در این عشق بمیرید @darinesgh Channel on Telegram

در این عشق بمیرید

@darinesgh


نفس میگوید:وقتی همه چیز سر جایش قرار گرفت، من آرامش پیدا میکنم
روح میگوید: ”وقتی من آرامش پیدا کنم، هر چیز در جای خودش قرار میگرد.

https://t.me/ketab8353 کانال کتاب

گروه در این عشق:
https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید (Persian)

در این عشق بمیرید یک کانال تلگرامی است که به ارائه مطالب محتوایی و انگیزشی در زمینه ی عشق، زندگی و روانشناسی می پردازد. این کانال توسط کاربر darinesgh اداره می شود و هدف آن ارتقا و بهبود کیفیت زندگی افراد از طریق انتقال دیدگاه های مثبت و ایده های سازنده است.

نام کانال در این عشق بمیرید نشان از پرداختن به موضوعات عمیق و مهمی مانند عشق و زندگی دارد. این کانال به کاربران خود ایده ها و نکاتی را ارائه می دهد که می تواند زندگی آن ها را بهبود بخشد و به آن ها کمک کند تا به آرامش و سعادت دست یابند.

اگر به دنبال مطالب الهام بخش و انگیزشی برای بهبود زندگی خود هستید، کانال در این عشق بمیرید یکی از بهترین گزینه ها برای شماست. با عضویت در این کانال، شما می توانید از مطالب متنوع و ارزشمندی که ارائه می شود بهره مند شوید و به یادگیری و رشد شخصی خود ادامه دهید.

به آدرس https://t.me/ketab8353 می توانید از طریق کلیک بر روی لینک، به کانال کتاب متصل شوید و از مطالب جذاب و مفیدی که ارائه می شود بهره مند شوید.

در این عشق بمیرید

11 Jan, 16:40


در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
ببین
یه بچه کوچولو یکی مسخره ش کنه دوچرخه نداری
بیاد بهت بگه دو چرخه میخوام
تو براش میخری
اما اگه بچه مثلا بالای بیست سال ت بیاد
گریه کنه بگه گوشی میخوام
بهش یاد میدی که نباید مثل یه کودک برای نیاز هات گریه کنی

اون دل شکسته
مال انسانهایی که در ذهن زندگی میکنند و به بلوغ معنوی نرسیدند و حالت کودک رو دارند
اونا وقتی برای نیازها شون دعا میکنن یا گریه
خدا مثل کودک بهشون نگاه میکنه و چیزی که میخوان بهشون میده
اما من دیگه نمیتونم اصلا دلشکسته بشم😂😂😂😂😂
دیگه بزرگ شدم
هر چی میخوام باید خودم بدست بیارم
جای نشستن و دعا کردن

در این عشق بمیرید

10 Jan, 22:08


در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
رها کردن
یعنی دیگه مهم نیست به هرطریقی حل بشه یا نشه

Saray:
رها میکنی مشغول میشی به مراقبه عبادت و کارها حال خوبی داره
یهو چشماتو باز میکنی بازم همونجایی
هیچی درست نشده 😫
دوباره حال بد میاد
بازم از نووووو بازم از نوووووو
هر از گاهی آشفتگی شورش همه چیزهارو خراب میکنه



رهایی همیشگی میخوام دوام باشه 🙃

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
پس رها نکردی
رفتی  سراغ عبادت و مراقبه  کار خوب
که سر خدا رو گول بمالی تا همون مشکلات رو حل کنه
رها کردن یعنی همینها رو هم دیگه نگی که چرا درست نشد
انگار مشکل ت رو با ده تا زنجیر چسبوندی به خودت
و نه تا رو پاره میکنی
و میگی ببین نه تا رو پاره کردم و رها کردم
اما یکیش رو یواشکی سفت گرفتی
تا حدی که خودتم گول میزنی رها کردی
رها کردن یعنی مردن
و مردن این نیست که زنده بشی ببینی چی باب میل ت شده چی نشده

