یك زمانی حداقل دو روز در هفته کافه میرفتم ، خارج شهر بودم یا مهمانیهای مختلف پلاس بودم و الان حتی یادم نمیاد آخرین باری که جایی رفتم ، صحبتهای خوبی داشتم و بهم خوش گذشته دقیقاً چه زمانی بوده؟
«بیدار شویم و ببینیم همهاش کابوسی هولناک بوده و تمام شده دیگر. بعد پنجره را باز کنیم تا بوی بارون پر شود توی اتاق، چای دم کنیم با چوب دارچین و گلسرخ و بگذاریم جادوی صدای بنان پاک کند خاطر را از تیرگی خواب تیرهگون. بیدار شویم و ببینیم جهان در امن و امان است و همه این تلخیها با طلوع آفتاب پر کشیده.»