با این که زندگی چیز جالبی نیست ولی مامان همیشه باعث میشه یه فرصت دیگه بهش بدم.
خاب که چی؟
@khabkechi
افکار یک عدد آدم معمولی.
طبق معمول انسان هستم.
کپی چیه؟ فور بفرمایید.
«سیزده»
جهت پیشنهاد و تعریف:
@ChiMigiHaBot
گفت‌و‌گو‌ها:
https://t.me/KhabNaShenas
نواها:
https://t.me/KhaAhang
خاب که چی؟ (Persian)
آیا تا به حال به خود پرسیده‌اید "خاب که چی؟". اگر پاسختان منفی بوده، زمان آن رسیده تا به آن فکری کنید. کانال "خاب که چی؟" یک فضای مجازی برای تبادل افکار و دیدگاه‌های یک عدد آدم معمولی است. اینجا جایی است که می‌توانید با دیگران درباره موضوعات روزمره، جذاب و متنوع گفت‌و‌گو کنید. محتوای متنوع این کانال شامل پست‌ها، نوشته‌ها، تصاویر و ویدیوهای جالب می‌شود.
هر روز با مطالب جدید، کانال "خاب که چی؟" تلاش می‌کند تا شما را سرگرم کند و ایده‌های جدیدی به شما ارائه دهد. هرچه که به دنبال یک تجربه جذاب و مفید در فضای مجازی هستید، اینجا بهترین انتخاب برای شماست. برای پیوستن به گروه گفت‌و‌گو، می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید: https://t.me/KhabNaShenas
همچنین اگر به دنبال شنیدن آهنگ‌های جدید و جذاب هستید، نواهای زیبای کانال "خاب که چی؟" را از لینک زیر گوش کنید: https://t.me/KhaAhang
خاب که چی؟
09 Jan, 21:45
ما را که خنده‌ات کُشت، رفتی! هنوز امید دارم که برگردی چون «مجرم به صحنه‌ی جرم بازمی‌گردد.»
خاب که چی؟
09 Jan, 20:16
چطوری همش تو کانون توجه‌ها هستید؟
من تنها کانونی که توش بودم کانون قلمچی بوده.
من تنها کانونی که توش بودم کانون قلمچی بوده.
خاب که چی؟
08 Jan, 18:16
تا حالا به صف دستشویی عمومی دقت کردین؟!
ما چندتا آدم به ظاهر متشخص منتظر بودیم که نوبتمون بشه، همه‌مون از درون متشنج بودیم و تمام تلاشمون این بود که آروم به نظر برسیم.
تو این صف انسانیت و اصول اخلاقی معنایی نداره و هر کس دنبال نجات خودشه. اینجا ایثار شاید منجر به بی‌آبرویی بشه! (وارد جزئیات نمی‌شم آدم یه حدی ظرفیت داره.)
اینجا آدما خودخواهن؛ کسی که نوبتش میشه سرشو بالا می‌گیره و مثل یک پادشاه به سمت دستشویی می‌ره، اون لحظات اون سنگ، سنگ نیست تخت پادشاهیه.
خارج‌شدگان برخلاف در صف‌ماندگان ظاهری آروم دارن و با آرامش به چرخه‌ی باطل زندگی برمی‌گردن.
کسی تا حالا آماری از قربانیان صف‌های دستشویی منتشر نکرده ولی حدس می‌زنم قربانی‌ها دچار صدمات روحی جبران ناپذیری شدن.
زندگی عین صف دستشوییه؛
مبارزات ما در طول زندگی ختم به چیز دلپذیری نمیشه ولی حس خوبی برامون داره، حسِ آرامش.
نمی‌دونم چرا در مورد صف دستشویی باید براتون پست بذارم و ازش درس اخلاقی بگیرم شاید اینم جزو صدمات روحی صف دستشویی باشه.
ما چندتا آدم به ظاهر متشخص منتظر بودیم که نوبتمون بشه، همه‌مون از درون متشنج بودیم و تمام تلاشمون این بود که آروم به نظر برسیم.
تو این صف انسانیت و اصول اخلاقی معنایی نداره و هر کس دنبال نجات خودشه. اینجا ایثار شاید منجر به بی‌آبرویی بشه! (وارد جزئیات نمی‌شم آدم یه حدی ظرفیت داره.)
اینجا آدما خودخواهن؛ کسی که نوبتش میشه سرشو بالا می‌گیره و مثل یک پادشاه به سمت دستشویی می‌ره، اون لحظات اون سنگ، سنگ نیست تخت پادشاهیه.
خارج‌شدگان برخلاف در صف‌ماندگان ظاهری آروم دارن و با آرامش به چرخه‌ی باطل زندگی برمی‌گردن.
