دور می‌ایستد:)))))))
دچار | Duchar
@duchar
اولین نخ سیگار
همیشه قرار بوده آخرین هم باشد
برای همه‌ی آن‌هایی که سال‌هاست نخ به نخ دود می‌کنند از همان نخِ اول!
مثل من که از همان حادثه‌ی اولین نگاه...
هر شب دوست داشتنت را تمام می‌کنم در خودم
ولی هر روز صبح با طلوعِ خورشید آغاز میشوی
تبلیغات @AdsDuchar
دچار | Duchar (Persian)
در کانال تلگرامی دچار | Duchar با ما همراه باشید و به دنیای جذاب سیگار و نخ سیگار adُبزنید. این کانال اولین نخ سیگار را به شما معرفی می‌کند و شما را به دنیایی عمیق از تجربیات سیگاری می‌برد. برای همه‌ی علاقمندان به دود کشیدن، اینجا بهترین مکان برای به اشتراک گذاری تجربیات و دیدگاه‌های مختلف است. با ما همراه باشید تا هر شب دوست داشتنتان را تمام کنید و در خودتان لذت ببرید. همچنین، از تبلیغاتی که در کانال ارائه می‌شود بهره مند شوید. بگذارید دچار | Duchar همراه شما در این مسیر پر از نخ های سیگار باشد. تبلیغات @AdsDuchar
دچار | Duchar
21 Nov, 16:50
آدم‌ها یک‌بار عمیقاً عاشق می‌شوند،
چون فقط یک‌بار نمی‌ترسند
که همه‌چیز خود را
از دست بدهند؛
امّا بعد از همان یک‌بار،
ترس‌ها آنقدر عمیق می‌شوند
که عشق دیگر دور می‌ایستد…
چون فقط یک‌بار نمی‌ترسند
که همه‌چیز خود را
از دست بدهند؛
امّا بعد از همان یک‌بار،
ترس‌ها آنقدر عمیق می‌شوند
که عشق دیگر دور می‌ایستد…
دچار | Duchar
20 Nov, 14:49
وقتی باهات سرده و پیام نمی‌ده نرو التماسش کن که توروخدا بهم توجه کن و حالمو بپرس، یکی از تکسای اینجا رو بزار بیوت به غلط کردن بندازش:
. @Biooo💙
. @Biooo💙
دچار | Duchar
19 Nov, 20:52
با صدای بی‌صدا
مثه یک کوه بلند
مثه یک خواب کوتاه
یه مرد بود، یه مرد…
مثه یک کوه بلند
مثه یک خواب کوتاه
یه مرد بود، یه مرد…
دچار | Duchar
19 Nov, 19:14
جدی جدی انگار هیچکس قرار نیست نجاتم بده. خودم موندم و یه مسیر مه‌آلود با تصمیمات کورکورانه‌ای که باید بگیرم.
دچار | Duchar
19 Nov, 17:33
رفتی و من با یه دل شکسته موندم که حتی نمی‌دونم چجوری باهاش زندگی کنم.
دچار | Duchar
19 Nov, 13:45
چه فایده‌ای داره از دوست داشتن حرف بزنی ولی کارایی کنی که دلمو بشکنه؟
دچار | Duchar
19 Nov, 10:15
انگار تمام جهان تنها برای حضور او معنا داشت و بدون او، همه چیز تهی و بی‌روح بود.
دچار | Duchar
18 Nov, 20:30
باران که آمد، من را خبر کن
تا اوج رویا، با من سفر کن.
مثل همیشه، عاشق شو و باز،
مثل همیشه، از من گذر کن.
01:40
تا اوج رویا، با من سفر کن.
مثل همیشه، عاشق شو و باز،
مثل همیشه، از من گذر کن.
01:40
دچار | Duchar
18 Nov, 18:18
چگونه می‌توانم تو را از این فاصله لمس کنم؟ تنها با کلمات، اما کلمات ناتوان‌اند.
دچار | Duchar
18 Nov, 13:47
در این دنیا تنها یک بدبختی وجود دارد، و آن این است که دوست داشته نشوی.
