来自 حدیث اشک (@hadithashk) 的最新 Telegram 贴文

حدیث اشک Telegram 帖子

حدیث اشک
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک""
اشعار اهل بیت
http://hadithashk.com
شعر مذهبی
.
.
.
حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد

اینستاگرام:
www.instagram.com/hadith_ashk

ارتباط با ادمین
@asgharpoor53

@hadithashk_admin
11,985 订阅者
214 张照片
1,345 个视频
最后更新于 01.03.2025 11:12

حدیث اشک 在 Telegram 上分享的最新内容


اللهی العفو
مرا که گدای تو بودم زمانی...

ز چشمانت انداخت این بددهانی

تو بودی ولی بنده ی خویش بودم

تورا خواندم اما دلی نه!زبانی

من بی سروپا چه ها که نکردم

تو میدانی اما چه میشد ندانی!

کجا رفت آن گریه های مناجات

کجا رفت حالم؟کجایی جوانی..

چرا دل بریدم ز دنیای باقی

چرا دل نکندم ز دنیای فانی

جز این میکده جای دیگر ندارم

چه خاکی کنم بر سرم گر برانی

منو دوری از روضه ها وای بر من

تمام است کارم عجب امتحانی

سرم گرم ایوان طلای نجف شد

که انداخته بر سرم سایبانی

سگ حیدرم من سگ حیدرم من

بده استخوانی بده استخوانی

برای علی فاطمه سوخت افتاد

توان بر علی داد با ناتوانی

خجالت کشید از زن و بچه مولا

همه غرق حیرت زنش قد کمانی..

چنان زد به در میخ محکم فرو رفت

امان از در خانه،لعنت به ثانی

سید پوریا هاشمی


#سید_پوریا_هاشمی #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹

اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِيهِ الصِّيَامَ‏
ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي هَذَا الْعَامِ وَ فِي كُلِّ عَامٍ‏
وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُهَا غَيْرُكَ يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ

#ماه_مبارک_رمضان
#اللهی_العفو
@hadithashk

وعده ی عشق
سر وعده ی عشق، با خدا رسیدم

زنده موندم و ماه، رمضونو دیدم

دل بی قرارم، شده باز هوایی

در خونه ی تو، اومدم گدایی

اومدم که با تو، درد دل کنم باز

هر چی دل خوشی هس،جز تو ول کنم باز

من که با گناهام، دلتو سوزوندم

ولی باز خودم رو، تا خونت رسوندم

اومدم دوباره، واسه ی رفاقت

منو رو به را کن، واسه شهادت

واسه گریه چشمام، می گیره بهونه

روضه خون دوباره، کافیه بخونه

چقدر شلوغه، قتلگاه برادر

پیچیده تو گودال، ناله های مادر

وحید محمدی


#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹

العفو
آنچنانکه درصدف، دُرّ و گهر ارزنده است

ناله های بنده ات وقت سحر ارزنده است

درهم و برهم خریدی تا بفهمانی به من

بندهء بدکار تو هم اینقدر ارزنده است

بدتر از حُرّ پشیمانم ولی زخم سرم

مثل زخم فطرس بی بال و پر ارزنده است

پیش چشم این و آن بشکن شبی ظرف مرا

عاشقی وقتی که دارد دردسر ارزنده است

کاهلی این گدا از لطف صاحبخانه است

دست خالی آمدم چون بیشتر ارزنده است

گر بدانم آخرش مادر به دادم می رسد...