کسی تا حالا آماری از قربانیان صف‌های دستشویی منتشر نکرده ولی حدس می‌زنم قربانی‌ها دچار صدمات روحی جبران ناپذیری شدن.
زندگی عین صف دستشوییه؛
مبارزات ما در طول زندگی ختم به چیز دلپذیری نمیشه ولی حس خوبی برامون داره، حسِ آرامش.
نمی‌دونم چرا در مورد صف دستشویی باید براتون پست بذارم و ازش درس اخلاقی بگیرم شاید اینم جزو صدمات روحی صف دستشویی باشه.
خاب که چی؟
06 Jan, 21:19
گفتی: «تا من زنده باشم تنها نمی‌مانی.»
کاش این تنهایی، تنهاییِ گور باشد اما تو نفس بکشی.
گفتی: «دیدارمان بر سر مزار مباد.»
هزارسال پس از مرگ چو بازآیی
ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست
چون رشته‌ای بر گردنم افکنده‌ای.
گفتی: «ما محصل بر کسی نگماشتیم.»
تو محصل بر کسی نگماشتی
اما دو چشم خوشگلِ دیوانه‌پرور داشتی
کاش این تنهایی، تنهاییِ گور باشد اما تو نفس بکشی.
گفتی: «دیدارمان بر سر مزار مباد.»
هزارسال پس از مرگ چو بازآیی
ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست
چون رشته‌ای بر گردنم افکنده‌ای.
گفتی: «ما محصل بر کسی نگماشتیم.»
تو محصل بر کسی نگماشتی
اما دو چشم خوشگلِ دیوانه‌پرور داشتی
خاب که چی؟
06 Jan, 18:21
خواستم ببوسمت بذارمت کنار دیدم گناهه، نامحرمی. بیا ازدواج کنیم که بتونم ببوسمت و بذارمت کنار.
خاب که چی؟
05 Jan, 19:36
این ویروس جدیده با تمام دستگاه‌های بدن پدرکشتگی داره، مراقب باشید گل‌های تو خونه.
خاب که چی؟
04 Jan, 20:07
یادت میاد اول ترم چه فرصتایی داشتی؟
اما دیگه تموم شد، اون فرصتا حروم شد.
(با ریتم و به همراه بغض بخوانید.)
اما دیگه تموم شد، اون فرصتا حروم شد.
(با ریتم و به همراه بغض بخوانید.)
خاب که چی؟
03 Jan, 20:02
از قوی بودن یا تظاهر به قوی بودن خسته‌م. احتیاج به پناهندگی به بغل، فشردگی در بغل و رهایی دارم.
خاب که چی؟
02 Jan, 19:32
آرزو دارم اگر روزی وصالش رخ دهد
در بغل هر شب ببافم با ظرافت موی او
«حمیدرضا آب‌روان»
در بغل هر شب ببافم با ظرافت موی او
«حمیدرضا آب‌روان»
خاب که چی؟
31 Dec, 16:19
اگه خارج بودم در حال گذراندن تعطیلات نوروزی بودم. لعنت به هر چی لک‌لکه.
خاب که چی؟
30 Dec, 19:30
گفت: «یه درخواست کوچیک دارم.»
گفتم: «خب بگو.»
گفت: «میشه ببوسمت؟»
با تعجب و خنده گفتم: «باشه!»
بوسید و آروم گفت: «میشه هر روز یه درخواست کوچیک داشته باشم؟»
همین محبت‌های قشنگ و یهویی باعث شده بچه‌ها رو اینقدر دوست داشته باشم.
گفتم: «خب بگو.»
گفت: «میشه ببوسمت؟»
با تعجب و خنده گفتم: «باشه!»
بوسید و آروم گفت: «میشه هر روز یه درخواست کوچیک داشته باشم؟»
همین محبت‌های قشنگ و یهویی باعث شده بچه‌ها رو اینقدر دوست داشته باشم.
خاب که چی؟
27 Dec, 20:29
کاش خداحافظی اختراع نمی‌شد، شاید در آن صورت آدم‌ها به رفتن فکر نمی‌کردند.
خاب که چی؟
27 Dec, 20:17
وقتی مقدمه و منابع رو از صفحات کتاب کم می‌کنی اما بازم تعداد صفحات باقی‌مونده خیلی زیاده:
خاب که چی؟
26 Dec, 19:29
دیگه از زندگیم حذفت کردم.
(تو Recycle Bin نگهت داشتم اگه بخوای می‌تونم برگردونمت.)
(تو Recycle Bin نگهت داشتم اگه بخوای می‌تونم برگردونمت.)
