لقب: احمد موش
قسمت دوم
در ایام جنگ داخلی سوریه که با دخالت جمهوری شیطانی و روسیه بالا می گیره و پول ملت به سمت سوریه سرازیر می شه، احمدم که تا اسم پول میا حشری میشه بعنوان کادر درمان میره سوریه تا هم پولارا بگیره هم برا خودش یه نام و نشونی دست و پا کنه و از امتیازات جنگ بهره ببره و از طرفی از زندگی با زنش که درگیر بودن مدتی نجات پیدا کنه.
برای همین گورشا گم میکنه و میره سوریه و مردم محلات یه نفسی از دس این چس نفس آبادی میکشن و دعا میکنن که برنگرده و دعاشون مستجاب میشه و موش به تله میوفته.
در این ایام زنش اموال موشا به نام خودش میکنه و کل حقوق احمدا به جیب میزنه و معلوم نی چکارش میکنه.
قضیه آزادی احمد موشم این بوده با یه نفر دیگه به اسم فریدون احمدی گیر میوفتن. احمد و فریدون با هم قرار میزارن که بگن ما هردو تو کادر درمان بودیم و بیگناهیم.
فریدون اقرار میکنه که احمد و خودش بیگناهن و تو جنگ نبودن ولی احمد چموش میگه من تو کادر درمان بودم ولی این جاکش فرمانده بود و منا به زور آورد جلو تو خط که بجنگم و من تفنگم بلد نیستم دستم بگیرم.
اون مخالفا اسدم وقتی میبینن حرف فریدون در مورد خودش جور در نمیا طرفا سر به نیست میکنن. تو این مدت که احمد اسیر بوده با بیضه مالی و آدم فروشی و دادن اطلاعات و یه سری خدمات جانبی دیگه مثل ماساژ و... که درش استاده اعتماد مخالفا اسدا جلب میکنه و اونام احمدا ول (مبادله) میکنن.
خلاصه اینکه احمد موش از سر سیاهی طینت اسیر میشه ولی بخاطر سفیدی ماتحت آزاد میشه.
با برگشت از سوریه و خالی بندیای جیمز باندی و فرار از اسارت برا خودش یه مدتی یه جایگاه چسکی درست می کنه و راهی تهرون میشه برا لقمه های گنده تر.
با سفارش به وزارت بهداشت انتقالی میگیره. زنشم خو قبل خوش رفته بوده تو وزارت چون جلو جلو از اسارت احمد استفاده کرده بوده و به وزارت بهداشت انتقالی گرفته بود.
انقد که احمد بش میرسه از کنار این اسارت صدا بقیه جیره خورا و بیضه مالا درمیا که این چرا انقدر بشش رسیده و به ما نرسیده، اما احمد در کمال پررویی هرچی گرفته کمشه و دو قورت و نیمش از مردم محلات باقیه.
یه مدتم با زنش زندگی می کنه و همچنان با خونواده خودش دعوا سر این زنه و بعد یه مدتی وقتی زنه پولارا پس نمیده از زنش طلاق میگیره و میره یکی دیگرا میگیره که بدبخت کنه.
و اما مردم محلات یادشون نرفته در ستاد امر به معروف چطور جوونای شهرا کتک می زدی و در دروان خدمتت در بیمارستان چندی دو بهم زنی میکردی و مریضا و مردما اذیت میکردی و خیرت به هیشکی نرسید.
قبل خدمت دم یه استخر تو جمهوری که اسمش یادم نی آویزون ۴ نفر دیگه میشد و باهم تریاک و گل میکشیدن و مشروب میخوردن. اونای دیگه راهشون از این جداست و بیضه مال نشدن برا همین اسماشونا نمگیم.
احمد محمدی که عاموی مهدی محمدی میشه هر چن وقت یه بار یه ویدیو میده بیرون و پاچه کفتاریابا میگیره مام چون تاحالا آدما مهمتری بودن به این بزمجه نپرداختیم.
احمد موش چن تا ویدیو داده بیرون برا کفتاریاب کوری خونده. حالا چرا؟ کون سوزی این بابا ازونجا هه که زمان انقلاب زن زندگی آزادی یه ایمیل برا ما اومد که توش ویدیوی کوکتل زدن به خونه مهدی محمدی بود و درخواست ۱۰۰ میلیون رمز ارز. ولی مام جلی فمیدیم که ساختگیه.
احمد محمدی صبح فرداش یه ویدیو داد و گفت تو خونه مهدی محمدی شبنامه فحش انداختن ولی چیزی از کوکتل نگف چون منتظر بود تا ما بگیم.
احمد موش یادت باشه اولندش که هیچ مبارز واقعی جونشا برا پول به خطر نمیندازه و طلبکاری نمکنه. دویومندش تو ویدیو یه سور به ایرج ملکی زده بودی!
و اما جواب ما به احمد موش: اونی که نون حلال و کارگری میخوره ماییم و اونکه نون بیضه مالی و آدم کشی و مزدوری میخوره و دستش به خون مردم آلوده هه تویی.
t.me/kaftaryab_mahallat