【 REDNIGHT 】 @redishere Channel on Telegram

【 REDNIGHT 】

@redishere


•آخرین بازمانده از خاندانِ‌ لکتر
Red is here:
t.me/HidenChat_Bot?start=1482863844

【 REDNIGHT 】 (Persian)

با کانال REDNIGHT همراه شوید و به دنیای مرموز و هیجان انگیز خاندانِ‌ لکتر وارد شوید. با عضویت در این کانال، شما امکان دسترسی به آخرین بازمانده از این خاندان و هیجانات فراوان آن را خواهید داشت. آیا شما آماده هستید تا به دنیایی پر از راز و رمزهای پنهان وارد شوید؟nnکانال REDNIGHT با نام کاربری redishere به شما این فرصت را می دهد تا به جستجوی خاندانِ‌ لکتر بپردازید و از شگفتی های آن تحت عنوان Red بهره مند شوید. برای اطلاعات بیشتر و عضویت در این کانال، به t.me/HidenChat_Bot?start=1482863844 مراجعه کنید. اینجاست که هیجان REDNIGHT آغاز می شود و شما را به دنیای جذاب خود دعوت می کند. پس از اعضای این کانال، ماهیت مخفی و جادویی خاندانِ‌ لکتر را کشف خواهید کرد و همواره در معرض تجربه های منحصر به فرد و متفاوت قرار خواهید گرفت. با REDNIGHT خیالتان راحت، اکنون به یک جهان جدید و متفاوت وارد شوید و از عمق معنایی آن لذت ببرید.

【 REDNIGHT 】

14 Feb, 14:36


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Soft #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

13 Feb, 21:15


Red #Said💢

تو تاکسی قبل رسیدن به خونه می‌گه «صحبتامون برام واقعا خود تراپیه.»
و چقدر درست می‌گه. حرف زدن با این آدم برای من خود تراپیه؛ آدمی که مدتیه فارق از اینکه چقدر تعارض به وجود می‌آد، شده آدم امن من. که بزرگوار دقت کن می‌گم صحبت باهاش تراپیه، نه خودش. که هیچ بنی‌بشری، هرچقدر عزیز، اجازه نداره از حریمی که براش مشخص می‌کنی نزدیک‌تر بیاد و نقش تراپیست رو برات ایفا کنه. اما یه آدمایی می‌تونن اینقدر کنارت خودشون باشن و باهات هم‌پا و تیم شن، که تو توی عشق ورزیدن‌ها، دم بالکن فلان برج تجاری سیگار کشیدنا، وسط بوسیدن‌ها، بغل کردن‌ها، خندیدنا، خیس شدن پنهونی چشم‌ها، به این نتیجه برسید که ای بابا، فلان زخم من از اینجا شروع شده؟ و تو این رو نه با رفتار و حرف‌های طرف مقابل، بلکه از فضیلتی که نوع عشق ورزیدنش بهت می‌ده، از شفافیت‌ وجودش که مثل آینه‌اس، و از رفیق بودنی که بهت می‌گه از هر رفیقی رفیق ‌ترم برات، یاد می‌گیری.
که هنوزم می‌گم مهم نیست این آدم از الان تا صدسال آینده تو زندگیت هست یا نه؛ مهم اینه که شبا و روزایی که بود رو امن و مبارک کرد.

چهاردهم فوریه دوهزار و بیست و پنج❤️

【 REDNIGHT 】

13 Feb, 10:53


در باب حکمت ولنتاین، فعلا اینو از سه سال پیش بخونین تا من برم پیش شراب جاودانه‌ و بیام.

【 REDNIGHT 】

11 Feb, 20:10


«هنوز تاریکم، فردا هم سراغم نیا!»

【 REDNIGHT 】

11 Feb, 17:27


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Alternative #Indie #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

11 Feb, 17:02


بزرگوار چه به‌جا می‌فرماید:
I was looking for a job and then I found a job And heaven knows I'm miserable now
In my life, why do I give valuable time
To people who don't care if I live or die

【 REDNIGHT 】

11 Feb, 09:47


مکالمه با اشخاصی که با دلار هزار تومنی، کسب و کارشون رو راه انداختن و الان دارن جوونا رو با دلار 90هزارتومنی نصیحت می‌کنن، جدا برام آزاره.

【 REDNIGHT 】

10 Feb, 20:27


کاش انسان می‌تونست از خودش طلاق بگیره.
یا خودش رو ترک کنه
حداقل.

【 REDNIGHT 】

10 Feb, 12:50


برای این جماعت؛ تخماتو درگیر کن، نه فکرتو.

【 REDNIGHT 】

09 Feb, 21:08


من عزیزم رفته، تو چرا بیداری؟

【 REDNIGHT 】

09 Feb, 21:07


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Persian #Pop

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

09 Feb, 21:07


من واقعا سه تا ترک آخر آقای چاووشی رو دوست داشتم! یاد کارای قدیمش میوفتم

【 REDNIGHT 】

09 Feb, 11:04


«باشد که بِه از آن باشد که می‌اندیشم.»

【 REDNIGHT 】

08 Feb, 18:58


«عشق بدون عمل، اعتماد بدون اثبات و تاسف بدون تغییر، هیچ چیزی نیستند مگر کلماتی خالی و بی‌مفهوم.»

【 REDNIGHT 】

08 Feb, 18:23


ایشالا که پی دی اف های همه خوب بگذره

【 REDNIGHT 】

06 Feb, 20:44


«او تو را کشته بود؛ ولی تو انگار طوری هستی که اگر بر مزارت دسته گلی می‌گذاشت، او را می‌بخشیدی.»

- امره گورلک

【 REDNIGHT 】

05 Feb, 21:29


نهالِ زردآلو.
یادم باشه چه روزی برای اولین بار دیدمش.
شیرین و سبز.

