اکهارت تله @ekharat_tolle Channel on Telegram

اکهارت تله

@ekharat_tolle


✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست

کانال اختصاصی اکهارت تله

مطالب آقای اکهارت تله در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

اکهارت تله (Persian)

اکهارت تله یک کانال تلگرامی اختصاصی است که مطالب آقای اکهارت تله را منتشر می کند. در این کانال، تمامی مطالب با ذکر منبع منتشر می شوند و کپی کردن آنها بدون ذکر منبع مجاز نیست. اگر به دنبال مطالب اختصاصی و جذاب از آقای اکهارت تله هستید، کانال اکهارت تله بهترین انتخاب برای شماست. پیوسته با ما در این کانال بمانید و از تمامی مطالب ارزشمند و اختصاصی آقای اکهارت تله بهره مند شوید.

اکهارت تله

22 Jan, 14:32


ادامه ...


سی دبلیو: این خودش یک هدیه است. آیا مایا اولین سگ تو است؟

اکهارت: بله.

اکهارت: این از خود بیگانگیِ جامعه مدرن است و انسان نیاز دارد که به طور عمیق با موجودی دیگر رابطه بگیرد و قادر نیست این کار را با انسان های دیگر انجام دهد. من امیدوارم این تغییر کند، اما در این میان، سگ ها این فرصت را می دهند. که با آن ها ارتباط بگیری و قلبی باز به سوی موجودی دیگر داشته باشی قادر به ابراز عشق به موجودی دیگر باشی که همواره تلافی می شود و به سوی شما بر می گردد. به همین دلیل است که من فکر می کنم سگ ها کاری را انجام می دهند که مطلقاً حیاتی است سالم و معقول نگه داشتن موجودات انسانی در این تناوب گذرای میان دو وضعیت آگاهی.

سی دبلیو: تو می توانی از هزاران و هزاران نفر که در زندگی آن ها تفاوت ایجاد کرده ای صحبت کنی. این باید احساسی عالی داشته باشد. اکهارت بله شگفت انگیز است.

اکهارت: بله، شگفت انگیز است.

سی دبلیو: آیا این تصور را داشتی که تو این فرصت را خواهی داشت که این کار را انجام دهی و در نتیجه به خوبی شناخته شوی؟

اکهارت: نه. هنگامی که من داشتم کتاب نیروی حال را می نوشتم، می فهمیدم که کتاب مهمی است، اما فکر می کردم که آن فقط به دست افراد نسبتاً معدودی خواهد رسید و مردم را متحول خواهد کرد و فکر نمی کردم که این همه مردم به روی آن باز خواهند بود. من فکر می کردم که فقط مردمی که عمیقاً مذهبی هستند، ممکن است حقیقت را تشخیص دهند. البته این کتاب به مردم مذهبی کمک کرد، اما برای بسیاری از مردم نیروی حال اولین کتاب معنوی بود که می خواندند و برایشان عمیقاً با معنا بود و آن ها را متحول کرد شگفت انگیز بود و ما متعجب بودیم که چه به سرعت رشد کرد چونکه ابتدا در سال 1998 در یک مقیاس بسیار کوچک منتشر شد، سه هزار نسخه چاپ شد و در آن سال صرفاً به صورت تبلیغ دهان به دهان فروخته شد. سپس رشد کرد و رشد کرد و مجله ها در موردش نوشتند و نها.یتاً به دست اُپرا رسید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 119 و 120

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

21 Jan, 14:32


ادامه ..


سی دبلیو: من فکر میکنم این گفته بسیار خوبی است. تو در کتابت گفته ای که ما در یک «جامعه ترس محور» عمل می کنیم و من فکر می کنم که آن با این امر که آیا شما می خواهید یا نمی خواهید به کسی نشان دهید که صادقانه چه احساسی در مورد او دارید ارتباط زیادی دارد. شما واقعاً به آن ها عشق می ورزید ولی آن ها ممکن است نخواهند آن عشق را بر گردانند، بنابراین شما از اظهار عشق می ترسید و خود را می بندید.

اکهارت: بله، دیدن این امر شگفت آور است که وقتی که من با مایا قدم می زنم، مردم می آیند و بلافاصله قلبشان باز می شود... آن ها ممکن است حتی به من نگاه نکنند، آن ها به مایا نگاه می کنند؛ او را نوازش می کنند. آن ها جرأت نمی کنند این کار را با من انجام دهند، اگر چه هیچ اشکالی ندارد. (خنده)

سی دبلیو: تو مایا را سه سال است که داری. او چقدر زندگی تو و تعالیم تو را تحت تأثیر قرار داده است؟

اکهارت: قبل از این که مایا بیاید، من این جا به جنگلی که درست نزدیک ساختمان است، نمی رفتم اکنون هر روز برای پیاده روی به آن جا می روم و می دانم که این برای بدن من خوب است برای روح من خوب است.


ادامه دارد ...

اکها ت تله
اینک و اینجا
ص 118 و 119

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

20 Jan, 14:31


ادامه ...


من معتقدم که سگ ها میلیون ها نفر را سالم نگه می دارند. و مانع دیوانگی آن ها می شوند و گرنه آن ها در دنیای بیگانه ما عمیقاً عصبی می شدند. بنابراین سگ شما را در تماس با بودن - ماورای ذهن، هسته درونی نگه می دارد. شما می توانید به چشمان سگ نگاه کنید. و آن هسته درونی را ببینید. تعالیمی وجود دارند که می گویند هر موجودی جرقه ای است از الوهیت یا خدا گاهی آن در سگ ها عمیق تر از انسان ها دیده می شود چون که انسان ها دارای پرده ذهن، احساسات منفی و نفس هستند و نقش بازی می کنند من معتقدم که سگ ها دارای یک نقش حیاتی در آگاهی جمعی هستند. من آن ها را محافظان وجود می نامم.
آن ها چیزی را که ما از دست داده ایم به ما نشان می دهند. همین که این را درک کنیم، آن ها می توانند به ما کمک کنند تا به حالت عمیق تر آگاهی منتقل شویم. البته ما نمی خواهیم فقط به رابطه عمیق با سگ ها محدود شویم، اما آن ها می توانند به ما یاد بدهند که چگونه با یک موجود دیگر رابطه ای عمیق بگیریم و آن گاه می توانیم با انسان ها هم رابطه عمیق بگیریم. قدم بعدی باید این باشد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 118

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

19 Jan, 14:32


گفتگو یازدهم؛ حیوانات خانگی


سی دبلیو: با نگاه کردن به مایا... هم اکنون او دارد با اسباب بازی اش بازی می کند. من فکر می کنم که این یک مثال کامل از بودن در لحظه حال است. آیا می توانی مثال های دیگری که به سگ ها مربوط باشد، بزنی؟

اکهارت: با تماشای صرف یک سگ بدون هیچ گونه تفسیر ذهنی، فقط هماهنگ بودن... یک خط ارتباطی وجود دارد. چیز دیگری که برای بسیاری از مردم اهمیت بسیار دارد، این است که آن ها درک می کنند آگاهانه یا نا آگاهانه - که سگشان آن ها را مورد قضاوت قرار نمی دهد.
برای برخی از مردم، این تنها رابطه ای است که دارند و در آن هیچ ترسی وجود ندارد و درک می کنند که پذیرفته شده اند و مورد قضاوت قرار نگرفته اند. برای بسیاری از مردم این تنها رابطه ای است که با یک موجود دیگر دارند. مایه تاسف است؛ زیرا آن ها باید با انسان ها هم رابطه عمیقی داشته باشند اما این کار دشوار است چون هر موجود انسانی یک ذهن دارد و قضاوت می کند؛ بنابراین مردم می ترسند، عقب می کشند و مانع ایجاد می کنند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 117 و 118

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

18 Jan, 14:30


ادامه ...


ک.ای: تو پیشاپیش کاملاً خودت هستی.

اکهارت: بله هیچ چیز اساسی نمی تواند اضافه شود و نیازی هم نیست.

ک.ای: طبیعت خودی که ما پیشاپیش هستیم، چیست؟ آیا می توان هیچ چیزی در مورد آن گفت؟

اکهارت: فقط می توان اشاره کرد. اما نمی توان شرح داد یا تعریف کرد. می توان گفت: فضا یا آگاهی درونی، کسی است که شما در عمیق ترین سطح هستید. آن مطلقاً ساکت است با این حال به طور تپنده ای زنده است. من هیچ چیزی جز آن ندارم که به شما بدهم (خنده اکهارت.) اگر شما در معلم معنوی به دنبال هر چیز دیگری جز آن فضا باشید، نا امید و مأیوس خواهید شد. هر آن چه که او به شما بدهد، هرگز کافی نخواهد بود. هیچ چیز در قلمرو شکل شما را برای مدتی طولانی راضی نخواهد کرد.

ک.ای: بله، شکل دوگانگی است. بنابراین یک زمانی باید ضد آن روی دهد.

اکهارت: هنگامی که شما به طور درونی به لحظه حال اجازه می دهید که همان طور که هست، باشد. فضا در درون شما بر می خیزد: سکون، آرامش این کسی است که شمایید و این و رای اضداد است.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص‌ 115

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

17 Jan, 14:35


ادامه ...


این تعالیم به طور پیوسته از طریق کتاب ها کاست ها و فیلم های ویدئویی در دسترس شما است. برای کسانی که آماده بیداری هستند این ها دقیقاً همان قدرت حضور فیزیکی معلم را دارند. اما از وابستگی مفرط به این چیز ها و نیاز دائمی به بیش تر که یک نیاز راستین نیست بلکه یک نیاز ساخته ذهن است، بر حذر باشید شخص نیاز دارد ببیند که چه موقع آن چه که مفید است، آن چه که شما را در ارتباط با حقیقتِ کسی که هستید قرار می دهد کار خود را کرده است. بودا تمثیل زیبای قایق برای عبور از رودخانه» را دارد. همین که رودخانه پیموده شد، دیگر قایق را بدوش نمی کشید. مادامی که به قایق نیاز دارید تعالیم آن جا است.
تعالیم از طریق کتاب ها، نوار های کاست و فیلم های ویدئویی با قدرت کاملش آن جا است و آن تعالیم اگر به آن اجازه دهید، شما را در تماس با تنها معلم زنده موجود: وجود درونی خود شما قرار می دهد. اما ذهن نفسانی پیوسته می گوید: من نیاز دارم، من می خواهم، من باید داشته باشم. نیاز ذهن برای بیش تر یک راه اجتناب از همراهی واقعی با تعالیم است که در اینک این جا است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 114

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

16 Jan, 14:34


گفتگو دهم؛ معلم معنوی


کیم اِنگ: تعداد زیادی از مردم در این زمان دارند بیداری معنوی را شروع می کنند. خیلی از آن ها به یک معلم، مانند خود تو برای راهنمایی و حمایت چشم می دوزند. اگر چه نهایتاً هیچ کسی نمی تواند آن را برای شخص انجام دهد، اما یک معلم بدون شک در طول روند بیداری مفید و به قول برخی، ضروری است. در رویارویی با چنین تقاضای فزاینده ای برای حقیقت معنوی چرا تو اساساً از سال 2003 تعالیم عمومی خود را کاهش داده ای؟ (جز اکتبر همان سال که «رویداد های قریب به وقوع» اکهارت در سایت او گذاشته شد.) پیام تو برای همه آن موجودات در حال بیداری که به تو به عنوان یک راهنما تکیه دارند، چیست؟

اکهارت: به من تکیه نکنید. به هر کسی یا هر چیزی که به طور بیرونی تکیه کنید، دیر یا زود شما را مأیوس خواهد کرد همه شکل ها مضمحل می شوند، تغییر می کنند، می میرند یا شما را ترک می کنند. بسیاری از مردم احساس می کنند که به سوی من «شکلِ» اکهارت - کشیده می شوند اما اشتباه می کنند. آن هاشکل را با ذات اشتباه می گیرند. هنگامی که مردم به یک سخنرانی تمرکز یا خلوت کردن می آیند، نمی آیند که با من باشند، اگرچه ممکن است در سطح این طور به نظر برسد. آن ها می آیند که با خودشان باشند یا بهتر بگویم به طور کامل تر خودشان باشند. چیزی از طریق شکل اکهارت می درخشد و آن با اساس و ذات کسی که شمایید یکی است. آرامش، سکون، شادی یا طراوت شدیدی که شما در حضور یک معلم معنوی حس می کنید، از یک سر چشمه در درون خود شما جاری می شود و از کسی که شما در عمیق ترین سطح هستید، جدایی ناپذیر است. معلم نمی تواند آن را به شما بدهد. او آن چه را که پیشاپیش در درون شما است، آشکار می کند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 113 و 114

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

15 Jan, 14:33


ادامه ...


مجله وحدت: تعالیم تو دارند یک تغییر جهانی در آگاهی را هدیه می دهند. تصور تو از آن چه اتفاق می افتد چیست؟

اکهارت: تعداد عظیمی از مردم دارند وارد روند بیداری می شوند. برخی در مراحل ابتدایی هستند و برخی در مراحل بعدی. دیدن این امر شگفت انگیز است. آن مدتی زمان می برد تا از فیلتر های اقتصادی، سیاسی و ساختار های اجتماعی بگذرد. تمایل مردمی که این ساختار ها را اداره می کنند این است که هنوز کاملاً هم هویت با نفس بمانند؛ بنابراین شاید کمی زمان لازم باشد تا به سیاست مداران برسد، اگر چه کسی چه می داند؟ گاهی پیشاپیش سیاست مدارانی نسبتاً آگاه ظاهر می شوند و در مقایسه با نا آگاهی سیاست مدارانی که قبلا بوده اند، کاملاً سالم و عادی هستند.

مجله وحدت: آیا این حقیقت که بیداری دارد اتفاق می افتد، حامل حس امیدی برای جهان است؟

اکهارت: بله، سؤال این است که آیا نیاز است آگاهی کهنه ادامه یابد تا این که عملاً از طریق هرج و مرج و از هم پاشی، سقوط خود را موجب شود؟ یا آیا آگاهی جدید در حال طلوع است و به تدریج می تواند بدون ویران گری زیاد جایگزین آگاهی قدیمی شود؟
من جواب آن را نمی دانم. باید منتظر بمانیم و ببینیم. همه کاری که می توانیم انجام دهیم این است که مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیریم.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 110 و 111

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

14 Jan, 14:33


ادامه ...


مجله وحدت: آن چه می گویی شبیه دعایی است که ما در دفتر خود انجام می دهیم. هنگامی که مردم تماس می گیرند، ما حقیقت کسی را که آن ها واقعاً هستند، به آن ها یادآوری می کنیم. ما آن ها را به آن اساس و ذات لمس نشده خدا آگاهیِ درون شان بر می گردانیم.
تو در طی مصاحبه تصویری با اپرا گفتی: «دنیا این جا نیست که شما را شاد کند، بلکه این جا است تا شما را آگاه کند.» آیا این سو تفاهم، ریشه رنجوری و بدبختی انسان نیست؟

اکهارت: اگر مردم بر این باور باشند که دنیا این جا است تا آن ها را ارضا کند، هرگاه که با محدودیت های خود مواجه شوند، دوباره نا شاد می شوند. آن ها درک نمی کنند که دنیا - و منظور من از دنیا، دنیای شکل است شکل فیزیکی برخی اشکال ذهنی یا اشکال احساسی نمی تواند به آن ها ارضای با دوام یا رضایت خاطر بدهد و به شما بگوید که چه کسی هستید. آن ها درک نمی کنند که آن چه در جستجو آن هستند، در سطح بی شکل است؛ و آن ها دارند در سطح شکل به دنبال آن می گردند و این امر منجر به نا کامی موجود انسانی می گردد.
بنابراین چیز مهم این است که درک کنیم که جهان این جا نیست که را شاد کند. هنگامی که شما تقاضا نمی کنید که یک وضعیت، مکان یا شخص باید شما را شاد کند، آن گاه آن وضعیت، مکان یا شخص كاملاً ضایت بخش است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 110

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

13 Jan, 14:34


ادامه ...


این بدان معنا نیست که شما مهربان نیستید. مهربانی دو جنبه دارد. هنگامی که می بینی که در اطراف تو شکل انسان در حال رنج است یا در حال اضمحلال است. در سطح انسانی همدردی داری شما رنج را سهیم می شوید؛ زیرا این کار باید با فانی بودن شکل انجام شود. اما اگر این تنها سطحی است که در شما عمل می کند، شما به ورای رنج نرفته اید.
اما در سطح بودن شما درک می کنید که کسی که در اساس هستید، ورای شکل است و کسی که این شخص دیگر است، در ذات، ورای شکل است. این درک، یک درک روشن فکرانه نیست، بلکه یک احساس است. آن گاه شما به انسان دیگر و به رنج کشیدن نگاه می کنید و ممکن است گریه کنید، اما در زیر آن آرامش و قدرت وجود دارد.
آن آرامش و قدرت همچنین جنبه ای است که گاهی شفا می آورد. آن ممکن است شکل را شفا بخشد یا ممکن است شخص دیگر را شفا دهد به این معنا که شخص دیگر با سطح عمیق تر خود تماس گیرد. این مهم ترین شفا دادن است درک این که چه کسی هستید. شفا دادن در سطح بیرونی خوب است اما اساس و جوهر شفا دادن نیست.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 109 و 110

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

12 Jan, 14:30


ادامه ...


وحدت وجود: چگونه بیش تر آگاه بودن کمک می کند به وقایع فجیع در زندگی انسان ها و در جهان رسیدگی کنیم؟ آیا این ایمان وجود دارد که حتی از مصیبت ،شخصی، نوعی خیر حاصل خواهد شد؟

اکهارت: بله، هنگامی که اشکال شروع به فرو ریختن کنند، خواه شکل فیزیکی، شکل خارجی، وضعیت زندگی شما، روابط یا هر آن چه که باشد، همواره فرصتی برای عمق گرفتنی عظیم وجود دارد. منظور من از عمق گرفتن این است که به آن کسی که ورای شکل هستید، صعود کنید. گاهی مردم نیاز به تجربه از دست دادنی عظیم دارند تا واقعاً بتوانند عمیق تر شوند.
هنگامی که یک فقدان عظیم روی می دهد - مرگ نزدیکان شما یا مرگ نزدیک شونده خودتان - یک فرصت است برای این که کاملاً از هویت گرفتن با شکل قدم بیرون نهی و اساس و ذات کسی را که هستی درک کنی یا درک کنی که ذات کسی که دارد رنج می کشد یا می میرد، ورای مرگ است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 108 و 109

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

11 Jan, 14:35


ادامه ...


مجله وحدت: تو اغلب در نوشته هایت در مورد آگاهی حیوانات حرف می زنی. آیا تو حیوانات را دارای سطح بالا تری از آگاهی نسبت به موجودات انسانی می دانی؟

اکهارت: بالاتر نه، بلکه من گاهی می گویم حیوانات از انسان ها به خدا نزدیک ترند. آن ها به مبداء نزدیک ترند انسان ها بیش تر در اشکال ذهن گم شده اند در انسان ها بودن بیش تر مسدود شده است، به خاطر پسمانده نفس و شکل ذهنی.
من حيوانات را «محافظان وجود» می نامم، به ویژه حیواناتی که با انسان ها زندگی می کنند؛ زیرا برای بیش تر انسان ها از طریق ارتباط با حیوانات است که به تماس با سطح بودن می رسند.
سرنوشت ما این است که به سطح حیوانات که از آن آمده ایم برنگردیم بلکه با رفتن به و رای تفکر، به وجود برگردیم. حیوانات در مرحله پیش از فکر کردن هستند. آن ها خودشان را در فکر گم نکرده اند. ما به بالا فکر صعود می کنیم و آن گاه آن ها را دوباره ملاقات می کنیم؛ جایی که در آن هر دوی ما در حالت بی فکری هستیم یک ارتباط عمیق وجود دارد.
آگاهی حیوانات هم هنگامی که در تماس با انسانی قرار می گیرند که به ورای فکر رفته است، شروع به تغییر می کند فقط حیوانات به ما کمک نمی کنند، ما هم به حیوانات کمک می کنیم. حیوانات قطعاً دوست دارند به انسان ها نزدیک شوند. به ویژه مانند انسان ها جابه جایی آگاهی را پشت سر نهند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 108

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

10 Jan, 14:33


ادامه ...


مجله وحدت: اگرچه ما به خودمان می گوییم که نگرانی یک کار پر حاصل است.

اکهارت: بله، ذهن به شما خواهد گفت که نیاز دارید در مورد این فکر کنید؛ زیرا در غیر این صورت همه چیز از هم خواهد پاشید. اما یک فعالیت کنترل نشده ذهن در واقع چیزی است که شما را از یافتن راه حل خودتان ممانعت می کند. راه حل فقط هنگامی وجود دارد که شما از ذهن خارج شوید و ساکت شوید و درک کنید که در این لحظه واقعاً مسئله ای وجود ندارد. شاید راه حل به این خاطر که از قلمرو سکون دیدار کرده اید و ناگهان درک این که چه می توانید بکنید یا باید بکنید فرا برسد؛ هنگامی که شما در جستجو آن نیستید.

مجله وحدت: آیا این شبیه چیزی است که مردم می گویند: «من بهترین ایده هایم را زیر دوش به دست آورده ام»؟

اکهارت: البته خیلی از مردم حتی در زیر دوش هم در ذهن متفکر خود هستند. اما برخی از مردم قادرند از دوش لذت ببرند و در این صورت لحظه ای از فضا و سکوت را در دست دارند و بنابراین یک ایده یا یک فکر اصیل را در آن جا بدست می آورند. پس شما باید قادر باشید وارد بعد بی فکری شوید تا فکر قدرتمند شود و این به معنای حضور کامل است. هنگامی که در تماس با حضور هستید هر کجا که باشید، احساس درخانه بودن می کنید؛ و اگر با آن در تماس نباشید، مهم نیست که کجا بروید، در هر حال شما احساس می کنید که چیزی کاملاً درست نیست. حتی موقعیت های به اصطلاح مطلوب، محدویت های خود را دارند. شما ممکن است بگویید: «من می خواهم مانند اپرا باشم.» همین که مانند اپرا باشید در خواهید یافت که دیگر نمی توانید مطابق میل خود بیرون بروید یا نمی توانید به فروشگاه بروید یا در خیابان قدم بزنید؛ چون جمعیت دور شما ازدحام خواهند کرد. از همین رو، ناگهان در زندگی یک محدودیت وجود دارد و ذهن می گوید: «آه، ای کاش این اتفاق نیفتاده بود.»


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 106 و 107

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

09 Jan, 14:34


ادامه ...


