ادبیات متوسطه اول @farsimotavasetah Channel on Telegram

ادبیات متوسطه اول

@farsimotavasetah


@farsimotavasetah
🔴 تحلیل دروس ، خودارزیابی ، دانش ادبی ، فعالیت های نوشتاری ، فیلم و فایل صوتی تدریس، انواع نمونه سوال، آزمون آنلاین و... دروس فارسی و نگارش هفتم ، هشتم و نهم ارسال نمایید.
🔴 به نام شما ثبت می گردد.
ادمین:
@MAHDyEHE2
ادبیات متوسطه اول

ادبیات متوسطه اول (Persian)

ادبیات متوسطه اول یک کانال تلگرامی است که به تحلیل دروس، خودارزیابی، دانش ادبی، فعالیت های نوشتاری، فیلم و فایل صوتی تدریس، انواع نمونه سوال، آزمون آنلاین و... برای دروس فارسی و نگارش هفتم، هشتم و نهم می‌پردازد. با عضویت در این کانال، شما می‌توانید به بهبود عملکرد و دانش خود در زمینه ادبیات و نگارش کمک کرده و با دانش‌آموزان و معلمان دیگر ارتباط برقرار کنید. اطلاعات دقیق و آخرین اخبار مربوط به این دروس را از طریق این کانال دریافت کنید. بنابراین، اگر به تأسیس پایه‌های قوی در زمینه ادبیات و نگارش علاقه‌مندید، حتماً به کانال ادبیات متوسطه اول بپیوندید! ادمین این کانال می‌تواند شما را راهنمایی کرده و به سوالات شما پاسخ دهد. نام کاربری کانال: @farsimotavasetah

ادبیات متوسطه اول

21 Nov, 12:36


‍چه غربتی است
            عزیزان من
                  کجا رفتند؟
تمام دور و برم
         پر ز جای خالی‌ها...

#دکترقیصرامین‌پور

یاد عزیزان رفته به خیر🖤

ادبیات متوسطه اول

21 Nov, 03:46


🍂 پنج شنبه یکم آذر ماه ۱۴۰۳
🍁 درود

تو غفلت پروانه را
در بادهای بی‌هنگام پاییز ندیده‌ای
که بدانی آذر ماه
از آواز کدام پرنده‌ی تنها
این‌همه زمستان است...

● سید علی صالحی

      آذر با دل آتشین آمده تا حال و هوایش را به جان‌مان بریزد و روزهایمان را بیشتر رنگی و زرد و نارنجی کند.
بارانش را ببارد و شهر را غرق برگ‌های ریخته بر زمین کند.
   آذر آمده برای خاطره‌هایی که اتفاق‌شان فقط با مهر و آبان و این پاییز قشنگ‌ست و اناری که ترک بردارد به عشق بر شاخه‌هایِ مهربانی...

آذر و نسیمش که اندک اندک رو به سردی می رود و دست آخر سوزش به سرمای زمستان می رسد.
حالا در همین روزهای خوش رنگ که فرصتی برای بیشتر باهم بودن ست، دست هم  را به شوق یک هم‌قدمی تا انتهای دنیا بگیریم و دلمان را به وجودِ پربهای همدیگر ، پیوند بزنیم و یادی هم بکنیم از عزیزانی که روزگاری دلمان به شوق دیدارشان می تپید و اینک از دیدن رویشان محروم مانده ایم.
گم شدگان در شب دشت
رفتگان بی برگشت
روان های روشنشان شاد

بامدادتان از شعله های آتش زرین تر
نخستین روز آذرتان از همیشه رنگین تر
#هادی_میرزاخانی

ادبیات متوسطه اول

20 Nov, 20:39


#مسابقه_میز_سؤال_و_لیوان
به روایت تصویر

پرسش درس شیرین #ادبیات به شیوه ای خلاق و جذاب 😍

دبیر:الهام کمالی اردکانی

🍁( سال تحصیلی ١۴٠۴_١۴٠٣)