خاب که چی؟
25 Dec, 20:51
بارها شنیدم برای این که یه درد رو فراموش کنید باید یه درد بزرگ‌تر داشته باشید؛ خواستم درد دلتنگی رو فراموش کنم ولی درد بزرگ‌تری پیدا نکردم.
خاب که چی؟
25 Dec, 20:05
هر چی فیلتر از روی واتساپ برداشتید بذارید روی شاد و ایتا، نریزید دور حیفه مال خداست.
خاب که چی؟
07 Dec, 14:40
همین قدرت تحلیل اگه سر امتحانات و آزمون‌ها فعال بود الان کلی نخبه‌ی جهانی داشتیم.
خاب که چی؟
06 Dec, 20:13
کاش هر جای جهان هستی، دست‌هایت و قلبت گرم باشند؛ دلم نمی‌خواهد غمی که دست‌هایم و قلبم دارند تجربه کنی.
خاب که چی؟
02 Dec, 20:30
شب است و خواب به چشمم نمی رود، آری
دلم گرفته برایت، هنوز بیداری؟
بدا به حال کسی که هنوز عاشق توست
خوشا به حال کسی که تو دوستش داری
«حامد فلاحی‌راد»
دلم گرفته برایت، هنوز بیداری؟
بدا به حال کسی که هنوز عاشق توست
خوشا به حال کسی که تو دوستش داری
«حامد فلاحی‌راد»
خاب که چی؟
02 Dec, 15:41
شما دیدین کسی بگه به خاطر سرما عصبی و بداخلاقم؟ نه! پس درود بر سرما و یخبندان.
خاب که چی؟
23 Nov, 18:49
خدایا کسانی که این روزا با اتفاقات اخیر میان پیشت خیلی مظلومن، لطفاً خیلی بغلشون کن.
خاب که چی؟
22 Nov, 17:26
وضعیت:
«مثل مغرورترین کافر دنیا که دلش
از کفَش رفته و حتی به خدا رو زده است!
ناخدایی شده‌ام خسته، که بعد ازطوفان
تا دمِ مرگ دعا خوانده و پارو زده است!»
«مثل مغرورترین کافر دنیا که دلش
از کفَش رفته و حتی به خدا رو زده است!
ناخدایی شده‌ام خسته، که بعد ازطوفان
تا دمِ مرگ دعا خوانده و پارو زده است!»
خاب که چی؟
22 Nov, 17:20
من اسبم اگه دوباره جوابشو بدم؛
یک ثانیه بعد از این که پیام می‌ده:
«پیتیکو پیتیکو پیتیکو.»
یک ثانیه بعد از این که پیام می‌ده:
«پیتیکو پیتیکو پیتیکو.»
خاب که چی؟
19 Nov, 20:20
اگه یه جارو شبیه جاروی هری پاتر داشتم که باهاش می‌رفتم سر کار انسان شادتری بودم.
خاب که چی؟
10 Nov, 18:54
احتمالاً تو خوابگاه پسرونه چشمتون به تعدادی ماگ با طیف رنگی قهوه‌ای یا خاکستری بیفته؛ اونا ماگ نیستن لیوانن فقط مدت‌هاست شسته نشدن.
خاب که چی؟
09 Nov, 14:49
می‌دونید اگر کسی با فردی از اهالی سوریه وارد رابطه بشه و بعد کات کنه به محبوب سابقش چی می‌گه؟ می‌گه اکسسوری.
خاب که چی؟
06 Nov, 18:39
در مورد بعضی غصّه‌ها می‌خوابم و در مورد قوی‌ترها چای می‌خورم؛ در مورد تو هم می‌خوابم و هم چای می‌خورم.
خاب که چی؟
06 Nov, 18:33
خدایا کاش جای این که برای رحمت‌هات در بذاری برای اون درخت سیب کوفتی در می‌ذاشتی دورت بگردم.
خاب که چی؟
05 Nov, 18:38
هر بار تلاشم برای حل مشکلات بی‌نتیجه می‌مونه می‌رم سراغ پلن B یعنی خواب.
خاب که چی؟
03 Nov, 19:56
غمگین باشی پیتزا می‌چسبه، خوشحال باشی می‌چسبه، هوا سرد باشه می‌چسبه، گرم باشه می‌چسبه؛ خواستم بگم تو خیلی پیتزایی، بودنت همیشه خوبه.