یک راه اشاره به این ادراک این است که هنگامی که شما فکر می کنید که مسائل بزرگی دارید، از خودتان بپرسید: «من در این لحظه چه مسئله ای دارم؟» معمولاً شما درخواهید یافت که در این لحظه مسئله ای ندارید، چون این جا نشسته اید و دارید نفس می کشید، دارید از پنجره به بیرون نگاه می کنید و این عالی است هوای کافی وجود دارد. شما امروز حتی غذای کافی دارید. حتی اگر غذای کافی نداشتید باز هم یک مسئله نمی بود بلکه شاید یک چالش بود؛ بنابراین چالش ها وجود دارند، اما مسائل ساخته ذهن هستند. چالش چیزی است که فقط در لحظه حال می توان بر عهده گرفت و نیاز به عمل دارد.
بنابراین اگر شما پول ندارید، می توانید ذهن خود را به کار گیرید و بگویید: «من چه کاری می توانم انجام دهم؟» و آن گاه ساکت شوید.
ذهنتان را بدون سکون به کار نگیرید چون اگر بدون سکون شروع به کار کشیدن از ذهن خود کنید، ممکن است خیلی زود خود را در ذهن گم کنید و آن به نگرانی بدل می شود. نگرانی به این معنی است که ذهن دارد شما را کنترل می کند. نگرانی همیشه بی جا است. یک راه حل هرگز از نگرانی حاصل نمی شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 105 و 106

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

08 Jan, 14:31


ادامه ...


مجله وحدت: بنابراین یک راه برای کمک به خودمان و دیگران این است که توجه کنیم که این ها فقط فکر هستند و به جای این که به آن ها بچسبیم، مشاهده کردن را تمرین کنیم؟

اکهارت: بله، هر کسی که این را می خواند و آن را با معنی می یابد، به این معنا است که پیشاپیش بیدار شده است. هر کسی که این مصاحبه را می خواند و برایش بی معنی است، به این معنا است که بیداری هنوز اتفاق نیفتاده است. برای درک حقیقت اساسی که توسط این کلمات بیان می شود، آن روزنه کوچک باید پیشاپیش در درون شما موجود باشد؛ زیرا فقط در آن جا است که می توانید آن را درک کنید فکر به تنهایی نمی تواند حقایق معنوی را درک کند بدون توجه به اینکه آن فکر چقدر پیشرفته باشد. این غیر ممکن است. به همین دلیل است که غالباً افراد تحصیل کرده ای را در رسانه ها می یابید که به کتاب های معنوی نگاه می کنند. اما آن ها چنان با روند فکری شان هم هویت شده اند که آن را درک نمی کنند. آن ها نشریه و مقاله می نویسند و کل نکته را از دست می دهند. آن ها نمی توانند اساس و جوهر تعالیم را ببینند این خطای آن ها نیست؛ این خطای شخصی آن ها نیست؛ بلکه شرطی شدگی انسان و حالت هویت گرفتن او با ذهن است و هوشمندی به خودی خود کمکی نمی کند. شما می توانید دو یا سه دکترا داشته باشید آن شما را به هیچ وجه به درک معنوی نزدیک نمی کند. در حقیقت، ممکن است دور تر شوید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 104 و 105

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

07 Jan, 14:31


ادامه ...


مجله وحدت: خیلی از مردم می گویند که ناشاد هستند. با این حال تمایلی به تغییر ندارند. چرا مردم تحتِ نکاحِ بدبختیِ خود می مانند؟

اکهارت: زیرا خودِ نا شاد، یا منِ نا شاد بخشی از «حسِ خود» یا هویت آن ها شده است. آن پیوسته به آن ها می گوید که چه کسی هستند یا چقدر بیچاره و رنجورند. آن ها نمی خواهند رها شوند؛ زیرا این ترس وجود دارد که حس خود را از دست بدهند. نیاز دارند که به آن ها نشان داده شود که حرکت های ذهن شان کسی که هستند نیست. برای برخی از مردم، سر آغاز بیداری هنگامی است که می شنوند یا می خوانند که «شما صدایی در سر دارید که هرگز از حرف زدن دست نمی کشد. آیا متوجه آن بوده اید؟» و ناگهان آن ها آگاه می شوند که افکار در سر آن ها حرکت می کند، در حالی که قبلاً چنان با آن ها هویت گرفته بودند که خودِ آن افکار بودند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 104

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

06 Jan, 18:34


رعایت قانون جبران

عزیزان دل برای رشد معنوی و ارتقای آگاهی، قانون جبران را فراموش نکنیم. هر نیکی که به دیگران می‌دهیم، به دنیای خودمان باز می‌گردد.
برای رعایت این قانون، از شما خواهش می‌کنم که با واریز مبلغی به دلخواه به شماره کارت زیر، همراهی خود را با این مسیر نورانی نشان دهید:

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

این هدیه کوچک نمادی از تعادل و انرژی مثبت است که در زندگی‌مان جریان می‌یابد. با دلی پر از محبت، این مسیر را با هم ادامه می‌دهیم.

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

06 Jan, 14:34


ادامه ...


نهایتاً هر تلاش بزرگی شامل بسیاری قدم های کوچک است. شما گوشی را بر می دارید و با کسی صحبت می کنید. صدایی در طرف دیگر هست و شما آن چه را که باید بگویید، می گویید. این شیوه ای است که من زندگی ام را دریافت می کنم. من خودم را این طور نمی بینم که «آه، من دارم این کار بزرگ را انجام میدهم چون من دارم این صحبت را میکنم. حال همه متحول خواهند شد.» اگر من همه این افکار را داشتم، در تنش زندگی می کردم؛ زیرا ذهن بلافاصله خواهد گفت: «اگر آن ها الهام نگیرند و متحول نشوند، چه؟» بنابراین واقعیت این است که فقط لحظه حال وجود دارد شما دعوت می شوید تا صحبت کنید از ساختمان خارج می شوید و وارد ماشین می شوید از پنجره به بیرون نگاه می کنید، به محل سخنرانی می رسید، روی صندلی می نشینید، منتظر می شوید وارد مرحله بعد می شوید هر لحظه ساده است. فقط آن وجود دارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 103 و 104

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

05 Jan, 14:31


ادامه ...


مجله وحدت: بسیاری از مردم به دنبال چیزی هستند که تو آن را «منظور بیرونی» می نامی. آن ها باید با زندگی خود چه کار کنند؟ آن چگونه با «منظور درونی» مرتبط است؟

اکهارت: حتی اگر شما به منظور بیرونی دست یابید هرگز شما را ارضا نخواهد کرد، اگر منظور درونی تان را که بیداری حضور داشتن و با زندگی همراه بودن است نیافته باشید. قدرت واقعی از حضور حاصل می شود، بلکه خود حضور است.
برخی از مردم فرا خوانده می شوند تا کارهای بزرگی از نظر بیرونی در این جهان توسط ایجاد ساختاری جدید که آگاهی بیدارشان را منعکس می کند انجام دهند. دیگر مردم که من آن ها را نگهدارنده فرکانس می نامم، فرا خوانده نمی شوند که وارد جهان شوند و چیز های بیرونی عظیمی خلق کنند. منظور آن ها اجازه دادن به آگاهی است تا در هر آن چه انجام می دهند. جاری باشد، تا همه چیز را به یک شیوه مقدس انجام دهند.
انجام همه کار ها به شیوه ای مقدس به این معنا است که هر کاری به طور کامل در حالت حضور انجام شود. هر آن چه انجام می دهید، هر کاری که می کنید خواه کار دستی باشد یا صحبت با مردم یا خرید یا فروش هر چیز کوچکی قدرت و سادگی حضور را در بر دارد؛ حالت آگاهی این افراد تنها به هر کسی که با آن ها در ارتباط قرار گیرد انتشار می یابد، بلکه نه همچنین در یک سطح نا دیدنی آگاهی جمعی را تغییر می دهد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 102 و 103

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

04 Jan, 14:31


ادامه ...


مجله وحدت: آیا تمرین معنوی تو شامل نیایش و مدیتیشن است یا بیش تر یک حالت بودن است؟

اکهارت: آن بیش تر یک حالت بودن است. من در گذشته چندین بار از تصدیق استفاده کرده ام. آن در واقع بیش تر نوعی درک بوده است که آن موارد، پیشاپیش در یک سطحی اتفاق افتاده اند.
برای مثال، قبل از این که کتاب نیروی حال را بنویسم، یک الهام داشتم که پیشاپیش کتاب را نوشته ام و دنیا را تحت تأثیر قرار داده است. یک دریافت داشتم که کتاب پیشاپیش به طریقی وجود دارد. یک دایره روی یک قطعه کاغذ کشیدم و آن گفت: «کتاب.» آن گاه چیزی در مورد تأثیر کتاب در جهان نوشتم و این که چگونه زندگی من و مردم دیگر را تحت تأثیر قرار خواهد داد و چگونه به اکثر زبان ها ترجمه خواهد شد و صد ها هزار نفر را تحت تأثیر قرار خواهد داد. اما من آن را به این خاطر رسم نکردم که می خواستم آن اتفاق بیفتد. آن بیش تر شبیه این بود که من داشتم روی این قطعه کاغذ آن چه را که احساس می کردم در یک سطحی پیشاپیش واقعیت، است می نوشتم.
این چیزی است که فکر میکنم مردم آن را تجلی و تجسم راستین می نامند. اگر فکر کنید که نیاز به انجام کاری در مورد آن یا جذب آن به سوی خود دارید، قدرتمندانه عمل نخواهد کرد. آن هنگامی با کمال قدرت کار خواهد کرد که شما درک کنید که در سطحی نادیدنی پیشاپیش هست. آن پیشاپیش آن جا است و هنگامی که شما کاملاً درک میکنید که آن پیشاپیش یک واقعیت است قدرت آن را احساس می کنید. آن گاه احساسی که هنگام نگاه کردن به یک نقشه گنج دارید، هیچ تفاوتی با احساسی که از تجلی واقعی آن دارید، ندارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 101 و 102

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

03 Jan, 14:32


ادامه ...


مجله وحدت: آیا پس از آن تجربه بیداری، به زیستن در حالت آرامش و سرور ادامه دادی؟

اکهارت: بله، اساساً آن آرامش همواره هست. البته شدتش تغییر می کند. آن در ابتدا برای مدتی طولانی - هفته ها، ماه ها، سال ها یک تجربه شدید بود، نوعی سرور بود. اما فقط در مقایسه با آن چه قبلاً بوده است، سرور بود. اکنون آن نوع آرامش عادی است. هنگامی که سرور عادی شود، دیگر سرور نیست. بلکه صرفاً آرامش است.

مجله وحدت: بیداری تو چشم گیر و دائمی بود. ما بیش تر سعی می کنیم که با یک قدم یک مرتبه به آن جا برسیم. ما هنوز مچ خودمان را در قضاوت یا عمل کردن از طریق نفس و به یاد آوردن اینکه باید از آن رها شد، می گیریم. آیا تو هرگز مجبوری که این قبیل چیزها را به خود یادآوری کنی؟ یا آیا به طور پیوسته در حالت آگاهی برتر زندگی می کنی، بدون این که نیازی به اصلاح باشد؟

اکهارت: خب برای اینکه تحول کاملاً در زندگی من جا کند چند سال زمان برد. نخست در سطح بیرونی زندگی من چنان ادامه یافت که گویی هیچ چیز مهمی اتفاق نیفتاده است؛ اگرچه یک تغییر وجود داشت.
چیز ها بدون هیچ تلاشی وارد زندگی من می شدند، گاهی در یک مقیاس بسیار کوچک، یا در یک مقیاس بزرگ تر اما من هنوز به همان زندگی گذشته خود ادامه دادم و باورم این بود که هنوز هم دنیای دانشگاهی مسیر من خواهد بود. من برای امور فارغ التحصیلان در دانشگاه کمبریج پذیرفته شدم و باز آن هم بدون تلاش از راه رسید؛ و من برای مدتی از آن لذت بردم. اما به تدریج متوجه یک سنگینی شدم چون در آن جا هر کسی در ذهن خود و نفس خود گرفتار بود؛ بنابراین چند سال زمان برد تا من به سهولت درک کنم «که این جایی نیست که من باید در آن باشم.» من تقریباً دوباره ناشادمانی را در آن نقطه لمس کردم و باید خودم را به زمان حال بر می گرداندم. مانند این بود که ذهن آستین مرا می کشید و به من می گفت: «به این راه که به سوی ناراحتی می رود، بیا و من باید می گفتم «نه، من به آن جا نخواهم آمد.»


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 100 و 101

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

02 Jan, 14:34


ادامه ...


مجله وحدت: تو نوشته ای که قبل از آن یک فکر متبلور وجود داشت: «من دیگر نمی توانم با خودم زندگی کنم.» در مورد آن صحبت کن.

اکهارت: بله، جالب است که بیرون شدن از فکر عملاً توسط یک فکر صورت گرفت! در آن لحظه آگاهی به این فکر نگاه کرد: «من نمی توانم با خودم زندگی کنم» و من درک کردم که در این جا دو چیز هست: «من» و «خودی» که نمی توانم با آن زندگی کنم و پس از آن یک فکر کوچک دیگر وجود داشت این خودی که من نمی توانم با آن زندگی کنم کیست؟ اما پاسخی وجود نداشت. آن آخرین سؤال بود و آن گاه اهمیت خود را از دست داد. این آرامش، درک من از جهان - جهان خارجی را هم تغییر داده است، هنگامی که من صبح روز بعد از خواب برخاستم همه چیز زیبا بود و به شدت زنده و آرام بود.
بدون درک چیز ها از طریق فیلتر قدیمی شرطی شدگی های گذشته و تصورات و خیالات، شخص می تواند حس کند که کیهان به شدت زنده است، حتی اشیاء به اصطلاح بی جان من اغلب اشیاء کوچک را بر می دارم و به آن ها نگاه می کنم و حس می کنم که آن ها زنده هستند. فیزیک دانان عملاً تایید می کنند که آن چه ما آن را ماده مرده تلقی می کنیم هرگز مرده نیست. همه چیز یک میدان انرژی شدیداً زنده است. آن زنده بودن، صرفاً یک جنبه از زنده بودن یا زندگی ای است که من هستم.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 100

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

01 Jan, 14:34


گفتگو نهم؛ رهایی از فکر


مجله وحدت: در کتاب نیروی حال از یک بیداری شخصی چشم گیر صحبت کرده ای. فکر می کنی دقیقاً چه اتفاقی برای تو افتاد؟


اکهارت: من سال های بسیاری با تفکر و احساسات دردناک و سنگینی که در درونم جمع شده بود به طور عمیقی هم هویت بودم. فعالیت فکری من اکثراً منفی بود و احساس هويت من هم اكثراً منفى بود... اگرچه سخت تلاش کردم که با کار کردن بسیار شدید دانشگاهی به خودم و به دنیا ثابت کنم که به اندازه کافی خوب هستم. اما حتی پس از آن که به موفقیت دانشگاهی دست یافتم، برای دو سه هفته شاد بودم و دوباره افسردگی و اضطراب بازگشت.
در آن شب یک قطع هویت از این رویا نا خوشایند فکر و احساسات منفی شکل گرفت. کابوس غیر قابل تحمل شد و همین امر باعث جدایی آگاهی از هویت گرفتنش با شکل شد. من بیدار شدم و ناگهان خودم را به عنوان من هستم درک کردم و آن عمیقاً آرام بخش بود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 99

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

31 Dec, 14:30


ادامه ...


سام: تو می گویی که همچنان که مردم نسبت به خود راستین شان و منظور زندگی شان بیدار می شوند یک دنیای نو خلق می شود. این دنیای نو به چه مانند است؟

اکهارت: من نمی خواهم درباره مشخصات دنیای جدید فکر کنم اما آن، هر چه که هست، یک تجلی بیرونی از آسمانی، تازه از قلمرو درونی آگاهی است. آن از آگاهی بیدار که غیر شرطی بوده و از شکل و از توهم نفس رها است، حاصل می شود. اشاره به این که زمین نو چگونه است در انجیل یافت می شود. برای نمونه، آن جا که می گوید: «گرگ همراه گله می ماند...» یک شیوه درک این معنا این است که آن چه ما به عنوان یک واقعیت خارجی تصور می کنیم با آگاهی جمعی بشری یکی است و انعکاس آن است؛ بنابراین یک تغییر در آگاهی نه تنها دنیایی را که ما خلق می کنیم تغییر خواهد داد بلکه کل شیوه درک واقعیت را در ما تغییر خواهد داد.
همچنان که موجودات انسانی از رویا هویت گرفتن با شکل بیدار می شوند، آگاهی می تواند شروع به خلق شکل کند بدون این که خودش را در آن گم کند. ذات راستین کسی که هر یک از ما هستیم درک می شود.
آمدن یک آسمان تازه و یک زمین تازه هر دو در عهد قديم وعهد جديد شرح داده شده است و یک استعاره مناسب برای آن، جا به جایی در آگاهی است. این جابه جایی به هر حال وضعیتی در آینده نیست که به آن برسیم یا حتی به آن معتقد شویم یک آسمان جدید و یک زمین نو در همین لحظه در درون هر یک از ما در حال شکل گرفتن است؛ بنابراین بیداری نسبت به منظور زندگی مان، سعی در نظر به آینده و انتظار ارضا شدن در آن نیست، بلکه ماندن در لحظه حال است، اجازه دادن به انحلال نفس است. منظور درونی زندگی شما در اولویت است و آن بیدار شدن و آگاه بودن است. در هر آن چه انجام می دهید، حالت آگاهی شما عامل اصلی است.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 97 و 98

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

30 Dec, 14:30


ادامه ...


سام: تو در کتابت در مورد علاقه نفس به خواستن و نیاز سیر نشدنی اش به بیش تر، صحبت کرده ای آیا خواستن چیز هایی خاص از قبیل این که بخواهیم یک شخص بهتری شویم با ارزش نیست؟

اکهارت: آرزوی شخص بهتری شدن معمولاً خواستن این است که من احساسی را که از خودم دارم، شیوه ای را که خودم را می بینم یا شیوه ای را که توسط دیگران دیده می شوم، اصلاح کنم. آن با ساختن یک تصور ذهنی سر و کار دارد که همان نفس است. آن البته، شامل خواستن روشن ضمیری یا معنویت بیش تر نیز می شود. اما بیداری یا درک معنوی، اکتشاف این معنا است که ما نیازی به اضافه کردن هیچ چیزی به خودمان به منظور کامل بودن نداریم. شما نیازی به تلاش برای خوب شدن ندارید، بلکه باید به خوبیِ درون خود که ذاتی وجود شما بوده و از کسی که هستید جدا نشدنی است، مجال ظهور دهید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 97

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

29 Dec, 14:40


رعایت قانون جبران

عزیزان دل برای رشد معنوی و ارتقای آگاهی، قانون جبران را فراموش نکنیم. هر نیکی که به دیگران می‌دهیم، به دنیای خودمان باز می‌گردد.
برای رعایت این قانون، از شما خواهش می‌کنم که با واریز مبلغی به دلخواه به شماره کارت زیر، همراهی خود را با این مسیر نورانی نشان دهید:

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

این هدیه کوچک نمادی از تعادل و انرژی مثبت است که در زندگی‌مان جریان می‌یابد. با دلی پر از محبت، این مسیر را با هم ادامه می‌دهیم.

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

29 Dec, 14:30


ادامه ...


سام: به نظر می رسد که در پشت اکثر احساسات منفی، ترس وجود دارد. چگونه می توان از آن رها شد؟ تو در مورد روند قطع هویت صحبت کردی آن چگونه عمل می کند؟

اکهارت: ترس از طریق هم هویت شدن با شکل، بر می خیزد. خواه آن شکل یک روند مادی باشد، یک بدن فیزیکی، یک نقش اجتماعی، یک تصویر از خود، یک فکر یا یک احساس آن از طریق نا آگاهی از بعد بی شکل درونی آگاهی یا روح که اساس کسی است که شمایید بر می خیزد. شما در دام شی آگاهی هستید و از بُعدِ فضای درونی که به تنهایی همانا رهایی و آزادی راستین است نا آگاهید.
هر فکر ترسناکی در مورد آینده است در مورد چیزی است که می تواند اتفاق بیفتد یا شاید اتفاق بیفتد. اکثر مردم با «سینمای ذهنی» که باعث تنش و اضطراب شده و شخص را در شب بیدار نگه می دارد، در حالی که او در یک تخت خواب گرم و راحت خوابیده است، آشنا هستند. لحظه ای که شما یک فکر ترسناک را تشخیص می دهید که باید گفت یک فعالیت ذهني بیهوده و خود ویران گر است، شروع به قطع هویت گیری با آن می کنید. آن گاه هشیاری یا حضور بر فکر کردن غلبه می کند. من نمی گویم که شما دیگر فکر نمی کنید، بلکه صرفاً این را می گویم که شما آن را با کسی که هستید، اشتباه نمی گیرید فکر کردن به جای خودکار و خود ویران گر شدن که همان نفس است در آگاهی ریشه می دواند.
هر کالبد درد، مقدار عظیمی ترس در خود دارد. از آنجا که ترس احساس منفي خفته است چگونه باید به آن رسیدگی کنیم؟ باز این جا شما آن را همان طور که هست، تشخیص می دهید: کالبد درد، یک تجمع احساس قدیمی هنگامی که آن را تشخیص می دهید، دیگر نمی تواند بر ذهن شما مسلط شود از افکار منفی شما تغذیه کند و گفتگوی درونی شما را به همراه آن چه می گویید و انجام می دهید، تحت کنترل بگیرد. هنگامی که کالبد درد بالا آمده است با آن نجنگید و در برابر آن مقاومت نکنید. آن بخشی از بودش لحظه حال است که شما همواره نیاز دارید تا با آن منطبق و همراه باشید؛ بنابراین به آن اجازه می دهید که باشد اگر شما دیگر آن را تغذیه نکنید، انرژی اش را از دست می دهد و احساس منفی دست خوش تحول می شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 96 و 97

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

28 Dec, 14:30


ادامه ...


سام: آیا می توانی راهی برای حذف کالبد درد پیشنهاد کنی؟

اکهارت: بله، ما توسط قطع ارتباط میان کالبد درد و روند افکارمان، از آن رها می شویم. طوری که دیگر کالبد درد را با تفکرمان تغذیه نمی کنیم. هر فکر منفی یک فرکانس مشابه در کالبد درد دارد؛ بنابراین آن را تغذیه می کند. آن نمی تواند از افکار مثبت تغذیه کند. هنگامی که کالبد درد دیگر گفتگو درونی تفکر اجباری ما را در دست ندارد، به طور مستقیم از آن آگاه می شویم. حس های درون بدنمان را احساس می کنیم و در پی آن، هشیاری و نور آگاهی را وارد آن می کنیم. آن گاه احساس کهنه به آگاهی تغییر شکل می دهد، به همان طریقی که آتش همه چیز را به خودش تبدیل می کند؛ بنابراین عدم هویت گیری با احساس و فقط در لحظه حال بودن، راه توقف چرخه پیوسته در حال تکرار تجارب دردمند است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 95 و 96

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

27 Dec, 14:30


ادامه ...


