پروژه‌هایم | My Project @my_project_75 Channel on Telegram

پروژه‌هایم | My Project

@my_project_75


ارتباط بامن:

@Myproj75

My project (Arabic)

هل تبحث عن مشروع جديد يلهمك ويثري حياتك؟ إذاً قد وصلت إلى المكان الصحيح! قناة My project هي المكان الذي تبحث عنه لتحصل على الدفعة الإيجابية التي تحتاجها. تستعرض قناتنا العديد من المشاريع الإبداعية والملهمة التي تهدف إلى تحسين جودة حياة الناس وتعزيز مهاراتهم. سواء كنت تبحث عن فكرة جديدة لمشروع تجاري أو ترغب في الانضمام إلى مبادرة تطوعية، فإن My project هي المصدر المثالي للإلهام والتوجيه. تابعنا على قناتنا لتحصل على نصائح قيمة وفرص جديدة تساهم في تحقيق أهدافك بنجاح. انضم الآن وكن جزءاً من مشروعنا المميز! اتصل بنا الآن على @Myproj75 للمزيد من المعلومات والتفاصيل الخاصة بمشروعك القادم.

پروژه‌هایم | My Project

06 Feb, 07:46


#درسایه‌سارآیه:

{وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ} [بقره: ۲۷۲]

(و [به یاد داشته باشید که] جز برای رضایت الله انفاق نکنید)

این تنها حال مؤمن است نه دیگری... او تنها برای خشنودی الله انفاق می‌کند نه از روی خواهش نفس یا قصد و غرض. انفاق نمی‌کند که ببیند مردم چه می‌گویند!

انفاق نمی‌کند تا با انفاقش بر دوش مردم سوار شود و بر آنان گردن‌کشی کند! انفاق نمی‌کند که صاحب قدرت را خشنود سازد یا از او مدال افتخار بگیرد! انفاق نمی‌کند مگر برای خشنودی خداوند... خالصانه، تنها برای الله...

سپس با [امید] اینکه الله صدقه‌اش را می‌پذیرد آرامش می‌یابد. با برکتی که الله در مالش می‌اندازد و با پاداش و عطای الهی و خیر و احسانی که از سوی خداوند می‌آید و برای نیکوکاری بندگان است، آرامش می‌یابد.

او در حالی که هنوز بر روی این زمین است، با چیزی که عطا کرده رفعت می‌یابد و پاک می‌شود و رشد می‌کند و پس از همه این‌ها، آنچه در آخرت به دست می‌آورد بهتر و برتر است!

- سید قطب رحمه الله (فی ظلال القرآن)

پروژه‌هایم | My Project

29 Jan, 16:54


عنوان: حباب لذت | آیا ملحد به لذت مداوم خواهد رسید؟

نویسنده: کویستان ابراهیمی
تهیه شده توسط: مای پروجکت

پروژه‌هایم | My Project

29 Jan, 16:54


سرزمین الحاد حتی سراب هم نیست. سراب در هر صورت یک «نبودن» است، نبودن آب. اما الحاد هم نبودن آن چیزی است که ملحد نوپا انتظارش را دارد، هم بودن خیلی چیزهای ترسناکی که انتظارش را نداشته. می‌گویند کمونیست‌های ایرانی به امید بهشت سوسیالیسم به شوروی گریختند اما از همان آغاز متوجه شدند که پا به جهنم‌ترین جهنم تاریخ گذاشته‌اند و روانه «گولاک» شدند. بیایید بدون وارد شدن به این بهشت معکوس، از داخل نگاهی به جهنم درون ملحد بیندازیم.

پروژه‌هایم | My Project

21 Jan, 12:12


پروژهٔ فرهنگی و علمی‌ات را که با ارزش‌ترین اوقات خود را برایش داده‌ای و از سلامتی‌ات برایش مایه گذاشته‌ای، هرگز در درگیری‌ها و بحث و جدل‌ها تباه نکن.

به راهت ادامه بده و مواظب این تقاطع‌های حواس پرت‌کن باش!

- عبدالله الشهری

پروژه‌هایم | My Project

پروژه‌هایم | My Project

19 Jan, 12:43


هر عضوی که ریاضتش بیشتر باشد قوی می‌شود، به ویژه با نگاه به نوع آن ریاضت و تمرین. بنابراین کسی که حفظش بسیار شود، حافظه‌اش قوی می‌شود و کسی که بسیار بیندیشد، نیروی اندیشه‌اش قوی‌تر می‌شود و هر عضو، ریاضت و تمرین مخصوص به خودش را دارد.

امام ابن قیم رحمه الله | زاد المعاد

پروژه‌هایم | My Project

15 Jan, 19:15


به عنوان کسی که یک سال و چند ماه اخیر به اخبار غزه پرداخته می‌خواهم درباره این مدت کمی روشنی‌سازی کنم.

یک اصطلاح وجود دارد که: «یک صلح بد بهتر از یک جنگ خوب است.» در روزهای اخیر از چندین نفر شنیده‌ام که آتش بس در غزه بهترین راه حل نیست و ما نمی‌توانیم تسلیم شویم و باید تا انتها بجنگیم.

البته چنین افرادی قرار است با دستان فلسطینی ها بجنگند که بیش از چهل هزار نفر از آنها - اگر نه بیشتر - تنها در آخرین سال نسل کشی جان خود را از دست داده‌اند.

می‌دانید، صحبت از صلح و جنگ زمانی که فضای بیرون پنجره‌های شما عمدتاً صلح‌آمیز است، آسان است و می‌توانید جنگ را مرور کنید یا در زمان مناسب با بستن درب لپ‌تاپ و یا گوشی، خود را از آن دور کنید.

همه از جنگ خسته شده‌اند، دیگر نیرویی باقی نمانده است... اما هیچکس به اندازه کسانی که مستقیماً در جبهه‌های جنگ هستند، از جنگ خسته نمی‌شود! هیچ کس از صحبت کردن در مورد زندانیان «خسته»نمی‌شود، به جز کسانی که مستقیماً در اسارت هستند.

هر نتیجه‌ای که منجر به پایان دادن به نسل‌کشی، آزادی زندانیان ما از زندان، و زمان گرانبهایی شود که فرصتی برای مهلت و آمادگی داشته باشد، نتیجه‌ای پیروزمندانه است و به هیچ وجه «عقب‌نشینی از مبارزه» نیست. اگر در چهارچوب چنین تفکر محدودی به مبارزه نگاه کنید، چیزی در مورد مبارزه نمی‌دانید و حتی بیشتر از آن چیزی در مورد بهای پیروزی که اغلب به وضوح به قیمت آزادی، خون، مال یا شما داده می‌شود، نمی دانید. با این حال طبق مفادی که تاکنون اعلام شده این آتش‌بس را نمی‌شود یک توافق بد دانست بلکه تا حد زیادی عزتمندانه است.

و میوه‌های واقعی فقط با گذشت زمان ظاهر می‌شوند.

برادران غزه دلایل خود را برای این عملیات و برای این زمان داشتند که درک آنها از راه دور آسان نیست، حتی اگر از جنگ و سیاست واقعی دور باشیم.

برای درک بهتر این وقایع، باید برخی از قوانین اساسی سنت الله را در نظر داشت:

۱. هنگامی که خداوند چیزی را بخواهد، وسیله آن را ایجاد می کند. اینها می‌توانند چیزهایی باشند که مستقیماً به یکدیگر مرتبط نیستند، اما پیامدهای آنها کاملاً با آنچه در نگاه اول تصور می‌کنید متفاوت است.

۲. نقشه‌های خدا شامل نقشه‌های دشمنان اوست. هر قدر هم که علیه امت تدبیر و نیرنگ شود، خداوند مراقب آن است و نقشه او پیروز می‌شود. زیرا دشمنان اسلام کارهایی را انجام می‌دهند که ظاهراً در کوتاه‌مدت برایشان موفقیت می‌آورد، اما در بلند مدت همان اعمالی است که باعث شکست آنها می‌شود.

