اکهارت تله @ekharat_tolle Channel on Telegram

اکهارت تله

@ekharat_tolle


✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست

کانال اختصاصی اکهارت تله

مطالب آقای اکهارت تله در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

اکهارت تله (Persian)

اکهارت تله یک کانال تلگرامی اختصاصی است که مطالب آقای اکهارت تله را منتشر می کند. در این کانال، تمامی مطالب با ذکر منبع منتشر می شوند و کپی کردن آنها بدون ذکر منبع مجاز نیست. اگر به دنبال مطالب اختصاصی و جذاب از آقای اکهارت تله هستید، کانال اکهارت تله بهترین انتخاب برای شماست. پیوسته با ما در این کانال بمانید و از تمامی مطالب ارزشمند و اختصاصی آقای اکهارت تله بهره مند شوید.

اکهارت تله

21 Nov, 14:29


ادامه ...


برخی مشخصات وجود دارند که نشان میدهند که آن پیشاپیش در حال وقوع است. آن ها بخشی از تحولی هستند که دارد در درون موجودات انسانی روی می دهد: تغییر یک مرحله آگاهی از کار افتادن یک مرحله آگاهی و شکل گیری یک مرحله جدید آگاهی. این یک پدیده تکاملی فوق العاده است.
به نظر می زسد که ما شاهد حوادث طبیعی مصیبت بار بیش تر و بیش تری روی سیاره هستیم: توفان، زلزله، موج های پس لرزه و غیره. از دید من بیرون و درون چنان قویا به هم مرتبط هستند که هر گونه تغییر جمعی که در درون موجودات انسانی، در درون روان انسان ها روی دهد به طور اجتناب ناپذیری در بیرون در آن په که در روی کل سیاره روی می دهد، تأثیر می کند.
بنابراین این تحولات دارند در تحولات درونی منعکس می شوند و آگاهی نفسانی قدیمی را از کار می اندازند؛ و این آگاهی نفسانی هم به صورت دیوانگی و جنون فزاینده در آن چه انسانهای تحت تسلط نفس انجام می دهند، جلوه گر می گردد.
تروریسم مثالی از آن دیوانگی افراطی است. مردم خودشان را منفجر می کنند فقط برای اینکه دیگران را بکشند. واکنش نا آگاهانه به تروریسم مساوی دیوانگی است.


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 63 و 64

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

20 Nov, 14:29


ادامه ...


هماچاندرا: آیا تو چنین میبینی که بیداری عملاً در سراسر این کره خاکی در حال روی دادن است، یا آیا آن به طور جهانی تغییر می کند؟

اکهارت: آن به شدت تغییر می کند. برخی گروه ها و افراد، هنوز به طور کامل در آگاهی نفسانی غوطه ور هستند. بقیه پیشاپیش از آن رها هستند یا در مرحله بیرون شدن از نفس هستند. شکل گیری آگاهی جدید برای بسیاری از مردم پیشاپیش شروع شده است. آن ها هنوز به عنوان یک گروه قابل تشخیص نیستند اما این جا و آن جا هستند.
من به خاطر کاری که انجام می دهم، همه اوقات با چنین مردمی در تماس هستم؛ بنابراین من گاهی یک بینش تحریف شده از این که انسان ها چه به سرعت رشد می کنند، پیدا می کنم، زیرا من با افراد بسیاری ملاقات میکنم که دارند به ورای نفس تکامل می یابند. آن گاه مجبورم تلویزیون را روشن کنم تا بفهمم که «آه، نه، آن هنوز برای همه اتفاق نمی افتد.» اما آن دارد اتفاق می افتد.
من نمی توانم پیشگویی کنم. خیلی چیزها وجود دارند که هنوز غیر قطعی هستند و شاید هیچ کسی نمی داند؛ زیرا فاکتور های خیلی زیادی تعیین می کند که تحول آگاهی روی سیاره ما چه شکلی به خود می گیرد.
برای مثال، امکان تحولات عمده، همچون تحولات جغرافیایی و آب و هوایی وجود دارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 62 و 63

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

19 Nov, 14:29


ادامه ...


هماچاند را: چرا اکنون زمان آن است که بشریت از این دام فرار کند؟

اکهارت: ما در مراحل نهایی دیوانگی نفسانی هستیم. تقریباً همه جهان دارند با هم می جنگند. ما شاهد مراحل نهایی دیوانگی نفسانی در قرن بیستم بودیم و آن حتی حالا می خواهد تا آخر ایستادگی کند. آن هنوز کاملاً به یک پایان نرسیده است. ظاهراً بشریت مجبور بود از میان دیوانگی نفسانی عبور کند و آن گاه از آن رها شود.
اگرچه آن هنوز انرژی غالب در روی این سیاره است اما اکنون انسان های زیادی - که بیش تر و بیش تر می شوند وجود دارند که دارند آن مرحله رشد را پشت سر می‌گذارند. بشریت دارد به پایان مرحله تکاملی نفس می رسد. هر چه به پایان نزدیک تر شویم کژکاری بشر بیش تر می شود.
من گاهی مثال کرم را که به پروانه تبدیل می شود، ذکر می کنم. برای مدتی زندگی کرم کاملاً به خوبی پیش می رود و ناگهان چیزی در مورد او به خطا می رود. آن دیگر نمی تواند به خوبی پیش برود. درست قبل از این که دگردیسی کرم به پروانه روی دهد، زندگی اش بیش تر و بیش تر دچار کژکاری می شود.
این چیزی است که اکنون دارد برای بشر روی می دهد. ما باید از یک مرحله تکاملی عبور می‌کردیم ما به آن مرحله نهایی بسیار نزدیک هستیم. در حقیقت برای خیلی از انسان ها آن مرحله نهایی پیشاپیش فرا رسیده است؛ بنابراین، کژکاری آشکار تر می شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 61 و 62

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

18 Nov, 14:29


ادامه ...


آن گاه تفکر رشد کرد و رشد کرد برای مدتی طولانی، انسان ها احتمالاً در سطحی عمیق تر با اعماق وجود خویش در ارتباط بودند. البته به طور نا آگاهانه به همان طریقی که یک حیوان یا یک درخت در ارتباط است. به تدریج، هویت آن ها بیش تر و بیش تر به جنبش فکر منتقل شد. آن ها بیش تر و بیش تر با حرکت فکر هویت گرفتند.
بنابراین آن ها از اعماق وجود خویش بریده شدند. هویت آن ها به سوی سر حرکت کرد. آن ها به طور ذهنی تعریف شدند. آن گاه آن ها موجوداتی نفسانی شدند. میدان من جدا تر و جدا تر شد، زیرا انسان متفکر واقعیت را به قطعات «این مال من است، این مال دیگری است این مال ما است این مال آن ها است» تقسیم کرد. او همه چیز را به این ترتیب، قطعه قطعه کرد موجود نفسانی شکل گرفت.
آن گاه، پس از هزاران سال آن ها در دام ذهن افتادند. بنابراین، بزرگ ترین سلاح آن ها، بزرگ ترین دام آن ها شد. این یک نقش اسطوره ای است چیزی که به شما قدرت بدهد، همچنین شما را به دام می اندازد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 61

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

17 Nov, 14:29


ادامه ...


هماچاندرا: از نظر جمعی چطور؟


اکهارت: در سطح جمعی، آیا آنچه اتفاق افتاده است، لازم بوده است؟ بله، چون اتفاق افتاده است؛ بنابراین آن، بخشی از کلیت بزرگ تر آن چه که هست می باشد.
به نظر می رسد بشریت مجبور بوده از میان آن مرحله رشد عبور کند. می توان گفت که آن یک مرحله نا بالغ و رشد نیافته است. مانند فردی که به طور ذهنی با حس خود که با این و آن هویت گرفته است، تعریف می شود. آن عدم شناختنِ کسی است که شما هستید.
بشریت باید از آن عبور کند. آن با توانایی فکر کردن شروع می شود که من معتقدم در ابتدای انجیل به عنوان هبوط تعریف شده است. آن، شناخت خوب و بد است ،ناگهان شما می توانید به طور ذهنی تمایز قائل شوید: «این خوب است آن بد است.» انسان ها از درخت شناخت خوب و بد می خورند. ناگهان، آن ها شروع به بریدن واقعیت به تکه ها و قطعه ها می کنند که همان چیزی است که ذهن متفکر انجام می دهد.
در ابتدا، آن یک مسئله نبود. در حقیقت آن یک مرحله فوق العاده در جهت تکامل بشریت بود. اگر چه آن ها از نظر بدنی از بسیاری از حیوانات قوی تر نبودند، به سرعت از طریق فکر کردن - که بزرگ ترین اسلحه آن ها شد قادر به غلبه بر حیوانات شدند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 60 و 61

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

16 Nov, 14:29


ادامه ...


بچه ها با این و آن هویت می گیرند. سعی می کنند که یک حسی از خود بسازند یک حسی از خود که به گونه ای ذهنی تعریف شده است.
تاکنون برای بشر وضعیت به این صورت بوده است که نفس رشد می کند و سپس آن ها برای بقیه زندگی در آن گیر می کنند. در جهانی نو همچنان که آگاهی بیدار از راه می رسد، به نظر من نفس در بچه ها به سرعت رشد می کند و هنگامی که آن ها به سن کهولت می رسند نفس ترک شده است؛ بنابراین، حالت نفسانی، زندگی بسیار کوتاه تری خواهد داشت و با رشد کردن مرتبط خواهد بود.
هنگامی که انسان ها به سن بیست سالگی می رسند، به سرعت به ورای نفس خواهند رفت. نفس یک حالت نا بالغ از رشد انسان ها است و این چیزی است که هنگامی که آگاهی روی این سیاره تغییر کند تشخیص داده خواهد شد بچه ها یک نفس را رشد خواهند داد و به سرعت آن را رها خواهند کرد. این با رشد دادن یک نفس و برای بقیه عمر در آن گیر کردن، بسیار متفاوت است!


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 60

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

15 Nov, 14:29


گفتگو پنجم؛ علور از میان دیوانگی


رای هماچاندرا: تو نوشته ای که موجودات انسانی به عنوان یک کل، مجبور به توسعه حالتی از دیوانگی یا جنون بودند تا پس از آن قادر به تحول تکاملی و بیداری باشند. به نظر می رسد که این امر به طور موازی در سطح فردی نیز اتفاق می افتد. این طور نیست؟ یک شخص به عنوان یک بچه حسی نفسانی را بنا می نهد او یک اسم دارد، یک «من» دارد. اما پس از آن برای بیداری نیاز به پشت سر نهادن کامل حس نفس دارد.
اما پس از آن، برای بیداری، نیاز به پشت سر نهادن کامل حس نفس دارد. چرا برای بشر لازم بود که از میان دیوانگی بگذرد تا به نقطه امکان بیداری برسد و آن گاه در یک سطح فردی، آیا همه افراد باید یک نفس بنا کنند، فقط برای این که آن را بدرند و به بیداری برسند؟

اکهارت: در یک سطح فردی، می توان دید که نفس چگونه حتی در یک بچه کوچک رشد می کند. برای مثال وقتی که یک بچه به بچه ای دیگر می گوید: «من می توانم این را انجام دهم. شرط می بندم که تو نمی توانی» یا «پدر من اتومبیلی بزرگ تر از اتومبیل پدر تو دارد.» یا «پدر من از پدر تو قوی تر است.»


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 59 و 60

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

14 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: حس حضور به خودی خود بسیار ارضا کننده می شود. حضور به حس حضور باز می گردد و به طور متناقض نمایی چنین به نظر می رسد که هیچ چیزی پیش نمی رود.

اکهارت: حضور حتی در میان فعالیت های دنیوی باقی می ماند. سکون، حتی وقتی که دارید کاری را به سرعت انجام می دهید، حضور دارد؛ مانند دویدن برای پاسخ گفتن به تلفن. وگرنه مجبور بودید کار ها را به صورت حرکت آهسته انجام دهید.

د.ک: حضور هیچ شکلی هم ندارد. با این حال، تشخیصی از حضور در میان شکل وجود دارد. آسان است، فکر کنیم که آن، مشخصه شکل است. اما برای حضور ابداً هیچ موقعیتی وجود ندارد.

اکهارت: هنگامی که معلمی وجود دارد که حضور را مجسم می کند، به نظر می رسد که حضور برای مدتی از طریق آن دروازه ظاهر می شود. معلم، دروازه ای برای حضور است. اما نهایتاً آن فقط یک تصویر موقت است، حضور هیچ مکان فیزیکی ندارد دوباره تناقض از در پشتی وارد می شود. به نظر می رسد که حضور از یک مکان فیزیکی وارد می شود.

د.ک: حتی نگاه به درختان یا گیاهان هنگامی که حسی از حضور وجود دارد، همه چیز ظاهراً حضور را متشعشع می کند.

اکهارت: همین طور است. هنگامی که حضور وجود دارد، کل جهان تغییر می کند. نور خورشید، همه چیز ... چرا که شما از هستی جدا تغییر نیستید.

د.ک: ظاهراً هدیه بزرگی است که این حضور را با هم جشن بگیریم. یک برکت است.

اکهارت: سؤال ها از بین رفته اند. این طور نیست؟


اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 57 و 58

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

13 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: آیا تو هیچ پیشنهادی داری که چگونه زمان حال را به یاد آوریم و چگونه در زمان حال بیدار بمانیم؟

اکهارت: یک تذکر دهنده درونی وجود دارد و آن، این درک ساده است که هر گاه هر نوع ناشادی شکل گرفت بدانید که زمان حال را از دست داده اید. این یک ساعت هشدار دهنده تو کار است. لحظه ای که درک کردید که زمان حال را از دست داده اید به زمان حال برگردید. بلافاصله هشیاری بر می گردد. آن همواره در دسترس است. پس از مدتی، هنگامی که می بینی داری با فکر هویت می گیری هنگامی که اساساً در سرزمین افکار درخواب هستی از فکر خارج شو و وارد زمان حال شو. دوباره ناگهان بیدار می شوی. دریافت حسی وجودی ساده حضور، سکون همه این جا، اکنون. پس از مدتی حضور متکی به خود می گردد. زیرا که تفاوت کیفی میان وضعیت حضور و هویت گرفتن با سر و صدای ذهنی، بسیار وسیع است. همچنان که با حضور آشنا شوید، آن را بیش تر و بیش تر «انتخاب» خواهید کرد، به جای این که با فکر هویت بگیرید. در واقع توانایی انتخاب حضور، به درجه حضوری که در شما پدیدار می شود، بستگی دارد. نهایتاً شما انتخاب نمی کنید، هیچ کسی وجود ندارد که انتخاب کند هنگامی که فکر می کنید که دارید انتخاب می کنید، حضور به سادگی در آن لحظه در حال پدیدار شدن است. اما اگر من بگویم: «هیچ کاری نیست که شما بتوانید انجام دهید»، مفید نیست. من می گویم شما می توانید حضور را انتخاب کنید، اما می دانم که در واقع حضور، شما را انتخاب می کند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 56 و 57

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

12 Nov, 14:29


ادامه ...


شکل نفسانی شادی نمی تواند بدون نا شادی وجود داشته باشد.
هنگامی که چیز خوبی روی دهد، نفس شاد خواهد بود، اما هنگامی که آن چیز پایان یابد نا شادمان می گردد. کل حرکت شادی نا شادی، شادی، ناشادی.... می تواند نا شادی نامیده شود. شما رنج می کشید چون که حالت ذهنی شما در تغییر پی در پی است به جلو و عقب می رود. شادمانی نفسانی در واقع شکلی از رنج است، زیرا که نمی تواند بدون نا شادی زندگی کند.
دیروز من یک زوج ازدواج کرده شاد را دیدم که در بیرون کلیسا عکس می گرفتند؛ و یک ازدواجی را به یاد آوردم که سال ها پیش در آن شرکت کردم و همه شاد بودند. دوستی با یک دختر زیبا و ثروتمند و باهوش ازدواج می کرد. آن یک وهله بسیار شاد بود، جشن ازدواج بود. پنج سال بعد او کنار من نشسته بود. همسرش او را به خاطر مرد دیگری، تازه ترک کرده بود و او نزدیک به خودکشی بود. این همان اتفاق است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 55 و 56

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

11 Nov, 14:29


ادامه ...


در ضمن، به نظر می رسد که حساسیت و سرزندگی عظیم تری در بدن وجود دارد و سبُکی خاصی هست من قبل از این که درک کنم که چه اتفاقی برایم افتاده است، در یک حالت سرور نشسته بودم و به داستان زندگی کسی گوش می دادم ناگهان او صحبت خود را متوقف کرد و گفت: «آه، تو داری شفا می دهی!» من توانستم احساس کنم که کل بدن من در حالت سرور بود و آن زن چیزی را حس کرده بود. او در چارچوب داوری اش، آن را شفا دادن نامید و از آن جا که من در آن هنگام چیز زیادی درک نمی کردم، برای مدتی واقعاً فکر می کردم که آن یک شفا دهنده است؛ بنابراین چندین سال مردم مرا یک شفا دهنده می نامیدند [خنده]. مردم شروع به آمدن نزد من کرده و می گفتند: «آه، آیا می توانی آن درد را دفع کنی؟» یا من می خواهم از شر این مساله بدنی رها شوم.»
من فکر کردم: «این درست نیست. آنها فقط از من میخواهند که دردی را رفع کنم. من به زودی استفاده از آن کلمه را رها کردم. شفا دادن هنوز اتفاق میافتد شفای بدنی میتواند به عنوان محصول جانبی بیداری اتفاق بیفتد اما آن هرگز فی نفسه یک هدف نیست.

د.ک اکثر مردم شادمانی را به عنوان یک اوضاع یا شرایط خارجی خاص، تعریف می کنند تو شادمانی را چگونه درک می کنی؟

اکهارت: عملاً، معیار این است که آیا حالتی که آن را شادمانی می نامید، با تغییر شرایط تغییر می کند یا نه. شادی واقعی به شرایط بیرونی وابسته نیست بلکه از شرطی نشده حاصل می شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 55

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

10 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: حتی پس از این که این انحلال اتفاق می افتد به هر جهت این شکل انسانی هنوز وجود دارد و زندگی در همه اطراف اتفاق می افتد. جابه جایی در آگاهی چگونه اتفاق می افتد، در حالی که شخص هنوز در این تجسد انسانی خویش است؟

اکهارت: این یک تناقض عجیب است که شکل انسانی هنوز آن جا است و این که چیزی ورای شکل انسانی هم حاضر است. در حالی که هر شکل شامل بی حد است، همچنین حدود خودش را دارد. هنگامی که شما به یک وجود رها شده نگاه می کنید، بی شکل را می بینید اما همچنین محدودیت هایی را می بینید که جزئی از هر شکلی هستند.
گاهی، هنگامی که مردم کشف می کنند که معلم معنویشان دارای محدودیت است، می گویند: «آه، او نمی تواند یک معلم معنوی واقعی باشد.» اما نمی توان کمال را در شکل و فرم معلم جستجو کرد.

د.ک: آیا تو هیچ تحول فیزیکی را به عنوان بخشی از بیداری ات تجربه کردی؟

اکهارت: بله. نوعی رها سازی وجود دارد. بدن من احساس می کند که کاملاً در آسایش است. بدن من در طی سال های رنج کشیدن من، به شدت رنج کشید و بخشی از آن رنج در ساختار استخوانی من جا کرد. آن ممکن است تغییر نکند؛ اما آن به عنوان رنج دیگر زنده نیست. تنها رد پاهایی از رنج باقی می ماند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 54 و 55

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

09 Nov, 14:49


لطفا حمایت کنید حمایت واقعا پایین هست🌹🌿

اکهارت تله

09 Nov, 14:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آبان ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اکهارت تله

09 Nov, 14:29


ادامه ...


این نرمی نفس دوام نخواهد یافت، اما وجود دارد. چنین لحظاتی به ندرت می تواند باشد و نفس به تدریج سنگینی و شدت خود را از دست می دهد. آن گاه شاید چیزی اتفاق بیفتد که به نابودی و انحلال نهایی نفس بیانجامد. خب کلمه نابودی چنین به نظر می رسد که گویی یک دشمن وجود دارد، شاید بهتر باشد بگوییم انحلال یا قلب ماهیت.
برای مثال، من یک مرد هندی را می شناسم که در حین مسافرت در هتل اقامت داشت. پس از دوش گرفتن، هنگامی که به اتاق خود برگشت، همه چیز هایی که به او تعلق داشت به سرقت رفته بود: پول، پاسپورت کوله پشتی... او به من گفت که آن لحظه لحظه رهایی او بود. آن ممکن است چیزی نسبتاً کوچک به نظر برسد: از دست دادن پول و پاسپورت، با این حال شاید او پیشاپیش با تعالیم معنوی در ارتباط بوده است؛ بنابراین یک آمادگی در او بود. اگر تنها معلمی که دارید، رنج های شما باشد، به مقدار قابل توجهی از آن نیاز دارید تا نفس را منحل کند. اما اگر قدرت تعالیم معنوی پیشاپیش در کار باشد، آن گاه یک حادثه کوچک می تواند نفس را نابود کند. به همین دلیل است که یک تعلیم معنوی چنین برکت و مهر شگفت انگیزی است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 53 و 54

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

08 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: آیا ممکن است مراحل مختلف بیداری وجود داشته باشد؟

اکهارت: به نظر می رسد که در مورد خودم، حس من تقریباً به طور کامل از بین رفت. معمولاً بقایای منِ حقیرِ باقی می مانند و کوچک ترین باقی مانده کافی است که رشد کند و دوباره یک من حقیر کاملاً متورم شکل گیرد. آن تا حدی مانند فیلم ترمیناتور 2 است که در آن، روبات از یک فلز مایع ساخته شده است [خنده]. وقتی که تخریب می شود، حتی اگر یک قطره از آن فلز مایع باقی مانده باشد، بلافاصله دوباره به یک روبات کامل تبدیل می گردد. هنگامی که من آن فیلم را دیدم، گفتم: «آه، این همان نفس است.»
نهايتاً من حقیر باید کاملاً از بین برود. اما آن انحلال به درجه تسلیم بستگی دارد. تسلیم کامل، نفس را کاملاً مضمحل خواهد کرد. کمی تسلیم به این معنا است که فقط مقدار کمی از نفس کمی رقیق تر می شود. آن می تواند در یک موقعیت نسبتاً بی معنی، مثلاً در یک ترافیک سبک با پذیرش آن لحظه به جای جنگیدن با آن اتفاق بیفتد. در آن لحظه ممکن است تقلیلی در صُلبیت نفس صورت گیرد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 53

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

07 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: چگونه ؟

اکهارت: به یک شیوه خیلی ظریف نفس وارد می شود. من گاهی هنگامی که به مراقبه گرانی که مراقبه بسیار قوی انجام می دهند، نگاه می کنم، آن را می بینم نفس ممکن است این احساس را در شما ایجاد کند که: «من به آن جا خواهم رسید» یا «من پیشاپیش آن جا هستم چون که من بهترین مراقبه گر هستم.» نفس فقط منتظر است تا با هر چیزی هویت بگیری خواه با بدبختی ات، خواه با این تصور که مراقبه گر بزرگی هستی. نفس به دنبال هویت گرفتن است.
تعلیم دادنِ یک تمرین هم می تواند یک مانع شود اگر برای شخص، یک هویت گردد. معلم معنوی بودن، عملکردی موقتی است. هنگامی که فردی نزد من می آید و برخی تعالیم اتفاق می افتد، من یک معلم معنوی هستم. اما هنگامی که او می رود، من دیگر یک معلم معنوی نیستم. اگر من هویت معلم معنوی را به دوش بکشم باعث رنج کشیدن خواهد شد. مانع دیگری که تمرین موجب آن می شود این است که معمولاً تمرین دارای مراحل است و نیاز به زمان دارد تا آن را انجام دهی یا بتوانی خوب انجام دهی. از آن جا که آن زمان می برد، نمی تواند واقعاً شما را به آن جا ببرد. تنها وقتی که زمان حذف شود یا از طریق قدرت یک تعلیم، منحل شود آن گاه تشخیص خواهی داد که تو پیشاپیش «آن جا » هستی.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 52 و 53

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

06 Nov, 14:29


ادامه ...


من امروز صبح داشتم در ساحل قدم می زدم و اقیانوس کاملاً آرام به نظر می رسید. با این حال موج های عظیمی از آن سکون بیرون می آمدند و بر می گشتند و همچون رعد می گسستند.
این رعد، مانند رعدِ سکون است موج ها مانند موج های سرور هستند، موج های آگاهی شرطی نشده این آگاهی وسیع است. موج ها می شکستند. آن گاه دوباره سکون بود؛ سپس موج دیگری از راه می رسید، بسیار بی صدا و آهسته. این موج ها اکنون از درون بسیاری از انسان ها بر می خیزند گاهی چنان به نظر می رسد که آن، برای کل جهان، اتفاق می افتد. برای همه هر چند گه گاه وقتی تلویزیون را روشن می کنم، می فهمم که «آه! نه! آن برای همه اتفاق نمی افتد. [خنده]» شبیه امواج این سر و صدای ذهنی مانند تلاش برای پوشاندن صدای اقیانوس با آلات موسیقی است.

د.ک: در مورد تمرین حضور چه فکر می کنی؟

اکهارت: خب، در یک مرحله خاص تمرین کردن ممکن است مفید
باشد اما من تمرین کردن را تعلیم نمی دهم. قدرت حضور واقعاً به آن نیازی ندارد. حضور، تعلیم است. سکون تعلیم است؛ بنابراین تمرین کردن غیر ضروری است. البته، ممکن است افراد خاصی باشند که هنوز گشایشی نسبت به حضور ندارند و به سوی آن کشیده نمی شوند؛ بنابراین برای آن ها تمرین کردن ممکن است در ابتدا مفید باشد. تمرین تا زمانی که یک مانع نشده، مفید است. هر تمرینی در یک نقطه مانع خواهد شد.
هیچ تمرینی نمی تواند شما را به آن جا ببرد به سوی آزادی، به سوی رهایی درک این امر مهم است. هر تمرینی در یک نقطه باید رها شود. مسئله این است که بدانی چه وقت به آن نقطه رسیده ای. برخی از مردم به تمرینات وابسته می شوند. آن ها آن را ادامه می دهند و رها نمی‌کنند. اما حتی یک مراقبه گر خوب بودن هم می تواند یک مانع شود.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 51 و 52

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

05 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: به نظر می رسد که حالت هایی از این حضور در سراسر مسیر وجود دارد و هر حالتی آگاهی می دهد که...

اکهارت: این بارقه ها حالت های سکون و قدرت نهفته در آن هستند. مهم نیست که آن بارقه، چه مدت دوام بیاورد. آن در زمان اندازه گیری نمی شود و چنان که هست حتی یک تجربه قابل یاد آوری و جالب هم نیست. به نوعی، تقریباً می توان گفت که بارقه های سکوت، غیبت هر گونه تجربه ای است. از آن جا که خود سکون نمی‌تواند واقعاً یک تجربه نامیده شود و یاد آوردنی نیست، ذهن نمی داند با آن چه کار کند. در بهترین حالت می تواند چیزی سطحی و جنبی در مورد لحظه ای که سکون فرا رسید، به یاد آورد ذهن ممکن است به یاد بیاورد: «من داشتم از یک کوه بالا می رفتم و ناگهان هنگامی که به قله رسیدم، یک حس باور نکردنی از آرامش و صلح در همه اطراف و نیز در درون وجود داشت.» ذهن در آن لحظه متوقف شده بود. در حین فعالیت بدنی و غرق شدن در زیبایی فکر برای لحظه ای متوقف شد. من افرادی را می شناسم که اغلب بارقه هایی از سکون دارند اما دوباره سر و صدای ذهن آن را سد می کند. به طور معمول، سر و صدا همان من حقیر است، یک تصویر ذهنی است. ذهنِ متفکر می تواند چنان پر سر و صدا شود که نتواند با سكون ارتباط بگیرد. آن حتی نمی تواند سکون را تشخیص بدهد و قطعاً نمی تواند آن را بیاد آورد...

د.ک: منظورت این است که نفس میخواهد به مسائل خودش برگردد: «بگذار به یاد آورم که چه مسائلی دارم تا بتوانم دوباره حسی از واقعیت داشته باشم.»

اکهارت: آرامش میتواند تهدید کننده باشد چرا که آرامش، غیبت مسائل و کشمکش است. چیزی وجود دارد - شاید در شخص شما که آزادی و آرامش را نمی خواهد، غیبت مسائل را نمی خواهد. چیزی وجود دارد که عکس آن را می خواهد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 50 و 51

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

اکهارت تله

04 Nov, 14:29


ادامه ...


د.ک: بنابراین در طی زمان من حقیر، دانه های نابودی خودش را می کارد.

اکهارت: درست است. پس از این خود ویرانگری است که تعالیم معنوی راستین از راه می رسد. آن ورای کلمات است. کلمات صرفاً یک تابلوی راهنما کوچک هستند که می گویند: «من دیگر به رنج نیاز ندارم و به زمان نیاز ندارم.» این درک پایان همه جستجو های معنوی فرا می رسد. هنگامی که به درستی درک می‌شود که شما نیازی به رنج ندارید و نیازی به زمان ندارید هر دوی این ها با هم از میان می روند. اما اغلب زمان می برد تا درک کنید که دیگر نیازی به زمان ندارید [خنده.] این یک تناقض است و حقیقت معنوی اغلب فقط می تواند از طریق نوعی تناقض به دست آید.

د.ک: تعالیم معنوی چگونه در مسیر منحل کردن نفس کار می کنند؟

اکهارت: خب، ابتدا تابلو های راهنما - کلمات وجود دارند و به شما جهت درست را نشان می دهند. اما تعلیم عمده، خود حضور است که صحبت کردن در مورد آن بسیار دشوار است. شما وارد میدان حضور می شوید که هیچ گذشته ای ندارد، هیچ آینده ای ندارد، هیچ زمانی ندارد. آن میدان حضور تعلیم و معلم راستین است. آن زمان را در شما منحل می کند، شرطی شدگی ذهن را - که آن نیز زمان است منحل می کند و آن موجود شرطی شده یا همان من را - که آن هم زمان است - از بین می برد؛ همچنین رنج را که تجمع پیدا کرده است و مشتمل است بر آنچه که من آن را «کالبد درد» می نامم - رنج های جمع شده از گذشته منحل می کند. همه این ها در حضورِ حضور، شروع به انحلال می کنند و این تعلیم راستین است.
به همین دلیل است که حضور بسیار زیبا است و مردم می خواهند به یک معلم نزدیک باشند. این به خاطر شکل و فرم معلم نیست، بلکه بودن در حضور، جذاب است. نشستن در حضور کسی که مانند کسی به نظر می رسد ولی هیچ کسی نیست، بسیار نیرو بخش است. هنگامی که کسی وجود دارد که به اندازه کافی شفاف است که سکون، بدون هیچ مانعی از او بیرون می تراود، یک حرکت متقابل در شما شکل می گیرد زیرا حضور سکون، به طور ناگهانی خودش را باز می شناسد. تقریباً یک کشش مغناطیسی وجود دارد. آن، از فرد بیرون می تراود، به جلو می رود و همه موجودات زنده را ملاقات می کند. برای اتفاق افتادن آن، واقعاً به کلمات نیازی نیست. کلمات می توانند در سطح شناور باشند. وجود و بودن، خودش را بازشناسی می کند. مردم گرد هم جمع می شوند و وجود به وجود پاسخ می دهد. این زیبایی آن است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
اینک و اینجا
ص 48 و 49 و 50

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle