•میم_اچ‌دی‌ان• @mim_hdn Channel on Telegram

•میم_اچ‌دی‌ان•

@mim_hdn


•در این دو‌رنگی روزگار فقط نوشتن اُمیدِبَقا می‌دهد مَرا!
•دانشجویِ طِب در گوشه‌ای از”طهرانِ بزرگ”

🏷️میم_اِچ‌دی‌اِن

میم_اچ‌دی‌ان (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرام میم_اچ‌دی‌ان! این کانال توسط یک دانشجوی طب در گوشه‌ای از شهر تهران بزرگ اداره می‌شود. در این دوران رنگی از زندگی، نوشتن تنها امید و بازمانده من است. اگر علاقه‌مند به مطالب متنوع و جذاب هستید، این کانال یک انتخاب عالی برای شماست. با مطالعه نوشته‌ها و دیدگاه‌های من درباره زندگی و آموزش، می‌توانید به دنیای منحصر به فرد کانال میم_اچ‌دی‌ان پیوسته و از تجربیات من بهره‌مند شوید. منتظر حضور شما در این کانال فوق‌العاده هستیم! 🏷️

•میم_اچ‌دی‌ان•

22 Nov, 17:00


- به‌م می‌گوید: «کاش هیچ‌وقت بین‌مان شکراب نشود و همین‌گونه پیش برویم.» این‌را در زندگی‌ام زیاد شنیده‌ام، اما در برابر لحن‌ی که داشت کنجکاو شدم و جویای چرایی‌اش شدم. ادامه داد: «تو یک چیزی داری که نمی‌دانم چه‌گونه و چه‌طور بگویم اما این چیز نمی‌گذارد آدم احساس ناامنی ‌کند، حقیقت‌ی را اگر میخ‌کوب به صورت‌م هم کنی باز هم می‌دانم خیر و صلاح‌م را می‌خواهی و می‌دانم که اهل دروغ و آن حُقه‌بازهای روزگار نیستی، کاش تمام نشوی.» نفهمیدم کامل منظورش را، اما اِن‌گار یک‌چیزی هست!

•میم_اچ‌دی‌ان•

21 Nov, 13:14


جانانم.
هنوز باران بى‌وقفه مى‌بارد؛ گويى
زخمِ ابر هم سانِ زخمِ تو عميق است.

•میم_اچ‌دی‌ان•

19 Nov, 19:59



- آدمی است دیگر، به غلط هم دل‌تنگ می‌شود.

•میم_اچ‌دی‌ان•

19 Nov, 13:39


- رفاقت با درس‌خوان‌ها آنجا که رفیق‌م تک علوم‌پایه می‌شود و به‌م می‌گوید: درس نخوانده‌ام و به این سبب تو هم نصیحت‌ می‌کنم: دوران علوم‌پایه درس خواندن را جدی نگیر و بگذار دوران بعدش و از جوان‌ی و این سال‌های متمادین زندگی لذت کافی را ببر، این تا جایی صدق می‌کند که خود به‌دردنخورش ندانم چه کرده، نتایج علوم‌پایه امسال آمده و تک‌رقم‌ی شده و الآن هم من و چندی دیگر مهمان‌ش بودیم و بعد از تبریک و میل‌افتخاری به‌ش می‌گویم: پس درس‌ نخوانم هاع؟

•میم_اچ‌دی‌ان•

18 Nov, 15:32


- زمانه بر همه‌چیز کم نشانِ‌عکس انداخته بود، بر مرد و جوان‌مردی هم نگاه انداخته، اوضاع بس خراب و داغان است! جای حمیت و غیرت و مردان‌گی شده «گروه‌خونی+OB»! حمیت را تعریف کرده‌اند: مردسالاری و سیاه‌اندیشی، نمی‌دانم کجای راه را اشتباه آمده‌ایم که باید این‌ها را این‌گونه معنا کنیم و حق را به این‌ها بدهیم که بله فکرمان بالغ بر قدتان نیست! از آن‌طرف غیرت را معنا کرده‌اند: هوش‌اجتماعی ضعیف و قفل‌زدگی، دیگر نمی‌دانستیم که اجتماع این‌گونه است وگرنه ترجیح می‌دادیم همان خانه بمانیم، تا این روشن‌فکری‌ها بر یک پایه استوار بماند و شما هم مبادا عقاید‌‌های‌تان بخاطر ما تاریک‌اندیشان نرم شود. از آن‌طرف‌تر هم مردانگی شده: تستسترون نیم‌صد نانو‌گرمی! اصلاً نکند لغت‌نامه دِه‌خدا هم به‌روز و عکس‌منش شده و ما خبر نداریم؟ اگر که این است بگویید شاید ما هم مثل‌تان روشن‌فکر و بالغ‌اندیش شدیم.