دچار | Duchar
18 Nov, 12:39
ما آدم‌ها گاهی چقدر دیر به هم می‌رسیم، گاهی چقدر دیر یکدیگر را می‌شناسیم، و گاهی چقدر زود همه‌چیز را از دست می‌دهیم. انگار که از همان ابتدا محکوم به رفتن باشیم، بدون آنکه فرصت کنیم لحظه‌ای به دور از این هیاهو بنشینیم و دلی را بی‌دلیل شاد کنیم یا کسی را بی‌دلیل دوست بداریم.
دچار | Duchar
17 Nov, 20:31
گریه مکن که سرنوشت،
گر مرا از تو جدا کرد،
عاقبت دل‌های ما
با غم هم‌آشنا کرد.
01:04
گر مرا از تو جدا کرد،
عاقبت دل‌های ما
با غم هم‌آشنا کرد.
01:04
دچار | Duchar
17 Nov, 19:06
همه‌چیز ناگهان آزارش می‌داد، و ظرف امیدش، که با جان کندن اندکی پر شده بود، دوباره وارونه می‌شد.
دچار | Duchar
13 Nov, 16:59
عزیز من، دلتنگی احساسی سرکش است و رام کردن آن، توان بسیاری می‌طلبد.
دچار | Duchar
13 Nov, 15:20
خفن ترین کتاب اژدهایی ترجمه شده رو با تخفیف ویژه و همراه 10 تا هدیه از اینجا تهیه کن🐉 🎁
@mr_bookclub1
@mr_bookclub1
@mr_bookclub1
@mr_bookclub1
دچار | Duchar
12 Nov, 20:37
با سوز می‌خواند:
«اما ازدواج کردی، مال من نیستی.
سال‌ها پیش کجا بودی؟ ما خیلی دیر کردیم، عزیزم…»
01:28
«اما ازدواج کردی، مال من نیستی.
سال‌ها پیش کجا بودی؟ ما خیلی دیر کردیم، عزیزم…»
01:28
دچار | Duchar
12 Nov, 18:57
اندوهم را به هیچکس نشان نمی‌دهم.
منی که روزها می‌خندم
و شب‌ها
در تنهایی گریه می‌کنم.
منی که روزها می‌خندم
و شب‌ها
در تنهایی گریه می‌کنم.
دچار | Duchar
12 Nov, 17:00
قصه‌ی امیدهای من، شرح سرمازدن ریشه‌های نهالی است که تازه جان گرفته.
دچار | Duchar
12 Nov, 14:43
یاد گرفتم در پایان یک علاقه، ما کسی را از دست نمی‌دهیم. خودمان از دست می‌رویم، آن خودِ دل‌بسته‌ی خوشحالِ سرسختِ امیدوار.
> حمید‌سلیمی.
> حمید‌سلیمی.
دچار | Duchar
12 Nov, 14:24
«آدمی عجیب است، آگاهانه برای خود وابستگی به‌وجود می‌آورد و سپس از آنها رنج می‌کشد.»
دچار | Duchar
12 Nov, 10:37
مدت‌هاست که حتی از بیان آنچه بر من می‌گذرد و احوال درونم نیز ناتوانم.
دچار | Duchar
09 Nov, 18:14
صادق هدایت در بوف کور می‌نویسد: “از ته دل می‌خواستم و آرزو می‌کردم که خودم را تسلیم خواب فراموشی کنم.” این روزها من هم آرزویی جز این ندارم.
دچار | Duchar
09 Nov, 16:34
آغوش تو را برای تمام رنج‌هایم انتخاب می‌کردم، اگر بزرگ‌ترین زخم زندگی‌ام نبودی.
دچار | Duchar
09 Nov, 14:40
عمرِ کوتاهی داشتم؛ آمدنش تولدم بود و رفتنش مرگم؛ در این بین نیز، بودنش را زندگی کردم.
دچار | Duchar
09 Nov, 10:18
ترسم این است که بار دیگر کسی را دوست داشته باشم و به او یادآوری کنم که می‌تواند کسی را دوست داشته باشد، و او برای دوست داشتن دیگران مرا ترک کند. تجربه‌های تلخ، انسان را منفعل و بزدل می‌کند.
دچار | Duchar
08 Nov, 20:26
وقتی باهات سرده و پیام نمی‌ده نرو التماسش کن که توروخدا بهم توجه کن و حالمو بپرس، یکی از تکسای اینجا رو بزار بیوت به غلط کردن بندازش:
@Biooo💙
@Biooo💙
دچار | Duchar
08 Nov, 20:10
حتی خانه‌های فرو ریخته را هم این‌گونه رها نمی‌کنند که تو مرا رها کردی.
