فردین علیخواه @fardinalikhah Channel on Telegram

فردین علیخواه

@fardinalikhah


▪️نوشته هایی به دور از قلمبه سلمبه گویی دربارۀ زندگی روزمره ایرانی
ارسال نظر مستقیم:
@alikhahfardin

▪️شیوۀ حمایت مالی از فعالیت ها:
از طریق سایت حامی باش:

https://hamibash.com/fardinalikhah

فردین علیخواه (Persian)

با کانال تلگرام فردین علیخواه به یک دنیای جذاب از نوشته هایی به دور از قلمبه سلمبه دربارۀ زندگی روزمره ایرانی وارد شوید. این کانال توسط کاربر با نام کاربری fardinalikhah مدیریت می شود و شما را به یک سفر عمیق و جذاب در دنیای لغات و افکار می برد. اگر به تفکرات و دیدگاه های مختلف در مورد زندگی علاقه مندید، این کانال برای شماست. اینجا نه تنها می توانید متن های جذاب و الهام بخشی را مطالعه کنید بلکه از طریق ارسال نظرات مستقیم به @alikhahfardin با نویسنده مطالب در تعامل بیشتری با آنها وارد شوید. برای حمایت مالی از فعالیت های این کانال و حمایت از نویسنده، می توانید از طریق سایت حامی باش به آدرس https://hamibash.com/fardinalikhah عضو شوید. پس از عضویت، شما به کنشنامه کانال دسترسی خواهید داشت و می توانید از محتوای ارزشمند آن بهره مند شوید. پس دیگر وقت هدر دادن نکنید و به کانال فردین علیخواه ملحق شوید تا از تجربه یکتای خواندن نوشته های تازه و جذاب لذت ببرید.

فردین علیخواه

07 Dec, 10:26


قهوه را که نمی شود تنهایی خورد
فردین علیخواه

▪️برخی از پژوهشگرانی که در خصوص زندگی روزمره در عصر اتحاد جماهیر شوروی(سابق) تحقیق می‌کنند نشان داده‌اند که وقتی ارتباط با جهان محدود می‌شود، وقتی تحت عناوینی همچون غرب‌زدگی، نسبت به برخی سبک‌های زندگی قضاوت‌های سوگیرانه به وجود می‌آید، وقتی حاکمیت نگاهی ایدئولوژیک به زندگی روزمره دارد تمایل مردم به همان چیزهایی تشدید می شود که حاکمیت‌ها نسبت به آن موضعی منفی دارند.

▪️جالب است بدانیم که رکورد فروش فست‌فود مک‌دونالد در مسکو، درست پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هنوز شکسته نشده است. برخی معتقدند که در سال های 1960 و در دوران حیات اتحاد جماهیر شوروی، استقبال چشمگیر مردم از قهوه چنین کارکردی داشت. همچون شلوار جین، مردم قهوه را نیز با جهان غرب در ارتباط می‌نهادند و دوست داشتند آنرا وارد زندگی خود نمایند.

🔺🔺🔺برای خواندن ادامه مطلب به لینک زیر بروید:
https://gilkhabar.ir/501872

فردین علیخواه

05 Dec, 09:30


در صفحه «مکث در زندگی روزمره» بشنوید:

«به من خیره نشوید، من بدنم را دوست دارم»
فردین علیخواه

در کست‌باکس بشنوید

در شنوتو بشنوید


لینک حمایت مالی از صفحۀ «مکث در زندگی روزمره»

🔺🔺🔺دوستان گرامی
در حد امکانات مختصری که دارم سعی می کنم از برخی نوشته هایم فایل‌های صوتی تهیه کنم. اگر به شنیدن این آثار صوتی علاقه‌مند هستید و برای خواندن، فرصت اندکی دارید می ‌توانید عضو دو صفحه معرفی‌شده در بالا شوید.

فردین علیخواه

02 Dec, 13:04


«با جاش می دزدند»
فردین علیخواه

-مدیر اداره برق شهر و روستا می‌گوید: تجهیزات و سیم‌های برق را می‌دزدند.
-مدیر مخابرات می‌گوید: سیم‌ها و کابل‌های تلفن را می‌دزدند.
-پلیس راهور می‌گوید: تابلو‌ها و دوربین‌های راهنمایی و رانندگی کوچه‌ها و خیابان‌ها را می‌دزدند.
-مدیر آب و فاضلاب می‌گوید: درپوش‌های آهنی سطح خیابان‌ها را می‌دزدند.
-شهردار می‌گوید: تجهیزات روشنایی و اقلام آهنی پل‌های سواره و پل‌های پیادۀ شهر را می‌دزدند.
می‌دزدند، می‌دزدند و می‌دزدند.
-از مدیر امور عمومی یک اداره می‌پرسم: چرا دستشوئی‌های اداره‌تان مایع دستشویی ندارد؟ می‌گوید: می‌گذاریم ولی با جاش می‌دزدند.
-رئیس کمیته امداد می گوید: پول های صندوق صدقات را با جاش می دزدند.
-در پارک‌های عمومی و دستشوئی‌های بین راهی، شیر‌های آب را با زنجیر جوش داده‌اند به دیوار. از متصدّی دلیل را می‌پرسم. می‌گوید: می‌دزدند. حفاظ آهنی گذاشته‌ایم تا ندزدند ولی باز هم با جاش می‌دزدند.

گذاشتن حفاظ آهنی و قفل برای بطری مایع دستشویی در مکان های عمومی، یک نشانه و کاملا نمادین است. این نشانه زوال را جدی بگیرید.

نمایندگان مجلس این کشور اما، به فکر آشکار شدن مو‌های زنان این سرزمین در خیابان‌اند.
مردم از دزد‌ها می‌ترسند و نمایندگان این کشور برای آشکار شدن موی زنان قوانینی شگفت انگیز می نویسند.
ای کاش نمایندگان نیز از آنچه مردم از آن می‌ترسند اندکی می‌ترسیدند. یک کشور باید به چه نقطه‌ای از بحران برسد تا نمایندگان مجلس‌اش ذره‌ای نگران مسائل جدی و مشهود آن بشوند.
شاید طنز باشد ولی اگر به همین منوال پیش برویم من نگران آن هستم که نمایندگان مجلس این کشور را نیز با جاش بدزدند.
بیدار شوید لطفا. شاید دیر شود.
@fardinalikhah
.......................................................................
[url=https://uploadkon.ir/uploads/4a4202_24pic-1.jpeg][img]https://uploadkon.ir/uploads/thumbs/4a4202_24pic-1.jpeg[/img][/url]

فردین علیخواه

30 Nov, 20:14


قانون ممنوعیت بکارگیری تجهیزات دریافت از ماهواره 1373

‌ماده ۱ - به موجب این قانون ورود، توزیع و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره جز در مواردی که قانون تعیین کرده است ممنوع می‌باشد.
‌ماده ۲ - وزارت کشور موظف است با استفاده از نیروهای انتظامی و یا نیروی مقاومت بسیج در اسرع وقت نسبت به جمع‌آوری تجهیزات دریافت‌از ماهواره اقدام نماید.
‌تبصره - مهلت جمع‌آوری تجهیزات موجود دریافت از ماهواره از تاریخ تصویب این قانون یک ماه می‌باشد. بعد از انقضای مهلت مذکور‌ استفاده‌کنندگان به مجازات‌های تصریح شده در این قانون محکوم خواهند شد.
‌ماده ۳ - وزارت کشور موظف است با هماهنگی وزارت اطلاعات با وسایل ممکن نسبت به جلوگیری از ورود و توزیع تجهیزاتی که صرفاً برای‌دریافت از ماهواره مورد استفاده قرار می‌گیرد اقدام نماید و ضمن توقیف وسایل فوق عاملین آن را با وسائل توقیفی به مراجع صالحه قضائی معرفی‌نماید.