۳. خداوند از این امت محافظت می‌کند و بالاتر از همه، خداوند وعده داده است که از «شام و اهل آن» مراقبت خواهد کرد. تحولات عمده‌ای در شام در حال وقوع است. شام مرکز و قلعه این امت است و پایه‌های آن در حال پی‌ریزی است.

الحمدلله رب العالمین

پروژه‌هایم | My Project

15 Jan, 18:33


اللهم أتمم علینا فرحتنا یا رب

پروژه‌هایم | My Project

13 Jan, 16:01


قال الطيبي: أحسنوا أعمالكم الآن حتى يَحْسُنَ ظنُّكم بالله عند الموت، فإنَّ مَن ساء عملُه قبل الموت يَسوء ظنُّه عند الموت.

طیبی می‌گوید: اعمالتان را نیکو سازید تا گمانتان به الله در هنگام مرگ نیکو گردد، زیرا کسی که پیش از مرگ عملش بد باشد، هنگام مرگ نیز گمانش بد خواهد شد.

پروژه‌هایم | My Project

09 Jan, 23:50


{…فَأَصَابَهَآ إِعۡصَارٞ فِيهِ نَار فَٱحۡتَرَقَتۡۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّكُمۡ تَتَفَكَّرُونَ}[بقره: ۲۶۶]
«…ناگهان گرد‌بادی آتشین در آن زنَد و [همۀ باغ] بسوزد؟ الله بدین گونه آیات [خود] را برای شما روشن می‌سازد؛ باشد که بیندیشید.»

پروژه‌هایم | My Project

09 Jan, 09:56


قسمت دوم: چرا خداوند از ما عبادت عملی می‌خواهد؟

یکی از جلوه‌های این «تقلیل» به حداقل رساندن حرکت‌ها و محدودسازی هر چه بیشتر اعمال عبادی به درون است. این با «کم تلاشی» انسان معاصر هم ارتباط دارد. انسان معاصر نمی‌خواهد تلاش خود را در غیر آنچه سود مستقیم مادی می‌دهد صرف کند، حتی اگر آن سود متوجه دیگران باشد از نظر او و نگاه او به نیکوکاری موجه است.

از این رو معنویت‌خواهان غربی سعی کردند با دور زدن کلیسا و آنچه «ادیان ابراهیمی» می‌خوانند به شرق دور توجه کنند و شعائری گزینشی شده را از آنجا وارد کنند. در این شعائر حرکات عبادی به حداقل رسیده و در مواردی محدود به تکرار برخی جملات و اوراد است که معمولا در حالت نشسته انجام می‌شود. البته این اقتباس از شرق هم گزینشی بوده و موارد پرهزینه یا دشوار را حذف کرده‌اند.

همین حرکات محدود و اوراد تکراری هم برای انسان غربی یک «فایده» دارد. رسیدن به آرامش و صفای درونی با کمترین تلاش. فراموش نکنیم که در این «شعائر» شرق دور، موضوع خدا کاملا فراموش شده و انسان بیشتر طرف طبیعت است یا بیشتر با درون خود در ارتباط است.

تفاوت این نگاه به شعائر با شعائر اسلامی و دیدگاه اسلام آن است که در عبادت اسلامی، زندگی و مرگ و همه چیز انسان از آن الله است. با نگاهی گذرا به عبادات و شعائر اسلامی به راحتی می‌توان فهمید که این عبادت‌های بسیار متنوع و گسترده‌اند و همه وجود انسان را درگیر می‌کنند. و بلکه حتی خشوع بیرون، نشان از خشوع درون است. حدیفه بن یمان رضی الله عنه مردی را دید که در نماز با ریشش بازی می‌کند، پس فرمود: «اگر دل این خاشع بود، اعضای بدنش نیز آرام می‌گرفت». و این یعنی رابطه محکمی میان آرامش درون و آرامش بیرون وجود دارد و این دو به هم مرتبط هستند.

هر انسانی گرایش‌ها و سلایق خودش را دارد. عده‌ای خلوت را دوست دارند و طبعا عبادات خلوت برایشان خوشایندتر است و عده‌ای اجتماعی‌تر هستند و خواهان عباداتی هستند که در جمع باشد. برخی اهل جنب و جوش هستند و برخی آرام. برخی سخاوتمندانه می‌بخشند و برخی به سختی. برخی اهل سفر هستند و برخی خیر. همه اینها باعث می‌شود عبادات هم متنوع شوند تا «پیروی» انسان ثابت شود. دوستی و محبت وقتی ثابت شود که امر محبوب در هر حالی اجرا شود نه آنکه وابسته به سلیقه و دلخواه شخص باشد.

عبادت نیز متوجه پروردگار متعال است و از این رو بنده نیز باید از عبادتش خشنودی او را بخواهد نه خشنودی خود را. هرچند خشنودی خداوند قطعا به خشنودی فرد هم منتهی می‌شود.

والله اعلم

پروژه‌هایم | My Project

07 Jan, 16:34


ترس از ویروس دوباره شروع شده و این سومین بار در چند ماه گذشته است. وقتی چنین پست‌هایی را در شبکه‌های اجتماعی می‌خوانید، به خود یادآوری کنید که مردم همیشه در فصل سرد بیشتر بیمار می‌شوند. این به دلیل ویژگی‌های بیولوژیکی ما و واکنش غشاهای مخاطی به سرما و سایر عوامل تحریک کننده است. به خود یادآوری کنید که اگر مقدر شده باشد، فقط تا زمانی که لازم باشد بیمار خواهید شد. و اینکه بعد از یک بیماری در مورد نحوه زندگی، رژیم غذایی، محل زندگی و سبک زندگی خود به طور کلی محتاط‌تر باشید، وگرنه اگر غیر این باشد بیماری برمی‌گردد. نه به خاطر «ویروس» بلکه به این دلیل که محیط شما و خودتان عملی برای رفع آن انجام نمی‌دهید.

حداقل کاری که در این برهه می‌توانید برای خود و دیگران انجام دهید این است که نترسید و نترسانید. بگذارید این وحشت با شما متوقف شود.

پروژه‌هایم | My Project

04 Jan, 12:49


چرا خداوند از ما عبادات عملی می‌خواهد؟

چرا عده‌ای عبادت‌های عملی را دوست ندارند؟

قبل از پاسخ به این پرسش بیایید و به حیطه وسیع عبادت‌ها در اسلام نگاهی بیندازیم. عبادت‌های اسلامی هم از نظر محل انجام (اعتقاد درونی، گفتار و کردار) و هم از نظر گستردگی، بسیار ویژه هستند. عبادت در اسلام، تنها عبادات بدنی محض متوجهِ خالق یعنی نماز و روزه را در بر نمی‌گیرد بلکه شامل عبادات مالی (صدقات واجب و مستحب) و همچنین هر کار خیری می‌شود که از آن نیت خشنودی خداوند برود. چیزهای ساده‌ای مانند لبخند در چهره برادر و خواهر، احترام به پدر و مادر، غذا دادن به گرسنگان و حتی نیکی در حق حیوانات، همه از نگاه اسلامی در حیطه مضمون بسیار گسترده عبادت قرار می‌گیرند.

اما به پرسش مطرح شده برگردیم: چرا شعائر بدنی مورد انتقاد این دسته از مردم قرار می‌گیرد؟ اساسا آنها با برخی از عبادات اسلامی طبق مفهوم وسیع این کلمه مخالف نیستند؛ مثلا غذا دادن به گرسنگان برای آنها جای سوال ندارد اما نماز و حج به شدت با مخالفت آنان روبرو می‌شود.

