دبی فورد @debbieford Channel on Telegram

دبی فورد

@debbieford


@hossein_mysticosm

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست

کانال اختصاصی دبی فورد

مطالب دبی فورد در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

دبی فورد (Persian)

در کانال تلگرام دبی فورد با نام کاربری debbieford، شما به دنیایی از مطالب اختصاصی در مورد دبی فورد و داستان‌های جذاب او خواهید پیوست. در این کانال، شما علاوه بر اینکه اخبار جدید و مطالب جذاب در مورد دبی فورد را خواهید دید، می‌توانید از داستان‌ها و تجربیات وی نیز بهره‌مند شوید. مواردی که در این کانال به اشتراک گذاشته می‌شوند، برای تمامی علاقه‌مندان به زندگی و داستان‌های این مشهور بسیار جذاب و ارزشمند خواهد بود. بنابراین، اگر به دنبال مطالب اختصاصی و جذاب مربوط به دبی فورد هستید، حتما این کانال را دنبال کنید. لذت ببرید و از دانستن مطالب جدید و جذاب از دبی فورد لذت ببرید.

دبی فورد

17 Nov, 00:42


آرشیو و فهرست کتاب های ارسال شده به کانال


چرا آدم های خوب کارهای بد می کنند
https://t.me/DebbieFord/303

جدایی معنوی
https://t.me/DebbieFord/525

شجاعت
https://t.me/DebbieFord/828

بهترین سال زندگی
https://t.me/DebbieFord/1064

نیمه تاریک وجود
https://t.me/DebbieFord/1260


سربلند و پیروز باشید❤️🌿

دبی فورد

16 Nov, 05:30


سلام دوستان عزیزم

از این پس دیگر این کانال فعالیت نخواهد داشت

سپاس از حضورتان که در این مدت کنارمان بودید

چنانچه دوست دارید با ما ارتباط داشته باشید به کانال اصلی @Khodshenasivo ما بپیوندید

دبی فورد

15 Nov, 18:31


ادامه ...


او درباره نخستین قراردادش با ارتش برایم گفت؛ کاری پنج هفته ای در یک مدرسه تابستانی درون یک پایگاه نظامی در آلمان. مارجی در آن هنگام از امکانات شغلی خود مبهوت می شود یک آپارتمان دو خوابه و یک اتومبیل "بی. ام. و" به او می دهند و همه هزینه هایش را هم پرداخت می کنند. دختر جوان از برخورداری از چنین امکاناتی به هیجان می آید، اما در ضمن از این همه ول خرجی و هدر رفتن پول مالیات دهندگان ناراحت می شود. تابستان سال بعد در یک اردوگاه تابستانی در ایتالیا برای فرزندان سربازان مستقر کار می کند.
سپس به عنوان مشاور یک قرارداد شش هفته ای در مرکز مشاوره یک پایگاه نظامی در سن دیه گو می بندد. در آن پایگاه کسی به مرکز مشاوره علاقه ای نداشت، زیرا کارکنان به اجبار و بنا بر دستور برای مشاوره به آن جا می رفتند و هر چه در آن جا پیش می آمد، در پرونده آن ها ثبت دائمی می شد. مارجی کار چندانی در آن جا نداشت و از او خواستند اتاق تدارکات را مرتب، از موجودی، فهرست برداری و قفسه ها را تمیز کند. چند روز پیش از پایان قرارداد دختر جوان بی سر و صدا از مرکز مشاوره بیرون می رود و وارد پایگاه می شود تا مردمی را ببیند که چنین مشتاق خدمت کردن به آن ها است. برخی از دوستان تازه اش از او دعوت می کنند تا در بخش آن‌ ها گروهی را سرپرستی و به مربیان تمرین نظامی کمک کند تا فشار روحی خود را مدیریت نمایند.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 183 و 184

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

14 Nov, 18:30


ادامه ...


دوست دارم به چشمان کسی نگاه کنم که رویایی بزرگ تر از خودش الهام بخش او است. در بازتاب نگاه اندیشمند او جهان های تازه ای را می بینم که به رویم می درخشند. یک شب، دوستی من را دعوت کرد تا با خانم دیگری که خیلی با او آشنا نبودم، شام بخوریم. او مادر یکی از دوستان بو بود. سه نفری به رستوران رفتیم مارجی مادر دوست پسرم رو به روی من نشست. لبخند او من را بر سر شوق آورد و لبخند به لبم نشاند می توانستم ببینم که نوری درونش فروزان است. اندک اندک به گفت و گو پرداختیم و با همدیگر آشنا شدیم. ابتدا مارجی از من پرسید چگونه کتاب نوشتم و آموزگار شدم. سپس او داستان الهام بخش خودش را برایم تعریف کرد.
مارجی از کودکی مجذوب ارتش و به شدت درباره آن کنجکاو بود. او هیچ شخص ارتشی را نمی شناخت و حتی کسی را نمی شناخت که با یک نفر ارتشی آشنا باشد. با این همه وقتی در مدرسه درباره ارتش می خواندند، مارجی به شوق آمد و خواست هر چه بیش تر درباره آن بداند. او می خواست بداند ارتش چه می کند و چه کسانی در آن مشغول به کار هستند؛ به ویژه در دوران جنگ او از همان خردسالی علاقه ای عمیق داشت تا به شکلی برای زنان و مردان جوانی که برای دفاع از کشور داوطلب جنگ می شوند مفید باشد. وقتی این زن سر‌گذشت خود را برایم تعریف می کرد. برق چشمانش حتی بیش تر از پیش شدند و می توانستم شور و شوق و هیجانی را که با گفتن هر واژه همراه بود، حس کنم او گفت وقتی درس روانشناسی می خواند و برای مشاوره آموزش می دید، مدام خودش را مجسم می کرد که به این آدم ها کمک می کند؛ اگر چه برای او روشن نبود چه کاری میتواند انجام دهد.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 182 و 183

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

13 Nov, 18:30


ادامه ...


رویا شما را بالا می برد و لبخندی پنهانی بر لبانتان می نشاند، زیرا می دانید هدیه ای بسیار خاص برای سهیم شدن دارید. اگر می خواهید با مبارزان پراکنده در سراسر دنیا ارتباطی ژرف برقرار کنید رویایتان را آشکار سازید. هنگامی که پرده را پس میزنیم و اجازه می دهیم. همه رویا ما را ببینند موانع کنار می روند من اعلام می کنم یکی از دلایل آن که شما به عنوان مبارزی ژرف بین و دوراندیش در این جا هستید، این است که چشمان جمعی ما را به روی چیز هایی باز کنید که تا کنون ندیده ایم.
برای پیگیری مسیر رویا خلاق باید به خود اجازه دهید به گونه ای حسی به سوی چیزی ورای دانسته ها و دیده های کنونیتان کشیده شوید. وقتی آن قدر فروتن باشید که به عنوان ابزار یا پیام رسان خدا مورد استفاده قرار گیرید. به سادگی می بینید این رویا است که شما را انتخاب کرده و شما این انتخاب را دارید که آن را محترم بشمارید یا نه.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 181 و 182

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

12 Nov, 18:30


ادامه ...


برای تجربه شور و شعف بالا ترین ابراز و فرا گذشتن از زندگی کنونی تان، لازم است. خود را به رویایی خلاق متعهد کنید که از شما می خواهد بزرگ ترین و بهترین شمای ممکن شوید. هنگامی که از رؤیایی روشن، نیرومند و الزام آور ریشه می گیرید، لایه ای از شادی و نشاط را تجربه خواهید کرد که احتمالاً سال ها است تجربه نکرده اید. آن گاه بی تردید شجاعت و اطمینان لازم را برای عملی کردن رویا خود خواهید داشت هیچ شکی در این باره ندارم، زیرا دیده ام وقتی آدم های مشتاق متعهد می شوند و تعهد خود را نگه می دارند. معجزات پیاپی برای آن ها رخ می دهد وقتی به هیچ رو اجازه نمی دهیم بهانه ها و موانع آشنا مانع از عملی کردن بالا ترین مقصود ما شوند، دیگر پذیرفتن ترس و اعتماد به نفس پایین یک گزینه نیست.
یک رویا نیرومند و روشن این قدرت را دارد که از واقعیت کنونی شما فرا بگذرد و چالش های روزانه تان را که شاید شما را در همین جایی که هستید گرفتار نگه دارند دور بزند. یک رویا خلاق یا حقیقی مانند نیرویی عمل می کند که شما را از ماجرا ها و پیش بینی پذیری زندگی روزانه بالا تر می برد و حمایتتان می کند تا انتخاب هایی خارق العاده داشته باشید. این انتخاب های تازه شور و شوق شما را آزاد می کنند رویا و شور دو روی یک سکه هستند و وجود یکی از آنها بدون دیگری ممکن نیست همین که به فراخوان رویایتان توجه کنید، صدا های خسته و قدیمی تردید و انفعال در نتیجه هم سرایی امید، شوق خوش بینی و شور درونی، خاموش می شوند.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 181

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

11 Nov, 18:30


ادامه ...


رویای خلاق همیشه شما را به پیش می برد؛ جلوتر از جایی که امروز هستید. هنگامی که به هستی اعتماد می کنید، می توانید نقشی در جهان سحر آمیز و طرح الهی داشته باشید. پس اکنون وقت آن است که با استفاده از شجاعت و اطمینان خود قدرت تخیل نا محدودتان را آزاد کنید. اکنون وقت آن است که بگذارید رویایتان از طریق شما آشکار شود. این رؤیا بزرگ تر از فهرست اهداف شما برای دو یا پنج سال آینده است و حتی بزرگ تر از آینده دلخواهی است که ضمن گفت و گو با دوستان و همکاران خود ترسیم می کنید. همه آن ها بسیار مهم و ارزشمند هستند و هر کدام جای خاص خود را دارند اما درک این نکته بسیار مهم است که یک رویا خلاق، نیرویی زنده و پویا است و این قدرت را دارد تا شما را از آن جایی که امروز هستید به آن جایی برساند که دلتان می خواهد.
شاید گزافه گویی به نظر برسد، زیرا بسیاری از ما به سختی به حرکت در می آییم، اما رویا خلاق می تواند به شیوه ای بدیع توجه شما را از گذشته ردارد و در رابطه با زندگی کنونیتان به شور و شوق آورد. رویا خلاق، این قدرت را دارد که شما را از خلسه حاصل از افکار تکراری در باره ترس ها آزردگی ها و افسوس هاس گذشتع خارج کند و در حال قرار دهد تا بفهمد چرا این جا هستید.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 180 و 181

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

10 Nov, 18:30


ادامه ...


مبارز شجاع هرگز فراموش نمی کند که در عملی کردن هر رویایی، بی باکی، نبوغ، قدرت و جادو نهفته است. او با نگاه زیبا و روشن خود مستقیم به جوهر زندگی می نگرد و با چنان شوری به آن عشق می ورزد که دگرگون می شود. مبارز بی باک یکایک یاخته های بدن خود را عمیقاً دوست دارد، تک تک اجزای آگاهی بشری اش را از ته دل دوست دارد به ذره ذره گذشته با احترام و شگفتی می نگرد و همه ذرات آدمها و جهان را با سپاس گزاری ژرف می پذیرد. او گنجایش آن را دارد که آغوش خود را به روی هر چه هست بگشاید. نیروی درخشانی که از او پخش میشود پیوند قدرت تخیل و خلاقیت است. مبارز شجاع به نیروی حقیقی وصل است؛ سرچشمه زیبایی که توسط او ابراز می شود و می تواند آینده ای بسیار گسترده تر از آن را ببیند که مبارز می تواند با نگاه بشری خود ببیند. او با چنین قدرت تخیلی می شکفد و با چشمانی نو به جهان می نگرد؛ چشمان یک مبارز شجاع و مطمئن راه عشق مبارز بی باک می داند که هر ذره خلاقیت در نهایت از ضمیر الهی تراوش می کند او نیازی ندارد تنها مالک زندگی باشد، بلکه ترجیح می دهد تسلیم نیروی خلاق عالم باشد. ما چنین هستیم شما چنین هستید و مبارز راه عشق چنین است.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 179 و 180

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

09 Nov, 18:30


رمز رؤیای خلاق


مجسم کنید هر صبح با شور و هیجانی بیدار شوید که سال ها است حس نکرده اید. مجسم کنید از لحظه لحظه هر روز لذت می برید و احساس خشنودی و هدفمندی دارید مجسم کنید که از شجاعت و اطمینان لازم برای دست یابی به جهانتان برخوردار هستید.
مبارز راه عشق به هر کجا برود آن جا را روشن می کند. چشمانش با عشق همدلی و این شناخت که زندگی هدیه ای بسیار بزرگ است، می درخشد. او می داند نقشی حقیقی دارد و از این نقش هدف و مقصود زندگی او پدید می آید شجاعت و اطمینان مبارز راه عشق از این شناخت سرچشمه می گیرد. توانایی او زیباترین و آسیب پذیر ترین بخش های وجودش را آشکار می کند. مبارز راه عشق از آن که بخشی از این عالم است شاد و هیجان زده است. او به این موضوع تعهد دارد که بهترینی که می تواند، باشد و رویایی دارد که خاص خود او است.



ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 179

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

08 Nov, 18:30


فعال کننده شجاعت


سه نفر را بیابید که لازم است اشتباه خود را نسبت به آنوها اصلاح کنید و با تلفن یا ایمیل و از صمیم قلب به آنها بگویید متأسف هستید و مهرتان را نثارشان کنید. وقتی می ترسید، اعتراف به اشتباه و جبران آن، بیش از حد تصور به شما شجاعت می دهد.

سازنده اطمینان

به هر برنامه ای که در آن مشارکت دارید و می دانید لازم است خود را از آن بیرون بکشید، نگاه کنید. با یکی از آدم های درگیر در دست کم یکی از این برنامه ها گفت و گو کنید و اطلاع دهید در حال حاضر به آن کار ادامه نخواهید داد. چنین رفتاری این اطمینان را به شما می دهد که بدانید می توانید حقیقت اصیل خود را بگویید.

پاداش شجاعت و اطمینان

هفت مورد را بنویسید که در گذشته به اشتباهتان در برابر آدم هایی که به گونه ای به آن ها آزار رسانده اید، اعتراف و درخواست بخشایش کرده اید.


دبی فورد
شجاعت
ص 178

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

07 Nov, 18:30


فرایند دل پر مهر


شمعی روشن کنید و دفتر یادداشت خود را باز کنید. اکنون نفسی آهسته و عمیق بکشید و به اوجی تازه از دوست داشتن صادقانه پرواز کنید.

1_ گوش ایستادن برای حرف های منفی خود: به گفت و گوی درونی تان گوش دهید و بشنوید چه حرفهای منفی ای درباره خودتان می گویید. فهرستی از جملاتی که صدای بیزاری از خود به شما می گوید، تهیه کنید. از خودتان برای چه موضوعاتی انتقاد می کنید؟ خود را برای چه ها محکوم می کنید؟
2_ هزینه بیزاری از خود: بنویسید این گفت و گوی درونی چه هزینه ها و پیامد هایی برای شما دارد. چگونه شجاعت و اطمینان شما را می رباید؟
3_ نیروی ناب اعتراف به اشتباه: نامه ای به کودک زخمی درون خود بنویسید و عميقاً عذر خواهی کنید. مشخص کنید از انجام چه کارهایی در رابطه با او و گفتن چه حرف هایی به او متأسف هستید. بگذارید "متأسفم" یا "معذرت می خواهم"، شما را راهنمایی کنند.
4_ ارتباط پر مهر روزانه: این تمرین را آغاز کنید که هر روز به کودک زخمی درونتان سر بزنید برای دیدار او وقت صرف کنید و اگر در طول روز به هر شکلی نادیده گرفته شد یا آزار دید، به او بگویید: "متأسفم یا معذرت می خواهم."
5_ سخنان التیام بخش به خود: یک فهرست از همه سخنان مثبتی که می توانید هر روز به خود بگویید تهیه کنید و آن ها را جایگزین پر گویی های منفی سازید تا شجاعت اطمینان و دوست داشتن خودتان را افزایش دهید.
6_ فهرست به پایان رساندن: فهرستی برای به پایان رساندن همه موضوعاتی که نیاز به رسیدگی و بررسی دارند تهیه کنید تا گذشته خود را پشت سر بگذارید.
7_ اقدام به رهایی دل: با در نظر گرفتن فهرست به پایان رساندن گام های لازم را برای به پایان رساندن گذشته بردارید تا این رهایی را بیابید که همان نیروی شجاع و مطمئنی بشوید که هستید.


دبی فورد
شجاعت
ص 177 و 178

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

06 Nov, 18:30


ادامه ...


پس از آن که همه یک به یک نامه هایشان را خواندند، روشن بود که صداقت عذر خواهی ها دل هایشان را گشوده و این امکان را به آن ها داده است تا عشق عمیق موجود در درونشان را حس کنند. عبارات "من متأسفم" یا "معذرت می خواهم"، کلید گشایش در به روی بخشایش واقعی بود. 'متأسفم، دوستت دارم، لطفاً مرا ببخش'؛ با این جملات دل یکایک آن ها لبریز از عشق شد. وقتی از آن ها پرسیدم هر روز به خود چه می گویند تا جای پرگویی های منفی را بگیرد، چنین گفتند:


خودت را برای همه خوبی هایی که به جهان می آوری، دوست بدار.
خودت را برای آن که این همه تلاش می کنی تا آدم بهتری شوی دوست بدار.
خودت را برای همه هدایایی که می آوری، دوست بدار.
خودت را برای همه کار های درست دوست بدار.
خودت را دوست بدار چون فقط یک نفر مانند تو هست.
خودت را برای شجاعت و اطمینانی که لازمه کار درونی است، دوست بدار.
خودت را برای همه مراقبت هایی که از خودت می کنی، دوست بدار.
از کرده هایت سربلند باش؛ نه از نکرده هایت.
بی هیچ قید و شرطی، خودت را بپذیر.



