نفت فلات قاره ایران؛ شرکتی که سرِ نخواستنش دعواست!
#نفتون/ خاطره روزهای طلایی نفت دریایی ایران با بازنشستگی قدیمی های دریادیده به تدریج کم رنگ و محو می شود.
حالا دیگر در ساسان(سلمان) و اردشیر(ابوذر) در رخش و رستم(رشادت و رسالت) در بهرگانسر و سیروس(سروش) و نوروز حتی در سیری و لاوان و خارک ، زیاد نیستند کسانی که روزهای پرشکوه تولید ۸۸۰ هزار بشکه ای #نفت_فلات_قاره را به یاد آورند. از آن روزهای غرور و افتخار که IOOC موتور محرک و پیشران طرح های افزایش ظرفیت تولید ایران بود کمتر از ۲۰ سال سپری شده است.
نیمه های دهه ۸۰ با تحولی که محمود زیرکچیان زاده در پروژه های توسعه ای نفت دریایی ایران به وجود آورده بود لشگری از حرفه ای های نفت ایران برای سخت ترین رقابت تاریخ نفت ایران هم قسم شده بودند.
نزدیک ترین چشم انداز در دسترس، رسیدن به پلاتوی یک میلیون بشکه در روز و اجرای چندین طرح نگهداشت تولید مهم بود.
با اینحال آنچه آنروزها نفت فلات قاره ایران را سرآمد پویندگی صنعت نفت ایران کرده بود مجموعه مکملی از طرح ها و ایده های بهم پیوسته انرژی بود که تدارکات اولیه اش هم داشت مهیا می شد. طرح GTW, gas to wire, که ایده ای برای تبدیل گاز تولیدی میادین دور از ساحل به برق و صادرات آن از جزایر سیری و لاوان به کشورهای جنوب خلیج فارس از طریق کابل زیردریایی بود، و نیز ایده GTL و تولید گازمایع مخصوص صادرات به کشورهای دوردست از همین جنبه به فلات قاره روحیه پیشتازی می داد.
در اتفاقی تاریخی و برای نخستین بار، نفت فلات قاره مجوز بازاریابی نفت و صادرات مستقل از امور بین الملل ( البته تحت نظارت شرکت ملی نفت) از جزایر سیری و لاوان را دریافت کرد و نفتکش های خارجی در صف پایانه های فلات ایستادند .
با اجرایی شدن این ایده، عملا نفت فلات قاره ایران به یک NOC ذیل شرکت ملی نفت تبدیل شد و می رفت با تکمیل ایده های دیگرش(از جمله جذب شریک و سرمایه گذار خارجی و صادرات برق و گازمایع و مشارکت در طرح هایی بیرون از ایران) به اولین INOC ایرانی در محیط بین المللی تبدیل گردد.
در آن سالها پیمانکاران بزرگ و کوچک ایرانی برای حضور در مناقصات عملیاتی و خدماتی شرکت نفت فلات قاره ایران سر و دست می شکستند.
سهل است که در مراسم تحویل سازه نوساز سروش، مدیران ارشد استات اویل درخواست حضور می کردند یا مدیران CNPCپشت در اتاق مدیرعامل فلات قاره ساعتی انتظار می کشیدند تا نوبت ملاقاتشان شود.
همه این روزهای پر از امید به پیشرفت، امروز به خاطره ای دوردست شبیه است، شبیه بقیه روزهای عزت نفت ایرانی که یا تاریخ شدند یا خاطره.
حالا فلات قاره با انبوهی از مشکلات و نارسایی های تلنبار شده مواجه است، آنچنان که یافتن مدیری برای هدایت و راهبری این شرکت بسیار سخت شده است.
در تحلیل وضعیت کنونی نفت فلات قاره ایران البته نه می توان و نه انصاف است که یک یا دو مدیر پیشین را مقصر دانست. مقصر وضعیت کنونی این شرکت فقدان سند راهبردی نفت در کشور و تداخل اولویت ها است. این شرکت برای سالیان متمادی پیشانی مواجهه نفت ایران با رقبای منطقه ای در خلیج فارس بود و بدیهی است که از تحریم ها شدیدترین خسارت ممکن را دیده است. اما بهرحال عدد تولید یک شاخص مهم برای تبیین وضعیت یک شرکت است ، شرکتی که متوسط تولید سالانه اش حوالی ۸۰۰ هزار بود وقتی به پانصدهزار بشکه رسید باید شیپور شرایط اضطراری را در کشور می زدیم و به دادش می رسیدیم که به ۲۵۰ هزار بشکه نرسد.
طرح های تزریق آب و گاز و ورک اوور چاه ها و پمپ های درون چاهی و نیز تعمیرات و بروز رسانی قطعات حساس کمپرسورها، در این شرکت باید در قالب یک ابرپروژه ملی احیای تولید نگریسته شود، افسوس که بودجه محدود و تولید رو به سقوط حتی اجازه طراحی یک طرح بزرگ ملی را هم نمی دهد.
در روزهای گذشته، برای نشستن بر صندلی شرکت های تابعه نفت، رقابتی نفس گیر درگرفته است، فلات قاره اما از این رقابت هم حذف شده است.
حالا نام این شرکت مترادف جایی است که سرِ نخواستنش رقابت است. به زعم ما که از بیرون به شرایط می نگریم هر مدیری سکان مدیریت این شرکت را بپذیرد، برای ایران و برای نفت ایران، اعتبار و آبرویش را به صورت جهادگونه به میدان آورده است. چرا که فلات قاره معجونی از نارسایی ها و نواقص فنی عملیاتی است با بودجه ای محدود و چشم اندازی ناروشن در فضایی که رقبایی قدرتمند احاطه اش کرده اند.
منبع: نفت و سیاست
@put_news