابر اگر مخفی شوی هرشب
می افتد گوشه ی صحن نجف آخر سر و کارت

نوای نوحه های تو دلم را سامرا برده
فدای چشم گریان و دل زار و عزادارت

اگر آنروز هادی را به کاخ ظلم می بردند
تو را انداخت آن ظالم بیاد کوچه بازارت

اگرچه بر امام ما جسارت شد، اهانت شد
کسی از خاندان او نشد در کوچه ها غارت

میان شام، ناموس علی ای کاش معجر داشت
سر ارباب بر نی بود و زینب، دست بر سر داشت

#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_هادی_ع

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

01 Jan, 17:47


کوچه ها را آب و جارو می کنند
هرچه را دارد خدا، رو می کنند

شب نشینان، اشک ریزان می رسند
اندک اندک روسیاهان می رسند

من بنام نامی رب جلیل
خوانده ام «یعطی الکثیر بالقلیل»

با نسیمِ آبرومندانه اش
باز هم وا شد در میخانه اش

او که عمری کوله بارم را کشید
پشت این در انتظارم را کشید

تا زمین خوردم دو دستم را گرفت
بین خوبانش برایم جا گرفت

آن خدا که می شناسم با ضرر ...
می خرد آلوده ها را بیشتر

گردن آویخته آورده ام
آبروی ریخته آورده ام

آنچه غافل بودم از آن، کوچ بود
آرزوهای بلندم پوچ بود

زود عمرم رفت، خیلی دیر شد
آن جوانِ لا اُبالی پیر شد

داشتم وقت گناه ای کاش صبر
ترس دارم از سرازیری قبر

آرزوی من نگاه مادر است
کهف من چادرْ سیاه مادر است

من از امشب به علی راغب ترم
خاک نعلینش شوم ... طالب ترم

کاش گوهر می شدم بین صدف
می نشستم زیر ایوان نجف

دست من خالی شده بی معطلی ...
پا برهنه زائرم کن یاعلی

بیقرارم! باز دارم شور و شین
«یا من ارجوه لکل خیر» حسین!

رزق او اول به آخرها رسید
مال و اموالش به نوکرها رسید

آن حسینی که امیر کربلاست
هیچ چیزی را برای خود نخواست

بین مقتل پیکرش افتاده بود
زیر آن خنجر، سرش افتاده بود

پیش چشم خواهر آواره اش
نامرتب شد گلوی پاره اش

هی قفایش پیش مادر، دشنه خورد
در دهانش نیزه آن، لب تشنه خورد

چشم غارتگر به جسمش خورده بود
آن لباس کهنه را هم بُرده بود

#مناجات_با_خدا
#لیله_الرغائب
#شب_جمعه

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

29 Dec, 16:54


مرا دعای شهیدی به هیئت آورده
چه حیف گوشه میخانه حاج قاسم نیست

#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_جمهور
#بیت_رهبری

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

28 Dec, 21:02


تفسیر بی پایان کوثر ام کلثوم
تصویر ناپیدای مادر ام کلثوم
نور خدا را دیده ام در ام کلثوم
اول بگو زهرا و آخر ام کلثوم

مثل صدف در آب که گوهر پسند است
حجب و حیایت بیشتر حیدر پسند است

در یاعلی یافاطمه یارب عیان است
مستور هستی در دعا، مطلب عیان است
نور قنوتت در نماز شب عیان است
در بارگاه قدسی ات زینب عیان است

باید که چشم دشمن تو کور می شد
روزی به نام نامی ات منظور می شد

قرب تو را اشک سحر آورده بالا
آه غمت را میخ در آورده بالا
دیدی حسن، خون جگر آورده بالا
با دست لرزانش سپر آورده بالا

گرچه تو با این روضه ها خوب آشنایی
در اصل، دلخون شهید کربلایی

ای کاش که نذر رباب انجام می شد
وحشی ترین خورشید صحرا رام می شد
حالا مگر شش ماهه اش آرام می شد
باب الحوائج بود و وقف عام می شد

دلبستگی مادرش را می گرفتی
وقتی علی اصغرش را می گرفتی

باریدی و باریدی و باران نیامد
سقا که رفته بود از میدان نیامد
از خیمه رفت اصغر ولی عطشان نیامد
برگشتنش بر هیچ کس آسان نیامد

آمد حرم ارباب ما، اما چگونه؟
بین عبا پیچیده بود او را چگونه؟

از دور دیدی که سواری بر زمین خورد
آنکه پس از داغ علی اکبر زمین خورد
در زیر تیغ و نیزه ها با سر، زمین خورد
در ازدحام و خندهء لشکر، زمین خورد

عصر عجیبی بود در گودال رفتی
خوردی زمین با زینب و از حال رفتی

تصویری از نیلوفرت را می کشیدند
ازحال رفتی، معجرت را می کشیدند
بعضی تو، بعضی خواهرت را می کشیدند
کتمان نکن، موی سرت را می کشیدند

