🌷 داس گل 🌷 @dasgool Channel on Telegram

🌷 داس گل 🌷

🌷 داس گل 🌷
💁‍♂
1,757 Subscribers
6 Photos
Last Updated 10.03.2025 09:15

Similar Channels

Lab_science
16,599 Subscribers

Das Gool: The Significance of the Flower in Persian Culture

Das Gool, or the flower in Persian, is a symbol of beauty and transience that plays a vital role in the rich tapestry of Iranian culture. With its vibrant colors and fragrant blossoms, Das Gool is not merely a decorative element; it represents deep-rooted traditions, emotions, and a way of connecting with nature. In Persian literature, flowers have been metaphors for love, longing, and the ephemeral nature of life, making Das Gool a recurrent theme in poetry and art. Festivals, celebrations, and even rites of passage often feature various flowers, with Das Gool holding a prominent place due to its beauty and connotations. Whether it’s a wedding, a memorial, or a simple gathering, the presence of these flowers enhances the ambiance, adding layers of meaning to the occasion. This article delves into the significance of Das Gool in Persian culture, examining its role in celebrations and its representation in literature and art, while answering some frequently asked questions about this cultural icon.

What is the significance of Das Gool in Persian culture?

Das Gool holds a unique position in Persian culture as a symbol of natural beauty and transience. Often seen in Persian gardens, these flowers are utilized in various cultural events and festivals, embodying the joy of life and the fleeting nature of existence. In many ways, Das Gool transcends mere aesthetics; it reflects the philosophical undercurrents of Persian thought, where beauty is appreciated as both a tangible and intangible experience.

Moreover, Das Gool is integral to Persian poetry, where it serves as a metaphor for love and longing. Renowned poets like Hafez and Rumi frequently incorporate flowers, including Das Gool, into their verses, illustrating the depth of human emotion and the connection to nature. This associations reinforces the belief that nature is not just a backdrop but a crucial participant in the narrative of human experience.

How is Das Gool represented in Persian literature?

In Persian literature, Das Gool appears as a recurring motif that enriches the thematic layers of poems and prose. Writers use the image of flowers to convey complex emotions, ranging from love to sorrow. The beauty of Das Gool often symbolizes unattainable ideals or the fleeting nature of beauty, mirroring the poet's own yearnings and dilemmas. For instance, a poem may describe a garden blooming with Das Gool, serving as a backdrop for a heart-wrenching love story.

Additionally, the imagery of Das Gool is deeply intertwined with Sufi philosophy, where it represents the soul’s journey towards enlightenment and union with the Divine. The flower's short-lived beauty mirrors life's transience and the quest for lasting meaning, making it a powerful symbol in the literary tradition. This duality of joy and melancholy in the depiction of Das Gool invites readers to reflect on their own lives and experiences.

In what types of celebrations are Das Gool prominently featured?

Das Gool is often a prominent feature in various Iranian celebrations, most notably during Nowruz, the Persian New Year. As part of the Haft-Seen table, which symbolizes the arrival of spring and renewal, Das Gool represents rebirth and beauty. Families often decorate their homes with assorted flowers, creating a vibrant atmosphere filled with hope and positivity, reflecting the spirit of the new year ahead.

Furthermore, Das Gool is also significant in weddings and other joyous occasions. The use of flowers decorates venues and symbolizes the blossoming of love and the beginning of new life chapters. This floral tradition highlights the importance of nature’s beauty in blessing the union, and it is not uncommon for brides to carry bouquets adorned with Das Gool, encapsulating the essence of love and commitment.

What role does Das Gool play in Iranian weddings?

In Iranian weddings, Das Gool is not just an ornamental addition; it carries profound messages of love, fidelity, and beauty. Florals, including various types of Das Gool, adorn the wedding stage and the bride's bouquet, symbolizing purity and the blossoming of the marital bond. The presence of these flowers is believed to bring good luck to the couple, reinforcing the significance of floral motifs in blessings and new beginnings.

Moreover, the arrangement of Das Gool is often meticulously planned to align with traditional colors and meanings, enhancing the overall aesthetic of the wedding. Each flower may convey different virtues, such as resilience or devotion, and their arrangement illustrates the couple’s aspirations for their life together, weaving intricate narratives into the floral displays that breathe life into the celebration.

How is Das Gool used in traditional Persian art?