**

ادبیات متوسطه اول

19 Nov, 08:21


🌹ایده های همکاران برای درس آزاد؛

من درس آزادرو برای هردانش اموز یک اسم ازشاهنامه گفتم درموردش بنویسند کنفرانس بدن

من میگم ریشه یک ضرب المثل
ترجیحا محلی
پیدا کنند بنویسند
ترم دوم یک غزل به همراه معنی

من گفتم داستان محلی شعر محلی ضرب المثل محلی افسانه های محلی البته پارسال گفتم
درس دوم موندم چی بگم

میتونند طرز تهیه یه غذای محلی رو بنویسند یا در مورد یه نفر از شخصیت های خانواده مثل مادر یاپدربزرگشون‌..

من به زبان ترکی ومحلی ازشون خواستم قصه ،لالایی ها ،بایاتی،آتاسوزلری
یاازشاعران اردبیل یک شعر بنویسند وخوانش ان راهم یادبگیرند بیان بخونن توکلاس ....




@farsimotavasetah

ادبیات متوسطه اول

19 Nov, 05:26


بوکوفسکی در جایی نوشت که
ما همه خواهیم مرد، همه ما.
عجب سیرکی!
همین به تنهایی باید کافی باشد تا همدیگر را دوست داشته باشیم؛ ولی اینطور نیست.
ما در برابر مسائل بی اهمیت زندگی وحشت زده و ویران می‌شویم.
ما در هیچ و پوچِ زندگی غرق شده‌ایم.

📕 #هنر_ظریف_رهایی_از_دغدغه‌ها
✍🏻 #مارک_منسن


روزتون بی دغدغه 🌹

https://t.me/negareshmotavasete1

ادبیات متوسطه اول

18 Nov, 19:09


شعرسپید ازدانش آموزان متوسطه ی دوم:
سلام هم شاگردی
ازفردوسی وحافظ چه خبر؟
از عروض وقافیه ومستفعلن چطور؟
عجب چیزیست این ادبیاتی بودن!!لحظه ای سعدی می شوی
وعشق است که ازدرون ودیوار کلاس جاریست ولحظه ای
هم باخاقانی ازگذرایوان مدائن می گویی
اصلا شاید همین تضادوگستردگی است که جای دبیر ادبیات را درذهن وقلب دانش آموز خاص کرده
همه جاده هایی که نشان می دهی به خرد وروشنی می رسند.
وزمزمه ی شعرتو آهنگ محبت است وچه چیزی بهتراز اینکه معلم ادبیات برای همیشه درزبان وکلام وقلم دانش آموز ماندگار است.
وهمه ی مادلخوشیم به همین که می مانیم...!
روزها گر رفت گو رو باک نیست
توبمان ای آنکه جز تو پاک نیست.

ادبیات متوسطه اول

18 Nov, 12:43


«به‌نظرت بزرگ‌ترین راه هدردادن وقت چیه؟» موش کور گفت:
«اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»

پسرک پرسید:
«نصیحت دیگه‌ای هم داری؟»
اسب گفت: «اینکه بقیه چطور باهات رفتار می‌کنن نباید معیار ارزش تو باشه.»

«همیشه یادت باشه که تو ارزش داری، تو مهمی، تو عزیزی، و چیزی رو به دنیا اضافه می‌کنی که هیچ‌کس دیگه‌ای از پسش برنمی‌آد.»

پسرک گفت:
«بعضی وقت‌ها می‌ترسم شماها بفهمین من معمولی‌ام.»
موش کور گفت: «عشق و علاقه نیازی به خاص‌بودن نداره.»

پسرک پرسید:
«اگه قلبمون زخمی شد چی‌کار کنیم؟» «با دوستی و همدردی و زمان باندپیچی‌ش می‌کنیم، تا اینکه دوباره با امید و خوشحالی بیدار بشه.»

