مبنای نظام سیاسی دولت های متحد آمریکا نه ملّت، نه قومیت، نه نژاد، نه زبان و نه مذهب بود: مبنای این واحد سیاسی «قانون اساسی» یا Constitution بود و اساس این قانون اساسی که مردمان عضو خود یا شهروندان خود را در قالب یک اجتماع سیاسی گرد هم میآورد، «آزادی» و «حقوق طبیعی» بود.
هگل فلسفه حق را با «حق مالکیت» شروع میکند، فرد را صاحب «شخصیت حقوقی» میکند یعنی فرد را به عنوان «شخص» صاحب حق میکند، نخستین فیلسوفی است که «جامعهٔ بازار» را وارد فلسفهٔ عملیِ دوران جدید میکند، به استقبال جامعهٔ بازار می رود محمد ایمانی
مدخل: ماجرای اعطای وام به رئیس و اعضای هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار موضوعی کهنه و فاسد را دوباره مطرح میکند. موضوع مربوط به یک نظام اداری است که در آن بخشهایی از مدیران میانی به بالا علاوه بر رانتهای نامشروعی که به دست میآورند، از امتیازاتی استفاده میکنند که اگرچه ظاهرا قانونیاند، ولی توجیه ماهوی ندارند و میتوان آن را با اندکی مسامحه از نوع «دارا شدن ناعادلانه» دانست. 👇🏻👇🏻 ادامه
🔴 تنفیذ حکم ریاست جمهوری از طرف رهبری در جمهوری اسلامی ایران
پس از انتخاب رئیس جمهور از طرف مردم بموجب بند ۹ ماده ۱۱۰ قانون اساسی تنفیذ حکم ریاست جمهوری از اختیارت رهبری است و از نطر قانونی جنبه تشریفاتی و صوری نداد و تا زمانی که ولی فقیه حکم ریاست جمهوری منتخب را تنفیذ نکند او ریاستی بر قوه مجریه ندارد
اما به لحاظ عرفی جنبه تشریفاتی دارد ولی ماهیت تنفیذ از نظر شرع و قانون به معنی مشروعیت بخشیدن به انتخاب مردم و نصب رئیس جمهور به ریاست قوه مجریه ( بعنوان یکی از قوای سه گانه ) است
بعلاوه رهبر با تنفیذ حکم ریاست جمهوري نقش نظارتی تا پایان دوره ریاست جمهور دارد و در صورت انحراف رئیس جمهور از مفاد اصل تعیین شده او را فاقد اعتبار و مشروعیت می نماید
پس عزل نهایی رئیس جمهور توسط مقام رهبری نتیجه منطقی امضای حکم ریاست جمهوری است که پس از رای به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور از سوی مجلس یا حکم به تخلف قضایی او از سوی قوه قضائیه صورت می پذیرد.
بر اساس قانون اساسی رئيس جمهوری ایران پس از رهبری دومین مقام سیاسی بلند پایه است که برای یک دوره چهار ساله انتخاب می شود اما این شخصیت برای یک دوره دیگر می تواند از طرف مردم انتخاب گردد
🔴حاکمیت باید اخراج اتباع غیر مجاز را فورا در دستور کار نیروهای نظامی و انتظامی و مرز بانی قرار دهد
ایران بزرگترین کشور مهاجر و مهاجم پذیر دنیا است حدود ده میلیون از اتباع افغانستانی تا اکنون به ایران هجوم آوردند اداره کل اتباع و امور مهاجرین اطلاعي از مهاجمین بیگانه ندارد داعش و القاعده و و برخی از نیروهای طالبان با هدایت سرویس های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا قسمتی از خاک افغانستان را بعنوان #پایگاه_شرارت برای کنترل منطقه تحت نظارت دارند یکی از تئوریسین های آمریکا صریحا افشا نموده " به درب های باز جهنم در افغانستان خوش آمدید!" !! این هشدار صرفا برای ایران نیست بلکه برای کل منطقه است.