هنگامی که از دوست داشتن خود سرشار هستید، این شجاعت را دارید که به عمیق ترین ترس هایتان بپردازید و این اطمینان را دارید که هر کار لازم را برای موفقیت در وظایفتان انجام دهید. وقتی از دوست داشتن خود سرشار هستید خود را درست میدانید اما نه به دلیل شرایط جهان بیرون و نه به دلیل موفقیت هایی که ایگوی شما را تقویت می کند، بلکه از نقطه مرکزی وجودتان به این شناخت می رسید. آن گاه این توان را می یابید که با چشمان حقیقی به خود نگاه کنید و در همه بخشهای وجودتان کمال را ببینید؛ جایی که همه چیز ساده به دست می آید و همه چیز درست پیش می رود. از کمالی مقدس سخن می گویم، درباره این که می فهمید طرحی وجود دارد که به شما کمک می کند به یک مبارز حقیقی تبدیل شوید؛ مبارزی که عشقی بیکران به خود و دیگران دارد.


دبی فورد
شجاعت
ص 176 و 177

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

05 Nov, 18:30


ادامه ...


اولین تازه نامزدی خود را به هم زده بود و به شدت درد می کشید. او خود را برای همه اشتباهاتش سرزنش می کرد و همچنین برای انتخابی که اکنون احمقانه به نظر می رسید.

دختر کوچولوی عالی نازنین و دوست داشتنی

هیچ واژه ای نمی تواند میزان تأسف مرا از این که تو را سال ها ترک کردم، تنها گذاشتم و سرزنش کردم ابراز کند. تو بسیار نازنین و معصومی و با این همه برای تمامی رویداد هایی که به دلخواهم یا در اختیارم نبودند، تو را سرزنش کردم برای موضوعاتی رنج کشیدی که هیچ ربطی به تو نداشتند و در حالی دعوا ها و رنج های دیگران را به جان خریدی که هیچ کودک خردسالی نباید به این کار واداشته شود. من تو را مسئول اختلاف های پدر و مادرم و همه اشتباهات خودم می دانستم در حالی که به تو که با فریاد به من می گفتی چه کنم گوش نمی دادم. تو را در کمد زندانی کردم و نادیده گرفتم. بسیار بسیار متأسفم، زیرا تو عزیزترین دوست و همراه من بودی، اما من در مقابل چنین نبودم خواهش می کنم خواهش می کنم، من. ا ببخش قول می دهم همیشه تو را حمایت کنم به درخواست هایت با دقت گوش بدهم و بدون هیچ پرسشی آن ها را برآورده سازم.
تو را دوست دارم و برایت دعا می کنم. از این که می توانم گذشته ها را فراموش و زندگی جدیدی را با تو آغاز کنم بسیار خوشحالم و به شوق آمده ام. می دانم حالا دو نفری با هم این شجاعت را داریم که با قدرت پیش برویم.

دوستت دارم

اولین



ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 175

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

04 Nov, 18:31


ادامه ...


قول می دهم از این به بعد تو را قبول داشته باشم. قول می دهم که به صدایت توجه کنم هر صبح که از خواب بیدار می شوم، پنج دقیقه را به این کار اختصاص می دهم که از تو دعوت کنم از پشت نقاب "کوه قدرت" بیرون بیایی. به خرد زیبایت گوش می دهم با همه وجود تلاش می کنم هر روز لطافت تو را با مهربانی و همدلی پاس بدارم که بسیار شایسته این احترام هستی.
بله! تو شایسته آن هستی تو واقعاً شایسته آن هستی! و اگر لغزیدم، خواهش می کنم با اصرار به من یادآوری کن.
در این جا حق ساکت کردن تو را که به خودم داده بودم باطل می کنم.
حالا دوست دارم به خواندنت گوش کنم؛ تو می خوانی، چرا که می دانی شایسته شنیده شدن هستی! می توانیم با لبخند و بازوان گشوده به میان مردم برویم، گذشته مان را به پایان برسانیم و از کل آن کسی که هستیم، سربلند باشیم.

دوستت دارم

رناتا


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 174

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

03 Nov, 18:30


ادامه ...


از این ظاهری که درست کردم متأسفم. معذرت می خواهم که هیچ مهربانی و همدلی به تو نشان ندادم. هر وقت اشتباهی کردی تو را کوبیدم اگر سؤال "احمقانه ای" پرسیدی، روحت را لگدمال کردم. تو را از انسان بودن شرمنده کردم تو را شرمنده کردم که چرا نیاز هایی داری تو را شرمنده کردم که چرا در همه زمینه های زندگی عالی ترین نیستی. خواهش می کنم من را ببخش بسیار متأسفم.
برای راضی کردن من خیلی زحمت کشیدی رفتارم با تو بسیار بی مهر و سنگدلانه بوده است. درخواست هایت را برای کمک نشنیدم. گذاشتم رنج بیری و بعد سرزنشت کردم که چرا گریه می کنی. بهترین امکانات تو را گرفتم و با بی رحمی، تکه تکه ات کردم.
تو شایسته بسیار بیش تر از این عا هستی. چه دل پر مهر و با شکوهی هستی، چه قدر نور به این جهان آورده ای قول می دهم از امروز اجازه اشتباه کردن داشته باشی؛ اجازه داری گریه کنی اجازه داری غمگین باشی. اجازه داری کافی باشی؛ حتی اگر بخواهی می توانی عادی باشی! بــه تـــو اجازه می دهم که کم تر باشی، زمین بخوری، وقتی درد می کشی، بگویی و درخواست عشق و حمایتی را کنی که نیاز داری و شایسته آن هستی.



ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 173 و 174

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

02 Nov, 18:30


ادامه ...


رناتا روی کمال گرایی خود کار می کرد تا بتواند این شجاعت را بیابد که دیده شود، مرکز توجه قرار گیرد و فضایی را به خود اختصاص دهد. او این حرف ها را در دل داشت که به کودک درون خود بگوید:

کوچولوی عزیزم

نیم قرنی طولانی گذشته است. تو وقت و انرژی فراوانی صرف کردی بلکه قابل قبول شوی. خیلی خیلی متأسفم که تو را طرد و با این احساس رها کردم که کافی نیستی اهمیتی نداری، چیزی برای عرضه نداری و آن قدر مهم نیستی که فضایی واقعی در این جهان داشته باشی. خیلی متأسفم که تو را تشویق کردم جلب رضایت کنی نمایش بازی کنی و زندگی ات را در تلاش برای اثبات خود بگذرانی تا دختر کوچولوی بی نقصی باشی. می توانم ببینم خسته هستی و از پا در آمد های می توانم حس کنم آرزو داری فقط "باشی" تا آن که "انجام دهی".
خیلی متأسفم عزیزم که هر روز ارزشت را به تو یادآوری نکردم. معذرت می خواهم تو را مطمئن نکردم که همان طور که هستی، بسیار ارزشمندی لازم نیست چیزی به خودت اضافه یا از خودت کم کنی چند بار این جمله را شنیدی؟ اما من هرگز نگذاشتم معنای آن را واقعاً درک کنی.
خیلی متأسفم که به زخم هایت پشت کردم درد تو را کم انگاشتم نادیده گرفتم، نپذیرفتم و بی اعتبار دانستم نیاز ها، خواسته ها با آرزو هایت را ندیدم با بی رحمی تو را ساکت کردم تا مبادا 'حقیقت" از زبانت بپرد و به مردم بگویی چه قدر من و تو رنج می کشیم.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 172 و 173

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

01 Nov, 18:30


ادامه ...


وقتي ليدیا خواندن نامه را با صدای بلند به پایان رساند، چنان سبک شده بود که انگار ده کیلو وزن کم کرده بود. پس از آن که او دل خود را به روی بخشی از وجودش گشود که زخم های گذشته را در بر داشت توانست به کم کردن وزن اضافی خود متعهد شود. من مانند همیشه از این دگرگونی شگفت زده شدم. اما از آن مهم تر ناگهان این زن عشق عمیق و شدیدی نسبت به دختر خود احساس کرد او تا آن هنگام همیشه از دخترش فاصله گرفته بود، اما دیگر می توانست فرزند خود را چنان در آغوش بگیرد که هرگز نگرفته بود و می توانست به چشمان دخترش بنگرد و بداند ذره ای بد خواهی در دلش وجود ندارد. او با دخترش به پیاده روی رفت و صحبت های با معنایی با همدیگر کردند که تا آن هنگام در دل نگه داشته بودند. اکنون لیدیا در نتیجه این که مادری عاشق و با توجه شده و با شجاعت گذشته را رها کرده دارای چنان اطمینانی شده که توانسته است به عنوان مادری مبارز و قدرتمند، سر بلند کند و از نشاطی نویافته برخوردار شود.
از اعضای دیگر گروه خواستم که هر یک نامه ای به کودک درون خود بنویسند و از نادیده گرفتن و کوچک شمردن او معذرت بخواهند و درخواست بخشایش کنند.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 172

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

31 Oct, 18:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آبان ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

دبی فورد

31 Oct, 18:30


ادامه ...