•میم_اچ‌دی‌ان•

17 Nov, 17:16


- در زندگی‌ام با هرچه کنار آمده باشم با آدم دروغ‌گو و ریا‌کار و دو‌وجه کنار نیامدم. نمی‌دانم بر یک‌مرز بودن و یک‌کفه نشستن مگر چه‌قدر سخت و طاقت‌فرسا است که نباید باهای‌ش کنار آمد! اصلاً ته دروغ چه دارد که باید خود را درگیرش کرد؟ باشد زندگی دروغ‌ است، تویِ روشن‌فکر و خودنما چرا دروغ می‌گویی؟ بارِزندگی کج است تو چرا صراط‌ت صاف نیست؟ یا ریا هم داشته‌ باشی باید تا کی این‌وآن را ته کوچه علی چپ‌ت بگیری؟ یا این بازی‌های دو وجهی‌ چیست که تکلیف‌ت را با خودت مشخص نمی‌کنی و بازی در می‌آوری؟ در این غم‌شده‌ی سخت که از همه‌چیز اندکی باقی می‌ماند؛ کاش اندکی صداقت و یک‌رنگی هم جا گُذاشته شود.

•میم_اچ‌دی‌ان•

13 Nov, 20:19



- من، شما، این موزیک و چاشنی دل‌تنگی برای همان معشوق «چاۆ جۆوآن» که جان‌مان لایِ پیراهن‌ش گیر کرد و توجیه‌ و دلیل‌ی نبود بر بی‌زیرایی‌اش!

•میم_اچ‌دی‌ان•

13 Nov, 16:58


- اِی‌باران از غمـم آگاهی!

•میم_اچ‌دی‌ان•

13 Nov, 10:16


- به بهانه‌ی قتل ناجوانمردانه‌ی پزشک متخصص و لجن‌پراکنی عده‌ای از هموطنان

شما هیچ‌وقت به حسن یزدانی حسادت کرده‌اید که چرا او توانسته کشتی‌گیر شود و طلای المپیک بگیرد و شما نتوانسته‌اید؟ خب می‌گویید یزدانی استعداد داشته و در محیط کشتی‌گیرخیز جویبار بوده و تلاش کرده و قهرمان شده‌. تا حالا شده به سعید معروف حسادت کنید؟! می‌گویید قدوبالایی داشته و شرایط‌ش مهیا بوده و تلاش کرده و وارد والیبال شده و به تیم ملی رسیده‌. رتبه‌ی برتر کنکور و پزشکی هم همین است دیگر. در یک رقابت به‌مراتب سنگین‌تر و سخت‌تر از رقابت برای تصاحب پیراهن تیم ملی، توانسته جزء چند صدنفر بشود. پول خوب داشته، شرایط خوب داشته، هوش زیاد هم داشته، تلاش زیاد هم کرده، مستعد هم بوده و رتبه‌ی خوب کنکور شده. در این یک مورد چرا می‌سوزید پس؟! دلیلش یک چیز است دوستان. شما زورتان نمی‌گیرد کسی از شما قدبلندتر باشد، چون می‌دانید که زرافه هم بلند است، زورتان نمی‌گیرد کسی هیکل گنده‌تری داشته باشد چون می‌دانید گاو هم هیکلش درشت است. اما هوش و سواد و علم، تنها شاخصه‌ای است که خاص انسان است و شما جیگرتان می‌سوزد از این‌که می‌بینید بعضی‌ها از شما باهوش‌تر و باسوادترند، نه یک ذره، که خیلی زیاد. این جفتک‌پرانی‌ها برای رتبه‌برترهای کنکور و المپیادی‌ها هم غالبش از این‌جا شکل می‌گیرد.

به‌دردنخور به فوتبالیست مفت‌خور تیم‌ملی حسادت نمی‌کند، به بازیگر بی‌هنر و بی‌چیز سینما حسادت نمی‌کند، به بلاگر اینستاگرامی که با چرخاندن دم‌ودستگاهش و نشان‌دادن ممیز‌هایش درآمد میلیاردی دارد حسادت نمی‌کند، به آن‌که که با روضه‌خواندن یک مملکت را در دست گرفته حسادت نمی‌کند، ولی یک پزشک فارغ‌التحصیل از یک دانشگاه تاپ که ده سال زیر کنکور و درس و کشیک زاییده را می‌بیند انگار پدرش را لای من‌گنه گذاشته. آره عزیز. عامل همه‌ی مشکلاتت کادر پزشکی‌ست. خیلی ناراحتی برای رفع مشکلت می‌توانی خودت را بکشی. «خودت را بکش»

پ.ن:
یاد آن حرف بی‌نقطه افتادم که می‌گفت: مردم با کمبود پزشک مواجه هستند، ظرفیت را زیاد می‌کنیم تا مثل موریانه زیاد شوند که در صورت نبود شکار هم، شکار شوند!

•میم_اچ‌دی‌ان•

10 Nov, 19:08


- چند‌روز پیش که به خانه بازگشتم، مادرم را با هزار خواهش و تمنا راضی کردم تا به یکی از کافه‌های معروف شهر ببرم‌ش. با هزارویک خواهش و تمنا راضی‌اش کردم که منوی کافه را باز کند، با هزارودو خواهش و تمنا اصرارش کردم هرچه دل‌ش می‌خواهد بگوید. از چشم‌هایش معلوم بود که هوای جیب‌م را داشت و دلش نمی‌آمد چیزی بخواهد، اما روی پسرش را زمین ننداخت و سفارش داد، سفارش رسید سر میزمان، خواهش‌هایم ادامه داشت، با خود گفتم شاید خوش‌ش نیامده که میلی به خوردن‌ش ندارد، جویا شدم و جوابی تحویل‌م داد که دیگر هیچ! گفت: باقی را برای‌ پدرت می‌برم. عشق و تعهدش برای‌م مثال زدنی‌ بود؛ بعد از شوق‌اشکی در چشمان‌م، با هزاروسه خواهش و تمنا راضی‌ش کردم که کامل میل کند و برای پدرم هم سفارشی دادم که برای‌ش ببریم.

•میم_اچ‌دی‌ان•

07 Nov, 17:48


با سلام به همگی دوستان و تبریک روز پرستار

این مطلب رو از کانال دوستم مهدی برداشتم که واقعا حرف هاش همیشه منو به فکر فرو میبره، ممنونم ازش بابت این متن

"بنده نمی‌توانم مانند اصفهانی بگویم: «جایی که درد عشق قبل داده مرگ را، زحمت رِ رنج خود به پرستار مانده است» یا مانند طباطبایی در توصیفش بگویم: «حاضرم ثواب ۷۰ سال نماز شبم را با یک شب مراقبت شما از یک بیمار عوض کنم» یا حتی بیایم با اغراق بگویم: «هرکجا باشند زندگی آن‌جاست»
چرا که از رسالت حرفه مقدس پرستاری هرچه گفت باز کم است. جدل‌ها و گفت‌ونگفت‌ها بین ارکان کادر درمان بر وضوح‌تان روشن‌تر از روز است و روزگاری‌ست که سایه‌ی ملالت بر دل‌های کادر درمان سنگینی می‌کند و زندگی به طرح غمگینی برایشان رنگ می‌پذیرد. اما هیچ دلیل نمی‌شود فاصله‌ای بین شرح و وظایف یک پزشک با یک پرستار در کفه نابرابر ترازو باشد. و باکی نیست که اگر تنشی هم باشد، از خودمان است نه خارج از آن. اگر دلالتی بر روشن شدن و ضیاء این سیاهی هم باشد، تک‌تک دست خودمان است که باید برای ساختن فضایی بهتر و دوستانه‌تر تلاش کنیم.
به همین سبب روز مقدس پرستاری را بر تمامی پرستاران که بارهای سنگین آزردگی به گونه‌ای که بر دوش‌شان فشار آورده و هیکل‌شان از رنج فریاد می‌زند، اما دمی نمی‌زنند و شنیدن یک «خوب شدم‌/بهتر شدم» برای‌شان امیدبخشی بر زندگی است تبریک می‌گویم و باشد که جامعه‌ی کادردرمان بیشتر از قبل‌ها هوای یکدیگر را داشته باشند."
@Mim_HDN

•میم_اچ‌دی‌ان•

05 Nov, 16:57


- تا می‌خواهم یک پست/استوری در اینستاگرام در فضای شخصی‌ام بگذارم و آن‌جا هم یادگاری‌هایم باقی بماند، به یک‌باره طوری پشیمان می‌شوم که می‌گویم و می‌شنوید، چرا که نه این‌ها اهل عکس‌ها و نوشته‌هایم‌اند نه من اهل به درد‌نخوری بودن‌شان! یکی دارد طوری از ریاست جمهوری امریکا صحبت می‌کند که اِن‌گار کارمند اداره‌ای/چیزی در آن‌جاست، یکی دارد هالو را وین می‌کند که اِن‌گار خبر ندارد از زندگی واقعی‌اش و یکی هم آن‌بین با نُخاله‌بازی‌اش معلوم نیست کار و بارش‌ چیست که فضای مجازی شده‌ است خانه‌اش؟ این‌جا، جای من نیست، بگذار جای همین به‌دردنخور‌های عبوث باشد، نه جای من.