شعر های مولانا @mollanajan Channel on Telegram

شعر های مولانا

@mollanajan


ملتِ عشق از همه دین ها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
کانال واتساپ: 👇 https://whatsapp.com/channel/0029VaDs9ArBA1f6Xnde0p1D

شعر های مولانا (Persian)

شعر های مولانا یک کانال تلگرامی است که به منظور به اشتراک گذاری شعرها و آثار مولوی، یا به عبارتی دیگر، جلال الدین محمد بلخی، معروف به مولانا می باشد. مولانا یکی از بزرگترین شاعران و عارفان ایرانی است که آثارش به زبان فارسی نوشته شده و در فلسفه و عرفان اسلامی شناخته شده است. او با شعرهای خود از عشق، خدا، و زندگی واقعی صحبت می کند و از طریق اشعارش سعی در ارتقاء و روشنی بخشیدن به ذهن و قلب خوانندگان دارد. این کانال یک فضای مناسب برای علاقمندان به ادبیات فارسی و عرفان اسلامی است تا در میان همدیگر شعرهای زیبا و الهام بخش مولانا را به اشتراک بگذارند. ما در این کانال تلاش می کنیم تا بهترین شعرها و ارسالات مربوط به مولانا را با شما به اشتراک بگذاریم تا شما نیز از زیبایی های شعر و ادبیات پر ارزش این شاعر عظیم لذت ببرید. اگر علاقه‌مند به شعر و ادبیات ایران هستید، حتما به ما بپیوندید و با شعر های مولانا و زیبایی های زبان فارسی آشنا شوید.

شعر های مولانا

18 Nov, 14:30


//🌹🌹❤️🌹🌹//


کاظم بهمنی میگه!

کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم
بیش از این‌ها از دعای خود توقع داشتم

بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد
زرد می‌شد مطمئناً کاج اگر می‌کاشتم

آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد
چند گامی سوی تو بی‌سر قدم برداشتم

ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده
کاش از آن اول تو را کوچک نمی‌پنداشتم

آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه‌ام
داشت می‌آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم.....

شعر های مولانا

18 Nov, 14:30


کنج آغوش تو گیتار به رقص آمده است
کلبه ی ساکتم انگار به رقص آمده است

می‌خورد بوسه ی باران به لب پنجره ام
ناودان در شب ِدیدار به رقص آمده است

با قدم های خوش آهنگ تو از اوّل شب
"سبزه میدان" سرِ بازار به رقص آمده است

لطف کن اینهمه آویشن و بابونه نخر
دیدم از بوی تو عطّار به رقص آمده است

عطری از دامن گلدار تو پیچیده به شهر
که ته ی باغ، سپیدار به رقص آمده است

باز از خنده ی تو شیخ شکایت دارد
مسجدش با در و ديوار به رقص آمده است

ساعت مرگ کنارت به عقب افتاده!
زندگی با تب تکرار به رقص آمده است

الکل چشم تو گیرایی خاصی دارد
مست شد واژه و خودکار به رقص آمده است

#محمد_علی_نیکومنش

شعر های مولانا

18 Nov, 14:30


گفتی بمیر! این‌که تقاضای کوچکی‌ست
دنیا برای بودنِ ما جای کوچکی‌ست

از این‌طرف به آن‌طرف‌ِ تُنگ می‌گریخت
ماهی به گریه گفت: «چه دریای کوچکی‌ست!»

در خواب‌های کودکی‌ام قصر داشتم
حالا ببین که «قصر» چه رؤیای کوچکی‌ست

ای عشق! ای بزرگ‌ترین آرزویِ من
فردای من بدون تو فردای کوچکی‌ست

اندوهگین نمی‌شوم از رفتنت، برو
می‌بینمت دوباره! که دنیای کوچکی‌ست

شعر های مولانا

18 Nov, 14:30


میان خواب و بیداری شبی دیدم خیال او
از آن شب واله و حیران نه در خوابم، نه بیدارم

شعر های مولانا

18 Nov, 14:30


بیا بشکن سکوتِ هر شبِ این جامِ خالی را
بگیر از مستیِ مفرط ، غم و آشفته حـالی را

توانم نیست در این بی هوای بی نفس ماندن
نجاتم ده ، فرو پاشیدن از هر احتمالی را

مرا با روشنی ها آشتی ده ، تار و تاریکم
بشوُی از ذهن مسمومم تعابیر خیالی را

بزن شانه به روی گرد و غمهای پشیمانی
بنوشانم شروع و ، طعمِ هر کارِ حلالی را

به روی شانه ات بنشان مرا بالاتر از خود گیر
برایم باز کن مفهومِ هر فهم و کمالی را

بده صیقل وجودم را،بگیر از سینه زنگارم
بسوزان عنصرم را ، تا دهد ترکیب آلی را

هرس کن شاخ و برگ خشک و پوشالیِ افکارم
برویان ، بارور کن دسته های سبز شالی را

فرو ریزم بهم از نو بساز احساس و طبعم را
ردیفم کن دوباره ، تا بگیرم دست و بالی را

من از هفتاد و دو دیوِ سلیمان دیده ام اعجاز
بمیران و ، دوباره زنده کن این لا ابالی را

نه شورِ شور باشیم و نه کلا بی نمک ای دوست
میانه طی کنیم ، رفتار و راهی اعتدالی را





‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎

شعر های مولانا

18 Nov, 14:30


یاد تو، حس قشنگی‌ست،
که در دل دارم
چه تو باشی، چه نباشی،
نگهش می‌دارم …

شعر های مولانا

18 Nov, 14:30


ای رفته ز دل، راست بگو! بهر چه امشب
با خاطره‌ها آمده‌ای باز به سویم؟

شعر های مولانا

16 Nov, 16:24


▫️


ای آنکه همیشه جور،  کارت باشد
آوردن عاشقان شعارت باشد

این دیده که بی روی تو خون می گرید
تا چند به راه انتظارت باشد؟!


#طبیب_اصفهانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰ 📓 ✰┅═─

شعر های مولانا

16 Nov, 16:24


▫️


معشوق، مرا گفت نشین بر در من
مگذار درون آنکه ندارد سر من

آنکس که مرا خواهد گو: بیخود باش
این، درخور کس نیست مگر در خور من


#عین_القضات_همدانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰ 📓 ✰┅═─

شعر های مولانا

16 Nov, 16:24


▫️


ای که دلداری اگر جانِ مَنَت می‌باید
چاره‌ای نیست در این مسئله، اِلا تسلیم

عشقبازی نه طریق حکما بود، ولی
چشم بیمار تو دل می‌بَرد از دست حکیم


#سعدی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰ 📓 ✰┅═─

شعر های مولانا

16 Nov, 16:24


▫️


ای دل گر ازین حدیث آگاهی تو
زین تفرقهٔ خویش چه میخواهی تو

یک لحظه که از حضور غایب مانی
آن لحظه بدانکه مشرک راهی تو


#مـولانـا

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰ 📓 ✰┅═─

شعر های مولانا

16 Nov, 14:29


میان خواب و بیداری شبی دیدم خیال او
از آن شب واله و حیران نه در خوابم، نه بیدارم

شعر های مولانا

16 Nov, 14:29


بیا بشکن سکوتِ هر شبِ این جامِ خالی را
بگیر از مستیِ مفرط ، غم و آشفته حـالی را

توانم نیست در این بی هوای بی نفس ماندن
نجاتم ده ، فرو پاشیدن از هر احتمالی را

مرا با روشنی ها آشتی ده ، تار و تاریکم
بشوُی از ذهن مسمومم تعابیر خیالی را

بزن شانه به روی گرد و غمهای پشیمانی
بنوشانم شروع و ، طعمِ هر کارِ حلالی را

به روی شانه ات بنشان مرا بالاتر از خود گیر
برایم باز کن مفهومِ هر فهم و کمالی را

بده صیقل وجودم را،بگیر از سینه زنگارم
بسوزان عنصرم را ، تا دهد ترکیب آلی را

هرس کن شاخ و برگ خشک و پوشالیِ افکارم
برویان ، بارور کن دسته های سبز شالی را

فرو ریزم بهم از نو بساز احساس و طبعم را
ردیفم کن دوباره ، تا بگیرم دست و بالی را

من از هفتاد و دو دیوِ سلیمان دیده ام اعجاز
بمیران و ، دوباره زنده کن این لا ابالی را

نه شورِ شور باشیم و نه کلا بی نمک ای دوست
میانه طی کنیم ، رفتار و راهی اعتدالی را





‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎

شعر های مولانا

16 Nov, 14:29


یاد تو، حس قشنگی‌ست،
که در دل دارم
چه تو باشی، چه نباشی،
نگهش می‌دارم …

شعر های مولانا

16 Nov, 14:29


💞 #شعر 💞




آدمـی گاهی  درون غصـه پنـهـان می شــود
در هوای بی کسی ها خیس بـاران می شود

در سـرای تیـره  بختی بـا هـزاران درد و غم
فصل پاییز و بهـارش چون زمستان میشود

گـر گـرفـتــار نـگاری خـوش قد و بـالا شـود
در فراقـش خانـه ی دل عـین زندان میشود

خیـره می گردد به چشمان سیاه و دلکشش
در قـفـای نرگس مستش پریشان  می شـود

می سپارد دل بـه دریای جنـون  دیوانـه وار
زورق بشکسته اش در گیر طوفان می شود

گرچه او دارد به دل داغی ز هجرانـش، ولی
عاقبـت این زخمـهای کهـنه  درمان می شود

می زنـد دل را بـه دریـا بـا گدار و بی گــدار
همدم  صـد نـاله ی نی در نـیسـتان میشـود

می نـشـیند در مسـیـر بـوی عـطـر زلـف یـار
دیـده از شـوق وصـالش غـرق باران میشود

بغض دیرینی گلویش می فشارد روز وشب
رفـته رفـته درد بی  مهری  نمایان می شود

شعر های مولانا

16 Nov, 13:59


👑 #شعر 👑




ـ ‍ ‍ دل من عــــــاشق زارست ،ڪمی راه بیا
نفس ات بـــــوی بهارست، ڪمی راه بیا

زندگی بی تو برایم غم دل خوردن و بس
سر من بی تو به دار است ، ڪمی راه بیا

چه جهانی،چه زمانی،همه اش دلهره است
خنده ات عشق و قرار است ڪمی راه بیا

تو عزیزی، تو طبیبی ، تو سراسر عشقی
قلب من بی تو دچار است ڪمی راه بیا

همه عمرم شده پاسوز دو چشمت گل من
ناز ڪردن به چه ڪار است؟کمی راه بیا

شده زندان همه ی دار و نـــــدارم بی تو
دل مـن فڪر فـــرار است ڪمی راه بیا

چــه ڪنم از غم تـــو راهی میخانه شدم
تو گلی، قهر تــو خار است، ڪمی راه بیا

خوش بحالش که ندید است نگاهت هرگز
برق چشمان تــــــو نار است ڪمی راه بیا

دگـــــرم نیست دلی تــــا ڪه به دریا بزنم
زدنش بی تـــــــو قمار است ڪمی راه بیا

نڪند حــــــــرف رقیبان شنوی،دور شوی
حـرفشان ڪینه ی مــار است کمی راه بیا


#محمد_دری_صفت

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍

شعر های مولانا

16 Nov, 02:13


▫️


دميد صبح تجلي به جان شتاب کنيد
ز سردسير جهان رو به آفتاب کنيد

درين محل که گشوده است صبح دفتر فيض
ستاره اي ز براي خود انتخاب کنيد

کنون که زر به سپر بخش مي کند خورشيد
چه لازم است نظر را سيه به خواب کنيد


#صائب_تبریزی
#صـبح_بخیـر 👌🍂

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰ 📓 ✰┅═─

5,393

subscribers

3,385

photos

171

videos