با همین فلسفه وسط کویر لاستیکش پنچر شده بود و نشسته بود آبجو خورده بود و غروب رو تماشا کرده بود.
میگفت میدونستم فرقی نمی کنه چقدر نگران بشم، نگرانی من کمکی به موقعیت نمی کرد، ولی می تونستم آبجو و غروب رو از دست بدم!
احتمالا این مفید ترین چیزیه که لازمه تو زندگی یاد بگیرم: تمرین فکر کردن به هست ها، جای نیست ها و عدم نگرانی برای چیزهایی که در کنترلم نیست. نتیجش میشه از دست ندادن زندگی که مثل آب از دستم میچکه و میره.
🌚
-ForMore》 @OfficialDejavu