Das Gool holds a significant place in traditional Persian art, particularly in miniature paintings and textiles. Artists often depict these flowers with intricate detail, capturing their delicate beauty and vibrant colors. The portrayal of Das Gool in art serves not only as decoration but also as a medium to express deeper themes of beauty, mortality, and nature’s cycles, aligning with the cultural appreciation of aesthetics in Persian society.

Furthermore, the use of floral motifs, including Das Gool, in various forms of art speaks to the cultural reverence for nature. Artists incorporate these elements to inspire viewers, encouraging them to contemplate the fleeting moments of beauty in their own lives. This artistic tradition continues to thrive today, with modern adaptations of floral designs in contemporary Persian art, maintaining the timeless connection between culture, nature, and artistic expression.

🌷 داس گل 🌷 Telegram Channel

با خوش آمدید به کانال تلگرام 🌷 داس گل 🌷! این کانال منحصر به فرد برای علاقه مندان به گل ها، باغبانی و هنرهای دستی است. در اینجا شما می توانید تصاویر زیبا و ایده های خلاقانه برای انواع گل ها و گیاهان را پیدا کنید. با فیلم ها، عکس ها و مطالب آموزشی درباره مراقبت از گل ها، طراحی باغ و تزیینات دست ساز، این کانال بهترین منبع الهام بخش برای شما خواهد بود. آیا شما همیشه علاقه داشتید تا باغچه زیبایی داشته باشید یا به خلق آثار هنری با گل ها علاقه‌مندید؟ پس حتما به ما بپیوندید. همچنین شما می توانید تجربیات و نظرات خود را با سایر اعضای این جامعه به اشتراک بگذارید. پس از شما دعوت می کنیم تا به کانال ما ملحق شوید و از مطالب مفید و جذاب ما لذت ببرید. با دنبال کردن 🌷 داس گل 🌷، دنیای جذابی از گل ها و هنرهای دستی در دسترس شما خواهد بود!

🌷 داس گل 🌷 Latest Posts

Post image

اشتن منو میکردن
اولا درد کرد اماااا بهترین حس دنیا بود
دوتا کیر کص و کونمو پاره کرده بودن
-دیدی کصو کونتو یکیییی کردیییممم
محکم تلمبه میزدن و من اه و ناله میکردم
+جوووون هر شبببب باید دوتایی پارمممم کنید
دیگه نمیذارم کسی دیگه جز من کیرتونو حس کنه
علی و عرفان جاشونو عوض کردن و حالا عرفان داشت کونمو میکرد
کیرشو کرد تو کونم و اه بلندی کشید
داد زدم میخواااام ارضا شممم
با آه و ناله بلنددد لرزیییییدم و ارضا شدم
رو ابرا بودم مردهههه بودم از لذت و همچنان داشتم ناله میکردم
گفتم آب کیرتوووونو بریزین توش
تلمبه میزدن هر دو محکم و من دلم میخواست دوباره چند ساعت بهشون بدمممم
عرفان از پشت گردنمو گرفت و محکم کیرشو تو کونم فشاااار داد و با یه اخ بلند ابشو ریخت تو کونم
و حالا نوبت علی بود
-بریزم توووو کصت دلاراااام ارهههه؟ برییییزم تو کس داغ و تنگت؟؟؟؟
علی هم محکم تو کصم تلمبه زد و ارضا شد
بی حال کناره هم افتادیم و عرفان بغلم کرد رفتیم بالا تو اتاق همونطوری سه تایی خوابمون برد
امیدوارم دوست داشته باشین❤️
اگه دوست داشتین از سکس هام بیشتر مینویسم براتون

