«کتابخونه خانم پنامبرا» @penumbrasbook Channel on Telegram

«کتابخونه خانم پنامبرا»

@penumbrasbook


《برایم بسنده است اگر در حوالی ام
حال تنها یک قلب خوب شود🪴✨️
@Fernwehlilo_bot

«کتابخونه خانم پنامبرا» (Persian)

با خوشامدگویی و محبت، به «کتابخونه خانم پنامبرا» خوش آمدید! این کانال Telegram، با نام کاربری @penumbrasbook، یک محیط دوستانه و پر از علاقه‌مندان به کتاب و خواندن است. در اینجا، شما می‌توانید با دیگر اعضا به اشتراک گذاری نظرات و تجربیات خود درباره کتب مختلف، پیشنهادات مطالعه و حتی بحث‌های جذاب در زمینه ادبیات داشته باشید. اگر دنبال یک مکان مجازی برای بحث و گفتگو درباره کتاب‌ها و دنیای خواندن هستید، «کتابخونه خانم پنامبرا» انتخابی عالی است. پس از ثبت نام و عضویت در این کانال، با همکاری اعضای دیگر، می‌توانید تجربیات خواندنی خود را به اشتراک بگذارید و از تنوع گسترده کتب موجود در اینجا بهره ببرید. برای ملحقیت با این انجمن فرهنگی مطالعه، کافی است به آدرس @penumbrasbook در تلگرام مراجعه کنید و به جمع کتابخوانان اینجا بپیوندید. هیجان‌انگیز و پر از انگیزه، «کتابخونه خانم پنامبرا» همیشه در انتظار شماست!

«کتابخونه خانم پنامبرا»

20 Feb, 07:46


در یازدهم آبان سال ۱۳۴۰ در تبریز صمد بهرنگی نامه‌ای برای یوسف نوشت به این شرح:

«تو نوشته بودی که غیر از من دوستی نداری که با او مکاتبه کنی، و درد دلت را پیش او بگویی. عیب ندارد، غصه‌اش را نخور. آدم بعضی‌وقت‌ها حس می‌کند که احتیاج به همدردی دارد و اگر نتواند عقده‌ی دلش را باز کند کارش سخت خواهد بود. من هم اوقاتی برایم پیش می‌آید که حرف‌ها از دهنم بیرون می‌ریزد، اما کسی را نمی‌یابم که آن‌ها را به او بگویم.»

«کتابخونه خانم پنامبرا»

17 Feb, 12:11


«کالثلج الاول انت
‏تسعدنی دون ان تشعر.»

‏مانند اوّلین برفی
‏بی‌آن‌که بدانی، خوش‌حالم می‌کنی.

‏- لاادری

«کتابخونه خانم پنامبرا»

15 Feb, 20:03


چه می‌گذرد در کتابم
که درختان بریده برمی‌خیزند
کاغذ می‌شوند
تا از تو سخن بگویم

#شمس_لنگرودی

«کتابخونه خانم پنامبرا»

15 Feb, 15:08


" رنج داستان آن هایی نیست که رفته‌اند، بلکه ماجرای آن هایی‌ست که مانده‌اند و آخر داستان‌ها را همیشه کسانی می‌نویسند که مانده‌اند."

«کتابخونه خانم پنامبرا»

13 Feb, 20:17


«ومن أكبر أخطائي أنني كنت أمرّ على لحظات الفرح مروراً عابراً، وأعيش الحزن بكل مشاعري.»
‏و از خطاهای بزرگم آن بود، که لحظات دلخوشی را سرسری می‌گذراندم، امّا غم و اندوه را با همه‌ی وجود زندگی می‌کردم.