📚 پسرک، موش کور، روباه و اسب
👤چارلی مکسی

https://t.me/negareshmotavasete1

ادبیات متوسطه اول

16 Nov, 11:26


ابوسعید ابوالخیر گفت : هرجا که نظر می‌کنم، بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته. کسی نمی‌بیند و کسی نمی‌چیند.
گفتند: کو، کجاست؟
گفت: همه‌جاست.
هرجا میتوان خدمتی کرد؛
یا هرجا میتوان راحتی به دلی آورد؛
آنجا که غمگینی هست و آنجا که مسکینی هست؛
آنجا که یاری طالبِ محبت است؛
و آنجا که رفیقی محتاج مروت...


https://t.me/negareshmotavasete1

ادبیات متوسطه اول

15 Nov, 14:59


🔮 داستان کوتاه:

من جامدادی‌ را گذاشتم روی بخاری نفتی | فکرش را بکنید | تا این حد بی‌شعور بودم...

بعد آمد جامدادی را ورداشت و دید نصفش نیست | من هدفم این نبود که نصفِ جامدادی ذوب شود | هدفم این بود که جامدادی را یک جا قایم کنم که کمی اذیت بشود...
ولی هنوز خودم را نمی‌بخشم | دخترعمه به خانه آمد و صحنه را دید و زارزار زد زیر گریه...
گفت عاشقِ این جامدادی بوده‌ است | جامدادیِ رویاهایش بوده‌است و منِ خر آن را ذوب کردم...
ولی خب فقط تقصیرِ من نبود | تقصیرِ خواهر و پسرعمه بود | آن‌ها با دخترعمه خوب نبودند | وقتی که دخترعمه و عمه‌ها رفتند عیددیدنی ما در باغ ماندیم و پسرعمه گفت بیاییم دخترعمه را اذیت کنیم | آن‌ها می‌خواستند دفترچه خاطراتش را یواشکی وردارند و بخوانند و بعد قایمش کنند...
یک‌بار دلیلِ این بد بودن‌شان را پرسیدم | گفتم چرا او را دوست ندارید؟ | گفتند چون خیلی احساساتی‌ست....

اتفاقا همان سال‌ها تلویزیون هم اوشین نشان می‌داد | یک قسمتِ سریال اوشین با ناراحتی رفت داخلِ یک اتاقِ دیگر و شروع کرد به گریه کردن | بعد چند خانمِ بداخلاق که دقیق یادم نیست چه نسبتی با اوشین داشتند با نفرت گفتند: "اون خیلی احساساتیه..."
یکی از عمه‌هایم خیلی زود فوت کرد | چند سال بعد مادربزرگم فوت کرد | یک فیلمِ سیزده‌بدر داشتیم که در آن هر دوی‌شان بودند... هر بار که آن فیلم را می‌گذاشتم پدر زارزار گریه می‌کرد و مادر می‌گفت فیلم را عوض کنیم | آن جا بود که فهمیدم پدر هم احساساتی‌ست...
اما پدر نفرت‌انگیز نبود | به شدت دوست‌داشتنی بود و هست و خواهد بود...
مادرم تعریف می‌کند یک بار با پدر به سینما رفتند تا فیلمِ گل‌های داوودی را ببینند | پدرم به قدری گریه کرد که صندلی بغلی‌ها به او دستمال می‌دادند و دلداری‌اش می‌دادند... فکر کنم خود بیژن امکانیان هم شرمنده شده بود...
یک‌بار خواهرم بچه بود | صبح بیدار شد و دید چشمانش باز نمی‌شود | چشمانش قِی کرده بودند | پدرم با چای و پنبه رفته بود بالاسرش و همین‌طور که اشک می‌ریخت چشمانِ خواهر را می‌شست...
اما خب دروغ‌ چرا؟ بعدتر که بزرگ‌تر شدیم | از میزانِ احساساتی بودنِ پدرمان خنده‌مان می‌گرفت | چون با قهرمان شدن رضازاده بغض می‌کرد | با گلِ علی دایی بغض می‌کرد | با فیلم هم که بماند... حتی خاطرم هست یک‌بار دزد به خانه‌ی همسایه‌مان آمد | بعد خانم همسایه شروع کرد به جیغ و داد | دزد فرار کرد | پدرم به کوچه آمد و دوید دنبالِ دزد | ولی وسطِ راه بغض‌اش گرفت و برگشت... دلش به حال دزد سوخت...

