Fotros is typing...

چقدر انسان جسور می‌شود
وقتی مطمئن است کسی دوستش دارد♥️

🥲🫂

‏تاحالا کسیو با تمام جزییاتش دوست داشتین؟
منظورم اینه که به تک تک اجزا صورتش باعشق و دقت نگاه کنین به مچش به ساعت دستش
به راه رفتنش همه جزییاتش براتون جذاب باشه
جوری که انگار اون آدمو خدا با سلایق و علایق شما ساخته؟!:))))

هر چقدر اصیل‌تر، عمیق‌تر، ارزشمندتر و قابل اعتمادتر باشی به‌خاطر آسیب‌های زیادی که تجربه کردی به کسی زخم نمی‌زنی، چون از میزان درد و ذات رنج خبر داری!
تو زمانی یک انسان درست هستی که اجازه ندی تکه های وجودت عقده و باعث شکستن دیگران بشه...

+‏به کسی پناه ببر که نه تنها پیله جسمت، بلکه پروانه‌های رویا ات را نیز در آغوش بگیرد و نگذارد هیچ‌یک از آن‌ها در طوفان زندگی گم شوند..

ریکواستای اینجا هنگ کرده
اگه ریکواست کسی رو‌ هنوز قبول نکردم دوباره ریکواست بده اسمش بیاد بالا🚶🏻‍♀️

دل به غمی فروختم...
•هوشنگ ابتهاج

‏"عزیز" بسیار کلمه مزخرفیه.
یعنی میخوام یکم باهات صمیمی باشم اما نه خیلی و تو در واقع عزیزمن نیستی همینجوری واسه خالی نبودن عریضه میگم عزیز..
عزیز و درد!🤌🏻

رغم کل شيء نقوله أو نکتبه
يبقى في القلب أشياء أکبر من أن تقال!

«با وجود هر آنچه که می‌گوییم و می‌نویسیم، چیزهایی در قلب باقی می‌ماند که بزرگتر از آن است که گفته شود...»

قبل از اینکه حرفی بزنی،
فکرکن ببین اگر کسی اون حرفو به خودت میزد چه حسی بهت دست میداد!

مشکل اینجاست که همیشه فکر میکنید گزینه بهتری هم هست, برای همین هیچوقت قدر هیچکس و هیچی رو نمیدونید :)

‏اون لحظه‌ای که داری تایپ میکنی، یهو به خودت میای میگی «آخه به کی دارم چی میگم» و پاک میکنی<<<<<

روزهایی است که من در آن‌ها زندگی نکرده‌ام. این روزها را نباید به حساب آورد..

من خیلی زحمت کشیدم سي ساله بشم.
چرا باید کاری کنم بیست ساله به نظر برسم؟
من دوست دارم موهام یکم جو گندمی شه.
یکم کک و مک به خاطر تو آفتاب بودن
رو دماغم بزنه ، یکم آفتاب سوخته شم
یکم چروک کنار چشمام بیفته
معلوم شه حرص خوردم و زحمت کشیدم
و رشد کردم.

مگه سي سالگی چشه؟

‏شاید تو احتیاج داشته باشی
این جمله محشر از «معین دهاز» رو بخونی:
جایِ غلط با آدمِ غلط سوار شدم، هر کجا پیاده شوم، درست است.

من نعم الحياة ‏إنك تحب شخص يستاهل.

«یکی از نعمت‌هایِ زندگی این است که،
شخصی را دوست داشته باشی
که شایسته‌اش باشد...»

بد مکن، از گردش دوران بترس...

•وحشی بافقی

یکی ازم پرسید چطور اینقدر قوی موندی و پا پس نکشیدی؟ گفتم دیدی وقتی یه بچه کنارته و اتفاق بدی می‌افته، با اینکه خودتم ترسیدی پناه اون بچه میشی؟ چرا؟ چون می‌دونی اون نمی‌تونه تنهایی از پس خودش بربیاد. منم پناه خودم شدم. حتی وقتی که ترسیدم، افتادم یا زخمی شدم. چون می‌دونستم اگه خودمو تنها بذارم از پس هیچی برنمیام. من ترسیده بودم، زخمی بودم؛ اما چون دست خودمو گرفته بودم قوی به نظر می‌اومدم. توام دست خودتو بگیر. ول نکن. می‌فهمم، می‌فهمم، حق داری! اینکه بقیه چی به سرت میارن ناراحت کننده‌اس، اما اینکه خودت چه زخمی به خودت می‌زنی بدتره. اینکه بقیه تنهات می‌ذارن غم‌انگیزه، اما اگه خودت خودت رو تنها بذاری ته نامردیه. آدم قوی از بقیه نمی‌خواد که براش حال خوب بسازن و پشتش باشن، چون خودش مثل کوه پشت خودش ایستاده.
کوه باش دوست من. کوه باش.

•مریم قهرمانلو

با منی که هیچ سلاحی در برابرت ندارم، نجنگ!