سام: تو در کتابت در مورد کالبد درد - شخصی و جمعی- صحبت می کنی منظور تو از کالبد درد چیست؟

اکهارت: کالبد درد اصطلاح من برای تجمع درد های احساسی کهنه است که تقریباً همه مردم آن را در میدان انرژی خود به دوش می کشند. من آن را به صورت یک موجود روانی نیمه خودکار می بینم. آن از احساسات منفی که با آن ها رو به رو نشده و مورد پذیرش قرار نگرفته تشکیل شده است. این احساسات منفی بقایایی از درد احساسی که در سلول های بدن ذخیره شده به جا می گذارد. همچنین یک کالبد درد جمعی وجود دارد که مشتمل بر درد هایی است که موجب رنج انسان عای بی شماری در طول تاریخ گردیده است. کالبد درد یک مرحله خوابیده و یک مرحله فعال دارد. آن به طور متناوب فعال می شود و هنگامی که فعال است، رنج بیش تری را جستجو می کند تا از طریق آن تغذیه کند. اگر شما مطلقاً حاضر نباشید، کنترل ذهن شما را به دست می گیرد و از تفکر منفی و نیز از تجارب منفی ای از قبیل نمایش غم بار روابط، تغذیه می کند. این شیوه ای است که آن خودش را در طول تاریخ بشری، تداوم بخشیده است. راه دیگر شرح کالبد درد این است عادت به ناراحتی.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 94 و 95

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

26 Dec, 14:30


ادامه ...


سام: آیا پیشنهاد تو این است که ما صرفاً محتوای فکرمان را از حالت منفی دور کنیم یا اصلاً به هیچ فکری دامن نزنیم؟

اکهارت: تفکر مثبت قطعاً به تفکر منفی ارجحیت دارد. اما آگاهی از لحظه حال و تمرین هشیار بودن از حضور الهی چیزی است که منظور مسیح در خطابه کوه است، آن جا که می گوید: «برای زندگی خود هیچ فکری نکنید.» از این حالت بودن خلاقیت بزرگی حاصل می شود. این گفته که: تفکر خود را تغییر بده». می تواند واقعاً این طور درک شود که گویی به ما می گوید که باعث مشغولیت دائمی فعالیت فکر باشیم که تکراری، بیهوده و اغلب منفی است. به جای تفکر دائمی ما ساکت و آرام می شویم و از آگاه بودن خود آگاه می شویم. این درکِ من هستم است، درک بودن است. درک هویت ذاتی مان است. هنگامی که ما در آن ریشه بگیریم، تفکر خدمت کار آگاهی می شود، به جای این که خدمت کار نفس باشد. آن گاه خلاق و قدرتمند می گردد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 94

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

25 Dec, 14:30


ادامه ...


سام: چرا رها کردن ذهن از تفکر یک تمرین مطلوب است؟

اکهارت: فکر کردن یا به طور دقیق تر هم هویت شدن با تفکر نفس را ایجاد و ابقا می کند که به ویژه در جامعه غربی ما خارج از کنترل است. نفس بر این باور است که واقعی است و سخت تلاش می کند تا حاکمیت خود را حفظ کند. حالت های منفی ذهن از قبیل خشم، رنجش، ترس، طمع و حسد تولیدات نفس هستند. هنگامی که نفس بر ما حاکم است این حالات ذهن برای ما عادلانه به نظر می رسند و معلول یک عامل خارجی هستند. معمولاً یک شخص دیگر به خاطر این احساسات سرزنش می شود علت راستین آن ها، به هر حال نباید در محتوای زندگی تان بلکه در خود ساختار نفس جستجو گردد. آن، نیاز به دشمن دارد چون که هویت خود را از طریق جدایی تعریف می کند و بنابراین روی «دیگری بودنِ دیگری» تأکید می کند. به این دلیل به نفس اجازه حاکمیت دادن نهایتاً منجر به خشونت، جنگ و تعارض می شود.
این دیوانگی است، اما نفس آن را این گونه نمی بیند.
فیلم ذهن زیبا به خوبی ترسیم می کند که ذهن چگونه میتواند ما را فریب دهد اگر ما از این که ذهن دارد ما را کنترل می کند، آگاه نباشیم.
آن داستان واقعی مردی است که نابغه است اما همچنین دیوانه است. مخاطب نمی داند که او دیوانه است تا این که او خودش در ادامه داستان آن را درک می کند. فیلم این نکته را نشان می دهد که هنگامی که شما از دیوانگی خود، آگاه می شوید دیگر دیوانه نیستید؛ بنابراین هنگامی که از ذهنتان آگاه می شوید دیگر با ذهنتان هم هویت نیستید یک بعد تازه آگاهی وارد کار شده است. دیوانگی معلول تفکر بدون آگاهی است و فکر بدون آگاهی، شیوه ای است که نفس از طریق آن ما را در دام نگه می دارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 93 و 94

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

24 Dec, 14:30


ادامه ...


سام: آیا می توانی چند راه برای متمرکز ماندن در حال پیشنهاد کنی؟

اکهارت: یک کار که می توانیم انجام دهیم توجه کردن به چیز های کوچک در اطرافمان است. به جزئیاتی از قبیل پرندگان روی درخت ها و گل های باغ یا پارک توجه کنید. فقط به زیبایی در هر جایی توجه کنید، حتی کوچک ترین چیز ها توجه به چیز های ظاهراً بی اهمیت نیاز به هشیاری و توجه دارد هشیاری کلید است. آن شرطی نشده است، عین آگاهی است تمرین مفید دیگر تماشای تنفس و آگاهانه نفس کشیدن است. اگر ما به تنفس خود توجه کنیم، به طور همزمان نمی توانیم به هیچ چیز دیگری فکر کنیم. توجه ما در لحظه اکنون است و روی نگرانی های دیروز یا طرح هایی که در هفته بعد انجام خواهیم داد نیست. ما فقط داریم نفس می کشیم و فکر نمیکنیم. از آن جا که تمرین مدیتیشن تنفسی، ما را از فعالیتِ فکر خارج می کند. یک راه مؤثر برای بیداری است. در حقیقت تنفس از آن جا که هیچ شکلی ندارد، به طور سنتی با روح - زندگی یکتای بی شکل - برابر دانسته شده است. در زبان آلمانی، کلمه آتمن به معنای «تنفس» از کلمه آتمان گرفته شده است که در سانسکریت زبان قدیمی هندی به ذات درونی یا خودِ کیهانی اطلاق می شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 92 و 93

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

23 Dec, 14:30


ادامه ...



سام: بنابراین از وابستگی و کشمکش دوری می شود.

اکهارت: درست است؛ زیرا در فضا آگاهی آینده و گذشته ای وجود ندارد. فقط زمان حال وجود دارد و آن همواره رها و آزاد است. این چیزی است که بودا آن را «تهیت» و مسیح آن را «سرشاری زندگی» نامیده است و این دو یکی هستند یا ترجیحاً می توانیم آن را هیچ چیز بنامیم... زیرا آن، یک روزنه به سوی بعد عمودی است که هیچ حد و مرزی ندارد. زمان حال هرگز محدود یا ملازم با مسئله نیست. مسائل، نیاز به زمان - یا بگویم آینده و گذشته - دارند تا بتوانند زنده بمانند. از طرف دیگر اگر ما به کانون توجه خود اجازه دهیم که به گذشته یا آینده سوق پیدا کند، داریم در بعد افقی عمل می کنیم و این امر، شکل های برخاسته از ساختار نفس را توسعه می دهد ورود به بعد عمودی نیاز به درجه بالایی از حضور دارد.
نیاز است که اکنون و حال کانون عمدۀ توجه ما باشد. البته ما مفهوم زمان را به منظور عمل کردن نیاز داریم برای مثال برای انجام این مصاحبه؛ اما نکته این است که صرفاً محدود به آن بعد نباشیم. طلوع فضا آگاهی - یک تغییر و جا به جایی عمودی به جای هشیاری افقی- قدم بعدی در تکامل بشری است و این امر همچنان که آگاهی ما در لحظه حال بماند، بیش تر و بیش تر اتفاق می افتد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 91 و 92

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

22 Dec, 14:35


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک دی ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

22 Dec, 14:30


ادامه ...


سام: تو در کتاب جدیدت می گویی که بشریت برای انجام این تحول یاز به تغییر از شئ - آگاهی به فضا - آگاهی دارد. آیا می توانی در مورد آن بیش تر توضیح دهی؟

اکهارت: بله، حرف من این است که من اضطرار فضا آگاهی را به عنوان مرحله بعدی تکامل بشری می بینم. منظور من از فضا آگاهی ین است که علاوه بر کاملاً آگاه بودن از چیز ها - دریافت های حسی فکار احساسات و هر آن چه که در زندگی ما روی می دهد - به طور همزمان یک آگاهی یا حضور زیر لایه در ما در حال عمل است. آگاهی مستلزم این است که ما فقط از چیز ها - مانند موضوعات و مردمی که در طراف ما هستند آگاه نیستیم بلکه در همان زمان از آگاه بودن خود، گاه هستیم؛ از من هستمِ بی زمان که بدون آن هیچ جهانی نمی بود، آگاهیم. ما می توانیم یک سکون آگاه درونی را در پس زمینه حس کنیم در حالی که چیز ها در پیش زمینه روی می دهند. آن، همان شرطی نشده است هوش راستین است. اگر فقط شی آگاهی در زندگی ما وجود داشته باشد، در دام شرطی شده می مانیم در دام شکل می مانیم که ظاهری از جدایی ایجاد می کند ما همواره داریم سعی می کنیم شکل را تغییر دهیم یا به طریقی در برابر آن مقاومت کنیم. ما داریم در جهان شکل به دنبال رهایی می گردیم. اما هنگامی که از فضا آگاهی هشیار شویم از هشیار بودن، هشیار شویم، از هویت گرفتن با شکل که نفس است رها می شویم و در درون ما حسی از یکی بودن با کل و یکی بودن با سر چشمه مان شکل می گیرد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 91

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

21 Dec, 14:30


ادامه ...


سام: آیا تو معتقدی که بشریت آماده این تحول است؟

اکهارت: بله، من نشانه هایی را می بینم که این امر دارد پیشاپیش اتفاق می افتد. برای اولین بار یک بیداری در مقیاس وسیع در سیاره ما وجود دارد. چرا حالا؟ چون اگر حالا هیچ تغییری در آگاهی بشری وجود نداشته باشد، ما خودمان و شاید این سیاره را نابود خواهیم کرد. دیوانگی ذهن نفسانی جمعی که توسط علم و تکنولوژی تقویت شده است، دارد به سرعت گونه ما را به حاشیه فاجعه می برد. تکامل پیدا کنید یا بمیرید.
اکنون این تنها انتخاب ما است. بدون در نظر گرفتن جهان شرق، تخمین من این است که در این زمان حدود ده درصد مردم در آمریکای شمالی پیشاپیش دارند بیدار می شوند؛ همین به تنهایی سی میلیون نفر می شود.
علاوه بر آن افراد، در حدود ده درصد جمعیت اروپای شرقی هم دارند بیدار می شوند. این احتمالاً یک جمعیت بحرانی کافی برای به وجود آوردن زمینی نو است؛ بنابراین تحول آگاهی واقعاً دارد اتفاق می افتد. اگر چه آن را امشب در اخبار گزارش نخواهند کرد آیا آن با سرعت کافی اتفاق می افتد؟ من به آینده بشریت امیدوارم، بسیار بیش تر از زمانی که کتاب نیروی حال را نوشتم. در حقیقت به همین دلیل من آن کتاب را نوشتم من واقعاً مطمئن نبودم که بشریت زنده بماند. اکنون احساس متفاوتی دارم. من دلایل زیادی برای امیدواری می بینم‌.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 90 و 91

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

20 Dec, 14:30


گفتگو هشتم؛ کنش بیدار


سام: در بینش تو نسبت به جهانی نو هدف زندگی مشتمل بر چیزی است که تو آن را انجام دادن بیدار می نامی. منظور تو از این اصطلاح چیست؟

اکهارت: اکثر مردم با لحظه حال چنان رفتار می کنند که گویی این لحظه مانعی است که باید بر آن غلبه کنند. از آن جا که لحظه حال خود زندگی است این یک شیوه نا معقول برای زیستن است.
در کنش بیدار یک هماهنگی درونی کامل با لحظه حال و هر آن چه در این لحظه انجام می دهید، وجود دارد. در این صورت، انجام دادن شما وسیله ای برای یک هدف نیست بلکه یک روزنه است. برای آگاهی تا وارد این جهان شود تطبیق کردن خود با اکنون، تطبیق کردن خود با هدف و منظور جهان و هدف کل است. هدف کل چیست؟ تولد و شکوفایی آگاهی آن گاه کل شما را در هر آن چه فکر می کنید یا انجام می دهید، راهنمایی می کند.
همان طور که در کتاب زمینی نو توضیح داده ام، کنش بیدار سه کیفیت دارد بسته به محیط و طبیعت فعالیت این سه کیفیت عبارتند از پذیرش، لذت و اشتیاق اگر پذیرش، لذت یا اشتیاق هیچ کدام در آن چه انجام می دهید وجود نداشته باشند شما از تطابق و هماهنگی با منظور کیهانی بیرون هستید و در حال تولید نا شادمانی هستید که شکلی از رنج است. یک راه ساده توضیح نفس این است: یک رابطه کژ و نا سالم با لحظه حال همچنان که افراد بیش تری درک می کنند که منظور آن ها این است که به آگاهی اجازه دهند که از طریق آن چه انجام می دهند، پدیدار شود، آن چه من آن را زمینی نو نامیده ام - شکل بیرونی ایجاد شده توسط کنش بیدار - شکل می گیرد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 89 و 90

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

19 Dec, 17:34


سلام دوستان

کسی اگر در کانال مون هست که در آمریکا زندگی می کند لطفا پیام بدهد @hossein_mysticosm

اکهارت تله

19 Dec, 14:30


ادامه ...


ک ای: آیا درست است بگوییم این فقدان «واکنش متقابل شما» و پذیرش تان در مورد تضادهای این جهان است که در شیوه تجلی تضادها تغییر ایجاد می کند؟

اکهارت: بله. تضادها باز هم اتفاق می افتند، اما آن ها دیگر توسط شما سوخت رسانی نمی شوند. آن چه شما گفتید، یک نکته بسیار مهم است: «فقدان واکنش» به این معنا است که به تضاد ها سوخت رسانی نمی شود. این بدان معنی است که شما اغلب نوعی فروپاشی تضاد ها را تجربه می کنید. در وضعیت های تعارض هیچ شخصی، هیچ وضعیتی به دشمن بدل نمی شود.

ک ای: بنابراین تضاد ها به جای این که نیرو بگیرند، تضعیف می شوند وشاید به این ترتیب آن ها شروع به از بین رفتن کنند.

اکهارت: درست است. بدین شیوه زندگی کردن آغاز پایان جهان است.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 88 و 89

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

18 Dec, 14:31


ادامه ...


ک ای: اگر بیداری یا زندگی در یک حالت بیدار روال طبیعی چیز ها دوگانگی آن ها و تنش بین متضادها را تغییر نمی دهد، پس زندگی در حالت بیداری چه کار می کند؟ آیا آن در جهان تأثیر دارد یا فقط در تجربه درونی فرد از جهان تأثیر دارد؟

اکهارت: هنگامی که در تسلیم زندگی می کنید، چیزی از طریق شما وارد این جهان می شود که از این جهان نیست.

ک ای: آیا آن واقعاً جهان بیرونی را تغییر می دهد؟

اکهارت: درونی و بیرونی نهایتاً یکی هستند. هنگامی که شما دیگر جهان را دشمن تلقی نمی کنید، دیگر ترس وجود ندارد و هنگامی که ترس وجود ندارد به طور متفاوتی فکر می کنید، حرف می زنید و عمل می کنید. عشق و مهربانی طلوع می کند و این ها جهان را تغییر می دهند. حتی اگر شما خودتان را در یک وضعیت تضاد بیابید. یک برون ریزی آرامش به سوی متضاد ها شکل می گیرد؛ بنابراین در این صورت، چیزی تغییر می کند. برخی معلمان یا تعالیم وجود دارند که می گویند: چیزی تغییر نمی کند. این طور نیست. چیزی بسیار مهم تغییر می کند. آن چیزی که ورای شکل است، از طریق شکل می درخشد. ابدیت از طریق شکل در این جهان شکل می درخشد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 88


کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

17 Dec, 14:30


ادامه ...


ک ای: بنابراین آیا درست است که بگوییم ما هرگز از شر قطب های متضاد رها نمی شویم ؟

اکهارت: ما نمی توانیم در سطحِ ،شکل از تضاد ها رها شویم. به هر حال، ما می توانیم از طریق تسلیم به ورای تضاد ها برویم. در این صورت شما در تماس با یک مکان عمیق تر در درون خودتان هستید که در آن جا تضاد ها دیگر وجود ندارند. البته موجودیت آن ها در سطح بیرونی ادامه می یابد. به هر حال حتی در سطح هنگامی که شما در حالت پذیرش و تسلیم هستید، چیزی در شیوه تجلی تضاد ها در زندگی شما تغییر می کند. تضاد ها مهربان تر و آرام تر تجلی می کنند.
هر چه نا آگاه تر باشید، بیش تر با شکل هویت می گیرید. اساس نا آگاهی این است: هویت گرفتن با شکل، خواه شکل بیرونی یک موقعیت کان رویداد یا تجربه خواه شکل فکری و خواه شکل احساسی. هر چه بیش تر به شکل بچسبید، کم تر تسلیم هستید و تجربه شما از متضاد ها افراطی تر خشن تر و سخت تر می شود. افرادی روی این سیاره وجود دارند که واقعاً در جهنم زندگی می کنند و روی همین سیاره افراد دیگری وجود دارند که یک زندگی نسبتاً آرامی دارند. آن هایی که در درون خود آرامند، باز هم تضاد ها را تجربه می کنند. اما به شیوه بسیار بسیار مهربان تری، نه به شیوه افراطی که خیلی از انسان ها آن ها را تجربه می کنند؛ بنابراین شیوه تجربه تضاد ها تغییر می کند. خود تضاد ها نمی توانند حذف شوند. اما می توان گفت کل جهان قدری کریمانه تر می شود. آن دیگر خیلی تهدید آمیز نیست. جهان دیگر به صورت دشمن تلقی نمی شود که شیوه تلقى نفس از جهان است).


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 86 و 87

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

16 Dec, 14:30


ادامه ...


موضوع عشق قابل تعویض است، همان قدر قابل تعویض است که خواهش نفسانی. برخی مردم وارد روابط بسیاری می شوند‌ آن ها بار ها و بار ها عاشق می شوند و از عشق خارج می گردند. برای مدتی به کسی عشق می ورزند تا این که آن دیگر جواب نمی دهد؛ چون هیچ شخصی نمی تواند دائما آن درد را بپوشاند.
فقط تسلیم می تواند آن چیزی را که شما در موضوع عشق تان به دنبالش می گردید، به شما بدهد. نفس می گوید، تسلیم لازم نیست چون که من این شخص را دوست دارم این البته یک روند نا آگاهانه است. لحظه ای که شما آن چه که هست را کاملاً می پذیرید، چیزی در درون شما پدیدار می شود که توسط خواهش نفسانی پوشانده شده بود. این یک آرامش، سکون و طراوت درونی و ساکن است شرطی نشده است، کسی است که شما در ذات هستید چیزی است که شما در موضوع عشق به دنبالش بوده اید. آن خودِ شما است. هنگامی که این اتفاق بیفتد، یک نوع کاملاً متفاوتی از عشق حضور دارد که موضوعی برای عشق نفرت نیست. آن یک چیز یا یک شخص را به طور خاص جدا نمی کند. حتی استفاده از کلمه یکسان برای آن ناپسند است. حال آن می تواند حتی در یک رابطه عشق / نفرت عادی هم اتفاق بیفتد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 85 و 86

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

15 Dec, 14:34


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آذر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

15 Dec, 14:31


ادامه ...


هنگامی که نفس چیزی را جدا می ‌ند و می گوید که «من عاشق این یا آن هستم»، این یک تلاش نا آگاهانه است برای سرپوش نهادن یا حذف کردن احساسات عمیقی که همواره نفس را همراهی می کنند نا رضایتی، نا شادمانی، حس نا کافی بودن که بسیار آشنا است. برای مدت کوتاهی این توهم عملاً جواب می دهد. آن گاه به طور اجتناب ناپذیری، در یک نقطه شخصی که شما آن را جدا کرده اید یا در چشمان خود او را خاص کرده اید - به عنوان یک سرپوش برای درد، نفرت، نا رضایتی یا ناشادمانی تان که همه ریشه در حس نا کافی بودن یا نا کامل بودن دارند شکست می خورد. آن گاه آن احساسی که رویش سرپوش نهاده می شد، بیرون می آید و روی شخصی که سوا شده بود و خاص شده بود، کسی که شما فکر می کردید او نهایتاً شما را نجات خواهد داد، افکنده می شود. ناگهان عشق به نفرت بدل می شود: نفس درک نمی کند که نفرت، یک فرافکنی از درد جهانی است که شما در درون احساس می کنید. نفس معتقد می شود که این شخص باعث درد شده است. این امر درک نمی شود که درد، احساس جهانی عدم ارتباط با سطح عمیق تر وجودتان است یکی نبودن با خودتان.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 84 و 85

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

14 Dec, 14:30


ادامه ...