امروز عصر رفته بودیم خرید | ناگهان در یک فروشگاه ادکلنی را پیدا کردم که وقتی که بچه بودم پدرم آن را به تن می‌زد | من همیشه دوست داشتم مالِ من باشد و همیشه آن‌را یواشکی می‌زدم | امروز وقتی که بعد از سال‌ها بوییدمش ناخودآگاه بغض کردم | بعد ادکلن را خریدم | وقتی که آن را به خودم زدم بغض کردم | و از آن لحظه تا الان هر بار بویش در سرم می‌پیچد بغضم می‌گیرد...
برایم سوال شد که کلا چرا انقدر گریه می‌کنم و بغضم می‌گیرد؟ چرا تا این حد اشکم دمِ مشکم است؟
با شنیدنِ خبرِ خوب بغض می‌کنم | با خواندن اشعار حافظ بغض می‌کنم | با کوچک‌ترین دل‌تنگی‌ای بغض می‌کنم | با صدای مادرم بغض می‌کنم | با بوی پدرم بغض می‌کنم | با خنده‌ی خواهرم بغض می‌کنم | با دیدنِ آرامشِ یار بغض می‌کنم | با هر آغوش و حرفِ عاشقانه‌ی بغض می‌کنم  | با دوباره دیدنِ گلِ خداداد بغض می‌کنم  | با دیدنِ بچه‌ای که در فروشگاه گریه می‌کند بغض می‌کنم...

یک‌هو به خودم گفتم: "ای دلِ غافل... تو همون آدم احساساتیه شدی...".

حال اگر می‌خواهید جامدادی‌ام را بسوزانید بسوزانید | اگر می‌خواهید بی‌اجازه سر وقتِ دفترچه خاطراتم بروید بروید | اگر می‌خواهید به بغض‌هایم بخندید بخندید | فقط بگذارید وقتی که بغضم می‌گیرد گریه کنم | چون آدم‌های معمولی را گذرِ زمان پیر می‌کند | و آدم‌های احساساتی را قورت دادنِ بغض‌های‌شان...

کیومرث مرزبان


https://t.me/negareshmotavasete1

ادبیات متوسطه اول

15 Nov, 09:44


#مسابقه رنگین کمان هم خانواده ها 🌈

دبیر:الهام کمالی اردکانی

«سال تحصیلی:١۴٠۴_١۴٠٣ »

*'**

ادبیات متوسطه اول

15 Nov, 09:44


📎تابلوی ادبی با عنوان
#اشک_قلم

🏢دبیرستان فرزانگان شهدای #اردکان

دبیر:الهام کمالی اردکانی

به منظور تلفیق امور پرورشی و ادبی

📌تابلوی ادبی شامل :

📎تحقیقات ادبی دانش آموزان

📎دل نوشته ها و اشعار ادبی با خط خوش و طراحی خلاقانه و زیبای دانش آموزان

📎زندگینامه شاعران

📎نمونه هایی از بهترین فعالیت های ادبی که در کلاس انجام شده

📎فلش کارت های ادبی رنگی که شامل توضیح نقش های دستوری و دانش های زبانی و ادبی به زبان ساده می باشد.

📎نمونه بازی ها و مسابقات ادبی

*'**

ادبیات متوسطه اول

15 Nov, 09:44


🌈 مسابقه ی رنگین کمان هم خانواده ها 🌈


🌈 استفاده از واژه‌های هم‌خانواده می‌تواند به بهبود مهارت‌های زبانی و ارتقای سطح دانش زبان کمک کند.

🌈 مطالعه ی واژه‌های هم‌خانواده می‌تواند به یادگیری و استفاده صحیح از واژگان کمک کند.

🌈 شناسایی واژه‌های هم‌خانواده، می‌تواند به درک بهتر مفهوم و معنای متن کمک کند.

🌈 در ترجمه، استفاده از واژه‌های هم‌خانواده در ترجمه دقیق و مناسب متن بسیار مهم است.

🌈 در نگارش، استفاده از واژه‌های هم‌خانواده می‌تواند به تنوع و غنای واژگان کمک کند و متن را جذاب‌تر کند.


رنگین کمان سهم کسانی است که تا آخر زیر باران باشند. 🌈

طراح:الهام کمالی اردکانی

ادبیات متوسطه اول

15 Nov, 09:44


#مسابقه_میز_سؤال_و_لیوان
به روایت تصویر

پرسش به شیوه ای خلاق و جذاب 😍

دبیر:الهام کمالی اردکانی

🍁 سال تحصیلی ١۴٠۴_١۴٠٣

**

روش پرسش:

🔖 ابتدا کارت های سؤال روی میز چیده می شود
🔖 دانش آموز به لیوان رو میز فوت می کند
🔖لیوان در مقابل هر کارتی که قرار گرفت
🔖دانش آموز آن را برداشته و به سؤالات پاسخ می دهد.

📝سؤالات شامل سؤالات مفهومی و عملکردی می باشد، هم چنین یک سؤال به عنوان سؤال ستاره دار و تشویقی🤩 در نظر گرفته می شود.💫

📌اهداف:

✔️ بهبود و تقویت سیستم تنفسی

✔️ ايجاد تحرك وشورواشتياق و نشاط بين دانش آموزان و ایجاد علاقه در آنها از دیگر اهداف این نوع پرسشگری است.

🔴 ضمنا این پرسش ابتدا با يك جمله انگیزشی که در کارت سؤال نوشته شده، شروع می شود و آن گاه با خواندن سؤالات عملکردی و مفهومی از درسها و پاسخ به آنها پایان می یابد.

✔️ گاهی اوقات فقط خواندن سؤال مي تواند موجب بر انگيخته شدن حس كنجكاوي و ایجاد علاقه دانش آموزان به درس شود.


*'*

ادبیات متوسطه اول

15 Nov, 09:44


📋مجموعه سؤالات ادبیات
#پایه_هشتم

📎 درس سوم (ارمغان ایران)

طراح : الهام کمالی اردکانی

ادبیات متوسطه اول

15 Nov, 07:56


به قصد عشق رفتی از غم نان سردرآوردی
زدی دل را به دریا از بیابان سردر آوردی
تو مثل هیچ كس بودی كه مثل تو فراوان است
سری بودی كه روزی از گریبان سردرآوردی
تو می شد جنگلی انبوه باشی از خودت اما
قناعت كردی و از خاك گلدان سردر آوردی
دراین پس كوچه های پرسه ماندی تا مگر شاید
دری بر تخته خورد و از خیابان سردر آوردی
توكل شرط كامل نیست این را مولوی گفته است
بخوان آن را دوباره شاید از آن سردر آوری
"مسیحای من ای ترسای پیر پیرهن چركین"
چه پیش آمد كه از شعر زمستان سر در آوردی

حسن قریبی


درود آدینه به کامتان شیرین ترین🌺

https://t.me/negareshmotavasete1

ادبیات متوسطه اول

14 Nov, 08:37


و نخوانیم کتابی که در آن باد نمی‌آید
و  کتابی که در آن پوست شبنم تَر نیست
و کتابی که در آن یاخته‌ها بی‌بعدند...

#سهراب_سپهری 🌹🍂

۲۴ آبان ، روز کتاب و کتاب‌خوانی

🍂🍂🍂🍂

@farsimotavasetah

ادبیات متوسطه اول

14 Nov, 08:35


به مناست سالروز درگذشت رهی معیری


نگاهی به رهی معیری شاعروترانه سرا

ساقی بده پیمانه ای زان می که بی خویشم کند

برحسن شورانگیز توعاشق ترازپیشم کند

##
همراه خود نسیم صبا می برد مرا
یارب چوبوی گل به کجا می برد مرا

##

خیال انگیز وجان پرور چوبوی گل سرا پایی
نداری غیراز این عیبی که می دانی که زیبایی
##

عده ای این غزلهای زیبا را همیشه بخاطر دارند.

