هنر از کفدادگی مشقتبار نیست
چیزکان بسیاری فناپذیرند
پس فقدانشان سترگ نیست
در روز چیزکی از کف بده
بپذیر گمگشتگیات را
پس از گم کردن کلیدهای در
و حال بدت را در ساعتی پس از آن
هنر از کفدادگی مشقتبار نیست
مشق کن بیش و شتابان از کف بدهی
اماکن، نامها و جاهایی که عزم سفر داشتی
فقدان هیچیک سترگ نیست.
ببین! ساعت مچی مادر از کفم رفت
یک یا یکی به آخرین خانهی امیدم تلف شد.
هنر از کفدادگی مشقتبار نیست
دو شهر از کفم رفت
دو شهر محبوب و پهناور
بخشی از قلمروهایم،
دو رود و یک سرزمین
اندوهناک است اما اندوه سترگی نیست.
درد فراق تو حتا
(صدای پرشور و اطواری که دوست میداشتم)
کتمان نمیکنم
چرا که عیان است
هنر از کفدادگی آنچنان مشقتبار نیست
هر چند اگر اینگونه (به یاد بسپار) سترگ درنظر بیاید.
الیزابت بیشاپ
فارسی: وحید نجفی
━━━━━━━༺༻━━━━━━━