علت چیست؟

به نظر من این مسئله دو بُعد دارد: اشتباه یا قصور اعتقادی و دومی خودخواهی و دوری از تلاش بدنی. یعنی انسان امروزی دوست دارد با کمترین تلاش به بیشترین دستاوردها برسد و همین موضوع را در رابطه با خداوند هم می‌خواهد.

بُعد اعتقادی مسئله این است که در روند سکولارسازی جوامع، آنچه کم‌رنگ شده حق خداوند و نگاه به آخرت است. خیرخواهی سکولار متوجه نفع دنیوی است. اگر کار خیر من سودی ملموس و مادی به خودم و دیگران نمی‌رساند «عبث» است. «چرا با پول خود مسجد بسازیم؟ بهتر نیست بیمارستان بسازیم؟» این پرسش نشان دهنده بی‌اهمیت بودن شعائر در نگاه خیرخواهانه سکولار و توجه به چیزی است که نفعی مادی دارد. پرسش‌هایی دیگر از این دست هم هست، مثلا: «چرا به جای حج، پولش را به فقرا نمی‌دهید؟» حج اینجا یک شعیره عبادی است که در آن عبادت خداوند مطرح است. عبادت محض خداوند بدون آنکه نمود بیرونی مادی مستقیم داشته باشد برای این دیدگاه مطرح نیست، پس مورد اشکال قرار می‌گیرد.

بی‌توجهی یا کم رنگ شدن نگاه اخروی هم از همین جنس است.« کار خیری که تو می‌کنی فایده‌ایش چیست؟ آیا شکم گرسنه‌ای سیر خواهد شد؟ آیا بیماری شفا خواهد یافت؟» اگر پاسخ تو این باشد که: «آخرتم را نجات خواهم داد»، احتمالا طرف مقابل پوزخندی بزند و بگوید: «آخرت برای کسانی است که دنیا را آباد کنند». یا از این دست پاسخ‌ها. شاید هم نقل قول‌هایی از خیام و دیگران بیاورند که هر کس اینجا شاد باشد آنجا هم شاد است. در این نگرش، آخرت خیلی مهم نیست و اگر هم آخرتی باشد هر که اینجا خوش بوده آنجا هم خوش است و هر که دنیایش آباد بوده حتما آخرتش هم آباد است. بنابراین آخرت اصل نیست و دنیا اصل است و اصلا مهم نیست که به آخرت فکر کنی. به دنیا فکر کن، آخرت - اگر آخرتی در کار باشد - خودش درست می‌شود. این شخصیت «خود مستحق‌دان» هم دوست دارد خدایش را خودش انتخاب کند و هم دوست دارد عباداتی که انجام می‌دهد مطابق میلش باشد و از سوی دیگر نگاه اخروی‌اش جدی نیست و اگر هم سخن از آخرت به میان آید خود را آنجا هم مستحق بهشت می‌داند:

﴿وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِندَهُ لَلْحُسْنَى﴾ [فصلت: ۵۰] (و اگر از جانب خود رحمتی پس از زیانی که به او رسیده است بچشانیم خواهد گفت: من سزاوار آنم و گمان ندارم برپا شود و اگر هم به سوی پروردگارم بازگردانیده شوم قطعا نز او برایم خوبی [و بهشت] خواهد بود).

در چنین نگرشی و با دور کردن عبادات و شعائری که به شکل ویژه متوجه خداوند و آخرت است و نمود دنیوی مستقیمی ندارد، انگیزه انجام این شعائر هم ضعیف
می‌شود. البته بدون شک همین عبادات هم در پایان منافع پرشماری دارند که در همین دنیا خود را نشان خواهند داد اما آنان خواهان نفع مستقیم و فوری و قابل دیدن هستند.

چرا عبادت بدنی لازم است؟

اعمال تایید درون‌اند و نوعی تلاش ظاهری برای صدق درون. صدق درون با عمل بیرونی آشکار می‌شود. «تلاش» نماینده صدق است. همانطور که رفتار بر درون تاثیر می‌گذارد اعمال نیز درون را قوی تر می‌کند برای مثال، سجده نماد خاکساری در برابر پروردگار است.

شما کسی را که همواره با زبان ستایشتان می‌کند ولی عملی در آن دیده نمی‌شود، قبول ندارید چون صدق عمل همیشه مورد توجه است. اثبات صدق درون نیازمند وقت و انرژی است.

ما با عمل ظاهری تمام وجودمان را در آن لحظه قربانی خداوند می‌کنیم از جمله جسم را. پروردگار متعال از ما اعمال کامل را می‌خواهد. عمل باید در شأن خداوندی او باشد. از این رو عمل ما باید قلبی و زبانی و بدنی باشد تا در حد امکان در شأن پروردگار باشد. ما نیازمند اثبات صدق و نیازمند بزرگداشت خداوند هستیم.

ادامه دارد…

پروژه‌هایم | My Project

01 Jan, 15:47


پیروی از هوای نفس و آرزوهای دور و دراز، ته‌مایه هر تباهی است. زیرا پیروی از هوای نفس انسان را از شناخت حق و قصد آن باز می‌دارد و آرزوهای دور و دراز آخرت را از یادش می‌برد و او را از آماده شدن برای آن دور می‌سازد.

- امام ابن قیم رحمه الله (الفوائد)

پروژه‌هایم | My Project

30 Dec, 23:00


مجاهد بن جبر می‌گوید:

ابلیس گفت: اگر فرزند آدم مرا ناتوان سازد در سه خصلت نخواهد توانست ناتوانم کند: گرفتن مالی بدون حق (درآمد حرام) یا خرج کردن آن در غیر حق، یا باز داشتن مال از حقش.
-(الزهد امام احمد)

پروژه‌هایم | My Project

26 Dec, 10:12


عنوان: از مصرف به اسراف | چرا در تله مصرف‌گرایی می‌افتیم؟
نویسنده: کویستان ابراهیمی
تهیه شده توسط: مای پروجکت

پروژه‌هایم | My Project

26 Dec, 10:09


زمین خسته است و مردم در حال رقابت و نمایش و کارخانه‌ها به شدت فعال. از آن سو مردمی دیگر در تامین آب و نان خود مشکل دارند. ایراد از کجاست؟ منابع زمین محدود است اما آیا این منابع محدود به درستی مصرف و توزیع می‌شود؟ شاید تغییر سیاست‌های کلان دولت‌ها و کمپانی‌ها دشوار باشد اما حداقلش این است که کمپانی‌ها تابع تقاضا هستند. در این صورت اگر الگوی مصرف ما درست شود شاید همین به تغییر رفتار آنها منجر شود. بیان این معضلات و ارائه راهکار گامی کوچک اما مهم در مسیر تصحیح است. مسئولیت ما تلاش در راه تبدیل این اسراف به مصرف است. همان میانه‌روی.

پروژه‌هایم | My Project

18 Dec, 08:29


از معاشرت با بی‌کاره‌ها برحذر باش، زیرا خلق وخوی، دزد است [یعنی طبع تو از طبع او برخواهد داشت] با هیچ فاسقی دوستی نکن و به او اطمینان نداشته باش.

- امام ابن قیم رحمه الله (الفوائد)

پروژه‌هایم | My Project

17 Dec, 09:13


الحاد و انتحال
چرا الحاد مجبور است دست در جیب ادیان کند؟

مشکل اصلی ناباوران مدرن این است که آنها می‌خواهند در دنیایی ذاتأ مذهبی، بدون دین زندگی کنند. آنان بر زمینی زندگی می‌کنند که محل فرمانروایی دین بوده و همچنان است. بنابراین الحاد دست به کاری می‌زند که آن را انتحال می‌نامیم. برداشت معانی و اصطلاحات از جایی بیرون از منظومه الحاد با تغییر دکور و واژه‌ها.