رها کردن آسون نیست
باید بری و حتی یه نگاه پشت سرت نندازی
شبیه اینایی که تو جنگ تو سیل تو طوفان
یا تو یه کشتی در حال غرق
همه چیزشون رو رها میکنن و میرن
رها کردن یهویی رو یاد بگیرید وگرنه دنیا شما رو در همون شرایط برای آموزش رها کردن قرار میده
جوری که فقط یه بدن و یه زندگی برات بمونه
و بگی خدایا شکرت من هنوز زنده ام
و بعد دیگران بیان یه چادر برای زندگی بهت بدن با همون خوشحال بشی
یه پتوی گرم بهت بدن یه لباس بهت بدن و تو ذوق کنی
و همین قدر سخت رها کردن رو یاد بگیری
من همین قدر سخت رها کردن رو یاد گرفتم
بار اول زیر سی سال بودم
همه زندگیم رو دادم به یه سمسار برای بدهی
که به یه افسر پلیس داشتم
هزینه بیمارستان و عمل هام رو داده بود
اما خیلی دلم واسه چیزهام سوخت و خیلی چشمم دنبالشون بود
بار دوم سه سال بعد همه چی تو آتش سوخت
و بار سوم دو سال بعد سر یه داستانی همه رو فروختم برای مهاجرت و اون پولم هم از دستم رفت
هر بار خودم موندم با یه بدن که شکر کنم هنوز زنده ام و میشه از اول شروع کنم

در این عشق بمیرید

10 Jan, 17:49


مهم ترین گام در خروج از قانون کارما
بخشش است.

#اکهارت تله

در این عشق بمیرید

10 Jan, 17:47


اگر گذشته او گذشته تو بود،
رنج او رنج تو بود،
و آگاهی او آگاهی تو بود،
تو هم دقیقا مانند او فکر و عمل میکردی،

با این درک که ،
بخشش،شفقت،و ارامش می آید.


#اکهارت تله

در این عشق بمیرید

10 Jan, 12:26


سلام سپیده جان

میشه لطفا بگید چطور پیام خدا رو از شیطان جدا کنیم

جواب ،👇👇

در پیام خداوند هرگز خشم نیست
در پیام خداوند هرگز قضاوت و محکوم کردن نیست
در پیام خداوند تهدید و مجازات نیست
در پیام خداوند فقط عشق و آگاهی و محبت و هدایت هست
خداوند همیشه در هر حالتی عاشق ت هست
حتی اگه در حال شکنجه یه انسان باشی
بازم صدای خدا رو میشنوی که بهت میگه نکن بنده من

در این عشق بمیرید

10 Jan, 09:06


#تجربه_رهایی_خیانت

****
من  داشتم اقدام به خودکشی میکردم 🤣🤦‍♀

امدم پیش سپیده گفت باید بمیری🤣🤣

عقلم میگفت اینا دیونه اند

یعنی چی زندگیم به فنا رفت این میگه بمیر

sepideh victoria:
چقدر اون روزها سخت بود حرف منو بفهمی

****
خیلی خیلی رنجش دردش  زیاد بود . ذهن. وحشتناک حس تنهای. ترس داشت
انگار خدا برا همه بود. اما تو قربانی شدی خدا برات نیست

انگار هیچ راهی نداشتم خیلی خسته شده بودم دوباره. برگشتم گفتم. این همه گفتم گفتم خودم دست پا زدم. هی بدتر بدتر شد.
بزار به حرف سپبده گوش کنم
نشستم شروع کردم به گوش دادن فایل ها

چنتا اول گوش میکردم. خوابم میبرد چون ذهنم. همش درحال فکر فکر. گفتگوهای ذهنی.  خسته بود همین که یه لحظه.  تمرکز میکرد.  از موضوع  رنجش خارج میشد خابش میبرد

بعد یه ماه. مراقبه کردن شروع کردم

فقط. یک کوچلو. سکوت کردن. برام لذت بخش بود. ارامش داشت. روزای اول. درد هنوز بود. گفتگو های ذهنی بود

بعد چند ماه. گوش کردن فایل ها برام لذت بخش شد. شیرین شد مراقبه. منتظر بودم. کارام تمام شه مراقبه کنم  چون یاد گرفته بودن بیام تو لحظه حال  😍 چند دیقه ذهن خاموش کنم

این وسط. شاید بعضی روزا.  اتفاقاتی میافتاد. که. گریه میکردم. برمیگشتم بع  درد قربانی شدن

حتی. بعضی روزا.  از سکوت در میامدم. بحث میکردم.