هرچه هم بیرون بمانم، پشت در ارزنده است

خواهش محتاج را زهرا به چشمش می کشد

پیش حیدر التماس رهگذر ارزنده است

جان به لب آمد هزاران بار و گفتم یاعلی

در نجف جانم بگیری، این سفر ارزنده است

تا مُحرّم، روزی شش گوشهء من را بده

تا نمُردم یک حرم من را ببر ارزنده است

هرسحر گفتم حسین و گریه کردم با حسن

بردن اسم حسن از هر نظر ارزنده است

قاسم آمد پیش ارباب و صدا زد ای عمو

مادرم گفته برو! این چشم تر ارزنده است

آبرویم ریخت پیش فاطمه ردّم نکن

دستخط مجتبایت را بخر ارزنده است

مثل اکبر قد کشید اندازه عباس شد

پیش داغ اعظمش درد کمر ارزنده است

رضا دین پرور


#رضا_دین_پرور #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹

اللهی و ربی
فصل شکفتن شده است و بار ندارم

پیش ترازوى تو عیار ندارم

ابری ام و چشم اشکبار ندارم

هیچ شباهت به روزه دار ندارم

روزه خود را تباه می کنم ای وای

یکسره من اشتباه می کنم ای وای

در رمضان هم گناه می کنم ای وای

شرم ز مهمانی نگار ندارم

روزه نبودند چشم و گوش و زبانم

روزه نبودند فکر و قلب و گمانم

این دل هر جایی است قاتل جانم

بر دل هر جایی ام مهار ندارم

در دل من که سزاش هست مجازات

میل گناه است بیشتر ز مناجات

یاد خدا نیست دلم اغلب اوقات

با تو دگر نیمه شب قرار ندارم

آینه قلب من غبار گرفته

دور مرا تنگى حصار گرفته

پای مرا بین راه خار گرفته

در ره تو گام استوار ندارم

تا بسوی معصیت شدم متمایل

خواب گرفته مرا زمان نوافل

جای دعا رفته ام به مجلس باطل

من جلوى نفسم اختیار ندارم

فرصتم از دست رفته است ببخشید

توبه من باز هم شکست ببخشید

جرم مرا هرچه بود و هست ببخشید

گرچه به درگاهت اعتبار ندارم

گرچه بدم داشتم ولای علی را

پیش کشیدم دوباره پای علی را

جان علی کن نظر گدای علی را

غیر ولایش من افتخار ندارم

مرغ دلم سمت آسمان نجف رفت

دل زکفم لحظه اذان نجف رفت

در بغل شاه مهربان نجف رفت

نزد علی غم به روزگار ندارم

مطمئنم وقت مرگ نور خدا هست

حضرت زهرا کنار بستر ما هست

چونکه به ما گفته اند امام رضا هست

وحشتی از قبر و احتضار ندارم

نوکر خود را حسین وا نگذارد

سینه زنش را به حشر جا نگذارد

بر دل ما داغ کربلا نگذارد

جز حرمش بر دلم قرار ندارم

 محمد جواد پرچمی


#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹

خدا میبخشد
خبر آمد رمضان است ... خدا میبخشد

بی‌کم وکاست وبی‌چون وچرا میبخشد

معصیت کارترین باشی اگر با توبه

وسط بزم مناجات و دعا میبخشد

سفره داری خدا فرق عجیبی دارد

میهمان را عوض آب و غذا – میبخشد

آن قدر بخشش او وسع زیادی دارد

که دراین ماه بخواهد همه را میبخشد

دید اعمال بد و زشت مرا هیچ نگفت

او کریم است و کریمانه خطا میبخشد

حاجتت را تو بگو چونکه اجابت بااوست

عاشقان را سفر کرب و بلا میبخشد

 

ته گودال تجلّیِ کرامت شده است

شاه بر قاتل خود نیز عبا میبخشد


 محمد حسن بیات‌لو


#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹

مجنون شدم
مجنون شدم اما غم لیلا ندارم

تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم

دیروز من را حسرت یک عمر پُر کرد

در کوله ام جز نالهء فردا ندارم

با آتش عصیان، همه سرمایه ام سوخت

چیزی برای محشر کبرا ندارم

من را بزن تا حال نفسم جا بیاید

اما نگو دیگر برایت جا ندارم

خشم تو هم هرچند از روی علاقه است

من طاقت ناراحتی ات را ندارم

این آخر عمری شتر دیدی ندیدی

سنگین شده پرونده ام، امضا ندارم

با اینهمه آلودگی اصلاً نگفتی

کاری به کار نوکر زهرا ندارم

بین نجف جان مرا باید بگیری

چون حاجتی جز دیدن مولا ندارم

دنیای بی کرببلا یعنی جهنم

بی کربلا امیّد به دنیا ندارم

مهمانی تو آمد و کاری نکردم

دیگر سلاحی غیر گریه ها ندارم

وا کن گره های مرا جان رقیه

آن دختری که گفت من بابا ندارم

با لکنت روی زبانش گفت عزیزم

حالا که با سر آمدی، من پا ندارم

حالا که دیدم سوخته تر بودی از من

دیگر گلایه از سر سقا ندارم

این شهر را روی سر خود می گذارم

هرچند از ضرب لگدها، نا ندارم

رضا دین پرور


#رضا_دین_پرور #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹

العفو
باز هم با رحمتی مشهود بخشیدی مرا

تا که یک «العفو» گفتم زود بخشیدی مرا

اشکهایم راهیِ دریای غفران تو شد

غرق کردی بنده را در جود...بخشیدی مرا

بد شکستم توبه هایم را ولیکن باز هم

تا که برگشتم! شدی خشنود بخشیدی مرا

من گنهکارم ببین پرونده ام سنگین شده

گفتم و با شیوه ای پُر سود بخشیدی مرا

شد حسابم پاک و شد عشقِ تو سودِ این حساب

پاک شد هر قدر عصیان بود! بخشیدی مرا...

تا ابد چشم امید من به تو محدود شد

بسکه بی اندازه نامحدود بخشیدی مرا

خواند در گوشم که برگرد و نرو، توبه نکن

تا که نفْسم را کنی نابود بخشیدی مرا!

   مرضیه عاطفی


#شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات #شعر_مناجات_با_خدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹

اللهی العفو
مانند طفل لوسم دنبال یک بهانه

در محضرت رسیدم با اشک دانه دانه

من را به چوب قهرت هرگز ادب نکردی

با این که دیدی از من اعمال مجرمانه

این مجلس ضیافت در شان این گدا نیست

حالا که راه دادی بیرون مکن ز خانه

صدها گناه دیدی صد اشتباه دیدی

اما مرا نکردی رسوای این زمانه

من عهد کرده بودم پایم دگر نلغزد

شد وعده های پوچم چون قول بچه گانه

هر جا خراب کردم لطفت نوازشم کرد

من شرمسارم از این الطاف بیکرانه

تو نام نیک از من شهره نمودی اما

آگاه بودی از آن عصیان مخفیانه

امشب دخیل بستم بر دامن سه ساله

بگذار روضه ای هم گویم در این میانه

از قافله که جا ماند گم شد میان صحرا

شد زجر بی مروت دنبال او روانه

آه از صدای سیلی آه از کشیدن مو

آه از لگد که آید دنبال تازیانه

هر جا که گفت بابا دادی سرش کشیدند

می سوخت قلب عمه از اشک نازدانه

آنقدر ناله سر داد آنقدر ضجه زد که

بابای او رسید از روی طبق شبانه

اسماعیل روستائی


#اسماعیل_روستائی #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹

اللهی
وای! بر آنکه سحر، دست به دامان تو نیست

در دلم هیچ غمی جز غم هجران تو نیست

هرکسی بر سر این سفره ی تو با ادب است

گرچه همچون من قحطی زده مهمان تو نیست

بدترین بنده منم، بنده ی شرمنده منم

صحبتی خوب تر از صحبت غفران تو نیست

دل وامانده ی من را بِشِکن، سنگ شده

هیچکس همسخنِ عبد پشیمان تو نیست

هرکسی جای تو بود آبرویم را می ریخت

از چه گفتی برو این برگه ی عصیان تو نیست!؟

دل ناپاک، کجا پاک شود مثل قدیم

هیچ جا پاک تر از درگه سلطان تو نیست

رشته ی عمر را بین حرم بافته اند

جان من، بند بجز ذکر علی جان تو نیست

قبل از آنکه رمضانت برسد اهلم کن

بهر من جا وسط حلقه ی خوبان تو نیست

عمل صالح من عشق حسین و حسن است

طعم این عشق، در آن روضه ی رضوان تو نیست

نذر کردم بروم کرببلا خوب شوم

وقت آن، خوب تر از باقی شعبان تو نیست

مادری دست به زانو و کمر گفت حسین ...

از چه پیراهنِ کهنه، تن عریان تو نیست؟

هست جسمت وسط اینهمه سرنیزه ولی

جای نیزه وسط حنجر عطشان تو نیست

رضا دین پرور


#رضا_دین_پرور #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