نوشته: دلارام

07 Mar, 22:49
448
Post image

د پایین سه تایی سکس کردیم
علی گوشش بدهکار نبود
صدای تلمبه های عرفان تو کص آذر تا اتاق ما میومد و من بدتر حشری میشدم
-علییی بریم دیگه
+بچه ها میاین میبینن
-ببینن خب عرفانه دیگه غریبه نیست که
هیچی نگفت و ادامه داد
کنارم دراز کشید
+بشین رو کیرم
نشستم رو کیرش و کیرشو گرفتم تو دستم کردم تو کصم
رو کیرش شیک میزدم و عاشق این کارم بود
+ااااااخ بکنننن بکنننن جووووننن
منو سفت گرفت تو بغلش و این باز خودش تو کصم محکم تلمبه میزد
اه و نالمون اتاقو برداشته بود
یهو در اتاق باز شد عرفان یه نگاهیی انداخت سریع رفت
نفهمیدم چرا
برامون مهم نبود
داشتم ارضا میشدم
داد زدم علییییی میخواااام رووو کیرت ارضاااا شم
و با یه لرزش شدید و جیغ های بلند رو کیرش ارضا شدم
علی تلمبه هاشو ادامه میداد
+برگرد
منو داگی کرد و دوتا دستامو با یه دستش گرفت و با دست دیگش داشت رو کونم محکم اسپنک میزد
تلمبه هاشو تند تر کرد و با صدای بلند ارضا شد و ریخت رو کونم
پارم کرده بود خیلییی کیرش حال میداد بهم
+عشقم جرم دادی
خودمونو پاک کردیم و علی بی حال افتاد کنارم خودمو شستم و اومدم دیدم علی خوابه
فکر دادن به عرفان و علی دیوونم کرده بود
با این فکرا خوابیدم
صب بیدار شدیم عرفان زودتر بیدار شده بود پایین بود منم زودتر رفتم پایین عمدا
عرفان منو دید اروم گفت خوشگله شب حسابی دادیا
خندیدم و با این حرفش اب تو کصم راه افتاد
+میخواستی میومدی
چشمک بهش زدم و علی اومد پایین
آذرم بیدار شد
همه جمع کردیم منو رسوندن خونه
و عصری علی زنگ زد عزیزم شبم میخوایم بریم ویلا کارمون تموم بشه میایم دنبالت
گفتم کیا گفت من عرفان تو
+آذر چی پس
-نمیاد،حالا توضیح میدم بهت
تو کونم عروسی بود
دوباره یه دوش حسابی گرفتمو یه هارنس مشکی پوشیدم و از روش یه جوراب شلواری زنبوری
به قصد تری سام میرفتم که امیدوار بودم بشه
یه تیپ سکسی زدم و اومدن دنبالم
رسیدیم بساط مشروب رو اوکی کردیم
یه دو سه ساعتی قشنگ خوردیم و رقصیدیم
وسط رقصا عرفان منو میمالید و علی متوجه این بود اما چیزی نمی گفت
منم وسطا کونمو میگرفتم طرفش مثلا میرقصیدم کونمو به کیرش میمالیدم
نشستیم علی بغلم کرد گردنشو بوسیدم
+گردن نه دیگ عشقم میگیرم میکنمت
-همش وعده
+اعهههه پس امشب میگم بهت
منم با خنده گفتم
-پس بریم بالا زودتر بگو بهم
+بالا چرا مگه نگفتی دیشب عرفان که غریبه نیست
از حرفش هنگ کرده بودم و عرفان زل زده بود به من
علی دستشو کرد تو سینم و لبامو چسبید
منم میدونستم عرفان داره نگامون میکنه با ناز و عشوه بیشتر با علی لب میگرفتم که دیوونه بشه
+علی صب کن در بیارم
لباسامو کندمو با دیدن لباسام علی گفت اوووووف و عرفان لبشو گاز گرفت
متوجه کیر شق شده عرفان بودم
نشستم جلو پای علی و کیرشو از شلوارکش در آوردم کردم تو دهنم
ماهرانه ساک میزدم و علی اه و ناله میکرد
برگشتم طرف عرفان
عرفان کیرشو درآورده بود مارو نگاه میکرد و میمالید
بهش اشاره کردم بیا جلو
همه چیشو کند اومد وایساد جلوم
حالا من بودم و دوتا کیر کلفت و خوشگل
نوبتی برا هر کدوم ساک می زدم و صداشون خونه رو برداشته بود
-جوووون علی تو تا حالا چرا نیاوردی منم بکنمشششش
+دیشب خودش خواست بهمون همزمان بده
و یه چشمک به من زد
متوجه شده بود
علی نشست رو مبل و گفت میخوام نگاتون کنم
عرفان بغلم کرد گذاشت رو میز بیلیارد
وحشیانه کصمو میخورد و علی با چشمای پر از شهوت مارو نگاه میکرد و جق میزد
-اووووف عرفاااان کصم کنده شد کیرتو بکنننن
+پس میخواستیییی به هر دومون بدی ارهههه حشرییی من
-ارهههه دلم میخواست دوتاااا کیر کلفت داشته باشم بکنننن
دیگه داشتم التماس میکردم بکنه
+علی میدونه دیشب لباتوووو خوردمممم؟
-دیشب لبامو خوردی امشب کصمووو میخوری میکنیییی جووون
کیرشو کرد تو کصم و یه اه بلندددد کشید
+چههههه دااااغ و تنگییی تو دلااارام
محکم تلمبه میزد و داد میکشید
هر از گاهی یه سیلی به صورتم و سینه هام میزد و من بیشتر اه و ناله میکردم
گرفت بغلش پرتم کرد کنار علی رو مبل
این بار علی کرد تو کصم و محکم کصمو میکرد
عرفان کیرشو کرده بود تو دهنم
-اااااخ بخووور بخووور کیرمو که هر روز اگه علی هم نباشه خودم ترتیبتو میدممم
+نههه من دوتاااا کیر میخواااام باهم جرم بدین
انگار رو ابرا بودم دوتا کیر داشتم یکی تو دهنم بود یکی تو کصم
لذت وصف نشدنی داشت
علی گفت شبنم کونتو میخوام بکنم
نمیذاشتم که کلی التماس کردن گفتم اوکی
علی وازلین اورد
عرفان خوابید من نشستم رو کیرش و کیرشو کرده بود تو کصم و همزمان سینمو میخورد
+عرفاااانم بکن کصموووو اااخ کصممم خیسته
عرفان حشری تر میشد و بیشتر داد میکشید
علی وازلین و زد سوراخ کونم
-عشقم اولش درد داره بعد عادت میکنی
سره کیرشو کرد تو کونم و دردم گرفت
اما تحمل کردم
همونطوری نگه داشت یکم جا باز کنه
دیگه عادت کرده بودم
و حالا دوتا کیر همزمان د