«کتابخونه خانم پنامبرا»

07 Feb, 19:18


《تاسیان 》
فکر کن نقش نادر ابراهیمی رو داره پسر خسرو شکیبایی بازی و چه ترکیب خفن و دوست داشتني >>>>>

«کتابخونه خانم پنامبرا»

07 Feb, 12:15


قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى
اللّه‌...🪽
🌱

«کتابخونه خانم پنامبرا»

07 Feb, 09:02


مکثی کرد و نوشت:
”ممنون که در دلم ریشه دواندی”
در جواب برایش نوشتم:
“خاکت خوب بود؛ من گیاهی نیمه‌جان بودم خسته از زیستن و از ماندن
هوای تو سبزم کرد…”

«کتابخونه خانم پنامبرا»

06 Feb, 07:27


‏ولنا لقاء اخر في السماء،
مع الاحبة و كل من فقدناهم على الارض!

:)🌱

«کتابخونه خانم پنامبرا»

23 Jan, 06:30


بزرگ شدیما،
سختی کشیدیم،
ی سری شبا بود که فکر می کردیم تا صبحش دووم نمیاریم،
ولی صبح سر پا بودیم!
کج بودیم ولی باز روی پای خودمون بودیم
به نظرت نباید افتخار کنیم به خودمون؟🌱

«کتابخونه خانم پنامبرا»

22 Jan, 08:53


اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند، بگرداند مرا آن کس که گردون را بگرداند...💚🌿️

«کتابخونه خانم پنامبرا»

21 Jan, 20:49


پدر بزرگم همیشه بهم می‌گفت، هیچوقت جلوی قطره اشکی که وقتِ دلتنگی از گوشه‌ی چشمت سرازیر می‌شه رو نگیر، با دستات پاکش‌ نکن؛ اون راهش رو بلده، می‌غلته رو گونه‌هات و میوفته رو زمین، می‌ره تو دل خاک. خدارو چه دیدی؟ شاید از همون یه قطره دلتنگیِ تو، گیاهی جوونه بزنه و رشد کنه و یه درخت تنومند بشه؛ که زیر سایه‌ش قد بکشی و بزرگ‌ شی، که بهش تکیه‌ کنی و یادت بره چیا بهت گذشته، که بدونی از همین اشک‌هاست که آدم قلبش قوی میشه و جلوی هر اتفاق تلخی وایمیسه؛ پس هیچوقت جلوش رو نگیر، اون راهش رو خوب بلده 🌱🤍

«کتابخونه خانم پنامبرا»

21 Jan, 18:35


گاهی وقتا فقط به قهوه نیاز دارم که حال و هوام رو عوض کنه. اما راستش رو بخوای، بیشتر وقتا فقط به تو نیاز دارم، به صدات، به خنده‌هات، به نگاهت. قهوه تلخی‌ها رو موقتی می‌بره، اما تو، با حضورت، دنیامو شیرین می‌کنی.

-قاصدک

«کتابخونه خانم پنامبرا»

21 Jan, 11:26


نگران فردا نباش
از گندم زار من و تو
مشتی کاه میماند برای بادها 🍃

«کتابخونه خانم پنامبرا»

21 Jan, 10:10


✨️🐋❄️☃️🩵

«کتابخونه خانم پنامبرا»

20 Jan, 09:15


روزنه ی نور >>>

«کتابخونه خانم پنامبرا»

19 Jan, 18:44


اگر این دنیا غریبه پرور است،
تو آشنا بمان
تو پای خوبی‌هایت بمان.
مردم حرف میزنند،
حرف باد می‌شود می‌وزد در هوا و تو را دورتر میکند از تمام کسانی که «باور» برایشان یک چهار حرفی نا آشناست.
اگر کسی معنای عاشقانه‌هایت را نفهمید؛ بر روی عشق خط نکش!
عاشقانه‌هایت را محکم در آغوش بگیر و بگذار برای داشتنش آغوشت را بفهمند.
دنیا خوب،بد،زشت،زیبا فراوان دارد.
تو خوب باش...
تو زیبا بمان
و بگذار با دیدنت هر رهگذر نا امیدی لبخند بزند،
رو به آسمان نگاه کند
و زیر لب بگوید:
هنوز هم عشق پیدا میشود.