مهاجر ومهاجمین غیر مجاز نه تنها مسبب و خطر برای جان و مال و ناموس مردم بلکه خطر مسلم و قریب الوقوع نا امنی گسترده برای خاک ایران نیز می باشند
از یک نیرو مثل اطلاعات سپاه کار زیادی ساخته نیست چون هر چه از این افاغنه از مرز خراسان و سیستان را رد مرز می کند دقیقا پانزده روز بعد از پاکستان و مرز بلوچستان وارد ایران می شود
حاکمیت باید همزمان با تقویت نیروهای ویژه مرزبانی و استحکامات در سراسر مرز های شرق کشور لازم است #بسیج_مردمی_مرزی از اهالی و مردم مرزنشین جهت #پشتیبانی_نیروهای_نظامی_انتظامی و مرزبانی تشکیل دهد و
اول با #اخراج مهاجمین غیر مجاز و بعد با #انسداد و حصار کشی کامل مرزهای شرق کشور #فتنه_بزرگ را خنثی نماید و آرامش روانی را به شهروندان ایران بزرگ باز گرداند
ایران عزیز مهد تمدن با تنوع قومی نژادی و مذهبی با پیکره نظام سیاسی واحد بنام نظام جمهوری اسلامی است با دو شاخصه اصلی جمهوریت و اسلامیت بدین توضیح که تمام ارکان حاکمیت از مقام رهبری تا قوای مجریه و مقننه و قضائیه و مسلحه آن چه مستقیم چه غیر مستقیم با رای مردم بر مبانی دین مبین اسلام انتخاب می گردد.
نمایندگان مجلس خبرگان رهبری که رهبر نظام را انتخاب می نماید و حق عزل و نصب رهبر را برابر قانون دارد مستقیم با رای مردم انتخاب میشوند رؤسای قوه مقننه و مجریه نیز بصورت مستقیم با نظر و رای مردم انتخاب می گردد انتخاب رئیس قوه قضائیه بموجب قانون از اختیارات رهبری است و رهبری فرمانده کل قوای مسلحه با اختیار نصب و عزل فرماندهان بلند پایه نطامی بموجب قانون است ۶ نفر از فقهای شورای نگهبان را رهبری مستقیما نصب می نماید و ۶ حقوقدان این مجلس به پیشنهاد قوه قضائیه با تائید مجلس بموجب قانون انتخاب می گردند بعلاوه رئیس و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز مستقیما مقام رهبری بموجب قانونا نصب می نماید
شورای عالی امنیت ملی نیز بموجب قانون از رؤسای قوای مجریه و مقننه و قضائیه با ریاست رئیس جمهور بموجب قانون تشکیل می شود و ....
پس نظام جمهوری اسلامی از نطر نظام های سیاسی جهان در شمار نظام ریاستی بر مبنای مردم سالاری است و اساس حاکمیت بموجب قانون و نظم شکل می گیرد.
تاکید روی کلمه #قانون هشدار دادن به مردم عزیز نا آگاه و بی اطلاعي است که در جریان نیستند ایران دارای رهبری است که حتی برخی از وزرای کلیدی دولت نیز با مشورت ایشان انتخاب می گردد بعلاوه مقام رهبری هماهنگ کننده قوای کشور نیز می باشد .
و #تذکر_وتنبه به جریانات خود محور و تاریک اندیش انحصار طلب آگاهی است که آنقدر در سایه و تاریکی بودند که متوجه نبودند به چه علت به زیر کشیده شدند تا دیگر فکر تشکیل دولت سایه در کل حاکمیت به ذهن بیمار آنان خطور نکند!!! نظام جمهوری اسلامی ثابت نموده که با اشکال مختلف هرج و مرج از طرف هر کس و هر جریانی باشد بشدت مخالف است و تهدید و توهين به افراد شخصیت نظام و رفتار هنجار شکنانه در هر مکان و با هدایت هر فرد یا جریانی مردود و وهن و توهین به انتخاب و شعور مردم آگاه ایران تلقی می نماید و در هر صورت با قانون شکنان #برابر_قانون رفتار می گردد.
