گفتگو در باره علوم انسانی دیجیتال و تجربه کتابخانه مجلس در سال 1388
رسول جعفریان टेलीग्राम पोस्ट

15,464 सदस्य
9,580 तस्वीरें
32 वीडियो
अंतिम अपडेट 28.02.2025 19:35
رسول جعفریان द्वारा टेलीग्राम पर साझा की गई नवीनतम सामग्री
https://historylib.com/articles/7015
گفتگو در باره علوم انسانی دیجیتال و تجربه کتابخانه مجلس در سال 1388
گفتگو در باره علوم انسانی دیجیتال و تجربه کتابخانه مجلس در سال 1388
[ادامه پست بالا]
آقای دکتر جعفریان که از اوایل جوانی و بهتر بگویم از نوجوانی به تاریخنویسی رو کرد، از همان آغاز نشان داد که میداند تاریخ فقط گردآوری اسناد، مدارک و اطلاعات نیست و مورخ باید اهل تأمل در اوضاع و حوادث باشد. من خوشحالم که بعضی آثار این همکار گرانمایه را خوانده و از آنها بهرهها بردهام. گاهی احساس میکنم که دکتر جعفریان در گزارش خود از حوادث تاریخی، آنها را به آزمایش دریافته است. گویی او خود شاهد حوادث تاریخی بوده و آنها را با آزمایش جان دریافته است. فضیلت مورخ ما این است که حوادث سیاسی و فرهنگی و علمی را در ارتباط با یکدیگر میبیند. بهخصوص سیاست را از شرایط خاص تاریخی و فرهنگی جدا نمیانگارد. در همه آثار او که البته بیشتر در باب اسلام و تشیع و تاریخ معاصر است توجه خاصی به ارتباط و نسبت میان خرد، دانش و فرهنگ و سیاست شده است. مختصر بگویم، دکتر جعفریان، مورخی است که سیاست و قدرت سیاسی را متعلق اصلی تاریخ نمیداند، بلکه سیاست را در نسبت با خرد و فرهنگ و دانش زمان تفسیر میکند و به این جهت است که وقتی کتاب تاریخ او را میخوانیم احساس میکنیم او مورخ فرهنگ است. برای ایشان طول عمر و دوام توفیقات مسألت دارم.
https://irannewspaper.ir/8685/12/115176
آقای دکتر جعفریان که از اوایل جوانی و بهتر بگویم از نوجوانی به تاریخنویسی رو کرد، از همان آغاز نشان داد که میداند تاریخ فقط گردآوری اسناد، مدارک و اطلاعات نیست و مورخ باید اهل تأمل در اوضاع و حوادث باشد. من خوشحالم که بعضی آثار این همکار گرانمایه را خوانده و از آنها بهرهها بردهام. گاهی احساس میکنم که دکتر جعفریان در گزارش خود از حوادث تاریخی، آنها را به آزمایش دریافته است. گویی او خود شاهد حوادث تاریخی بوده و آنها را با آزمایش جان دریافته است. فضیلت مورخ ما این است که حوادث سیاسی و فرهنگی و علمی را در ارتباط با یکدیگر میبیند. بهخصوص سیاست را از شرایط خاص تاریخی و فرهنگی جدا نمیانگارد. در همه آثار او که البته بیشتر در باب اسلام و تشیع و تاریخ معاصر است توجه خاصی به ارتباط و نسبت میان خرد، دانش و فرهنگ و سیاست شده است. مختصر بگویم، دکتر جعفریان، مورخی است که سیاست و قدرت سیاسی را متعلق اصلی تاریخ نمیداند، بلکه سیاست را در نسبت با خرد و فرهنگ و دانش زمان تفسیر میکند و به این جهت است که وقتی کتاب تاریخ او را میخوانیم احساس میکنیم او مورخ فرهنگ است. برای ایشان طول عمر و دوام توفیقات مسألت دارم.
https://irannewspaper.ir/8685/12/115176
او مورخ فرهنگ است
رضا داوری اردکانی
فیلسوف و اندیشمند
سلامی به دوست و همکار عزیز آقای دکتر رسول جعفریان.
