ساعتهای بیداری من از تو شروع می شود
گاهی که امر میکنی
تا بنویسم برای چشمهایی که به امید تو بسته شدند .. به اشکی که لابلای مژگانشان جا ماند و بغضی که فرو خورده شد …
پروردگارا ..
بلد بودن تو کار سختی نیست
اما آنقدر ها هم راحت نیست ..
مثلا من نمیدانم چقدر بندگانت را عزیز کرده ای که انگشتان من را برای استجابت دعای آن ها ، نیمه شبی به نوشتن وادار میکنی …
گوش به فرمان شما می ایستیم پادشاها
خوشا بحال آنانکه
وقت خواندن این خطوط می فهمند مخاطب خاص شما بوده اند …
پرستو زارعی
@parastooozarei🔱