دچار | Duchar
08 Nov, 19:40
باز هم شیفته‌ی شب شده‌ام. پس از سال‌ها دوری، دوباره به تاریکی شب بازگشته‌ام؛ وسوسه‌ی تکرار راه‌های رفته…
دچار | Duchar
06 Nov, 10:46
زخم‌ها التیام پیدا می‌کنند، اما جای بوسه‌هایی که از دل برنخاسته‌اند، هیچ‌گاه التیام نمی‌یابند.
دچار | Duchar
05 Nov, 19:00
روزگار که تماما رنج است… اینکه هر روز را هم به شب می‌رسانم، بی‌آنکه حتی امیدی به دیدار تو داشته باشم، قلبم را برای ادامه‌ی روزهای این روزگار دچار تردید می‌کند.
دچار | Duchar
05 Nov, 13:40
نمی‌توانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی، ولی می‌توانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی.
دچار | Duchar
05 Nov, 08:33
نه امیدم چنان نجات‌بخش است و نه ناامیدی‌ام چنان مهلک؛ من در میانه زجر می‌کشم و ادامه می‌‌یابم.
دچار | Duchar
04 Nov, 15:59
فکر می‌کنید آدم از چه می‌میرد؟
از گرسنگی؟ سیگار؟ غصه؟
نه!
آدم از بی‌‌اُمیدی می‌میرد.
از اینکه هر روز صبح چشم‌هایش را باز کند
و نداند چرا…
از گرسنگی؟ سیگار؟ غصه؟
نه!
آدم از بی‌‌اُمیدی می‌میرد.
از اینکه هر روز صبح چشم‌هایش را باز کند
و نداند چرا…
دچار | Duchar
04 Nov, 10:34
«تراپیستم راجع‌به تو بهم هشدار داده بود؛ امّا تو خیلی زیبایی، پس یه تراپیستِ دیگه برای خودم پیدا كردم.»
دچار | Duchar
29 Oct, 20:24
غم، ناشی از هوش است.
هرچه بيشتر برخى چيزها را درک کنی، بیشتر آرزو میکنی که هرگز آنها را نفهمیده بودی.
هرچه بيشتر برخى چيزها را درک کنی، بیشتر آرزو میکنی که هرگز آنها را نفهمیده بودی.
دچار | Duchar
29 Oct, 16:28
نمی‌دانم چه آرزویی دارم و نمی‌دانم به کدام سو می‌روم؛ تنها سعی می‌کنم رویای کوچکی را در آغوش خود زنده نگه دارم.
دچار | Duchar
29 Oct, 14:47
آنقدر ترک شده‌ای و ترک کرده‌ای که دیگر نه در درون خود و نه در تمام جهان، خانه امنی برای احساساتت باقی نمانده‌است.
دچار | Duchar
29 Oct, 10:36
می‌دانم چرا هیچ‌گاه یادِ من نیستی. من زخمی بر روحت به یادگار نگذاشتم که با هر تلنگری یادِ من بیفتی، انسان به زخم‌ها بیشتر می‌اندیشد تا مرهم‌ها.
دچار | Duchar
28 Oct, 20:31
یادت میاد یه روز برات «دوست دارم» می‌خوندم؛
با شوق رویت تا سحر چشم انتظار می‌موندم.
اما دیگه تموم شد؛
عمرم به پات حروم شد.
با شوق رویت تا سحر چشم انتظار می‌موندم.
اما دیگه تموم شد؛
عمرم به پات حروم شد.
دچار | Duchar
28 Oct, 19:50
آدمی چه عجیب و بیچاره است. افرادی دوستت داشتند، دارند و خواهند داشت، اما تو از اینکه یک نفر دوستت نداشت رنج می‌کشی.
دچار | Duchar
28 Oct, 18:18
وقتی باهات سرده و پیام نمی‌ده نرو التماسش کن که توروخدا بهم توجه کن و حالمو بپرس، یکی از تکسای اینجا رو بزار بیوت به غلط کردن بندازش:
. @Biooo💙
. @Biooo💙
دچار | Duchar
28 Oct, 17:55
دلش با من نیست، این را خوب می‌دانم.