خاب که چی؟
03 Nov, 19:42
می‌بینی چه تاریکه این روزا؟ باید یه خورشید برای خودم پیدا کنم، دلم می‌میره تو این تاریکی. رد نور تو آدما هم هست، بعضی آدما نورن؛ چشماشون نوره، دستاشون نوره، خنده‌هاشون نوره؛ انگار خورشید از گِل اوناست، فقط بعضیا! بقیه شبن، تاریکِ تاریک. تو هر چقدرم نور داشته باشی حریف تاریکی اونا نمی‌شی. گفتم شب؛ از اون شب برات گفتم؟
من اون شب گریه نکردم، چون مرد گریه نمی‌کنه؟! نه چون مُردم، مُرده‌ها که گریه نمی‌کنن.
شب‌های بعدش تو بغضم خوابیدم، تو بغض بیدار شدم، تو بغض زندگی کردم، تو بغض غرق شدم؛ آدم چیه؟ آه‌دم بودم، دمم آه بود، سرم دماوند بود با چشمه‌های جاری.
بغضِ لعنتی، بود، موند؛ کاش اونم بغض بود. می‌دونی بغض چه شکلیه؟ بذار توضیح بدم. بغض یه کوه جا می‌ذاره تو گلوی آدم، یه دریا جا می‌ذاره تو چشماش.
قلبت ترک می‌خوره، ترک‌هاشو با نمک پر می‌کنه بغضِ بی‌رحم. بغض شبیه زخماییه که بسته نمی‌شن.
دیوارا گریه نمی‌کنن نه؟ دیوارا که مرد نیستن گریه براشون عیب باشه.
دلت می‌گیره از قصه‌هایی که می‌گم نه؟
راستش من تهِ قصه‌ها رو دیدم، تهِ قشنگ‌ترین قصه‌ها رو. خودم قصه داشتم، از اون قصه‌هایی که آدم تو دلش کِل می‌کشه و برف شادی می‌زنه، از اون قصه‌ها که میشه براش غزل‌های قند و نباتی نوشت، یه قصه که فکر می‌کردم محاله توش «غ» جای «ق» بیاد ولی زهی خیال باطل! تهش؟ تهش دیدم چطوری آدم عربده می‌زنه از غم. کاش قصه‌ها از پایان شروع می‌شدن، کاش قصه‌ها تموم نمی‌شدن. هعی! تو قصه نیستی، میشه همیشه بهت تکیه کنم؛ تو خیلی مهربونی حتی بیشتر از دیوار مهربانی.
«مکالمات دیواری»
من اون شب گریه نکردم، چون مرد گریه نمی‌کنه؟! نه چون مُردم، مُرده‌ها که گریه نمی‌کنن.
شب‌های بعدش تو بغضم خوابیدم، تو بغض بیدار شدم، تو بغض زندگی کردم، تو بغض غرق شدم؛ آدم چیه؟ آه‌دم بودم، دمم آه بود، سرم دماوند بود با چشمه‌های جاری.
بغضِ لعنتی، بود، موند؛ کاش اونم بغض بود. می‌دونی بغض چه شکلیه؟ بذار توضیح بدم. بغض یه کوه جا می‌ذاره تو گلوی آدم، یه دریا جا می‌ذاره تو چشماش.
قلبت ترک می‌خوره، ترک‌هاشو با نمک پر می‌کنه بغضِ بی‌رحم. بغض شبیه زخماییه که بسته نمی‌شن.
دیوارا گریه نمی‌کنن نه؟ دیوارا که مرد نیستن گریه براشون عیب باشه.
دلت می‌گیره از قصه‌هایی که می‌گم نه؟
راستش من تهِ قصه‌ها رو دیدم، تهِ قشنگ‌ترین قصه‌ها رو. خودم قصه داشتم، از اون قصه‌هایی که آدم تو دلش کِل می‌کشه و برف شادی می‌زنه، از اون قصه‌ها که میشه براش غزل‌های قند و نباتی نوشت، یه قصه که فکر می‌کردم محاله توش «غ» جای «ق» بیاد ولی زهی خیال باطل! تهش؟ تهش دیدم چطوری آدم عربده می‌زنه از غم. کاش قصه‌ها از پایان شروع می‌شدن، کاش قصه‌ها تموم نمی‌شدن. هعی! تو قصه نیستی، میشه همیشه بهت تکیه کنم؛ تو خیلی مهربونی حتی بیشتر از دیوار مهربانی.
«مکالمات دیواری»
خاب که چی؟
29 Oct, 20:09
خدایا می‌دونم حلش می‌کنی ولی اگه یه مقدار سرعت کار رو بالا ببری ممنون می‌شم.
خاب که چی؟
28 Oct, 20:27
کابوس کلمه‌ی عجیبی نیست؟
چرا چیزی که توش «بوس» داره باید اینقدر ترسناک باشه؟
چرا چیزی که توش «بوس» داره باید اینقدر ترسناک باشه؟
خاب که چی؟
27 Oct, 20:30
کجایی ماهی آرام در آغوش اقیانوس؟
به من برگرد این دریای غم لبریز دلتنگی‌ست
به من برگرد این دریای غم لبریز دلتنگی‌ست
خاب که چی؟
23 Oct, 20:31
آن‌هایی که باید از نگاهت غمت را می‌خواندند و در آغوشت می‌کشیدند، دلیل غمت شده‌اند.
خاب که چی؟
23 Oct, 19:28
گاهی با غم به هر چی گذشت نگاه می‌کنی و می‌گی: «حیف! حیف اون من که لابه‌لای غرور و سنگ‌دلی آدم‌ها نابود شد.»
خاب که چی؟
22 Oct, 20:13
برای زنده ماندن به دل‌خوشی‌های کوچک احتیاج دارم؛ مثلاً بوی عطری که روی لباس‌هایم جا مانده باشد.
خاب که چی؟
21 Oct, 19:20
من نمی‌دونستم آدم بودن این همه دنگ و فنگ داره البته دست خودمم نبود. دستور از بالا بود وگرنه ترجیحم این بود که دیوار باشم، شبیه تو. صاف و محکم، قوی و ساکت. می‌گم دقت کردی چند وقته گاهی کز می‌کنم می‌رم تو خودم؟ می‌دونی چه خبره؟ جنگه! تو خودم جنگه! هیاهو و کشت و کشتار! تو تا حالا تو جنگ بودی؟ مسلسل دست گرفتی که دیوانه‌وار تمام قاب‌های قشنگی که روی دیوار مغزت جمع کرده بودی رو به رگبار ببندی؟ تو تا حالا دنبال ترور خودت بودی؟ تا حالا سعی کردی بین خودت و خودت صلح برقرار کنی؟ نه، نبودی.
دیوار بودنم مزیت‌های خودشو داره فقط یه عیب داره، بغل نمی‌شی که البته اشتراک بین من و خودته. عیبی نداره ها، کسی منم بغل نمی‌کنه، ببین چیزیم نشده حتی با ارفاق میشه گفت: «زنده موندم.»
حس می‌کنم باید یکی منو ویرایش کنه، پر از ایراد نگارشی‌ام، خط‌خوردگی دارم، هجو و بی‌معنی‌ام.
دارم زیاد غر می‌زنم نه؟ ببخشید.
می‌گم تو تا حالا دلت خواسته بری؟ بری که زنده بمونی؟ منم می‌خواستم برم ولی جای امنی پیدا نکردم که دست خودم بهم نرسه.
تو بهتر از همه می‌دونی چه ذوقی داره برام پاییز. ابره، سرده، بارونه. پاییزه ها ولی تو ذوقی دیدی تو چشمام؟ پاییزه درسته ولی یا ذوق‌هام خراب شدن یا چشمام. از کجا بفهمم؟ چشم جدید می‌خوام. یه بار گفتم این قلب مال جفتمون، قلب خودمو گفتما. کاش یکی پیدا بشه بگه این چشما مال جفتمون، چشمای خودشو بگه. نیست دیوارجان، نیست. قلبا آجری شده، مغزا سفالی. شاخه‌ی درخت بغل‌تره از دستای این جماعت. پاییز این آدمان، زمستون نگاهشون. خوبه که دیواری! زنده موندن بین این یخچال‌های قطبی سخته.
«مکالمات دیواری»
دیوار بودنم مزیت‌های خودشو داره فقط یه عیب داره، بغل نمی‌شی که البته اشتراک بین من و خودته. عیبی نداره ها، کسی منم بغل نمی‌کنه، ببین چیزیم نشده حتی با ارفاق میشه گفت: «زنده موندم.»
حس می‌کنم باید یکی منو ویرایش کنه، پر از ایراد نگارشی‌ام، خط‌خوردگی دارم، هجو و بی‌معنی‌ام.
دارم زیاد غر می‌زنم نه؟ ببخشید.
می‌گم تو تا حالا دلت خواسته بری؟ بری که زنده بمونی؟ منم می‌خواستم برم ولی جای امنی پیدا نکردم که دست خودم بهم نرسه.