ما در ایران دچار بحران آب و خاک و امنیت غذایی فقر و تورم و بیکاری وبحران روستایی بحران مرزهای شرق را داریم شر فرهنگ بیگانه و آشفتگی فرهنگی باید از این سرزمین پاک شود
طالبان حقابه هیرمند ایران را سه سال است قطع نموده و عامل کوچ دستجمعی مردم سیستان و بلوچستان و عامل بحران آب و خاک و خشکیدن طالاب هامون و محیط زیست آن شده و با رفتار وهن آمیز به رئیس جمهور فقید ایران بزرک با نشان دادن بشکه آب جسارت نمودند
دولت ایران لازم است تیم کمیساریای آب قوی در امور افغانستان انتخاب نماید و هر نوع ترانزیت کالا و خدمات عبوری از سیستان و بلوچستان را منوط به اجرای قرارداد ۱۳۵۱ دو کشور و جریان حقابه هیرمند ایران نماید
بعلاوه طالبان عامل قدرت های انگلیس و آمریکا هستند و در دوحه قطر با آن کشورها توافقنامه امنیتی راهبردی دارند حتی با برنامه هدایت شده گروههای تروریستی داعش و القاعده را نیز از سوریه و عراق به افغانستان کوچاندند
ایران باید مرزهای شرقی خود با حصار کشی مسدود نماید و با تقویت و استقرار نیروهای نظامی مرزبان کار آمد از ورود عوامل تروریستی و عبور قاچاق مواد مخدر و اتباع بیگانه از مرز های ایران و پاکستان را بطور کامل قطع نماید
حدود ۷ میلیون از ۸ میلیون افاغنه ساکن در ایران را باید اخراج نماید یک میلیون باقیمانده را در مناطق کم خطر و کمپ ها ساماندهی نماید در دادن تابعیت به افاغنه حتی مجوز اقامت باید قوانین داخلی کاملا رعایت شود و از دادن شناسنامه به فرزندان افاغنه که زن ایرانی دارند باید اجتناب گردد چون طالبان جوانان مرد خود را با هدف شوم به ایران گسیل نموده با بیان روشن ساده ترین راه تسخیر یک سرزمین و فرهنگ آن این راه است
ایران دچار ابر تورم اقتصادی است و نیاز به ورود سرمایه دارد اتباع بیگانه عامل خروج سرمایه و بیکاری کارگران ایرانی است عجیب است ما سرمایه و نیروی انسانی متخصص و ماهر خود را صادر می نمائیم و عوامل خارجی و تروریستی سربار جامعه ایران را با سوء مدیریت وارد کشور میکنیم
دولت ایران اگر چه در این راه با مشکلات جدی روبرو است اما حاکمیت و قوای مسلح آن اخراج ۷ میلیون مهاجر افغان و انسداد 2000 مرزهای شرقی از خراسان تا سیستان و بلوچستان را بعنوان خطر مسلم باید جدی بگیرند
برخی منتقدان و معترضان به وضع موجود و روش حکمرانی فعلی، در مقابل دعوت به مشارکت در انتخابات، غالبا میپرسند: فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد؟ خوب دقت کنید: ۱- رئیسجمهور، انتخابکننده ۱۸ وزیر و دهها معاون و رئیس دستگاه است، . رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور یکی از مهمترین رئیس سازمانهاست. ۲- رئیسجمهور رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است که بر سرنوشت آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانهها، فیلم، تئاتر، موسیقی، هنر و کل بخش فرهنگ و اهالی فرهنگ تأثیر تعیینکننده دارد. ۳- رئیسجمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی است که دبیر این شورا را انتخاب میکند، و بر حیاتیترین تصمیمات امنیتی، سیاست خارجی و سیاست داخلی، نوع برخورد با رسانهها و ... تأثیر تعیینکننده دارد. ۴- رئیسجمهور رئیس شورای عالی محیطزیست است که برخی از مهمترین تصمیمات درباره محیطزیست و ظرفیت زیستپذیری سرزمین در آن گرفته میشود.