گفتگو ما به سرعت وارد عمیق ترین جنبه های هستی انسان شد. این چیزی است که او گفت:

اکهارت: آن چه به طور متداول عشق نامیده می شود، یک ترفند نفس است برای اجتناب از تسلیم. شما دارید به دنبال کسی می گردید که به شما چیزی را بدهد که فقط می تواند در حالت تسلیم به شما برسد. نفس از آن شخص استفاده می کند تا از تسلیم شدن اجتناب کند.
زبان اسپانیایی در این باره صادق ترین زبان است. در این زبان، «من به تو عشق می ورزم» و «من تو را می خواهم» هر دو با یک اصطلاح - تِ - کویرو - بیان می شود، برای نفس عشق ورزیدن و خواستن یکسان است. . در حالی که در عشق راستین هیچ خواستنی وجود ندارد، هیچ آرزویی برای تصاحب یا تغییر شریک خود ندارید. نفس، یکی را جدا می کند و او را ویژه می سازد و از آن شخص استفاده می کند تا احساس زیرین پیوسته نارضایتی احساس نا کافی بودن. احساس خشم و نفرت را که خیلی به هم مرتبط هستند، سرپوش نهد. اینها صور تهای احساس عمیق و زیرین موجودات انسانی است که از حالت نفسانی جدا نشدنی است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 84

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

13 Dec, 14:30


گفتگو هفتم؛ عشق


در طول سفر هایم، یکی از پر تکرار ترین سؤالاتی که پرسیده می شد این بود: «در ارتباط بودن با یک موجود روشن ضمیر چه صورتی دارد؟» چرا این سؤال؟ شاید آن ها ایده یا تصوری از یک رابطه ایده آل دارند و می خواهند درباره آن بیش تر بدانند. شاید ذهن آن ها می خواهد خودش را به آینده فرافکنی کند، آینده ای که آن ها، هم در یک رابطه ایده آل بوده و هم خودشان را از طرق آن می یابند.
ارتباط با یک موجود روشن ضمیر چگونه خواهد بود؟ مادامی که این ایده را در سر دارم «من یک رابطه دارم» یا «من در یک رابطه هستم،» بدون توجه به اینکه این رابطه با چه کسی است را خواهم برد. من این را آموخته ام.
همراه با مفهوم «رابطه»، انتظار و خاطرات روابط گذشته و تصورات ذهنی شرطی شده شخصی و جمعی از این که یک رابطه چگونه باید باشد، از راه می رسد آن گاه من سعی می کنم واقعیت را با این مفاهیم منطبق کنم و این هرگز جواب نمی دهد و دوباره رنج می برم. حقیقت موضوع این است هیچ رابطه ای وجود ندارد فقط لحظه حال وجود دارد و در این لحظه، فقط در ارتباط بودن هست.
اخیراً من از اکهارت خواستم که چند کلمه ای در مورد جستجو نفس برای «رابطه عشقی» صحبت کند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 83 و 84

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

12 Dec, 14:30


ادامه ...


اس تی: تو به مردم در مورد گوش دادن و تماشا کردن به سری تعالیم نیروی حال به منظور حداکثر استفاده از آن ها چه پیشنهادی داری؟ در نظر تو چرا نوار های صوتی یا تصویری تعالیم چنین راه قدرتمندی برای مردم است؟

اکهارت: اگر امکان دارد در حالی که دارید گوش می دهید یا تماشا می کنید، نباید درگیر هیچ فعالیت دیگری باشید تا بتوانید توجه کامل خود را نه تنها به کلمات بلکه به سکوت میان کلمات، هم جلب کنید. شما به احتمال زیاد بسیاری از حقایق مفید را در مورد ظهور حالت حضور به همراه موانعی که به احتمال زیاد با آن ها مواجه خواهید شد‌، خواهید آموخت، اما این فقط کارکرد ثانویه آن نوار ها است. منظور اصلی آن ها انتقال اطلاعات نیست، بلکه کمک به شما است تا همچنان که گوش می دهید به حالت حضور دست یابید. مشابه همه تعالیم معنوی راستین اهمیت کلماتی که گفته می شود بسیار فراتر از محتوای اطلاعاتی آن ها است. کلماتی که به طور خود انگیخته از حالت سکون خارج می شوند با قدرت معنوی شارژ می شوند: قدرتی برای بیداری.
همه چیزی که از شما تقاضا می شوید این است که در حالت گوش دادن دقیق باشید. فقط با سرگوش ندهید. می توان گفت با تمام بدنتان گوش دهید. همچنان که گوش می کنید زنده بودن بدن، حضور روح بخش را در سراسر بدن حس کنید.
من پیشنهاد می کنم که به این نوار ها به کرات گوش دهید یا تماشا کنید هر بار که گوش می دهید، چنان احساس خواهد شد که گویی برای اولین بار گوش می دهید هر بار که گوش می دهید در حضور رشد خواهید کرد. اما به طور وسواسی گوش ندهید. بگذارید یک فاصله حداقل دو سه روزه و یا بیش تر قبل از گوش دادن دوباره همان نوار وجود داشته باشد. هر بار که گوش دادن را به پایان می رسانید، برای چند دقیقه فقط در حالت سکوت بنشینید.
از بزرگ ترین ماجراجویی که یک موجود انسانی می تواند در آن شرکت کند لذت ببرید: شرکت داشتن در ظهور آگاهی تازه.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 81 و 82

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

11 Dec, 14:30


ادامه ...


اس تی: چه مقدار زمان و تلاش لازم است تا نیروی حال تشخیص داده شود؟ آیا این امر واقعاً می تواند در یک آن اتفاق بیفتد یا یک عمر کار می برد؟

اکهارت: نیروی اکنون تنها اکنون می تواند درک شود. آن به هیچ زمان و تلاشی نیاز ندارد تلاش به این معنا است که شما دارید سخت کار می کنید که به جایی برسید؛ بنابراین شما حاضر نیستید به این لحظه همان طور که هست، خوشامد بگویید.
با این که بیداری نیاز به زمان ندارد - فقط می توانید اکنون بیدار شوید - اما رسیدن به آن نقطه که بتوانید در همه موقعیت ها بیدار باقی بمانید، زمان می برد. اغلب ممکن است خودتان را در حالی که به آگاهی قدیمی زمینه های واکنشی عقب کشیده اید، بیاید. به ویژه هنگامی که با چالش های روزانه زندگی و روابط رو به رو شوید. شما حضور شاهد را از دست می دهید و دوباره با سر و صدای درون سر با جریان پیوسته، افکار با برچسب ها با قضاوت ها و عقاید هویت می گیرید. دیگر نمی دانید که آن ها فقط برچسب، قضاوت و وضعیت ذهنی- عقاید - هستند بلکه کاملاً به آن ها معتقد می شوید؛ بنابراین ایجاد تضاد می کنید و آن گاه رنج می کشید و آن رنج دوباره شما را بیدار می کند. تا هنگامی که حضور وضعیت دائمی شما شود، ممکن است برای مدتی میان آگاهی قدیمی و تازه میان هویت ذهنی و حضور جلو و عقب بروید. آن چقدر زمان می برد؟ این سوال خوبی برای پرسیدن نیست. این سؤال باعث می شود که شما اکنون را از دست بدهید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 80 و 81

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

10 Dec, 14:30


ادامه ...


انصافاً تا زمان اخیر برای تعداد زیادی از موجودات انسانی بیداری هنوز یک نیاز نبود. برای اولین بار در تاریخ بشری یک تحول آگاهی در مقیاس وسیع برای زنده ماندن بشر یک ضرورت شده است علم و تکنولوژی تأثیرات کژکاری ذهن انسان را در حالت نا آگاهی به چنان درجه ای رسانیده است که اگر آگاهی بشر بدون تغییر بماند، بشریت و احتمالاً سیاره زمین تا صد سال دیگر زنده نخواهد ماند. همچنان که قبلاً گفتم، تکامل معمولاً در پاسخ به یک وضعیت بحرانی اتفاق میافتد و ما اکنون با چنین وضعیت بحرانی رو به رو هستیم. به همین دلیل واقعاً یک شتاب عظیم در روند بیداری گونه ما مورد نیاز است.
این بیداری معنوی ،تازه در مقیاس وسیع، اصولاً دارد اتفاق می افتد. برخی از آن به هر حال در درون کلیسا ها و مؤسسات دینی موجود هم روی می دهد. به شرط آنکه تعدادی از حضار با سیستمه ای اعتقادی سخت و انحصار طلبی هویت نگیرند که منظور نا آگاهانه آن ها پرورش حس جدایی است که ساختار ذهن نفسانی برای زنده ماندن بر آن متکی است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 79 و 80

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

09 Dec, 14:30


ادامه ...


نیاز به افزودن چیزی به کسی که هستید، مانع است. داستان زندگی شما اینکه کلا چگونه پدیدار می شود. خواه شما در این جهان موفق باشید یا شکست بخورید... بله، آن مهم است... بله، اهمیت دارد... اما به طور نسبی، نه به طور مطلق. تنها یک چیز اهمیت مطلق دارد و آن این است. اگر شما این را از دست بدهید منظور و هدف عمیق تر زندگی تان - را که من آن را شکوفایی آگاهی بشری می نامم از دست می دهید. و نهایتاً هیچ چیز دیگری شما را ارضا نخواهد کرد.
برخی از انسان های نخستین که در آن ها آگاهی جدید به طور کامل پدیدار شد، معلمان بزرگ بشری شدند، از قبیل بودا، لائوتزو یا مسیح. اگر چه تعالیم آنها به طور عمده کج فهمی شد. آن ها اولین جلوه های شکوفایی آگاهی بشر بودند، بعداً دیگران پدیدار شدند. برخی از آن ها مشهور شدند و معلمانی مورد احترام گردیدند، در حالی که بقیه احتمالاً به طور نسبی یا حتی کاملاً ناشناخته ماندند. در پیرامون ادیان مسلم، از زمانی تا زمانی دیگر نهضت های خاصی ظاهر شدند که از طریق آن ها آگاهی تازه جلوه گر بود. این امر تعدادی از افراد را در درون آن نهضت ها به بیداری معنوی می رساند. چنین نهضت هایی در مسیحیت: فلسفه عرفانی قرون وسطی در بودیسم ذن و در اسلام نهضت تصوف و در هندوئیسم: تعالیمی بود که آدویتا و دانتا نام داشت.
اما آن مردان و زنانی که کاملاً بیدار بودند انگشت شمار بودند و هر از گاهی اتفاق می افتادند؛ شکوفایی نادر آگاهی.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 78 و 79

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

08 Dec, 14:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آذر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

08 Dec, 14:30


ادامه ...


اس تی: در فیلم ویدیویی ات «شکوفایی آگاهی» بشر درباره گونه ای آگاهی جدید صحبت کرده ای که در زمان ما آشکار می شود. منظورت چیست؟ آیا لحظه حال همواره در دسترس جویندگان راستین نبوده است؟ چه چیزی در زمان ما در تاریخ جدید است؟ آیا تو به یک روند تکاملی خاص یک شتاب در رشد معنوی انسان - اشاره می کنی؟

اکهارت: بله. لحظه حال همواره در دسترس جویندگان معنوی بوده است اما تا زمانی که شما مشغول جستجو هستید، در دسترس لحظه حال نیستید. جستجو مستلزم این است که شما دارید در آینده به دنبال پاسخ یا نوعی حصول یا معنویت یا غیره می گردید. هر کسی در حالت جستجو است، جستجو برای افزودن چیزی به آن کسی که هست، خواه پول باشد یا رابطه تملکات ،دانش وضعیت اجتماعی یا حصول معنوی. جستجو به این معنا است که شما به زمان بیش تر آینده بیش تر به مقدار بیش تری از این و آن نیاز دارید و هیچ چیز اشتباهی در آن نیست. هر چیزی در این جهان جای خود را دارد. کسب پول، حصول دانش، یادگیری یک مهارت جدید، جستجو در قلمروی تازه حتی رسیدن از الف به ب... برای همه این چیز ها، شما نیاز به زمان دارید. تقریباً برای هر چیزی نیاز به زمان دارید، به جز یک چیز: در آغوش کشیدن این لحظه شما برای گشودن خودتان به روی نیروی حال و بنابراین بیداری نسبت به کسی که ورای نام و شکل هستید و درک این که در اعماق وجودتان، پیشاپیش کامل و تام و تمام هستید و با اساس و ذاتِ بی زمان کل زندگی یکی هستید، نیاز به هیچ زمانی ندارید. برای آن نه تنها نیاز به زمان ندارید، بلکه زمان سد و مانعی در راه درک آن است. جستجو مانع است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 77 و 78

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

01 Dec, 14:29


ادامه ...


در واقع، البته آن چه به عنوان یک نقصان یا فقدان حسِ خود، حس می شود، فرو ریختن یک تصویر است در ذهن شما از کسی که هستید. آن چه منحل می شود، هم هویت شدن شما است با اشکال فکری که به شما حسی از خود داده بود. اما آن حس خود، نهایتاً اشتباه است یک افسانه ذهنی است، آن من نفسانی - یا چنان که من گاهی آن را می نامم من حقیر است هم هویت شدن با یک تصویر ذهنی از کسی که هستید، نا آگاه بودن است، عدم بیداری معنوی است. این حالت عدم بیداری رنج تولید می کند. اما رنج امکان بیداری را تولید می کند. هنگامی که شما دیگر در برابر انحلال خود که رنج به همراه دارد، مقاومت نمی کنید، همه نقش بازی ها که در حالت عدم بیداری، عادی هستند، به پایان می رسند. شما متواضع، ساده و واقعی می شوید و به طور متناقضی هنگامی که به آن مرگ «بله» می گویید - آن در واقع مرگ است آن گاه درک می کنید که حس خود که ساخته ذهن بود، حقیقت کسی که شما هستید که توسط گذشته تعریف نشده و بی زمان است را سد کرده بود و هنگامی که کسی که شما فکر می کنید هستید، از بین برود با یک قدرت پهناور که اساس وجود شما است مرتبط می گردید. مسیح آن را زندگی جاودانه مینامد در بودیسم، آن را گاهی سرزمین بی مرگی می نامند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 73

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

30 Nov, 15:09


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آذر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

30 Nov, 14:29


ادامه ...


برای بسیاری از مردم که در این زمان زنده هستند، از دست دادن به صورت از دست دادن معنا تجربه می شود به بیان دیگر زندگی فاقد منظور و هدف به نظر می رسد و دیگر منطقی و عقلانی نیست. از دست دادن معنا اغلب بخشی از رنجی است که به همراه از دست دادن فیزیکی حاصل می شود. اما آن همچنین می تواند برای مردمی اتفاق بیفتد که هر چیزی را که زندگی برای تقدیم کردن دارد به دست آورده اند. و ناگهان در می یابند که پیروزی یا تملکات شان خالی بوده و ارضا کننده نیست. آن چه جهان و فرهنگ ،پیرامون آن را مهم و با ارزش می خواند، به چیزی پوک و میان تهی بدل می گردد و این نوعی خلاء درونی دردناک به جا می گذارد که اغلب با سردرگمی ذهنی عظیمی همراه است.
حال این سؤال شکل می گیرد ارتباط دقیق میان رنج و بیداری معنوی چیست؟ چگونه یکی به دیگری می انجامد؟ هنگامی که از نزدیک به طبیعت رنج بشری نگاه می کنید، در می یابید که یکی از عناصر اصلی اکثر رنج ها نوعی نقصان در حس خود است به عنوان مثال بیماری را در نظر بگیرید. بیماری باعث می شود که شما حس کنید کوچک تر هستید. دیگر کنترل به دست شما نیست و بیچاره هستید. به نظر می رسد که استقلال خود را از دست داده اید و شاید به دیگران وابسته شوید. به زبان مجاز اندازه شما کوچک شده است. هر فقدان و از دست دادن عمده اثری مشابه دارد یک شکل، یک شخص، یک دارایی یک، نقش اجتماعی که بخش مهمی است از حس شما از کسی که هستید، منحل می شود یا شما را ترک می کند و شما رنج می کشید؛ زیرا با آن هویت گرفته بودید و چنین به نظر می رسد که شما دارید خودتان یا بخشی از خودتان را از دست می دهید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 72 و 73

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

29 Nov, 14:29


ادامه ...


اس تی: در داستانِ زندگی تو ظاهراً یک رابطه میان رنج شدید شخصی و رفع موانع تجربه معنوی وجود داشته است. آیا تو معتقدی که برای همه مردم، میان رنج شخصی و شدتی که برای رفع موانع معنوی لازم است، ارتباطی هست؟

اکهارت: بله آن ظاهراً در اکثر موارد درست است. هنگامی که در یک کابوس گرفتار می شوید، انگیزه شما برای بیداری بسیار بسیار بیش تر از هنگامی است که در یک رویا نسبتاً مطبوع گیر کرده باشید. در همه سطوح تکامل در پاسخ به یک وضعیت بحرانی، در اوضاعی که زندگی با تهدید روبه رو می شود. روی می دهد: هنگامی که ساختار های قدیمی - درونی یا بیرونی متلاشی می شوند یا دیگر کار نمی کنند. در سطح شخصی این امر اغلب به معنا نوعی از دست دادن است: مرگ یک معشوق پایان یافتن یک رابطه از دست دادن دارایی ها از دست دادن خانه تان، موقعیت اجتماعی تان، یا یک از هم پاشی در ساختار بیرونی زندگی تان که حسی از امنیت را فراهم می کرد. برای بسیاری از مردم بیماری، از دست دادن سلامت - یک وضعیت بحرانی را ارائه می دهد که ماشه بیداری را می چکاند. همراه با یک بیماری جدی، آگاهی از فانی بودن خودتان که بزرگ ترین فقدان است حاصل می شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 71 و 72

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

28 Nov, 14:29


ادامه ...


صبح روز بعد از خواب برخاستم، چنان که گویی تازه در این جهان متولد شده ام. همه چیز به نظر تازه و طبیعی و به شدت زنده بود. یک سکون پر طراوت کل وجود مرا پر کرد همچنان که در اطراف شهر قدم می زدم، جهان چنان به نظر می رسید که گویی تازه به وجود آمده است و کاملاً عاری از گذشته است. از آرامشی که در درون حس می کردم و زیبایی ای که در بیرون حتی در میان ترافیک می دیدم، در یک حالت شگفتی بودم دیگر در حال برچسب زدن یا تفسیر دریافت های حسی خود نبودم: تفسیر ذهنی تقریباً در غیبت کامل بود. تا به امروز من جهان را به این شیوه مشاهده کرده ام و با آن در تعامل بوده ام از طریق سکون، نه از طریق سرو صدای ذهنی آن آرامشی که من آن روز - بیش از بیست سال پیش احساس کردم هرگز من را ترک نکرده است. اگر چه میزان شدت آن در تغییر بوده است.
در آن زمان، من هیچ قالب و چهار چوب فکری نداشتم که به من کمک کند تا آن چه را برایم اتفاق افتاده بود، درک کنم. سال ها بعد، فهمیدم که آن رنج شدیدی که من آن شب احساس کردم باید آگاهی من را از یکی شدن با خود نا شاد، با من حقیر و رنجور که نهایتاً افسانه هایی در ذهن است، بیرون کشیده باشد این عقب کشیدن باید چنان کامل بوده باشد که خودِ رنجور متلاشی شده باشد. چنان که گویی سر پوش یک اسباب بازی قابل باد شدن بیرون کشیده شده است. آن چه باقی ماند طبیعت راستین من بود که همانا من هستمِ همیشه حاضر است: آگاهی در حالت خالص خودش، قبل از این که با شکل و فرم، هویت بگیرد. همچنین می توان آن را بیداری خالص یا حضور نامید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 70 و 71

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

27 Nov, 14:29


ادامه ...


برای اکثر مردم، بیداری معنوی یک روند تدریجی است. آن بندرت یک مرتبه و آنی اتفاق می افتد. هنگامی که آن روی می دهد، معمولاً باعث رنج شدیدی می گردد. در مورد من قطعاً چنین بود. زندگی من سال ها بین افسردگی و اضطراب شدید در نوسان بود یک شب من در یک حالت وحشت و ترس شدید از خواب برخاستم، شدید تر از آن چه که هرگز قبلاً تجربه کرده بودم. زندگی به نظر بی معنی، عقیم و خصمانه بود. آن چنان غیر قابل تحمل بود که ناگهان این فکر به ذهن من آمد: من دیگر نمی توانم با خودم زندگی کنم. این فکر چندین بار خودش را تکرار کرد. ناگهان من از فکر عقب کشیدم و به آن نگاه کردم و از عجیب بودن آن فکر آگاه شدم من نمی توانم با خودم زندگی کنم! پس باید دو تا من وجود داشته باشد من و خودی که من نمی توانم با آن زندگی کنم و این سؤال شکل گرفت: «من» کیست و این «خود» کیست که من نمی توانم با آن زندگی کنم؟ هیچ جوابی برای این سؤال وجود نداشت و همه فکر کردن متوقف شد. برای یک لحظه یک سکوت کامل درونی وجود داشت. ناگهان خود را در حال غرق شدن در یک گرداب یا گرد باد انرژی احساس کردم. من در چنگ ترسی شدید قرار گرفتم و بدنم شروع به لرزیدن کرد. این کلمات را شنیدم: «هیچ مقاومت نکن»، چنان که گویی در درون سینه من گفته می شد. توانستم احساس کنم که به درون یک خلاء مکیده می شوم. ناگهان همه ترس ها ناپدید شد و من اجازه دادم که به درون آن خلاء بیفتم. دیگر هیچ خاطره ای از آن چه پس از آن اتفاق افتاد به یاد ندارم.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 69 و 70

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

26 Nov, 14:30


ادامه ...


شما هیچ چیزی را چنان که هست، نمی بینید، بلکه آن را تحریف شده و تقلیل یافته توسط برچسب های ذهنی، مفاهیم، قضاوت ها، عقاید و زمینه های تکراری می بینید. حس هویت شما حس خود به یک داستان که به خودتان می گویید و در سرتان جای دارد تقلیل می یابد: من و داستان من این چیزی است که زندگی شما در حالت عدم بیداری به آن تقلیل می یابد و وقتی که زندگی شما بدین سان تقلیل می یابد، هرگز نمی توانید برای مدتی طولانی شاد باشید، زیرا شما خودتان نیستید.
آیا این بدان معنا است که وقتی که از نظر معنوی بیدار می شوید، دیگر فکر نمی کنید؟ نه، البته که نه شما می توانید از فکرتان بسیار مؤثر تر از قبل استفاده کنید، اما درک می کنید که یک عمقی در وجود شما هست، یک سکون زنده و پرتپش که بسیار وسیع تر از فکر است. آن خود، آگاهی است که ذهن متفکر فقط یک جنبه کوچک از آن است. برای بسیاری از مردم، اولین نشانه بیداری معنوی این است که آن ها ناگهان از افکار خود بیدار می شوند و شاهدی بر افکار خود می شوند. آن ها دیگر کاملاً با افکار خود هویت نمی گیرند و بنابراین این حس در آنها آغاز می شود که یک عمقی در آن ها هست که هرگز قبلاً آن را نشناخته بودند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 68 و 69

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

25 Nov, 14:29


ادامه ...