میگویند و نادرست هم نمیگویند که تاریخ گزارش حوادث گذشته است. اما همه حوادث گذشته تاریخی نیستند و مورخ آنها را گزارش نمیکند. چه حوادثی تاریخیاند؟ حوادث تاریخی، هرچند که بهموقع و مقام و امکانهای زمان بستگی دارند، با دخالت آدمیان پدید میآیند و به این جهت ضروری و قهری نیز نیستند. از این قول نباید نتیجه گرفت که آدمیان تاریخ را هر طور که بخواهند میسازند. آدمی موجودی تاریخی است و تاریخ، تاریخ آدمی است و تنها آدمیان تاریخ دارند. آدمی امروز و دیروز و فردا دارد و برای فردا زندگی میکند. اما فردای او بدون نسبت با امروز و دیروز نیست. مورخان با گزارش حوادث دیروز قصد تفنن ندارند. آنان ناظران زمان و تاریخند و با توجه و تذکر نسبت به اکنون و آینده حوادث مهم و اهم و بیاهمیت بودن را تشخیص میدهند و گزارش میکنند. تاریخ جدید با تاریخ قدیم تفاوت دارد. تاریخ قدیم، تاریخ دخالت و مشارکت مردمان در ساختن جهان و تصرف طبیعت برای بهتر زیستن و بیشتر برخوردار شدن نبوده است. حوادث مهم تاریخی جهان قدیم با جنگ برای غلبه و حفظ قدرت صورت میگرفت. انسان قدیم، سودای غلبه بر طبیعت و موجودات نداشت و به اندازهای که از طبیعت و جهان بهره میبرد، راضی بود. غلبه در زمان قدیم، غلبه بر آدمیان و اعمال قدرت بر جهان انسانی بود. مورخان هم حوادث جنگها و گزارش شکستها و پیروزیها را مینوشتند و البته بیشتر به وضع و حال پیروز و کارهای آن میپرداختند و این طبیعی بود، زیرا شکست خورده از میدان خارج شده بود. نکته مهم این است که چرا آدمیان تاریخ مینویسند؟ چنان که گفته شد، هیچ موجودی جز انسان تاریخ ندارد. تنها انسان موجودی تاریخی است و به آینده میاندیشد. اگر بخواهیم به یکی از این سه زمان گذشته، حال و آینده تقدم بدهیم، به نظر میرسد که پروای آینده داشتن مقدم باشد. با این پرواست که آدمی به وضع اکنون و گذشته توجه میکند. مردمی که[صرفاً] در اکنون سکونت میکنند، بی آیندهاند. اکنون که رویش به سوی آینده است نسبتی هم با گذشته دارد. آدمیان راهی در تاریخ پیمودهاند تا به اکنون و امروز رسیدهاند. اکنون را بدون آشنایی با آن راه نمیتوان شناخت. به عبارت دیگر آینده و اکنون و گذشته به هم بستهاند و موجودی که پروای آینده دارد، نمیتواند به اکنون و گذشته بینظر باشد. مردمان هم برای امروز و فردای خود باید از گذشته باخبر باشند. این خبر را مورخان میآورند. میبینیم که تاریخ، درک و دانشی است که آدمی همواره به آن نیاز داشته است. البته تاریخ به عنوان پژوهش علمی به زمانهای اخیر تعلق دارد. در زمان باستان و حتی در یونان که مورخانی مثل توسیدید و هرودوت و گزنفون پدید آمدند، شاعران هم راویان صورتی از تاریخ بودند. تاریخنویسی جدید که بنای آن در قرن هفدهم و هجدهم گذاشته شده است، نظر صریح به آینده دارد و حوادث گذشته را با تصوری که از اکنون و آینده دارد، میسنجد. به این جهت مورخان نمیتوانند از زمان خود و اندیشه غالب بر آن غافل بمانند. مورخ برای این که گذشته را بشناسد باید اکنون و امروز و مسائل آن را درک کند. مورخی که با اکنون و آینده کاری ندارد و صرفاً در جستوجوی اسناد و اطلاعات و روایتهای صحیح و معتبر است، مواد و اطلاعات خوبی فراهم میآورد، اما تاریخی که در آن درس تذکر باشد نمینویسد. او در حقیقت مورخ نیست و اگر تاریخ بنویسد، مجموعهای از اطلاعات را فراهم آورده است. این اشارهها را در مجال دیگر باید تفصیل داد. متأسفانه، اینجا مجال آن نیست که به وضع تاریخنویسی در کشور