۵- رئیسجمهور رئیس شورای عالی آب است که تصمیمات مهم آبی در آن اتخاذ میشود و ظرفیت زیادی برای هماهنگیهای مربوط به مسائل آبی دارد. ۶- شورای عالی سلامت و امنیت غذایی که سیاستگذاری و راهبردهای کلان حوزه بهداشت، سلامت و امنیت غذایی را تعیین میکند. ۶- شورای عالی فضای مجازی نیز به ریاست رئیسجمهور برگزار میشود. سیاستگذاری کلان فضای مجازی نیز در این شورا انجام میشود. ۷- شورای عالی آموزش و پرورش. یکی از مهمترین نهادهای سیاستگذاری در امر حیاتی آموزش و پرورش در کشور است. ۸- برخی دیگر از شوراهای عالی که رئیسجمهور ریاست آنها را بر عهده دارد عبارتند از: شورای عالی اداری، شورای عالی اشتغال، شورای عالی جوانان، شورای عالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، شورای عالی صنایع دریایی کشور. ۹- رئیسجمهور در تعیین سفرای ایران در کشورهای دیگر نقش تعیینکننده دارد. ۱۰- رئیسجمهور در جلسه سران سه قوه شرکت میکند و بیشترین ظرفیت برای ارائه مهمترین گزارشها از وضعیت کشور در این جلسه را دارد. ۱۱- رئیسجمهور در جلساتی با رهبری شرکت میکند و ظرفیت دارد که گزارشهایی درباره وضعیت کشور ارائه کند و مهمترین مسائل مردم را با ایشان طرح کند. ۱۲- رئیسجمهور در انتخاب همه استانداران نقش تعیینکننده دارد. اگرچه معتقدم انتخاب رؤسای دانشگاهها باید بر اساس نظرات اعضای هیئت علمی صورت گیرد، اما در حال حاضر، انتخاب تمامی رؤسای دانشگاههای دولتی تحت تأثیر نظر رئیسجمهور (و در قالب تأثیرگذاری رئیسجمهور در شورای عالی انقلاب فرهنگی) است. اینها فقط بخشی از اختیارات رسمی رئیسجمهور است. بهتر است اصلح ترین و کاردان ترین فرد را برای ریاست جمهوری انتخاب کنیم.
منافع در انتخابات ها را به طور خاص، ایجاب و طلب میکند. پی نوشت: 1- حسین هاشمیان در نطقی در جلسه بیست و هفتم شورای بازنگری قانون اساسی مورخ 05/04/1368 در مخالفت با وجود شورای انتخابات ریاست جمهوری میگوید:«...شورا فقط کارش این باشد که دستور انتخابات بدهد؟ شما در قبل هم که شورا میداشتید نخستوزیر دستور انتخابت میداد به وزارت کشور، هماهنگی میکردند و انتخابات را انجام میدادند و دستوری از ریاست جمهوری صادر نمیشد. حالا هم شما دلیلی ندارد که شورا را اینجا بگذارید فقط برای اینکه دستور انتخابات را انجام بدهد. خوب دستور انتخابات را همین معاون اول انجام میدهد، اگر بناست او انجام بدهد[اختیارات و وظایف رئیس جمهور]. بنابراین بنده معتقدم که این جا اصلا وجود شورا ضروری نیست و زیادی است.»: در مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، جلد دوم، اداره کل قوانین مجلس شورای اسلامی، 1369، ص 1061. 2- امیرارجمند، اردشیر و زرگوش، مشتاق، نظریه اضطراری حقوق اداری؛«تصمیم گیری، اجرا و نظارت»، در نشریه تحقیقات حقوقی، شماره 47، بهار و تابستان 1387، ص 16. 3- هاشمی، سید محمد، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، جلد دوم، تهران: میزان، چاپ 29، 1398، ص 286. 4- محقق داماد، سید مصطفی و درویش زاده، محمد، حقوق را جدی بگیریم(جای خالی قانون «مدیریت تعارض منافع» در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم)، در فصلنامه علمی تخصصی دانشنامه های حقوقی، شماره 10، بهار 1400، ص 133. 5- همان، ص 142. 6- مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، جلد دوم، اداره کل قوانین مجلس شورای اسلامی، 1369، صص 1047 و 1063-1064. 7- برای فهم تمایز بین انتخاب ناپذیری مطلق و نسبی و همچنین تفاوت آن با مانعه الجمع بودن، رجوع کنید به: قاضی، سید ابوالفضل، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، تهران: میزان، چاپ 15، 1398، ص 600.
با این حال، دورة تصلب فکری در تفسیر قانون و تحلیل حقوقی به سر آمده است؛ نیک میدانیم که قانون را جمعی از انسان ها مطابق با شرایط زمانه خود وضع کردند و هیچ قانون کامل و مناسب برای همه اعصار و امصار و شرایط وجود ندارد و تحولات و امور مستحدثه، تفسیری پویا و منطبق با روح قانون و اصول و ارزش های قانون اساسی و گاهی فراقانون اساسی را اقتضا میکند. به نظر میرسد که داوطلبی در انتخابات ریاست جمهوری همزمان با عضویت در شورای این انتخابات(موضوع اصل 131 قانون اساسی) اگرچه مشمول حکم ماده 37 قانون انتخابات ریاست جمهوری نمی شود، اما بدیهی است که این همزمانی موجب ایجاد وضعیت «تعارض منافع» میشود. تعارض منافع مجموعه شرایطی است که موجب میشود تصمیمات و اقدامات حرفه ای شخص، تحت تاثیر منفعتی ثانویه قرار گیرد. در این شرایط افراد در موقعیت انتخاب بین منفعت عمومی و منفعت شخصی قرار میگیرند.(4) ایجاد وضعیت تعارض منافع معمولا از خلاهای قانونی یا نقض قوانین و مقررات نشئت میگیرد.(5) در موضوع مورد بحث نیز، اگرچه نقض قانونی اتفاق نیفتاده، اما خلا و اجمال و ابهام قانون است که شرایط بروز وضعیت تعارض منافع را رقم زده است. بر این اساس و با توجه به مفهوم تعارض منافع و نظریات مدیریت تعارض منافع، پرواضح است که رقابت عضوی از شورای انتخابات ریاست جمهوری که نظراً و عملا به صورت استثنائی عهدهدار تصمیم گیری راجع به آن انتخابات شده، به عنوان نامزد با دیگر داوطلبان، وضعیت تعارض منافع ایجاد کرده است؛ چرا که او را در شرایطی گذارده که از طرفی باید منافع عمومی را مدنظر داشته و از طرفی نمیتواند بی توجه به منافع شخصی خود باشد و همین امر، شائبة دخالت انگیزه های شخصی عضو یا اعضای شورا را در تصمیم گیری های مربوط به انتخابات ایجاد میکند. مراجعه به مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی در سال 1368 نیز به وجهی اراده و مقصود اعضای آن شورا را از تاسیس شورای انتخابات ریاستجمهوری روشن میکند؛ میرحسین موسوی، نخستوزیر وقت و یکی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی، در دو نطق خود در یک جلسه، تاکید میکند که وجود شورای انتخابات ریاست جمهوری لازم است، چون معاون اول به سبب ارتباطش با رئیسجمهور خصوصا در مواردی که بنا به اتهاماتی عزل شده باشد، در مظان این اتهام قرار خواهد گرفت که شریک رئیس جمهور است و یا بیطرفی در امور انتخابات ندارد و وجود شورای مذکور از باب تضمین صحت انتخابات و اطمینان افکار عمومی به صحت و سلامتی آن می باشد(6)، لذا محرز است که اعضای شورای بازنگری قانون اساسی، برای احتراز از شائبة ناسالم بودن یا جانبدارانه بودن انتخابات، از به وجودآمدن وضعیت تعارض منافع با متمرکز کردن مسئولیت برگزاری انتخابات در ید معاون اول اجتناب کردند. در موضوع کنونی نیز، حضور یکی از اعضای شورای انتخابات ریاست جمهوری در رقابت های انتخاباتی این نوع شائبه را ایجاد و تقویت میکند. همچنین، وقتی قانون انتخابات ریاست جمهوری در ماده 40 خود خویشاوندی با داوطلب را مانعی برای عضویت در هیئت های اجرایی شهرستان ها و هیئت ناظرین شورای نگهبان تلقی میکند و این گونه از بروز وضعیت تعارض منافع جلوگیری میکند، به طریق اولی وضعیت پیش آمده(عضویت در شورای انتخابات ریاست جمهوری همزمان با داوطلب شدن در این انتخابات)، چیزی جز وضعیت تعارض منافع نیست و با این نگاه میتوان اینگونه تحلیل کرد که در نظم حقوقی کنونی، عضویت در شورای انتخابات ریاست جمهوری، موجب «انتخاب ناپذیری» مطلق(7) شخص مزبور در انتخابات ریاست جمهوری میشود. از باب دفع دخل مقدر، باید اشاره کرد که اگرچه در حالت عادی طبق قوانین، رئیسجمهور مستقر میتواند داوطلب انتخابات شود، اما باید دقت کرد که به دو دلیل نمیتوان از این حکم برای موضوع مانحن فیه وحدت ملاک گرفت؛ اول آنکه، این وزارت کشور است که مسئول اعلام شروع فرایند انتخابات و امور اجرایی آن است و نه شخص رئیس جمهور، هرچند به لحاظ سلسله مراتب اداری رئیس جمهور بالاتر از وزیر قرار میگیرد، اما مجلس شورای اسلامی به طور کلی ناظر بر عملکرد وزارت بوده و شورای نگهبان نیز به طور خاص ناظر بر عملکرد آن در اجرای انتخابات. دوم آنکه، امکان نامزدی رئیسجمهور مستقر را قانون اساسی حکم کرده و مشکل بتوان از چنین احکام خاص و استثنائی قانون اساسی ملاکی واحد اتخاذ کرده و بر موضوعات دیگر حمل کرد. در هر حال، آنچه که عملا در حال رخ دادن است، مغایر با نتیجه ای است که نگارنده گرفته است. وضعیت کنونی و آنچه که اعمال میشود، واقعیت ملموسی است که برای نرمش های ذهنی حقوق دانان و پژوهشگران حقوق عمومی بسیار مغتنم بوده و از سویی دیگر تلاش نهادهای حاکمیتی صلاحیت دار در امر تفسیر قانون اساسی و تقنین را، یعنی شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی، برای تفسیر قانون اساسی و تقنین درمورد چنین شرایط استثنائی و مدیریت تعارض منافع به طور کلی و مدیریت تعارض
داوطلبی قالیباف در چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری قانونی است؟ یوسف حسینی – کارشناس ارشد و پژوهشگر حقوق عمومی
درگذشت رئیس جمهور و همراهان او در آخرین روز ماه اردیبهشت، برای نخستین بار اصل 131 قانون اساسی را که مقرراتی در خصوص کفالت ریاست جمهوری و برگزاری زودهنگام انتخابات معین کرده، عملی ساخت و مباحث فنی-حقوقی جدیدی را برای اندیشهورزی حقوقدانان و پژوهشگران حقوق اساسی به میان آورد. اصل یکصدوسی و یکم قانون اساسی، علاوه بر معین کردن وضعیت کفالت ریاست جمهوری، شورایی را متشکل از معاون اول(کفیل ریاست جمهوری)، رئیس قوه مقننه و رئیس قوه قضائیه، برای برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری تا حداکثر پنجاه روز تاسیس میکند که بعضی از صاحبنظران حقوق اساسی ایران از آن به نام «شورای انتخابات ریاست جمهوری» یاد میکنند. ثبت نام محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس و عضو شورای انتخابات ریاست جمهوری، در انتخابات پیشرو، پرسشی حقوقی به میان آورده است؛ اینکه آیا عضویت در شورای انتخابات ریاست جمهوری مانعی برای داوطلبی در انتخابات محسوب میشود؟ با دو نگاه متفاوت میتوان پاسخی مجمل به این پرسش اساسی داد. اول اینکه، مطابق با مادة 37 قانون انتخابات ریاست جمهوری، داوطلب شدن «کلیه افرادی که مسئولیت مستقیم در امر انتخابات ریاست جمهوری به صورت اجرا یا نظارت دارند» منوط به استعفا از آن سمت یا شغل خود پیش از ثبت نام است. بنابراین بدیهی است که چنانچه وزیر کشور(به عنوان مجری) یا یکی از اعضای شورای نگهبان(به عنوان ناظر) تصمیم بر داوطلبی در انتخابات ریاست جمهوری بگیرند، لاجرم زمانی مجاز به ثبت نام خواهند بود که پیش از آن از سمت خود استعفا کنند. اما آیا حکم این ماده قانون، در مورد اعضای شورای انتخابات ریاست جمهوری نیز جاری است؟ تعیین ماهیت عمل شورای انتخابات ریاست جمهوری کلید حل این معماست؛ عمل این شورا آیا شان اجرایی دارد یا نظارتی؟ و یا شانی غیر از این دو؟ قانون اساسی صرفا این شورا را موظف کرده تا «ترتیبی دهد که حداکثر ظرف مدت پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود» و هیچ حکم دیگری راجع به کیفیت کار و عمل این شورا مشخص نکرده است. قوانین عادی نیز درمورد این شرایط اضطراری و عمل و صلاحیت این نهاد موقت و استثنائی ساکت اند. لذا، برای دستیابی به پاسخ، ناگزیر از تمسک به قوة تحلیل و دکترین های حقوقی هستیم. عبارت «ترتیبی دهد» آنچنان مبهم و مجمل است که جایی فراخ برای هرگونه تفسیر و تعبیر درمورد آن وجود دارد؛ باری، از آنجا که قانون اساسی به صراحت شورای نگهبان را مسئول نظارت بر انتخابات تعیین کرده(اصل یکصدوهجدهم) و مطابق با قانون انتخابات ریاست جمهوری مصوب 1365 با اصلاحات و الحاقات بعدی، وزارت کشور مسئول اجرای انتخابات است، و با توجه به اصل «عدم صلاحیت» در حقوق عمومی، به این معنا که هیچ مقام یا نهادی صلاحیتی برای انجام اَعمال حاکمیتی ندارد مگر اینکه قانون به آن تصریح کرده باشد، شورای انتخابات ریاست جمهوری هیچ صلاحیتی در حوزة اجرا و نظارت در امر انتخابات ندارد و دستگاههای صلاحیتدار در دوران استثنائی کفالت ریاست جمهوری هم، همانند زمان عادی فعالیت میکنند، با این تفاوت که اجرای انتخابات و نظارت بر آن در این شرایط، فشردهتر و سریعتر انجام میپذیرد. با این حساب، اساسا وجود چنین شورایی عبث میباشد(1)، و از آن رو که قانونگذار حکیم است و عمل عبث انجام نمیدهد، شایسته است اینگونه تحلیل نمود که در این وضعیت فوقالعاده، با تاکید بر این فرض بدیهی که قانونگذار صلاحیت دارد برای تصمیمگیری در شرایط اضطراری و استثنائی مرجعی را برای این امر تاسیس کند(2)، بین تصمیم و اجرا باید تفکیک قائل شد؛ با این توضیح که اگرچه وزارت کشور مسئولیت اجرای انتخابات را بر عهده دارد، اما ممکن است، اتخاذ تصمیم برای اعلام انتخابات و فرایندهای اجرایی انتخابات دچار معطلی و تاخیر شود و وجود شورای مذکور میتواند اطمینان خاطری برای برگزاری انتخابات در موعد مقرر باشد.(3) در ساحت عمل نیز این شورا اقداماتی را نیز انجام داده که میتوان آن اقدامات را مصداقی از تصمیمات مذکور برشمرد؛ از جمله، تهیه و تعیین تقویم انتخابات و زمانهای اجرای مراحل انتخابات. بنابراین، اگر شورای مذکور را واجد هیچ صلاحیتی ندانیم، حکمت قانونگذار اساسیمان را زیر سوال بردهایم و چنانچه این تحلیل را بپذیریم که صلاحیت این شورا صرفا تصمیمگیری برای انتخابات است، کما اینکه در عمل نیز چنین بوده؛ بنابراین با تفکیک امر تصمیم گیری از امر اجرا، بدیهی است که اگر بخواهیم در تفسیر قانون متنگرا باشیم، مطابق با منطوق مادة 37 قانون انتخابات ریاست جمهوری، عضویت در شورای انتخابات ریاست جمهوری مانعی برای داوطلبی در این انتخابات نیست.
#پیشنهاد_روز مقاله ی امکان سنجی مطالبه خسارت تأخیر تأدیه از دیون نهادهاو مؤسسات دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی از آقایان محمد سهرابی، محمدجواد حسینی، ولی الله حیدرنژاد
💠مرکز مطالعات توسعه و رقابت با همکاری موسسه حامی علوم انسانی و مرکز ملی رقابت برگزار میکند:
🔸مدرسه تنظیمگری و حقوق رقابت
🔺با حضور اساتید داخل و خارج از کشور
▪️رویه بررسی دعاوی رقابتی ▪️مبانی اقتصادی رقابت و انحصار ▪️بررسی انواع رفتارهای ضدرقابتی ▪️حدود صلاحیت شورای رقابت ▪️تحلیل اقتصادی حقوق رقابت ▪️انحصار و رقابت پلتفرمهای دیجیتال ▪️تملکات نابودگر شرکتها و بنگاهها در بازارهای دیجیتال ▪️چالشهای آیین دادرسی شورای رقابت در عمل ▪️رقابت در تأمین خدمات دولتی
🗓چهارشنبه و پنجشنبه، ۹ و ۱۰ خرداد
📍تهران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده حقوق، سالن آزادی
🔻مهلت ثبتنام تا ۸ خردادماه
❗️تخفیف ۵۰ درصدی برای دانشجویان
‼️برای ثبتنام و دریافت کد تخفیف به آیدی @Moein_shakeri پیام دهید و یا با شماره ۰۹۳۰۳۶۱۵۹۲۶ تماس
🔸️ اصل ۱۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می گوید: در صورت فوت، عزل، استعفاء، غیبت یا بیماری بیش از دو ماه رئیسجمهور یا در موردی که مدت ریاست جمهوری پایان یافته و رئیسجمهور جدید بر اثر موانعی هنوز انتخاب نشده یا امور دیگری از این قبیل، معاون اول رئیسجمهور با موافقت رهبری اختیارات و مسئولیتهای وی را بر عهده میگیرد و شورایی متشکل از رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه و معاون اول رئیسجمهور موظف است ترتیبی دهد که حداکثر ظرف مدت ۵۰ روز رئیسجمهور جدید انتخاب شود، در صورت فوت معاون اول یا امور دیگری که مانع انجام وظایف وی گردد و نیز در صورتی که رئیسجمهور معاون اول نداشته باشد مقام رهبری فرد دیگری را به جای او منصوب میکند. حقوق عمومی