【 REDNIGHT 】

05 Feb, 21:26


دیروز یک بر‌ونگرا من رو به سرپرستی گرفت.

【 REDNIGHT 】

03 Feb, 20:48


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Persian #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

03 Feb, 20:47


نوستالژیک، از سال ۱۳۸۹.

【 REDNIGHT 】

03 Feb, 20:46


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Persian #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

03 Feb, 20:43


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Persian #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

03 Feb, 20:42


با رادیوتهران، ملایم شروع کردم. وکال خوبی داره. اهل راک نباشید هم احتمالا بپسندید

【 REDNIGHT 】

31 Jan, 23:03


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Persian #Pop

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

31 Jan, 22:59


«همین خوبه که غیر از تو، همه از خاطرم می‌رن»

【 REDNIGHT 】

31 Jan, 22:58


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Persian #Pop

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

26 Jan, 16:25


https://t.me/Redishere/28488

【 REDNIGHT 】

26 Jan, 13:58


می‌خوام پنجره‌ی اتاق رو باز کنم و بپرم پایین! اما مامان می‌گه فقط دست و پات می‌شکنه.
ولش کن، کارام عقب میوفته.

【 REDNIGHT 】

26 Jan, 13:54


«حرف‌هایم برای خودم هم ترسناک بود ولی نمی‌توانستم جلویشان را بگیرم. انگار که هستیِ جدای خودشان را داشتند و اختیارشان دست خودشان بود.»

【 REDNIGHT 】

26 Jan, 13:54


«احساسی چون سوختن و خاکستر‌شدن. و چه عذاب‌آورست که حتی نمی‌توانم بگویم «دارم زجر می‌کشم‌.» بی‌خود تلاش نکنید بی‌اعتنا از کنارِ این یگانه دوزخ تاریخ بشری بگذرید»

【 REDNIGHT 】

26 Jan, 13:53


اوسامو دازای-شایو:

【 REDNIGHT 】

25 Jan, 20:30


Red #Said💢

بهش می‌گم «بیین منو!»
چشماش دو دو می‌زنه. توقع دیدنم رو بعد از اون مدت نداشت.
نگام کرد! بغضی، دلتنگ، خسته.
لبخند زد.
گفتم «دلت تنگ شده بود؟»
گفت «ای تا حدودی.»
نگاهش رو دزدید.
بوسیدمش! طولانی، عمیق! بو کشیدم تنش رو. بوسیدم و بوییدم! ممتد. نفس می‌کشیدم بودنش رو.
گفتم «پس چرا نگاهتو می‌دزدی؟»
گفت «کی؟ من؟ نه.» دوباره نگاه دزدید.
گفت «تو چی؟»
گفتم «من؟ خیلی! خیلی زیاد. من از کلمه‌ها نه میترسم نه فرار می‌‌کنم.»
گفت «من می‌ترسم؟ از چی؟»
گفتم «خودت؟»
سکوت کرد.
گفتم «تو لایق خوشبختی و دوست داشته شدن هستی! زخمات منو نمی‌ترسونن. حتی اگه با اون زخما به همه زخم بزنی. اینقدر دوست دارم تا خودتم یه روز خودتو دوست داشته باشی!»
دستمو محکم گرفت! رها نکرد.
گفتم «ببین منو بچه! من قرار نیست به‌خاطر زخم، تورو ول کنم.»
گفت «می‌دونی چقدر دوست دارم؟»
گفتم «آره! به قول خودت ما دوتا بچه‌ی زخمی و قلدریم که شمشیر گرفتیم دستمون در مقابل هم، اما در عین حال می‌میریم برای هم.»
سرشو گذاشت رو شونه‌ام! مثل سربازی که از جنگ برگشته، تمام جونش و درداش، شده بودن یه حجم سنگین روی شونه‌ی من. حرف نزد اما شنیدم چقدر ترسیده و خسته‌اس.
آهسته گفت «من بخاطرت تو روی خودمم وایسادم.»
دست کشیدم به سرش، مثل خودش زمزمه کردم «تموم زخماتو می‌بندم کهنه سرباز، حتی اگه دردش، با خودم یکی شه.»

【 REDNIGHT 】

20 Jan, 13:26


ترانه‌ی lost her to wolves اشاره‌ داره به داستان غمگین یک بازیگر معروف و قدیمی.
رابرت واکر متولد اکتبر1918 با زن زیبایی به اسم جنیفر جونز آشنا شده و ازدواج می‌کنن.
مدت زیادی نمی‌گذره که رابرت متوجه رابطه‌ی غیرافلاطونی جنیفر با صمیمی‌ترین دوست خودش David O. Selznick شد که در اون زمان‌ها به عنوان یک پلی‌بوی معروف بود.
بهرحال جنی، از رابرت جدا می‌شه و برای مدت کوتاهی هم با دیوید رابطه‌اش ادامه پیدا می‌کنه.
اما رابرت واکر نمی‌تونست با خیانت دوست صمیمی و همسرش کنار بیاد؛ پس مدتی رو در بیمارستان روانی بستری می‌شه و زمانی که کمی بهبود پیدا می‌کنه، برای بازی در فیلم معروف Strangers on a train ساخته‌ی آلفرد هیچکاک انتخاب شده و به درخشش زیادی می‌رسه. اما حقیقت اینجاست که رابرت هنوزهم نتونسته بود با اون رنج کنار بیاد. در نتیجه یکسال بعد از فیلم معروفش، به دلیل اوردوز، در سن 32 سالگی از دنیا می‌ره.