بپردازم و ناگزیر به این اشاره اکتفا میکنم که ما مخصوصاً به تأمل در وضع گذشته، اکنون و آینده خود و تاریخ نویسی که به آن بسیار نیاز داریم، چنان که باید اهتمام نکردهایم و از این نیازمندی چنان که باید آگاه نیستیم. مخصوصاً به تاریخ 200 ساله اخیر کشور که راه آن به اکنون رسیده است کمتر پرداختهایم. از 200 سال پیش ما وارد جهانی متفاوت از جهان قدیم شدهایم. درست است که از جهان قدیم به کلی نمیتوان پیوند برید، اما ظاهراً چنانکه باید نمیدانیم با گذشته ۲۰۰ ساله چه نسبتی داریم. تاریخ 200 سال اخیر، تاریخ تجددمآبی ایران و نرسیدن به درک درست تجدد است. اهل قلم و روشنفکران و صاحبان قدرت سیاسی بیشتر با ظاهر و سطح تجدد آشنا شدند و آن را تمام تجدد دانستند و از قواعد آن پیروی کردند یا با آن درافتادند و مخالفت کردند و حتی آن را انحراف خواندند. در این بین کسانی هم کوشیدند تا شرایط فرهنگی، اخلاقی و سیاسی کشور را در نسبتی که با یکدیگر و جهان کنونی دارند دریابند و تاریخ معاصر را با توجه به شرایط موجود بنویسند. شاید یکی از سرشناسترین و دقیقترین و پرکارترین آنها، آقای دکتر رسول جعفریان باشد. [ادامه در پست بعدی]
رضا داوری اردکانی
فیلسوف و اندیشمند
سلامی به دوست و همکار عزیز آقای دکتر رسول جعفریان.
میگویند و نادرست هم نمیگویند که تاریخ گزارش حوادث گذشته است. اما همه حوادث گذشته تاریخی نیستند و مورخ آنها را گزارش نمیکند. چه حوادثی تاریخیاند؟ حوادث تاریخی، هرچند که بهموقع و مقام و امکانهای زمان بستگی دارند، با دخالت آدمیان پدید میآیند و به این جهت ضروری و قهری نیز نیستند. از این قول نباید نتیجه گرفت که آدمیان تاریخ را هر طور که بخواهند میسازند. آدمی موجودی تاریخی است و تاریخ، تاریخ آدمی است و تنها آدمیان تاریخ دارند. آدمی امروز و دیروز و فردا دارد و برای فردا زندگی میکند. اما فردای او بدون نسبت با امروز و دیروز نیست. مورخان با گزارش حوادث دیروز قصد تفنن ندارند. آنان ناظران زمان و تاریخند و با توجه و تذکر نسبت به اکنون و آینده حوادث مهم و اهم و بیاهمیت بودن را تشخیص میدهند و گزارش میکنند. تاریخ جدید با تاریخ قدیم تفاوت دارد. تاریخ قدیم، تاریخ دخالت و مشارکت مردمان در ساختن جهان و تصرف طبیعت برای بهتر زیستن و بیشتر برخوردار شدن نبوده است. حوادث مهم تاریخی جهان قدیم با جنگ برای غلبه و حفظ قدرت صورت میگرفت. انسان قدیم، سودای غلبه بر طبیعت و موجودات نداشت و به اندازهای که از طبیعت و جهان بهره میبرد، راضی بود. غلبه در زمان قدیم، غلبه بر آدمیان و اعمال قدرت بر جهان انسانی بود. مورخان هم حوادث جنگها و گزارش شکستها و پیروزیها را مینوشتند و البته بیشتر به وضع و حال پیروز و کارهای آن میپرداختند و این طبیعی بود، زیرا شکست خورده از میدان خارج شده بود. نکته مهم این است که چرا آدمیان تاریخ مینویسند؟ چنان که گفته شد، هیچ موجودی جز انسان تاریخ ندارد. تنها انسان موجودی تاریخی است و به آینده میاندیشد. اگر بخواهیم به یکی از این سه زمان گذشته، حال و آینده تقدم بدهیم، به نظر میرسد که پروای آینده داشتن مقدم باشد. با این پرواست که آدمی به وضع اکنون و گذشته توجه میکند. مردمی که[صرفاً] در اکنون سکونت میکنند، بی آیندهاند. اکنون که رویش به سوی آینده است نسبتی هم با گذشته دارد. آدمیان راهی در تاریخ پیمودهاند تا به اکنون و امروز رسیدهاند. اکنون را بدون آشنایی با آن راه نمیتوان شناخت. به عبارت دیگر آینده و اکنون و گذشته به