سید عماد : فعلا جای این سخنها نیست. و به دستور شاه سلیمان ثانی باید کور شوی.
شاهرخ : آن دستور کجا است؟
سید محمود خواست نامه را به شاهرخ بدهد ولی سید عماد که به سخنان این دو گوش میداد از آن پیشگیری کرد. زیرا میپنداشت مبادا شاهرخ از شدت خشم، نامه را پاره کرده، به درون آتش بیندازید این بود که گفت : روزی که میخواستی مرا کور کنی مهلت دادی؟
شاهرخ گفت : گناه تو روشن بود و دستور دهنده هم من بودم، و نه کس دیگری. پس نیازی نبود که برای من نامه بنویسی. ولی در اینجا، کسی که دستور کور کردن مرا داده است حاضر نیست و من باید سخن خود را به آگاهی او برسانم.
سید عماد گفت : خیلی گستاخی میکنی.
سپس روی خود را به دژخیم و برادرانش کرد و گفت : من نمیفهمم چرا معطلید. زود باشید. فرمان ظلالله را اجرا کنید.
شاید شرح این کینه جویی ددمنشانه چندان خوشایند نباشد. بهمین انگیزه از بازگویی دَم به دَم این رویداد دلخراش میگذرم و تنها میگویم که در آن شب شاهزادهی هفده ساله و بیگناه و زیبا روی نادری و گفته میشود زیبا ترین شاهزاده جهان در آنزمان، از دو چشم نابینا شد.
ولی این جوان دلیر، در حالیکه از شدت سوزش درد چشم هایش بیتاب شده بود، گفت : از عاقبت این کار، بترسبد. زیرا مردم، خاموش نخواهند نشست و دودمان شما مفت خوران طماع را به باد خواهند داد. پس از انجام دستور کور شدن شاهرخ، در حالیکه شاهزاده جوان از سوزش دو چشم مینالید و جهان برای همیشه در برابر دیدگانش تاریک شده بود، پاها و دستهایش را باز کردند و دستش را گرفته و به اتاق بازداشتگاه بردند.
سید عماد به برادرانش گفت : فوراً نامهای به پادشاه تازه بنویسید و اجرای حکم را به آگاهی او برسانید، بگویید که از سوی این مدعی دیگر خطری آن مقام والا را تهدید نمیکند.
نامه بامداد روز بعد به دست «میر سید محمد» رسید. دستی به ریش خود مالید و همراه با لبخندی که نشانهی خوشنودی او بود، نفسی کشید و گفت : اکنون مطمئنم که پادشاهی ام پایدار خواهد ماند. زیرا تنها بازمانده نادر نیز نمیتواند مدعی تخت و تاج من باشد.
آنگاه دستور داد جارچیان این خبر را به گوش مردم برسانند تا هواداران شاهرخ ناامید شوند.
سپس دو فرمان دیگر صادر کرد، یکی فرمان برکناری محمد حسن خان قاجار ،از فرمانداری استرآباد، و دیگری فرمان برکناری «امیر حسن» از فرمانداری تبس (طبس) و پیرامون آن (این دو تن از هواداران شاهرخ شاه بودند). میرسید محمد، ضمن این دو فرمان، دو تن از یاران یکدل خود را به جانشینی آن دو برگزید. ولی دربارهی امیران تیره افشار و در خمسه تصمیمی نگرفت.
💥کانال اصلی کهنه اوغاز 💥
📺@oghazekohne