زندگی همیشه مسئله های برای حل شدن دارد.
کار و درامد، خانواده، سلامتی، تفریح، روابط شخصی، اجتماع، تحصیل، رشد شخصی و معنوی
حل این مسئله ها به مهارت مخصوص به خود نیاز دارد. اما ممکن شدن این مهارت به مهارت زیستن با آنها نیاز دارد.
مسئله های زندگی به پایان نمی رسند، از پس هر حل هر مسئله ی مسئله دیگری ظاهر می شود. همانطور که مسئله های ریاضی برای هیچ ریاضیدان در هیچ سطحی به پایان نرسیده اند.
چون قرار نیست ریاضی تمام شود.به همین دلیل اینکه چه احساسی به مسئله های حل نشده دارم مشخص می کنم می توانم ریاضیدان شوم یا نه.
گویی زندگی خود حل کردن مسئله است نه این یا آن مسئله.
آیا مهارت زیستن با مسئله ها پیش از حل آنها را داریم؟
اسم این مهارت، مهارت زندگی است.
حال دلمان با زندگی چگونه است؟
قبل از آنکه هیچ کدام از مسئله های آن حل شده باشد.
@frequency963hertz