زبان را در بدی گفتن میاموز
پشیمانی خوری تو هم یکی روز
#عطار
پشیمانی خوری تو هم یکی روز
#عطار
گنجور شعر Telegram 帖子
گنجور شعر 在 Telegram 上分享的最新内容
ز نامردان، علاج دردِ خود جستن بدان مانَد؛
که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقرب‌ها
#صائب_تبریزی
که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقرب‌ها
#صائب_تبریزی
وفاداری از آن بدخو تمنّا داشتم عمری
چه دانستم که کار دوست از دشمن نمی‌آید
#فیاض‌لاهیجی
چه دانستم که کار دوست از دشمن نمی‌آید
#فیاض‌لاهیجی
مگر اجل برهاند مرا ز عشق، ارنه
به زندگی نتوانم رها شدن ز شما
#اوحدی_مراغه_ای
به زندگی نتوانم رها شدن ز شما
#اوحدی_مراغه_ای
هم ز گل میپرسم احوالِ تو هم از عندلیب
کم تو را میبینم و بسیار می‌گیرم سراغ
#قصاب‌کاشانی
کم تو را میبینم و بسیار می‌گیرم سراغ
#قصاب‌کاشانی
هر که لب بر لب جانبخشِ تو ساید به صبوح
هیچ شک نیست که او زندگی از سر گیرد
#جهان_ملک_خاتون
#صبحتون‌قشنگ
#لحظه‌هاتون‌ناب
هیچ شک نیست که او زندگی از سر گیرد
#جهان_ملک_خاتون
#صبحتون‌قشنگ
#لحظه‌هاتون‌ناب
دل بسی افسانه‌ی وصل تو گفت
تا که شد در خواب ازین افسانه خوش
#عطار
#شبتان‌آرام
تا که شد در خواب ازین افسانه خوش
#عطار
#شبتان‌آرام
