یک شخص، یا یک من ذهنی هست، و در حال نقشه کشیدن، فریب، نقاب و تدبیر و حسد و رقابت..... یا اینکه، فرد به خود اجازه ی کنترل کردن دیگران و فریب کاری نداده و اکنون با شهود خویش هم راستا هست. ، چنین فردی، لایه هایی از چشم سومش بنا بر ظرفیت وجودی باز میشود. شما در همین جهان، به این ابزار نیازمندید تا خدا گونگی تان، مورد سو استفاده ی من های ذهنی دیگران قرار نگیرد. زیرا اکثریت مردم، دارای من ذهنی و ناهموارند....
افسوس که گاهی خوبی و نیکی در مکان نادرست آن، به هدر می رود....
یک گیاه اینطور فکر نمیکند که: «فردا باید یک برگ جدید از سمت شمال دربیاورم و هفته بعد وقتی باران آمد یک متر رشد خواهم کرد» هستیِ او خود به خودی، طبیعی و برنامهریزی نشده از درونش آشکار میشود.
بهطور مشابه زندگی حقیقی شما نیز به همین ترتیب آشکار میشود اما از آن آگاه نیستید زیرا به ذهنتان اجازه میدهید تا شیوههای عجیب غریبی برای بودن متصور شود و سپس به دنبال آن تصاویر میروید.
درست به همین ترتیب بهجای اینکه بهسادگی فقط هستی طبیعی خودتان را تجربه کنید شروع به فکر کردن و برنامه ریزی کردن برای آن میکنید.
ما نمیتوانیم نَفَسِ فردا را امروز بکشیم. بنابراین با آگاهی به این موضوع، هستیات را به خودِ هستی واگذار کن و از بازی کیهانیات لذت ببر.
بالاتر از همه اینکه سعی نکن تا چیزی باشی. این رازی است که فقط عده کمی تشخیصش میدهند.