رهی معیری با شعروترانه هایش طرفداران خودش را دارد.



جمعی با ترانه های خزان عشق-  دیدی که رسوا شددلم  -نوای نی- به کنارم بنشین - کاروان  - من از روز ازل دیوانه
بودم-- همه شب نالم چون نی که غمی دارم

عشق وشیدایی را تجربه کرده اندوبا حس وحال این غزلها  زندگی کرده اند.
.

.رهی دراین ترانه ها عشق و شیفتگی نسلی را  بیان کرده است.که آن نسل اکنون روی به پیری نهاده اند
ولی این ترانه هاشیدایی را در آنها زنده می کند.

رهی عشق وشیفتگی را تجربه کرده است .
ودردناکامی را با تمام وجو د چشیده است‌.
وخواننده هایی چون بنان به این ترانه هاهستی و نوا بخشیده اند.

هنوز هم استحکام و زیبایی و شور این ترانه ها هیجان ایجادمی کند.

اگربتوانیم چندشاعررا نام ببریم که از تلفیق سبک عراقی وهندی غزلی نووبدیعی آفریده اند..
یکی ازبرجسته ترین آنها رهی معیری است.

دردوشیدایی عشق اودراین غزلها وترانه هاجاری است.

رهی گاهی پابه پای سعدی قدم برمی دارد
گاهی ازشیوه ی خیال پردازی صایب تبریزی گلهای زیبایی می چیند.


زمانی ازتوصیف وترکیب سازی عاشقانه های نظامی نوشد.
گاهی لباس عرفان مولانا را برشعرش می پوشد.

رهی ترانه سرایی رابه مرحله ی بالاتری رساند.

بسیاری از تکرارهای نابجا که دراشعارعارف هست درترانه های رهی نیست.
.
درچهره رهی هم شاعری رمانتیک دیده می شودهم طنز پردازی قابل توجه
.

رهی اشعارطنزش را با نامهای مستعاری
چون زاعچه  ،شاه پریون، گوشه گیر
منتشرمی کرد.
در غزل  زیر عشق وشیدایی وهجران را ببینید.


یادایامی که در گلشن فغانی داشتم
درمیان لاله و گل آشیانی داشتم

گردآن شمع طرب می سوختم پروانه وار
پای آن سروروان اشک روانی داشتم

آتشم برجان ولی ازشکوه لب خاموش بود
عشق را ازاشک حسرت ترجمانی داشتم

چون سرشک از شوق بودم خاک بوس درگهی
چون غباراز شکر سر بر آستانی داشتم


درخزان با سرو و نسرینم  بهاری تازه بود
درزمین با ماه وپروین آسمانی داشتم

درد بی عشقی زجانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی  داشتم

بلبل طبعم رهی !باشد زتنهایی خموش

نعمه ها بودی مرا  تا هم زبانی داشتم
(سایه عمر .رهی )
منابع
سایه ی عمر ،رهی معیری
ادبیات معاصرایران،برگزیده ی مقالات دانشنامه زبان وادب فارسی
به سرپرستی اسماعیل سعادت

ل،بهرامیان

ادبیات متوسطه اول

14 Nov, 07:27


🌾
خلاصه کتاب #نگارش_پایه_نهم

در پایه های هفتم و هشتم آموختیم که در نوشتن سهم حس بینایی از همه ی حواس بیشتر است اما نباید بقیه ی حواس دیگر، مثل: شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه را از نظر دور داشت.

برای اینکه انسان یا اشیا را دقیق و زیبا وصف کنیم باید از همه حواس در وصف جزئیات، بهره ببریم.

همچنین می توانیم از روش سنجش و مقایسه استفاده نموده و به بیان تفاوت ها و شباهت های دو موضوع بپردازیم.
در اینجا متوجه می شویم نه تنها در نوشتن، ناتوان نیستیم بلکه کلی هم حرف برای نوشتن داریم.

یا با جانشین سازی، می توانیم نوشته ای خیالی، مهیا کنیم به این ترتیب که خودمان را به جای آن چیز می گذاریم و آنگاه از زبان آن به بیان ایده ها و آرزوهایش می پردازیم و علایق و ذوایق و سلایق و سوابق آن را بیان می داریم.