............
(عکس از اینستاگرام)
ما جزو معدود کشورهایی هستیم که از گذشته نمی آموزیم. اطمینان دارم که قانون حجاب و عفاف اگر اجرایی بشود شکست خواهد خورد. دهها نمونه موفق از شکست وجود دارد. بسیار موفق در شکست!
#قانون_حجاب_و_عفاف

فردین علیخواه

30 Nov, 08:59


🔵سخنرانی به مناسبت 12 آذر، روز علوم اجتماعی

از میدان تا هوش مصنوعی
(روایتی از چهار نوع جامعه‌شناسی)

▪️فردین علیخواه
🔺🔺به دعوت گروه جامعه شناسی مردم‌مدار انجمن جامعه شناسی ایران (با همکاری خبرگزاری شفقنا)
تهران-10 آذر 1403
@fardinalikhah

فردین علیخواه

29 Nov, 09:16


https://kalanshahr.ir/49530

فردین علیخواه

28 Nov, 08:16


♦️گروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری خبرگزای بین‌المللی شفقنا به مناسبت روز علوم اجتماعی برگزار می‌کند:

"دنیای معاصر؛ مسوولیت جامعه‌شناسی
و جامعه‌شناسی مردم‌مدار "
   
💬 نشست اول؛ ظهور مردم در جامعه‌شناسی

🔻دکتر محمد عاملی / دبیر نشست
🔸️دکتر فردین علیخواه
🔸️دکتر موسی عنبری
 
📌۱۰ آذر ۱۴۰۳ - ۹ تا ۱۱ صبح

💬نشست دوم؛ چیستی مردم!

🔻دکتر آرمان ذاکری / دبیر نشست
🔸️دکتر سید حسین سراج‌زاده
🔸️دکتر عبدالمحمدکاظمی‌پور

📌۱۳ آذر - ۹ تا ۱۱ صبح

📍میدان هفت تیر، خیابان مفتح جنوبی، خیابان مرتضی ممیز(اردلان سابق)، بهشهر، پلاک ۷ طبقه ۳ واحد ۶

🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
🆔 @shafaqna_farsi
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران

فردین علیخواه

19 Nov, 06:31


شما یک عذرخواهی به ما بدهکارید
فردین علیخواه


خانم الهه رضائی، خانم گیتی خامنه
سلام
حالتان چطور است؟
🔺در یکی دو سال گذشته در اینستاگرام عکس‌هایی از شما با لبخند‌هایی به‌غایت جذاب و لباس‌هایی رنگی و نشاط‌انگیز می‌بینم. در برخی رویداد‌ها و به هنگام عکس گرفتن؛ شادی غیرقابل وصفی از خود نشان می‌دهید، بی‌تکلف و خودمانی رفتار می‌کنید، گاهی حتی در شما شیطنت‌های ریزه‌میزۀ خاص دوره نوجوانی می‌بینم.

🔺معمولاً ابتدا به وجد می‌آیم و ذوق می‌کنم، ولی اندک‌زمانی پس از ذوق‌زدگی، اندوهگین می‌شوم. حسرت می‌خورم و غمی سنگین تمام وجود مرا دربرمی گیرد. به آن سال‌های دور می‌روم. آن سال‌ها که شما مجری برنامه کودک بودید. شما خیلی خوب در ذهن من جای گرفته‌اید. شما بخشی از حافظه گریزناپذیر من شده‌اید. حتی وقتی تصمیم می‌گیرم متنی جامعه‌شناختی درباره دهه شصت بنویسم پی می‌برم که شما پیشاپیش در متن حضور دارید. چرا اندوهگین می‌شوم؟ چرا حسرت می‌خورم؟ چرا غمی سنگین تمام وجود مرا دربرمی گیرد؟

🔺در آن سال‌های دور، وقتی که زنگ مدرسه به صدا درمی‌آمد با اشتیاق به سمت خانه می‌دویدم. مدام با خودم مسابقه می‌گذاشتم تا زودتر از روز قبل به خانه برسم. آن زمان ساعت در زندگی ما کودکان آن‌قدرها مهم نبود. من زود یا دیر رسیدن را با برنامه شما تنظیم می‌کردم. در مدرسه به تنگ آمده بودم چرا که احساس می‌کردم به سربازی رفته‌ام. مدیران ظالم و ایدئولوژی‌زده‌ای داشتیم. می‌خواستند با غرب مبارزه کنند و به هر طریقی ما را «مؤمن» بار بیاورند. متأسفانه مو‌های من صاف و بور بود. به همین خاطر حتی وقتی مو‌هایم کوتاه بودند به وزیدن باد در حیاط مدرسه واکنش نشان می‌دادند.

🔺مدیری داشتیم که همیشه او را لعنت می‌کنم. نام نمی‌برم چون در قید حیات نیست. او در حیاط مدرسه روزبهان رشت پرسه میزد و سرتاپای همه را ورانداز می کرد. همیشه آن قسمتی از مو‌هایم را که باد تکان می‌داد می‌گرفت و به دنبال خودش می‌کشید تا مرا به دفتر مدرسه ببرد؛ درست مانند کسی که گوسفندی را به دنبال خود می‌کشد. گاهی بر زمین می‌افتادم ولی ترحمی در کار نبود و او باز مرا می‌کشید تا شاید برای دیگران عبرت‌آموز شوم. هر چقدر قسم می‌خوردم که مو‌هایم را کوتاه کرده‌ام کارساز نبود و می‌گفت پس چرا تکان می‌خورد؟ در ذهن آن بیمار ایدئولوژی‌زده، این رنگ و این شکل از مو بی‌تردید غربی بود. درون‌اش آرام نمی‌گرفت. بی‌گمان اگر قدرتی داشت سرم را به خاطر مو‌هایم قطع می‌کرد.

🔺به همین دلیل دوست داشتم از پادگان بگریزم تا شاید در مقابل تلویزیون آرام گیرم. ولی افسوس. شما هم ادامه همان ایدئولوژی بودید. شما هیچ وقت طراوت نوجوانی ما را نمی‌دیدید. صورتتان مهربان بود ولی مراقب بودید مهربان به نظر نرسید! آن اوایل وقتی تازه‌کار بودید حتی به ما نگاه هم نمی‌کردید. به ورق‌هایی نگاه می‌کردید که «اتاق فرمان» به شما داده بود و از روی آن می‌خواندید. سگرمه‌هایتان در هم رفته بود و گویی برای ما اخبار می‌خوانید. لباس‌های تیره، صورت بی‌لبخندی که انگار چند روز نخوابیده، و متنی که مانند کتاب‌های آن زمان فقط قرار بود «پرورش» دهد!

🔺گاهی از خودم می‌پرسم چرا با وجود همه این اوصاف، باز هم نسبت به برنامه شما اشتیاق داشتم؟ شاید خود تلویزیون برای ما جذاب بود. شاید تلویزیون معدود نشانه جهان جدید بود که آن زمان برایمان قابل دسترس بود چرا که ما نه تنها برنامه شما، که همه برنامه‌ها را تماشا می‌کردیم.

🔺خانم‌های گرامی. شما نیز مانند ما قربانی بودید. شما هم مانند ما خودتان را سرکوب کردید. شما هم مانند ما عمیقا در حسرت زندگی نزیسته‌اید. حالا من هم مانند شما در پنجاه و چند سالگی لباس‌های رنگی می‌پوشم. مانند شما تقلا می‌کنم شادی‌های از دست رفته را زنده کنم تا شاید کمی آرام گیرم ولی خوب می‌دانم و خوب می‌دانید جای آن فقدان را چیزی پر نخواهد کرد.

🔺از شما انتظاری دارم. در کنار شرّ و شور دیرهنگامتان در مقابل دوربین‌های عکاسی، در کنار لباس‌های رنگی قشنگ‌تان، در کنار لبخند‌های زیبایتان که افسوس و درد آنرا از ما دریغ کردید کمی هم حرف بزنید. با معلم‌های معدودی که حتی هم اکنون همچنان مدرسه را پادگان می‌بینند و دختران این سرزمین را وادار به خودکشی می‌کنند حرف بزنید. با تلویزیونی که همچنان فکر می‌کند «مربّی پرورشی» است حرف بزنید. نیش‌دار و گزنده هم حرف بزنید. گذشته‌تان را نه فقط با لباس‌ها و لبخند‌ها و شیطنت‌های مقابل دوربین، بلکه با روایت و نقد جبران کنید.
خط و خطوط ناشی از رنج در چهره را نمی‌توان به هیچ طریقی پنهان کرد. اگر هم بشود درون را چه می‌توان کرد؟
شما یک عذرخواهی به ما بدهکارید.
@fardinalikhah

[url=https://uploadkon.ir/uploads/5c4219_24Screenshot-20241119-095632-Instagram.jpg][img]https://uploadkon.ir/uploads/thumbs/5c4219_24Screenshot-20241119-095632-Instagram.jpg[/img][/url]

فردین علیخواه

18 Nov, 11:31


حومه، رقیب شهر شده است
فردین علیخواه

🔺در دهه‌های پایانی قرن بیستم، برخی از پژوهشگران مطالعات شهری همچون پیتر هال از «زوال شهر» گفتند. برخی دیگر از فرایندی ابراز نگران کردند که بعدها« ضد-شهری شدن» نام گرفت. منظور از زوال شهر چه بود؟ ابتدا به تدریج امکانات، تسهیلات و زیرساخت‌های شهری به خارج از شهر و حومه‌ها انتقال می‌یابد. به دنبال آن، جمعیت شهر نیز به سمت این اهداف نوظهور سرازیر می‌گردد. گویی سرزندگی شهری به بیرون از شهر انتقال می‌یابد و شهر صرفاً محلی برای سازمان‌ها، ادارات و عملکرد بروکراتیک می‌شود. قدم زدن‌ها، معاشرت‌های اجتماعی در فضا‌های عمومی، رفتن به سینما، نشستن در کافه‌ها و چای و قهوه نوشیدن‌ها، هنر خیابانی، رویداد‌ها و نورافشانی شهری، همگی به نقاط و مناطق جدید انتقال می‌یابد و گویی «جان شهر» از او گرفته می‌شود. ساکنین شهر برای ر‌هایی موقت از چنگال ریتم یکنواخت زندگی باید از شهر خارج شوند و به حومه‌ها بروند. «شهرِ رو به زوال»، فقط جایی برای کار کردن، پول درآوردن، خوردن، خوابیدن و در نهایت مردن است. نیاز‌های عمیق‌تر انسانی به حومه سپرده می‌شود. شهر با سرخوشی و خشنودی بیگانه می‌گردد و به تدریج ساختمان، دیوار و مسیر می‌شود مهم‌ترین ویژگی یک شهر.

🔺تقریباً از سال ۱۳۹۰ به این سو، جاده رشت-انزلی و به طور مشخص، نقطه بین‌ایستگاه انزلی(در خروجی شهر رشت) تا کمربندی خمام به تدریج با‌نشاط‌تر و سرزنده‌تر شده است. بی‌تردید، علاوه بر سایر عواملی که بر این امر اثرگذار بودند نظیر سخت‌گیری‌های فرهنگی در داخل شهر، ایجاد منطقه آزاد تجاری-صنعتی انزلی نقش مهمی در آن داشته است. در این مسیر ابتدا شاهد ایجاد چند تالار عروسی، و در کنار آن کافه‌ها و سفره‌خانه‌ها و تبدیل این مکان‌ها به هدفی برای تفریح جوانان ماشین-دار بودیم. در واقع مسیر یادشده ابتدا مقصد جوانانی بود که هم می‌خواستند با دوستان خود از شهر خارج شده باشند و هم مکانی خودمانی‌تر و نظارت‌گریزتر برای تفریح داشته باشند. به دنبال آن بستنی و آبمیوه فروشی‌ها افزایش یافت. با فعالیت جدی کاربری‌های تجاری و تفریحی منطقه آزاد انزلی، در چند سال گذشته شاهد رشد رستوران‌های مجلل و لاکچری، فروشگاه‌های سبک زندگی شامل وسایل خانه و لباس، نمایشگاه‌های بزرگ اتومبیل با شیشه‌سکوریت‌های عظیم‌الجثه، و در نهایت پروژه در حال ساخت «مرکز تجاری تفریحی سیتادیوم رشت» هستیم که در معرفی آن «بزرگ‌ترین مرکز تجاری-تفریحی شمال ایران» قید شده است. گویا در سیتادیوم، قرار است «همه جا» و «همه چیز» در یکجا قرار گیرد. تأتر و سینما، رستوران و غذا، ورزش، تفریح و سرگرمی، قدم زدن، بازی و البته هدف اصلی؛ که خرید کردن است.

🔺شاید چند سطر آغازین این نوشته کوتاه، تلخ و تاریک به نظر برسد ولی به باور نویسنده، با شواهد موجود، به تدریج شاهد زوال شهر و در اینجا، شهر رشت خواهیم بود. همه کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر به مسیری برای فرار از ترافیک سرسام‌آور آن تبدیل شده است. ساکنین شهر برای تفریح و به دست آوردن حسی خوب به ناچار از شهر خارج می‌شوند و به حومه‌ها پناه می‌برند. جالب آنکه، حتی جشن‌های خاطره‌ساز خانوادگی هم در حال انتقال به منازل اجاره‌ای حومه هاست.

🔺حومه‌ها دارند رقیب جدی شهر می‌شوند و گویی مدیریت شهری هم با این وضعیت کنار آمده است. این وضع، اتفاقی است که در بیشتر شهرهای ایران در حال وقوع است. شهر، جایی برای گذران عمر با هر کیفیتی شده است. برای دیدن مناظر زیبا باید سوار ماشین شد و از شهر گریخت و این همان آغاز زوال شهر است، وقتی که شهر جایی برای سکونت، و نه زندگی، باشد. در شهر روبه زوال، برای دیدن زیبایی شهر به ناچار باید سحرخیز بود چون در سایر ساعات شبانه روز شهر، دیگر شهر نیست.

🔺در پایان، قصد دارم نکته‌ای را برجسته کنم. پروژه‌های بزرگ در این کشور معمولاً بدون مطالعه علمی پیامد‌های اجتماعی ساخته می‌شوند. تجربه نشان داده است که از ساخت پروژه‌های بزرگ تجاری تفریحی در حومه‌ها نباید ذوق‌زده شد. برخی از این پروژه‌ها هر چند زندگی شهرنشینان را بانشاط‌تر کرده‌اند اما موجب از هم‌گسختگی زندگی حومه نشینان شده‌اند. پرسش نهایی آنکه، زوال حومه‌ها چه زمانی رخ خواهد داد؟ و اگر رخ داد به کجا باید پناه برد؟
........................................................
https://moroor.org/%d8%ad%d9%88%d9%85%d9%87%d8%8c-%d8%b1%d9%82%db%8c%d8%a8-%d8%b4%d9%87%d8%b1-%d8%b4%d8%af%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa/

فردین علیخواه

18 Nov, 11:31


نوشته زیر در پایگاه تحلیلی خبری مرور منتشر شده است. هر چند کانون توجه مطلب شهر رشت است ولی روندی که در آن توصیف شده است یعنی «زوال شهر» یا «جریان ضد-شهری»، در سایر شهرهای ایران نظیر تهران نیز ملموس و مشهود است👇🏽👇🏽👇🏽

