اما واقعا باید چه کرد...
اول پذیرش بحران و بعد فریاد زدن ...
اینکه بازار در بحران است و حتی پیشنهادی که بارها مطرح میشد و مدیران قبلی رد میکردند، اینکه میانه بازار زنگ بحران را به صدا در بیاورید تا به گوش همگان برسد و مراحل بعد نیز عرض شد که بسیج جریان پول و اخبار مثبت باید کنار هم قرار گیرد و فضای بهبود و جمع شدن بازار را رقم بزند.
این اثبات شده که تا فریاد نزنید، کسی به داد شما نمیرسد.
جز این مسیر هر چه باشد، از دو حال خارج نیست؛ یا باید صبر کنیم و خود را به تلاطمهای دنیای سیاست و زدن نزدنها و صلح و جنگ بیرونیها بسپاریم و یا هر روز شاهد افت بیشتر قیمتها باشیم. این دست روی دست گذاشتن و جلسات پوچ و بیمعنی، هیچ دستاوردی برای بازار نخواهد داشت و مدیر نوسفری که امیدها به تغییر و بهبود از سمت او زیاد بود، به چهرهای بدتر از مدیران قبلی تبدیل میشود...
این راهحل و هشدار را دوستانه مطرح کردیم و امیدواریم همه ارکان و بازیگران بازار آن را درک کرده و برای آن برنامهریزی کنند. اهالی بازار هم همراهی کنند و همدلی و کمی فکر کنید که امروز این مخاطره برای بازار است و فردا دامن صندوقها و... را نیز خواهد گرفت.