「 اعتراف کن 」

@i_etraf


💥 تبلیغات:
@I_ETERAF_ADS

ارسال اعتراف 👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-cmb95ATrQ8

ادمین: @Mohamad_S_V

「 اعتراف کن 」

20 Oct, 08:15


#پیام_ناشناس

سلام دخترم ۱۹

ی روز تنها بودم خونع رفیقم زنگ زدم بیاد خلاصع وقتی اومد من رفم اتاقم بعد دیدم نیومد اتاق رفم دنبالش رفته بود ت آشپز خونه وقتی اومد حالش ناجور بود خعلی رفیتیم اتاق ی دفه حمله کرد بم افتاد روم لبامو میخورد ک هنو گرمی لباش حس مکنم 😐😂🥲 دگ داشت خیلی زیاد پیش مرفت با گلدون زدم ت سرش پرتش کردم بیرون
چمد رف چی کشید اینجوری شد ینی اگ نزده بودمش ناکارم مکرد😐😂 ولی میدونم بکیرتون میگیرید جالب بود خب

Admin (Arian) :

- اینجوری ک تو زدیش هرچی گل کشیده بود پرید ک😂

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

03 Oct, 08:19


#پیام_ناشناس

سلام مینا٣٢
روی شوهر دوستم کراش دارم چند سالی هست که به طرق مختلف می‌خوام با شوهرش باشم ولی خیلی مرد وفاداریه به زنش و اینکه واقعا داشت غرور زنانه من رو له میکرد از بس مقاومت میکرد تا اینکه
هفته پیش اومده بودن خونمون یک لباس باز پوشیدم(کلا حجاب نمی‌کنیم جلوی هم ولی اون روز خیلی باز تر پوشیدم) بعد الکی با یک گوشی دیگه زنگ زدم به گوشیم بعد انگار که عجله دارم دویدم طوری که سینه هام قشنگ بالا پایین می‌پریدند گوشیم رو از قبل گذاشته بودم روی میز جلوی شوهرش بعد رفتم دولا شدم که مثلا گوشی رو جواب بدم همینطوری جلوش هم شدمتا قشنگ سینه هامو ببینه زیر چشمی نگاهش میکردم بنده خدا دهنش باز مونده بود 😂🤣 بعد یک دفعه تو چشماش خیره شدم و لبخند کوچیکی زدم فردا صبحش دیدم پیام داد با خودم گفتم مینا بالآخره کار خودتو کردی، پیام داد از دیشب دیوونه دارم میشم و از این حرفها
خلاصه توی همین یک هفته دوبار با هم سک س داشتیم😍✌️

Admin (Arian) :

- تو از قبلی هم جنده تری

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

02 Oct, 06:12


#پیام_ناشناس

پسرم ۱۷
من هر روز مسیر کارم رو با مترو میرم.
هفته پیش مترو دروازه دولت خط عوض کردم طبق معمول جا نبود یه یارو حدودا ۴۰ ساله گفت بیا بیا، من خودمو جا کردم در بسته شد تو در بودم
قطار که راه افتاد حس کردم بخاطر ازدحام جمعیت دست طرف داره میخوره به سرسیلندر پیستون، دیدم دارم راست میکنم یخورده کشیدم عقب بعد چند ثانیه دیدم بعععله داره فشار میده سالارو
گی نیستم ولی واقعا داشتم حال میکردم، سرم تو گوشیم بود ولی سرگیجه گرفته بودم
رسیدیم ایستگاه بعدی بخاطر جمعیت جامون عوض شد بعد یکی دوتا ایستگاه یهو داد یه پسره از اونور درومد به طرف میگفت چته چیکار میکنی😂
پیاده شد دویید کونی خان

Admin (Arian) :