فردین علیخواه

13 Nov, 05:37


موضوع مقاله«تیپ‌شناسی روان‌شناسان اینستاگرامی ایرانی» ، روان‌شناسان عامه‌پسند در اینستاگرام است. این مقاله برگرفته از رسالۀ دکتری میثم همدمی است که چند ماه قبل در دانشگاه گیلان از آن دفاع کرد. مقاله‌ای است خواندنی، و جزو اولین مقالاتی که به شکلی روشمند به بررسی حضور روان‌شناسان در اینستاگرام پرداخته است. نویسنده معتقد است که برخلاف مفاهیمی مانند «روان‌شناسی زرد»، مفهوم «عامه‌پسند» را نباید مفهومی کم‌ارزش یا تحقیرآمیز دید بلکه این عرصه بیانگر یکی از کارکردهای روان‌شناسی است که غالبا عموم مردم را مخاطب خود قرار داده است. تیپ شناسی ایشان از روان شناسان پرمخاطب حاضر در اینستاگرام قابل تأمل و توجه است.
خوشحالم که در طول مسیر در کنار ایشان، و عضوی از تیم پژوهش بودم.
برای مطالعه مقاله به آدرس زیر بروید.

لینک مطالعه خلاصه مقاله

فردین علیخواه

07 Nov, 16:24


◀️مجموعه داستان واویشکا

◀️تا طلاق نگرفتند کتاب ننوشتند: تحلیل هایی از جامعه ایران

برای سفارش پستی این دو کتاب یا یکی از آنها می توانید به آدرس زیر در تلگرام پیام بدهید
@sabapashakhani

فردین علیخواه

06 Nov, 06:35


رادیو سلامت
برنامه مثبت تربیت
موضوع:
زندگی جنسی کودکان

گوش دادن به این برنامه را به ویژه به والدین توصیه می کنم. نکته های قابل تأملی در آن هست.

فردین علیخواه

30 Oct, 06:18


آئین تقدیر و تجلیل جواد یساری
سرگذشت نظام‌های ایدئولوژیک به ویژه در عرصه فرهنگ عمومی بسیار قابل تامل و موضوعی جالب برای پژوهش‌های جامعه شناختی است.

یکی از ویژگی‌های نظام‌های ایدئولوژیک آن است که واقعیت‌های اجتماعی را دیر هنگام درک می‌کنند و این شامل واقعیت‌هایی که هم اکنون با آن سر ستیز دارند نیز می‌شود. پس افتادگی یا تآخر نسبت به جامعه همیشه در آنان وجود دارد.

وقتی صدا و سیمای حاکمیت جواد یساری را به برنامه‌ای دعوت کرد نوشتم که این را باید شکست ملموس و محسوس حاکمیت در عرصه فرهنگ تلقی کرد.

فردین علیخواه

26 Oct, 14:18


تحلیلی اجتماعی از ویدئویی پربازدید در شبکه‌های اجتماعی

زوج‌ها چگونه با هم آشنا می‌شوند؟
(پژوهشی از دانشگاه استنفورد)

ارائه: فردین علیخواه

لطفا قبل از گوش دادن به این فایل صوتی، حتما یکبار ویدئوی یادشده را ببینید. برای تماشا روی لینک زیر کلیک کنید.
https://uploadkon.ir/uploads/496626_24download.mp4

فردین علیخواه

16 Oct, 06:39


چه کسانی مخاطبان دوره «جان شهر» هستند؟👆🏽👆🏽👆🏽
• دانشجویان علوم اجتماعی که به مطالعه‌ی اجتماعی شهر علاقه دارند.
• دانشجویان معماری.
• دانشجویان شهرسازی.
• دانشجویان جغرافیا با گرایش شهری.
• دانشجویان گردشگری.
• کارشناسان و محققان حوزه‌ی شهر
و کسانی که در جستجوی تقویت بینش اجتماعی خود نسبت به شهر هستند.

فردین علیخواه

16 Oct, 06:26


📝 «جانِ شهر» - گفتارهایی در جامعه شناسی شهری
👤 دکتر فردین علیخواه
       جامعه شناس



توضیحات کامل:
برای مشاهده کلیک کنید

🔗 ثبت‌نام:

۱. از طریق سایت: برای ثبت نام از طریق سایت کلیک کنید
۲. از طریق تلگرام: @toAkademi

برگزار کننده:
🏛  موسسه‌ی فرهنگی و هنری نیک اندیشان زمان
🏛  موسسه‌ی فرهنگی و هنری زیر سقف آسمان مهر

نحوه‌ی برگزاری:
🔹 حضوری / آنلاین
🔹 ظرفیت حضوری: ۲۰ نفر
🔹 ظرفیت آنلاین: ۳۰ نفر

🔘 مبلغ کلاس حضوری و آنلاین: ۶۵۰,۰۰۰ تومان
✔️امکان پرداخت در ۲ مرحله

🔹 تعداد جلسات: ۶ جلسه ۲ ساعته
🔹 تاریخ شروع: ۲۶ مهر ۱۴۰۳
🔹 روز برگزاری: پنج‌شنبه‌ها
🔹 ساعت: ۱۴ تا ۱۶

🔹 کلاس آنلاین: پلتفرم اسکای روم
🔹 آدرس کلاس حضوری: تهران، خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، طبقه ۴، واحد ۱۷


📌 پشتیبانی آکادمی پاسخگوی شماست:
📞 تلفن: 09391796923
💬 تلگرام: @toAkademi

📱 شبکه‌های اجتماعی آکادمی:
🔹 تلگرام: t.me/toAkademi_channel
🔹 یوتیوب: youtube.com/toAkademi
🔹 اینستاگرام: instagram.com/toAkademi

#جان_شهر  #فردین_علیخواه  #جامعه_شناسی_شهری  #شهر #معماری #دیزاین #کافه #پارک #پاساژ #خیابان #زندگی_شهری

.

فردین علیخواه

14 Oct, 14:33


دادستانی: فروش آب انگور در میدان تره بار تهران ممنوع شد/مردم برای خرید دبه آب انگور در صف می ایستادند

🔵خبر فوق متعلق به اردیبهشت سال 1402 است.

🔺به عنوان محقق و مدرّس آسیب های اجتماعی که با دانشجویانم(در رشته جامعه شناسی و حقوق) تحقیقاتی در خصوص مصرف الکل داشته ایم از خودم می پرسم اگر این سخت گیری ها نبود هم اکنون چند نفر از هموطنانمان زنده بودند و خانواده های کمتری سوگوار؟
🔺مسائل اجتماعی پیچیده اند. گاهی سخت گیری در جایی، مرگ عده ای در جایی دیگر را رقم می زند. به همین خاطر برای کاهش مرگ انسان ها گاهی باید مدارا کرد.
🔺سخت گیری، لزوما باعث تضعیف یک رفتار نمی شود، سخت گیری فقط مسئله را از جایی به جای دیگر منتقل می کند، جای دیگری که مسئله را به مراتب بدتر و وخیم تر می کند.
🔺ای کاش درباره تدوین و اجرای سیاست های اجتماعی، با دقت ارزیابی هزینه-فایده انجام می شد.
🔺اگر اینگونه بود حالا انسان های بیشتری زنده می ماندند.

فردین علیخواه

13 Oct, 10:26


https://telegra.ph/%D8%B2%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%81%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-10-13

🔺🔺🔺مطلب زن پوشان اینستاگرام در یک فایل

فردین علیخواه

13 Oct, 10:25


ادامه مطلب: زن پوشان اینستاگرام...

🔺با پدیده «زنانه پوشی» به ویژه در عرصه رسانه و سرگرمی در سایر کشور‌ها آشنایی نسبی دارم و تاکنون منابع مختلفی را مرور کرده‌ام. به گمانم هر پدیده را باید در زمینه تاریخی و اجتماعی خاص خودش بررسی کرد، در نظر گرفت و درباره آن به قضاوت نشست. وضعیت زنان در کشورهای توسعه یافته لزوما مانند ایران نیست و به همین دلیل زنانه‌پوشی در عرصه هنر و سرگرمی آنان و اثرگذاری‌اش بر مخاطب نیازمند توجه و تحلیل متفاوتی است. محتوایی که این روز‌ها در خصوص زنانه پوشی در پلتفرمی نظیر اینستاگرام می‌بینیم در اغلب موارد تحقیرآمیز و تمسخرآمیز است و در نهایت حاصل آن بازتولید کلیشه‌های سنتی نسبت به زنان است و این امر بی‌تردید گامی به جلو محسوب نمی‌شود. افزون بر این، در جامعه‌ای که نهاد‌های مختلف اجتماعی به اشکال گوناگون راه پیشرفت زنان را ناهموار می‌کنند تولید چنین محتواهایی(بدون دقت‌ها و ملاحظات اجتماعی) منصفانه نیست. در تمسخر و تحقیر زنان این سرزمین، حداقل شما با نهادهای اجتماعی همدست نشوید.

🔺سخن پایانی آنکه، کاربران شبکه های اجتماعی. «توجه» شما در عصر کنونی کالایی باارزش است. آنرا در شبکه های اجتماعی ارزان به هر کسی نفروشید.


کانال نویسنده: @fardinalikhah

فردین علیخواه

13 Oct, 10:24


زن‌پوشان اینستاگرام، این منصفانه نیست

فردین علیخواه

🔺معمولاً در جشن‌های جامعه سنتی ایران نظیر عروسی‌ها، برخی مردان لباس زنانه می‌پوشیدند و با تقلید یا نمایش رفتار و گفتار زنان؛ سعی می‌کردند موقعیتی کمیک ایجاد کنند تا دیگرانی که غالبا مرد بودند بخندند. در این موقعیت‌ها، آنان بیشتر با اداء و اطوار دیگران را می‌خنداندند و کمتر با قِر و غَمزه سخنی می‌گفتند. مردان می‌خواستند مردان را بخندانند ولی برای این کار لباس زنانه می‌پوشیدند!

🔺در برخی اجتماعات، فردی که این چنین طنّازی می‌نمود با چادر گلدار و یا روسری صورت خود را نیز می‌پوشاند تا مبادا پس از مراسم، همچنان سوژه خنده باشد و یا حتی، هدف انگ‌زنی بلندمدت اجتماع قرار گیرد. علاوه بر جشن‌ها، مردان در حلقه‌های دوستانه نیز با زنانه‌پوشی سعی می‌کردند فضایی نشاط‌‌آور ایجاد کنند. معمولاً آنان در این شکل از مراسم، ادا و اطوار‌های جنسی هم داشتند. قابل تأمل آنکه، در حلقه‌های دوستانه، گاهی تماشاچی‌ها در قالب شوخی و یا با هدف انجام شیرین‌کاری، به سمت فرد زن‌پوش حمله می‌کردند و تظاهر به تعرّض جنسی(به اصطلاح دستمالی) می‌نمودند و این هم مایه خنده دیگران می‌شد.

🔺هنوز هم در برخی استان‌های کشورمان این رفتار‌ها شایع است. هنوز هم برخی از مردان وقتی می‌خواهند در مهمانی‌ها برقصند با گذاشتن دو دست بر روی سینه یا زیر چانه، تکان دادن نشیمنگاه به شکل و شمایل خاصی، و عشوه‌های گل‌درشت، زنانگی را موضوع خنده می‌کنند. چند روز قبل ویدئویی از یک مرکز ترک اعتیاد می‌دیدم که رقص معتادان(پیشین) در حال ترک، باعث معروفیت آن شده است. در آنجا نیز شاهد مردی زن‌پوش با کلاه‌گیس هستیم که حلقه‌ای از مردان در اطراف او شکل گرفته است و همگی با صورتی گشاده دست می‌زنند و او نیز با قر و غمزه می‌رقصد. صورت او نیز معلوم نیست.

🔺در تاریخ معاصر ایران، در تأتر‌های روحوضی نیز شاهد مردان زن‌پوش هستیم. اغلب این تأتر‌ها نیز در محیط‌های غالبا مردانه یا در اجتماعات و محله‌های سنتی اجرا می‌شد و حداقل یکی از دلایل آن، وجود محدودیت‌های اجتماعی و هنجار‌های سخت‌گیر نسبت به بازی زنان در چنین محیط‌هایی بود. ناگفته نماند که زنانگی نمایش داده شده در این تأتر‌ها، خود جای بحث و بررسی نشانه‌شناختی دارد. در اینجا نیز قصه، غالبا برای تماشاگر مرد تدارک دیده می‌شد و به همین دلیل شاهد بازنمایی شکلی مبالغه‌آمیز و در مواردی تحقیرآمیز از زنانگی بودیم. «چشم تماشاگر» یا «نگاه خیره» در اینجا مردانه(male gaze) در نظر گرفته می‌شد.

🔺در این نوشته کوتاه قصد ندارم به موضوع زن پوشی(queen drag) بپردازم چرا که بحث مفصّلی است. مسأله این نوشته موضوع نوظهور دیگری است.
آنچه تعجب مرا به عنوان یک پژوهشگر اجتماعی در یکی دو سال گذشته برانگیخته است افزایش زنانه‌پوشیِ به اصطلاح «واینرها» و کمدین‌ها و تلاش برای جذب مخاطبان در رسانه‌ها و به طور خاص شبکه‌های اجتماعی نظیر اینستاگرام است. به طور مشخص، منظورم مردانی هستند که لباس زنانه می‌پوشند، آرایش غلیظ می‌کنند و تصویری گل‌درشت و مبالغه‌آمیز از موضوعی مرتبط با زنان در زندگی روزمره نظیر خرید، کارهای خانه، مهمانی و غیره به تصویر می شکند. مشاهدات منظمی که دارم بیانگر افزایش روزافزون چنین ویدئو‌هایی در شبکه‌های اجتماعی است و چنین افزایشی باعث شده است تا حتی برنامه‌ای مانند جوکر هم برای جذب مخاطب به «زنانه‌پوشی» بازیگران مرد متوسل شود.
@fardinalikhah
🔺وضعیتی که توصیف شد دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد و گمان(و نه یافته) جامعه‌شناختی من شامل موارد زیر است:
۱)توسل به هر راه و روشی برای جذب فالوور(دنبال‌کننده) در شبکه‌های اجتماعی، ۲)جذابیت احتمالی تضاد موجود در تصویر برای مخاطب یعنی مردی که زن پوش است و مانند زنان رفتار می‌کند،
۳)قدرت گرفتن زنان در جامعه و استقبال بخشی از مردان از چنین ویدئو‌هایی که به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم زنان را تحقیر و کوچک می‌کند،
۴)وجود سنت تحقیر و تمسخر زنان و زنانگی در جای‌جای زندگی روزمره ایرانی که به اشکال مختلف در حال بازتولید است،
۵) فقدان سواد رسانه‌ای تولیدکنندگان محتوا در شبکه‌های اجتماعی و به طور خاص فقدان آشنایی با نشانه‌شناسی تصویر و در نهایت
6) کم آوردن سوژه برای تداوم تولید محتوا و هراسِ از دست دادن فالوور.