تو بهتر از همه می‌دونی چه ذوقی داره برام پاییز. ابره، سرده، بارونه. پاییزه ها ولی تو ذوقی دیدی تو چشمام؟ پاییزه درسته ولی یا ذوق‌هام خراب شدن یا چشمام. از کجا بفهمم؟ چشم جدید می‌خوام. یه بار گفتم این قلب مال جفتمون، قلب خودمو گفتما. کاش یکی پیدا بشه بگه این چشما مال جفتمون، چشمای خودشو بگه. نیست دیوارجان، نیست. قلبا آجری شده، مغزا سفالی. شاخه‌ی درخت بغل‌تره از دستای این جماعت. پاییز این آدمان، زمستون نگاهشون. خوبه که دیواری! زنده موندن بین این یخچال‌های قطبی سخته.
«مکالمات دیواری»
خاب که چی؟
19 Oct, 15:05
اگه جنگ شد، دلم می‌خواد آهنگ ورودم به جبهه‌های جنگ علیه اسرائیل سگ این باشه:
خاب که چی؟
18 Oct, 20:31
غمگین نباش! شاید روزی مجبور بودم تو را از دلم برانم اما اطمینان داشته باش موجودی قادر به تصاحب جای تو در قلبم نخواهد بود. می‌دانم بارها قلبت شکست و آرزو کردی دیگر نباشی؛ چنین آرزو نکن زیرا محقق نخواهد شد، مردی با گریه تمام شب از خدا خواسته است که تا همیشه زیر آسمان آبی، سبز باشی.
می‌دانم برای زخم‌هایت مرهمی نیافتی، می‌دانم احساس می‌کردی یک کهکشان دورتر از من نفس می‌کشی امّا نمی‌دانستی هر شب بعد از آن که چشم‌های یاقوتی‌ات پشت پلک‌هایت پنهان می‌شد روحم زخم‌هایت را در آغوش می‌کشید و تار به تار موهایت را زندگی می‌کرد.
می‌دانم گمان می‌کردی محال است کسی مهرت را در دلش نگه‌دارد امّا نمی‌دانستی مردی قلبش را به اصرار لبخندهای تو به تپش وامی‌دارد.
می‌دانستم و می‌دانم. از دور تماشایت می‌کردم و به خدا اصرار می‌کردم به اندازه‌ی جفتمان لبخند بزنی.
می‌دانم برای زخم‌هایت مرهمی نیافتی، می‌دانم احساس می‌کردی یک کهکشان دورتر از من نفس می‌کشی امّا نمی‌دانستی هر شب بعد از آن که چشم‌های یاقوتی‌ات پشت پلک‌هایت پنهان می‌شد روحم زخم‌هایت را در آغوش می‌کشید و تار به تار موهایت را زندگی می‌کرد.
می‌دانم گمان می‌کردی محال است کسی مهرت را در دلش نگه‌دارد امّا نمی‌دانستی مردی قلبش را به اصرار لبخندهای تو به تپش وامی‌دارد.
می‌دانستم و می‌دانم. از دور تماشایت می‌کردم و به خدا اصرار می‌کردم به اندازه‌ی جفتمان لبخند بزنی.
خاب که چی؟
16 Oct, 21:21
می‌دونی بدیِ آدم بودن چیه؟ البته یه بدی نداره ولی خب امروز یکیشو بهت می‌گم؛ بدیش اینه که قلب داری، می‌دونی قلب چیه؟ بذار برات توضیح می‌دم.
اندازه‌ی یه مشت ماهیچه سمت چپ سینه‌ی ماها هست، ظاهرش اینه ها! داخلش خیلی عجیبه. توش آدمایی که دوست داریم نگه‌می‌داریم، یه پنت‌هاوس داره برای یه آدم ویژه، وقتی اونجا پر باشه می‌گن طرف عاشق شده.
خوش به حالت که قلب نداری؛ ناراحت نشی تو واقعاً موجود بااحساسی هستی، همین که همیشه کنارم هستی یعنی موجود خوبی هستی ولی خب قلب نداری دیگه. این خوبه. آدما قلاب می‌ندازن داخلت که قلبتو دست بگیرن و بشکنن. تعجب نکن می‌دونم بین شماها دیوار‌آزاری وجود نداره، من ندیدم یه دیوار دل بشکنه، بهت که گفتم شما دیوارا از آدما بهترین، نگفتم؟!
هعی! راستی تا حالا شمردی ببینی در روز چندبار می‌گم «هعی»؟ احتمالاً زیاده حوصله‌ت سر می‌ره، ولش کن.
می‌گم خودمونیما این همه سال گذشته ولی تو تکون نخوردی، بزنم به تخته خوب موندی. من چندتا موی سفید دارم، مامان می‌گه ارثیه ولی خودم می‌دونم حرصیه، حرص خوردم برای رفتن‌ها و شکستن‌ها. می‌دونی تو تَرَک بخوری من ماله می‌گیرم دستم با گچ ترک‌هاتو پر می‌کنم، منم تَرَک خوردم ولی کسی برای پر کردنشون بغلم نکرد.