بهترست متفاوت و دگرگونه بیندیشیم و بنویسم نوشته های ما با دیگران متفاوت بوده و بوی تازگی و طراوت داشته باشد تا جلب توجه نموده و دیگران از آن استقبال و استفاده کنند.

نوشتن همین افکار و اندیشه هایی است که در ذهن ماست اگر آن ها را روی کاغذ بیاوریم و سر و سامان بدهیم، انشای خوبی خواهیم داشت.

ترتیب و توالی یک نوشته از حروف، واژه، گروه، جمله‌، بند و متن می باشد.
چند بند یک انشا و چندین متن یک مقاله یا کتاب را می سازند.

نوشته ها در کل به دو دسته ی ادبی و غیر ادبی تقسیم می‌شوند. برای آنکه نوشته های ما موثر و زیبا و رسا باشد باید از آرایه های ادبی بهره گیری کنیم.

از ارایه هایی نظیر : تشخيص، تسجیع، تشبیه، تضاد، تضمین، تلمیح، تکرار، مراعات نظیر و استعاره استفاده کنیم.

طنز نیز، گونه یی از ارايه ی ادبی است
که نویسنده با استفاده از آن، نهانی به ذکر واقعیاتی تلخ، تبانی می‌کند که به ظاهر خواننده را می‌خنداند اما در باطن به معانی دیگر اشاره دارد.

نویسنده با برجسته کردن مسائل کم اهمیت، توصیف حالات غیر عادی صورت و رفتار، بازی با واژه ها و نکات جذاب یا بکار بردن اغلاط املایی و افعال بی ربط، از گونه های متفاوتی از طنز بهره می برد.

برای اینکه نوشته ما جالب و جاذب باشد بهترست انشا یا نوشته را با پرسش، داستانی کوتاه یا خبری داغ که قبلا کسی نشنیده باشد شروع کنیم و با پرسشی خاص، شعری زیبا، یا آیات و روایات و یا ضرب المثلی زیبا به پایان برسانیم. در نوشتن انشا بخش میانی به ما اجازه می‌دهد که به عمق مطلب بپردازیم و مجال وصف جزئیات موضوع را داشته باشیم. در این مرحله حد اقل باید سه بند جدا درباره موضوع اصلی داشته باشیم.
در این صورت خواننده محو انشای ماخواهدشد.

نامه ها در کل به دو دسته تقسیم بندی میشوند: نامه های اداری و غیر اداری.
نامه های اداری باید با عنوان و پایانی رسمی، کم و مختصر باشند.

نامه های غیر اداری مانند : دوستانه و خانوادگی چنین محدودیتی ندارند.

خاطره، سفرنامه، زندگی نامه، گزارش، داستان، ابلاغ نامه، اطلاعیه، قولنامه، اجاره نامه، استشهادیه و دل نوشته ها نیز شکل‌های دیگری از نوشتار هستند.


نباید فراموش کنیم که برای هر نوشته ای باید پیش نویس داشته باشیم حتی اگر نوشته ما فقط دو سطر باشد.
در این مرحله یعنی پیش نویس؛ آزادیم که هرگونه خواستیم، بنویسیم سپس باید نوشته را شسته ورُفته پاکنویس کنیم. در این مرحله یعنی‌ پاکنویس، باید نوشته بدون قلم خوردگی با رعایت علائم نگارشی، خالی از هر ایراد، زیبا، موزون و موثر باشد.
این مرحله، مرحله ویرایش نوشته است که مطالب اضافی مرحله ی پیش نویس را حذف می کنیم و مطالب ضروری را اضافه می کنیم و ترتیب و توالی نگارش را کامل رعایت می کنیم.

در چنین شرایطی خودتان از نوشته ی تان لذت می برید و چندین بار آن را می خوانید و به خودتان نمره بیست، هدیه می دهید.
مبارک است. 💐🌾


محمدامین سنایی


https://t.me/negareshmotavasete1