در کوچه و بازار شام....اصلاً بماند!
بگذار شعرم ناتمام اصلاً بماند

#حضرت_ام_کلثوم_س


@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

23 Dec, 11:47


آلوده دامنی را بین نجف خریدند
تا قطره های باران، از ناودانْ طلا خورد

هرکس علی ندارد ، دستش نمک ندارد
ای خوش به حال آنکه با مرتضی غذا خورد

#رضا_دین_پرور

#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#یاعلی_مدد
#نجف

💠 @hossein_jaan

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

18 Dec, 21:19


قنوتم شده با دعای خدیجه ...
پُر از ربّنا ربّنای خدیجه
خریده مرا هم خدای خدیجه
برای پیمبر، برای خدیجه

شدم مست کوثر به قرآنِ زهرا
رود مصطفی هم به قربانِ زهرا

امین بود و اصل و نسب داشت احمد
دعا در دل نیمه شب داشت احمد
ز قرآن سه آیه طلب داشت احمد
«فداها ابوها» به لب داشت احمد

نه تنها که امیّد ماهاست زهرا
کس بی کسی های طاهاست زهرا

ببین قبل خلقت، خدا طالبش شد
چه انسیه ای! نور او قالبش شد
نبی محو آن جلوه ی جالبش شد
علی یار شعب ابوطالبش شد

ندیدم به عمر خود اینگونه زن را
کسی که بسازد ز صبرش، حسن را

یقین کرد و او را خدا ممتحن کرد
به دست علی دُر، بجای یمن کرد
مرا وامدار حسین و حسن کرد
لباس شفا را تنِ پنج تن کرد

زدم در، که باب المرادم رسیده
حدیث کسایش به دادم رسیده

خریدار گوهر، صدف خواست از او
دل مستمندان، شعف خواست از او
خوشا هر کسی که شرف خواست از او
گدای رجب هم نجف خواست از او

اگر من فقیرم، اگر کمترینم ...
نجف روبروی علی می نشینم

شدم خاک سلمان و سلمان زهرا
مسلمان حیدر، مسلمان زهرا
به ما آبرو داده احسان زهرا
دعا کرد و ایران، شد ایران زهرا

برو قم زیارت که دستور زهراست
در ایوان طلای رضا، نور زهراست

نگاهی به چشمان بارانی ام کن
از آن چادرت خاک، ارزانی ام کن
اگر میشود زود قربانی ام کن
مرا مثل قاسم سلیمانی ام کن

همه ثروت ما گدایی زهراست
فدای کسی که فدایی زهراست

فدای کسی که برای علی سوخت
همان پشت در، پیش پای علی سوخت
عجب مادری که بجای علی سوخت
پس از محسنش در عزای علی سوخت

نشد مثل قبلش دگر آن رشیده
شهید علی شد، خمیده خمیده

#حضرت_زهرا_س


@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

03 Dec, 20:04


این صدای های و هوی نوکری دلواپس است
دست خالی ام ولی حقاً تو را دارم بس‌ است

چه از این بهتر که تقدیرم گره خورده به تو
اول وقت آمدن، کار گدای بی کس است

حال ما بیچاره ها را اشک می فهمد فقط
دلشکسته که بدون گریه شد، بی مونس است

بهترین جایی که دارد روضه ها آغوش توست
باقی دنیا فقط چیزی شبیه محبس است

گمشده هایم همه پیدا شدند الّا خودم
در بیابان های نفسم، ناله ام یا فارِس است

از طلا بودن پشیمانم مرا خاکم کنید
بهترین سرمایه ی سائل همین ظرف مس است

سرخودم، اما سرم گرم نوازشهای توست
باغبان، دنبال رشد میوه های نارس است

زحمت روزی رعیت را کریمان می کِشند
گوهر دریا نصیب بوته ی خار و خَس است

پشت در ماندم، بیاید یک نفر در واکند
چه کسی اینقدر مثل من، فقیر و مفلس است

داغدار مادرم ... باید بسوزم پشت در
هر زمان خاکسترم هم دود شد آتش بَس است

تا شب آخر به حیدر حرفی از پهلو نزد
خانمی که صحبت عادی او با خِس خِس است

موی دختر که پریشان شد، همه آشفته اند
فاطمه دق میکند حالا که دستش بی حِس است

جان بقربان حسن، باید ببیند بعد از این
غاصب باغ فدک، بالانشین مجلس است

صحبت از بالانشین مجلس است و این وسط
روضه ام کاخ بلا شد، حال زینب را فقط!

#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

29 Nov, 20:00


اگرچه دوست، ندیده گرفته اعمالم
همان گدای خطاکار و غرق اِشکالم

وصال یار چه دارد که در فراقش نیست؟
کجاست حالِ خوش من؟ ... هنوز بدحالم

گلایه از قفسِ نفس می کنم تا صبح
نمی برد به هوایش مرا دو تا بالم

به دام حیله ی خناس ها گرفتارم
کشیده مکر شروران، مرا به چنگالم

کسی به تاجرِ خسران زده نمی خندد
گناه کردم و آتش زدم به اموالم

اگرچه غربت من را کسی نفهمیده ...
اگرچه نیست کسی یار من در این عالم ...

سلام من به همه نوکران آقایم
که وقت روضه می آیند باز دنبالم

یکی کمک بکند، مادری زمین خورده
زمان ذکر مصیبت که می رسد، لالم

برای دست ورم کرده اش، دلم خون است
بیاد درد قنوتش هنوز می نالم

لباس یاس، تن لاله را نمی پوشاند
بیاد بسترِ خونی، مریضْ احوالم

چهل نفر به زنی باردار، لطمه زدند
نگفته بی خبر از آن هجوم و جنجالم

صدای میخ در آمد، صدای زهرا نه!
کنار شعله ی آن در، به فکر گودالم

فدای آنکه فرو رفت نیزه در دهنش
برای پیرهنی، پاره پاره شد بدنش

#فاطمیه
#مناجات_امام_زمان_عج


@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

28 Nov, 12:58


بیاد شهید فخری زاده

امیدی به رزق سحر داشتم
تو سجاده پای سفر داشتم
یه شب خواب دیدم که تا آسمون
قدم هامو از خاک برداشتم

دل عاشقم خون به حق می خوره
کتاب نگاهم ورق می خوره
یه شب خواب دیدم میون افق
که خورشید، رنگ شفق میخوره

هنوزم نگاهم پر از خواهشه
شهادت برام اوج آرامشه
دلی که شکسته بشه آخرش
منو تا دل کربلا میکشه

یک عمره شده کار من خادمی
شده بیقراری من دائمی
گره می زنم حاجتامو دیگه
به اشکای طهرانی و کاظمی

میگم بین گریه؛ دلارام حسین
کجا می رسم باز به یارام حسین
شب جمعه با عکس جبهه خوشم
عقب موندم از همقطارام حسین

دلا از رفیقای جونی بخون
شهیدای دوران عشق و جنون
بیا حاج قاسم، رفیق قدیم
بیا و ببر جسم مو غرق خون

خبر؛ غم، خبر؛ دشمن منتظر
خبر؛ مثل آبی که میشه کدر
شده فخر ایران شهید ترور
خبر؛ مثل بمبی که شد منفجر

همین خودروی سوخته، سنگره
همین جادهء غرق خون، معبره
همین چند جلد کتابی که نیست
غمیّه که بر سینهء رهبره

شهیدی که شد عشق تو هست و نیست!
جز این حکم، حکم تقاص تو نیست
تل آویو با خاک یکسان که شد
رژیمی نمی مونه از صهیونیست

اگرچه شروعش تک و پاتکه
نداری پناهی تو این مهلکه
به رگبار بستن دیگه کافیه
جواب گلوله ات فقط موشکه

اگه جون بدن هم میخندن همه
به کشور فقط دل می بندن همه
موفق ترین های ما در دفاع
دماوندن و سربلندن همه

شده غسل ایل و تباری به خون
شده دشت ما لاله کاری به خون
تنومنده نخل تن انقلاب
نهالی که شد آبیاری به خون

گرفتیم درس از همین مدرسه
که خاک حسینی پر از عابسه
بترسید از وارث ذوالفقار
بترسید که منتقم می رسه

#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_فخری_زاده

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

21 Nov, 08:39


بوی عصیان می دهد گرچه جسارت های من
تو کرامت می کنی وقت سماجت های من

باز هم شرمنده ام از اینهمه بار گناه
باز هم می بخشی ام قبل از ندامت های من

هیچکس گوشش به حرفم نیست جز تو ای رفیق
می نشینی نیمه شب ها پای صحبت های من

بچه ی لجبازم اما دوستم داری خدا
خاک می ریزی خودت روی لجاجت های من

آنقدر تو آبرویم را خریدی پیش خلق
که کسی اصلاً نزد حرف از فضاحت های من

تا گره بر کار من افتاد، کارم شد درست
هست محتاج کمی انگور، حاجت های من

حال ما بیچاره ها با یاعلی خوش میشود
شوق ایوان نجف دارد زیارت های من

ذکر تسبیح شب جمعه حسین است و حرم
قیمتی تر میشود با او عبادت های من

با لب خشکیده در مقتل صدا می زد حسین ....
زیر و رو شد با نوک چکمه قرائت های من

گفت مادر جان بمیرم زخم پهلو بدتر است ...
از هزار و نهصد و اندی جراحت های من

اولین بار است می دزدم نگاهم را ز تو!
فکر آن پیراهنی یا این خجالت های من؟

#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
#فاطمیه

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

15 Nov, 13:30


هر بار نفس می کشم آهی گذرا را
سر می کشم انگار، کمی جام بلا را

من غافلم از شاخص آلودگی نَفْس
از فرط گنه کرده ام آلوده هوا را

سرگرم همه بودن ما جرم کمی نیست
معدوم کن این برگه ی محکومی ما را

این سُرب، کجا؟ سُرب مذابی که شنیدیم!
هر روز کنم با نَفَس تنگ، مدارا

دلْ، تنگ ... نَفَس، تنگ ... جهان، تنگ تر از تنگ
وا کن روی بیمار حرم، پنجره ها را

یک تازه نفس کاش می آورْد سحرگاه
با گرد و غبارش، طرفم کرببلا را

مادر نفسش در نمی آمد ولی انگار
تا حبس شدم باز، فرستاد دعا را

دیشب تب هجران علی بستری ام کرد
بردند نجف، عاشق ایوانِ طلا را

آخر علیِ عرش نشین، خانه نشین شد
دیدند تن دختر او رخت عزا را

نفرین به در و سیلی و میخی که گرفتند
آن دلخوشی پنج تن آل عبا را

گفتند علی آمده شب بین مدینه
با هفت نفر دفن کند آن قد تا را

بیهوده سرش نیست روی تربت زهرا
بی فاطمه دارد علی از صبح، کجا را؟

#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

13 Nov, 21:10


خورشید عالمتاب من! تابش نکردی
در خانه ات احساس آرامش نکردی
یکبار هم از شوهرت خواهش نکردی
مظلوم من! با ظالمان سازش نکردی

حتی میان بسترت هم ایستادی
زهرا عجب درسی به اهل ظلم دادی!

این زخمِ روی سینه ی تو کارِ در نیست
در شهر گشتم، مرهم درد کمر نیست
باور کن اینجا از علی مظلوم تر نیست
حالا که من تنها شدم وقت سفر نیست

کار مرا با رفتن خود زار کردی
با درد پهلو روز آخر کار کردی

میخواهد از اشکم دو دست لاغرت چه؟
چیزی بگو! آمد سر این پیکرت چه؟
گیرم لباست نو شود، آن بسترت چه؟
میخندی اما گریه های دخترت چه؟

آن پهلوان که لشکر خیبر بهم ریخت
پای وصیت های تو آخر بهم ریخت

تابوت تو آماده و تابوت من نه!
کاری اگر داری بگو، غسل و کفن نه!
در شعله ها افتاده بوده این بدن، نه؟
جای همه هست این وسط، جای حسن نه!

خیره شدن هایش به آن چادر، اشاره است
در دست هایش تکه های گوشواره است

خانم! ندیدم بین کوچه مَردی اصلاً
پیدا نکردم همدمی، همدردی اصلاً
زهرا نمی آید به من شبگردی اصلاً
فکری برای بچه هایت کردی اصلاً؟

برخیز و آن چادر نمازت را سرت کن
جان علی، چاره برای دخترت کن

لرزان شده پایم، دگر حیدر بریده
قلب برادر سوخته، خواهر بریده
روزی حسینش میشود حنجر بریده
با کُندی خنجر شود آن سر، بریده

آنجا که غیر از نیزه ها چیزی تنش نیست
دنبال سر می گردی و پیراهنش نیست

#فاطمیه
@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

10 Nov, 18:58


از صفات فاطمه توحید می آید برون
از کنار نور او خورشید می آید برون

امتحان پس داده قبل از خلقتش پیش خدا
با نزولش عالم از تردید می آید برون

سوره ی کوثر شبیه سن و سال او کم است
لیک از آن مرجع تقلید می آید برون

کیست زهرا آنکه با ضعف بدن هم از لبش
وقت بابا گفتنش، امّید می آید برون

آنکه حتی رو گرفت از چشم نابینای شهر
تا غریبی علی را دید می آید برون

صورتی که زیر پوشیّه است از فرط ورم
نیمه شب وقتی حسن خوابید می آید برون

کهکشان، رنگ کبود چشم تار مادر است
کوچه های عرش اعلا داغدار مادر است

کی اسیر وعده ی امروز و فردا بوده است
هرکجا تکلیف بوده فاطمه پا بوده است

موقع تحریم در شعب ابی طالب فقط
او کنار مصطفی ام ابیها بوده است

گرچه شورای سقیفه بر ولایت پشت کرد
فاطمه بوده که پشتیبان مولا بوده است

بی تفاوت بودن انصار را اصلاً ندید
رفته دنبال علی، هرچند تنها بوده است

عده ای غصب فدک کردند با سیلی زدن
اصلاً از اول سر اسلام، دعوا بوده است

پیش چشمان همه افتاد زهرا بر زمین
آنکه پای مرتضی جان داد، زهرا بوده است

فاطمیه را نباید دید صرفاً اتفاق
فاطمه بیعت نخواهد کرد با اهل نفاق

خوب همسر داری از بود و نبود فاطمه است
اینکه زن تکریم شد صرف وجود فاطمه است

خانه داری کردنش هم خیر دنیا داشته
رزق ما روزی ما از دست جود فاطمه است

مادر آب است و از آب است کُلّ شیء، حَی
اینکه گریانیم لطفِ صبحِ زود فاطمه است

از نخ و سوزن زدن هایش به پیراهن ببین
تار و پود کربلا از تار و پود فاطمه است

چند وقتی میشود که خانه درهم برهم است
داغ زینب، بیشتر روی کبود فاطمه است

آنچه دارد میزند آتش علی را، میخ نیست
نیمه شب با درد بازویش، سجود فاطمه است

خانه بی لبخند زهرا، خاک قبر مرتضاست
روضه های کوچه ها سنگین تر از کرببلاست

#فاطمیه

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

08 Nov, 12:51


یه گل یاسو دارم با گریه هام بو میکنم
با مژه گرد و غبار دل و جارو میکنم

حاجتامو میون دستای خالی می گیرم
حاجتامو هم ندن هیچ جای دیگه نمی رم

دردایی دارم که حتی رفیقم نمی دونه
گدایی رو خوب بلد شدم کنار این خونه

ناامید از همه، اینجا به امیدی اومدم
سوز و آه من شده نذر شهیدی اومدم

با کریما بشینید، روزی تونو زیاد کنید
این روزا قاسم سلیمانی رو خیلی یاد کنید

فاطمیه اومد و زخم رو سینم بی دواست
ای رواقای حرم! مزار فاطمه کجاست؟

رنگ آسمون شهرِ روضه رو نیلی زدن
مادر ما رو میون کوچه ها سیلی زدن

برا اینکه سر بشه بازم شبای بی کسیم
غروب جمعه میرم تو حرم عبدالعظیم

دست من به روی سینه ...خادما جارو به دست
بیاد ضریح شش گوشه بازم دلم شکست

اربعین و اونهمه برو بیا رو یادته؟
ای غروب! تنگ غروب کربلا رو یادته؟

شبای جمعه صدای مادر از حرم میاد
گریه کن، گریه بکن که داره مادرم میاد

ته گودال بلا حسین شو لگد زدن
پیش خواهرش بهش حرفای زشت و بد زدن

بمیرم، این لبای خشک حسین، زدن نداشت
به خدا اربابمون یه کهنه پیرهن نداشت

پیکرش باید سه روز رو خاک صحرا بمونه
روی نی رفته سرش که حرمش بی امونه

#فاطمیه
#امام_حسین_ع
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع


@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

03 Nov, 16:42


زینب رسیده پای پیمبر بایستد
از شوق روی فاطمه حیدر بایستد
زینب رسیده باز که قرآن بخواند و
چشمش به روی سوره کوثر بایستد
زینب رسیده است که وقت تنزلش
قلب فرشته در صف محشر بایستد
زینب رسیده زینت اسم علی شود
اسمش کنار واژه ی مادر بایستد

زینب که جمعِ پنج تن از نور داور است
باید قبول کرد که زهرای دیگر است

قرآن یکی، حساب یکی و خدا یکی
زهرا یکی، علی یکی و مصطفی یکی
در ازدحام ِ دور و بر خانه ی علی
این دستِ خالی است یکی و گدا یکی
زنجیره های عشق حسینیم و زینبیم
"ما عاشقیم غالباً از هر دو تا یکی"
تنها قنوت فاطمه خیرش به ما رسید
می گیرد از هزار دم ربنا یکی

با او یکی یکی به خدا می رسیم ما
دور ضریح کرببلا می رسیم ما

باید دلیل، آیه ی قرآن بیاورند
یعنی به پای مردی ات ایمان بیاورند
از سر گذشته آب، اگر حرف غیر توست
سر را برای چه؟ تو بگو جان بیاورند
موران کنار بارگهت صف کشیده اند
بانو اشاره کن که سلیمان بیاورند
وقتی تویی مدافع حرم آل فاطمه
اصلا" چرا که زیره به کرمان بیاورند
دوران غربت تو گذشته اشاره کن
عباس های لشکر دوران بیاورند

ما را هنوز این دم و این نوحه برلب است
بعد از حسین، قافله سالار زینب است

#حضرت_زینب_س
#میلادیه

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

18 Sep, 04:53


عبدی که شود مال خدا مال کسی نیست
دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست

خرجی گداهای حرم پای کریم است
جز دوست، کسی باخبر از حال کسی نیست

در راه تقرب، دل ما سخت پسند است
مشتاق رخ یار، پی خال کسی نیست

هرچند که زشتیم و سیاهیم ... بلالیم
این لکنت ناخواسته اشکال کسی نیست

جز مهر نبی پیش خدا هیچ نداریم
در سینه بجز آل نبی، آل کسی نیست

او آمده تا فاطمه اش را بشناسند
بی فاطمه، امیّد به اعمال کسی نیست

عرشی که نبرده است خدا هیچ کسی را
جز او و علی، جای پر و بال کسی نیست

پرونده ی ما خط به خطش صوم و صلات است
سرمایه ی ما در صف محشر صلوات است

عقباست سرا پرده ی دنیای پیمبر
دنیاست پُر از جلوه ی عقبای پیمبر

او درس نخوانده شده استاد ملائک
جبریل شده واله ی املای پیمبر

لاحول و لا قوه الاّی رسولان
معنا ندهد جز وی و منهای پیمبر

موسای شبان مانده چنان در کف طورش
که بوسه نشانده به کف پای پیمبر

طوبای درِ خانه ی زهرا قد رعناش
ریحانه ی بابا شده زهرای پیمبر

با دست علی نامه نوشته به سلاطین
پس معجزه دیدند از امضای پیمبر

این عقد اخوت شده خود، ریشه ی وحدت
خوابیده علی وقت بلا جای پیمبر

یکسو همه کفار و نبی سوی علی بود
تیغ دو سرش، تیغ دو ابروی علی بود

شد لشکر عامی تو هر یک نفر از ما
ای کاش بگیری خبری مختصر از ما

ای رحمت مطلق! تن ما را سر بازار ...
بر، دار اطاعت کن و بردار سر از ما

ما را سحری مثل اویس قرنی کن
ارزانی تو! ... جان گران را بخر از ما

سلمانی موهای تو افتاده به سلمان
پس نیست در ایران تو آشفته تر از ما

قرآن دلت سوخت و قرآن خدا نه!
با سوختن آن شده دفع خطر از ما

از لطف تو و فاطمه و جود حسینت
عمریست خریدند محرم صفر از ما

حیران تو بودیم دم گنبد خضراء
از سمت نجف باز گرفتی خبر از ما

رفتیم و در ایوان طلا، بست نشستیم
گفتیم مسلمان تو و فاطمه هستیم

ای سلسله ی موی تو زنجیر حقایق
ای شرح افاضات تو منظومه ی صادق

رزق سحرت از سر ما نیز زیاد است
رزّاق، خدا بوده ولی دست تو رازق

با پینه ی پیشانی تو بر سر سجده
باید برسد اینهمه مخلوق به خالق

نه صاحب مالیم، نه دنبال زر و سیم
قربان فقیرت که شده صاحب منطق

شاگردی شاگرد تو شد کار اساتید
دلباخته ی درس تو هستند خلائق

یک عمر فقط حرف تو تبیین علی بود
شد جنگ تو تبدیل مخالف به موافق

خرمای علی شیعه ی اثنی عشری ساخت
گفتی علی و گفت علی مغرب و مشرق

والله همین است و همین است و همین است
رزق نجف و کرببلایم ز مدینه است

هرکس که شده حضرت صادق نگرانش
افتاده عجب قند و نباتی به دهانش

امشب به خدا وصل شو از راه توسل
تصدیق کن او را و سحرگاه بخوانش

پائین حسینیه نشستن هنر اوست
گفت آنکه حسینی شده بالا بنشانش

او دوستمان دارد و ما نیز محبیم
او لطف به ما کرده و بندیم به جانش

راضی شده ما را ببرد بین تنورش
محتاج همینیم نه محتاج به نانش

چسبیده ام امشب به ضریحش چو غباری
آنهم چه ضریحی! که غبار است نشانش

ای باد صبا از سوی ما هم گذری کن
هرکس که دلش سوخت، به زهرا برسانش

من سائل کورم که ندیدم کرمش را
ای کاش بسازند به زودی حرمش را

#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

12 Sep, 20:55


نوای دل نوشته ...

۱. به سرم زد که سری خانه ی قنبر بکشم
مژه بر خاک کف گیوه ی حیدر بکشم

مستم و با علی طرف شده ام
باز دیوانه ی نجف شده ام

۲. فاطمه بی حرم از عرش خدا دل بُرده
وصله ی چادرش از اهل کسا دل بُرده

ای گدا پیش پنج تن بنشین
دور سجاده ی حسن بنشین

۳. دست خالی به عبای کرمش می چسبد
هر ضریحی به غبار حرمش می چسبد

آسمان روضه ی منور اوست
جبرئیل عاشق کبوتر اوست

۴. دست از جان بکش و دست نکش از حسنین
هرکجایی شب جمعه برو بین الحرمین

گله را پیش دلبرم ببرید
قبل مرگم مرا حرم ببرید

۵. قمر ام بنین که قمر علقمه شد
زود شد عبد حسین و پسر فاطمه شد

مشک او را گرفته دست خدا
تشنه ی اوست جام کرب و بلا

۶. علمش را به سر شانه بگیری عشق است
در رکابش که بمانی و بمیری عشق است

می نویسم روی عقیق یمن
ذکر این الحسین و این الحسن

#امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س
#امام_حسن_ع
#امام_حسین_ع
#حضرت_عباس_ع
#امام_زمان_عج

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

10 Sep, 20:15


سامرا همسخنش می سوزد
یوسفی پیرهنش می سوزد

گاه با سر به زمین می افتد
گاه از پا شدنش می سوزد

حسن فاطمه مسموم شده
بین بستر، بدنش می سوزد

با لگد مادر او را کشتند
از غم یاسمنش می سوزد

همه از بی کسی اش گریانند
او به یاد حسنش می سوزد

همسر او عوض زخم زبان
موقع سوختنش می سوزد

پادگان رفت ولی حرمت داشت
گرچه که با محنش می سوزد

چون به تابوت و تنش تیر نخورد
وسط روضه تنش می سوزد

در امان بود در این شهر غریب
او که دور از وطنش می سوزد

با همان تشنگی اش گفت حسین
ناله ی دل شکنش می سوزد

حنجرش زخمی سرنیزه نشد
دم آخر دهنش می سوزد

سر پیراهن او دعوا نیست
از کفن داشتنش می سوزد

دور او یک زن بی معجر نیست
می کشد آه و زنش می سوزد

#امام_حسن_عسکری_ع


@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

04 Sep, 21:13


جان پیغمبر بدست ساعت خواب علیست
لشکری ترفند از این دو برادر می خورد

#لیله_المبیت
#حضرت_محمد_ص
#امیرالمومنین_ع
@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

04 Sep, 01:59


رضا که بین خراسان، صدای او پیچید
میان کوچه زمین خورد و پای او پیچید

شرار زهر، خودش را روی جگر انداخت
امام ما تک و تنها عبا به سر انداخت

به حجره، بی نفس و قدخمیده آمده بود
دراین مسیر، کشیده کشیده آمده بود

گلیم خانه ی خود را کنار اگر زده است
به کربلا دل زارش دوباره پر زده است

#رضا_دین_پرور

#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت

⚫️ @hossein_jaan

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

25 Aug, 04:01


اربعین آمد... حرم، آغوش خود را باز کرد
باز، دردم را برای یک نفر آورده ام

سالها صبح و غروبی گریه کردم با حسین
سالها نان از تنور روضه در آورده ام

کربلا و شام و کوفه زیر پای زینب است
آنکه می گوید حسین؛ درد کمر آورده ام

گریه کرد و گفت؛ راهم را سریعاً واکنید
سر برای جسم مفقود الاثر آورده ام

آنقدر اهل و عیالت تازیانه خورده اند
از کبوترهای تو یک مُشت، پَر آورده ام

#رضا_دین_پرور

#امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س
#اربعین

⚫️ @hossein_jaan

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

22 Aug, 16:58


تشنه ام، تشنه ی دیدار اباعبدالله
سوختم یاد لب تشنه ی دلبر بکنم

تشنه بود، آب برای پسرش خواست حسین
گفت ناچار شدم رو سوی لشکر بکنم


#رضا_دین_پرور

#سیدالشهدا_ع
#علی_اصغر_ع
#حرم
#کربلا

💠 @hossein_jaan

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

15 Aug, 21:37


در عراقی، جهت قبله ی ایران منی
از تولد سبب گریه ی چشمان منی

من اگر اشک نریزم نفسم می گیرد
تو بهشت وسط سینه ی سوزان منی

آمدم خوب نگاهم کنی و جان بدهم
ببری یا نبری اَم به حرم، جان منی

خستگی، تاول پاها... همه اش می ارزد
بهترین خاطره در سختی دوران منی

روضه تعطیل نشد، خرج گدای تو رسید
متوجه شده ام برکت دُکّان منی

از همان قبل محرم که تو آواره شدی
نگران سفر و حال پریشان منی

پای من درد گرفت و نظرت راهم بُرد
بسکه تو فکر من و بُردن عصیان منی

لب تو خشک شد و خشک نشد آب فرات
با همان تشنگی ات، چشمه ی جوشان منی

درد خود را به اباالفضل نگفتم به کسی
جز تو که معتقدم عشق نیاکان منی

ای همه زندگی ام! قبر مرا روشن کن
وقت تلقین سبب خنده ی پایان منی

ای شه بی سر من، بی سر و سامان تواَم
با همین بی سری اَت هم سر و سامان منی

زنده زنده جلوی خیمه شهیدت کردند
مقتل مستدل شاه خراسان منی

روی نیزه بروی یا نروی بالایی
ای که سی جزء شدی، مصحف قرآن منی

موکبم را زده ام گوشه ی ویرانه حسین!
باخبر از غم و آه دل ویران منی

دخترت گفت حسین آب شدم، آب بخور
تشت زر دور و برت نیست... تو مهمان منی

ای که هم بازی اطفال شدی پای درخت
خاک و خونی شدی اما روی دامان منی

#امام_حسین_ع
#حضرت_رقیه_س
#اربعین
#صفر

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

14 Aug, 19:23


خروج از شام
زبانحال عمه سادات با حضرت رقیه (س)

بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است
دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است
از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است
بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است

مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟
تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟

آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی
آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی
من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی
صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی

گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست
تن مجروح ترا آن زن غساله نشست

کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی
باز هم ناله از آن درد کمر می کردی
دختران را ز سر کوچه خبر می کردی
معجرت را سر بازار، به سر می کردی

چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای
به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای

ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد
به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد
از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد
وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد

خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست
دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست

آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت
غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت
سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت
تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت

وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند
بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند

#حضرت_رقیه_س
#اربعین
#صفر
#شام

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

12 Aug, 20:54


بدجور من بیچاره ام، بدجور پستم
تو احترامم کردی و حرمت شکستم

خرج مرا دادی ولی پایت نماندم
به نوکرت دل بستی و من دل نبستم

بی آبروتر از من اینجا هیچکس نیست
آلوده دامانم ولی زائر که هستم

من کوله ای دارم که سنگین از گناه است
این کوله را پُر کردم و خالیست دستم

جز گریه و چشم ترم چیزی ندارم
دور از حرم با طعم تربت، مست مستم

دلتنگ باب القبله و صحن حسینم
از این قفس مثل کبوتر باز رستم

پاکم کن و خاکم کن آقا اربعین شد
اصلاً بیا و فکر کن بی سرپرستم

بین نجف تا کربلا ذکرم رقیه است
با تاول پا بین موکب ها نشستم

دارد دوباره می رسد عاشق به معشوق
زار و پریشان دو دلدار الستم

گفت عمه گرچه صورتم باباپسند است
زیبایی دختر به گیسوی بلند است

هرچند خیلی حرفها دارم برایش
مویی ندارم تا ببافم پیش پایش

#امام_حسین_ع
#حضرت_رقیه_س
#اربعین
#صفر

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

09 Aug, 19:00


نیمه شب با گریه کارش گردگیری سر است
آنکه می میرد برای درد بابا دختر است

#رضا_دین_پرور

#حضرت_رقیه_س
#صفر
#شام

⚫️ @hossein_jaan

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

09 Aug, 11:11


دستم ورم دارد ولی بالا می آید
این صورتم خیلی به مادرها می آید
ای دختر شامی تو حالت جا می آید
از دامن سرنیزه ها بابا می آید

کرببلا در دست مردان معجرم رفت
در شام با رقصیدن زن ها سرم رفت

#حضرت_رقیه_س
#صفر
#شام

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

05 Aug, 19:07


آفتاب است و شررهای بدی است
پشت دروازه، سحرهای بدی است

هرچه گفتم به رقیه نزنید
پاسخم حرف و تشرهای بدی است

ساربانا مرو در وادی شام
صبر کن، زنگ خطرهای بدی است

جان زینب مکن ای صبح طلوع!
جشن دارند و خبرهای بدی است

کوچه هاشان چه شلوغ است حسین
پشت در، دردکمرهای بدی است

همه مستند خدا رحم کند
پیش رویم چه سفرهای بدی است

ترس بازار یهودی دارم
بین آنها چه نظرهای بدی است

معجرم کو؟ شده ام راهی کاخ
بین این شهر، گذرهای بدی است

#حضرت_زینب_س
#شام
#صفر

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

05 Aug, 19:07


"دودمه ورود به شام"

دختر زهرا و حیدر، گوش بر فرمان کند
لشکرش طوفان کند
زینب آمد کوچه های شام را ویران کند
لشکرش طوفان کند

#حضرت_زینب_س
#شام
#صفر

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

04 Aug, 20:43


سرم هرگز نشد پیش کسی‌ خم
همیشه سربلندم زیر پرچم

ابالفضلی! پریشان حسینم
سلام آقا! خداحافظ محرم

گدای سفره ات پیغمبرانند
نداری دور این سفره گدا کم

شفای عاجل از تربت گرفتم
نشد بیمار تو محتاج مرهم

رفاقت با یکی آنهم تو ارباب!
در عالم تو فقط خوردی به دردم

بجز زهرا که دستم را گرفته
نمیخواهد کسی من را در عالم

جوانی میکنم با عشق اکبر
فدای اصغرت اولاد آدم

برای اشک ما زحمت کشیده
علی یک عمر، دور چاه زمزم

اهالی نجف مهمان نوازند
بساط اربعین را کن فراهم

خدا حفظت کند بر روی نیزه
ز شر سنگ تیز و نامنظم

سر ناموس خود معجر ندیدی
سرت با خون تازه شد معمم

دم دروازه ساعات، زینب
معطل بود و شد محتاج محرم

#امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س
#محرم
#صفر
#شام

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

26 Jul, 06:40


ابر چشمان من پر از نم شد
خانه ام باز، خانه ی غم شد

به خودم آمدم ولی افسوس
دهه ی سوم محرم شد

جان زینب بیا که پیر شدیم
در فراق تو عمر ما کم شد

ما گنهکارها پشیمانیم
این خجالت غمی مکرم شد

با همان یاحسینِ اول ما
آنهمه عهد سست، محکم شد

فاطمه گریه کرد و تا دم صبح
با دمش چای روضه ها دم شد

خوش بحالش که در عزای حسین
هرکه نااهل بود، آدم شد

کربلای مرا درستش کن
حال و روزم خراب و درهم شد

من فدای سری که بر روی نی
سنگ ها خورد و نامنظم شد

دست زینب به نیزه ها نرسید
گرچه خیلی به سمت سر، خم شد

گفت رفتی اذیتم کردند
معجرم چند تکه پرچم شد

من به محمل ... تو بین دیر و تنور
دیدی آخر همان که گفتم شد!

#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم
#کوفه

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

26 Jul, 06:39


سکّه ها را سَرِ بُردت دادند
آب نه، نیزه به خوردت دادند

حُرمت ریش سفید تو شکست
دست هر کودک خُردت دادند

#محرم
#کوفه

@reza_dinparvar101

عریضه "اشعار رضا دین پرور"

19 Jul, 10:41


بین هیئت چونکه تقدیر مرا هم بسته اند
طالع بخت سیاهم را محرم بسته اند

گرچه من اسباب زحمت بوده ام اما بیا
روی گلبرگ دو پلکم باز، شبنم بسته اند

کار من با گریه کردن راه می افتد فقط
چشم خشکم را به آب چاه زمزم بسته اند

روضه ها که جای خود، انگار حاجت می دهند
خانه هایی که سر دیوار، پرچم بسته اند

من به هر در می زنم، درها به رویم بسته است
آی مردم! کربلا را هم به رویم بسته اند

خوش بحال زائرانی که برای اربعین
کارشان را با امیر هر دو عالم بسته اند

هم امیر کاروان کربلا بر نیزه هاست
هم اسیران را بهم با قامت خم بسته اند

من بمیرم پای زین العابدین تاول زده
آتش و زخم سرش را باچه مرهم بسته اند

استخوان گردنش در بین راه آسیب دید
وای از آن زنجیرها که سفت و محکم بسته اند

#امام_حسین_ع
#امام_سجاد_ع
#محرم

@reza_dinparvar101

1,412

subscribers

161

photos

74

videos