ولش کن تو بگو، امروز چه کردی؟ فقط موندی نه؟ خوب کردی، موندن کار خوبیه، کار سختیه، بیشتر آدما اینو بلد نیستن.
خسته نباشی، تو بهترین دیوار دنیایی.
«مکالمات دیواری»
اندازه‌ی یه مشت ماهیچه سمت چپ سینه‌ی ماها هست، ظاهرش اینه ها! داخلش خیلی عجیبه. توش آدمایی که دوست داریم نگه‌می‌داریم، یه پنت‌هاوس داره برای یه آدم ویژه، وقتی اونجا پر باشه می‌گن طرف عاشق شده.
خوش به حالت که قلب نداری؛ ناراحت نشی تو واقعاً موجود بااحساسی هستی، همین که همیشه کنارم هستی یعنی موجود خوبی هستی ولی خب قلب نداری دیگه. این خوبه. آدما قلاب می‌ندازن داخلت که قلبتو دست بگیرن و بشکنن. تعجب نکن می‌دونم بین شماها دیوار‌آزاری وجود نداره، من ندیدم یه دیوار دل بشکنه، بهت که گفتم شما دیوارا از آدما بهترین، نگفتم؟!
هعی! راستی تا حالا شمردی ببینی در روز چندبار می‌گم «هعی»؟ احتمالاً زیاده حوصله‌ت سر می‌ره، ولش کن.
می‌گم خودمونیما این همه سال گذشته ولی تو تکون نخوردی، بزنم به تخته خوب موندی. من چندتا موی سفید دارم، مامان می‌گه ارثیه ولی خودم می‌دونم حرصیه، حرص خوردم برای رفتن‌ها و شکستن‌ها. می‌دونی تو تَرَک بخوری من ماله می‌گیرم دستم با گچ ترک‌هاتو پر می‌کنم، منم تَرَک خوردم ولی کسی برای پر کردنشون بغلم نکرد.
ولش کن تو بگو، امروز چه کردی؟ فقط موندی نه؟ خوب کردی، موندن کار خوبیه، کار سختیه، بیشتر آدما اینو بلد نیستن.
خسته نباشی، تو بهترین دیوار دنیایی.
«مکالمات دیواری»
خاب که چی؟
15 Oct, 20:28
خدا دقیقه‌ی نود رو خیلی دوست داره، وقتی لهِ له شدی، وقتی به هر دری زدی و نشده، وقتی می‌گی: «این نفس رو می‌کشم و دیگه فقط مرگ.» وقتی که دیگه می‌دونی تمومه و چشماتو بستی که سقوط کردنتو نبینی ولی یه لحظه به خودت میای می‌بینی طوفان تموم شده.
می‌شینه و نگران تماشا می‌کنه که ببینه تا کجا قدرت ادامه دادن داری ولی مراقبه، خیلی زیاد.
پس تا آخرش لطفاً ناامید نشو؛
خدا از ناامیدی و ناامیدا خوشش نمیاد.
لطفاً بذار دقیقه‌ی نود با لبخند بغلت کنه.
می‌شینه و نگران تماشا می‌کنه که ببینه تا کجا قدرت ادامه دادن داری ولی مراقبه، خیلی زیاد.
پس تا آخرش لطفاً ناامید نشو؛
خدا از ناامیدی و ناامیدا خوشش نمیاد.
لطفاً بذار دقیقه‌ی نود با لبخند بغلت کنه.
خاب که چی؟
14 Oct, 19:57
تکه‌هایت را جمع کردی، اشک‌هایت را پاک کردی و بغض سنگینت را روی شانه‌هایت انداختی. رو به روی آینه به چشم‌های بی‌روحت خیره شدی، شک داشتی که زنده‌ای یا نه. چند بار نفس‌هایت را عمیق کردی اما هنوز هم مشکوک بودی.
باور نداشتی روحت را به چند لبخند باخته‌ای، باور نداشتی نفس‌هایی که گرمایشان دلهره‌هایت را باطل می‌کرد دیگر قرار نیست گونه‌هایت را لمس کنند، باور نداشتی قلبی که با هر تپش تو را به دنیا متصل می‌کرد دیگر به تو تعلق ندارد.
باور نداشتی.
دوباره بغضت سنگین‌تر شده و دست‌هایت سردتر؛ دوباره اشک، اشک و اشک.
تکه‌هایت را جمع کردی، اشک‌هایت را پاک کردی و بغض سنگینت را روی شانه‌هایت انداختی.
باور نداشتی روحت را به چند لبخند باخته‌ای، باور نداشتی نفس‌هایی که گرمایشان دلهره‌هایت را باطل می‌کرد دیگر قرار نیست گونه‌هایت را لمس کنند، باور نداشتی قلبی که با هر تپش تو را به دنیا متصل می‌کرد دیگر به تو تعلق ندارد.
باور نداشتی.
دوباره بغضت سنگین‌تر شده و دست‌هایت سردتر؛ دوباره اشک، اشک و اشک.
تکه‌هایت را جمع کردی، اشک‌هایت را پاک کردی و بغض سنگینت را روی شانه‌هایت انداختی.
خاب که چی؟
13 Oct, 20:20
سرد و نمور و نمناکم؛ دل‌گیر و ابری و خسته.
خلاصه بگم پاییزم، نه پاییزی که برگ‌ریزونش قشنگ باشه، نه. پاییز اشک‌ریزونم. برنامه‌ی غصه‌هام مثل یه چرخه‌ی بی‌نهایت شده، می‌خورمشون و باز زیادتر می‌شن. وقتی ازم می‌پرسن: «خوبی؟» دلم می‌خواد بپرسم: «خوب بودن یعنی چی؟!» برای همینه نمی‌دونم، نمی‌دونم جواب چیه، جواب می‌دم: «شکر!» امیدوارم خدا دلیل شکرمو بدونه.
جریان دارم با این‌که خسته از این جریانم؛ باز آجر به آجر می‌سازم خودمو اگه یه طوفان هار نیاد خرابم کنه. خرابمم بکنه غمی نیست، آجر هست، منم هستم باز می‌سازم، ولی می‌دونی چیه؟ من دنبال هدفم، چرا باید بسازم آخه؟ بسازم که چی بشه؟ کی براش مهمه که من آوار باشم یا دیوار؟
دلم قطب شماله، برفی و یخبندونه؛ لولاهاش یخ زده، باز نمیشه درش که کسی بیاد توش. می‌تونی یه دل یخ‌زده تصور کنی؟ ها؟ فکر کن یه فریزر داری که قرار بوده یه دریا باشه، می‌دونم تصورش سخته، خودمم تا قبل از داشتنش باورم نمی‌شد. شاید برای همینه که کسی دلش دلمو نمی‌خواد! خلاصه سرتو درد نیارم دیوار جان! منم مثل تو موندم. موندم چون جای رفتن ندارم، چون پای رفتن ندارم. راستی، اگه خراب شدی غمت نباشه، من آجر دارم.
«مکالمات دیواری»
خلاصه بگم پاییزم، نه پاییزی که برگ‌ریزونش قشنگ باشه، نه. پاییز اشک‌ریزونم. برنامه‌ی غصه‌هام مثل یه چرخه‌ی بی‌نهایت شده، می‌خورمشون و باز زیادتر می‌شن. وقتی ازم می‌پرسن: «خوبی؟» دلم می‌خواد بپرسم: «خوب بودن یعنی چی؟!» برای همینه نمی‌دونم، نمی‌دونم جواب چیه، جواب می‌دم: «شکر!» امیدوارم خدا دلیل شکرمو بدونه.
جریان دارم با این‌که خسته از این جریانم؛ باز آجر به آجر می‌سازم خودمو اگه یه طوفان هار نیاد خرابم کنه. خرابمم بکنه غمی نیست، آجر هست، منم هستم باز می‌سازم، ولی می‌دونی چیه؟ من دنبال هدفم، چرا باید بسازم آخه؟ بسازم که چی بشه؟ کی براش مهمه که من آوار باشم یا دیوار؟
دلم قطب شماله، برفی و یخبندونه؛ لولاهاش یخ زده، باز نمیشه درش که کسی بیاد توش. می‌تونی یه دل یخ‌زده تصور کنی؟ ها؟ فکر کن یه فریزر داری که قرار بوده یه دریا باشه، می‌دونم تصورش سخته، خودمم تا قبل از داشتنش باورم نمی‌شد. شاید برای همینه که کسی دلش دلمو نمی‌خواد! خلاصه سرتو درد نیارم دیوار جان! منم مثل تو موندم. موندم چون جای رفتن ندارم، چون پای رفتن ندارم. راستی، اگه خراب شدی غمت نباشه، من آجر دارم.
«مکالمات دیواری»
خاب که چی؟
13 Oct, 18:30
تازه اینا موشکای با لاستیکمون بود، ببین موشکای بدون لاستیکمون تا کجاها می‌ره.
1,457
subscribers
167
photos
33
videos
![[ ماضیِ بَعید ] Telegram Channel](/avatar/1375/1375650960.jpg)