طبیعت بیداری معنوی خیلی اوقات کر فهمیده می شود. اتخاذ باورهای معنوی دیدن تصویر هایی از خدا یا موجودات آسمانی توانایی ارتباط از راه دور شفا دادن، پیشگویی آینده یا دیگر قدرت های فوق طبیعی... همه این قبیل پدیده ها با ارزش هستند و نباید از دست بروند، اما هیچ یک از این ها به خودی خود نشانه بیداری معنوی در شخصی که آن ها را در خود تجربه می کند نیست. آن ها ممکن است در کسی که به بیداری معنوی نرسیده است، روی دهند و ممکن است با حالت بیداری همراه باشند یا نباشند.
هر روز صبح ما از خواب و از رویا هایمان بیدار می شویم و وارد حالتی می شویم که آن را بیداری می نامیم. یک جریان پیوسته فکر که اکثرشان تکراری هستند - مشخصه حالت بیداری معمولی است؛ بنابراین آن چه ما هنگام بیداری معنوی از آن بیدار می شویم چیست؟ ما از هویت گرفتن و یکی شدن با افکارمان بیدار می شویم .هر کسی که از نظر معنوی بیدار نیست، کاملاً با ذهن متفکر خود - صدای بدون وقفه در سر هویت گرفته و توسط آن اداره می شود. فکر کردن اجباری است. شما نمی توانید آن را متوقف کنید یا چنین به نظر می‌ رسد. آن همچنین معتاد کننده است: شما حتی دوست ندارید آن را متوقف کنید؛ حداقل تا وقتی که رنج تولید شده توسط سر و صدای پیوسته ذهنی غیر قابل تحمل نشده باشد. در حالت عدم بیداری، شما از فکر استفاده نمی کنید، بلکه فکر از شما استفاده می کند. تقریباً میتوان گفت که شما تحت تسخیر فکر هستید که شرطی شدگی جمعی ذهن بشر است و به هزاران سال پیش بر می گردد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 68

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

24 Nov, 14:29


گفتگو ششم؛ بیداری


ساندس تورو: آیا میتوانی تجربه بیداری معنوی ات را برای ما شرح دهی و البته آیا همچنین می توانی بیداری معنوی را تعریف کنی؟ آیا آن یک رویداد آنی بود که اتفاق افتاد یا یک روند تدریجی بود؟

اکهارت: از زمان های قدیم اصطلاح بیداری به عنوان نوعی استعاره برای اشاره به تحول آگاهی انسان استفاده شده است. تمثیل هایی در انجیل هست که در مورد اهمیت بیدار بودن و به خواب برنگشتن است. کلمه بودا از کلمه سانسکریت بود می آید، که به معنا بیداری است.
کلمه بودا از کلمه سانسکریت بود می آید که به معنای بیداری است. بنابراین بودا یک نام نیست و نهایتاً یک شخص نیست، بلکه یک حالت آگاهی است. همه این ها دلالت می کنند که انسان ها بالقوه قادر به زندگی در یک وضعیت آگاهی هستند که در مقایسه با آن این بیداری معمولی مانند خواب و رویا است. به همین دلیل برخی از معلمان معنوی از عباراتی چون توهم و هیپنوتیزم جهانی برای توصیف انسان عادی استفاده می کنند. هر کتاب تاریخ را بردارید... و من پیشنهاد می کنم که مطالعه خود را از قرن بیستم شروع کنید تا دریابید که بخش عمده تاریخ گونه ما، همه مشخصه هایی را که ما به طور عادی به کابوس یا توهمی جنون آمیز نسبت می دهیم، در خود دارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 67 و 68

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

23 Nov, 14:29


ادامه ...


هیچ کس واقعاً نمیتواند به یاد آورد که چرا آن جنگ شروع شد. یک شخص توسط یک دیوانه در یوگسلاوی یا جایی دیگر به قتل رسید و آن گاه ده میلیون نفر همدیگر را کشتند من نمی دانم بخندم یا گریه کنم. آن غم انگیز است.
پیشاپیش در آن جنگ، ما می توانیم تخریب کنندگی آگاهی نفسانی را با تکنولوژی پیشرفته ببینیم. انسان ها کاملاً وحشت زده بودند: «ما چه کار کرده ایم؟» اما البته آن ادامه یافت به زودی، جنگ دیگری از راه رسید که انهدام جمعی را به همراه داشت و به همین ترتیب.
به این دلیل است که آن باید اکنون تغییر کند. اگر ما تغییر نکنیم اگر آگاهی نفسانی ادامه یابد، من باور نمی کنم که بشریت به عنوان یک گونه بتواند زنده بماند یا حداقل تمدن بشری بتواند تا صد سال دیگر زنده بماند.
کاملاً امکان پذیر است که حتی این سیاره دیگر قادر به تحمل زندگی انسانی نباشد. شاید سیاره سرانجام شکل دیگری از زندگی را باز تولید کند و شکل دهد. آگاهی به شکل و فرم دیگری از زندگی جریان می یابد و خودش را از آن طریق اظهار می کند. هر آن چه باشد.
بنابراین، در پایان، همه چیز خوب است، بدون توجه به این که چه اتفاقی بیفتد. اما من معتقدم از آن چه که می توانم ببینم شانس خوبی وجود دارد که آن تغییر و جا به جایی اتفاق بیفتد، قبل از این که خیلی دیر باشد.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 65

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

22 Nov, 14:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آذر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

22 Nov, 14:29


ادامه ...


هماچاندرا: در کتابت «زمینی نو» که در سال 2005 منتشر شد نوشته ای: «تکامل بیابید یا بمیرید.» چه چیزی این بخش از تاریخ بشری را چنین پر برکت و شوم کرده است؟

اکهارت: آگاهی نفسانی بسیار کژکار شده است و اکنون ما همه این تکنولوژی ها و پیشرفت های علمی را در دست داریم. اگر هیچ چیزی تغییر نکند، نفس از این چیز ها استفاده خواهد کرد و پیشاپیش از آن ها استفاده کرده است - و تکنولوژی ای را که ما اکنون داریم، تقویت خواهد کرد. پیشرفت های علمی تا حد وسیعی در خدمت نفس خواهد بود و مخرب تر و مخرب تر خواهند شد.
بنابراین، دیوانگی نفسانی یا کژکاری توسط علم و تکنولوژی که ما همه رشد داده ایم تا حد فوق العاده زیادی تقویت خواهند شد. اگر تغییر روی ندهد ما اکنون خودمان و سیاره را به واسطه تقویت مرحله نفسانی از طریق علم و تکنولوژی، نابود خواهیم کرد.
آن ابتدا در جنگ جهانی اول در قرن بیستم اتفاق افتاد. برای اولین بار، انسان ها همه این سلاح هایی را که قبلاً وجود نداشت، در اختیار داشتند. آن ها زیر دریایی داشتند، مسلسل داشتند، گاز های شیمیایی داشتند، آتش پرتاب کن داشتند. اکنون ما به مراتب سلاح های پیچیده تری برای تخریب داریم. اما اولین باری بود که آن اتفاق افتاد. تخریب آن جنگ، غیر قابل تصور بود؛ ده میلیون نفر کشته شدند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 64

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

21 Nov, 14:29


ادامه ...


برخی مشخصات وجود دارند که نشان میدهند که آن پیشاپیش در حال وقوع است. آن ها بخشی از تحولی هستند که دارد در درون موجودات انسانی روی می دهد: تغییر یک مرحله آگاهی از کار افتادن یک مرحله آگاهی و شکل گیری یک مرحله جدید آگاهی. این یک پدیده تکاملی فوق العاده است.
به نظر می زسد که ما شاهد حوادث طبیعی مصیبت بار بیش تر و بیش تری روی سیاره هستیم: توفان، زلزله، موج های پس لرزه و غیره. از دید من بیرون و درون چنان قویا به هم مرتبط هستند که هر گونه تغییر جمعی که در درون موجودات انسانی، در درون روان انسان ها روی دهد به طور اجتناب ناپذیری در بیرون در آن په که در روی کل سیاره روی می دهد، تأثیر می کند.
بنابراین این تحولات دارند در تحولات درونی منعکس می شوند و آگاهی نفسانی قدیمی را از کار می اندازند؛ و این آگاهی نفسانی هم به صورت دیوانگی و جنون فزاینده در آن چه انسانهای تحت تسلط نفس انجام می دهند، جلوه گر می گردد.
تروریسم مثالی از آن دیوانگی افراطی است. مردم خودشان را منفجر می کنند فقط برای اینکه دیگران را بکشند. واکنش نا آگاهانه به تروریسم مساوی دیوانگی است.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 63 و 64

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

20 Nov, 14:29


ادامه ...


هماچاندرا: آیا تو چنین میبینی که بیداری عملاً در سراسر این کره خاکی در حال روی دادن است، یا آیا آن به طور جهانی تغییر می کند؟

اکهارت: آن به شدت تغییر می کند. برخی گروه ها و افراد، هنوز به طور کامل در آگاهی نفسانی غوطه ور هستند. بقیه پیشاپیش از آن رها هستند یا در مرحله بیرون شدن از نفس هستند. شکل گیری آگاهی جدید برای بسیاری از مردم پیشاپیش شروع شده است. آن ها هنوز به عنوان یک گروه قابل تشخیص نیستند اما این جا و آن جا هستند.
من به خاطر کاری که انجام می دهم، همه اوقات با چنین مردمی در تماس هستم؛ بنابراین من گاهی یک بینش تحریف شده از این که انسان ها چه به سرعت رشد می کنند، پیدا می کنم، زیرا من با افراد بسیاری ملاقات میکنم که دارند به ورای نفس تکامل می یابند. آن گاه مجبورم تلویزیون را روشن کنم تا بفهمم که «آه، نه، آن هنوز برای همه اتفاق نمی افتد.» اما آن دارد اتفاق می افتد.
من نمی توانم پیشگویی کنم. خیلی چیزها وجود دارند که هنوز غیر قطعی هستند و شاید هیچ کسی نمی داند؛ زیرا فاکتور های خیلی زیادی تعیین می کند که تحول آگاهی روی سیاره ما چه شکلی به خود می گیرد.
برای مثال، امکان تحولات عمده، همچون تحولات جغرافیایی و آب و هوایی وجود دارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 62 و 63

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

19 Nov, 14:29


ادامه ...


هماچاند را: چرا اکنون زمان آن است که بشریت از این دام فرار کند؟

اکهارت: ما در مراحل نهایی دیوانگی نفسانی هستیم. تقریباً همه جهان دارند با هم می جنگند. ما شاهد مراحل نهایی دیوانگی نفسانی در قرن بیستم بودیم و آن حتی حالا می خواهد تا آخر ایستادگی کند. آن هنوز کاملاً به یک پایان نرسیده است. ظاهراً بشریت مجبور بود از میان دیوانگی نفسانی عبور کند و آن گاه از آن رها شود.
اگرچه آن هنوز انرژی غالب در روی این سیاره است اما اکنون انسان های زیادی - که بیش تر و بیش تر می شوند وجود دارند که دارند آن مرحله رشد را پشت سر می‌گذارند. بشریت دارد به پایان مرحله تکاملی نفس می رسد. هر چه به پایان نزدیک تر شویم کژکاری بشر بیش تر می شود.
من گاهی مثال کرم را که به پروانه تبدیل می شود، ذکر می کنم. برای مدتی زندگی کرم کاملاً به خوبی پیش می رود و ناگهان چیزی در مورد او به خطا می رود. آن دیگر نمی تواند به خوبی پیش برود. درست قبل از این که دگردیسی کرم به پروانه روی دهد، زندگی اش بیش تر و بیش تر دچار کژکاری می شود.
این چیزی است که اکنون دارد برای بشر روی می دهد. ما باید از یک مرحله تکاملی عبور می‌کردیم ما به آن مرحله نهایی بسیار نزدیک هستیم. در حقیقت برای خیلی از انسان ها آن مرحله نهایی پیشاپیش فرا رسیده است؛ بنابراین، کژکاری آشکار تر می شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 61 و 62

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

18 Nov, 14:29


ادامه ...


آن گاه تفکر رشد کرد و رشد کرد برای مدتی طولانی، انسان ها احتمالاً در سطحی عمیق تر با اعماق وجود خویش در ارتباط بودند. البته به طور نا آگاهانه به همان طریقی که یک حیوان یا یک درخت در ارتباط است. به تدریج، هویت آن ها بیش تر و بیش تر به جنبش فکر منتقل شد. آن ها بیش تر و بیش تر با حرکت فکر هویت گرفتند.
بنابراین آن ها از اعماق وجود خویش بریده شدند. هویت آن ها به سوی سر حرکت کرد. آن ها به طور ذهنی تعریف شدند. آن گاه آن ها موجوداتی نفسانی شدند. میدان من جدا تر و جدا تر شد، زیرا انسان متفکر واقعیت را به قطعات «این مال من است، این مال دیگری است این مال ما است این مال آن ها است» تقسیم کرد. او همه چیز را به این ترتیب، قطعه قطعه کرد موجود نفسانی شکل گرفت.
آن گاه، پس از هزاران سال آن ها در دام ذهن افتادند. بنابراین، بزرگ ترین سلاح آن ها، بزرگ ترین دام آن ها شد. این یک نقش اسطوره ای است چیزی که به شما قدرت بدهد، همچنین شما را به دام می اندازد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 61

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

17 Nov, 14:29


ادامه ...


هماچاندرا: از نظر جمعی چطور؟


اکهارت: در سطح جمعی، آیا آنچه اتفاق افتاده است، لازم بوده است؟ بله، چون اتفاق افتاده است؛ بنابراین آن، بخشی از کلیت بزرگ تر آن چه که هست می باشد.
به نظر می رسد بشریت مجبور بوده از میان آن مرحله رشد عبور کند. می توان گفت که آن یک مرحله نا بالغ و رشد نیافته است. مانند فردی که به طور ذهنی با حس خود که با این و آن هویت گرفته است، تعریف می شود. آن عدم شناختنِ کسی است که شما هستید.
بشریت باید از آن عبور کند. آن با توانایی فکر کردن شروع می شود که من معتقدم در ابتدای انجیل به عنوان هبوط تعریف شده است. آن، شناخت خوب و بد است ،ناگهان شما می توانید به طور ذهنی تمایز قائل شوید: «این خوب است آن بد است.» انسان ها از درخت شناخت خوب و بد می خورند. ناگهان، آن ها شروع به بریدن واقعیت به تکه ها و قطعه ها می کنند که همان چیزی است که ذهن متفکر انجام می دهد.
در ابتدا، آن یک مسئله نبود. در حقیقت آن یک مرحله فوق العاده در جهت تکامل بشریت بود. اگر چه آن ها از نظر بدنی از بسیاری از حیوانات قوی تر نبودند، به سرعت از طریق فکر کردن - که بزرگ ترین اسلحه آن ها شد قادر به غلبه بر حیوانات شدند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 60 و 61

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

16 Nov, 14:29


ادامه ...


بچه ها با این و آن هویت می گیرند. سعی می کنند که یک حسی از خود بسازند یک حسی از خود که به گونه ای ذهنی تعریف شده است.
تاکنون برای بشر وضعیت به این صورت بوده است که نفس رشد می کند و سپس آن ها برای بقیه زندگی در آن گیر می کنند. در جهانی نو همچنان که آگاهی بیدار از راه می رسد، به نظر من نفس در بچه ها به سرعت رشد می کند و هنگامی که آن ها به سن کهولت می رسند نفس ترک شده است؛ بنابراین، حالت نفسانی، زندگی بسیار کوتاه تری خواهد داشت و با رشد کردن مرتبط خواهد بود.
هنگامی که انسان ها به سن بیست سالگی می رسند، به سرعت به ورای نفس خواهند رفت. نفس یک حالت نا بالغ از رشد انسان ها است و این چیزی است که هنگامی که آگاهی روی این سیاره تغییر کند تشخیص داده خواهد شد بچه ها یک نفس را رشد خواهند داد و به سرعت آن را رها خواهند کرد. این با رشد دادن یک نفس و برای بقیه عمر در آن گیر کردن، بسیار متفاوت است!


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 60

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

15 Nov, 14:29


گفتگو پنجم؛ علور از میان دیوانگی


رای هماچاندرا: تو نوشته ای که موجودات انسانی به عنوان یک کل، مجبور به توسعه حالتی از دیوانگی یا جنون بودند تا پس از آن قادر به تحول تکاملی و بیداری باشند. به نظر می رسد که این امر به طور موازی در سطح فردی نیز اتفاق می افتد. این طور نیست؟ یک شخص به عنوان یک بچه حسی نفسانی را بنا می نهد او یک اسم دارد، یک «من» دارد. اما پس از آن برای بیداری نیاز به پشت سر نهادن کامل حس نفس دارد.
اما پس از آن، برای بیداری، نیاز به پشت سر نهادن کامل حس نفس دارد. چرا برای بشر لازم بود که از میان دیوانگی بگذرد تا به نقطه امکان بیداری برسد و آن گاه در یک سطح فردی، آیا همه افراد باید یک نفس بنا کنند، فقط برای این که آن را بدرند و به بیداری برسند؟

اکهارت: در یک سطح فردی، می توان دید که نفس چگونه حتی در یک بچه کوچک رشد می کند. برای مثال وقتی که یک بچه به بچه ای دیگر می گوید: «من می توانم این را انجام دهم. شرط می بندم که تو نمی توانی» یا «پدر من اتومبیلی بزرگ تر از اتومبیل پدر تو دارد.» یا «پدر من از پدر تو قوی تر است.»


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 59 و 60

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

14 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: حس حضور به خودی خود بسیار ارضا کننده می شود. حضور به حس حضور باز می گردد و به طور متناقض نمایی چنین به نظر می رسد که هیچ چیزی پیش نمی رود.

اکهارت: حضور حتی در میان فعالیت های دنیوی باقی می ماند. سکون، حتی وقتی که دارید کاری را به سرعت انجام می دهید، حضور دارد؛ مانند دویدن برای پاسخ گفتن به تلفن. وگرنه مجبور بودید کار ها را به صورت حرکت آهسته انجام دهید.

د.ک: حضور هیچ شکلی هم ندارد. با این حال، تشخیصی از حضور در میان شکل وجود دارد. آسان است، فکر کنیم که آن، مشخصه شکل است. اما برای حضور ابداً هیچ موقعیتی وجود ندارد.

اکهارت: هنگامی که معلمی وجود دارد که حضور را مجسم می کند، به نظر می رسد که حضور برای مدتی از طریق آن دروازه ظاهر می شود. معلم، دروازه ای برای حضور است. اما نهایتاً آن فقط یک تصویر موقت است، حضور هیچ مکان فیزیکی ندارد دوباره تناقض از در پشتی وارد می شود. به نظر می رسد که حضور از یک مکان فیزیکی وارد می شود.

د.ک: حتی نگاه به درختان یا گیاهان هنگامی که حسی از حضور وجود دارد، همه چیز ظاهراً حضور را متشعشع می کند.

اکهارت: همین طور است. هنگامی که حضور وجود دارد، کل جهان تغییر می کند. نور خورشید، همه چیز ... چرا که شما از هستی جدا تغییر نیستید.

د.ک: ظاهراً هدیه بزرگی است که این حضور را با هم جشن بگیریم. یک برکت است.

اکهارت: سؤال ها از بین رفته اند. این طور نیست؟


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 57 و 58

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

13 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: آیا تو هیچ پیشنهادی داری که چگونه زمان حال را به یاد آوریم و چگونه در زمان حال بیدار بمانیم؟

اکهارت: یک تذکر دهنده درونی وجود دارد و آن، این درک ساده است که هر گاه هر نوع ناشادی شکل گرفت بدانید که زمان حال را از دست داده اید. این یک ساعت هشدار دهنده تو کار است. لحظه ای که درک کردید که زمان حال را از دست داده اید به زمان حال برگردید. بلافاصله هشیاری بر می گردد. آن همواره در دسترس است. پس از مدتی، هنگامی که می بینی داری با فکر هویت می گیری هنگامی که اساساً در سرزمین افکار درخواب هستی از فکر خارج شو و وارد زمان حال شو. دوباره ناگهان بیدار می شوی. دریافت حسی وجودی ساده حضور، سکون همه این جا، اکنون. پس از مدتی حضور متکی به خود می گردد. زیرا که تفاوت کیفی میان وضعیت حضور و هویت گرفتن با سر و صدای ذهنی، بسیار وسیع است. همچنان که با حضور آشنا شوید، آن را بیش تر و بیش تر «انتخاب» خواهید کرد، به جای این که با فکر هویت بگیرید. در واقع توانایی انتخاب حضور، به درجه حضوری که در شما پدیدار می شود، بستگی دارد. نهایتاً شما انتخاب نمی کنید، هیچ کسی وجود ندارد که انتخاب کند هنگامی که فکر می کنید که دارید انتخاب می کنید، حضور به سادگی در آن لحظه در حال پدیدار شدن است. اما اگر من بگویم: «هیچ کاری نیست که شما بتوانید انجام دهید»، مفید نیست. من می گویم شما می توانید حضور را انتخاب کنید، اما می دانم که در واقع حضور، شما را انتخاب می کند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 56 و 57

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

12 Nov, 14:29


ادامه ...


شکل نفسانی شادی نمی تواند بدون نا شادی وجود داشته باشد.
هنگامی که چیز خوبی روی دهد، نفس شاد خواهد بود، اما هنگامی که آن چیز پایان یابد نا شادمان می گردد. کل حرکت شادی نا شادی، شادی، ناشادی.... می تواند نا شادی نامیده شود. شما رنج می کشید چون که حالت ذهنی شما در تغییر پی در پی است به جلو و عقب می رود. شادمانی نفسانی در واقع شکلی از رنج است، زیرا که نمی تواند بدون نا شادی زندگی کند.
دیروز من یک زوج ازدواج کرده شاد را دیدم که در بیرون کلیسا عکس می گرفتند؛ و یک ازدواجی را به یاد آوردم که سال ها پیش در آن شرکت کردم و همه شاد بودند. دوستی با یک دختر زیبا و ثروتمند و باهوش ازدواج می کرد. آن یک وهله بسیار شاد بود، جشن ازدواج بود. پنج سال بعد او کنار من نشسته بود. همسرش او را به خاطر مرد دیگری، تازه ترک کرده بود و او نزدیک به خودکشی بود. این همان اتفاق است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 55 و 56

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

11 Nov, 14:29


ادامه ...


در ضمن، به نظر می رسد که حساسیت و سرزندگی عظیم تری در بدن وجود دارد و سبُکی خاصی هست من قبل از این که درک کنم که چه اتفاقی برایم افتاده است، در یک حالت سرور نشسته بودم و به داستان زندگی کسی گوش می دادم ناگهان او صحبت خود را متوقف کرد و گفت: «آه، تو داری شفا می دهی!» من توانستم احساس کنم که کل بدن من در حالت سرور بود و آن زن چیزی را حس کرده بود. او در چارچوب داوری اش، آن را شفا دادن نامید و از آن جا که من در آن هنگام چیز زیادی درک نمی کردم، برای مدتی واقعاً فکر می کردم که آن یک شفا دهنده است؛ بنابراین چندین سال مردم مرا یک شفا دهنده می نامیدند [خنده]. مردم شروع به آمدن نزد من کرده و می گفتند: «آه، آیا می توانی آن درد را دفع کنی؟» یا من می خواهم از شر این مساله بدنی رها شوم.»
من فکر کردم: «این درست نیست. آنها فقط از من میخواهند که دردی را رفع کنم. من به زودی استفاده از آن کلمه را رها کردم. شفا دادن هنوز اتفاق میافتد شفای بدنی میتواند به عنوان محصول جانبی بیداری اتفاق بیفتد اما آن هرگز فی نفسه یک هدف نیست.

د.ک اکثر مردم شادمانی را به عنوان یک اوضاع یا شرایط خارجی خاص، تعریف می کنند تو شادمانی را چگونه درک می کنی؟

اکهارت: عملاً، معیار این است که آیا حالتی که آن را شادمانی می نامید، با تغییر شرایط تغییر می کند یا نه. شادی واقعی به شرایط بیرونی وابسته نیست بلکه از شرطی نشده حاصل می شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 55

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

10 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: حتی پس از این که این انحلال اتفاق می افتد به هر جهت این شکل انسانی هنوز وجود دارد و زندگی در همه اطراف اتفاق می افتد. جابه جایی در آگاهی چگونه اتفاق می افتد، در حالی که شخص هنوز در این تجسد انسانی خویش است؟

اکهارت: این یک تناقض عجیب است که شکل انسانی هنوز آن جا است و این که چیزی ورای شکل انسانی هم حاضر است. در حالی که هر شکل شامل بی حد است، همچنین حدود خودش را دارد. هنگامی که شما به یک وجود رها شده نگاه می کنید، بی شکل را می بینید اما همچنین محدودیت هایی را می بینید که جزئی از هر شکلی هستند.
گاهی، هنگامی که مردم کشف می کنند که معلم معنویشان دارای محدودیت است، می گویند: «آه، او نمی تواند یک معلم معنوی واقعی باشد.» اما نمی توان کمال را در شکل و فرم معلم جستجو کرد.

د.ک: آیا تو هیچ تحول فیزیکی را به عنوان بخشی از بیداری ات تجربه کردی؟

اکهارت: بله. نوعی رها سازی وجود دارد. بدن من احساس می کند که کاملاً در آسایش است. بدن من در طی سال های رنج کشیدن من، به شدت رنج کشید و بخشی از آن رنج در ساختار استخوانی من جا کرد. آن ممکن است تغییر نکند؛ اما آن به عنوان رنج دیگر زنده نیست. تنها رد پاهایی از رنج باقی می ماند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 54 و 55

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

09 Nov, 14:49


لطفا حمایت کنید حمایت واقعا پایین هست🌹🌿

اکهارت تله

09 Nov, 14:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آبان ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

09 Nov, 14:29


ادامه ...


این نرمی نفس دوام نخواهد یافت، اما وجود دارد. چنین لحظاتی به ندرت می تواند باشد و نفس به تدریج سنگینی و شدت خود را از دست می دهد. آن گاه شاید چیزی اتفاق بیفتد که به نابودی و انحلال نهایی نفس بیانجامد. خب کلمه نابودی چنین به نظر می رسد که گویی یک دشمن وجود دارد، شاید بهتر باشد بگوییم انحلال یا قلب ماهیت.
برای مثال، من یک مرد هندی را می شناسم که در حین مسافرت در هتل اقامت داشت. پس از دوش گرفتن، هنگامی که به اتاق خود برگشت، همه چیز هایی که به او تعلق داشت به سرقت رفته بود: پول، پاسپورت کوله پشتی... او به من گفت که آن لحظه لحظه رهایی او بود. آن ممکن است چیزی نسبتاً کوچک به نظر برسد: از دست دادن پول و پاسپورت، با این حال شاید او پیشاپیش با تعالیم معنوی در ارتباط بوده است؛ بنابراین یک آمادگی در او بود. اگر تنها معلمی که دارید، رنج های شما باشد، به مقدار قابل توجهی از آن نیاز دارید تا نفس را منحل کند. اما اگر قدرت تعالیم معنوی پیشاپیش در کار باشد، آن گاه یک حادثه کوچک می تواند نفس را نابود کند. به همین دلیل است که یک تعلیم معنوی چنین برکت و مهر شگفت انگیزی است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 53 و 54

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

08 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: آیا ممکن است مراحل مختلف بیداری وجود داشته باشد؟

اکهارت: به نظر می رسد که در مورد خودم، حس من تقریباً به طور کامل از بین رفت. معمولاً بقایای منِ حقیرِ باقی می مانند و کوچک ترین باقی مانده کافی است که رشد کند و دوباره یک من حقیر کاملاً متورم شکل گیرد. آن تا حدی مانند فیلم ترمیناتور 2 است که در آن، روبات از یک فلز مایع ساخته شده است [خنده]. وقتی که تخریب می شود، حتی اگر یک قطره از آن فلز مایع باقی مانده باشد، بلافاصله دوباره به یک روبات کامل تبدیل می گردد. هنگامی که من آن فیلم را دیدم، گفتم: «آه، این همان نفس است.»
نهايتاً من حقیر باید کاملاً از بین برود. اما آن انحلال به درجه تسلیم بستگی دارد. تسلیم کامل، نفس را کاملاً مضمحل خواهد کرد. کمی تسلیم به این معنا است که فقط مقدار کمی از نفس کمی رقیق تر می شود. آن می تواند در یک موقعیت نسبتاً بی معنی، مثلاً در یک ترافیک سبک با پذیرش آن لحظه به جای جنگیدن با آن اتفاق بیفتد. در آن لحظه ممکن است تقلیلی در صُلبیت نفس صورت گیرد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 53

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

07 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: چگونه ؟

اکهارت: به یک شیوه خیلی ظریف نفس وارد می شود. من گاهی هنگامی که به مراقبه گرانی که مراقبه بسیار قوی انجام می دهند، نگاه می کنم، آن را می بینم نفس ممکن است این احساس را در شما ایجاد کند که: «من به آن جا خواهم رسید» یا «من پیشاپیش آن جا هستم چون که من بهترین مراقبه گر هستم.» نفس فقط منتظر است تا با هر چیزی هویت بگیری خواه با بدبختی ات، خواه با این تصور که مراقبه گر بزرگی هستی. نفس به دنبال هویت گرفتن است.
تعلیم دادنِ یک تمرین هم می تواند یک مانع شود اگر برای شخص، یک هویت گردد. معلم معنوی بودن، عملکردی موقتی است. هنگامی که فردی نزد من می آید و برخی تعالیم اتفاق می افتد، من یک معلم معنوی هستم. اما هنگامی که او می رود، من دیگر یک معلم معنوی نیستم. اگر من هویت معلم معنوی را به دوش بکشم باعث رنج کشیدن خواهد شد. مانع دیگری که تمرین موجب آن می شود این است که معمولاً تمرین دارای مراحل است و نیاز به زمان دارد تا آن را انجام دهی یا بتوانی خوب انجام دهی. از آن جا که آن زمان می برد، نمی تواند واقعاً شما را به آن جا ببرد. تنها وقتی که زمان حذف شود یا از طریق قدرت یک تعلیم، منحل شود آن گاه تشخیص خواهی داد که تو پیشاپیش «آن جا » هستی.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 52 و 53

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

06 Nov, 14:29


ادامه ...


من امروز صبح داشتم در ساحل قدم می زدم و اقیانوس کاملاً آرام به نظر می رسید. با این حال موج های عظیمی از آن سکون بیرون می آمدند و بر می گشتند و همچون رعد می گسستند.
این رعد، مانند رعدِ سکون است موج ها مانند موج های سرور هستند، موج های آگاهی شرطی نشده این آگاهی وسیع است. موج ها می شکستند. آن گاه دوباره سکون بود؛ سپس موج دیگری از راه می رسید، بسیار بی صدا و آهسته. این موج ها اکنون از درون بسیاری از انسان ها بر می خیزند گاهی چنان به نظر می رسد که آن، برای کل جهان، اتفاق می افتد. برای همه هر چند گه گاه وقتی تلویزیون را روشن می کنم، می فهمم که «آه! نه! آن برای همه اتفاق نمی افتد. [خنده]» شبیه امواج این سر و صدای ذهنی مانند تلاش برای پوشاندن صدای اقیانوس با آلات موسیقی است.

د.ک: در مورد تمرین حضور چه فکر می کنی؟

اکهارت: خب، در یک مرحله خاص تمرین کردن ممکن است مفید
باشد اما من تمرین کردن را تعلیم نمی دهم. قدرت حضور واقعاً به آن نیازی ندارد. حضور، تعلیم است. سکون تعلیم است؛ بنابراین تمرین کردن غیر ضروری است. البته، ممکن است افراد خاصی باشند که هنوز گشایشی نسبت به حضور ندارند و به سوی آن کشیده نمی شوند؛ بنابراین برای آن ها تمرین کردن ممکن است در ابتدا مفید باشد. تمرین تا زمانی که یک مانع نشده، مفید است. هر تمرینی در یک نقطه مانع خواهد شد.
هیچ تمرینی نمی تواند شما را به آن جا ببرد به سوی آزادی، به سوی رهایی درک این امر مهم است. هر تمرینی در یک نقطه باید رها شود. مسئله این است که بدانی چه وقت به آن نقطه رسیده ای. برخی از مردم به تمرینات وابسته می شوند. آن ها آن را ادامه می دهند و رها نمی‌کنند. اما حتی یک مراقبه گر خوب بودن هم می تواند یک مانع شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 51 و 52

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

05 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: به نظر می رسد که حالت هایی از این حضور در سراسر مسیر وجود دارد و هر حالتی آگاهی می دهد که...

اکهارت: این بارقه ها حالت های سکون و قدرت نهفته در آن هستند. مهم نیست که آن بارقه، چه مدت دوام بیاورد. آن در زمان اندازه گیری نمی شود و چنان که هست حتی یک تجربه قابل یاد آوری و جالب هم نیست. به نوعی، تقریباً می توان گفت که بارقه های سکوت، غیبت هر گونه تجربه ای است. از آن جا که خود سکون نمی‌تواند واقعاً یک تجربه نامیده شود و یاد آوردنی نیست، ذهن نمی داند با آن چه کار کند. در بهترین حالت می تواند چیزی سطحی و جنبی در مورد لحظه ای که سکون فرا رسید، به یاد آورد ذهن ممکن است به یاد بیاورد: «من داشتم از یک کوه بالا می رفتم و ناگهان هنگامی که به قله رسیدم، یک حس باور نکردنی از آرامش و صلح در همه اطراف و نیز در درون وجود داشت.» ذهن در آن لحظه متوقف شده بود. در حین فعالیت بدنی و غرق شدن در زیبایی فکر برای لحظه ای متوقف شد. من افرادی را می شناسم که اغلب بارقه هایی از سکون دارند اما دوباره سر و صدای ذهن آن را سد می کند. به طور معمول، سر و صدا همان من حقیر است، یک تصویر ذهنی است. ذهنِ متفکر می تواند چنان پر سر و صدا شود که نتواند با سكون ارتباط بگیرد. آن حتی نمی تواند سکون را تشخیص بدهد و قطعاً نمی تواند آن را بیاد آورد...

د.ک: منظورت این است که نفس میخواهد به مسائل خودش برگردد: «بگذار به یاد آورم که چه مسائلی دارم تا بتوانم دوباره حسی از واقعیت داشته باشم.»

اکهارت: آرامش میتواند تهدید کننده باشد چرا که آرامش، غیبت مسائل و کشمکش است. چیزی وجود دارد - شاید در شخص شما که آزادی و آرامش را نمی خواهد، غیبت مسائل را نمی خواهد. چیزی وجود دارد که عکس آن را می خواهد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 50 و 51

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

04 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: بنابراین در طی زمان من حقیر، دانه های نابودی خودش را می کارد.

اکهارت: درست است. پس از این خود ویرانگری است که تعالیم معنوی راستین از راه می رسد. آن ورای کلمات است. کلمات صرفاً یک تابلوی راهنما کوچک هستند که می گویند: «من دیگر به رنج نیاز ندارم و به زمان نیاز ندارم.» این درک پایان همه جستجو های معنوی فرا می رسد. هنگامی که به درستی درک می‌شود که شما نیازی به رنج ندارید و نیازی به زمان ندارید هر دوی این ها با هم از میان می روند. اما اغلب زمان می برد تا درک کنید که دیگر نیازی به زمان ندارید [خنده.] این یک تناقض است و حقیقت معنوی اغلب فقط می تواند از طریق نوعی تناقض به دست آید.

د.ک: تعالیم معنوی چگونه در مسیر منحل کردن نفس کار می کنند؟

اکهارت: خب، ابتدا تابلو های راهنما - کلمات وجود دارند و به شما جهت درست را نشان می دهند. اما تعلیم عمده، خود حضور است که صحبت کردن در مورد آن بسیار دشوار است. شما وارد میدان حضور می شوید که هیچ گذشته ای ندارد، هیچ آینده ای ندارد، هیچ زمانی ندارد. آن میدان حضور تعلیم و معلم راستین است. آن زمان را در شما منحل می کند، شرطی شدگی ذهن را - که آن نیز زمان است منحل می کند و آن موجود شرطی شده یا همان من را - که آن هم زمان است - از بین می برد؛ همچنین رنج را که تجمع پیدا کرده است و مشتمل است بر آنچه که من آن را «کالبد درد» می نامم - رنج های جمع شده از گذشته منحل می کند. همه این ها در حضورِ حضور، شروع به انحلال می کنند و این تعلیم راستین است.
به همین دلیل است که حضور بسیار زیبا است و مردم می خواهند به یک معلم نزدیک باشند. این به خاطر شکل و فرم معلم نیست، بلکه بودن در حضور، جذاب است. نشستن در حضور کسی که مانند کسی به نظر می رسد ولی هیچ کسی نیست، بسیار نیرو بخش است. هنگامی که کسی وجود دارد که به اندازه کافی شفاف است که سکون، بدون هیچ مانعی از او بیرون می تراود، یک حرکت متقابل در شما شکل می گیرد زیرا حضور سکون، به طور ناگهانی خودش را باز می شناسد. تقریباً یک کشش مغناطیسی وجود دارد. آن، از فرد بیرون می تراود، به جلو می رود و همه موجودات زنده را ملاقات می کند. برای اتفاق افتادن آن، واقعاً به کلمات نیازی نیست. کلمات می توانند در سطح شناور باشند. وجود و بودن، خودش را بازشناسی می کند. مردم گرد هم جمع می شوند و وجود به وجود پاسخ می دهد. این زیبایی آن است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 48 و 49 و 50

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

03 Nov, 14:29


ادامه ...


اکهارت: هنگامی که کسی شفاف می شود، چیزی از طریق او می تابد که هیچ کاری با شخص یا تاریخ شخصی او ندارد. آن چه لازم است این است که چنان شفاف شویم که خود یا نفس منحل گردد.

د.ک: همان طور که تو در کتابت گفته ای، منحل شدن نفس به طور خود انگیخته و در زمانی که عمیقاً افسرده بودی برای تو اتفاق افتاد.

اکهارت: آن، هنگامی اتفاق افتاد که درد واقعاً غیر قابل تحمل شد. معمولاً اگرچه ذهن می‌گوید: «من دیگر نمی توانم از عهده اش برآیم؛» اما شما هنوز می توانید از عهده آن بر آیید. شما هنوز به آن نقطه نرسیده اید که من نفسانی حقیر، منحل شود. اما هنگامی که دردی که من حقیر برای خودش تولید می کند به اندازه کافی شدت می یابد، نفس، خود ویرانگر خواهد شد. خوشبختانه نفس یک مکانیسم خود - ویرانگر در خودش دارد؛ بنابراین نهایتاً هر نفسی می میرد.

د.ک: گاهی تا وقتی که عملاً مرگ بدنی روی ندهد، نمی میرد.

اكهارت: بله. متأسفانه. نفس جمعی به همان شیوه زندگی می کند. هنگامی که نفس در سازمان ها حتی سازمان های معنوی - حکم فرما می شود، معمولاً یک نمایشِ غمبار بزرگ یا نوعی تغییر فاحش وجود دارد و خود - ویرانگری شروع می شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص48

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

02 Nov, 14:29


گفتگو چهارم سکوتی سرشار


اکهارت: شما سوالی آماده نکرده اید این بسیار خوب است. [خنده]

دان کلورمن: با آگاه بودن از اینکه سکوت همه چیز را خواهد گفت، شروع به صحبت کردن قدری احمقانه به نظر می آید. به بیان دیگر گاهی کلمات عطر سکوت را حمل می کنند یا به سکوت پشت سر اشاره می کنند. در هنگام خواندن کتاب های تو با گوش دادن به صحبت های تو به نظر می رسد که آن چه تو داری می گویی، به آن سکوت پس زمینه، اشاره دارد و این شیوه ای است که تو زندگی ات را سپری می کنی.

اکهارت: بله من آگاهم که حسی از سکوت در کتاب باقی می ماند. به نوعی، یک قدرت خاصی وجود دارد که ورای کلمات است و هنر از آن جا سر چشمه می گیرد. یک کار هنری از آن حالت سکوت عمیق سر چشمه می گیرد. به نوعی و هیچ کسی نمی داند چگونه - اساس و ذات نامتجلی، اساس سکوت در آن کار جاری می شود.

د.ک: آن کار حاملی برای سکوت می گردد. خودِ شخص هم می تواند به این معنا یک کار هنری شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 47

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

01 Nov, 14:29


ادامه ...


هیچ زمانی برای انتظار نیست هیچ نیازی به انتظار نیست. زمان نمی تواند شما را به وضعیت بی زمان آگاهی ببرد؛ بنابراین اگر به آینده نگاه کنید که یک زمانی شما در آن وضعیت خواهید بود، نه! نخواهید بود! شما می توانید به سادگی هم اکنون توسط عدم تخاصم با حال حاضر در آن حالت و وضعیت باشید.
تنها تفاوت میان شما و یک مرشد روشن ضمیر این است که مرشد در یک حالت باز بودن نسبت به لحظه حال، زندگی می کند؛ در یک «بله» درونی کامل هیچ تفاوت دیگری نیست. او ممکن است بسیار کم اطلاع تر از شما باشد. او احتمالاً کمتر از شما می داند. بودا و مسیح اطلاعات بسیار کم تری از شخصی که امروزه زندگی می کند، داشتند؛ زیرا انسان ها در آن زمان این اندازه نمی دانستند. اما این مهم نیست. اطلاعات خِرَد نیست.
ادراک من این است که تحول آگاهی مستلزم زمان نیست. هنگامی که من این را میگویم بسیاری از مردم عصبانی می شوند، چرا که آن ها در تصوری که از خودشان دارند، روی خود به عنوان یک جوینده معنوی که روزی آن را خواهد یافت بسیار سرمایه گذاری کرده اند. آن ها به قدری روی جستجو گری سرمایه گذاری کرده اند که البته نمی توانند یک یابنده باشند. آن ها جستجو گر هستند و به آینده بیش از حال علاقه دارند و این همان زمینه قدیمی، زمینه کهن و نفسانی است که در یک قیافه جدید ظاهر شده است.
بُعد جدید آگاهی - جدید به این معنا که آن به طور نسبی در این سیاره جدید است - همواره آن جا است صرفاً مستلزم این است که شما به روی لحظه حال باز شوید. آن بهشت جدید است. حالت جدید آگاهی آن جا است. من در کتاب زمینی نو، چند چیز را در مورد شی - آگاهی و فضا - آگاهی و چگونگی ورود به آن توضیح داده ام؛ اما اساساً آن به قدری ساده است که حتی یک بچه می تواند آن را درک کند.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 44 و 45

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

31 Oct, 15:09


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آبان ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

31 Oct, 14:29


ادامه ...


بنابراین جرج دبلیو بوش زیرک است اما در عین حال احمق هم است. اصطلاح دیگری که من برای آن دارم «هوشمندی احمقانه» است. حال در مورد او می توانی عملاً ببینی که زیرکی او احمقانه است اما برای همه آن مردمی که درست درک نمی کنند... بگذار حکومت فعلی آمریکا را در نظر بگیریم... و من آن را فقط به این خاطر ذکر می کنم که وقتی مردم در چنین موقعیت قدرتی هستند، اشتباهات آن ها انعکاس عظیمی دارد، در حالی که اشتباهات مشابه در مورد فردی با یک شغل معمولی نسبتاً انعکاس کم تری دارد و شما این مدل بزرگ نمایی شده آن چه را که نفس قادر به انجام آن است، نمی بینید. در حالی که اگر هیتلر یا استالین را در نظر بگیرید آن چه را که دیوانگی نفس قادر به انجام آن است، می بینید.
همه این افراد در دانشگاه ها بوده اند. آن ها مدارج دانشگاهی دارند. آن ها مدارجی عالی از دانشگاه های خوب دارند؛ بنابراین، بله، آن ها ذهنی توسعه یافته تر از دیگران دارند. اما می توانید ببینید که آن چقدر محدود است و کاملاً فاقد خرد است. آن زیرکی ای است که کاملاً فاقد هرگونه خردی است؛ بنابراین زیرکی هم متعلق به نفس است و ساالش همواره این است: «نفع من چیست؟» آن بسیار محدود است، همواره به رنج رهنمون می شود. ابتدا شما برای دیگران رنج خلق می کنید و آن گاه آن رنج به سوی شما می آید همواره زمینه این است. خرد فقط می تواند از بعد شرطی نشده آگاهی حاصل شود و شما مجبور به انجام تلاشی عظیم برای حصول آن نیستید. چنین نیست که آن را در نقطه ای در آینده در اقلیمی دور دست حاصل کنید. چنان که برخی بودایی ها معتقدند: «من به ده تناسخ دیگر نیاز دارم و آن گاه روشن ضمیر خواهم شد.» برخی معلمان ممکن است حتی به شما بگویند: «تو فقط پس از چند تناسخ دیگر روشن ضمیر خواهی شد. منتظر بمان!»


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 43 و 44

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

30 Oct, 14:29


ادامه ...