07 Mar, 22:49
409
Post image

بالاترین لذت دلارام

#مستی #دوست_دختر #تریسام

سلام دوستای گلم
داستان کاملا واقعی هست و به همین خاطر اسم شخص هارو عوض میکنم
-دلارام حاضر شو شب میایم دنبالت منو عرفانو آذر میریم ویلا
+اوکی خداحافظ
رفتم حموم دوش گرفتم حسابی به خودم رسیدم و یه ست قرمز پوشیدم و موهامو بالا بستم یه ادکلن سکسی هم زدم و تمام
من دلارام ۲۶ سالمه قدم ۱۷۲ وزنم ۶۳ چشم ابرو مشکی ام و اندام کشیده و هیکل ورزشکاری دارم و پوستم تیره
علی رفیق قدیمی و با ارزش ترین فرد زندگیمه که اوایل با هم رفیق بودیم بعدش شدیم پارتنر هم اما به خاطر شرایط کاری نشد پارتنر هم بمونیم و جدا شدیم
علی قد بلند و چهارشونه و چشم ابرو مشکیه
پسره جذاب و با مزه ای هست
-بیا پایین عروسکم
اومدن دنبالم و رفتیم ویلا چهارتایی مست مست بودیم ویلا دوبلکس بود پایین یه دستشویی و حال بزرگی داشت که یه گوشه اس بیلیاردم بود
بالا سه تا اتاق کنار هم
مست بودم خیلی داغ کرده بودم حرارت بدنم فوق العاده بالا بود
صدای موزیک زیاد بود
اروم به علی گفتم

میرم ۷/۸ دیقه دیگه یه لحظه بیا بالا برگرد
سریع رفتم لباسامو در اوردم یه ست قشنگ قرمز پوشیده بودم که با لاک دست و پام ست بود عجیب این ست با رنگ تیره پوست من میدرخشید
علی اومد بالا هنگ کرد
-چه خبرههههه؟
چشاش برق میزد
+زود در بیار بدش به من
خودش میدونست چی میگم
بدون هیچ حرفی بند شلوارشو باز کرد
از روی شورتش کیرشو میمالیدم
نفساش داشت تند تر میشد و من حشری تر
جلو پاش زانو زدم و کیرشو کردم تو دهنم
کیرش تو دهنم عقب جلو میشد و من همزمان از تو زبونمو دوره کلاهکش میچرخوندم
دیگه داشتم از شدت حشریت میمردم
با چشمای مشکی و خمارم زل زده بودم به چشاشو براش ساک میزدم
هر از گاهی زبونمو رو تخماش میکشیدم انگار جون از تنش میگرفتم
شهوت از چشمای هر دومون میبارید
علی ناله میکرد و نفس نفس میزد
کم کم ناله هاش به داد زدن تبدیل شد
محکم تو دهنم تلمبه میزد و کیرش میخورد به ته گلوم و عوق میزدم
و هر بار با عوق زدنم یه جون به جوناش اضافه میشد
با اینکه صدا موزیک زیاد بود اما شک نداشتم صدامونو میشنیدن پ این برام مهم نبود
ده دقیقه ای براش ساک زدم
-میخوااااد بیاااااد
کیرشو از دهنم کشید بیرونو ریخت رو صورتم
زل زده بودم به چشماشو و زبونمو اورده بودم بیرون
چقدر خوب بود
+جمع و جور کن برو پایین منم حاضرشم بیام
کاراشو کرد رفت پایین منم حاضر شدم رفتم پیششون
عرفان با خنده برگشت سمت من
-خانوم خانوما خسته نباشی
هیچی نگفتم نشستم رو صندلی کناره علی
علی پیشونیمو بوسید
-عشقم بریزم برات؟
+اره بریز
چند پیک دیگه زدیم دیگه همگی پاره بودیم
-دیگه بریم بخوابیم؟ دیر وقته
رفتیم بالا لباسمو عوض کردم و یه نیم تنه شورتک سفید قشنگ پوشیدم
+علی برم دستشویی بیام
-عشقم ابم بیار بالا اومدی
رفتم پایین عرفان تنهانشسته بود سیگار میکشید
ظاهرا آذر بالا بود
رفتم دستشویی اومدم برم آب بردارم
عرفان صدام کرد
-دلارام
+جون عرفان
محکم لبمو چسبید
نفهمیدم چی شد فقط یه لحظه لرزه به تنم افتاد که الان یکی میاد میبینه
+عرفان چیکار میکنی الان میان
-هیشکی نیست
+باشه برو کنار
دوییدم بالا اتاق
عرفان صمیمی ترین رفیق علی بود اونم پسر جذاب و قشنگی بود چهره مردونه داشت و ۳۷ سالش بود دقیقا ۵ سال بزرگتر از علی
اومدم تو اتاق علی منتظر نشسته بود داشت کیرشو میمالید
بدون حرفی کنارش دراز کشیدم
علی رو گردنش خیلی حساس بود
زبون کشیدم و آخ جون داری گفت
برگشت طرفم و محکم لب همو چسبیدیم
اومد روم و خیمه زد گردنمو گوشمو لیس میزد و میمکید
اه و ناله هام هر لحظه بیشتر میشد
علی رفت پایین تر و هر دوتا سینمو گرفت تو دستش و دوره پستون هامو زبون میکشید و من هر لحظه ممکن بود از شدت لذت گریه کنم
و از یه طرف عرفان فکرمو مشغول کرده بود
+علی تو رو خداااا بکن کیرتوووو میخوام
-هنوز صبر کن کارت دارم سکسی منننن
از تک تک کلماتش شهوت میبارید
سینه هامو از جاشون در اورد انقدر میک زد و گاز گرفت
-این بدن ماااال کیهههه
میخوام پارت کنم امشب کس تنگتو امشب میخوام گشاااادش کنم
حرف میزد و من روانی تر میشدم
صدام کل اتاقو برداشته بود
علی سرشو برده بود لای پاهام و کصمو میخورد
انگشتشو کرده بود تو کصم و وحشیانه کصمو میک میزد و من کمرمو بالا پایین میکردم
دیگه داشتم روانی میشدم
کشیدمش بالا اومد بالاتر
+بیا بالا همینطوری کیرتو بکنم تو دهنم
اومد بالا کیرشو کردم تو دهنم براش سااااک میزدم و زل زده بود بهم
دیگه طاقت نداشتیم
علی کیرشو کرد تو کصم و من چشمام رفتتت
کیر کفلت علی تو کصم بود
+بکن علیییی بکن کصمممم کیرتو میخواست پارم کن عشقمممم
علی تلمبه هاشو محکم تر کرده بود و داد میکشید
-محکم تر بکنمت؟؟؟؟کصت چقدررر خیسهههه
فکرم پیش عرفان بود
دلم میخواست به دوتاشون همزمان بدم
-علی بریم پایین میخوام رو میز بیلیارد کصمو پارهههه کنی
اینو گفتم که بریم پایین شاید عرفانم اوم

07 Mar, 22:49
426
Post image

بچه هاشون دوستمون داشتن.یک تیکه زمین خوب دکتر بنام من و بهاره زد.همه چی رو بغیر لوازم منزل که دادن به ما فروختن و رفتن…خیلی آدمهای خوبی بودن…باور کنید هنوز نتونستیم غم دوری و برنگشت نشون رو هضم کنیم.الان خودمون۲تابچه داریم دیگه از این کارها هم نکردیم…ولی کیرم برام خوش شانسی آورد… یادشون بخیر…
نوشته: منشی

07 Mar, 22:49
399