ادامه در صفحه بعد👇🏽

فردین علیخواه

11 Oct, 18:28


◀️مجموعه داستان واویشکا

◀️تا طلاق نگرفتند کتاب ننوشتند: تحلیل هایی از جامعه ایران

برای سفارش پستی این دو کتاب یا یکی از آنها می توانید به آدرس زیر در تلگرام پیام بدهید
@sabapashakhani

فردین علیخواه

09 Oct, 08:06


https://www.sharghdaily.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-100/887017-%D8%AD%D8%B3-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88%D9%84

فردین علیخواه

09 Oct, 08:05


در ایران مسائل هیچ وقت حل نمی شود فقط جای آنها در مراتب مسائل جابجا می شود. گاهی در صدر ، گاهی در وسط، و گاهی هم در پایین فهرست مسائل قرار می گیرند. به همین خاطر مدام می توان نوشته های چند سال قبل را بازنشر کرد.😞گویی بحث به همان روز تعلق دارد.

مصاحبه ای با روزنامه شرق درباره تغییر فرهنگ استفاده از مشروبات الکلی که همچنان جان می گیرد. این مصاحبه در تیر 1402 انجام شده بود👇🏼👇🏼👇🏼

فردین علیخواه

07 Oct, 20:19


📝 «جانِ شهر» - گفتارهایی در جامعه شناسی شهری
👤 دکتر فردین علیخواه
       جامعه شناس

توضیحات کامل:
برای مشاهده کلیک کنید

🔗 ثبت‌نام:

۱. از طریق سایت: برای ثبت نام از طریق سایت کلیک کنید
۲. از طریق تلگرام: @toAkademi

برگزار کننده:
🏛  موسسه‌ی فرهنگی و هنری نیک اندیشان زمان
🏛  موسسه‌ی فرهنگی و هنری زیر سقف آسمان مهر

نحوه‌ی برگزاری:
🔹 حضوری / آنلاین
🔹 ظرفیت حضوری: ۲۰ نفر
🔹 ظرفیت آنلاین: ۳۰ نفر

🔘 مبلغ کلاس حضوری و آنلاین: ۶۵۰,۰۰۰ تومان
✔️امکان پرداخت در ۲ مرحله

🔹 تعداد جلسات: ۶ جلسه ۲ ساعته
🔹 تاریخ شروع: ۱۹ مهر ۱۴۰۳
🔹 روز برگزاری: پنج‌شنبه‌ها
🔹 ساعت: ۱۴ تا ۱۶

🔹 کلاس آنلاین: پلتفرم اسکای روم
🔹 آدرس کلاس حضوری: تهران، خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش خیابان یارمحمدی، پلاک ۶۸، طبقه ۴، واحد ۱۷


📌 پشتیبانی آکادمی پاسخگوی شماست:
📞 تلفن: 09391796923
💬 تلگرام: @toAkademi

📱 شبکه‌های اجتماعی آکادمی:
🔹 تلگرام: t.me/toAkademi_channel
🔹 یوتیوب: youtube.com/toAkademi
🔹 اینستاگرام: instagram.com/toAkademi

#جان_شهر  #فردین_علیخواه  #جامعه_شناسی_شهری  #شهر #معماری #دیزاین #کافه #پارک #پاساژ #خیابان #زندگی_شهری

.

فردین علیخواه

05 Oct, 14:26


در صفحه «مکث در زندگی روزمره» بشنوید:

دوستی، در قاب جامعه‌شناسی
فردین علیخواه

سخنرانی ارائه‌شده به دعوت مدرسۀ گفت و گوی
شهرستان دماوند-شهر کیلان
پنجشنبه 12 مهر 1403

در شنوتو بشنوید

در کست‌باکس بشنوید

لینک حمایت مالی از صفحۀ «مکث در زندگی روزمره» (اینجا کلیک کنید)

فردین علیخواه

04 Oct, 15:46


برای اطلاعات بیشتر لطفا به لینک زیر بروید:

▪️▪️https://t.me/toAkademi_channel/233

فردین علیخواه

30 Sep, 06:31


فردیت بعد از مرگ حیات می یابد
▪️فردین علیخواه

در گوگل موضوعی را جستجو می کردم. وارد سایت یک مرکز آموزش فنی و حرفه ای تخصصی ایرانی شدم. آن مرکز کارکنان خود، شامل مدیران و کارمندان را با عکس و توضیح کوتاهی در زیر عکس ها معرفی کرده بود. عکس ها حرفه ای تهیه شده بود و علاوه بر آن، حرفه ای هم در سایت قرار گرفته بودند. آنچه می دیدم را تحسین کردم و بسیار پسندیدم.

واقعیت تلخ آن است که معمولا سازمان ها در ایران هویت های فردی را هیچ می انگارند. سازمان ها به کارکنان خود شخصیت و حسّ فردیت نمی دهند. در این زمینه، در سایت اغلب سازمان ها و شرکت ها یا هیچ نام و نشانی از کارکنان نیست(گویی امور سازمان به شکل اتوماتیک پیش می رود)، یا فقط نام آنان در یک صفحه پی‌دی‌اف در داخل جدولی به غایت بدترکیب آمده است با فونت هایی به شدت زشت. در نمونه های انگشت‌شماری هم که نام و عکس کارکنان آمده است عکسی بی‌نهایت بی‌کیفیت با تصاویری ترسناک، غیرحرفه‌ای، پریده‌رنگ، مایوس و غم‌زده، یا عصبی از کارکنان آمده است که بیشتر مایه هراس هر بیننده‌ای می‌شود به شکلی که حتی خود کارکنان با نفرت و انزجار به عکس خود نگاه می کنند و علاقه ای به معرفی خود از طریق آن عکس ها ندارند. این عکس ها آدم را به یاد قسمت «گمشده» روزنامه های قدیمی می اندازد. در برخی از سازمان نیز، فقط عکسی گل‌درشت از مدیر یا مدیران منتشر شده است و دیگر هیچ!

گذاشتن عکس و توضیحی هر چند کوتاه درباره کارکنان باعث ایجاد شوق و انگیزه می شود. اختصاص دادن قسمتی از سایت به یک فرد برای او هویت متمایز خلق می کند، این احساس مثبت که« من هم وجود دارم و در این سازمان اثربخش هستم». به باور نگارنده خلق فردیت در دل سازمان گامی مثبت است. این روزها، شخصیت و فردیت دادن به کارکنان علاوه بر همه سازوکارهای سازمانی، از طریق نحوه معرفی کارکنان در سایت سازمانی و اداری قابل فهم و درک است.

احترام گذاشتن به کارکنان را باید با دیدن سایت سازمان ها و شرکت ها ارزیابی کرد. البته در این خصوص وضع سازمان های دولتی بسیار اسف‌بارتر و تأسف‌برانگیزتر است، در اینجا نابودی فردیت به معنای کامل آن را شاهدیم. متأسفانه عکس بسیاری از کارکنان فقط بعد از مرگ در سایت قرار می گیرد. در واقع فردیت بعد از مرگ حیات می یابد آن هم بر روی اعلامیه ترحیم.

بار دیگر با دقت بیشتر به سایت آن مرکز نگاه کردم. نمی خواهم شتاب‌زده قضاوت کنم ولی به نظر می رسد که که گویی  برخی را حذف کرده‌اند و به عمد نیاورده‌اند. برای مثال هیچ عکسی از پرسنل خدماتی، نگهبان یا مسئول تاسیسات ندیدم. از خودم پرسیدم آیا این افراد کنار گذاشته شده اند و اگر بله به چه دلیلی؟ آیا سلسله‌مراتب کارکنان در اینکه عکس‌شان در سایت بیاید یا نیاید اثرگذار بوده است؟

نکته آن است که همه کارکنان، بدون توجه به جایگاه و مرتبه شغلی سازمانی شان، باید در جغرافیای سایت سازمان جایی داشته باشند. همه باید احساس مثبت شخصیت و فردیت سازمانی را تجربه کنند. سایت سازمان، تکمیل و تداوم کارت شناسائی سازمانی فرد است. همان طور که کارت شناسائی بازتاب فردیت و هویت فردی است انعکاس جایگاه فرد در سایت سازمان نیز درست همین عملکرد را دارد. گویی در جغرافیای سایت، ملکی به نام فرد ثبت شده است و این می تواند مایه مباهات و افتخار او باشد« من هم هستم».

سخن پایانی آنکه، در جامعه ای که نهادهای رسمی و غیررسمی به دنبال خلق «تودۀ همشکل» هستند ایجاد فردیت؛ حتی در دل سازمان های رسمی؛ می تواند راهگشا باشد. من فکر می کنم که در ایران، اینستاگرام دارد بار سنگین «محذوفان» از هر نوع‌اش را به دوش می کشد. حذف‌شدگان، برای خلق هویت به اینستاگرام پناه می‌آورند.
 
کانال نویسنده:
@fardinalikhah

فردین علیخواه

26 Sep, 16:32


https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-27/21755-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86

فردین علیخواه

26 Sep, 16:31


دوستان گرامی.
اگر مجموعه داستان واویشکا را خوانده اید توصیه می کنم نگاه و نقد محمد حنیف، از نویسندگان نام آشنای کشورمان بر این مجموعه داستان را بخوانید. اگر هم نخوانده اید با مطالعه این نقد می توانید با فضا و موضوع داستان های این مجموعه آشنا شوید و اگر تمایل داشتید این کتاب را سفارش دهید. برای سفارش می توانید به آدرس زیر در تلگرام پیام بدهید
@sabapashakhani

فردین علیخواه

25 Sep, 13:07


برای این نشست حدود 40 نفر ثبت نام کردند. در جلسه نخست به چالش‌های کلی مهاجرت و زندگی در جامعه جدید پرداخته شد. در جلسه دوم که شنبه خواهیم داشت به طور خاص به چالش‌های زندگی دانشجویی در خوابگاه و موضوع «هم‌اتاقی» می پردازیم.

🔺اگر قبلا ثبت‌نام نکرده‌اید و علاقه دارید در این نشست شرکت کنید می‌توانید به شناسه زیر در تلگرام پیام بدهید.
@sabapashakhani
🔺هزینه شرکت در این کلاس ها 70 هزار تومان است که پرداخت آن کاملا اختیاری و داوطلبانه است. اگر توان و تمایل داشتید می توانید به
(اینجا)
بروید و حامی گسترش چنین فعالیت هایی باشید.
@fardinalikhah
........
طراح پوستر: ماهان

فردین علیخواه

25 Sep, 10:13


مسیریابی به بهای ویرانی هویت‌ محله‌ای

فردین علیخواه



🔺این روز‌ها تقریباً روی داشبرد اغلب ماشین‌هایی که در سطح شهر تردد می‌کنند شاهد ‌مانیتور یا تلفن همراهی هستیم که نقشه‌ای در صفحه نمایش آن‌ها دیده می‌شود و راننده با هدایت مسیریاب آنلاین در حال حرکت به سوی مقصد است. از زوایای مختلف جامعه‌شناختی می‌توان به تحلیل و بررسی مسیریاب‌های آنلاین پرداخت. اساساً هر فن‌آوری جدید را باید از قاب پیامد‌های اجتماعی تحلیل کرد. معمولاً در درس جامعه‌شناسی شهری با دانشجویان در خصوص پیامد‌های اجتماعی این مسیریاب‌ها گفتگو می‌کنیم. برای مثال حس داشتن همراه برای برخی از رانندگان تنها و حتی دلتنگی برای گوینده در زمان استفاده نکردن از مسیریاب، گسترش بیگانگی شهری، تقلیل شهر به نقشه گرافیکی، زمینه‌های تبدیل دستیار سخنگوی مسیریاب به انسان و تبدیل انسان(راننده) به رُبات، و تضعیف حّس مکان، از آن جمله‌اند. البته بیان این پیامد‌ها به معنای ندیده گرفتن پیامد‌های مثبت مسیریاب‌ها نیست. موضوع این نوشته اما، ویرانی هویت‌های محله‌ای است که در شهر رشت به سرعت در حال وقوع است.

🔺نکته شایسته توجه آن است که با گسترش زندگی کلانشهری هویت‌های محله‌ای کم و بیش در معرض تهدید قرار می‌گیرند ولی ورود و فراگیری استفاده از مسیریاب‌ها و دقت نکردن شرکت‌های سازنده به پیامد‌های اجتماعی آن چنین تهدیدی را جدی‌تر می‌نماید. بیشتر توضیح می‌دهم.

🔺خیابان تعریف و انواع مشخصی دارد. برای مثال تقسیم خیابان به اصلی و فرعی؛ یکی از آنهاست. در مطالعات شهری، کوچه هم تعریف مشخصی دارد. معمولاً در محلات قدیمی رشت و هر محله دیگری، کوچه‌ها یکی از مؤلفه‌های هویت‌های محله‌ای‌اند. تردد ساکنان محلی در کوچه‌ها، درنگ و گپ و گفت بین آنان، نشستن کسبه و دوستان آنان در کنارۀ کوچه‌ها، فروش محصولات محلی توسط زنان کشاورز، دوره‌گرد‌هایی که با ساکنان محلی بگوبخند دارند و سالهاست آشنای ساکنین‌اند، همگی نمایانگر هویت‌های محله‌ای است. این تصاویر؛ هم تقویت‌کننده روابط اجتماعی‌اند و هم از نظر روانی آثار مثبتی بر ساکنان دارد.

🔺مسأله این نوشته آن است که شرکت‌های سازنده مسیریاب‌ها هیچ توجهی نه به تفاوت‌های بین انواع خیابان و کوچه‌ها دارند و نه به این امر آگاه‌اند که هدایت رانندگان به مقاصد مختلف از دل این کوچه‌ها و خیابان‌های فرعی چگونه حیات و هویت محله‌ای را ویران خواهد کرد. این‌ایده را بپذیریم که مسیر عبور ماشین ها برای رفتن به مقصد خیابان است خیابان! بیایید فرض کنیم که هدایت رانندگان از طریق خیابان‌های فرعی نیز اشکالی نداشته باشد، ولی متأسفانه سوق دادن راننده به مقصد از طریق کوچه‌های باریک با کارکرد کاملاً محله‌ای، باعث شده است تا بافت هویتی محلات دچار اختلال جدی گردد. در واقع خیابان بار خودش را بر کوچه تحمیل کرده است؛ کوچه‌ نحیفی که تحمل این بار سنگین را ندارد.

🔺خیابان‌های اصلی مملو از ماشین‌ها شده است. بعد نوبت به خیابان‌های فرعی رسید که این روز‌ها مملو از ماشین‌ها شده است. حالا نوبت به کوچه‌ها رسیده است با فرماندهی و هدایت مسیریاب‌هایی که فقط به رضایت مشتری خود فکر می‌کنند، و فقط به این فکر می‌کنند که مشتری هر چه سریع‌تر به مقصد برسد. هویت دارد فدای سرعت می شود. ماشین‌ها صدای موسیقی را بلند کرده‌اند تا در داخل ماشین سرزندگی ایجاد کنند ولی نمی‌دانند که با عبور از این کوچه‌های نزار، محله را از سرزندگی می‌اندازند.

🔺من اما به نگاه پیرزنان و پیرمردانی در این کوچه‌های گرم(سابق) فکر می‌کنم که پس از آدرس‌دهی مسیریاب‌های آنلاین، کوچه را ناامن و ناایمن می‌بینند و از گوشۀ پنجره نظاره‌گر ماشین‌هایی هستند که همگی غریبه‌اند و رانندگانی که به مسیریاب خود چشم دوخته‌اند. من به کودکانی فکر می‌کنم که به دلیل هجوم و غرّش ماشین‌ها دیگر در کوچه بازی نمی‌کنند، به زنانی فکر می‌کنم که در کوچه جرأت‌ایستادن و گفتگو و احوالپرسی با همسایه را ندارند چون ماشین‌ها به فکر زودتر رسیدن به مقصد و نجات از ترافیک سنگین خیابان‌اند.

🔺شرکت‌های محترم سازنده مسیریاب، شما در مقابل زوال حیات اجتماعی شهر هم مسئولیت دارید!
...........................................
🌐منتشر شده در پایگاه خبری تحلیلی گیل خبر
کانال نویسنده: @fardinalikhah

فردین علیخواه

22 Sep, 19:18


⚠️وقتی مدرسه نابرابری را تثبیت می کند

▪️فردین علیخواه
🔺از بعضی خانواده‌ها سؤال می‌کنم که برای تحصیل فرزندشان چقدر شهریه پرداخت کرده‌اند. با شنیدن پاسخ، بی‌اختیار سوت ممتدی می‌زنم! به زمین نگاه می‌کنم و سرم را به چپ و راست تکان می‌دهم. از کسانی که این مبالغ هنگفت را پرداخت کرده‌اند می‌پرسم که این پول را در ازای دریافت چه خدماتی پرداخت کرده‌اند. می‌گویند: دو زبان خارجی یاد می‌دهند، معلم نقاشی‌شان فلانی است، موسیقی و حرکات موزون یاد می‌دهند، کلاس‌های ورزششان در فلان باشگاه است، از انواع هنرها می‌توانند یکی را انتخاب و فرد شناخته‌شده‌ای در آن هنر به آن‌ها درس بدهد، غذایشان تحت نظر یک متخصص تغذیه است، آن‌ها را به موزه‌ها، گالری‌ها و کتاب‌فروشی‌ها می‌برند، وضعیت پزشکی‌شان مدام چک می‌شود، برنامه‌های مشترک هنری با حضور والدین ترتیب می‌دهند، برایشان کلاس قصه‌گویی و شاهنامه‌خوانی برگزار می‌کنند و ...

🔺بوردیو؛ جامعه‌شناس فرانسوی چند دهه قبل به نقد جدی نظام آموزشی فرانسه پرداخت. او معتقد بود که کارکرد نظام آموزشی آن است که دانش‌آموزان را برای زندگیِ پس از مدرسه یا دانشگاه توانمند کند و به آن‌ها مهارت‌های لازم برای فرهیخته بودن را بیاموزد. منظور او از فرهیختگی، کسب منش‌ها و شیوه‌های درک جهان، و نیز مهارت‌هایی بود که با داشتن آن‌ها افراد احساس نکنند که در مقایسه با سایرین چیزی کم دارند. مثلاً دانش‌آموزان پس از اتمام دوره تحصیل بتوانند به یک زبان خارجی حرف بزنند، وقتی یک تابلوی نقاشی دیدند بگویند که این تابلو در چه سبکی نقاشی شده است، اگر به یک موسیقی گوش کردند بگویند که این موسیقی در چه سبکی است، نام سازهای موسیقی را به‌درستی بدانند، با ایجاد ارتباط اجتماعی و نیز رفتار در موقعیت‌های اجتماعی مختلف نظیر رستوران یا گالری‌های هنری آشنا باشند. درمجموع توانایی درک و تعامل با عرصه اجتماع و هنر را کسب کنند.

🔺از نظر او همه دانش آموزان با توان و قابلیت‌های یکسانی وارد نظام مدرسه نمی‌شوند. برخی از آن‌ها از قبل دارای خانواده فرهیخته‌ای هستند و روشن است که اگر در مدرسه چنین چیزهایی به دانش‌آموزان یاد داده شود توانایی‌ آنان صرفاً تکمیل خواهد شد چون از زمینه‌های قبلی برخوردارند. ولی عده‌ای از دانش آموزان هم هستند که در خانواده اصلاً چنین چیزهایی را نیاموخته‌اند و به تعبیری خانواده فقیری داشته‌اند. وظیفه نظام آموزش‌وپرورش آن است که روی این دانش‌آموزان بیشتر کار کند. به آنان بیشتر آموزش بدهد تا همپای دانش آموزان دسته اول شوند. امری که برخی آنرا تبعیض مثبت می‌دانند. نظام آموزش‌وپرورش باید وضعیت را عادلانه پیش ببرد تا درنهایت دانش‌آموزان با توانایی‌های مشابهی دوره تحصیل را به اتمام برسانند.

🔺نظر بوردیو آن بود که نظام آموزشی فرانسه چنین نیست. درواقع نابرابری موجود در نظام آموزشی باعث می‌شود تا فقرا، با فرهنگ حاکم بر خانواده‌های فقیر وارد مدرسه شده و با همان فرهنگ خارج شوند. خانواده‌هایی که پولدارترند یا به تعبیر بوردیو سرمایه اقتصادی و فرهنگی بیشتری دارند فرزندان خود را به مدارس درجه‌یک می‌فرستند و خانواده‌های کم‌درآمد به مدارس ضعیف تر. نتیجه آنکه وارثان اقتصاد، هنر و سیاست همچنان وارث و مدعی این عرصه می‌مانند و وارثان فقر نیز همچنان فقر را به نسل بعد از خود منتقل می‌کنند. نابرابری از طریق مدرسه مدام بازتولید می‌شود. بوردیو این امر را خشونت نمادین می‌داند. یعنی نظام آموزش‌وپرورش به شکل سمبلیک عده‌ای را از گردونه فرهیخته شدن و کسب مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی امروزی کنار می‌گذارد.

🔺آنچه بوردیو چند دهه قبل در خصوص نظام آموزشی کشور فرانسه گفت ظاهراً به شکلی آشکار در کشور ما در حال وقوع است. متأسفانه در کشوری که در قانون اساسی‌اش بر آموزش رایگان تأکید شده است روزبه‌روز شاهد طبقاتی شدن امر آموزش هستیم. نکته جالب آنکه در مدارس دولتی هم شاهد طبقاتی شدن هستیم و مسئله فقط مدارس خصوصی/دولتی نیست. برخی از مدارس دولتی هم که در مناطق مرفه نشین شهرها قرار دارند با دریافت مستمر هزینه از والدین تلاش می‌کنند خدمات ویژه‌ای به دانش آموزان ارائه دهند. و دراین‌بین آنچه مشهود است آنکه:

🔺مدرسه در ایران به‌تدریج تبدیل به سیستم تثبیت نابرابری‌های اجتماعی می‌شود. ژن‌های مرغوب که در خانواده‌هایی با سرمایه فرهنگی و اقتصادی بالا رشد می‌کنند به مدارس مطلوب می‌روند و می‌شوند وارثان اقتصاد و هنر، و ژن‌های نامرغوب که والدین مرغوبی! ندارند به مدارس ضعیف می‌روند و می‌شوند وارثان فقر!

سخن پایانی: مراقب باشیم. برخی از این مدارس به والدین چنین القاء می کنند که پدر و مادر خوب بودن یعنی آنکه آنان چنین خدمات گران قیمتی را برای فرزندان خود فراهم کنند.

کانال نویسنده: @fardinalikhah

فردین علیخواه

22 Sep, 19:17


نوشته زیر قبلا هم منتشر شده است. چند سال قبل آنرا نوشته ام. به مناسبت اول مهر آنرا بازنشر می کنم.👇🏼👇🏼