- کیر همه رو تست میکرد بزرگشو پیدا کنه ک متاسفانه تو انتخاب نشدی😂

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

01 Oct, 08:24


#پیام_ناشناس

خب من میخام اعتراف کنم ۱۷ سالمع دخترم سکس چتم خیلی خوبع خیلیم رل داشتم درسمم خوبع باز نگین برو درستو بخون از وقتی کلاس هشتم بودم فیلم پورن میدیدم بعدم ک رل زدنم شروع شد اوممم ۲ تا نشون کرده بودم ک سرشون خیانت کردم کات کردیم چندین نفرم عکس تنمو دیدن با اولین نفری ک سکس ک نه مالوندن انجام دادم اولین نشونم بود بعد ک هیچکس تا دومین نشونم ک عاشقش شدم باهم کلی سکس کردیم البته از پشت دادم بعد باش کات کردم حتی تو کاتم میگف بیا نیازت دارم بدونه تو نمیشه رل زدم خوردم برا رلم بعد با یکی دیگ رلم رفتیم خونع ۳ دس بش دادم بعدم ک یبار به مشاورم گفتم ک سکس داشتم اون بم تجاوز کرد بعدم با تهدید ازم سکس کامل گرف و الان رل دارم و دوس ندارم هیچ رابطع جنسی بینمون باشع هرچند نیاز دارم اما دوس ندارم سکس کنیم چون میترسم به هوس ختم بشه دوست دارم منو برا خودم بخاد .
ببخشید زیاد شد 😁🖤

Admin (Reza) :

- الانم ک به ما گفتی، پشت کن😂

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

30 Sep, 15:10


#پیام_ناشناس

سلاممممم دخترم ۲۰

اقا من یروز پیش دوستم بودم تو گوشیم پورن بود ک من اصلا یادم نبود رفیقم دیدش بعد این بشر کلا هیزع اومد هی دست کشید رو تنم و اینا لز کردیم بعد دیلدو اورد برام منم کردم توش من چون تا حالا نداده بودم نزاشتم کاری کنه ولی اون به دوست پسرش داده بود وقتی دیلدو میکردم توش حس پسر بودن بهم دست میداد ک دارم طرفمو میکنم😂💔عجیب دوستدارممممم یکی بیاد دیلدو ببندم و بکنممش🤤 وای وقتی میکردم تو کسش اه و ناله میکرد وحشی تر میکردمش😂💔
دوستان کون و کص بده دستا بالا تا برم پی بکنمشون😎
من باید پسر میبودم لنتی🫠

Admin (Arian) :

- یه دختر بُکُن داریم، هرکی میخواد دستا بالا😂

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

22 Sep, 17:26


#پیام_ناشناس

آقا سلام پسرم

منو دختر خالم خب باهم خیلی رفیقیم بعد تو خونه مامان بزرگم تنها بودیم مامان بزرگم و خالم رفتن مسجد ما باهم تنها بودیم که این از تو آشپز خونه داد زدبه من گفت بیا بیدمشک بخور منم ذوق کردم از یطرفم گفتم الان حامله نشه آقا منم سریع رفتم از داروخونه سر کوچه یه کاندوم گرفتم این تو راه زنگ زد گفت بیا یه سرد شد از دهن افتاد منم دویدم سریع برسم رسیدم بعدش سریع شق کردم لخت با شلوارک رفتم تو آشپز خونه کاندومم تو جیبم یه لیوان داد دستم گفت بیا چای بیدمشک
اصن اون موقع برج خلیفه رو سرم خرد شد بعد گفت چرا شق کردی منم داستان گفتم تا شب داشتیم از خنده می مردیم کاندوم هم بردم پس بدم قبول نکرد انداختم اشغالی

Admin (Arian) :

- فکر کردی اسم کصش بیدمشکه؟
دیگ هیچوقت تو عمرت کص قرار نیس بکنی که کاندومو انداختیش؟


@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

18 Sep, 10:21


#پیام_ناشناس

دخترم

اعتراف میکنم ک وقتی بچه بودم رو پله خونمون نشسته بودم ک بابای مرد همسایمون اومد کوچمون اول ترسیدم خواستم برم خونمون بعد گفتم چرا بترسم! برای همین موندم بعد پیرمرد اومد روی پله کنارم نشست صورتمو گرفت و ازم لب گرفت بعد ازم جدا شد منم بدو بدو از کوچمون اومدم بیرون هی تف میکردم و لبمو پاک میکردیم
خلاصه ک نمیبخشم پیرمردرو🙁🙂

Admin (Arian) :