ترانه «اورا به گرگ ها باختم» از گروه strangers on a train که اتفاقا اسم گروه هم با اسم فیلم رابرت یکسانه، اشاره ظریف و هنرمندانه‌ای به همین داستان داره.
آلن رید در بخش ابتدایی می‌خونه
Jenny and David are dancing somewhere
My soul 'neath their feet and stars in their hair
جنی و دیوید دارن در گوشه‌ای‌ زیر ستاره‌ها می‌رقصن و روح من زیرپاهای اون‌ها له می‌شه

این ترانه از زبان یک فرد مُرده روایت می‌شه که داره از داخل قبر، خیانت معشوقش رو می‌بینه و نمی‌تونه هیچ‌کاری انجام بده.
فرد مرده همچنان می‌خونه:
من اون رو به گرگ ها باختم
اونها تکه تکه‌اش کردن
و‌ اون از هر لحظه‌اش لذت می‌برد و‌ عاشقش بود
اما من… بازهم از جهنم برمیگردم بخاطر تو!
#Aboutsongs

【 REDNIGHT 】

20 Jan, 13:24


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Folk #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

19 Jan, 09:39


اون روز داشتیم با بزرگوار چندتا از این سوالات روانشناختی جواب می‌دادیم که یکیش این بود«طرف مقابل با چه چیزهایی خوشحال می‌شه؟» برگشت گفت«رد با دانشگاه، درس خوندن و جوک‌های مسخره و بی مزه خوشحال می‌شه.» من اینطوری بودم که نه کی گفته؟ چه جوک بی مزه‌ای؟ چی میگی؟
امروز که ده دقیقه داشتم به این جوک می‌خندیدم، متوجه شدم اون موقع منظور بنده‌خدا چی بوده! 😐

【 REDNIGHT 】

19 Jan, 09:36


_

【 REDNIGHT 】

16 Jan, 19:50


دوست ندارم با افرادی که همواره من را در حالت دفاع قرار می‌دهند؛ معاشرت کنم. دفاع از عقاید، دفاع از اندیشه‌ها، دفاع از خود، دفاع از حقوق و آرزوها.
•احمد خالد توفیق

【 REDNIGHT 】

16 Jan, 17:21


این یک آهنگ بسیار احساسی‌ست که عشق و درد و آرزوی فرصتی دیگر را نشان می‌دهد. در مصاحبه‌ای با رودولف شنکر، گیتاریست Scorpions، توضیح داد:«من ملودی آهنگ و همه چیز را به دست آوردم. حدود شش سال تلاش کردم تا آهنگ را به نوعی در آلبوم قرار دهم. ماتیاس جابز با بخش گیتار وارد شد و جرقه زده شد و بلافاصله متوجه شدیم همه‌چیز درست است.
این آهنگ، در مورد یک رابطهٔ عاشقانه بین دو نفر است که متوجه شده‌اند رابطه‌شان به پایان رسیده است، اما می‌خواهند به یکدیگر فرصتی دوباره داده و برای نجات این رابطه تلاش کنند.
بله! این یک داستان تکراری است؛ داستانی که بارها بازگو شده‌است و این بار آن را در قالب این آهنگ می‌شنوید.»
From
#Aboutsongs

【 REDNIGHT 】

16 Jan, 17:19


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music 1962
◈ #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

15 Jan, 18:09


من این کتاب رو زندگی کردم! تک به تک کلماتش رو می‌بوسم. روح ابدیت درونش جاری بود.

【 REDNIGHT 】

15 Jan, 18:07


سفرِ انسانِ تنها و مغلوب، بین همون جماعته؛ اما سفرِ آدمی که جدا افتاده، به درونِ خودش.

【 REDNIGHT 】

15 Jan, 16:37


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music 1962
◈ #Pop

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

15 Jan, 11:01


می‌گفت الان دیگه همه روابط سمی‌ان
فقط باید ببینی کدوم سم با ذائقه‌ات سازگارتره

【 REDNIGHT 】

12 Jan, 12:42


So I'll step to the dark
I see all their masks soon appear
I long for the woods
From this place I'll disappear

【 REDNIGHT 】

12 Jan, 12:40


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Folk #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

12 Jan, 08:28


«پیر شدیم؛ اما بزرگ نه.»

【 REDNIGHT 】

10 Jan, 20:20


«امیدوارم شب با تو مهربان باشد،
تو که روز در فرسودنت کم نگذاشت»

【 REDNIGHT 】

09 Jan, 10:27


-

【 REDNIGHT 】

08 Jan, 21:48


«من از خودم واست سرزمین ساختم
تو شب و روز، فکرِ اون ور مرزی.»

【 REDNIGHT 】

08 Jan, 19:09


از خودش رفته بود!
هیچکس را هم به خودش راه نمی‌داد.
باید می‌رفتند؟ یا بر وارد شدن، اصرار می‌کردند؟
من ماندم!
نه دور و نه وارد شدم
پشت در ماندم
و نامش را صدا زدم.
نمی‌دانم پاسخ نمی‌داد یا نامش را به خاطر نمی‌آورد.
در به صدا در آمد
باز نشد؛ فقط به صدا در آمد.
به صدا در آمد
و به جای او سخن گفت
گوش‌هایم را بر در گذاشتم
کلماتش بر من وارد نمی‌شد
من کر بودم
یا کلماتش از جنسی دیگر بود؟
قلبم به تپش افتاد
گوش از در برداشتم
در خود ماندم
دست بر سینه‌ام گذاشتم
قلبم با صدای بلند، اضطراب را فریاد می‌زد.
دستم را آرام بر در سخنگو گذاشتم
از ارتعاش در بسته، دست‌هایم مرتعش شد
و کلمات اضطراب او از در بسته به دستم و از دستم به قلبم وارد شد.
او سخن می‌گفت
اما به زبان اضطراب و سکوت
و من مضطرب می‌شدم
و می‌شنیدم.
همانجا نشستم
نیاز به باز شدن در نبود
با اتصالم به در، همانجا نشستم
من وارد شده بودم
بی آنکه او در را باز کند
او نیاز داشت با درِ بسته سخن بگوید
زیرا قرن‌ها بود کسی را به درون راه نداده بود.
من نشستم
و من می‌شنیدم
تا آن زمان که خودش امن بود، در را باز کند.
•پ.مقدم

【 REDNIGHT 】

08 Jan, 08:47


-

【 REDNIGHT 】

07 Jan, 06:01


بعد از ۲۴ساعت نان‌استا‌پ بیدار بودن و درس خوندن، به این موضوع رسیدم که ارتباط «علاقه و استمرار» چیه! که اگر چیزی رو بخوای، پاش وایمیسی و هیچیم قرار نیست جلوتو بگیره.

【 REDNIGHT 】

06 Jan, 20:38


آره! جا درس، کصنمک بازی دربیار.

【 REDNIGHT 】

06 Jan, 20:38


«هاپ‌»

【 REDNIGHT 】

06 Jan, 20:37


خدایا سگ درگاهتم، این ترمو بگذرونم، از ترم بعد از سگ کمترم بذارم برا شب امتحان.

【 REDNIGHT 】

06 Jan, 20:33


نه بابا مگه دیوونه شدی؟ چرا باید انرژی‌زا و قهوه رو باهم ترکیب کُ. :

【 REDNIGHT 】

02 Jan, 17:36


Old but gold

【 REDNIGHT 】

02 Jan, 17:36


تو بهترین نقاشِ نقشی نگار
روی تن جهان من پخشی نگار

【 REDNIGHT 】

02 Jan, 17:34


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Persian #Rap

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

30 Dec, 17:04


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

30 Dec, 16:54


So many years since I've seen your face; but I've still got the blues for you.

【 REDNIGHT 】

30 Dec, 16:54


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

30 Dec, 16:49


2:30
Pov:
وقتی نقطهG گیتار رو‌ پیدا کردی و داره می‌گه
This is pleasure daddy

【 REDNIGHT 】

30 Dec, 16:44


I try my best but it's no use
Is this the end?
Oh woman, I still in love with you…

【 REDNIGHT 】

30 Dec, 16:42


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

28 Dec, 12:12


الان که خوب فکر می‌کنم می‌بینم همچینم فراغ بال نبودم!:/ اون زماناهم استرس قبولی نمونه‌دولتی و سمپاد رو داشتم! خوبه که گذشت. سگِ سه تا امتحانِ دانشگاه توی یک روز، شرف داره به اون اضطراب.
ولش کن بریم درس بخونیم

【 REDNIGHT 】

28 Dec, 12:01


بچه که بودم، توی حیاط خونه‌ی مادربزرگم یک درخت انجیر بزرگ و پیر بود. هوای نیمه‌شرجی شیراز، تابستونا عجیب می‌شه! دم ظهر، آفتاب می‌زد به درخت انجیر و بوی برگ‌ها بلند می‌شد. نمی‌دونم چطوری توضیح بدم بزرگوار که بوی برگ درخت انجیر مستم می‌کرد. اصلا چطوری توضیح بدم که گرما باعث می‌شد بوی برگ انجیر غلیظ‌تر شه؟ دلم برای اون هوای شرجی و بوی برگ انجیر تنگ می‌شه گاهی؛ شاید هم برای فراغ بالی که در اون زمان داشتم.

【 REDNIGHT 】

27 Dec, 12:57


اگر در مورد Social Skills یا مهارت‌های اجتماعی خودتون احساس ناراحتی می‌کنید، یادتون باشه که راخمانینف یه شبی تصمیم می‌گیره که می‌خواد با استراوینسکی دوست بشه (کسی که به طور اتفاقی جایی گفته بوده که عسل دوست داره!)، پس رخمان چیکار می‌کنه؟ نیمه‌شب، بدون هیچ توضیحی، با شیشه‌ای گنده و پر از عسل جلو در خونه استراوینسکی ظاهر می‌شه!

【 REDNIGHT 】

25 Dec, 17:58


Can you feel me? - IRAN, Dec 2024'
#RedPic

【 REDNIGHT 】

24 Dec, 22:51


آهنگ What he wrote با الهام از نامه‌های جنگ جهانی دوم و عشق‌های نافرجام نوشته شده.
خواننده میگه:
نامه‌های دوران جنگ که در یک روزنامه چاپ شده بود رو می‌خوندم که به نامه‌ی متفاوتی رسیدم؛ این نامه مربوط به صحبت ها و دعواهای زن و مردی بود که مرد به جنگ رفته و فقط نامه های زن باقی مانده بود و نامه های مرد هیچ وقت پیدا نشدند.
موضوع تمام نوشته‌ها این بود که اخرین بار وقتی باهم صحبت می‌کردن، هردو به شدت عصبانی و خشمگین شده و فقط بحث میکنن.
(یک جورایی زن با عصبانیت دوست داشتنش رو نشون میداده و فرصت نشده مستقیم احساساتش رو بهش بگه و رفتار بهتری داشته باشه.)
بنابراین این اهنگ از زبان زنیه که بخاطر جنگ از معشوقه‌اش جدا شده.
در ابتدای ترانه، خواننده می‌خونه:
«من رو ببخش هِرا
نمی‌تونم بمونم.»
همونطور که می‌دونید، هرا یکی از ایزدبانو‌های کهن هست که همسر زئوس خدایِ خدایانه و نماد زنانگی و همسر بودنه. شاعر از هرا معذرت‌خواهی می‌کنه! اما چرا؟ چون نمی‌تونه مثل هرا با وجود تمام اشتباهات همسرش کنارش بمونه؟ یا در واقع این درخواست ببخشش از سمت زنی متاهله که درگیر عشق به مرد دیگری شده؟ به درستی معلوم نیست.
و بعد ما احساسات به شدت نا امید و عاجزانه‌ی اون‌ها رو نسبت به جدایی داریم که شاعر اینطور بیانش می‌کنه:
«وقتی به نور نیاز داشتم تنهام گذاشت.
به زانو افتادم و برای نجات گریستم».
و بعد از اون درمورد تراژدی‌های جنگ صحبت میکنه؛ چه در جنگ جهانی دوم و چه در جنگ های باستانی:
«او باید میرفت، هرچند که من به او التماس کردم بماند.
به او التماس کردم که در چنگ چوبی سرد من بماند.
به او التماس کردم که در کنار نور این کشتی بماند.
من در حال مبارزه با او، با زندگانی و مبارزه با سحر بودم
امواج آمدند و او را ربودند و به جنگ بردند.»
رابطه محکوم به فنای این دو نفر همراه با مکاتبات ادامه داره:
«او نوشت: من شکسته‌‌ام. لطفأ برام نامه بفرست.
اما من هم شکسته‌ام لطفا وسوسه ام نکن.»
همینطور که مشخصه از اول هیچ امیدی برای رابطه این دو نفر نبود صرفا نامه‌هایی نوشته میشد تا یک جورایی جبران ناچیزی برای اتفاقی که افتاد باشه.
بیت های پایانی تلفیقی از غریبی این دو عاشقه که فقط با نامه نوشتن بهبود پیدا میکنه و احساس صمیمیتی که زمانی باهم داشتن هست:
«ما می نویسیم
اشکالی نداره
دلم برای بویش تنگ شده
ما صحبت میکنیم وقتی صحبت می‌شد
و این برای ما خوبه
این برای من خوبه».
شاید بشه گفت تاثیر گذار ترین بخش اهنگ، جمله « دلم برای بوش تنگ شده» باشه‌.
#Aboutsongs

【 REDNIGHT 】

24 Dec, 22:42


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Alternative #Indie

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

20 Dec, 11:27


حاجی، شاه اسماعیل کنسر بوده. بعد می‌گن کنسرا گوگولین! این گوگولی ناموس یارو رو سر یه نامه آورده جلو چشمش، خشتک سرزمینش رو هم کشیده سرش، توی کاسه‌ی سرشم شراب می‌خورده. مرد به خودت بیا، آخه اینقدر کینه‌ای؟

【 REDNIGHT 】

20 Dec, 11:24


داشتم درباره‌ی یکی از جنگ‌های شاه‌ اسماعیل صفوی با شیبک‌خان مغول می‌خوندم.
شیبک خان یا محمدشیبانی بنیانگذار دودمان شیبانی بود که در نامه نگاری با شاه اسماعیل به ایران توهین می‌کنه و می‌گه ایرانیان توان مقابله با مغول را ندارند و نمی‌توانند هیچ‌کاری کنند.
شاه اسماعیل هم با ارتشش یورش می‌بره به سرزمین این شخص و در نبردی به اسم «جنگ مرو» تمامشون رو قتل‌عام می‌کنن.
در روایات اومده (که البته برخی مورخین معتقدن معتبر نیست) شاه اسماعیل دستور می‌ده از بین تمام اجساد، جسد شیبک‌خان رو پیدا کنن. شاه اسماعیل با چند ضربه‌ی شمشیر جسد رو قطعه می‌کنه و به همراهانش می‌گه می‌تونید از گوشتش بخورید قزلباشان هم شیبک رو می‌خورن:

-شاه اسماعیل فرمود: «قورچیان کثیرالاخلاص و ملازمان کثیرالاختصاص هر کس سر نواب همایون ما را دوست می‌دارد، از گوشت بدن این دشمن من قدری میل نماید.» بر سر گوشت آن جسد چنان ازدحام و هجوم عام شد که چند کس مجروح و زخمی گشتند و (جمعی که دورتر بودند یک لقمه گوشت او را از جمعی که نزدیکتر بودند، به مبلغ کلی می‌خریدند و می‌خوردند) و آن گوشت خام به خاک و خون آغشته را بر وجهی خوردند که بنگیان گرسنه محتاج، در وقت در رسیدن کیف بنگ و طغیان جوع، گوشت بره فربه بریان را چنان به رغبت تناول ننمایند.

پوست سر شیبک رو کندند و با کاه پر کرده، برای بایزید دوم سلطان عثمانی فرستادن. جمجمه شیبک رو هم با روکش طلا تزیین کردن که شاه اسماعیل با اون جمجمه در مجالس می می‌نوشید. خواجه محمود ساغرچی (وزیر شیبک خان) نیز در یکی از این مجالس حضور داشت

-شاه از ا‌و پرسید: «آیا این سر را می‌شناسی؟» خواجه پاسخ داد: «سبحان‌الله، چه صاحب دولتی بود که هنوز دولت در او باقی است که با این حال بر روی دست چون تو صاحب اقبالی‌است که دم به دم از آن بادهٔ نشاط می‌نوشد.» شاه از گفته او خوشش آمد و وزارت ممالک کل خراسان را به او داد.

#Redwords

【 REDNIGHT 】

20 Dec, 11:09


دارک وب؟ نه ممنون شاه اسماعیل هست.

【 REDNIGHT 】

12 Dec, 21:49


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music 1969
◈ #Turkish #Classic

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

12 Dec, 21:49


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music 1957
◈ #Arabic #Classic

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

12 Dec, 21:49


موزیک شانه از پوران و ویگن عزیز رو احتمالا شنیدید؛ خیلی هم محبوب و معروفه. در سال 1968 ساخته و منتشر می‌شه که در واقع ورژن فارسی یک آهنگ عربی قدیمی به اسم El Bent El Shalabeya از خواننده‌ی محبوبم خانم فیروز نازنینه.این ترانه در سال 1957 ساخته شده و ملودی آهنگ «شانه» از ملودیِ این اثر گرفته شده.
خواننده و موزیسین‌های زیادی این ملودی رو بازسازی کردن؛ سال 1969 هم یک هنرمند ترک، ورژن ترکی این اثر رو خلق می‌کنه که جدا شنیدنیه.
#Aboutsongs

【 REDNIGHT 】

12 Dec, 10:15


نگارینِ بابا آزمون وکالت قبول شده. از این به‌بعد هرکاری داشتید با وکیلم صحبت کنید.

【 REDNIGHT 】

11 Dec, 18:39


-

【 REDNIGHT 】

28 Nov, 08:37


Persimmon - November 2024'
#RedPic

【 REDNIGHT 】

28 Nov, 08:34


«من فقط تماشا می‌کردم که برف او را می‌بلعید.»

【 REDNIGHT 】

27 Nov, 11:41


من امروز خیلی خوشگل و خوشتیپم! واقعا خوش‌ به حال پارتنرم

【 REDNIGHT 】

27 Nov, 11:37


لبریز بودن از خویش، نه به مثابه‌ خودپسندی، بلکه سرشار شدن، رنجور از حس بی‌کرانگی درونی، یعنی چنان به‌ غایت، زیستن که گویا از شدت زندگی خواهی مرد.
می‌پندارم از شدت زندگی خواهم مرد و از خود می‌پرسم جست‌جوی توضیحی برای آن چه معنایی دارد؟
وقتی تمام گذشته‌ معنوی‌ات با اضطرابی متعالی بر درونت لرزه می‌افکند، وقتی احساس حضوری محض تجربه‌های مدفون را به رستاخیز فرامی‌خواند و توازن طبیعی زندگی را گم می‌کنی، آن‌گاه در اوج زندگی، مرگ غافلگیرت می‌کند، اما بی‌وحشتی که معمولا هم‌نشین آن است.
حسی است شبیه آنچه دل‌دادگان در اوج خوشبختی تجربه می‌کنند، آن زمان که عمیق، اما گذرا، بیمناکِ مرگ دیگری می‌شوند، یا دلشوره‌ خیانتی قریب بر عشق نوپایشان چشم می‌دراند. انگشت‌شمارند کسانی که چنین تجربه‌ای را تا پایان تاب می‌آورند.

•امیل چوران
•بر قله‌های ناامیدی
#Redwords

【 REDNIGHT 】

25 Nov, 17:56


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Classic #Instrumental

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

25 Nov, 15:46


میخائیل بولگاکف از اون نویسنده‌هایه که دق مرگت می‌کنه. کتاب مرشد و مارگاریتا رو شروع کردم؛ بعد از ۱۷۰صفحه تازه مرشد اومد، اونم اندازه ۷-۸ صفحه.

【 REDNIGHT 】

25 Nov, 14:46


رنج، ارزشی ندارد.
نه هاله‌ای‌ست بالای سرش، نه هیچ بخشی از تن تاریکت را می‌افروزد.
داد فانی‌است، بیداد هرگز.

【 REDNIGHT 】

23 Nov, 21:43


*
آهای بینی سربلا!
ازین درشکه بیا پایین
به من بچسب همین الان
مرا ببوس همین حالا
که زندگی دو سه نخ کام است
و عمر سرفه‌ی کوتاهی

*
همیشه هرگزم از نیلی
همیشه قرمزم از سیلی
و گاهی از همه قرمزتر
و گاهی از همه هرگزتر
مرا ببخش اگر هرگز
مرا ببخش اگر گاهی
منم که لک‌لکِ غمگینی
به روی دودکشت هستم
منم که ماهیِ دریای
بلندِ مویِ مشت هستم
منم که طعمه‌ی قلابم
مرا شکار کن ای ماهی!

*
من و تو اول‌مان آه است
اگر که آخرمان مرگ است
من و تو خواهرمان آه است
اگر برادرمان مرگ است
عجول باش اگر مرگی
عمیق باش اگر آهی

*
رسولِ حرف زدن با من!
برای مومنِ اندوهم
تو سر پناه‌ترین غاری
امامِ گوش به من دادن!
برای رازنگه‌داری
تو سربه‌مُهرترین چاهی

*
منی که از تو نمی‌افتم
به اسبِ تشنگی‌ات گفتم:
در این مسافت طولانی
تو در شفاعتِ بارانی
و غم درشکه‌ای از ابر است
و ابر شیهه‌ی کوتاهی

*
که زندگی دو سه نخ کام است
و عمر سرفه‌ی کوتاهی!

حسین صفا

【 REDNIGHT 】

23 Nov, 21:38


به برزخی که به چشم تو چشم می‌دوزد
به خواب ناز، که بی چشم باز بیدار است
به دوزخی که مرا از فتیله می‌سوزد
به اضطراب که در سرفه هام بسیار است
 
به روز، روز که می‌خواستم به شب برسد
به جان، به جان که نمی‌خواستم به لب برسد
به روز ها که تو را پا به پای من مردند
به انتظار که تا پای مرگ، دشوار است
 
به قرص ماه تو بر انحنای این شانه
و رخت های تو روی طناب این خانه
به نیمه شب که شبی دیر می‌رسد از راه
به قرص خواب که تا صبح زود بیدار است

【 REDNIGHT 】

23 Nov, 21:37


شعر‌های این مرد، زیباست

【 REDNIGHT 】

23 Nov, 21:31


«با زخمِ التیام، خود را در آتشی نخواسته دیدم
مجروح من! تو خواستی از من این روح در محاصره باشد»
حسین منزوی

【 REDNIGHT 】

23 Nov, 16:16


یه استاد داریم، خیلی آدم جالبیه! میاد چهارتا معادله حل می‌کنه، بقیه‌ی دو ساعت کلاس رو درس زندگی می‌ده. حالا فکر می‌کنی تکلیفی که برای جلسه‌ی بعد داده چیه بزرگوار؟ معادله؟ آشنایی با اساطیر ریاضی؟ خیر! یک فیلم هندی فرستاده که «این رو ببینید، نظرتون رو در جلسه‌ی بعد، به کلاس ارائه بدید.» =]

【 REDNIGHT 】

19 Nov, 13:21


what can I do? Life is beautiful, but you don't have a clue. Sun and ocean blue; Their magnificence, it don't make sense to you.

【 REDNIGHT 】

19 Nov, 13:19


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Alternative #Indie #Pop

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

11 Nov, 21:07


من از سن چت کردنم گذشته؛ کاری داشتید تماس بگیرید.(جواب نمی‌دم)

【 REDNIGHT 】

10 Nov, 14:01


When everything feels like the movies And you bleed just to know you’re alive And I don’t want the world to see me; ‘Cause I don’t think that they’d understand.

【 REDNIGHT 】

10 Nov, 13:56


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Alternative #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

10 Nov, 13:51


«آدم‌ها را دوست بدار؛ اما تازیانه‌ای که در دستشان دارند را فراموش نکن.»

【 REDNIGHT 】

08 Nov, 20:34


«حالم که بهتر شد؛ تصمیم گرفتم که بروم.»
•صادق هدایت

【 REDNIGHT 】

08 Nov, 20:33


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Soundtrack #Instrumental

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

07 Nov, 19:30


من آدمِ سود و نفع‌ام، من آدمِ تن دادن به خلسه، به تجربه‌های شناورِ بی‌مکان، آدم ِتجربه‌های معلقم اصلاً. و این موسیقی‌ست که مرا می‌کشاند به لامکان، به فضاهای لمس نکرده و نرفته.
و در این میان کسی کاش باشد، که به زمان، موسیقی را قطع کند و دستم را بگیرد بِکِشانَدم بیرون، بَرَم گردانَد روی زمین.

【 REDNIGHT 】

07 Nov, 19:27


«آیا تا کنون، غمِ عزیزِ کسی بوده‌ای؟»

【 REDNIGHT 】

07 Nov, 19:22


یک متن رندوم ب بنده میگید بابا جان؟
میخوام ب عنوان یادگاری توی دفتر یادداشت کنم

【 REDNIGHT 】

07 Nov, 05:05


این یکی کتاب از گابریل گارسیا مارکز؟
کتاب تراز!🤌🏾
اینقدر تراز که فاصله‌ی بین خواندن کتاب جدید و اون قبلیه (ساعت شوم) کلا چهار روز هم نشد. بسیار کشش داشت. به چشم‌هام لطف کردم با این اثر

【 REDNIGHT 】

07 Nov, 05:02


آنچه که ما نگرانش هستیم، سرپناه یا چیزی برای خوردن نیست؛ بگذارید شأن و منزلت ما را به ما بازگردانند.

【 REDNIGHT 】

07 Nov, 05:02


ناخدای شوربخت مغلوب در سرزمین من، شاید که بال‌های غرور تو هنوز پروازی بلند گیرند بر فراز واپسین خیزاب، فراز خیزاب مرگ.

【 REDNIGHT 】

07 Nov, 05:01


ای قهرمان، -به او چنین گفتم- هیچ‌کس بر فراز خاک میدانچه‌ای عمومی، تندیس الهام‌بخش تو را علم نخواهد کرد؛ هیچ‌کس. به جای آن در میان درختان غار، با تشریفاتی رسمی و دلگیر، مجسمه مردی سبیلو در لباس فراک یا که با شمشیر نصب خواهد شد؛ مردی که درگیر و دار جنگ، زن دهقانی را کشت. مردی که با خمپاره‌ای خونبار، مدرسه دختران کوچک را ویران کرد.

【 REDNIGHT 】

07 Nov, 05:00


#Redwords
Quotes from ’Clandestine in Chile - Gabriel García Márquez

【 REDNIGHT 】

04 Nov, 16:58


این فیلم داستان علمی-درام و جالبی داره. در ابتدا و اولین صحنه، با جمله‌ای رو صفحه نمایش مواجه می‌شیم که در سال ۱۹۵۲ یک پیشرفت پزشکی به انسان اجازه می‌ده که بیشتر از ۱۰۰ سال عمر کنه! اما چطور؟
قصه درباره‌ی یک مدرسه‌ی مرموز شبانه روزیه و کودکان داخل فیلم بر اثر ژن همسان‌سازی به وجود اومدن و هدفی در پی این پیداش هست که در مسیر فیلم، متوجهش می‌شیم. تا حدودی می‌تونه شبیه به انیمه‌ی «ناکجا آباد موعود» باشه!
در نهایت ممنون از پرواز که این اثر رو در کانالش معرفی کرد برای روزهای پاییزی.

【 REDNIGHT 】

04 Nov, 16:49


•Never Let Me Go 2010
◈ #Movie

【 REDNIGHT 】

03 Nov, 19:44


که مهم نیست لشکر آورده‌اند…

【 REDNIGHT 】

03 Nov, 19:41


«می‌توانم شرورتر باشم
یک قشون گرچه یک نفر باشم
رو به صد نیزه، بی‌سپر باشم
تو اگر کوهِ پشت سر باشی»

【 REDNIGHT 】

02 Nov, 15:10


در پروژه‌ی جدید کتابخوانی، به سراغ ادبیات آمریکای لاتین و رئالیسم جادویی رفتم و رسیدم به گابریل گارسیا مارکزی که قبلا کتاب صدسال‌تنهایی رو ازش خوانده بودم. این پروژه‌، جذاب و تازه‌اس؛ حرف‌های نویی داره و می‌تونه تکرارنشدنی باشه. کتاب ساعت شوم، با روایتی دلنشین، گزینه‌ی خوب دیگری از این نویسنده به شمار میاد.