نادر ابراهیمی
یک عاشقانه‌ی_آرام🍃

«کتابخونه خانم پنامبرا»

12 Jan, 20:47


The mice from Coraline really knew the music was fire...💙✨️

«کتابخونه خانم پنامبرا»

11 Jan, 19:06


دل همیشه به نوعی تنگ می ماند
لحظه ایی می ایستد و می رود
همچون صدای ارام رهگذری در دامنه های وسیع که ندایش به سوی خود برمی‌گردد
دل هم همین است به نوعی آن ندا که در جایی آغاز میشود و پایان ندارد ...𐙚˙⋆.˚ ᡣ𐭩

«کتابخونه خانم پنامبرا»

10 Jan, 16:30


🌱
شبی که بارون شدیدی می‌بارید، " پرویز شاپور " از " احمد شاملو " پرسید :
چرا اینقدر عجله داری؟
شاملو گفت: میترسم به آخرین اتوبوس نرسم.
شاپور گفت: من میرسونمت.
شاملو پرسید: مگه ماشین داری؟
شاپور گفت: نه، اما چتر دارم!

« دوست واقعی کسی است که یاری رسان شما باشد حتی اگر دقیقا آنچه
شما می‌خواهید را نداشته باشد. »

«کتابخونه خانم پنامبرا»

10 Jan, 09:36


she has the moon in her mind, that's why stars spill off her lips...✨️

«کتابخونه خانم پنامبرا»

10 Jan, 09:35


‧₊˚🪐༘⋆

«کتابخونه خانم پنامبرا»

10 Jan, 08:04


_آدینه اتون نیک 🌱

«کتابخونه خانم پنامبرا»

23 Dec, 21:24


‏«دیروقت است. خسته‌ام. تنهایی مثل خالیِ ورم‌کرده و تاریک توی خمره‌ای سربسته اتاق را پُر کرده. خوابْ پناه‌گاهِ خوبی‌ست: خواب و فراموشی.»

- روزها در راه؛ شاهرخ مسکوب.

«کتابخونه خانم پنامبرا»

23 Dec, 20:17


حانیه همیشه میدونه چه زمانی دست به قلم بشه و بهترینا رو بگه :"))✨️🪴

«کتابخونه خانم پنامبرا»

23 Dec, 20:15


با خستگی راه می‌رفتم
پشت سرم را نگاه کردم
به نظر می‌آمد که دارم طنابی را می‌کشم!
تپه‌ی اندوه را با دست راستم،
و کوه امید را با دست چپم...!

مرام المصری

🌿

«کتابخونه خانم پنامبرا»

23 Dec, 13:31


یه بار یکی از استادهای درس مورد علاقه ام گفته بود :
اون واکنش های شدید یهویی که به خیلی چیزها که نشون میدیم در واقع پاسخ به اون موضوع کوچیک نیست، پاسخ به اتفاقات بزرگ قبلیه که توی اون زمان در برابرش سکوت کردین !-🌱

«کتابخونه خانم پنامبرا»

23 Dec, 09:27


- اگر
امروز
فرو
ریخته‌ایم
بیمی
نیست؛
به مثالِ
گلِ
پیچک
به
فلک
خواهیم
رفت!🌿

«کتابخونه خانم پنامبرا»

21 Dec, 18:40


خودت را چگونه ساختی ؛
زخم به زخم...

«کتابخونه خانم پنامبرا»

20 Dec, 15:10


و ما،
زمستان دیگرى را سپرى خواهیم کرد
باعصیان بزرگى که درونمان هست
و تنها چیزى که گرممان مى‌دارد،
آتش مقدّس امیدواریست...☃️❄️•°

«کتابخونه خانم پنامبرا»

04 Dec, 15:10


_پاییز طهران/ تجریش🪴

«کتابخونه خانم پنامبرا»

03 Dec, 16:00


خسرو شکیبایی یه حکایت خیلی قشنگی تعریف میکنه که میگه :

ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه،
تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش و نمیتونست بگه!
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم.
شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن!
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو.
اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید.
دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب ولی الان
چند ساعته بیدار نشده.
یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده
خودشو زده به خواب!
این داستانِ رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونه.
دوسشون داریم و دوستمون دارند، ولی اونارو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم..🌱

«کتابخونه خانم پنامبرا»

02 Dec, 05:57


سارتر یه جایی میگه:
"لازم است گاهی در زندگی،
بعضی آدم‌ها را گم کنید؛
تا خودتان را پیدا کنید..."
و واقعا چقدر گاهی تو زندگیامون نیاز داریم افرادی رو حذف کنیم که تکامل پیدا کنیم، که بتونیم خودمونو پیدا کنیم...

«کتابخونه خانم پنامبرا»

01 Dec, 08:23


نوشته از حانیه ی زیبا>>>

«کتابخونه خانم پنامبرا»

01 Dec, 07:46


استاد میگه "شما برای ادامه‌ی زندگی، باید کنار کسی باشید که ادبیات شما رو بفهمه. اگرنه خیلی سخته که شما با ذوق شعر بخونید یا از چیزهای مورد علاقه اتون در ارتباط بگید و اون آدم مثل یه مجسمه بهتون نگاه کنه پس درست انتخاب کنید !"

«کتابخونه خانم پنامبرا»

22 Nov, 15:30


جان لنون خیلی قشنگ میگه:
در هیاهوی زندگی دریافتم چه بسیار دویدن‌ها که فقط پاهایم را از من گرفت درحالیکه گویی ایستاده بودم. چه بسیار غصه‌ها که فقط باعث سپیدی موهایم شد در حالی که قصه‌ای کودکانه بیش نبود.
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می‌شود و اگر نخواهد نمی‌شود؛ به همین سادگی. کاش نه می‌دویدم و نه غصه می‌خوردم.

«کتابخونه خانم پنامبرا»

18 Nov, 12:45


إن ظننت أنني لا أفتقدك
فإن بعض الظن إثم...

اگر گمان می‌بری که دلم برایت تنگ نمی‌شود؛
بدان که بعضی گمان‌ها گناه است...

«کتابخونه خانم پنامبرا»

17 Nov, 20:18


_یک عاشقانه آرام/نادر ابراهیمی 🤍💌

«کتابخونه خانم پنامبرا»

16 Nov, 20:06


‏بعضي وقتا خودت بيشتر از همه بهت نياز داره...🪴

«کتابخونه خانم پنامبرا»

16 Nov, 19:53


کـجایِ این شـبِ تاریک ،
به روی مـاه در بستی؟🌙

«کتابخونه خانم پنامبرا»

16 Nov, 15:20


خسته ام <<<

«کتابخونه خانم پنامبرا»

16 Nov, 06:23


بله جناب لنگرودی ما هم همینطور :
صبور
مثل درختي كه در آتش مي سوزد
و توان گريختن ندارد.
حيرت زده چون گوزني
كه شاخ هاي بلند در شاخه گرفتارش کرده اند.
اين روزها چنینم.🌿

«کتابخونه خانم پنامبرا»

15 Nov, 16:09


_ماه امشب🌑✨️

«کتابخونه خانم پنامبرا»

15 Nov, 14:22


سینوزیت و سرما به روایت تصویر <<<

«کتابخونه خانم پنامبرا»

15 Nov, 06:17


آدینه اتون بخیر...✨️🪴

«کتابخونه خانم پنامبرا»

09 Nov, 17:18


یکی از بهترین حس ها برای دور شدن از فکر و خیال اضافه شیرینی و پنکیک پختنه >>>

«کتابخونه خانم پنامبرا»

08 Nov, 19:45


♡؛

«کتابخونه خانم پنامبرا»

08 Nov, 19:39


دلم گرفته بود گفتم کاش بارون بیاد یه دفعه دیدم قطره های ارومش میخوره به پنجره اتاقم :>

«کتابخونه خانم پنامبرا»

08 Nov, 09:07


به خود یادآوری کرد همه چیز در گذر است.
همه‌ی زندگی و همه‌ی تجربیات مثل منظره‌ی پنجره‌ی قطارِ در حال عبور می‌گذرد و بازگشتی در کارش نیست.

اروین یالوم | درمان شوپنهاور

«کتابخونه خانم پنامبرا»

05 Nov, 17:44


یکی از اصلی‌ترین نشونه‌های بلوغ عاطفی، اینه که بپذیریم هیچ آدمی بصورت کاملا خوب یا کاملا بد وجود نداره!
ویژگی‌های خوب و بد آدما در هم تنیده‌اند و همه‌ی ویژگی‌های خوب، جنبه‌های منفی و آزاردهنده هم میتونن داشته باشن.
وقتی با معیارهایی که داری، عاشق کسی میشی؛
باید از خودت بپرسی که این ویژگی مثبتی که این فرد داره، چه جنبه‌های منفی میتونه داشته باشه که بعدا منو آزار بده؟ و آیا من میتونم با این قسمت تاریک ویژگی خوب کنار بیام یا نه؟؟
توی رابطه‌ی عاطفی همیشه رنجش به وجود میاد و همیشه جنبه‌هایی از رفتارهای پارتنرمون هست که ممکنه ما رو به شدت آزار بده. ندیدن جنبه‌های منفیِ ویژگی‌های مثبت، تو رابطه‌های عاطفی عمیق
میتونه باعث سرخوردگی ما تو ارتباطمون بشه، نه به خاطر اینکه اون فرد بد بوده، بلکه چون ما نخواستیم واقعیت رو ببینیم🌿

«کتابخونه خانم پنامبرا»

04 Nov, 13:26


برای کتابخونه خانم پنامبرا عزیز .
"کتاب‌ها به ما کمک می‌کنند تا با صدایی درونمان گفت‌وگو کنیم؛ صدایی که شاید در میان شلوغی‌ها گم شده باشد."

«کتابخونه خانم پنامبرا»

27 Oct, 19:55


گاهی " امید " تنها دارایی ِ آدمی ست.
هر چه از دست رفت،
مگذار شعله ی امیدت خاموش شود.
شاید‌ این دانه که در میان ِ تیرگی خاک و سنگ داری ، ریشه کند ، جوانه دهد
و در پی جُستجوی ِ رَدِ آفتاب
سر از خاک برآورد و قد کشد!
عزیزِ من! هر چه شد،
امیدت را عزیز بدار...

#معصومه_صابر

«کتابخونه خانم پنامبرا»

26 Oct, 13:30


دنیای بی‌ایران قابل تصوّر نیست.


دفتر تاریخ ما در تقریر این دعوی شاهد صادقی است و هیچ چیز مثل آن نمی‌تواند در نزد مورخ، توالی قرن‌ها و نسل‌ها و تعاقب سلسله‌ها و سلاله‌ها را آینهٔ عبرت و مایهٔ شناخت سرنوشت انسانی سازد.
در عین حال هیچ چیز مثل آنچه این شاهد، فارغ از هر گونه میل و هوی می‌گوید نمی‌تواند سير بقاء و دوام آنچه را سازندگان بی‌نام این فرهنگ و تمدن مرده‌ریگ گذشته به وجود آورده‌اند برای مورخ مايهٔ اعتماد بر آیندهٔ زوال‌ناپذیر آن جلوه دهد.
می‌کوشم عشق و علاقه‌ای را که به این قوم و دیار عزیز دارم یک لحظه فراموش کنم تا بی هیچ شور و هیجانی در آن باره داوری نمایم.

اینجا همه‌چیز نشان می‌دهد که در کشمکش شرق و غرب تلاش سرسختانه‌ای که مردم این دیار در حفظ هویت خویش کرده است نه فقط برای خود وی مایه افتخار جاودانی بوده است، بلکه برای دنیای انسانیت هم نتایج ارزنده داشته است.
از این‌روست که بی هیچ شور و هیجان و بی آنکه ارج و بهای تلاش اقوام دیگر را معروض نفی و تردید سازم، سعی و تلاش گذشتهٔ قوم و دیار خویش را به چشم اعجاب و تحسین می‌نگرم و احساس می‌کنم که این سرزمین در تاریخ انسانیت، آن اندازه سهم و تأثیر سودبخش داشته است که دنیای بی‌ایران برای انسانیت قابل تصور، بلکه قابل تحمل، نباشد.

دنیای بی ایران؛ از این اندیشه بر خود می‌لرزم اما به هر حال دنیایی که فرهنگ ایران در آن مجال رشد و حرکت نیابد، دنیایی که در آن تمدن و فرهنگ پربار ایران در کشمکش جاذبه‌های شرقی و غربی مورد تهدید باشد، با دنیایی که دیگر حضور ایران در آن احساس نشود چه تفاوت دارد؟
ازینرو؛ همین تاریخ که هم اکنون از سیر در آن فارغ گشته‌ام این دغدغه را تا حد زیادی از خاطرم می‌زداید. این تاریخ تمامش داستان تلاش پایان‌ناپذیری است که در پرآشوب‌ترین نقطهٔ تلاقی اقوام جهان یک قوم را با یک فرهنگ که مایه امتیاز و تعیّن او بوده است، وحدت و قوام بخشیده است.
در واقع تا امروز سی قرن تقلا و تلاش مخاطره‌آمیز و پرماجرا فرهنگ و حیات این قوم و این سرزمین را در گذشته‌ها از عناصر انسانی سرشار کرده است و همین گذشته‌هاست که ریشهٔ بقای آن را در فراخنای جهان آینده هم استوار می‌سازد و از هر خطر هم ایمنش می‌دارد.
شادروان استاد عبدالحسین زرین کوب،
دفتر ایام، صفحهٔ ۲۹۷
#ایران

«کتابخونه خانم پنامبرا»

25 Oct, 16:53


Who says I'm jealous? ME!

«کتابخونه خانم پنامبرا»

25 Oct, 11:12


اونجا که سهراب سپهری گفت :
كجاست جای رسيدن و پهن كردن يک فرش و بیخيال نشستن ...
عمیقا از نظر روحی خیلیامون نیاز
داریم؛ نیاز داریم بیخیال بتونیم بشینیم و از چیزی نترسیم ...🤍

«کتابخونه خانم پنامبرا»

25 Oct, 11:04


_خانه موتمن الاطبا /🪴

«کتابخونه خانم پنامبرا»

25 Oct, 08:34


𝑀𝑦 𝑠𝑎𝑓𝑒 𝑝𝑙𝑎𝑐𝑒 𝑏𝑎𝑙𝑙𝑒𝑡 𝑐𝑙𝑎𝑠𝑠✨️🩰

«کتابخونه خانم پنامبرا»

17 Oct, 20:35


می‌ گفت آدم‌ها گنجشک‌های حیاط پشتی‌ خانه تان نیستند که برایشان دانه بپاشی، به هر روز آمدنت  عادتشان بدهی‌. گاه و بیگاه روی پله‌ها بنشینی برایشان درد دل کنی‌ یا چشم‌هایت را ببندی و در خلسه ی مالیخولیایی خودت به جیک جیکشان گوش کنی‌. بعد یکروز حوصله‌ ‌ات سر برود. خسته از شلوغی، خسته از بودنشان ، راهت را بکشی بروی. آدم‌ها حتی مثل گنجشک‌ها نیاز به کیش کیش ندارند. می‌‌روند اما با دلی‌ شکسته...
_🌱

«کتابخونه خانم پنامبرا»

17 Oct, 18:23


یکی از شما عسلچه ها برام تو بات فرستادین✨️🌱

«کتابخونه خانم پنامبرا»

17 Oct, 18:20


_✨️love next door🌻
کل کیدراما به کنار این کاپل مورد علاقه من 🫠>>>

«کتابخونه خانم پنامبرا»

17 Oct, 14:01


تیلور سوییفت تو یکی از مصاحبه‌ هاش میگه مردم همیشه میگن برای موو‌ آن کردن باید ببخشی و فراموش کنی اما تو می‌تونی بدونِ بخشیدن یا فراموش کردن موو آن کنی. اگه اون آدم فقط بهت آسیب زده هیچ دلیلی برای بخشیدن یا فراموش کردن نداری و حق داری که نبخشی. من شدیدا به این باور دارم.

«کتابخونه خانم پنامبرا»

17 Oct, 11:02


he was the first one.

«کتابخونه خانم پنامبرا»

17 Oct, 10:59


🖤🥲