- از پله خونتون فرار کردی از کوچه رفتی بیرون؟😂 بهتر نبود میرفتی خونه😂

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

30 Aug, 09:25


#پیام_ناشناس

پسرم ۲۰ سالمه

دوازده سیزده ساله بودم با فامیلم خونشون تنها بودیم البته باباشم بود (اونم همسن خودم بود) خلاصه رفتیم تو اتاق که مثلا بازی کنیم خلاصه همون بازی تبدیل شد به مالشه دول و تخم☹️😂
قشنگ تو حس رفته بودیم شلوارامونم تا زانو پایین بود یهو باباش اومد مارو دیدو نفری یه چک و پس گردنی زد بهمون انداختمون بیرون از خونه ولی بعد یک ساعت دوباره رفتیم در زدیم رامون داد خونه خلاصه سرتونو درد نیارم انقدر گریه زاری کردیم که دلش سوخت و به کسی نگفت ولی هنوز ک هنوزه تو چشش نمیتونم نگا کنم😂🤦

Admin (Arian) :

- قطعا بچش پسر بود ک با یه چک بیخیالت شد😂

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

25 Aug, 16:57


#پیام_ناشناس

سلام المیرا ١۵تهران
یه پسر عمه دارم ٢٧سالشه اسمش مجتبی است اولای سال مادرم برای اینکه با من ریاضی کار کنه بهش گفت بیاد خونمون بعد که اومد مادرم رفت بیرون خرید کنه و من و اون تنها بودیم یکدفعه اومد سمتم و شروع کرد مالیدن کص من و خوردن گردنم اولش خیلی ترسیده بودم ولی خداییش کارشو بلد بود و داشتم حال میکردم از اون موقع به بعد با هم دوست شدیم و هر چند وقت یکبار میومد ترتیبمو میداد تا اینکه دوماه پیش وسط کار داشت وحشی بازی در میآورد بهش گفتم چته حیوون زد تو گوشم و گفت خفه شو تو مال منی من مامانتو هم...
اول فکر کردم حشری شده یکصشری میگه بعد از اتمام کار گفتم چی بود اون حرفت تا اینکه فیلم مامانمو نشون داد که زیرش بود گفت فکر کردی برای چی مامانت واسه من شرایط رو آماده کرد تا تو رو بکنم چون تهدیدش کردم فیلمشو به دایی نشون میدم.

Admin (Arian) :

- چ مادر جنده و آشغالی داری💩

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

24 Aug, 22:47


#FREEDUROV

「 اعتراف کن 」

24 Aug, 11:51


ایران بریزید عالیه

@I_ETRAF

「 اعتراف کن 」

23 Aug, 10:47


#پیام_ناشناس

سلام دوستان پسرم ۲۲
البته اعتراف نیست یه سرگذشت اعتراف هست وقتی که ۱۸ سالم بود همش درگیر دختر بازی رل خوشگذرونی بودم در این حد ۴ ۵ تا رل همزمان داشتم با همشون رابطه داشتم تا اینکه یه شب یه رل داشتم بچه روستا بود رفتم دنبالش یه گوشه کناری باهم س..س کردیم تموم شد موقع رسوندن خونشون بچه محلشان خارکسه ها ساعت ۱ شب ریختن روم فرار کردیم خلاصه هر جوری شده دخترو باباشو زنگ زد اومد بردش بعد ۲ ماه ریختن خونه گرفتنم باباش شکایت کرده بود به جرم تجاوز به عنف انداختنم زندان به یه درسر اومدم بیرون شلاقامو خوردم ولی تهشش هیچی فایده نداشت اخرش تقاص همه کارامو با دوست داشتن یه زن شوهر دار پس دادم خیلی اذیتم کرد در حدی که فکری به رابطه با دختر میکنم میترسم😐 فوش ندین خاهشا تا جایی میتونید پی زندگی باشید تههه اینکارا چون هوس هیچی نیست🚶🏿‍♂🚶🏿‍♂

Admin (Arian) :

- عه چرا اعدام نشدی؟ حتما بررسی کردن دیدن کصش زیاد گشاد بود به کیر تو نمیخورد گفتن بزارین این جقی بره😂

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

19 Aug, 15:32


#پیام_ناشناس

سلام نیلو هستم ۲۸ سالم

بهترین خاطره من زمانی که با شوهرم رفتم شمال ویلا همکارش، اونجا توی استخر با دو تا همکارش کلی اب بازی کردم البته من با لباس کامل کنار شوهرم بودم، شب حسابی کباب و دوغ خوردم و رفتم با شوهرم دوباره استخر کمی بعد شوهرم گفت خوابم میاد میرم بخوابم بعد از یه ساعت دو تا همکارش اومدن سراغ من و بزور شروع کردن لخت کردن من هر چی فریاد زدم گفتن داخل دوغ همسرت قرص خواب ریختیم و اون الان بی هوش و ما مست ، خودشون لخت شدن و افتادن روی من اولش بدم اومد ولی بعدش خودم دیدم مزه میده و اجازه دادم تا نزدیکی صبح حال کنن.

Admin (Arian) :

- این جنده بازیا چیه 😐

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

19 Aug, 10:41


#پیام_ناشناس

سلام من پسرم ۲۳ سالمه شیرازی ام
من با یه زن دوست شدم دوسال پیش
واقعا نیو فیس بود گفت من ۲۴ سالمه و ازدواج نکردم و اینچیزا واقعا هم بهش میخورد سکسم هفته ای یبارو حداقل داشتیم
چندوقت پیشا رابطمون واقعا خیلی نزدیک شده بودو فاز ازدواج و اینچیزا
خلاصه یروز من از سر کنجکاوی شناسنامه اینو از تو کمدش برداشتم دیدم
یارو ۳۰ سالشه😐😂۳ تا بچم داشته و طلاق گرفته
واقعا بزرگترین کیره زندگیمو خوردم😂😂😂بعدش دیگه از خودش پرسیدم گفت دوبار شوهر کرده شوهر اولشم مُرده😐 منم اروم و سکرت دکمشو زدم از همه جا بلاکش کردم خطمم عوض کردم😂
در اخرم اگه دختره پابجی باز داریم بگه که برم پی ویش بریم بازی کنیم خستم شد از ای سیبیل میبیلا😂❤️

Admin (Arian) :

- اون مقصر نیست ک، تو گاوی کص گشاد 30ساله رو تشخیص ندادی😂

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

18 Aug, 19:11


#پیام_ناشناس

سلام پسرم
این واقعیت زندگیم را مینویسم شاید درس عبرت بقیه بشه حدود 18 سالم بود که با زن عموم وارد رابطه شدم حالا چطور و چگونه بماند، تو سن 23 سالگی ازدواج کردم زنم از هر نظر عالی بود منم دیگه با کسی رابطه نداشتم تا اینکه یک روز رفتم خونه عموم سر بزنم از شانس بد من کسی خونه نبود منم شیطون گولم زد و با زن عموم سکس کردم
بخدای بالاسری حدود سع روز بعد بچه ام سقط شد بدون هیچ علت
ولی من میدونستم عقوبت همون گناهه
خلاصه توبه کردم خیلی گریه کردم به در گاه خدا، سرتون درد نیارم خدا یه دختر بهم داد بعدش زندگیمم خوب شد خواستم بگم عزیزان من هیچ وقت وارد رابطه شوهر دار نشید که عقوبتش سخته
فدای همتون که ماهید

Admin (Arian) :

- بچه ها گوش کنید درس عبرت بشه براتون

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

18 Aug, 11:29


#پیام_ناشناس

دخترم ¹⁵

چند سال پیش دختر فامیلمون از راه دور اومده بودن خونمون بعد چن روز رفتیم بازار وسیله بگیریم من هفت هشت سالم بود اون پنج شیش سالش بود رفتیم ما از یه دمپایی سنتی خوشمون اومد قیمتش زیاد بود بعد با کلی اسرار برامون خریدن شب که رسیدیم خونه بازی کردیم اون تب‌لت داشت به من نداد منم زورم اومد رفتم دمپایی شو انداختم تو زیر زمینی مامان بزرگم اون جام ترسناک بعد مامانش که فهمید دمپاییش گم شد انقد زدش بعد که پیدا کرد بازم زدش خلاصه که تموم شد اون شب منم الان اصلا عذاب وجدان ندارم 😐😂

Admin (Arian) :

- بچه ها دیدین اعترافا میتونه غیر سکسی هم میتونه باشه به خاطر همین که اعترافت ادمیزادی بود نمیرینم بهت ناراحت نشی
حال کن


@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

17 Aug, 21:31


#پیام_ناشناس

سلام :) دخترم 16
روز تولدم با کسی آشنا شدم و یواش یواش وابسته و عاشقش شدم... همه جوره بهم ثابت کرده بود که دوستم داره و هر وقت میخاسم ازش جدا بشم با کلی التماس نمیزاشت و حتی گاهی وقتا گریه می کرد و برام هیچی کم نمیزاشت .... خب منم ی دختره ساده باورم شده بود ولی امان از اعتماد. کامل بهش اعتماد داشتم تا ی روزی دعوامون میشه و خودش خودشو لو میده ک از اول رابطه ک باتو شروع کردم با یکی دیگ ام بودم و حتی عکسای دو نفری شونم برام فرساد. قشنگای من راحتی ب کسی دل نسپرید ب کسی از اعماق وجود اعتماد نکنید!!!
مراقب قلب خودتون باشید :) ❤️
اگه ام خیانت یا هرچیزی دیگ ک باعث شد قلب تون بشکنه تنها راه انتقام ش اینه ک روز ب روز پیشرفت و خوشمل، لاکچری تر شید :)
مرسی ک تا اینجا خوندی بوسس😍

Admin (Arian) :

- این وسط چندبار بهش دادی؟😂

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

17 Aug, 11:22


#پیام_ناشناس

خب سیلام چطورین
دخترم 17

حدود 2 سال پیش منو پسر داییم که 7ماه ازم بزرگتره خیلی جنگو دعوا داشتیم و از اونجایی که خونواده مادریم عاشق نوه پسرین همش طرف اونو میگرفتن ی روز بهم گفت ی لیوان آب بهم بده اولش ندادم خیلی التماس کرد دلم سوخت رفتم لیوانو پر کردم چشم خورد به لیوان دندون مصنوعی بابا بزرگم دیدم بهترین فرصت واسه انتقامه😂 دندونو از توش برداشتم لیوان بردم براش قشنگ تا قطره آخرش که خورد منم لو دادم چیکار کردم
بدبخت تا دو روز داشت هوق میزد😂😂

Admin (Arian) :

- خیلی کثافطی😂😂

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

16 Aug, 11:03


#پیام_ناشناس

سلام پسرم
از مدرسه(راهنمایی) که برمیگشتم عادت داشتم از چشمی در هر صدایی ک اومد نگاه کنم تا وقتی پدر مادرم از سر کار برگردن
خونمون دو طبقه س، صدای ورودی اصلی اومد نگاه کردم خانوم همسایه بود(آرایشگر و خیلی پر ناز و عشوه برا همه!)، رفت بالا چند دقیقه بعدش دوباره صدا اومد یه اقای غریبه خیلی دستپاچه و مشکوک رفت بالا
وقتی پدرم برگشت جریان رو بهش گفتم،اونم نامردی نکرد شوهر زنه راننده ماشین سنگین بود گذاشت کف دستش، شوهره من و بابامو صدا کرد رفتیم بالا جلو زنه گفت بگو ببینم کی بود و مشخصاتش چی بود منم با ترس و لرز گفتم
خلاصه براتون بگم خون بپا شد، نگو طرف پسر دایی زنش و باهاش مخفیانه رابطه داشته
از خونه ما رفتن، از هم جدا شدن، دو سال بعدش مرده سکته کرد، زنه هم دوست دختر یه آدم مفسد شد
الان حس پشیمونی ندارم ولی بهتر بود نمیگفتم

Admin (Arian) :

- زدی یه خانواده رو بگا دادی حس پشیمونی نداری؟😂😂 کصکش سرت تو کون مردم نباشه

@I_ETRAF 🧨

「 اعتراف کن 」

15 Aug, 08:32


#پیام_ناشناس

سلام پسرم ۲۶ سالمه

اقا من تو بچه گی کون ندادم
دوسال پیش خونه دوستم بودم
امد سر شوخی رو باز کرد شروع ب مالیدن کیرم کرد ارضا شدم
دوباره امد روی کمرم گفت بزار کمرتو ماساژ بدم رفت رو کمرم بعد شروع کرد ب لاپایی زدن یه جورایی یه حس باحالی داشت
از همونجا بود ک کونی شدم الان هفته ای سه چار بار میرم خونشون ب کونم میزاره
دیگه اصلا علاقه ای به دختر ندارم
هرچی فوش دادی ب خودت دادی😐
کون خودمه دوس دارم بدم😂

Admin (Arian) :

- هفته ای 4بار میدی؟ این کون دیگ بدرد گوزیدن نمیخوره😂

@I_ETRAF 🧨