【 REDNIGHT 】

24 Oct, 21:32


-چقدر طول می‌کشه رها بشی؟
+سال‌ها؛ به کوتاهی یک عمر. به درازای یک شب.

【 REDNIGHT 】

24 Oct, 20:44


اما هرچیز خب غرامتی دارد؛ راستش اگر زنده‌ام هنوز، اگر گه‌گاه به نظر می‌رسد که حتی پرم از جنبش حیات؛ فقط و فقط مال بی‌جربزگی‌ست.
بعد به همین قناعت خواهد کرد که برای بقا به طور روزمره نابود کند خود را؛ با افراط در سیگار، با بی‌نظمی در خواب و خوراک؛ با هرچیز که بکشد اما در درازای ایام، در مرگ بی‌صدا؛
بی‌هوشی؟ نه؛ مرگ در اوج رخوت و بی‌خبری! چه رویایی از این بهتر برای آدمی بزدل که هزار سال است مرگ شانه به شانه اوست.

•وردی که بره‌ها می‌خوانند
•رضا قاسمی

【 REDNIGHT 】

23 Oct, 18:29


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Metal

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

23 Oct, 18:28


──────✧◈✦◈✧──────
My burning flame…
◈ #Music
◈ #Metal

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

23 Oct, 08:53


«فیلم "مهر هفتم"
از آقای برگمان.»

【 REDNIGHT 】

23 Oct, 08:48


کاش پیدا کنم که این سکانس از چه فیلمی هست!

【 REDNIGHT 】

23 Oct, 08:47


-خسته‌ای؟
+آره! با بدکسی طرفم.
-دستیارت؟
+خودم!

【 REDNIGHT 】

21 Oct, 08:56


آشنا بشیم؟ عزیزجان من دنبال اینم با همینایی که آشنام، ناآشنا بشم! منظورت چیه؟

【 REDNIGHT 】

20 Oct, 20:59


«تاریکم!
فردا سراغِ من بیا.»

【 REDNIGHT 】

20 Oct, 20:58


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Persian #Pop #Rock

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

16 Oct, 12:39


ای وای پسر! این دیالوگ سریال گابلین
«توی زندگی بعدی اگه منو دیدی، نادیده‌ام بگیر و از کنارم رد شو.»

【 REDNIGHT 】

12 Oct, 16:23


I die to want to live, Solitude you insert yourself insane you rain me in the eyes! You open me the veins and I bleed internal. Another time...
Home: I give melancholy.
Room: of alloyed grief

【 REDNIGHT 】

12 Oct, 16:21


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Doom #Death #Metal

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

12 Oct, 13:35


«حتی اگر با کسی حرف بزنم، وقت بگذرونم یا آشنا بشم، اعتماد کامل بهش، برام سخته؛ همیشه یک وزنه‌‌ای روی دوشم سنگینی می‌کنه؛ درست موقعی که گرمای احساسات لمسم می‌کنه و همه‌چیز جدی می‌شه.»
•Pizza Delivery Man

【 REDNIGHT 】

12 Oct, 11:04


«هیچ اگر سایه پذیرد؛ من همان سایه‌ی هیچم»

【 REDNIGHT 】

11 Oct, 17:54


ضرب المثلی از لاتین باستان می‌گوید: «موسیقی‌ها در میان اسلحه‌ها ساکت هستند»؛ اما به نظر می‌رسد تاریخ موسیقی در قرن بیستم این گفته را فراموش کرده است. دومین سمفونی زهی آرتور هونگر، در زمان جنگ نوشته شد. آهنگساز این اثر را در پاییز و زمستان ۱۹۴۱، در زمان اشغال پاریس توسط آلمان، در آپارتمان سرد خود نوشت. شرایط تولد آن تأثیر عمیقی بر لحن تاریک سمفونی گذاشته است.

در این موومان، آهنگ بی‌پایان ویولن‌سل به گوش می‌رسد. بافت موسیقی به هم نزدیک می‌شود، فضای تصویر داغ‌تر شده و شنونده با شگفتی در می‌یابد که استادان آن عصر، چگونه وحشت‌های رایج جنگ را در موسیقی خود مدون کرده‌اند.

#Aboutsongs

【 REDNIGHT 】

11 Oct, 17:53


──────✧◈✦◈✧──────
◈ #Music
◈ #Classic

【@REDISHERE】

【 REDNIGHT 】

11 Oct, 17:51


«من نمیخوام از دستت بدم؛ ولی اگه تو بخوای از دست بری، چه کاری از من برمیاد؟»

【 REDNIGHT 】

10 Oct, 13:07


«گمان می‌بردم تو خانه‌ام هستی که از تمام جنگ‌ها و زخم‌ها به تو برگردم. اما تو خودت جنگ بودی؛ بزرگترین، زیباترین و تلخ‌‌ترین جنگِ من.»

【 REDNIGHT 】

10 Oct, 10:58


یه آهنگ نمی‌تونه قلبت رو بلرزونه!
اون آهنگ:
و فراتر از بهشت، روح من نجات پیدا خواهد کرد، اگر تو نام مرا صدا بزنی.

【 REDNIGHT 】

10 Oct, 10:52


نمی‌دونم چطور بگم؛ ولی وقتی هم که کسی می‌خواد معذرت‌خواهی کنه و شرایط رو برام بازسازی می‌کنه تا بگه برای چی عذر می‌خواد و دوباره یادم میوفته هم، بیشتر عصبانی می‌شم.

【 REDNIGHT 】

10 Oct, 10:50


وقتی می‌خوام علت عصبانیتم رو توضیح بدم؛ بیشتر عصبانی می‌شم.