اینجا است که شما در آن از هوشمندی واقعی بهره مند می گردید. کریشنامورتی آن را بیداری هوشمندی نامید که نام یکی از کتاب های او هم است. هوشمندی راستین هیچ کاری با دانش اکتسابی یا توانایی حل معما های کوچک - مانند آزمون ضریب هوش ندارد. این یک توانایی کوچک است یک جنبه کوچک از هوشمندی است. من متأسفم اگر کسی را که با منزا هویت گرفته است می رنجانم. اما هوشمندی واقعی آن نیست. هوشمندی آن نیست که انبوهی از حقایق را جمع آوری کنی و آنگاه خودت را با هوش و مطلع بنامی و هویت خود را از آن اخذ کنی به خاطر اینکه در دانش برتری داری.
هوشمندی راستین زیرک بودن به معنایی که شما در کسب و کارتان به کار می برید، نیست. نهایتاً آن، خود فریبی است چون که شما کل را به حساب نمی آورید. شما فقط نفع شخصی خود را به حساب می آورید. هوشمندی راستین این نیست که از کشور خودتان به قیمت کشور های دیگر حفاظت کنید؛ چون شما دارید یک جزء را از کل جدا می کنید و از مابقی چشم می پوشید. این ممکن است زیرکی باشد اما هوشمندی نیست و زیرکی همواره شما را پایین می برد. این یک شیوه روشن بینانه برای رسیدگی به امور نیست.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 42 و 43

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

29 Oct, 14:29


ادامه ...


مسئله این است که آیا شما می توانید در حالت باز بودن نسبت به آنچه هم اکنون هست، باشید بدون تحمیل یک تفسیر ذهنی به آن، بدون انکار یا گریختن از آن یا تبدیل کردن لحظه حال به وسیله ای برای رسیدن به هدفی؟ ذهن نفسانی می گوید: «من نیاز دارم که به لحظه بعد برسم. این لحظه فقط یک نقطه پرش است اما همین که به آن جا برسم، همه چیز خوب خواهد بود.» زیرا ذهن، آینده گرا است.
چیز ساده این است که توسط عدم مقاومت و باز بودن به روی آن چه که هست، با لحظه حال یکی شوی هر لحظه ای با این لحظه آغاز می شود. هیچ لحظه دیگری وجود ندارد هیچ تفسیری را بر آن چه که هست، تحمیل نکنید، بگذارید باشد. در یک حالت هشیار، با توجهی باز با آن مواجه شوید. هر آن‌چه که لحظه حال در بردارد در حالت باز بودنی هشیارانه، با آن مواجه شوید.
آن گاه بلافاصله بزرگترین هوشمندی وارد زندگی شما می شود؛ زیرا شما دیگر از طریق ذهن شرطی شده عمل نمی کنید. هنگامی که خود را به روی این لحظه می گشایید، همچنین خود را به روی آگاهی شرطی نشده و بسیار عمیق تر به روی هوشمندی واقعی و راستین می گشایید. هنگامی که آن وارد زندگی شما شود، به هر آن چه که در این لحظه نیاز است که انجام شود رسیدگی خواهد کرد در هر آن چه که دارید انجام می دهید، پاسخ، از آن سطح عمیق تر هوشمندی خواهد آمد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 41 و 42

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

28 Oct, 14:29


ادامه ...


کتاب «نیروی حال» نوشته شده تا بگوید که نزدیک ترین راه برای ورود به فضا - آگاهی، لحظه حال و زندگی کردن در امتداد زمان حال به جای ضدیت با آن است و این پایان نفس است. نفس نمی تواند زمان حال را تحمل کند، نفس نمی تواند زنده بماند در حالی که شما از زمان حال آگاه هستید و آن را پذیرفته اید و با آن یکی هستید. اگر شما در حالت یکی بودن با آن چه که هست باشید به جای گریختن و دور شدن از آن یا سعی در انکار کردن آن یا جنگیدن با آن ... این امر پیشاپیش به معنا پایان نفس است. ناگهان فضای درونی باز می شود که در آن، هیچ فکری در این لحظه برای قضاوت کردن لازم نیست، بلکه در عوض پذیرش این لحظه حاکم است.
همه اجباری که برای فکر کردن پیوسته وجود دارد با انکار حال حاضر سرو کار دارد و این عادت فکر کردن بی فایده و تکراری و پریشان کننده است که موجب رنج کشیدن انسان است. آن در واقع با انکار پیوسته لحظه حال مرتبط است. شما به طور پیوسته در حال فکر کردن به چیزی دیگر هستید. حتی اگر دارید به لحظه حال فکر می کنید، دوست دارید آن را با عبارات مربوط به گذشته تفسیر کنید که باز هم خودش نوعی انکار حال حاضر است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 41

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

27 Oct, 14:29


ادامه ...


هنگامی که ببینی چه چیزی نیستی، همین امر پیشاپیش، رهایی است. چیزی در درون شما یک نفس راحت می کشد. آن گاه البته ذهن شروع به سؤال کردن می کند: ا«گر تو آن نیستی، پس چه چیزی هستی؟» ذهن یک جواب می خواهد به بیانی دیگر شکلی جدید می خواهد یک فکر تازه می خواهد، باید فکری وجود داشته باشد که من است. اما این گونه نیست. به همین دلیل بزرگ ترین کتاب تائو ته چینگ، با این خط آغاز می شود که تائویی که بتواند گفته شود تائوی راستین نیست؛ زیرا تائو - راه چین باستان برای بیان آن همان بعد بی شکل است. می توانید آن را آگاهی ناب بنامید. اما هر اصطلاحی که استفاده می کنیم باید توجه داشته باشیم که آن را با «آن» اشتباه نکنیم. و گرنه ذهن وارد می شود و می گوید: «آه، آگاهی، بله من معتقدم که آگاهی هستم.»
«آن» یک باور جدید نیست بلکه یافتن فضا درونی تان است که وقتی که از هویت گرفتن با شکل رها می شوید، آن جا است. بُعد آگاهی ناب همان چیزی است که من گاهی آن را «فضا آگاهی» می نامم، در مقابل «شی آگاهی که صددرصد توجه اکثر مردم را به خود جلب می کند. تاریخ بشر چیزی نیست جز یک چیز لعنتی پس از دیگری. یک چیز پس از دیگری برای جلب توجه همواره چیزی هست. تقریباً چنان است که گویی جهان توطئه کرده است که توجه مرا از آن چه واقعاً اهمیت دارد؛ یعنی یافتن خودم در ورای شکل و محتوا دور کند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 40 و 41

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

26 Oct, 14:29


ادامه ...


این امر همواره به هویت گرفتن با اَشکال - شکلی از اَشکال فکری _ تنزل می یابد؛ بنابراین شخص چیزی را که واقعاً در زندگی اهمیت دارد از دست می دهد و آن این است که چیزی در او وجود دارد که ورای شکل است. راه دیگر برای بیان آن محتوای زندگی شما است. هر چیزی محتوا است: شغلتان، ملیت تان، دینتان سیاست تان پسند ها و ناپسند هایتان کل داستان شما داستان من محتوا است. همه افکاری که در سر من هستند، محتوا هستند؛ زیرا شکل و فرم دارند. بعضی اشکال چند سال دوام می آورند. بعضی دیگر، چند ثانیه دوام دارند. محتوا شما را به داخل خود می کشد. برای برخی از مردم، این ممکن است مهم ترین چیز باشد. کل توجه آن ها ممکن است روی اشیاء متمرکز شده باشد.
بُعدی در ما هست که هیچ کاری با محتوا ندارد. خودشناسی به این معنا است که من محتوا نیستم. من داستان هم نیستم، اندوه ها و دست آویز هایم نیستم داستانی که در مهمانی ها به مردم می گویم یا دوباره و دوباره در سرم تکرار می شود، نیستم. آن فقط یک شکل است و موقتی است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 39 و 40

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

25 Oct, 14:29


ادامه ...


نفس دارای قیافه ها و استتارهای بسیار است. من با برخی راهبان بودایی ملاقات کرده ام که نفس های عظیمی داشتند، بدون این که این را بدانند. من به یاد دارم که در معبدی بودم و از برخورد با آن ها می ترسیدم چون آن ها خیلی گوشه گیر به نظر می رسیدند. با این حال من راهبان بودایی دیگری را ملاقات کردم که مانند بچه های کوچک بودند و صحبت کردن با آن ها لذت بخش بود؛ چون آن ها می خندیدند و اصلاً خودشان را جدی نمی گرفتند. آن ها کل بودیسم را هم جدی نمی گرفتند. با این حال، آن را به صورت تمرین انجام می دادند و می دانستند که آن فقط یک شکل است و با آن هویت نمی گرفتند.
البته، من نمی گویم که هر کسی که راهب می شود، دارای نفس است. اما ظرفیت نفس در هر موقعیتی وجود دارد یک دوچرخه سوار ممکن است نفسی بزرگ تر از فردی که سوار بنز است داشته باشد؛ به ویژه اگر از مردی که سوار بنز است متنفر باشد به این خاطر که هوای سیاره را آلوده می کند و خودش را برتر بپندارد. اگر نفس نتواند در هیچ زمینه ای برتر باشد، شادمانه با تصویر یک قربانی هویت می گیرد که این هم می تواند به شخص، یک حس نفس قوی بدهد کسی که خودش را برتر می داند با کسی که فکر می کند زندگی با او بد رفتاری کرده است، نفسی مساوی دارد؛ چون باز هم او یک تصویر ذهنی و یک داستان دارد که با آن هویت گرفته است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 39

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

24 Oct, 14:29


ادامه ...


شما ممکن است به طور ناگهانی کل «حس خود» و «هویت تان» را که از تملکات و موقعیت اجتماعی تان گرفته شده است، درک کنید. می بینید که کلِ حسِ هویت تان، متکی به آن است و یکی از جنبه های نفس را باز شناسی می کنید. خب، معمولاً این درک فقط هنگامی برای مردم حاصل می شود که رنج می برند، وقتی که هم هویت شدن با چیزی، دیگر کار نمی کند؛ بنابراین اگر کسی تملکات و دارایی اش را از دست بدهد، به شدت رنج می برد؛ چون دارد بخشی از هویت خود را از دست می دهد. گاهی، او ناگهان از آن احساس نادرست خود بیدار می شود و تصمیم می گیرد که هیچ کدام از آن تملکات شغل یا هر چیزی را که هست، دیگر نخواهد و به سوی یک صومعه یا جایی می رود که بتواند همه چیز را ترک کند.
خب، او این کار را انجام می دهد و آن گاه می بینیم که نفس چقدر زیرک است؛ نفس در آن قیافه ناپدید شده است، به عنوان مثال، بگذار بگوییم شخص، یک راهب بودایی شده است اما بدون این که بداند اکنون با تصویری ذهنی از خود به عنوان یک موجود رشد یافته معنوی هویت گرفته است. او یک هویت را با هویتی دیگر، با یک تصویر ذهنی ظریف خودش با دیگران کار می کند. قبلاً شما به خاطر چیزی برتر بودید اکنون به خاطر چیزی دیگر، برتر هستید ناگهان یک مجموعه جدید از هویت ها ایجاد می شود و آن بسیار ظریف است. گاهی این نفس های معنوی می توانند بسیار ظریف تر از نفس های ضخیمِ مبتنی بر ماده باشند اما نفس هنوز وجود دارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 38

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

23 Oct, 14:29


ادامه ...


ج.آر: من به یاد دارم که تو پیش از انتشار آخرین کتابت گفتی که کتاب بعدی در این مورد است که چرا آرامش و صلح در این سیاره وجود ندارد. آیا یافتن یک راه حل یکی از تمایلات عمده «کتاب زمینی نو» است؟


اکهارت: بله، دیدن طبیعت کژکاری اصلی به همین دلیل است که من در این کتاب به مقدار قابل ملاحظه ای در مورد نفس صحبت کرده ام. ما نیاز داریم که طبیعت کژکاری را بازشناسی کنیم. گاهی حتی معلمان بسیار بزرگ شرقی آن بخش را مورد غفلت قرار می دهند؛ چرا که آن ها به ویژه بزرگی نفس غربی را لمس نکرده اند؛ بنابراین دیدن کژکاری برای ما بسیار مهم است تا بتوانیم آن را هنگامی که شکل می گیرد باز شناسی کنیم.
بخشی از کتاب جدید در مورد بازشناسی نفس است که من به عنوان یک انرژی نیمه خودکار به آن نگاه کرده ام، آن یک میدان انرژی است. هر فکری که شما دارید یک میدان انرژی است. آن شکلی دارد و بعد مضمحل می گردد و سپس شکل دیگری به وجود می آید. خود نفس یک میدان انرژی است و جنبه جمعی و فردی دارد هر نفس فردی بخشی از نفس جمعی است. آن ها به هم مرتبط هستند هر نفس فردی یک جلوه و مظهری از نفس جمعی است. باز شناسی آن ضروری است؛ زیرا نفس، که یک موجود بسیار باهوش است، راه های بسیاری برای دوباره پدیدار شدن دارد، حتی اگر آن را در یک قیافه دیده باشید، می تواند به طدر ناگهانی در قیافه جدیدی ظاهر می شود‌.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 37 و 38

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

22 Oct, 14:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آبان ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

22 Oct, 14:29


ادامه ...


ج.آر: و اکتشاف آن از طریق مهاجرت به سوی جهانی نو.

اکهارت: بله، بنابراین بخش مهم روند بیداری، تشخیص دیوانگی در تاریخ بشری است که به طور جمعی خودش را تا امروز کشانده است و در وقایع جهان خود نمایی می کند. همچنین آگاه بودن از دیوانگی درون خود زمینه های کژکاری قدیمی که دوباره و دوباره شکل می گیرد و ایجاد رنج می کند؛ بنابراین وقتی ببینی که دیوانه هستی، دیگر کاملاً دیوانه نیستی در لحظه ای که حقیقت دیوانگی را تشخیص می دهی، سلامت عقل از راه می رسد. دیدن دیوانگی یک چیز منفی نیست.

ج.آر: حداقل شخص از انکار و نفی کردن بیرون است.

اکهارت: بله، به همین دلیل است که در فیلم «ذهن زیبا» که در مورد یک نابغه ریاضی است که نوعی کژکاری ذهنی داشت، ذهن او در نواحی خاصی رشد کرده بود اما او همچنین یک دیوانه بود. بیننده فیلم این را نمی داند تا وقتی که شخصیت داستان تشخیص می دهد که بسیاری از تجارب او توهمی هستند در آن لحظه بهبود یافتن او شروع می شود. او هنوز شفا نیافته است اما شفای او آغاز گردیده است؛ زیرا او دیوانگی خودش را تشخیص داده است. آن تشخیص فقط میتواند از سلامت عقل که همان آگاهی شرطی نشده است، حاصل گردد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 36 و 37

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

21 Oct, 14:29


ادامه ...


شواهدی وجود دارد که نفس حدود شش هزار سال پیش شروع شد. اما هیچ کسی نمی تواند این را با اطمینان بگوید. قبل از آن، انسان ها در یک حالت معصومیت بودند. هنگامی که ما به ورای کژکاری نفس می رویم، معصومیت اصیل خودمان را باز مییابیم اما در سطحی بسیار عمیق تر. به همین دلیل مسیح گفت که تا همچون کودکان نشوید، به ملکوت آسمان ها راه پیدا نخواهید کرد.
پس روند کار این است بازگشتن به معصومیت اصیل و در عین حال، بسیار عمیق تر و با آگاهی کامل وارد آن شدن. ما از هزاران سال رنج وحشتناک می آییم تقریباً کل تاریخ ثبت شده بشری. اگر واقعاً با شیوه ای بدون تعصب به آن نگاه کنید، طوری که گویی آن را هرگز قبلاً ندیده اید، چاره ای جز پذیرفتن این مطلب ندارید که تا حد زیادی، هشتاد تا نود درصد آن تاریخ دیوانگی آسیب شناختی است، رنجی که انسان ها برای خودشان ایجاد کرده اند و البته آن را بر دیگران تحمیل کرده اند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 35 و 36

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

20 Oct, 14:29


ادامه ...


ج.آر: آیا [ برای بودنِ تو] یک اضطرار وجود دارد یا بیش تر برای این است که حواس پرتی ها زدوده شوند؟ تو آن را چگونه شرح می دهی؟ در کتاب جدیدت، من احساس می کنم که تو یک معادل نوین از محققان هستی که به دنیای جدید آمده ای؛ همچنین یک محقق و مستندساز آگاهی که در حال کشف یک جهان تازه هستی.

اکهارت: بله، اکتشاف کلمه درست است. این طور نیست که شما برای رسیدن به آن یا کشف آن به تلاش عظیمی نیاز داشته باشید. آن اکتشاف است. آن پیشاپیش در شما وجود دارد: هشیاری آگاه که در بسیاری از مردم مسدود شده است؛ یا به طور جزئی مسدود شده است. آن کشف کردن چیزی است که پیشاپیش هست.
آن مانند بیدار شدن بعد از یک رویا است؛ چون یکی شدن با ذهن متفکر و داستان های آن و شرطی شدگی های احساسی، مانند فرو رفتن در نوعی جهان رویایی است که اغلب به یک کابوس بدل می شود. کابوسی که در حال بیرون ریختن دوباره و دوباره زمینه های شرطی شده است. کل ساختار ذهن نفسانی یک کژکاری کهنه است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 35

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

19 Oct, 14:29


ادامه ...


اگرچه چیز اصلی این است که از بودن آن در درون خود آگاه شوی. اگر از آن آگاه نباشی نمی توانی هنگام برخاستن آن، شاهدش باشی که بدین معنا است که آن تو را فرا می گیرد و بر تو تسلط می یابد؛ بنابراین چیز اصلی در مورد کل پدیده کالبد درد، وضعیت آگاهی است که هنگام آمدن کالبد درد آنجا حاضر باشد طوری که شما بتوانید به عنوان یک مشاهده کننده آگاه باقی بمانید. آن گاه کالبد درد، دیگر مسئله ای گنده نیست؛ چون دیگر شما را تسخیر نمی کند. آن فقط وقتی شما را تسخیر می کند که از آن آگاه نباشید و وقتی که دیگر شما را تسخیر نکند، دیگر نمی تواند از نمایش رویداد های زندگی یا روابط تغذیه کند. غیر محتمل است که شخص بلافاصله از آن رها شود اما چیز اصلی این است که توسط آن تسخیر نمی شود، خود را کاملاً در آن گم نمی کند. آن گاه انرژی آن به تدریج مضمحل می شود. این کار می تواند چند سال زمان ببرد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 34 و 35

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

18 Oct, 14:29


ادامه ...


ج.آر: من کاملاً به این صورت به آن نگاه نکرده ام. فقط کمی در این زمینه کار کرده ام.

اکهارت: همان طور که در کتاب نیروی حال گفته ام کلمه «کار» در حال ناپدید شدن است. البته در این صورت کلمات «تعطیلات» و «استراحت» ظاهر خواهند شد یا کلمه «فراغت»، و همه این تقسیم کردن های زندگیتان به قطعاتی از آن چه دوست دارید و آن چه دوست ندارید ناپدید خواهند شد.

ج.آر: من به یاد دارم که بخشی از کتاب شما را که درباره کالبد درد بود می خواندم که واقعاً همچون مفهومی تازه روی من جهید، با چنان طراوتی که گویی به جایی دیگر بُرده شدم. به خاطر باز کردن آن باب، از شما تشکر کنم.

اکهارت: بله آن برای بسیاری از مردم مفید بوده است؛ آگاهی از که کالبد درد.

ج.آر: تو اکنون درباره آن چگونه صحبت می کنی؟ آیا درک تو اصلا تغییر کرده است؟

اکهارت: درک من اساساً همان است اما طی سال ها صحبت کردن و تعلیم به درک های متفاوتی از آن دست یافته ام. برخی از آن ها در کتاب جدید زمینی نو آگاهی از هدف زندگی آمده است. در این کتاب من آن مفهوم را بسط داده ام. آن یک روند یادگیری پیوسته و جالب است. آدم همواره در مورد این همه لباس های مبدل که کالبد درد و نفس به تن می کند، شگفت زده می شود، هرگز یادگیری در مورد آن متوقف نمی شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 33 و 34

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

17 Oct, 14:29


گفتگو سوم؛ تعادل درون و بیرون


ژوزف را برتس : آیا می توانی درباره چالش های یافتن تعادل در زندگی های ما که به طور فزاینده ای پیچیده اند، صحبت کنی؟

اکهارت: مطابق نام گذاری من منظور درونی و بیرونی در هم آمیخته است. افراد بسیاری وجود دارند که شدیداً درگیر رشد معنوی هستند اما با این حال در حرفه های جهانی کار می کنند و سعی می کنند به نوعی نظم در دنیای تحت تسلط نفس، دست یابند. در حالی که در همان حال روند بیداری را زنده نگاه می دارند. ایجاد تعادل در آن بسیار بسیار دشوار است: درگیر بودن در دنیای نفسانی و زنده نگاه داشتن روند درونی بیداری.
تا حدی نفس هنوز برای هر کسی یک چالش است. البته ما همه دارای نفس هستیم اما حداقل، برای نمونه، ساختار کلی افرادی مانند شما این نیست که پول تولید کند، بلکه تحقیق و جستجو در جنبه های بیداری و آگاهی است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 33

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

16 Oct, 14:29


ادامه ...


د.ذ: آیا ترمیم گذشته برای بیداری لازم است؟

اکهارت: تنها چیزی که می تواند شما را از گذشته رها کند، «حضور» است. اگر شرطی شدگی هایی از گذشته در خود دارید، همچنان که هر انسانی دارد چه فردی باشد چه جمعی، همچنان که حضور بیش تری شکل می گیرد، شما قادر می شوید، مشاهده کنید که ذهنتان دارد چه کار می کند. شما قادر هستید واکنش های خود را در موقعیت هایی گوناگون مشاهده کنید و شاهد آن ها باشید. چالش ها آسان تر می شوند. آن ها بسیار به سرعت حل و فصل می گردند. آن ها تبدیل به مسئله نمی شوند؛ زیرا هنگامی که شما با چیزی به طور کامل و تام و تمام در حال حاضر مواجه نمی شوید آن چالش به مسئله بدل می گردد. نفس به دشمن نیاز دارد و دشمن ویژه موجود نفسانی، زمان حال است.

چگونه در زمان حال بمانیم؟

1. بدن را از عادت ها خارج کنید سر زندگی و طراوتی را که در بدن هست حس کنید این امر توجه شما را از فکر دور می کند. احساس کردن بدن لنگری می شود برای ماندن در زمان حال.
2. این را به صورت تمرین در آورید که به زمان حال خوش آمد بگویید. بدون توجه به این‌که آن چه شکلی به خود می‌گیرد. به هر چه که «اکنون» است، بله بگویید. فقط یک لحظه وجود دارد، اما اشکال آن مختلف هستند. راز در این است که با این اشکال مخالفت نکنید. تسلیم شدن به اشکالی که بر می خیزند شما را به بی شکلی درونتان می برد. آن گاه شما در اطراف هر آن چه در زندگی تان روی می دهد. یک وسعت و فضا حس می کنید. مردم وقایع، وضعیت ها و موضوعات می آیند و می روند. بودن در لحظه حال شما را از شکل و از دنیا رها و آزاد می کند. به همراه آن آزادی، آرامش عظیمی فرا می رسد.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 30 و 31

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

15 Oct, 14:29


ادامه ...