تنها منم که بی او
خسته‌ام،
تکه‌تکه‌ام،
متلاشی‌ام…
تنها منم که بی او
خسته‌ام،
تکه‌تکه‌ام،
متلاشی‌ام…
دچار | Duchar
28 Oct, 14:27
تو زیباترین حزن من بودی. عزیزترین زخمم بودی. و اینکه با افعال گذشته از تو یاد می‌کنم، غم‌انگیزترین شکل انقراض است که برگزیده‌ام. یاد تو هنوز در قلبم زنده است، اما سایه‌ات بر زندگی‌ام سنگینی می‌کند. هر لحظه‌ای که بدون تو می‌گذرد، حسرتی عمیق در دل من می‌افزاید. تو به من آموختی که چگونه عاشق باشم و چگونه درد را احساس کنم. در یاد تو، لبخندها و اشک‌هایم گره خورده‌اند، و هر خاطره‌ای از تو را به عنوان یک نشانه از عشق و فقدان می‌نگرم.
دچار | Duchar
28 Oct, 13:33
اینجا زندگی می‌کنم، لابه‌لای این خرت‌وپرت‌های شکسته؛ یکی‌شان هم «قلبم».
دچار | Duchar
28 Oct, 10:48
«ماجرا» را که گفتم، بغضِ انباشته ترکید. گاه کاری که «روایت» کردنِ ماجرا با آدم می‌کند، خودِ ماجرا نمی‌کند.
دچار | Duchar
25 Oct, 20:58
وقتی باهات سرده و پیام نمی‌ده نرو التماسش کن که توروخدا بهم توجه کن و حالمو بپرس، یکی از تکسای اینجا رو بزار بیوت به غلط کردن بندازش:
. @Biooo💙
. @Biooo💙
دچار | Duchar
24 Oct, 18:35
خانه را مرتب کرده‌ام. حالا تنها چیزی که اینجا به‌هم‌ریخته است من‌ام.
دچار | Duchar
24 Oct, 16:04
به قدر کافی زیبا بودی؛ اما راهی به سویت نداشتم. این نیمه غمگین و منزوی قلبم بود که تو را دوست داشت؛ همان بخشی از من که هرگز نمی‌توانست آغازگر ارتباط باشد.
دچار | Duchar
24 Oct, 14:02
اما عزیز من؛
عشق قرار نیست آسان باشد، عشق قرار است به دشواری‌اش بیارزد.
عشق قرار نیست آسان باشد، عشق قرار است به دشواری‌اش بیارزد.
دچار | Duchar
23 Oct, 20:37
مثل بارون اگه نباری
خبر از حال من نداری
بی تو پرپر می‌شم دو روزه
دل سنگت برام می‌سوزه :)
03:40
خبر از حال من نداری
بی تو پرپر می‌شم دو روزه
دل سنگت برام می‌سوزه :)
03:40
دچار | Duchar
22 Oct, 17:30
در دل شب، سکوت تنها هم‌نشین من است و یاد تو، که در گوشه‌ای از قلبم نشسته و هر لحظه به من یادآوری می‌کند که عشق گاهی تنها یک خیال است.
دچار | Duchar
22 Oct, 17:16
سلام بچه ها
یه گپ زدیم بیاین چت کنیم و اینا...
https://t.me/+nLtuEM1NV6UzZTc0
یه گپ زدیم بیاین چت کنیم و اینا...
https://t.me/+nLtuEM1NV6UzZTc0
دچار | Duchar
22 Oct, 13:51
از دست دادن کسی که با جان کندن به دست آورده بود را تماشا می‌کرد و کاری نمی‌توانست بکند. این بدترین نوع رنج کشیدن بود.
دچار | Duchar
22 Oct, 13:28
گاهی مرا انسان صبوری به شمار می‌آوردند و من با یادآوری تمام لحظاتی که چاره‌ای جز صبوری نداشتم، دچار تهوع می‌شدم.
دچار | Duchar
22 Oct, 10:17
هر کسی هم جذب اصالت و نجابت نمی‌شود،
انسان خودش هم باید اصیل و نجیب باشد
تا چنین صفت‌هایی را در دیگران جست‌وجو کند.