الحاد هنوز هم وابسته به اصطلاحات و ارزش‌های غیر مادی است. یکی از دلایل اینکه الحاد از اصطلاحاتی استفاده می‌کند که در واقع الحادی نیستند این است که الحاد در نسخه خالصش ترسناک و غیر قابل پذیرش است. چیزهایی مانند احترام به جسد انسان، استفاده از کلماتی مانند اخلاق، ارزش‌ها و... را نمی‌توان به یکباره حذف کرد.

از این رو ناباوران سعی می‌کنند حداقل در مرحله میانی این کلمات را حذف نکنند و البته مشخص نیست که این مرحله انتقالی تا کی ادامه یابد و اصلا به پایان برسد یا خیر؟ و این چیزی است که در میان ملاحده وطنی هم بسیار دیده می‌شود. چون سرزمین‌های ما نیز توانایی دست کشیدن از بسیاری از این ارزش‌ها و اصطلاحات را ندارند. مثلا: شکرگزاری شرقی جایگزین مناجات و دعا می‌شود. یا باز اصطلاحات شرقی مانند چاکرا جایگزین پاداش و جزای دینی می‌شود.

همه این‌ها یک مرحله میانی برای دور ساختن اصطلاحات دینی است. یک نوع معنویت غیر اسلامی است که قرار است موقتا نقش پرکردن این جای خالی را بازی کند.

در تاریخ نمونه‌ای از جامعه مطلقا ملحد وجود ندارد و همه جوامع به درجه‌ای مذهبی بوده‌اند. یعنی به نوعی آموزه‌ها و میراث پیامبران در اخلاق و فرهنگ و آداب آنان نهفته بود.

دنیای بدون دین، دنیایی کاملا متفاوت است. حتی اکنون و در اوج قدرت دولت‌های سکولار هم ما در دنیایی عاری از دین زندگی نمی‌کنیم، بلکه دین و میراث دینی همچنان حضور پررنگی در زندگی و سخنان و افکار ما دارد. دنیای بدون دین، دنیایی است با دولت‌های بسیاری قوی و مسلط، نزع اراده انسان، پوچ‌گرایی در سطح فردی، بربریت و بی‌رحمی در راه رسیدن به مقاصد در سطح دولت‌ها و کمپانی‌ها و له شدن ضعفا و ستایش قدرت، یعنی همان چیزی که نیچه آن را می‌ستود.

الحاد در نسخه نهایی خود ارزش خاصی برای انسان در برابر طبیعت قائل نیست. یکی از نمودهای این بی‌ارزشی انسان، بی‌ارزشی بدن انسان است. بی‌ارزش بودن بدن را می‌توانم با چند مثال از رفتار انسان سکولار و به ویژه تندروهای ضد دین روشن کنم: سقط جنین، معدوم ساختن اجساد پس از مرگ و استفاده تبلیغاتی از بدن زنان.

سقط جنین نماد بی‌ارزش بودن بدن انسان است. یک انسان حتی ده دقیقه پیش از تولد ارزشی ندارد و می‌توان آن را تکه تکه کرد و در سطل آشغال انداخت. بدن مردگان حرمت ندارد و می‌توان با آن کمپوست و کود ساخت. و بدن زن هم اگر باعث جذب مشتری و بالا رفتن فروش می‌شود می‌تواند به عنوان عنصر تبلیغاتی عمل کند. چیزی شبیه به لامپ نئون بر روی تابلو فروشگاه.

با این حال، این نگاه الحادی به بدن انسان هنوز با مقاومت جوامع روبروست. مثلا موضوع سقط جنین هنوز در ایالات متحده مورد پذیرش همه ایالت‌ها نیست یا در برخی کشورهای اروپایی با مخالفت بسیاری از مردم و احزاب روبروست. الحاد هنوز بر روی زمین دین نتوانسته به خوبی جای پایی برای خود ایجاد کند.

برای همین هنوز در بیشتر کشورهای جهان از جمله کشورهای سکولار، اجساد مردگان با احترام دفن می‌شود. هنوز عبارت Rest In Peace شایع است در حالی که این عبارت از نظر الحادی مردود است. از نظر آنان پس از مرگ آرامش معنایی ندارد بلکه عدم است. الحاد هنوز یک ایده منزوی است و نسخه بدون روتوش آن همچنان برای انسان‌ها ترسناک و غیر قابل پذیرش است.

چالش دیگر الحاد بی‌روتوش این است که باید با سردی تمام بگویی: هدفی در کار نیست. زندگی ذاتا هدفی ندارد. هر طور دوست داری زندگی کن ولی در پی معنا نباش. این دست جملات برای بسیاری از مردم بلکه برای اکثریت آنان ترسناک است. این همه رنج، این همه روزمرگی و خستگی، برای گذر عمر و پیر شدن و مرگ است؟ اگر قرار است همه‌اش به مرگ منتهی شود چرا همین الان تمامش نکنم؟ در حقیقت ایده خودکشی مبتنی بر همین نگاه است. شاید در این عالم دو چیز بیشترین سازگاری را با نگاه الحادی داشته باشند: الکل و دراگ، خودکشی. اولی انسان را موقتا از درک درد و پرسش معنا خلاص می‌کند و دومی او را از پرسش و چرخه پوچ زندگی‌ای که از نگاه او معنایی ندارد.

دینداری یک ایده اصیل است که نیازی به قرض گرفتن از دیگران ندارد و به پرسش‌هایش پاسخ مستقیم و درون دینی می‌دهد. در مقابل انسان هنوز و هیچ‌گاه با ایده بزک نشده الحاد کنار نخواهد آمد. ایده‌ای که شاید تا ابد در پس کلمات دیگران و لباسی که از آن خودش نیست پنهان بماند.

-ک. ابراهیمی

پروژه‌هایم | My Project

08 Dec, 12:22


✅️ عنوان: کینه و پینه | چرا غرب از ما متنفر است؟
🪶 نویسنده: کویستان ابراهیمی
📚 تهیه شده توسط: مای پروجکت

پروژه‌هایم | My Project

08 Dec, 12:21


📝 چکیده: این نفرت، یک نفرت محض و بی‌اثر نیست و آثار خود را به شکل‌های مختلف نشان داده است. از جنگ‌های خونین علیه کشورهای مسلمان تا دخالت‌های پی در پی در سرزمین‌های اسلامی و حمایت بی‌دریغ از رژیم‌هایی مانند رژیم صهیونیستی و تبلیغاتی که جوامع اسلامی را هدف قرار می‌دهد. همه این‌ها حاصل یک چیز است: نفرتی پیچیده و چند لایه. کینه‌ای که با کلماتی مانند مبارزه با افراط‌گرایی، حقوق زنان، تجددگرایی و مدرنیسم وصله پینه می‌شود. اما دلیل این نفرت چیست؟

پروژه‌هایم | My Project

06 Dec, 13:41


خدایا غروب‌هایی بر ویرانه‌ها دیدم و طلوع‌هایی بر آبادی مناره‌ها...

مارا تا طلوع و غروبی‌ دلنشین یاری کن، زیرا پیروزی و شکست، همه در دستان توست...

My project

01 Dec, 09:40


به یقین رسیده‌ام که علم انسان اندک است و برایم روشن شده که شناخت حقایق اشیا چیزی است که پروردگار زمین و آسمان برای خود نگه داشته است و آنچه عقل پس از پرواز اندیشه و اعتلای ذهنِ آماده به آن دست می‌یابد این است که این امر بس خطیر است و راه بسته، و با گام‌های عقل و اندیشه نمی‌توان به عزت ربوبیت دست یافت و با بال قیاس و نظر نمی‌توان به [فهم] کبریای الهی رسید.

- فخرالدین رازی

My project

25 Nov, 13:32


جامعه ما بیش از آنکه به سمت علوم تجربی برود دارد به سمت فلسفه می‌رود و این باعث می‌شود جامعه‌ای منفعل باشند و حتی اگر به سمت علم بروند این بیشتر حالت علم‌گرایی (Scientism) دارد تا علمی و کاربردی بودن. یعنی آنان از علوم تجربی هم فلسفه می‌سازند.

بُعد فلسفی آسان‌تر از علمی است که با داده سروکار دارد. بنابراین مردم آنچه راحت‌تر است را انتخاب می‌کنند. خواندن صرف آسان‌تر از پژوهش میدانی و آزمایشگاهی است.

حتی می‌بینیم که فارغ التحصیلان علوم مهندسی و پزشکی و... به فلسفه روی می‌آورند و حرف‌هایی که می‌زنند بیشتر شبیه فلسفه است تا علم، و به جای آنکه در حرفه خود به مردمشان خدمتی کنند به فعالیتی روی می‌آورند که نوعی واکنش فلسفی به علم است، نه آنکه خود علم باشد.

این محبوب بودن فلسفه یا فعالیت‌های فلسفه‌گونه دقیقا برعکس تاریخ علم است که نشان دهنده نبرد میان علم و فلسفه در دوران جدید است. فیلسوف انگلیسی، برنارد ویلیامز می‌گوید: «بیشتر کسانی که علیه فلسفه موضع می‌گیرند، دانشمندان هستند نه دینداران».

این امر نشان دهنده سطح اهمیت فلسفه در قبال دیگر علوم است. حتی علمای ما نیز به فراگیری فلسفه توصیه نکرده‌اند.

شاید یکی از دلایل این موضوع یعنی علاقه به فلسفه یا گفتگوها و نوشته‌های شبه فلسفی این باشد که علوم طبیعی نیازمند کارگاه و آزمایشگاه و امکانات عظیم و سرمایه‌گذاری هستند... از این رو کشورهای جهان سومی بیشتر به فلسفه روی می‌آورند چون از فراهم ساختن این امکانات به میزان کافی عاجز هستند. ولی فلسفه یک تلاش ذهنی است که با یک دفتر و یا کتابت رفع می‌شود و سرمایه‌گذاری چندانی نمی‌خواهد.

دلیل دیگرش احتمالا محبوبیت «اروپا» در وجدان مردم و روشنفکران کشورهای منطقه ما باشد. بسیاری از روشنفکران نخست ما تحت تاثیر فرانسه بودند و پس از آن رو به مدل روسی و کمونیستی آوردند که آن هم علی رغم ادعای علم، یک فلسفه بود. این باعث شد که سنت روشنفکری در منطقه ما رنگ و بوی اروپایی داشته باشد تا آمریکایی که بیشتر بر عمل‌گرایی و منفعت استوار است تا آنکه فلسفی و رمانتیک باشد. یا چنانکه گفته‌اند: آمریکا کمترین فیلسوفان را دارد.

آقای جیمز جینس فیزیکدان و اخترشناس انگلیسی برای فلسفه نقش «پیرو» قائل بود و معتقد بود که علوم طبیعی به کشف و اختراع می‌پردازد و فلسفه درباره آن نظر می‌دهد.

به گفته او: «فلسفه در هر دورانی به شکل افزوده به علم در آن دوران مرتبط است بنابراین هر تغییر بزرگی در علم به واکنش‌هایی در فلسفه خواهد انجامید». (1)

این بیان دیگر همان سخن مشهور است که فلسفه منتظر می‌ماند تا چیزی رخ دهد سپس درباره آن نظر دهد، یعنی دقیقا برعکس علم.

_ک. ابراهیمی
——————————
1- J. Jeans, Physics and philosophy, Cambridge, 1943, p. 2

My project

24 Nov, 12:35


⭐️ هوا و هوس و جلوگیری از فطرت
⭐️ سید قطب رحمه الله

📚-My Project

My project

20 Nov, 15:16


چون ابرِ هوای نفس میان دل و خورشید هدایت حائل شود، رهرو دچار حیرت گردد.

- امام ابن قیم رحمه الله
(الفوائد)

My project

20 Nov, 05:13


پرسش‌های کودکان همان چیزی است که فیلسوفان بر سرش می‌جنگند.

عایض الدوسری

My project

19 Nov, 12:28


🌠وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ


و رعد (و برق و همه قوای عالم غیب و شهود) و جمیع فرشتگان همه از بیم خدا به تسبیح و ستایش او مشغولند، و صاعقه‌ها را بر سر هر قومی بخواهد می‌فرستد، باز هم کافران در (قدرت) خدا جدل می‌کنند با آنکه او سخت انتقام است.


سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر

My project

19 Nov, 11:37


پیشرفت فناوری در جهان جدید بر انسان نیز اثر گذاشته و شاید بیشترین تاثیر متوجه شیفتگان تکنولوژی باشد. در مقابل گروهی دیگر در برابر این شیفتگی مقاومت می‌کنند و انسان را مالک فناوری می‌دانند نه برعکس و معتقدند به هیچ صورت نباید نقش محوری انسان در برابر ماشین عقب رانده شود. این نوشته کوتاه به مقایسه این دو تیپ پرداخته است: هومومتافیزیک در برابر هوموتکنولوژیک.

هومومتافیزیک
شخصی است که معتقد به غلبه امر غیر مادی بر ماده است.

هوموتکنولوژیک فردی است که فناوری دنیای مادی را فوق العاده قدرتمند می‌شناسد.

انسان مخلوقی ماورای طبیعی است که از ماده تشکیل شده است، دارای غرایز، نیازها و میل شدید به هستی است و این او را شبیه به بقیه جانداران می‌سازد، اما تنها موجود هستی است که توانایی «پرسش» را دارد و همین او را از سایر جانداران متمایز می‌کند.

یک حیوان معنای وجود خود را در هستی درک نمی‌کند، اما یک انسان می‌تواند با «سؤال کردن»، «تفکر» و «باور»، وضعیت خود را در جهان شناسایی و درک کند.

هوموتکنولوژیک موجودی جدا شده از متافیزیک است که با ترک واقعیت، مرتکب عمل گریز شده و برای خوشبختی به تجربه‌گرایی و تکنولوژی پناه می‌برد.

او خود را موجودی وابسته به فناوری می‌داند، در نتیجه در غیاب تجهیزات، خودش را ناقص می‌بیند. از نظر او فناوری است که به او قدرت داده و بلکه فناوری از این جهت بر او برتری دارد چون عامل قدرت اوست.

او در محیطی بزرگ شده که فناوری مطلقا تقدیس شده است. با داستان‌های علمی تخیلی و فیلم‌ها و انیمیشن‌هایی که تقدیر بشر را در فناوری خلاصه کرده‌اند. برای او فناوری از آلت دست بشر فراتر رفته و بشر آلت دست فناوری شده‌اند.

انسان متافیزیکی نمی‌تواند قدرت کسی را که از نظر درجه پایین‌تر از اوست، برتر از خود ببینید. او تنها خدا را از برتر از خود می‌داند، اما انسان هوموتکنولوژیست قدرت مخلوق را برتر از خود می‌بیند و همین ماهیت وجودی او را را به خطر می‌اندازد، زیرا ماده قادر به پاسخگویی و ارتقای شخص نیست، اما برعکس، او را به وضعیت پست‌تر از خود به عنوان یک ماشین کاهش می‌دهد؛ ماشینی که می‌توان از آن استفاده کرد و سپس از بین برد.

شخصیت هومومتافیزیک مخالف علم و فناوری نیست، اما بر خلاف هومو تکنولوژیک، او قادر است پیشرفت را در خدمت باورها و زندگی روزمره‌اش در آورد.

شخص هومومتافیزیک از هوموتکنولوژیک فراتر است چون او مقاوم است. او تعالیم اخلاقی خاص خود را دارد و با آن کرامت خود را بر روی زمین حفظ می‌کند.

اما هوموتکنولوژیک محدودتر است. او تنها به فناوری چشم دوخته و حاضر نیست به بعد معنوی خود پاسخ دهد و از پرسش‌های درونی خود گریزان است.

ستایش ماشین و فناوری به اندازه کافی ذهن ما و کودکان ما را پر کرده است و بلکه ما در محاصره سیستم‌های پیچیده و اینترنت و ماشین زندگی می‌کنیم. نگاه انسان جدید را باید بیشتر به سمت ماورای ماشین برد، جایی که انسان تنها در برابر پرسش‌های خود قرار دارد و ماشین حواسش را از اندیشیدن به آن پرت نمی‌کند. ماشین دستیار انسان است و باید در همان سطح باقی بماند. ماشین جای الاغ و اسب را گرفته است. آیا بشر در گذشته، برای الاغ و اسب نقش رهبری قائل بود؟ سطح و جایگاه ماشین و فناوری نیز باید همین باشد. یاری‌گر انسان نه رهبر او.

-ک. ابراهیمی

My project

15 Nov, 03:26


⭐️ محبت راستین
⭐️ سید قطب رحمه‌الله

My project

11 Nov, 15:07


حجم زیادی از پرسش ناباوران در معنای زندگی و معنای وجودی ما خلاصه می‌شود. پرسش‌هایی که اگر در عمق آن پیش‌روی کنیم به وجود خدا می‌رسیم.

به عنوان مثال: این سخن مشهور «ولادیمیر بیخین» که می‌گوید: «اگر چیزی در آغاز معنا نداشته باشد ما هم نمی‌توانیم برایش معنا بیاوریم.»

ما نیز در جواب این سخن می‌گوییم: ایشان به نکته خوبی اشاره کرده‌اند، چرا که ما این دنیا را بی‌معنا نمی‌دانیم و چیز بی‌معنا نمی‌تواند معنا پیدا کند، همانطور که چیز بی‌جان نمی‌تواند حیات دهد. آجرها تا به خانه تبدیل نشده‌اند نمی‌توانند به خودی خود معنایی بدهند.

بنابراین، اگر انسان نیز نتیجه انباشت موفقی از ماده باشد، نه مخلوق خدا، دیگر معنایی در زندگی او وجود نخواهد داشت. زندگی یک انسان را فقط کسی که به او زندگی بخشیده می‌تواند معنا دهد و معنای این دنیا را فقط در چهارچوب الهی می‌توان یافت و اصولا وجود معنا به نوعی دلیل بر وجود خداوند است.

اگر انسان در زندگی خود به وجود معنا برسد، به نوعی وجود خدا را نیز در زندگی خود احساس خواهد کرد. از این رو بسیاری از بی‌خداها به اهمیت و یا خطر پرسش‌های معناگرا مانند «چرا» و «معنای زندگی» پی‌برده‌اند. مثلا لاورنس کراوس جایی گفته است: «پرسش «چرا» به سوی خدا هدایت می‌کند».

اما نتیجه اجتناب از پرسش معنا به هدف روی گردانی از خداوند، کوری است. کوری عمدی به کوری ابدی منتهی می‌شود.

{وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى} [طه: ۱۲۴]

(و کسی‌ که از یاد من رویگردان شود، یقیناً زندگی سختی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا برمی‌انگیزیم).

والله أعلم.

-ک. ابراهیمی

My project

07 Nov, 20:35


چکیده: اگر اسلام را یک درخت بدانیم، ریشه‌ها و تنه، اصول این دین هستند و شاخه‌ها فروع آن و برگ‌ها، فرعِ فرع. گاه شبهه‌ای که ذهن یک جوان را مشغول می‌کند مربوط به شاخه یا حتی برگ‌‌های این درخت است، اما مشکل اینجاست که همین شبهه بر اثر بی‌صبری، باعث انکار تنه و ریشه این درخت می‌شود.

عنوان مقاله: از چاله به چاه
چرا نداشتن صبر در برابر شبهه خطرناک است؟

نویسنده: کویستان ابراهیمی
تهیه شده توسط: مای پروجکت

My project

06 Nov, 10:17


⭐️ قوم گریزان
⭐️ سید قطب رحمه‌الله

My project

01 Nov, 15:10


دین: داروینیسم
بنیانگذار: چارلز داروین
کتاب مقدس: منشأ گونه‌ها
طرفدار برتر: ریچارد داوکینز
تشریفات: توهین به مذهبی‌ها، دروغ گفتن در مورد فسیل‌های یافت شده، تکرار ده بار در روز «تکامل یک واقعیت است».
اماکن مذهبی: مجسمه داروین:)

My project

30 Oct, 05:57


بسیاری از کسانی که حق را رد می‌کنند سعی می‌کنند غرور خود را در پس وجود شبهات و عدم اقناع ادله به طرفداران حق پنهان کنند.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ولى [به] کافران [خطاب می‌شود:] مگر نه این بود كه در برابر آیات من كه بر شما عرضه مى‌شد، گردنکشى مى‌كردید و گروهی بزهکار بودید؟ و چون گفته می‌شد: وعده الله حق است و [در وقوع] قیامت هیچ تردیدی نیست، می‌گفتید: نمی‌دانیم قیامت چیست؛ [آن را] توهّمی بیش نمی‌دانیم و به یقین نرسیده‌ایم﴾ (جاثیه:۳۱-۳۲).

بنابراین، برای متقاعد کردن این افراد نیازی به تلاش نیست. فقط رساندن حقیقت به شما سپرده شده است و پذیرش آن به شما بستگی ندارد.

﴿و [ای مشرکان،] اگر شما [محمد را] دروغگو بدانید، [عجیب نیست.] به راستی که برخی از امت‌های پیش از شما [نیز، پیامبران الهی را] تکذیب کردند؛ و پیامبر وظیفه‌ای جز رساندن آشکار [وحی] ندارد﴾ (عنکبوت:۱۸).

و از اینکه مردم حقیقت را نمی‌پذیرند ناراحت نباشید.

﴿گویی می‌خواهی از [اندوهِ] اینکه [مشرکان] ایمان نمی‌آورند، خود را هلاک کنی﴾ (شعراء:۳).

﴿[ای پیامبر،] بی‌تردید، تو نمی‌توانی هر کس را دوست داشته باشی [به اجبار به راه راست] هدایت ‌کنی؛ بلکه الله است که هر کس را بخواهد هدایت می‌کند و او به [حال] راه‌یافتگان داناتر است‌﴾ (قصص:۵۶).

نگران رساندن وحی باشید و به خدا توکل کنید زیرا نتیجه با اوست.

این عباس رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «امت‌ها [در روز قیامت] بر من عرضه شدند، پس پیامبری را دیدم که گروهی کوچک با او بودند و پیامبری را که یک یا دو مرد با او بودند و پیامبری که هیچ‌کس با او نبود...» (مسلم: ۲۲۰).

این حدیث نشان می دهد که نتیجه به شخص بستگی ندارد، حتی اگر این شخص پیامبر باشد، زیرا پیامبرانی بوده‌اند که مطلقاً هیچ‌کس از آنها پیروی نکرده است.
از سوی دیگر، این حدیث بیانگر آن است که نیازی به تلاش برای زینت بخشیدن به حقیقت در نزد غیر مؤمنان با تحریف آن و تلطیف بخشی از معانی آن نیست؛ چنین واعظی با مجازات بزرگی مواجه خواهند شد.


﴿و اگر [ما] تو را ثابت‌قدم نمی‌کردیم، به راستی نزدیک بود اندکی به آنان متمایل شوی [و در آن‌چه که بر تو پیشنهاد داده‌اند و به‌خاطر اشتیاق زیاد بر ایمان آوردنشان با آن‌ها موافقت کنی]. در آن صورت، قطعاً چند برابر عذاب زندگی در دنیا و چند برابر عذاب مرگ در آخرت به تو می‌چشاندیم و آنگاه در برابر ما یاورى برای خویش نمى‌یافتى﴾ (اسراء:۷۴-۷۵).

کسی که در این آیات قرآن تأمل کند، هرگز دین را تحریف نخواهد کرد، زیرا اولاً نتیجه آن به دست خداست و ثانیاً از عذاب او به خاطر تهمت زدن به او می‌ترسد.

My project

My project

20 Oct, 19:17


غزه‌ی من، مرثیه‌ی مرگ من، شاید خانه‌ام ویران نباشد، شاید جاده‌های ما آباد باشد و شهرها... اما از رنگ رخساره جز متروکه‌ای نمانده، متروکه‌ای مانده از بمباران خوشه‌ای... آماده‌ی فرو ریختن.

غزه من، من مرده‌ام... مرده‌ای که رنج می‌کشد. یک سال است در حال مردن رنج می‌کشم... در انتظار فرو ریختن باقی مانده‌ی این متروکه رنج می‌کشم.

My project

20 Oct, 03:51


افسردگی فقط پیامد فشار خارجی نیست، بلکه ریشه در ساختار خودآگاهی انسان دارد و از دلایل مهم آن عدم ارتباط با وحی است. وقتی انسان از معنای عمیق وجود خود دور می‌شود، ناگزیر با پوچی مواجه می‌شود که آن را به عنوان درد و یا افسردگی و‌ رنج تجربه می‌کند. این پوچی نتیجه این واقعیت است که آگاهی ما دیگر نمی‌تواند هماهنگی بین درون و بیرون را حفظ کند.

یکی از عوامل افسردگی اختلاف آرزوهای ما و محدودیت‌های این دنیاست. در این تضاد، شخص ثبات خود را از دست می‌دهد، بنابراین در جستجوی حقیقت مطلق با واقعیت مادی برخورد می‌کند و بدین منوال از تنش و ناپایداری درونی که راه رسیدن به غایت و هدف اصلی را بر آگاهی آدمی می‌بندد، افسردگی متولد می‌شود.

دلبستگی و‌ وابستگی دنیایی تله‌ای است که سیستم‌ها برای ما می‌چیند. هر چه بیشتر به چیزهای زمینی و اشیای موقتی دلبسته باشیم، در برابر رنج آسیب‌پذیرتر می‌شویم، زیرا دلبستگی‌ها مبتنی بر چیزهای موقتی هستند و هنگامی که فرو می‌ریزند، فرد در خلأ رها می‌شود و در نتیجه به افسردگی دچار می‌شود.

حتی آزمایش‌های ضروری برای شخص ناباور به عنوان یک تهدید تلقی می‌شود. چون شخص ناباور در مواجهه با تغییرِ به وجود آمده آمادگی لازم و همچنان آگاهی کافی را برای انطباق با شرایط جدید ندارد. این چالشی است که همه را فرا می‌گیرد و در این شرایط اسلام مسلمانان را به صبر و نماز امر می‌کند ولی برای راحت‌طلبان و دنیاخواهان آزمایش‌ها و تغییرات بد زندگی پیامدی جز افسردگی و پوچی به‌همراه ندارد .

اما آزمایش‌ها وسختی‌ها در نهایت راهی برای افزایش آگاهی انسان است و یک نشان است که روتین زندگی ما نیاز به بازسازی دارد تا به فطرت اولیه خود بازگردد. درد ابزار بیداری است که ما را مجبور می‌کند از توهمات فراتر برویم و همچنین نقطه تماس جدیدی با حقیقت متافیزیکی پیدا کنیم و به جای رسیدن به پوچی دیدگاه خود را نسبت به زندگی افزایش دهیم و از اوامر خداوندی که دوری از او افسردگی و در نهایت پوچی است، فرمانبرداری کنیم.

My project

19 Oct, 04:15


عنوان مقاله: ماده‌گرایی و افسردگی
نویسنده: یوسف عمر یوسف
ترجمه: مای پروجکت

My project

15 Oct, 20:40


﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٖ كَفُورٍ﴾

الله از کسانی ‌که ایمان آورده‌اند قطعاً [در برابر دشمنانشان] دفاع می‌کند. بی‌تردید، الله هیچ خیانتکارِ ناسپاسی را دوست ندارد.

My project

15 Oct, 18:47


غروب آفتاب بر فراز ویرانه‌های غزه...

خدایا خرابه‌های شهرهای زیبای‌ما را که خاکش با خون شریف شهدایمان سیراب شده است، سبب بیداری امت‌ِما و احیای قدرت و شکوه آن قرار ده!

My project

13 Oct, 21:00


اورول از کسانی می‌ترسید که ما را از اطلاعات محروم کنند. هاکسلی از کسانی می‌ترسید که آنقدر منبع به ما بدهند که به افرادی منفعل تبدیل شویم. اورول می‌ترسید که حقیقت از ما پنهان بماند. هاکسلی می‌ترسید که حقیقت در اقیانوسی از دیگر حقایق کوچک و فاقد ‌اهمیت غرق شود. 

هاکسلی افزود: «در سال 1984، مردم با ایجاد درد کنترل می‌شدند. در دنیای جدید، آنها با در دسترس بودن لذت کنترل می‌شوند».

به طور خلاصه، اورول از این می‌ترسید که آنچه ما از آن متنفریم، ما را نابود کند. هاکسلی می‌ترسید چیزی که دوستش داریم ما را نابود کند».

📚- نیل پستمن (سرگرمی تا سر حد مرگ)

My project

11 Oct, 13:05


متن‌ها به محض تولد یتیم می‌شوند. کمتر کسی می‌پرسد: پدر - یا مادر - این نوشته کیست؟

My project

11 Oct, 13:04


⭐️ عقل ما را از وحی بی‌نیاز نمی‌کند.
⭐️ سید قطب رحمه الله

My project

09 Oct, 17:42


چند سال یا حتی چند ماه پیش، این زن جوان نماد یک جنبش زیست محیطی در غرب و همچنین در آلمان بود. او به‌دلیل فعالیت‌هایش الگوی جوانان محسوب می‌شد. به خاطر او، کودکان و جوانان در آلمان حتی در صورت شرکت در تظاهرات زیست محیطی در روزهای جمعه اجازه داشتند مدرسه را ترک کنند. می‌توان ادعا کرد که به دلیل او، حتی تحصیل اجباری در آلمان، به اصطلاح، به حالت تعلیق درآمد.

حالا وقتی او یک فعال طرفدار فلسطین است و بی‌عدالتی صهیونیست‌ها را محکوم می‌کند، ناگهان خطرناک می‌شود، و یهودی ستیز.

بار دیگر این خانم تغییر چهره برق آسای رژیم آلمان را آشکار کرد.

محبوبیت چهره‌ها زیر سایه #لیبرالیسم همین است که می‌بینید:)

My project

09 Oct, 13:08


«مسیر واقعی همیشه با سختی‌ها و آزمایش‌ها آغاز می‌شود. سپس بعد یک دوره صبوری و توکل بر خدا به دنبال آن آرامش و هدایت و پیروزی فرامی‌رسد».

 - ابن قیم رحمه الله

My project

08 Oct, 15:22


واعظ بیرونی و واعظ درونی؛ چرا در برابر پند و اندرز مقاوم می‌شویم؟

My project

07 Oct, 15:47


حمزه تزورتزس وضعیت کنونی بسیاری از مسلمانان را این گونه تعریف می‌کند: «دیابت معنوی». آنها به سخنرانی‌ها گوش می‌دهند، در کنفرانس‌های دینی شرکت می‌کنند، الهام می‌گیرند و نتیجه مطلوب را از سخنرانی می‌گیرند، شبیه «یک دوز انسولین»، اما دوازده ساعت بعد همان شخص است و چیزی در او تغییر نکرده است.

یا بهتر است این‌گونه بگوییم؛ تغییر کرده اما برای دفعه بعد، برای نتیجه بهتر باید این «دوز انسولین» کمی بالاتر باشد. همه سخنان قبلی تا حد کلیشه‌ای فرسوده و ملال‌آور شده است.

بنابراین انسان به مروز زمان بر اثر چرخه تکرار دوباره این حقایق ساده توانایی درک عمیق آن را از دست می‌دهد.

پ. ن
البته منظور تکرار بدون نوآوری حقایق ساده است. گوینده باید هر بار حقایق را به روش‌های جدید و از زاویه‌هایی دیگر مطرح کند تا شنونده دچار چرخه تکرار پی در پی نشود. با این حال برخی از حقایق و نصایح تکرارپذیر هستند. بخشی دیگر از این «دیابت» به علت کم تحرکی شنونده است. حقایق دینی (علم) وظایفی را بر عهده ما می‌گذارد. اما بی‌عملی و صرفا شنیدن، پند و وعظ دینی را به جایگاه یک تفریح معنوی تنزل می‌دهد و چون فرد تغییری در خود نمی‌بیند دچار ملال می‌شود و نیازمند واعظی ماهرتر و پندی پیچیده‌تر می‌شود.

My project

07 Oct, 08:49


و با چشمان خود برگی از تاریخ شکوهمند مسلمانان را ورق زدیم…

غزه! ویرانیِ خانه‌های تو
کرختی و کم‌تحرکی مسلمانان بود
که به شکل آوار
بر سر کودکان تو فرو ریخت…

تو از شکوه تاریخ آمده‌ای
تو تبر خلیل بودی
فرو آمدی بر بت‌های درون

تبری
بردوش سازمان‌ها
و مردگانی که
ابراز نگرانی می‌کنند

#هفت_اکتبر
ک.ابراهیمی

My project

06 Oct, 21:38


سوره: قلم
قاری: شریف مصطفی

My project

06 Oct, 14:27


همان گناهانی که به یاد داریم برای نابود ساختن آخرتمان کافی‌ست چه رسد به گناهانی که انجام دادیم و فراموش کردیم:

﴿يَوۡمَ يَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِيعٗا فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوٓاْۚ أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ﴾

(روزی‌ که الله همۀ آنها را [از گور] برمی‌انگیزد، سپس آنها را از آنچه کرده‌اند باخبر می‌سازد؛ [همان اعمالی که] الله حساب آن را نگه داشته، اما آنها فراموشش کرده‌اند؛ و الله بر همه چیز، گواه [و ناظر] است.)

_ابراهیم سکران

My project

05 Oct, 09:10


میراث اصل برای نسل

مثال‌ها در طبیعت و در زندگی پرشمارند، آنقدر که انسان گمان می‌کند این‌ها برای رام شدن معناست، تا معانی ما شکلی درست و به‌جا بگیرند.

به عنوان مثال؛ تصویری که می‌بینید یک تکنیک ژاپنی به نام «دایسوگی» است. ژاپنی‌ها ۷۰۰ سال است که بدون قطع درختان چوب تولید می‌کنند. در قرن چهاردهم، تکنیک خارق العاده دایسوگی در ژاپن ابداع شد. در واقع، دایسوگی تضمین کننده نسل‌ درخت‌های آینده است.

آنچه در این تکنیک می‌تواند مثال معنای ما باشد، حفظ اصل برای نسل بعد است. ما بعضی وقت‌ها چنان به روز جاری فکر می‌کنیم که فراموش می‌کنیم اصول ما باید برای فردا بماند یا به اصطلاح مایه‌خور نشویم. ایمان و باور،سرمایه ماست. میراث اصل مقدم بر میراث مالی است. نباید اصل را فدای منافع کوتاه مدت شخصی خود و دیگران کرد.

آدم‌هایی را دیده‌اید که از ایمان خود کم کم عقب نشینی می‌کنند تا منافع دنیایی خود را بیشتر تامین کنند؟ آنان اصل را فدای منفعت زودگذر روز خود می‌کنند.

یا والدینی که توانایی مقابله با بهانه و نق زدن فرزندان خود را ندارند و روز به روز از ایمان خود و اصل خود عقب نشینی می‌کنند. گویا تنها میراثی که باید برای فرزندان‌شان بجای ‌بگذارند فقط میراث مالی است و دیگر نقشی در تربیت آنان و مسئولیتی در قبال نسل‌های بعدی ندارند. من نمی‌گویم که میراث مالی برای بچه ‌های خود به‌جای نگذارید اما به‌جای گذاشتن میراث اصل مقدم بر هر میراث مالی دیگر است.

اجازه ‌ندهید کودکانتان تعیین کننده اصول و اساس شما باشند. داستان زندگی و اصول آن را به روش خودتان به کودکانتان یاد دهید. این شمایید که باید از خود میراثی نیکو به‌جا بگذارید. شاخه و ساقه و ریشه شما ضامن رشد آنان است. برای رشد کودک، خود را حذف نکنید. اصل خود را باقی بگذارید.

ک. ابراهیمی

My project

28 Sep, 22:21


صالح بن عبدالکریم عابد می‌گوید: فضیل بن عیاض رحمه الله از ما پرسید: چرا بهشت زیباست؟

سپس خود در پاسخ گفت: چون سقف آن عرش پروردگار رحمان است.

(ابن أبی الدنیا، صفة الجنة: ۱۷)

My project

28 Sep, 09:13


ایمان موهبتی است که حق تعالی از روی لطف و مرحمت خود به خلقش ارزانی داشته. تجلی این ایمان و فضایلی که از آن ناشی می‌شود بزرگترین موهبت الهی است که مردم از آن برخوردار می‌شوند.

این ایمان شبیه ظرفی است که روح انسان را در خود نگه داشته و در برابر فسق محافظت می‌کند. این ظرف تحت تأثیر گناهان از بین می‌رود و انسان رحمت‌های الهی را از دست می‌دهد و در برابر بیماری‌های روحی آسیب‌پذیر می‌شود. تنها با توبه می‌توان شکاف‌های ناشی از آن را وصله کرد.

توبه حتی این ظرف از پیش شکسته را زیباتر و محکمتر از قبل می‌کند. چیزی شبیه به هنر ژاپنی «کینتسوگی». در فرایند کینتسوگی یا «اتصال با طلا» ظروف سفالی با ماده‌ای حاوی پودر طلا و هنرمندی خاصی به هم متصل می‌شوند. نتیجهٔ این هنر چنان زیباست که این ظروف حتی از کوزه‌های نشکسته گران‌تر و خواستنی‌تر می‌شوند.

توبه به درگاه خداوند بهترین خوداندیشی و روش محاسبه نفس است. انسان با انجام توبه به اشتباهات و کاستی‌های خود اعتراف می‌کند و از این رو کاری شجاعانه را انجام می‌دهد و دارای قدرتی می‌شود که بر خلاف دستور کار «مدرن» خودپرستی انسان است. برای انسان خودپرست، وجود او مقدم بر ماهیتش است. او ماهیت خودش را تعیین می‌کند و اگر گناهی را دوست بدارد همان را بخشی از «خود» می‌داند. اینگونه دیگر توبه‌ای در کار نیست و قرار نیست شما از یک «اشتباه» برگردید. انسان خودخواه اشتباهش را دوست دارد. تفاوت مومن این است که توبه را دوست دارد و این توبه حتی اشتباه را تبدیل به نقطه قوت می‌کند.

انسان با انجام توبه، توحید و حاکمیت مطلق الله و دستوراتش را بر خواست خود تأیید می‌کند. و این بدون شک داروی فوق العاده‌ای برای روح و مبارزه‌ای برای تغییر است. انسانی که به نام «فردیت» حتی اشتباهات خودش را مقدس کرده راه هر تغییری را بر خود بسته است.

_ک. ابراهیمی