🔹یکی از مسائلی که سالهای اخیر زوجهای مراجعه کننده به جلسه مشاوره با خود می آورند چالش رمز گوشی است. این که آیا در زندگی زناشویی زن و شوهر حق دارند روی گوشی خود قفل و رمز بگذارند یا نه؟
پر واضح است چنین مشکلی می تواند ناشی از مشکل بزرگتر در زندگی زناشویی و یا ویژگی های شخصیتی خاص یکی از زوجین است.
🔹تعریف حریم خصوصی و مرزهای شخصی مسأله ای است که در میان زن و شوهرها معنای متفاوتی دارد. عده ای معتقدند هنگامی که ما ازدواج می کنیم من و تو نداریم بایستی همه چیز را با همدیگر در میان بگذاریم. عده ای هم معتقدند مرزهای شخصی طبیعی ترین حق هر شخصی است و اساساً مرزهای شخصی به ما امنیت درونی می دهد و زندگی زناشویی یا هر رابطه دیگر نباید تمام جغرافیای شخصی ما را به بهانه صمیمیت و صداقت فتح کند.
مخالفان حریم شخصی از همسر خویش این چنین سؤال هایی می پرسند: چه چیزی در گوشی تو هست که من نباید از آن با خبر شوم؟ اگر چیزی را پنهان نمی کنی قفل و رمز چه معنایی دارد؟ من چرا حساس نیستم؟ حتماً پیامی، عکسی چیزی داری؟ چرا به هم می ریزی از چه می ترسی؟
موافقان مرزهای شخصی معتقدند: چرا باید حتماً از گوشی شخص دیگر سر در بیاریم؟ آیا ما بدون اجازه توی جیب هم یا کیف هم دست می بریم؟ دست بردن توی کیف یا ساک دیگری به معنای صمیمیت است؟ خوب گوشی هم چیزی مانند کیف دستی است؟ در گوشی من به دنبال چه می گردی؟ یک لحظه به رفتار خودت فکر کن اگر رمز گوشی را یافتی احساس قدرت می کنی یا به خاطر ترست است؟ از چه می ترسی؟
🔹زندگی زناشویی قرار است صمیمی ترین رابطه ای باشد که ما با جنس مخالف تجربه می کنیم و یکی از مؤلفه های صمیمیت در میان گذاشتن مسائل و رازها با همدیگر و تشریک مساعی در تصمیم های مهم زندگی است. برای مثال زنی که خبر ثبت نام ماشین همسرش را در مهمانی خانه پدری شوهرش می شنود رابطه صمیمانه زناشویی اش مشکل دارد. حق طبیعی زن و شوهر است که از تصمیمات مهم زندگی مانند هزینه کردن درآمدها، پس اندازها، روابط اجتماعی و خانوادگی و دغدغه های مهم همدیگر خبر داشته باشند. تصمیم هایی این چنین نه تنها بهتر است با همسر در میان گذاشته شود بلکه در موارد ی تنها و تنها با شریک زندگی بایستی به بحث گذاشته شوند و این همان احترام گذاشتن به مرزهای زناشویی است. مرزهای زناشویی تعیین می کند که چه کسی در برنامه ریزی های آینده زندگی زناشویی، فرزندآوری، مسائل مالی و یا مشکلات زندگی خبر داشته داشته باشد. از این رو در مسائل زناشویی حق طبیعی هر زن یا شوهری است که خبر داشته باشد.
هر کدام ازما قبل از اینکه شوهر یا همسر باشیم، شخصی هستیم که سال ها با مرزها و حریم شخصی زندگی کرده ایم و در بچگی بارها شنیدهایم و تذکر گرفته ایم که «دست به وسایل شخصی من نزن !» ، «فضولی نکن»، «اسباب بازی خودشه نمی خواد به تو بده». همچنان که که ما رشد می کنیم بیشتر متوجه تفاوتها و حریم های روانی اجتماعی اعضای خانواده و دیگران می شویم و در سایه همین رعایت حریمهای شخصی است که آزادی و حقوق شخصی ما نمود پیدا کرده اند. زندگی زناشویی اگر چه نماد همبستگی و پیوند و صمیمیت است اما این صمیمت به معنای روابط درهم تنیده و خفه کننده نیست. در واقع وقتی ما حریم شخصی دیگری را حفظ کرده ایم برای فضای روانی و شخصی خویش اعتبار خریده ایم. همچنان که زن و شوهر به طور طبیعی می توانند ساعتی را در خلوت کتابی یا آهنگی گوش کند، با دوستی بیرون بروند، می توانند سایتی را مطالعه کنند، عکسی از خواهر زاده یا دلنوشته ای برای روز پدر داشته باشند که نخواهند کسی حتا همسر در آن سرک بکشد.
🔹تجارب مشاوره ای بیست ساله من نشان می دهد کارآگاه بازی در زندگی زناشویی و تلاش برای فتح رمز گوشی همسر و هک کردن نه تنها آرامش را بیشتر نمی کند بلکه آشوب درونی و ناآرامی را بیشتر می کند چرا که وقتی شما مترصد فرصتی برای ورود به گوشی شخصی هستید، تمام پیام ها و عکس ها و ... سرنخ می بینید و این همان خودآشفته سازی است، بعلاوه اینکه بی اعتمادی رشد می کند و مقاومت طرف مقابل دو چندان می شود. از طرف دیگر شاید بد نباشد که گاهی با همسرمان و در کنار ایشان عکس های گوشی را مرور کنیم، صفحه اینستا و ... نگاه کنیم، با رمز و قفل کردن دیوار درست نکنیم. مردی که گوشی را باخود حمام می برد یا خانمی که با حضور شوهر، صفحه را می بندد یا گوشی را کج می کند، حریم خود را زیر سؤال می برد.
🔺اگر اعتماد به همدیگر محکم شده باشد نیازی به دیوارکشی های بلند نیست چرا که طرفین حرمت فاصله ها را می فهمند و نمی شکنند.
@rahemehraban