انسان خودش هم باید اصیل و نجیب باشد
تا چنین صفت‌هایی را در دیگران جست‌وجو کند.
دچار | Duchar
21 Oct, 19:55
تنها چیزی که می‌دانم این است:
تن من مملو از زخم است
و هنوز روی پاهای خودم ایستاده‌ام.
تن من مملو از زخم است
و هنوز روی پاهای خودم ایستاده‌ام.
دچار | Duchar
21 Oct, 17:32
تو اما وارد رگ‌هایم شدی و همه چيز تمام شد.
خيلی سخت است که بخواهم از تو شفا یابم.
خيلی سخت است که بخواهم از تو شفا یابم.
دچار | Duchar
21 Oct, 14:48
اما عزیزم، خوب است بدانی گریستن همیشه با چشم‌ها رخ نمی‌دهد. گریستن گاهی کلماتی پریشان است روی کاغذ، یا حرکت بیهوده‌ی دست‌ها در یک وداع مهیب
گریستن گاهی دردکشیدن است و فکر کردن به این که
- چرا من؟ -
گریستن گاهی دردکشیدن است و فکر کردن به این که
- چرا من؟ -
دچار | Duchar
20 Oct, 19:20
جوانی‌مان باید به تعویق می‌افتاد،
موهامان باید سفید نمی‌شد و ریشه‌هامان باید سبز می‌ماند
تا کارهامان تمام شود و برگردیم. همه چیز باید می‌ماند برای بعد.
برای وقتی که جنگ‌ها را تمام کردیم و طلسم‌ها را شکستیم
و دغدغه‌های حیاتیِ کمتری داشتیم. همه چیز باید می‌ماند برای بعد،
برای وقتی که «عشق» مسئله‌ی مضحک و دور از ذهنی نبود
و آغوش، آلام و رنج‌های آدمی را التیام می‌بخشید.
موهامان باید سفید نمی‌شد و ریشه‌هامان باید سبز می‌ماند
تا کارهامان تمام شود و برگردیم. همه چیز باید می‌ماند برای بعد.
برای وقتی که جنگ‌ها را تمام کردیم و طلسم‌ها را شکستیم
و دغدغه‌های حیاتیِ کمتری داشتیم. همه چیز باید می‌ماند برای بعد،
برای وقتی که «عشق» مسئله‌ی مضحک و دور از ذهنی نبود
و آغوش، آلام و رنج‌های آدمی را التیام می‌بخشید.
دچار | Duchar
20 Oct, 15:09
تو را دوست داشتم، چنان که گویی تو
آخرین عزیز من روی زمینی
تو رنجم دادی، چنان که گویی من
آخرین دشمن تو روی زمینم.
آخرین عزیز من روی زمینی
تو رنجم دادی، چنان که گویی من
آخرین دشمن تو روی زمینم.
دچار | Duchar
20 Oct, 12:36
می‌خواستم بگویم یا به تمامی برو، یا به تمامی بمان. اما من به همین تکه‌پاره‌ها زنده‌ام، بگذار همه چیز همین‌شکل بماند.
دچار | Duchar
20 Oct, 10:16
+ تو به عشق واقعی اعتقاد داری؟
- از ایده‌اش خوشم میاد؛ این که یه نفر یه جایی، تا ابد برای تو ساخته شده...
- از ایده‌اش خوشم میاد؛ این که یه نفر یه جایی، تا ابد برای تو ساخته شده...
دچار | Duchar
19 Oct, 16:39
در این مدت، زندگی به گونه‌ای سپری شده است که می‌توانم سال‌ها بدون آنکه هیچ اتفاقِ غم‌انگیزی رخ بدهد، غمگین بمانم.
دچار | Duchar
19 Oct, 14:59
چقدر زندگی‌مان بسته به این است که چه کسی در چه زمانی سرِ راه‌مان قرار بگیرد.
دچار | Duchar
19 Oct, 13:35
زیادی خودم را وقف دیگران کردم. حالا می‌خواهم فقط برای خودم زندگی کنم.
دچار | Duchar
18 Oct, 20:31
از دست من میری، از دست تو میرم
تو زنده میمونی، منم که میمیرم :)
00:24
تو زنده میمونی، منم که میمیرم :)
00:24
165,087
subscribers
3,184
photos
39
videos