هم بستهاند و موجودی که پروای آینده دارد، نمیتواند به اکنون و گذشته بینظر باشد. مردمان هم برای امروز و فردای خود باید از گذشته باخبر باشند. این خبر را مورخان میآورند. میبینیم که تاریخ، درک و دانشی است که آدمی همواره به آن نیاز داشته است. البته تاریخ به عنوان پژوهش علمی به زمانهای اخیر تعلق دارد. در زمان باستان و حتی در یونان که مورخانی مثل توسیدید و هرودوت و گزنفون پدید آمدند، شاعران هم راویان صورتی از تاریخ بودند. تاریخنویسی جدید که بنای آن در قرن هفدهم و هجدهم گذاشته شده است، نظر صریح به آینده دارد و حوادث گذشته را با تصوری که از اکنون و آینده دارد، میسنجد. به این جهت مورخان نمیتوانند از زمان خود و اندیشه غالب بر آن غافل بمانند. مورخ برای این که گذشته را بشناسد باید اکنون و امروز و مسائل آن را درک کند. مورخی که با اکنون و آینده کاری ندارد و صرفاً در جستوجوی اسناد و اطلاعات و روایتهای صحیح و معتبر است، مواد و اطلاعات خوبی فراهم میآورد، اما تاریخی که در آن درس تذکر باشد نمینویسد. او در حقیقت مورخ نیست و اگر تاریخ بنویسد، مجموعهای از اطلاعات را فراهم آورده است. این اشارهها را در مجال دیگر باید تفصیل داد. متأسفانه، اینجا مجال آن نیست که به وضع تاریخنویسی در کشور بپردازم و ناگزیر به این اشاره اکتفا میکنم که ما مخصوصاً به تأمل در وضع گذشته، اکنون و آینده خود و تاریخ نویسی که به آن بسیار نیاز داریم، چنان که باید اهتمام نکردهایم و از این نیازمندی چنان که باید آگاه نیستیم. مخصوصاً به تاریخ 200 ساله اخیر کشور که راه آن به اکنون رسیده است کمتر پرداختهایم. از 200 سال پیش ما وارد جهانی متفاوت از جهان قدیم شدهایم. درست است که از جهان قدیم به کلی نمیتوان پیوند برید، اما ظاهراً چنانکه باید نمیدانیم با گذشته ۲۰۰ ساله چه نسبتی داریم. تاریخ 200 سال اخیر، تاریخ تجددمآبی ایران و نرسیدن به درک درست تجدد است. اهل قلم و روشنفکران و صاحبان قدرت سیاسی بیشتر با ظاهر و سطح تجدد آشنا شدند و آن را تمام تجدد دانستند و از قواعد آن پیروی کردند یا با آن درافتادند و مخالفت کردند و حتی آن را انحراف خواندند. در این بین کسانی هم کوشیدند تا شرایط فرهنگی، اخلاقی و سیاسی کشور را در نسبتی که با یکدیگر و جهان کنونی دارند دریابند و تاریخ معاصر را با توجه به شرایط موجود بنویسند. شاید یکی از سرشناسترین و دقیقترین و پرکارترین آنها، آقای دکتر رسول جعفریان باشد. [ادامه در پست بعدی]
#تازههای_نشر
جواهرالاحکام مصطفوی؛ فقهنامهای پارسی از سدۀ ششم هجری"
اثری از سراجالدین علیبنعثمان اُوْشی
مقدمه و تصحیح: دکتر رسول جعفریان
معرفی کتاب:
اسلام در دهۀ سوم قرن اول هجری وارد خراسان و ورارود شد. مردمان پارسیزبان آنجا در پذیرش اسلام با فاتحان عرب همراه شدند. در یک دورۀ بلند تاریخی، آثار دینی به زبان عربی نگاشته شد، اما بهتدریج، آثاری در علوم اسلامی بهویژه فقه، به زبان پارسی نوشته شد. در طول قرون بعد، زبان پارسی پابهپای زبان عربی، قالبی برای آثار دینی، تاریخی و ادبی بود. از قرن چهارم به بعد، آثار بزرگ و کوچکی در فقه به پارسی نوشته شد که کتاب جواهرالاحکام سراجالدین اوشی (م 575) از آن شمار است. این کتاب یک دورۀ مختصر اما کامل در فقه پارسی براساس مذهب حنفی است. جواهرالاحکام افزون بر ارزش دینی، یک متن پارسی کهن، حاوی لغات، اصطلاحات، و مفاهیم فراوان در نظام اجتماعی و فرهنگ و تمدّن مسلمانانِ خراسان و ورارود به شمار میآید.
جواهرالاحکام مصطفوی؛ فقهنامهای پارسی از سدۀ ششم هجری"
اثری از سراجالدین علیبنعثمان اُوْشی
مقدمه و تصحیح: دکتر رسول جعفریان
معرفی کتاب:
اسلام در دهۀ سوم قرن اول هجری وارد خراسان و ورارود شد. مردمان پارسیزبان آنجا در پذیرش اسلام با فاتحان عرب همراه شدند. در یک دورۀ بلند تاریخی، آثار دینی به زبان عربی نگاشته شد، اما بهتدریج، آثاری در علوم اسلامی بهویژه فقه، به زبان پارسی نوشته شد. در طول قرون بعد، زبان پارسی پابهپای زبان عربی، قالبی برای آثار دینی، تاریخی و ادبی بود. از قرن چهارم به بعد، آثار بزرگ و کوچکی در فقه به پارسی نوشته شد که کتاب جواهرالاحکام سراجالدین اوشی (م 575) از آن شمار است. این کتاب یک دورۀ مختصر اما کامل در فقه پارسی براساس مذهب حنفی است. جواهرالاحکام افزون بر ارزش دینی، یک متن پارسی کهن، حاوی لغات، اصطلاحات، و مفاهیم فراوان در نظام اجتماعی و فرهنگ و تمدّن مسلمانانِ خراسان و ورارود به شمار میآید.
#تازههای_نشر
جواهرالاحکام مصطفوی؛ فقهنامهای پارسی از سدۀ ششم هجری"
اثری از سراجالدین علیبنعثمان اُوْشی
مقدمه و تصحیح: دکتر رسول جعفریان
ناشر: سماع قلم
قیمت: 415,000 تومان
تعداد صفحات: 280 صفحه (قطع رقعی)
خرید از طریق سایت:
https://nashresamaeqalam.ir/product/jawaher-al-ahkam-mostafavi/
جواهرالاحکام مصطفوی؛ فقهنامهای پارسی از سدۀ ششم هجری"
اثری از سراجالدین علیبنعثمان اُوْشی
مقدمه و تصحیح: دکتر رسول جعفریان
ناشر: سماع قلم
قیمت: 415,000 تومان
تعداد صفحات: 280 صفحه (قطع رقعی)
خرید از طریق سایت:
https://nashresamaeqalam.ir/product/jawaher-al-ahkam-mostafavi/
https://www.rasul-jafarian.com/?p=752
از «شق بم» تا «سوق قم»؛ داستان یک تصحیف
از «شق بم» تا «سوق قم»؛ داستان یک تصحیف
بخشی از شعری از فیاض لاهیجی در باره «عبرت و تخلص به نام نامی ولی عصر (عج)»
هرچه گویم عیب این دنیاپرستان با خود است
کار دنیا را نیرزد غیر مشت نابکار
داغ ازین دنشوران دینپرستانم که نیست
دین و دانش را از ایشان غیر ننگ و غیر عار
تخم دین کارند و حاصل غیر دنیا هیچ نه
دانه دانش نشانند و نه غیر جهل بار
نه بکار دین درند و نه بدنیا درخورند
مشتی این تنپرور و مردم درو مردارخوار
کار دنیا زان سفیهان خودآرا هرج و مرج
کار دانش زین تبهکاران رعنا خواروزار
امت دجال پر کرد این جهان را حیف حیف
جای مهدی خالی و پیداست جای ذوالفقار
مهدی هادی امام ظاهر و باطن که هست
قایم آل محمد حجت پروردگار
حجتی کز پرده چون برهان عقل آید برون
پردههای وهم را از هم بدرد تارومار
آن بصورت غایب و حاضر به معنی نزد عقل
آن بظاهر در نهان اما به باطن آشکار
کینهخواه عدل از ظلم ستمکاران دین
انتقام عامکش از جهل اهل روزگار
طالب خون شهیدان به ناحق ریخته
مرهم دلهای مجروحان از ماتم فگار
آفتاب دولتش چون پرده شب بردرد
تیرگی برخیزد از عالم چو از دریا بخار
ذوالفقار شاه مردان برکشد چون از نیام
خوش برآورد از نهاد دشمنان خود دمار
اختلاف جمله مذهبها برافتد از میان
جمله کشتیها به یک جا زین یم آید برکنار
تمام شعر را اینجا بخوانید واقعا شگفت است:
https://ganjoor.net/fayyaz/divan/ghaside/sh36
هرچه گویم عیب این دنیاپرستان با خود است
کار دنیا را نیرزد غیر مشت نابکار
داغ ازین دنشوران دینپرستانم که نیست
دین و دانش را از ایشان غیر ننگ و غیر عار
تخم دین کارند و حاصل غیر دنیا هیچ نه
دانه دانش نشانند و نه غیر جهل بار
نه بکار دین درند و نه بدنیا درخورند
مشتی این تنپرور و مردم درو مردارخوار
کار دنیا زان سفیهان خودآرا هرج و مرج
کار دانش زین تبهکاران رعنا خواروزار
امت دجال پر کرد این جهان را حیف حیف
جای مهدی خالی و پیداست جای ذوالفقار
مهدی هادی امام ظاهر و باطن که هست
قایم آل محمد حجت پروردگار
حجتی کز پرده چون برهان عقل آید برون
پردههای وهم را از هم بدرد تارومار
آن بصورت غایب و حاضر به معنی نزد عقل
آن بظاهر در نهان اما به باطن آشکار
کینهخواه عدل از ظلم ستمکاران دین
انتقام عامکش از جهل اهل روزگار
طالب خون شهیدان به ناحق ریخته
مرهم دلهای مجروحان از ماتم فگار
آفتاب دولتش چون پرده شب بردرد
تیرگی برخیزد از عالم چو از دریا بخار
ذوالفقار شاه مردان برکشد چون از نیام
خوش برآورد از نهاد دشمنان خود دمار
اختلاف جمله مذهبها برافتد از میان
جمله کشتیها به یک جا زین یم آید برکنار
تمام شعر را اینجا بخوانید واقعا شگفت است:
https://ganjoor.net/fayyaz/divan/ghaside/sh36
امروز سوم جمادیالاولی 1411 مصادف با 20 آبان 1370 است. صبح زود با آقای مهدوی راد رفتیم تهران. اول وقت به ارشاد سر زدیم تا ببینیم كتابهای مرجوعی نمایشگاه را میشود تهیه كرد یا نه كه متأسفانه نشد. راجع به كتاب تاریخ سیاسی اسلام جلد اول صحبت شد كه حروفچینی و صفحهبندی شده بود. كتاب قصهخوانان را نیز دادم تا ببینند میتوانند چاپ كنند یا نه. این روزها مجموعه مقالات دین و سیاست در دوره صفوی چاپ شد. به علاوه كتاب تاریخ اسلام و ایران برای سال دوم علوم انسانی هم از چاپ درآمده است. بعد از ارشاد سراغ آقای آئینه وند رفتیم كه نبود. سری به دكتر پروین زدیم كه مسئول كمیسیون ملی یونسكو در ایران است. از آنجا به بنیاد دائرهالمعارف برای دیدن دكتر مهدی محقق رفتیم كه نبود. آقای طارمی را دیدیم و با او پیش دكتر زریاب خوئی رفتیم. مدت دو ساعت الی سه ساعت آنجا بودیم و ناهار را با ایشان خوردیم، خیلی صحبت شد. از مجله آینه پژوهش اظهار رضایت میكرد. زریاب از خاطرات دوران طلبگی خود خیلی صحبت كرد. گفت كه در سال 1316 از خوی به قم آمده، و تا سال 1322 آنجا بوده است. در قم منظومه را نزد امام خوانده، همین طور یك قدری از اسفار را. او گفت كه كتاب الاشتراكیه و حتی برخی از آثار بنتام را در سال 1318 در قم خوانده كه این اسباب تعجب ما بود. تخصصش در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران فوقالعاده است. گفت كتابی زیر چاپ دارد راجع به پیامبر در مكه كه حرفهای تازهای دارد، و مهمترین وجه آن این است كه جنبه مادی زندگی حضرت رسول الله (ص) را مورد بحث قرار داده و گفت هراس آن دارد كه سر و صدایی بر پا كند. طارمی نیز طلبه فوقالعاده زیرك باهوش و مطلعی است، و حدس میزنم كه در دائرهالمعارف توانسته جای خود را باز كند. در ضمن عبدالحسین آذرنگ را نیز دیدم كه كرد است و خیلی فعال. جوان محجوب و مسلطی است. بعد، از آنجا آمدیم و مقداری كتاب خریدیم. انتشارات سروش 25% تخفیف داد و من برخی از مجلدات تاریخ فلسفه كاپلستون را خریدم. كتابهای دیگری نیز تهیه كردیم. سر راه به انتشارات حكمت رفتیم كه از حسین غفاری است و تازه دكتری را گذرانده، اما تزش را هنوز ننوشته است. اخیراً به قم هم میآید و در دارالشفاء درس مكاتب فلسفی غرب را میدهد. خیلی به مجله ارغوان، جامعه سالم و ... حمله میكرد. همه اینها از جمله آینه پژوهش خوششان آمده بود. بعد به انتشارات خوارزمی رفتیم. در آنجا دكتر یعقوب آژند را دیدیم كه كارهای زیادی كرده است. قدری نیز با او صحبت كردیم، و بعد به قم برگشتیم.
The First Writings on Islamic Civilization: How the Discourse on Islamic Civilization Began Among Us
By Shaykh Rasul Jafariyan
The history of civilization is a relatively new branch within the field of history. In the historical tradition of Muslim societies, there has generally not been a civilizational perspective on history. Instead, historical writing has primarily focused on political narratives and, at times, static social analyses. In contrast, over the past two centuries, European historians have actively engaged in historical studies of civilization, often framing their discussions in terms of decline or progress. This approach led Western scholars to develop a civilizational perspective not only on their own societies but also on other nations and cultures. Within the field of Islamic and Middle Eastern studies, this civilizational approach gave rise to the study of Islamic civilization as a distinct academic discipline. The first books on the history of Islamic and Arab civilization were written by Western scholars, marking the beginning of Islamic civilization studies as a formal discipline. Over time, works on the history of Islamic civilization were translated from European languages into Arabic and, eventually, into Persian. This article focuses on analyzing the development of Islamic civilization studies, examining the earliest writings on Islamic civilization and their significance in shaping the field.
Full Paper: https://iqraonline.net/the-first-writings-on-islamic-civilization-how-the-discourse-on-islamic-civilization-began-among-us/
By Shaykh Rasul Jafariyan
The history of civilization is a relatively new branch within the field of history. In the historical tradition of Muslim societies, there has generally not been a civilizational perspective on history. Instead, historical writing has primarily focused on political narratives and, at times, static social analyses. In contrast, over the past two centuries, European historians have actively engaged in historical studies of civilization, often framing their discussions in terms of decline or progress. This approach led Western scholars to develop a civilizational perspective not only on their own societies but also on other nations and cultures. Within the field of Islamic and Middle Eastern studies, this civilizational approach gave rise to the study of Islamic civilization as a distinct academic discipline. The first books on the history of Islamic and Arab civilization were written by Western scholars, marking the beginning of Islamic civilization studies as a formal discipline. Over time, works on the history of Islamic civilization were translated from European languages into Arabic and, eventually, into Persian. This article focuses on analyzing the development of Islamic civilization studies, examining the earliest writings on Islamic civilization and their significance in shaping the field.
Full Paper: https://iqraonline.net/the-first-writings-on-islamic-civilization-how-the-discourse-on-islamic-civilization-began-among-us/