از لیدیا خواستم نامه ای به بخش خردسال و هراسان خود بنویسد و درخواست بخشایش کند:

کودک شیرین زیبا دوست داشتنی و عزیز

از صمیم قلب معذرت می خواهم که به تو آزار رساندم و با تو بدرفتاری کردم. متاسفم که به حرف هایت گوش ندادم و وقتی می ترسیدی و احساس تنهایی می کردی، به تو بی توجهی کردم. معذرت می خواهم که از آغاز تو را طرد کردم و متأسفم که به وجود نازنینت آزار رساندم؛ آزار های عاطفی و فیزیکی من تو را مسموم کردم. از من خواستی از تو مراقبت کنم و اعتماد داشته باشم که خدا همیشه مهربان است، اما به دلیل ترس ها و باور های خودم به تو پشت کردم. معذرت می هواهم که به تو خودم و ایمانم پشت کردم.
معذرت می خواهم که صدای فریادت را نشنیدم. تو سعی داشتی مرا در مسیر های درست هدایت کنی. انگار در زندگی با چشم و گوش بسته جلو می رفتم و خیلی گیج و سر درگم بودم. می خواهم بدانی که زندگی مهم است، تو مهم هستی ما مهم هستیم و می توانیم تأثیری مثبت و پر مهر داشته باشیم.
امروز این نامه را خطاب به تو می نویسم تا بگویم متاسفم و از تو در خواست بخشایش کنن. با مهر و فروتنی، از تو تقاضای بخشایش دارم.

دوستت دارم. لطفا من را ببخش. متشکرم

لیدیا



ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 171 و 172

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

30 Oct, 18:30


ادامه ...


از لیدیا خواستم اندکی عمیق تر بشود چند نفس عمیق بکشد و از مسأله و وزن فاصله بگیرد. از او خواستم مسأله ای نا مربوط به وزن را در بدنش بیابد که و موجب می شود بخواهد آن را بپوشاند، از آن ببرد یا خود را سرزنش کند پس از و چند دقیقه سکوت، آن زن از خجالت سرش را به زیر انداخت و داستان خود را و برایم تعریف کرد.
ليدیا در پانزده سالگی ازدواج می کند و باردار می شود، اما به اندازه ای از این رویداد می ترسد و گیج می شود که وقتی در ابتدای بارداری جنین سقط می شود. احساس آسودگی می‌کند، او به بچه دار شدن علاقه ای نداشت اما پس از چند سال با تعجب می فهمد دوباره باردار شده است. این بار با دیدن هیجان و خوشحالی شوهرش از خودش خجالت می‌کشد که چرا علاقه ای به بچه ندارد. او به اندازه ای از بی علاقگی به فرزندی که در شکم داشت شرمنده می شود و درد می کشد که بی علاقگی خود را از همه پنهان می سازد. او وانمود می کند مادری شاد است و بی صبرانه انتظار به دنیا آمدن فرزندش را می کشد. اگر چه در طول بارداری چند بار برای لحظاتی کوتاه احساس شادی می کند اما پس از به دنیا آمدن دخترش نخستین فکر او، این است: "با این بچه چه کار کنم؟! واقعاً او را نمی خواهم."
لیدیا از افکار تاریک خود وحشت زده میشود از خجالت گریه می کند و می گوید: "نمی توانم هیچ وقت خودم را ببخشم. این چه احساس هایی ست که من دارم؟" آن زن پس از شرح این خاطره متوجه شد در آن هنگام بود که بدنش دشمن او شد. سپس خاطره ای دیگر را به یاد می ِورد که نشان می داد او در کودکی نمی توانست به کسی "نه" بگوید و مجبور می شد کار هایی را انجام دهد که به هیچ رو آمادگی آن ها را نداشت.



ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 170 و 171

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

29 Oct, 18:30


ادامه ...


بیزاری شما از خودتان نشاط انرژی و اطمینان شما را می رباید و بدنتان را آکنده از تنش اضطراب، اندوه و ناتوانی در دریافت می کند و همه این عوامل شجاعت شما را کاهش می دهند. شاید در دادن عشق به دیگران ماهر شوید در حالی که خودتان به شدت به این عشق نیاز دارید. اما وقتی آن قدر فروتن شوید که کودک درونتان را در آغوش بکشید یعنی او را در بغل بگیرید نوازش کنید و از صمیم دل بخواهید حمایتش کنید، می توانید از بی انصافی هایی که نسبا به او روا داشته، دفعاتی که به او گوش نداده و هزاران باری که قضاوتش کرده اید، عذر خواهی نمایید.
یکی از شاگردانم لیدیا می گفت که احساس میکند نمی تواند گذشته اش را به پایان برساند و خودش را دوست بدارد، زیرا هنوز بیست کیلو اضافه وزن دارد. او تقریباً همه عمر با وزنش دست و پنجه نرم کرده و هر راهی - از رژیم غذایی گرفته تا مربی خصوصی ورزش، غذا های بسته بندی شده، برنامه کارشناسان مشهور تغذیه هیچ نخوردن، فقط میوه یا گوشت خوردن و هر روش دیگری - را امتحان کرده بود، اما هرگز نتوانسته بود به هیچ کدام از آن ها پایبند بماند و هیچ برنامه ای نیز در دراز مدت مؤثر نبود. هر سال عضو باشگاه ورزشی می شد، اما پس از فقط چند روز دوباره با کاسه خوراکی و احساس درماندگی و نا امیدی به تخت خواب می خزید. به لیدیا گفتم به نظر من وزن او در واقع نشانه ای از یک مسأله عمیق تر است و پرسیدم چه هنگام به این نتیجه رسیده که از بدن خود بی زار است. او نتوانست پاسخی بدهد، زیرا هیچ زمانی را به یاد نیاورد که وزن او مسأله نباشد. انگار نفرت لیدیا از بدن خود طی سی و چهار سال گذشته به طور مساوی پخش شده بود و به یاد آوردن یک لحظه خاص تقریباً برایش نا ممکن بود.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 169 و 170

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

28 Oct, 18:30


ادامه ...


شاید برای آن که حالتان را بهتر کنید و اطمینان دروغین خود را بالا ببرید، بخواهید همه نکات مثبت کاری را که انجام می دهید حرکاتی را که تجربه می کنید، پیشرفت و دستاورد هایتان را به رخ بکشید. اما سایه فقط نگاه کردن یک سویه به "درست ها" این است که به همه چیز بر چسب "نادرست" زده یا همه چیز به کلی نادیده گرفته می شود. لازم است خود را ببخشید که به حس های درونی تان توجه نکردید انتخاب عای خودتان را انجام ندادید و از حق خود دفاع نکردید. لازم است خود را ببخشید که به خود سخت گرفتید خودتان را محکوم کردید، مرتکب اشتباهاتی شدید، وقتی منظورتان "نه" بود، "بله" گفتید، اجازه دادید به حریم شما تجاوز شود حسود ،بودید رقابت جو بودید، بدخواه بودید یا وقتی باید حرف می زدید، خاموش ماندید تنها پادزهر این است که عشقی را که نیاز دارید به خود بدهید؛ سعی نکنید گذشته را درست کنید. باید آن قدر فروتن بمانید که بدانید در هر وضعیتی کودک مقدس شما به توجهتان نیاز دارد؛ نه فقط گاهی اوقات، بلکه همۀ اوقات.
در حالی که فرایند آزاد کردن مقادیر بسیار فراوان دوست داشتن خود را طی می کنید، شاید با روشنی بیش تری موانع دوست داشتن خودتان را تشخیص دهید؛ یعنی اعتیاد هایتان تمنا هایتان و راه های گوناگونی که عواطف خود را بی حس می کنید تا مجبور نشوید عمق بیزاری از خودتان را حس کنید. شاید از مواد کار کردن سرگرم بودن یا درگیر ماجرا های خودتان یا دیگران شدن استفاده می کنید تا از رسیدگی به نیاز واقعیتان یعنی عشق، احترام، توجه و احساس تعلق عمیق خودتان بگریزید.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 168 و 169

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

27 Oct, 18:30


ادامه ...


آیا با صدای بی زاری از خود آشنا هستید؟ شاید صدا هایی از این دست باشد:

شایسته خوبی و خوشی نیستم.
بی ارزش هستم.
احساس گناه دارم.
باز هم اشتباه کردم.
آن ها از من متنفر خواهند شد.
خیلی بدجنس هستم.
متظاهر هستم.
یک خیکی تن لش هستم.
خیلی نامرتب هستم.
زیادی حساس هستم.
باز هم خراب کردم.
هیچ کس از من خوشش نخواهد آمد.



و حرف هایی ماند این ها که پشت سر هم می آیند.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 168

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

26 Oct, 18:30


ادامه ...


یکی از دگرگون کننده ترین تمرین هایی که من با آن آشنا هستم، توجه کردن مداوم به کودک درون است دوست داشتن خود از شما می خواهد توجهی پرمهر و شفاف به این بخش آسیب پذیر وجودتان کنید و برای همه مواقعی که به حرف خودتان گوش نداده اید، همه کار هایی که انجام داده اید و موجب ناراحتی شما شده اند‌. همه راه هایی که خود را تنبیه و محروم کرده اید، احساس گناهی که با خود حمل کرده اید و همچنان احساس شرمندگی به شما می دهد صادقانه به خودتان بگویید: "معذرت می خواهم." به سخنی دیگر، بار ها و بار ها باید دلتان را به روی خودتان بگشایید.
هر بار می بینید فکری منفی درباره خود دارید یا حرفی می زنید که شما را کوچک یا شرمنده می کند، باید آن قدر فروتن و خردمند باشید که بدانید این رفتار همان قدر آزارنده است که اگر آن را نسبت به کودکی خردسال انجام می دادید. مجسم کنید که با هر فکر منفی با یک راکت پلاستیکی یا چماق یا هر وسیله درد آور دیگری آن کودک را می زنید. تصویر وحشتناکی است، اما وقتی گذشته خود را به پایان نرسانده اید و حاضر نیستید خودتان را ببخشید درست همین کار را می کنید. باید هر روز فرصتی را به عذرخواهی از خود اختصاص دهید و اجازه دهید مرهم ندامت صادقانه درد های فراموش شده شما را آرام کند. این احترام عمیق فرایند به پایان رساندن را سرعت می بخشد و مبارز درون شما را آزاد می کند.
نکته این نیست که باز هم خود را سرزنش و محکوم کنید و در واقع به بد رفتاری با خود تداوم ببخشید، این است که خود را از غل و زنجیر بیزاری از خودتان نجات دهید.


ادامه دارد ...
دبی فورد
شجاعت
ص 167

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

25 Oct, 18:30


ادامه ...


چنان چه دل پر مهرتان را به روی خود نگشایید، بی تردید اسیر فریادهای درون خواهید شد و دور بعدی خود ویران گری را آغاز خواهید کرد. حرف های سرزنش بار شما به خودتان یک بلیت یکسره به جایگاه تنهایی و انزوا است. مردم همیشه به من می گویند: "اما من بخشی از خودم را دوست دارم،" اما آن ها نکته اصلی را در نیافته اند. بخشی از شما کل شما نیست دوست داشتن خود یعنی دوست داشتن کل شخص خودتان به طور کامل. پس باید کشف کنید کجای خود را دوست ندارید و بدانید هر کلمه ای که می گویید و هر فکری که در سر دارید حتی اگر نتوانید آن را بشنوید یا به آن گوش ندهید، بر احساس شما نسبت به خودتان اثر می گذارد و در نهایت تعیین می کند به راستی چه قدر از خودتان مطمئن هستید.
برای بودن در چنین جایگاهی که بتوانید دوست داشتن و بخشایش خودتان انتخاب کنید و با خودتان روراست و مهربان باشید، باید هشیاری ژرفی را را تمرین کنید تا به درمان کودک زخمی درونتان بپردازید و با آن کامل شوید. همه ما بی آن که بدانیم شرطی شده ایم که خودمان را محکوم کنیم از خود عیب بگیریم خود را سرزنش کنیم و تقصیر را به گردن بگیریم. برای جبران همه سال های زخم پذیری و سال هایی که این بخش شما عشقی را که نیاز داشت دریافت نکرد، به تمرین روزانه نیاز دارید تا دردی را درمان کنید که دل شما را بسته است.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 166 و 167

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

24 Oct, 18:30


ادامه ...


یکی از شگفت آور ترین نکاتی که طی فرایند به پایان رساندن گذشته ام آموختم، این بود که نیاز واقعی من دوست داشتن خودم است. کسی که به راستی و با دلی گشوده خودش را دوست دارد هرگز همه انرژی اش را صرف نمی کند. دیدم لازم است برای همه مواقعی که به جای استراحت، به گفت و گوی کاری پرداخته ام، خودم را ببخشم؛ همه دفعاتی که وسط بازی تنیس پسرم برای دیگران پیامک فرستادم یا مواقعی که شام نخوردم تا بتوانم یک کلاس از راه دور را ارائه کنم. به منظور بخشایش خودم لازم بود به دوست داشتن خودم متعهد شوم؛ تعهدی که هنوز نداشتم ماهاتما گاندی به بهترین شکل این نکته را بیان کرده است: "تنها شیطان های موجود در جهان، آن هایی هستند که در دل ما جست و خیز می کنند. میدان نبرد، همان جا است."
برای آن که دلتان را بگشایید و خود را کامل دوست بدارید، باید نسبت به تلاقی افکار و احساس های درونتان هشیار شوید؛ به ویژه به گفت و گوی درونی که هر روز می شنوید. شاید متوجه نباشید که هزاران فکر منفی و سرزنش بار نسبت به خود دارید؛ مگر این که حواستان را جمع کنید و گوش بدهید. می توانم بگویم که همیشه تصویر زیبایی نخواهید دید. اگر می خواهید دوست داشتن همه وجودتان را بیاموزید که به باور من یکی از دشوار ترین درس ها برای هر کسی است، آن را در این فضای پاک و صمیمانه می یابید که کل وجودتان را با همه بزرگی ها و کاستی ها در آغوش بگیرید.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 165 و 166

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

23 Oct, 18:30


ادامه ...


کاری که انجام می دادم مفید نبود. سرانجام به آستانه از پا افتادن رسیده بودم و می توانستم افقی جدید را ببینم. احساس می کردم بیش تر به داشتن یک زندگی تازه متعهد هستم تا پخش کردن همه انرژی ام. با دستیار اجرایی خود نشستم و نام همه کسانی را نوشتم که لازم بود در برابر آن ها با محبت، حد و مرز تعیین کنم تا دیگر احساس تحلیل رفتن نداشته باشم. "نه" گفتن مجبورم کرد به منبعی از شجاعت دست پیدا کنم که حتی نمی دانستم در من موجود است. با گردآوری نیرو های درونی حرف هایم را بی درنگ روشن و با محبت می زدم.
نتیجه چشم گیر بود. روز بعد چنان احساس سر زندگی و نشاطی داشتم که سال ها حس نکرده بودم. علت این بود که به گذشته نگاه نمی کردم تا ببینم در گذشته زیر فشار چه می کردم و به خود اجازه می دادم چه کسی باشم. بر عکس، از دیدگاه آینده دلخواهم نگاه کردم. این موضوع را پذیرفتم که یک مردم راضی کن ترسو بودم، تصمیم گرفتم این جنبه خود را به خوبی و خوشی به پایان برسانم و سپس در جایگاه یک زن مبارز شجاع مستقر شوم. سرانجام، آزاد شده بودم.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 165

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

22 Oct, 18:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آبان ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

دبی فورد

22 Oct, 18:31


ادامه ...


وقتی از خودم پرسیدم چرا این همه ترسیده ام دیدم که فکر می کنم اگر به مردم "نه" بگویم، محبت آن ها را از دست می دهم یا فرصتی بزرگ را از دست خواهم داد یا شغلم نابود خواهد شد. در گذشته هر بار بر خلاف میل کسی رفتار کرده بودم از من عصبانی شده بود. بنابراین به آدم هایی که حتی نمی شناختم پاسخ مثبت می دادم و کار هایی را می پذیرفتم که اصلاً دوست نداشتم؛ از نوشتن پیش گفتار بر یک کتاب تا مشارکت در برنامه آموزش از راه دور کسی دیگر یا اجرای یک برنامه رادیویی اینترنتی با بیست شنونده هر بار کسی به من می گفت: "به تو نیاز دارم. تو تنها کسی هستی که می توانی به من کمک کنی"، پاسخ مثبت می دادم؛ هر چند که کارکنان و مربیان بسیار با تجربه و آموزش دیده ام، اکنون بهتر از من کمک می کنند. حتی هنگامی که آدم های نیازمند به در های فراوانی کوبیده و پاسخ "نه" گرفته بودند من "بله" می گفتم، زیرا احساس گناه می کردم، حتی وقتی در تعطیلات به سر می بردم و در مکانی بودم که به منظور "آسایش و رهایی" انتخاب کرده بودم ساعاتی را به پاسخ تلفنی اختصاص می دادم بنا بر این تعطیلات به "تحمیلات" تبدیل شد؛ جایی که فقط این دروغ را به خودم تحمیل می کردم. که در حال استراحت و کار نکردن هستم. متوجه شدم که من همواره در پی جلب رضایت مردم هستم. اصلا فکر نمی کردم این گونه باشم. بی تردید گذشته من بر حال حکم می راند و اگر تغییری ایجاد نمی شد، بی شک جزو مردگان متحرک می شدم.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 164

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

21 Oct, 18:30


ادامه ....


به پایان رساندن این امکان را به شما می دهد که با هر پدیده ای درست همان گونه که اکنون هست، رو به رو شوید. این فرایند، نگرش یک ابر قهرمان را به شما می دهد، زیرا وقتی موضوعی برایتان به پایان رسیده است، دیگر با چشمان وجود زخم خورده، چشمان گذشته یا چشمان ترس نگاه نمی کنید. بلکه آن موضوع را پشت سر می گذارید، در حال قرار می گیرید و اعلام می کنید گذشته به پایان رسیده است. در این وضعیت شما اعلام می کنید در گذشته فرو نمی روید و به صدا های آشنای ترس و محدودیت که تا کنون بار ها شنیده اید، گوش نمی دهید وقتی گذشته را پشت سر می گذارید، بار ها یک لحظه کمال ناب را در می یابید؛ لحظه حاضر را در این فضا است که مبارز شجاع وجودتان را کشف می کنید و از جایگاه شجاعت و اطمینانتان به پا می خیزید نه ترستان.
سال گذشته در یکی از دوره های پیشرفته ام برای مربیان، در باره به پایان رساندن حرف می زدم و به این فکر کردم که لازم است چه موضوعاتی را به پایان برسانم. در آن هنگام احساس خستگی شدید داشتم و از پا درآمده بودم. هیچ انرژی نداشتم چنین وضعیتی به ندرت برایم پیش می آمد. وقتی فهرستی از همه موضوعاتی که باید به پایان می رساندم تهیه کردم دیدم، برای بازیافتن و سر زندگی ام لازم است به آدم ها بگویم نمی توانم روی برنامه های آن ها کار کنم و و برنامه ام به من اجازه نمی دهد مدام با آن ها در تماس باشم و جواب تلفن ها یا و ایمیل هایشان را بدهم، فکر تعیین چنین حد و مرزی مرا به وحشت انداخت.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 163 و 164

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

20 Oct, 18:30


ادامه ...


به پایان رساندن بخش مهمی از یادگیری دوست داشتن خودتان در سطحی کاملاً جدید است. از نظر من به پایان رساندن بسیار شوق آور است، زیرا در واقع با این انتخاب همراه است که گذشته را پشت سر می گذارید. شاید لازم باشد نامه هایی بنویسید، گفت و گو هایی داشته باشید و خداحافظی هایی را تجربه کنید. در مسیر کار هایتان با دقت راهنمایی می شوید. تعهدتان به رمز دلی پر مهر، شما را راهنمایی می کند تا تصمیم بگیرید گام بعدی شما چه باشد و چگونه این گام را بردارید. از آن جا می فهمید در حال به پایان رساندن هستید که نوعی حس آزادی را تجربه و احساس کنید توان شما بازگشته است، زیرا این گزینه شجاعانه را انتخاب کرده اید که مبارز قوی و مطمئن راه عشق باشید.
فقط لحظه ای را به یاد بیاورید که برنامه ای دشوار را به پایان رساندید یا به هدف مهمی دست یافتید که مدت ها برای آن زحمت کشیده بودید. آن هنگامی را به یاد بیاورید که از هیجان شوق و غرور لبریز بودید. در چنین لحظات مقدسی شما عاشق خودتان هستید و با چشم دل ملکوتی تان نگاه می کنید. آن گاه گذشته را فراموش کرده اید و بر آینده متمرکز نیستید، در همین لحظه هستید. سپاس‌گزار و سرشار از احترام و شگفتی هستید.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 162 و 163

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

19 Oct, 18:30


ادامه ...


در تجربه های گذشته خود فرو می روید و معمولاً همان تجارب به شما می گویند چه کار هایی را می توانید انجام دهید یا ندهید به جای آن که در این لحظه حضور داشته باشید و به آینده ای بنگرید که شما را به شور و شوق می آورد، می نشینید و به همان گفت و گو های قدیمی که در سر شما دور می زنند گوش می دهید. پس در حالی که برای تصمیم گیری درباره آن که کیستید و چه کار هایی می توانید انجام دهید به گذشته رجوع می کنید و حتی این موضوع را نمی دانید چگونه انتظار دارید آینده تفاوتی کلی با گذشـته شـما داشته باشد؟ در این لحظات تعیین کننده که به همه شجاعت، توان و بالا ترین بینش خود درباره خودتان نیاز دارید. محدودیت های گذشته تان را به این لحظه می آورید و سپس آن ها را به آینده فرا می افکنید.
برای نمونه تصمیم می گیرید سرانجام، حقیقت خود را به دوستی که همیشه شما را کم انرژی می کند. بگویید شاید ابتدا این فکر به نظرتان برسد: "این را قبلاً گفته ام. سعی کرده ام بگویم. او را می رنجانم." کار قشنگی نیست. دهانت را ببند. به نفع تو است سپس مانند یک ترسو، نیرویتان را واگذار می کنید. آن حرفی را که می دانید لازم است نمی گویید و فکر می کنید این گونه بی خطر تر است، زیرا در گذشته این شیوه را آموخته اید احساس های آن کسی را که در گذشته بوده اید، به این لحظه فرا می افکنید و از آن جایگاه تصمیم می گیرید؛ تصمیمی که البته بر آینده، اعتماد به نفس و اطمینان شما اثر می گذارد. در ایــن حالت اثر موج گونه آغاز شده است. به جای آن که با شجاعت و اطمینان، بــر اساس آن کسی که امروز هستید و آن کسی که می خواهید در آینده باشید، بگیرید اجازه می دهید وجود هراسان شما انتخاب کند. تا وقتی گذشته برای شما به پایان نرسیده چنین سیر رفتار هایی قابل پیش بینی است.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 162

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

18 Oct, 18:31


رمز دل پر مهر


دوست داشتن خود، رمز مبارز و سر چشمه شجاعت و اطمینان او است. هنگامی که مبارز نسبت به کل وجودش بیدار و حاضر است، می تواند از عهده هر چالش، برنامه یا آینده دلخواهی بر بیاید. دل او مایل است به هر کسی که مــی بـیـنــد خدمت کند به حمایت از او بپردازد به او مهر بورزد و او را التیام بخشد. یک مبارز آن قدر هوشمند است که بداند هر مانعی که سد راهش شده است، او را کند می کند و به سوی مسیری می راند که به بر آورده شدن آرزو هایش نمی انجامد. یک مبارز هر روز دعا می کند بتواند همه وجودش را دوست بدارد، بتوانـد بـه راهنمایی هایی که به او می شود، گوش کند و آن ها را به انجام برساند، بتواند با اطمینان در جهان عمل کند استوار باشد و هدایایش را به جهان عرضه کند. هر لحظه برای مبارز، الهام بخش است. از آن جا که قصد و موضوع تمرکز یک مبارز روشن است، می تواند پذیرای آن کسی بشود که هست و آرزویش را دارد.
وقتی با گذشته به صلح نرسیده باشید، هر جا بروید آن را با خود می کشید آن را به عنوان نقطه مرجعی برای آن کسی که هستید و آن چه فکر می کنید، باور دارید و انتخاب می کنید، به کار می برید.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 161

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

17 Oct, 18:30


فعال کننده شجاعت


به کسی حرفی را بزنید که تا کنون میترسیدید ابراز کنید... و وابسته آن نباشید که از این موضوع خوشش می آید یا نه نامه سرزنش باری را که نوشته اید با رفیقی صمیمی در میان بگذارید.


سازنده اطمینان

همه موهبت ها، هدایا و رحمت موجود در زندگی خود را بنویسید. دست کم ده موضوع را بنویسید که موجب سپاس گزاری شما است و سپس هر روز یک موضوع به این فهرست اضافه کنید.


پاداش شجاعت و اطمینان

پنج بار را که در ،زندگی به اشتباه خود اعتراف کرده اید، بنویسید.


دبی فورد
شجاعت
ص 159

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

16 Oct, 18:30


فرایند همدلی صادقانه


چند دقیقه برنامه ها و فهرست کار هایی را که باید انجام دهید، کنار بگذارید. اکنون دفتر یادداشت خود را باز کنید و برای یک درون نگری دگرگون کننده آرام بگیرید.


1_ به کینه های خود اعتراف کنید: چشمانتان را ببندید نفسی عمیق بکشید و بگذارید هر کینه یا رنجشی دارید به خود آگاهی شما بیاید. فهرستی بنویسید.

2_ فرو خواباندن شجاعت و اطمینان شما: بنویسید که چسبیدن به آزردگی ها و کینه ها چه هزینه هایی برای شما دارد. بر تندرستی، انرژی، وقت خلاقیت و نشاط شما چه تأثیری می گذارد؟ به ویژه چگونه شجاعت و اطمینان
شما را کاهش می دهد؟

3_ آزردگی اصلی: ببینید کدام از ردگی یا کینه بیش تر از همه جلوی می گیرد و نمی گذارد یک مبارز شجاع و مطمئن راه عشق باشید‌‌.

4_ داستان سانسور نشده: داستان این آزار دهنده ترین تجربه خود را با همه جزییات ناراحت کننده آن بنویسید.

5_ دلتان را خالی کنید: نام های سرزنش بار به کسی که به شما ستم کرده است بنویسید و همه خشم و آزردگیتان را نسبت به او خالی کنید. هیچ نکته ای را در دل نگه ندارید نگران نباشید؛ قرار نیست این نامه را بفرستید.

6_ صدای همدلی صادقانه: به صدای همدلی صادقانه گوش دهید و هر چه را می خواهد در این باره به شما بگوید، بنویسید. ببینید در باره خرد و هدایایی که در نتیجه این تجربه به دست آورده اید، به شما می گوید.

7_ ببخشید: این هفته کاری که برای رها کردن بار این آزردگی و گستردگی شما در برابر زندگی، مفید باشد.


دبی فورد
شجاعت
ص 158 و 159

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

15 Oct, 18:30


ادامه ...


با گوش دادن به صدای همدلی صادقانه، نگاه انجی به این رویداد و همچنین کل زندگی اش تغییر کرد او سبک تر، شاد تر و طبیعی تر شده بود. آن دختر، متوجه دل مهربان خود شده بود.
اکنون وقت آن رسیده بود که هدایا، یعنی درس ها و خرد حاصل از این تجربه را دریافت کند. انجی آموخته بود که به خودش احترام بگذارد و بـه حـس هـایش توجه کند او به آموزش و پرورش دختران نوجوان در زمینه مراقبت از خود متعهد شد. آن دختر نسبت به کسانی که مورد آزار و اذیـت قـرار گرفته بودند، احساس همدلی عمیقی داشت. همان طور که انجی پشت سر هم با اعلام مواهب این تجربه، هدایای آن را دریافت می کرد. اعتماد به نفسی انکار نا پذیر را در صدا و مهری سرشار را در قلب او احساس می کردم.
وقتی اجازه می دهیم مهربانی تغییرمان دهد. ما نیز مانند انجی آرامشی ژرف و بیکران را احساس می کنیم دریافت های ما پالایش می شوند و از این توان برخوردار می گردیم که آدم ها را با نگاهی نو ببینیم. با حقیقت همراه می شویم و با منبعی نو یافته خوشحالی نشاط، عشق شجاعت و اطمینان، همسو می گردیم.
در حالی که از فروتنی همراه با رسالت جانمان در این جهان بهره مند می شوی، از داستان تکراری ایگوی زخمی خود رها می گردیم و می توانیم امکانات جدیدی را برای ارائه خدماتمان در این جهان ببینیم کینه ورزی و سرزنش از کارهای ایگوست و تسلیم و بخشایش، از کار های خدایی. در هـر لحظه این انتخاب را داریم که یا با ایگو هماهنگ شویم یا با عشقی مقدس که ما را به این جهان آورده است با گشایش دل، به لطف و رحمت و جریان معجزاتی پایان ناپذیر گام می گذاریم که زندگی به ما عرضه می کند.


دبی فورد
شجاعت
ص 157

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

14 Oct, 18:30


ادامه ...


پس از آن که انجی نامه را تا پایان خواند، از او پرسیدم آیا آماده بریدن ریسمان و رها کردن آزردگی و کینه اش است، به این منظور، او باید می پذیرفت. راب مردی بیمار بود و انجی متأسفانه غافل گیر شده بود این دختر باید می دید که اگر چه رفتار آن مرد نادرست بوده اگر خواهان ازدواجی سعادتمندانه است، باید صدای همدلی صادقانه را بشنود. این صدا مرهمی برای آزردگی اوست و این امکان را به دل او می دهد تا هدایایی را که می تواند از آن تجربه دریافت کند. انجی چند نفس عمیق و آرام کشید و من از او خواستم حرف های صدای همدلی صادقانه را بگوید آن دختر، متمرکز شد و این ها حرف هایی است که با دل شنید:

ببخش تا دل تو بزرگ تر و نرم تر شود.
خدا از تو مراقبت می کند.
از این نترس که دلت را بگشایی و تسلیم شوی.
می توانی این رویداد را رها کنی.
عشق تو را صدا می کند؛ آن را در دلت بیاب
رها کن و بگذار عشق خدا دلت را پر کند و راهنمای تو شود.
رنج ها و تجربه هایت روی هم رفته تو را آن کسی کرده است که امروز هستی.
از لحظه لحظه گذشته خود سپاس گزار باش.
مشعلی روشن در میان تاریکی باش
.
من را باور کن.
در پناه خدا امن خواهی بود.



ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 156 و 157

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

13 Oct, 18:30


ادامه ...


رفته رفته راب مسئولیت های بیش تری به من داد. گاهی مغازه را ترک می کرد و می گفت اگر همسرش تلفن کرد، بگویم برای انجام کار های مغازه بیرون رفته است. البته می دانستم که دروغ می گوید این وضعیت ادامه داشت و من سعی می کردم خودم را به ندیدن و نشنیدن بزنم او مدام به من اضافه حقوق می داد و گاه هدایایی می خرید، احساس حقارت می کردم و خجالت می کشیدم، اما کسی را نداشتم برایش درد دل کنم فقط به این نتیجه رسیدم که لباس های پوشیده و گشاد بپوشم تا هیچ مردی به چشم یک کالای جنسی به من نگاه نکند. پس از آن به قرص های آرام بخش رو آوردم تا درد تهوع آور بودن و خجالتم را بپوشانم."
انجی با در میان گذاشتن داستانش متوجه بار سنگینی که با خود حمل می کرد و کینه ای که در اعماق وجودش دفن کرده بود شد. آن دختر متوجه شد فقط رفتار ناپسند یک مرد در یک تابستان، بر همه روابط او در بیست و سه سال گذشته سایه افکنده است انجی اعتراف کرد که از آن به بعد، از خودش بدش آمده است. بی تردید مسألهٔ پنهان آن دختر همین بود. اکنون انجی باید آن زخم را درمان میکرد تا بتواند به زندگی ادامه دهد و مردی را جلب کند که به او احترام بگذارد از او خواستم نامه ای به راب بنویسد و چون قرار نبود آن را پست کند، هیچ حرفی را ناگفته باقی نگذارد. گفتم همه حرفه های صدای سرزنش را بنویس چون اکنون وقت آن بود که رها کند، بارش را زمین بگذارد و و در زندگی پیش برود وقتی نامه خود را خواند، می توانستم نفرت و قدرت را در صدایش حس کنم او سرانجام با آزردگی و کینه ای رو به رو شد که حتی نمی دانست در خود دارد.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 155 و 156

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

12 Oct, 18:30


ادامه ...


کینه ها و آزردگی هایمان واقعاً می توانند بزرگ ترین خواسته های ما را ناکام کنند یکی از شاگردان قدیمی من به نام انجی که خانمی زیبا، سی و هشت ساله و بسیار خوش بر خورد است و بر چهره هر کسی که می بیند، لبخند می نشاند. همیشه از مجرد مـرد ماندن شاکی بود به نظر من این وضعیت منطقی نبود. مدت ها بود این دختر را می شناختم و دیده بودم که همه مجذوب او می شوند. وقتی باز هم شکایت انجی را شنیدم گفتم شاید این وضعیت به رویدادی در گذشته او بر می گردد. از آن دختر خواستم به گذشته نگاه کند و نخستین تجربه منفی خود را در این زمینه بیابد. انجی گفت: "وقتی پانزده سال پ داشتم، در یک مغازه ورزشی شروع به کار کردم ،عاشق ورزش بودم و از این که می پ توانستم در چنین مکانی کار کنم و خرج خودم را در بیاورم در پوست نمی گنجیدم. پس از چند هفته رییسم راب که حدود بیست و پنج
سال از من بزرگ تر بود، از زیبایی و خاص بودن من تعریف کرد و گفت از این که دستیارش شده ام، خیلی خوشحال است. اگر چه از شنیدن این حرف ها خوشحال بودم اما از نگاه او دستپاچه می شدم. پس از مدتی راب شروع به بدگویی از همسرش کرد و گفت که از زندگی با او زجر می کشد. من فقط گوش می دادم و متعجب بودم که چرا زندگی خصوصی خود را برای من تعریف می کند.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 154 و 155

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

11 Oct, 18:30


ادامه ...


چسبیدن به آزردگی ها و کینه ها چنین می کند:

اعتماد به نفس ما را پایین می آورد.
ما را از خودمان جدا می کند.
ما را ناتوان و مجبور به زندگی کردن در گذشته می کند.
مانع از درمان زخم های نهفته ما می شود.
ما را قربانی نگه می دارد.
وادارمان می کند به جای پذیرا بودن، به حالت دفاعی برویم.
انرژی ما را تخلیه می کند.
ما را سخت گیر می کند.
ما را پیر خشمگین و خسته می کند.
موجب فشار روحی می شود.
شجاعت ما را تحلیل می برد.
ما را از روابط رضایت بخش محروم می کند.
اجازه نمی دهد فرصت های جدید را ببینیم.
تندرستی ما را به خطر می اندازد.


این فهرست بی پایان است.


ادامه دارد ...
دبی فورد
شجاعت
ص 153 و 154

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

10 Oct, 18:30


ادامه ...


چنان چه جیمز ون پراگ می گوید: "ما این رویداد ها را به شکل تجربه هایی هراس انگیز، تحمل نا پذیر و سیاه می بینیم در حالی که در حقیقت آن ها تجربه هایی روشن هستند، زیرا به ما کمک میکنند آن کسی باشیم که هستیم." به این دلیل، پیوسته درد می کشیم و کینه به دل می گیریم که به تجربه هایی که داشته ایم تعابیر و احساس های منفی می چسبانیم و حاضر به کنار گذاشتن آن ها نیستیم تعابیرمان از رویداد ها به آزار رساندن به ما یا نیرومند کردنمان ادامه می دهند. معناهایی که برای رویدادهای دردناک زندگی خود انتخاب می کنیم، می توانند ما را گرفتار گذشته کنند یا در پیش تاختن به آینده کمکمان کنند.
هنگامی که هزینه واقعی دو دستی چسبیدن به هر کینه یا رنجش را درک کنیم، می توانیم گزینه نیرومند تر بخشایش را انتخاب کنیم. هزینه ها زیاده از حد هستند، اما نتایج، مسیر زندگی ما را به کلی عوض می کنند. مهم است که همه آن چه را بیزاری هایمان از ما می ربایند. یک به یک بنویسیم و بدانیم هر کدام چگونه نور و توانمان را تحلیل می برد.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 153

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

09 Oct, 18:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک مهر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

دبی فورد

09 Oct, 18:30


ادامه ...


تمرین بخشایش، برای یکایک ما مهم است تا دل شکستگی مان درمان شود و بتوانیم پذیرای رابطه ای ژرف تر با حقیقت باشیم. این منبع مقدس سر چشمه عشق شجاعت و اطمینان ما است. عشق، ما را به مکانی می برد که دلمان صاف است و هیچ کینه ای به کسی نداریم، زیرا می دانیم هستی، عالی ترین آدم ها و تجربه ها را سر راهمان قرار داده است تا جانمان تکامل یابد و بتوانیم پیام آوران عشق باشیم.
اگر چه می دانیم همه تجربه هایمان در نهایت سعی دارند ما را به سوی گشایش و عشق پیش ببرند سرانجام باید با دلمان به این نتیجه گیری برسیم؛ نــه با سرمان هنگامی که به هـر کینه، بی زاری، خشم، سرزنش، احساس گناه، پشیمانی، قضاوت، تلخی، سر خوردگی بر حق بودن یا انتقامی می چسبیم،همان ها سدی میان ما و دل پر مهرمان می شوند. وقتی از همدلی صادقانه جدا باشیم نمیتوانیم همان گونه که باید پیام آور عشق باشیم، زیرا آزردگی هایمان یک پای ما را در گذشته نگه می دارند. اگر بخواهیم مبارز راه عشق باشیم و با شجاعت توان و قدرتمندی پیش برویم. نمی توانیم اجازه دهیم رویداد های گذشته مدت ها ما را پایین نگه دارند باید دیگران و از آن مهم تر، خودمان را از زندان گذشته آزاد کنیم.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 152 و 153

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

08 Oct, 18:30


ادامه ...


اکنون به لحظه حقیقت رسیده بودیم. از کتی پرسیدم: "آیا به اندازه کافی شجاع، قوی و بی باک هستی که ریسمان بیزاری را ببری و قلوه سنگ را رها کنی؟" او چشمان خود را بست تا پاسخ پرسش من را بیابد و سپس با صدایی بسیار نرم و رسا گفت: "هستم! آن قدر شجاع هستم که بیزاری را رها کنم." پس از این تعهد کلامی از این زن خواستم مجسم کند همه سال های زندگی مشترک او با استوارت به اندازه ناخن انگشت کوچک دستش شده است و فقط بخشی جزئی از گذشته اش را تشکیل می دهد.
امروز، کتی زندگی بسیار خوبی دارد. این زن پس از گذراندن برنامه های آموزشی پیشرفته من برای تربیت مربیان و راهنمایان دگرگونی، به شور و شوقی در وجودش پی برد که فقط می تواند برخاسته از تجربه ازدواج و طلاق او باشد. کتی بسیار مشتاق است در باره جدایی معنوی - موضوع كتاب دوم من سخنرانی و به زن ها کمک کند تا تجربه خودشان را به شتاب دهنده ای نیرومند برای عالی کردن زندگی خود تبدیل سازند. او رها از تلخی و بی زاری به توان کمک به زنان دیگر برای برخاستن از خاکستر گذشته دست یافته است. نقطه کنونی التیام و دگرگونی کتی، بخشایشی بود که سرانجام برای خودش و استوارت احساس کرد. این وضعیت، آنی ایجاد نشد. اما فرایند دوره به راستی او را از اسارت گذشته آزاد ساخت.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 152

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

07 Oct, 18:30


ادامه ...


کتی با نگاه همدلی می توانست ببیند چه قدر درباره انکار و هزینه واقعی آن آموخته است. هم چنین می توانست ببیند برای نخستین بار از وقتی ثروت هنگفتی را از پدر و مادر به ارث برده درباره مسئولیت مالی آموخته است؛ درســی کـه پـیـش از آن نیازی نداشت یاد بگیرد. تا هنگامی کـه کـابوس ماجرا هایش با استوارت آشکار نشده بود. این زن نمی دانست تا چه اندازه از ثروتمند بودن احساس گناه می کند و خجالت می کشد. همچنین متوجه نبود چه قدر از وضعیت زندگی مشترک خود خجالت زده است. کتی از خانواده اش فاصله می گرفت و شرایط زندگی خود را پنهان می کرد تا کسی نفهمد شوهرش او را برای پولش می خواهد. بالا ترین هدیه ای که می توانست با نگاه همدلی ببیند این بود که اکنون سر مشقی با اقتدار برای سه دخترش خواهد بود و به آن ها نشان خواهد داد چگونه مراقب خودشان باشند و برخلاف مادرشان در انتظار شاهزاده سوار بر اسب سفید نباشند. او در نتیجه همه تجربه هایش آموخته بود پول را می توان جایگزین کرد. اما عشقی که در کنار فرزندانش حس می کرد، هیچ جایگزینی ندارد.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 151

کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

06 Oct, 18:30


ادامه ...


هنگامی که او به راستی متوجه هزینه خشم و آزردگی در زندگی خودش، زندگی فرزندان و آینده خانواده مهربانش شد بغضش ترکید. این زن، ازدواج رویایی و منزلت خود را از دست داده بود اعتماد خود را از دست داده بود. اما اکنون که اجازه می داد آزردگی اش را حس کند، خشم او کم رنگ شد و توانست اندک اندک خودش را زن مهربانی که بود، زنی که سخت کوشیده بود تا خانوادش را منسجم نگه دارد، بپذیرد.
اکنون وقت آن بود که ببینیم کتی می تواند همدلی را حس کند یا نه. برای کسی که این همه خیانت دیده، چنین کاری یک جهش بزرگ بود. بنابراین از آن زن خواستم برای لحظاتی باورش را درباره زندگی خود کنار بگذارد و واقعیتی کاملاً جدید را مجسم کند. از او خواستم در موقعیتی قرار بگیرد که همه عالم دوستش دارند؛ جایی که والا ترین وجودش او را تشویق می کند. جایی که فقط می تواند خوبی را ببیند و هدایای تجربه اش را بیابد. از کتی خواستم چشمان زمینی خود را ببندد و با نگاه همدلی صادقانه به زندگی اش بنگرد چه می دید؟ اول از همه او دید استوارت بسیار رنج دیده و زخمی است و هر کاری کرده تلاشی برای بهتر کردن روحیه اش بوده است، زیرا در کنار کنی احساس بی لیاقتی شدید می کرد.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 150 و 151


کانال دبی فورد
@DebbieFord

دبی فورد

03 Oct, 18:30


ادامه ...


همه ما که در دوره حضور داشتیم، هنگام شنیدن شرایط دردناک کتی نفسمان را حبس کرده بودیم و در پایان سرگذشت او آهی عمیق کشیدیم. باور کردن بروز چنین پیشامد هایی برای هر کسی دشوار بود؛ چه رسد به این زن که معلوم بود، قوی با اعتماد به نفس، تحصیل کرده و دنیا دیده است. به کتی اطمینان دادم حق دارد خشمگین، آزرده و متنفر باشد. بی تردید، چنین واکنشی در ابتدا سالم است پس از شنیدن دو - سه ماجرای نخست، حتى مـن هـم آمـاده بـودم ضربه ای به آن مرد بزنم آن زن چنان آزاری دیده بود که هیچ کس نباید ببیند. نمی خواستم درد و رنج کتی را دست کم بگیرم یا بگویم دل شکستگی و آزردگی او مهم نیست، اما برای آن که گام بعدی رخ دهد، باید می دید چسبیدن به خشم و تنفر چه هزینه ای برایش دارد.
کتی اعتراف کرد دیگر نمی تواند با هیچ مردی آشنا شود و حتی نمی تواند با مردی سلام و علیک کند؛ بی آن که به یاد شوهرش و آزار های او بیفتد. این زن نمی توانست سرمشق خوبی برای دختران خود باشد که عزیزترین کسانش در این جهان بودند. آن ها مادر خود را دیده بودند که زیر سلطه پدر مدام از ترس کز می کرد و اکنون او را یک قربانی می دیدند. اکنون الگوی ظالم مظلوم عمیقاً در روان آن دختر بچه ها حک شده بود. خشم و تنفر کتی شادی و آزادی عاطفی را از او ربوده بود همچنین این زن نمی توانست شادی به دنیا آمدن در خانواده ای مهربان و مرفه را که زندگی او را تا پایان عمر تأمین کرده بودند، احساس کند و قدر بداند. تنها فکر کتی مدام این بود که چه قدر از آن ثروت را به باد داده است.


ادامه دارد ...

دبی فورد
شجاعت
ص 149 و 150

کانال دبی فورد
@DebbieFord