از بستر همیشگی گل، بلند شد
از لابلای بافه ی سنبل، بلند شد
بوی خوشی که از بُنِ کاکل، بلند شد
این مو که با نهایتِ شب مو نمی زند
جز شانه های نیزه به کس رو نمی زند!
ای ماه! ای حقیقتِ زیبا برآمده!
محبوبِ از قبیله ی لیلا برآمده!
هرجا که قامتت به تماشا برآمده
از هرچه هست، بانگِ تمنّا برآمده!
اصلًا خدا کشیده تو را خوش تراش تر
ای از تمام آینه ها خوش تراش تر!
آه! ای شگفتِ رفته به مرز خیال ها!
امکانِ ایستاده ورای محال ها!
مبعوثِ آب، در دلِ این خشک سال ها!
ای روحِ تابناکِ تمام زلال ها!
بر قامتِ تو ای ضربانِ بهارها!
از گردش زمین ننشیند غبارها...
ای ماهِ استعاره ترین بیتِ هر غزل!
بالابلندِ نور به لب؛ صبح در بغل!
لبریز از اذانِ نخستین دَمِ ازل
در کام خیمه نام تو "احلی من العسل"
پا تا به سر وجیهی و سر تا به پا ملیح
یک نیمرخ، "محمد" و یک نیمرخ، "مسیح"!
ای جلوه ی تمامی اوصاف برتری
با هر نگاه دیده شوی، از همه سری
پا تا به سر امام و سراپا پیمبری
"ما را سری ست با تو" و سودای دیگری!
ای گل! مباد زخمیِ طوفان ببینمت
دست گلاب گیرِ گلستان ببینمت...
#سیده_اعظم_حسینی
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
@nohe_sonnati