د.ذ: آیا تسلیم بخشش اعمالی را که به دیگران صدمه می زند هم شامل می شود؟

اکهارت: بله، شما ممکن است با کسی در گذشته کار هایی انجام داده باشید که اکنون انجام نخواهید داد؛ چون اکنون در شما آگاهی عظیم تری نسبت به قبل هست‌. هم چنان که شما در آگاهی رشد می کنید، از شرطی شدگی نا آگاهی و هم هویت شدن با ذهن شرطی شده که نا آگاهی بشری است، خارج می شوید. آن گاه می توانید ببینید که چه رنج زیادی توسط انسان ها به انسان های دیگر تحمیل شده است؛ چرا که آن ها توسط هویت نفسانی اداره می شدند. هویت ساختن برای خویشتن از روی رنجی که به شما تحمیل شده، تلاش دیگر نفس برای آویزان شدن به احساسی از خود است. نفس مادامی که حسی از خود دارد، توجهی نمی کند که آن حس خوشایند است یا ناگوار؛ بنابراین حس گناه، یک چیز مطلوبی است که به سختی به آن بچسبد. چیزی که احساس گناه می گوید این است که: «من بد عمل کردم، آن من بودم، اشتباه من بود.»
حقیقت این است آن جلوه ای از نا آگاهی بشری بود. ساختن یک خود از آن، جلوه نا آگاهی بشری یا همان نفس است و همچنین نا آگاهی است. همین که یک خود برای دیگران بسازید، خودتان هم دوباره گیر افتاده اید. این ایده در سخنان مسیح به زیبایی آمده است. او در روی صلیب گفت: «آن ها را ببخش؛ چرا که آن ها نمی دانند که چه کار می کنند. آن ها فقط جلوه و بیانی از نا آگاهی بشری هستند. آن ها هنوز بیدار نشده اند. اما آن ها رنج خواهند کشید؛ زیرا آن ها جلوه ای از نا آگاهی بشری هستند؛ بنابراین رنج خواهند کشید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 29 و 30

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

14 Oct, 14:29


ادامه ...


د.ذ: آیا تو معتقدی که رنج می تواند حذف شود؟

اکهارت: پیام همه تعالیم معنوی این است که شما دیگر نیازی به رنج کشیدن بیش تر ندارید. رنج کافی کشیده اید که شما را به این نقطه کشانده است تا این کلمات را بشنوید که: «دیگر نیازی به رنج کشیدن ندارید» و شما این کلام را درک می کنید. شما درستی آن را تشخیص می دهید و آن گاه می بینید که دارای این انتخاب هستید که بتوانید به این چنینی زمان حال تسلیم شوید که به این معنا است که در هر لحظه مقاومت کردن را ترک می کنید و اگر مقاومتی شکل گرفت آن را تشخیص می دهید.
این تشخیص پیشاپیش آغاز خرد است. هنگامی که شما «نه» گفتن به آن چه که هست و تنزل احساسی یا فیزیکی را که با آن نه همراه است، تشخیص می دهید و قضاوت ذهنی را که بخشی از «نه» است، ملاحظه می کنید، آن گاه آزاد هستید که به آن چه که هست، «بله» بگویید.
مردم بر این باورند که وقتی که به این لحظه «بله» می گویند، چیز ها دیگر تغییر نخواهند کرد. آن ها می ترسند که اگر آن چه که هست؛ یعنی هر شکلی را که این لحظه به خود می گیرد، بپذیرند، برای همیشه به این لحظه که آن را دوست ندارند، خواهند چسبید: شغل یا رابطه یا هر وضعیتی که آن را دوست ندارند. اما این باور درست نیست. در واقع مقاومت کردن است که شما را راکد نگه می دارد تسلیم بلافاصله شما را به روی هوشمندی عظیم تری باز می کند که وسیع تر از ذهن بشری است. آن گاه آن می تواند خودش را از طریق شما بیان کند؛ بنابراین شما اغلب از طریق تسلیم در می یابید که محیط و شرایط تغییر می کند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 28 و 29

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

13 Oct, 14:29


ادامه ...


د.ذ: راه دیگر چیست؟

اکهارت: بسیاری از انسان ها اکنون عدم مقاومت در برابر آن چه که هست را انتخاب می کنند، به جای آن که توسط زندگی به سوی آن هل داده شوند. این افراد اغلب پذیرای تعالیم معنوی هستند. نه این که نیاز به تعالیم زیادی دارند. آن ها فقط نیاز دارند که این جمله را بشنوند: «به آن چه که در میدان اکنون شکل می گیرد، بله بگو!» و آن ها بلافاصله درستی آن را تشخیص می دهند. آن ها خرد خوشامد گویی به هر آن چه را که در این جهان بر می خیزد، می بینند به جای این که به طور درونی با آن مقاومت کنند یا آن را انکار کنند. اکثر انسان ها با این گرایش زندگی می کنند که این لحظه، فقط به این خاطر اهمیت دارد که آن ها را به لحظه دیگر می برد.
آن ها سرشاری زندگی را که فقط می تواند در زمان حال باشد، از دست می دهند. آن فقط در زمان حال است؛ زیرا آن همه چیزی است که هست. اما در زمان ما راه عدم مقاومت بیش تر شکل می گیرد؛ چون بشریت پیشاپیش از میان رنج عظیمی گذر کرده است. اکثر آن رنج از طریق دیوانگی ذهن نفسانی حاصل می شود که در تاریخ قرن بیستم مشهود و آشکار است و وقایع اخیر صرفاً فصل دیگری از آن تاریخ دیوانگی و عدم سلامت عقل است و راه دیگر، انتخاب کردن تسلیم است به جای این که از طریق رنجی وحشتناک به سوی آن کشانده شوید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 27 و 28

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

12 Oct, 14:29


ادامه ...


د.ذ: آیا این تصور فقط پس از مرگ شکل ممکن است هنگامی که مرگ آن به انجام رسیده باشد؟

اکهارت: دو راه وجود دارد. یک راه از طریق رنج کشیدن است. رنج از طریق مقاومت در برابر این چنینی آن چه که هست، شکل می گیرد. هسته رنج بشری، مقاومت درونی در برابر «هستی» این لحظه است. یک فقدان وارد زندگی شما می شود. فقدانی که شامل شکلی از مرگ است کسی که به شما نزدیک است می میرد یا یک بیماری اتفاق می افتد و شما مدت زیادی زنده نخواهید بود؛ یا شما بخشی از یک بلای جمعی هستید: خانه خود را از دست می دهید، حس تعلق و هویت خود را از دست می دهید. شکلی از فقدان وارد زندگی شما می شود و شما در برابر آن چه هست مقاومت می کنید؛ زیرا که وضعیت شما غیر قابل قبول به نظر می رسد. این امر رنج را افزایش می دهد، آن گاه رنج آنقدر شدید می شود که شما نمی توانید در برابر آن بایستید.
پس از آن چیزی در درون شما اتفاق می افتد. ناگهان مقاومت درونی در برابر آن چه هست، محو می شود. افرادی وجود داشته اند که در بدترین وضعیت ممکن بوده اند در اردوگاه های کار اجباری، زندان ها، در انتظار اعدام یا بیماری های کشنده با فقط چند روز امکان زندگی... در رویارویی با چنین رنج عظیمی، ناگهان همه مقاومت در برابر این چنینی این لحظه محو می شود. دیگر واکنش نشان نمی دهی می پذیری؛ تسلیم می شوی. زندگی از طریق رنج شما را به نقطه تسلیم می راند و هنگامی که تسلیم اتفاق می افتد. مرگ روانشناختی من و مال من را به همراه می آورد منی که نمی تواند در تسلیم زندگی کند.
«من» برای زنده ماندن به عدم تسلیم نیاز دارد؛ بنابراین زندگی از طریق رنج از طریق رویارویی با مرگ شکلی از اشکال، شما را به سوی تسلیم هل می دهد و همراه با تسلیم یک آرامش و صلح درونی عمیق از راه می رسد. آن برای من اتفاق افتاد و در مورد افراد دیگری که برای آن ها اتفاق مشابه افتاده است، خوانده ام و شنیده ام رنج، به ویژه رنج شدید، همواره یک فرصت بزرگ است آن دارای پتانسیل رهایی و آزادی است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 26 و 27

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

11 Oct, 14:29


ادامه ...


د.ذ: چگونه می توان در حالی که هنوز در شکل فیزیکی هستیم، یک آگاهی از ذات خالص داشت؟

اکهارت: این کار را می توان به این صورت انجام داد که دیگر با اشکال بیرونی از طریق ذهن بر چسب زننده ارتباط نگیری،
بلکه از طریق یک حس سکون درونی ارتباط بگیری تصورات حسی تو در درون آن میدان سکون اتفاق می افتند، سکونی که آگاهی ناب است. ناگهان کل جهان بسیار آرام تلقی می شود؛ زیرا وقتی که تو اشکال دیگر زندگی را در آن سطح عمیق تر دریافت می کنی که بلافاصله توسط ذهن بر آن ها بر چسب زده نمی شود، می توانی تابش و درخشش ذات بی شکل را از میان هر شکل زندگی ببینی. این چیزی شگفت انگیز است که می توانی جهان را از آن مکان سکون مطلق تصور کنی و با جهان و مردم و طبیعت، از طریق آن سکون ارتباط بگیری آن مکان سکون مطلق، جایی است که اجبار بر چسب زدن و تفسیر هر آن چه در پیرامون شما شکل می گیرد، دیگر وجود ندارد.
تو می توانی در یک سطح بسیار عمیق تر با زمان حال ارتباط بگیری. می توانی به هر شکل و فرمی با این تشخیص که ذات آن با ذات تویکی است، نگاه کنی. شکل دیده می شود ولی تو همچنین از طریق آن نگاه می کنی و آن‌چه در هسته هر شکل زندگی می یابی، چه یک گل باشد یا یک موجود انسانی ذات یگانه زندگی است؛ آگاهی واحد است؛ خود است. این معنا عمیق تر عشق است. عشق تشخیص این معنا است که همه اشکال زندگی که تو با آن ملاقات می کنی، خود تو است و این تو را از افتادن در دام هویت گرفتن توهمی با یک شکل رها می کند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 25 و 26

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

10 Oct, 14:29


ادامه ...


د.ذ: تجربه خود تو از مرگ چگونه روی داد؟

اکهارت: من عمیقاً با یک وجود نفسانی و بسیار ناشاد که معتقد بودم «من» است، هویت گرفته بودم. سال ها در افسردگی و اضطرابی پیوسته زندگی کردم. یک شب دیگر نتوانستم آن را تاب بیاورم. این فکر به ذهنم آمد: «من دیگر نمی توانم با خودم زندگی کنم» آن گاه دیدم که این فکر دارای یک فاعل و یک مفعول است من و خودم. من از آن فکر عقب کشیدم و پرسیدم: «این خود کیست که من نمی توانم با آن زندگی کنم؟ باید دو نفر این جا باشد. من کیستم؟ و این خود کیست که من نمی توانم با آن زندگی کنم؟»
در آن لحظه، آن احساسی از خود که بر ذهن استوار بود، از هم پاشید. آن چه باقی ماند من بود نه شکل «من» نه «من» ای که بر داستانی استوار است؛ برای نمونه داستان ذهنی من بلکه یک احساس عمیق تری از بودن از حضور من در آن شب از نظر روانی مُردم. وجود ساخته ذهن مُرد.
من خود را به عنوان آگاهی خالص شناختم: آگاهی ای که مقدم بر شکل است قبل از این که چیزی بشود، قبل از اینکه یک فکر شود، قبل از این که شکل و فرمی از زندگی شود. زندگی واحد آگاهی واحد که مقدم بر خود نفسانی است. آن گاه آرامشی عظیم از راه رسید.
این طبیعت رهایی بخش مرگ است. شما از طریق مرگ، خود را می یابید؛ چون دیگر با شکل و فرم هویت نمی گیرید و تشخیص می دهید که شما شکلی که با آن هویت گرفته اید، نیستید، نه شکل فیزیکی و نه شکل روانی «من». آن شکل می رود، منحل می شود و کسی که شما در ورای شکل هستید، از طریق گشایشی که در جای آن شکل قرار دارد، ظاهر می گردد. می توان گفت که هر شکلی سد راه خدا است و خدا را می پوشاند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 24 و 25

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

09 Oct, 14:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک مهر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

09 Oct, 14:29


ادامه ...


د.ذ: آیا از نظر تو وقایع اخیر همان قدر که وحشتناک بوده اند، دارای این پتانسیل هستند که روشن ضمیری عظیم تری را به همراه آورند؟

اکهارت: بله از نظر من همین طور است؛ به ویژه برای آن گروهی از ما که در فرهنگ و تمدن غرب زندگی می کنیم، مرگ هنوز تا حد زیادی یک تابو است. مرگ به عنوان چیزی وحشتناک تلقی می شود که نباید اتفاق بیفتد. آن معمولاً رد می شود حقیقت مرگ مورد مواجهه قرار نمی گیرد. آن چه ما در فرهنگ غرب نمی فهمیم این است که مرگ یک بعد رهایی بخش دارد. در مرگ یک جنبه دیگر هم وجود دارد. خواه مرگ از طریق عملی خشن برای تعداد زیادی از مردم روی دهد یا برای یک فرد روی دهد، خواه به طور نا به هگام از طریق بیماری یا تصادف از راه برسد، یا خواه از طریق سن پیری فرا برسد، مرگ همواره یک گشایش است؛ بنابراین هر گاه که ما با مرگ رو به رو می شویم یک فرصت عظیم فرا می رسد.

د.ذ: چرا مرگ یک فرصت است؟

اکهارت: مرگ به این معنا است که یک شکل زندگی ناپدید می شود یا امکان حتمی و قریب الوقوع ناپدید شدن آن وجود دارد، خواه از طریق مرگ خود ما یا از طریق بیماری یا سن پیری. هنگامی که کسی نسبت به ایده های قدیمی می میرد، نوعی مرگ روانشناختی وجود دارد. اَشکال فکری ای که شخص با آن به عنوان «من» یکی شده است هویت نفسانی به طور ناگهانی از هم می باشد. در چهره مرگ، به ویژه مرگ خشن چیز ها دیگر معنایی ندارند؛ بنابراین مرگ، انحلال شکل فیزیکی یا روانی است و هنگامی که یک شکل ناپدید می شود. همواره چیزی که توسط آن شکل، مسدود شده بود می درخشد. این همان زندگی واحد بی شکل است، آگاهی واحد بی شکل است. مرگ لحظه انحلال شکل و فرم است. هنگامی که در برابر آن انحلال مقاومت نشود، یک گشایشی به سوی بعد مقدس به سوی یکتا بی شکل و زندگی نا متجلی ظاهر می گردد. به این دلیل است که مرگ چنین فرصتی باور نکردنی است. بدون انحلال و ناپدید شدنی که مرگ با خود می آورد، هیچ تحولی در آگاهی بشری وجود ندارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 23 و 24

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

08 Oct, 14:29


ادامه ...


د.ذ: آیا تو به بیداری آگاهی امیدوار هستی؟

اکهارت: امور هم بهتر و هم بدتر می شوند. دیوانگی در حال شتاب گرفتن است اما شتاب گرفتن آگاهی جدید هم دارد فرا می رسد. به هر حال این رشد اخیر یعنی رشد آگاهی، هنگامی که به رسانه ها گوش می دهید کم تر آشکار است. رسانه ها هنوز اکثراً آن چه را که در فضا آگاهی قدیمی و کهنه روی می دهد منعکس می کنند.

د.ذ: تو در کتابت اشاره کرده ای که نا امیدی و شدت یافتن رنج گاهی می تواند به تسریع روشن ضمیری کمک کند.

اکهارت: بسیاری از مردم این تجربه را از روی زندگی خودشان می دانند؛ به ویژه اگر از میان رنجی عظیم یا از دست دادنی عظیم عبور کرده باشند یا به طریقی با مرگ رو به رو شده باشند. مرگ فیزیکی خودشان مرگ روانشناختی یا مرگ کسی که خیلی به آن ها نزدیک بوده است. برخی اشکال رنج اغلب باعث وقوع آمادگی می شود. می توان گفت که آن، پوسته ذهن نفسانی را که خیلی از مردم به عنوان «من» با آن هویت می گیرند، در هم می شکند. زندگی آن پوسته را می شکند و همین که این شکست روی داده باشد،ک ما بسیار آسان تر به تعالیم معنوی دست می یابیم. ما به طور ناگهانی نسبت به آن تعالیم، باز و آماده می شویم؛ زیرا که آن به سطوح عمیق تر وجودمان می رسد چیزی از درون نه از ذهن شرطی شده، بلکه از سطح عمیق تر آگاهی شرطی نشده بلافاصله پاسخ می دهد. اغلب، تمام چیزی که برای تحریک این پاسخ مورد نیاز است، گوش دادن به یک جمله از حقیقت است و بلافاصله پاسخ شکل می گیرد؛ چون ما همه حقیقت را در درون خود به عنوان اساس و بنیان خودمان حمل می کنیم. ما بلافاصله آن را تشخیص می دهیم.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 22 و 23

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

07 Oct, 14:29


گفتگو دوم؛ بهتر و بدتر شدن امور

(مصاحبه توسط کتی جولین از مجله دانش)


ذهن دانش؛ ذهن اشتیاقی عظیم برای آنچه که حقیقی و دیرپا و موثق است، وجود دارد آیا آن حقیقت، قابل کشف است؟

اکهارت: شاید آن اکنون بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ بشری، قابل کشف است. تحول و دگرگونی آگاهی، تاکنون در روی این سیاره یک تجمل بوده است. افراد معدودی در این جا و آن جا دستخوش این تحول می شدند اما آن هرگز در یک مقیاس وسیع نبود. آن برای سیاره یک امر لازم و ضروری نبود. نه زنده ماندن بشر و نه زنده ماندن سیاره، هیچ یک قبلاً تهدید نشده بود؛ اگرچه دیوانگی و جنون در ذات ذهن بشری از قبل وجود داشت؛ منظور من همان ذهن متفکر است، نه آگاهی عمیق تر از آن. این دیوانگی برای مدت مدیدی ادامه داشته است اما هرگز حیات بشر را تهدید نکرده است.
فقط هنگامی که علم و تکنولوژی از راه رسید، این تهدید آغاز شد. ابزار های علم و تکنولوژی، تأثیر ذهن نفسانی را تقویت کرد و وسعت بخشید؛ بنابراین حیات سیاره با تهدید روبه رو شد و در پی آن حیات بشر مورد تهدید قرار گرفت. این سیاره با همین وضعیت آگاهی که تأثیرات خارجي تاريخ معاصر را ایجاد کرده است تا صد سال دیگر زنده نخواهد ماند. تصور کن که قرن بیست و یکم ادامه تخریب ها و خشونتی که ما دیده ایم، باشد. آن دیگر یک مسأله تجملی نیست که افرادی معدود در این جا و آن جا رها و آزاد شوند. «آن» یک لزوم شده است. بشریت به عنوان یک گونه باید به طور چشمگیر و از بیخ و بن تغییر کند، وگرنه حیات ما در خطر است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 21 و 22

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

06 Oct, 14:29


ادامه ...


آن روندی است که یک بار که آشکار شود، دیگر نمی تواند برعکس شود، بلکه بیش تر و بیش تر آشکار می شود و شما کم تر و کم تر با ساختار فکر هویت می گیرید. آن گاه فکر دیگر کژکار نخواهد بود. آن واقعاً زیباست و می تواند برای منظور های مفید به کار گرفته شود. آن شگفت انگیز است. شما دیگر در ساختار فکر به دنبال هویت نمی گردید؛ زیرا اکنون می دانید که آن کسی که واقعاً هستید، عمیق تر از فکر است. شما خود هشیاری و آگاهی ای هستید که مقدم بر فکر است.
شما سکون هستید که عمیق تر از فکر است و بسیار وسیع تر از فکر است. ما آن را «سکون» می نامیم، اما این فقط یک کلمه است. ما آن را به یک چیز تقلیل داده ایم آن بیش از این است. آن خود آگاهی است، آگاهی شرطی نشده که اساس و بنیان هر موجود انسانی است. این همان چیزی است که هنگامی که شما با هر کسی در یک حالت باز و با توجهی آگاهانه ملاقات می کنید، بدون این که به او از نظر ذهنی برچسب بزنید یا او را قضاوت کنید، اتفاق می افتد. این به طور چشمگیری روابط انسانی را تغییر می دهد. هنگامی که آگاهی حضور میان موجودات انسانی عمل می کند. آن ها دیگر توسط ساختار ذهن کنترل نمی شوند. در عمیق ترین سطح آن همچنین عشق است. آن تنها بُعدی است که از طریق آن، عشق می تواند به این جهان وارد شود.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 20

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

05 Oct, 14:29


ادامه ...


این امر همان اساس و بنیان کژکاری است: این که انسان ها احساسشان از خویشتن خود را از فکر می گیرند. این یک توهم است. چون آن کسی که آن ها هستند، بسیار بسیار عمیق تر از فکر است. آن ها فقط هنگامی می توانند آن را درک کنند که از افکارشان فاصله بگیرند و آن ها را مشاهده کنند چه کسی یا چه چیزی است که می تواند مشاهده کند که شما با یک موقعیت ذهنی هویت گرفته اید؟ چه کسی یا چه چیزی در شما قادر است خشمی را مورد توجه قرار دهد که هنگامی که شما شروع به دفاع کردن از موقعیت خود میکنید شکل می گیرد؟ آن گاه شما می توانید بپرسید: «آه چه روی می دهد؟ من دارم از چه چیزی دفاع می کنم؟» شما دارید از یک احساس توهمی از خویشتن خود - از حسی که از خود و ساختار ذهنی تان دارید دفاع می کنید. این عین کژکاری است، که در یک مقیاس کوچک نسبتاً بی ضرر به نظر می رسد اما این همان کژکاری است که تروریست ها را اداره می کند.
بنابراین فقط در خودتان می توانید آن را تشخیص دهید و اگر آن را ببینید، ریشه کژکاری و دیوانگی انسان را می بینید: یکی شدن با فکر. اما لحظه ای که آن را ببینید پیشاپیش یک قدم به بیرون از آن نهاده اید. دیدن آن بخشی از کژکاری نیست؛ بنابراین به بیان دیگر هنگامی که شما می بینید که دیوانه هستید، دیگر دیوانه نیستید. این شکل گرفتن چیزی جدید در بشریت است. من گاهی آن را آگاهی شرطی نشده می نامم. اما آن همچنین یک میدان سکون است که در آن جا شما ریشه های از هم گسیخته ذهن انسان را می بینید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 19 و 20

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle