۱_فرقی نمیکند چه بگویم یا چه کنم او همان مطلب را میچرخاند و از همان عليه من استفاده کند.
۲_در رابطه با هر مشکلی من را سرزنش میکند حتی وقتی که هیچ دلیل منطقی وجود ندارد باز هم او من را مقصر میداند.
۳_من سوار بر یک ترن هوایی سرگیجه آور احساسات هستم. وقتـی بـه خـانـه باز میگردم نمیدانم که همسر مهربانی که عاشق او هستم به استقبالم خواهد آمد و یا یک زورگوی خشمگین که به هر طریقی به مسیر خودش بی تفاوت به همه چیز ادامه میدهد؟
۴_او من را تماماً خوب یا تماماً بد میبیند بدون هیچ چیز در حد میانه و هنگامی که یکی از این احساسها را نسبت به من دارد نمیتواند به یاد آورد که روزی احساس دیگری هم نسبت به من داشته است.
۵_من از این که در رابطهمان خواستهای داشته باشم میترسم در این صورت او من را بسیار پر توقع میداند و یا میگوید نیازهایم اشتباه هستند و یا اصلاً مهم نیستند.
۶_او من را متهم به کاری میکند که هرگز نکردهام و یا چیزی که هرگز نگفتهام. تلاش میکنم تا چیزی را که از من میخواهد انجام دهم اما درست وقتی که فکر میکنم قوانین را یاد گرفتم همه آنها را تغییر میدهد.
۷_احساس، گیجی کج فهمی به اشتباه سرزنش شدن خستگی و تنهایی میکنم.
۸_در یک لحظه کاملاً طبیعی رفتار میکند گاهی وقتها حتی به من میگوید تا چه حد انسان بینظیری هستم سپس در لحظه بعد بر سرم فریاد میزند درها را به هم میکوبد و بی هیچ دلیلی با من با دشمنی رفتار میکند.
۹_هنگامی که بعد از بحث و دعوا تلاش میکنم تا اوضاع را بهتر کنم، او بیشتر خشمگین و بیطاقت میشود فرقی نمیکند که من چه گفته یا چه کرده باشم.
📌کتاب مدارا با بیمار اختلال شخصیت مرزی
✒ رندی کرگر، اریک گان
🍀____
🆔️ @psychotherapy1