و نابینا و ناشنوا...
فقط باید تعریفت را از اینها درست کنی..
ناتوان آنکسی نیست که پایی برای رفتن ندارد که بدون پا هم میشود کوهنورد و از همه سختیها بالا میرود تا برسد. ناتوان همان من سالمم که تخت تنبلی را چسبیده ام و دور آرزوهایم فقط غلت میزنم.
کم توان آنی نیست که دستش به اراده اش بالا نمیآید و باید قلم آرزوهایش را بادهان روی بوم روزگار بکشد و خالق تصویرگری رویاهایش باشد. کم توان اویی است که دست اراده به پای خواستنش نمی گیرد و دهانش فقط به غرغر کردن میچرخد.
نابینا آن نیست که چشمش فقط سیاهی میبیند ماییم که اینهمه زیبایی را نمیبینیم.
ناشنوا آنی نیست که صدایی نمیشنود و کلامش گنگ است. آنی ناشنوا است که گوشش را به شنیدن حق بسته و زبانش از گفتن خیر و مهر الکن است...
حالا دیدی چقدر جهانمان پر است از معلولهای ترحم برانگیز...
روز جهانی معلولین به گمانم روزی برای شکرگذاری نعمتها و دیدن معنای واقعی توانستنِ خواستن است و باید سری زد به دنیای آنانکه با همه محدودیتهایشان میجنگند و به منِ سرتاپا سلامت معنای زندگی میآموزند...
@nabiali