حتی بعضی. روزا عصبی. کلافه بودم.

دوباره پناه میبردم به فایل ها. کتابا.  مراقبع. اروم میشدم.تا کم کم. به اگاهیم. اضافه شد درکم از این خود.  بیشتر شد.
ظرفیت مدار  تغییرکرد

ولی یه شب. تو مراقبه. رفتم.  نمیدونم کجا. یادم مراقبه ماه کامل بود. قلبم درد گرفت. نفس کشیدن سخت شد. ترسیدم.  خاستم بیدار شم تو بدن نمیشد. شاید چند ثانیع طول کشید ولی. فکردم. دارم واقعا میمیرم نمیتونستم بدن تکون بدم

این باعث شد. خیلی متحول بشم

رفتم دنبال کتاب های بیشتر

اصلا حواسم نبود. کی چیکار میکنه خیانت چیع

درد چیع. وقت نداشتم. اصلا به این چیزا فکر کنم

شاید. به سال. طول کشید. روح خودم. همسرمو تمام زرات هستی  یکی دیدم

به حرف سپیدع رسیدم.

نه اینکه. عصبی نمیشدم. اون ادما همون بودن. اتفاقات همون بود. این من بودم. تقییر کرده  بودم.
همه چیز برام. خنده دار بود

انقدر شیرین بود دیدن. ادمی که. از کاراش متنفر باشی   یهو. عاشق بشی

ولی بازم. ذهنم. گفتگو هاشو داشت.

میاد هنوز العان هم میاد😂

من دیگه درد نداشتم

اصلا قربانی. نبودم

خیلی سخت. بود.  جاهای نرم. (مهمونی اینا سکوت کنم. درد دل نکنم )چیزای که ذهن میگفت لذت بخشه انجام ندم. بشینم تو چله رو‌خودم کار کنم.
یکم. سخت بود این پذیرفتن

در این عشق بمیرید

10 Jan, 08:55


fahime:

سلام وصبح بخیربه دوستان خوب ،من مشکلاتی دارم وتحت فشارم ویه زمانی خودم همه مشکلات رومدیریت میکردم اماالان اینقدراذیت شدم که حس میکنم به ته خط رسیدم واقعابه کمک نیازدارم

در عشق باشد ریشه ام
در وصــل او اندیشه ام

شاید وقتشه که چیزی رو مدیریت نکنی
و همه رو رها کنی

fahime:

مشکلم خیلی زیاده نمیدونم چطوری
بگم

در عشق باشد ریشه ام
در وصــل او اندیشه ام

شاید همون مشکلات میخواد کمک کنه بفهمی واقعا کی هستی
یا توانایی هایی واقعی ت چیه

در عشق باشد ریشه ام
در وصــل او اندیشه ام

من نمی تونم کمک کنم الان اونا رو چطوری حل کنی
که اصلا لازم باشه برام بگی
میتونم کمک کنم بفهمی مشکلاتت فقط کابوس های بد این لحظه تو خواب ت هست
دست و پا نزن که حل کنی
به جاش تلاش کن بیدار بشی
اون مشکلات رو تصور کن تو کوله پشتی ت هست و خیلی خیلی سنگینه
و تو مثل یه بچه دیگه شونه هات درد اومده
اما دستت تو دست پدرت هست
پس به بابات میگی بابا این سنگینه زورم نمیرسه دیگه رو دوشم ببرم
لطفا تو کوله پشتیم رو بزار رو دوش خودت و بقیه راه رو تو ببر
مثل یه بنده همین جوری به خدا بگو زورم نمیرسه رها میکنم که تو رو دوش خودت ببری

در این عشق بمیرید

10 Jan, 06:30


https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

09 Jan, 19:10


💌لینک صوتی های دعوت نامه خدا در ایتا👇
بانو سپیده رضائی( ویکتوریا)

https://eitaa.com/viktoryaroh1400

در این عشق بمیرید

09 Jan, 17:01


💟سلام دوست من💟

دعوتنامه چله تولدی دوباره

💠من به دنبال حقیقت میروم تا کوه قاف
💠تا نباشد در دل ایمان من هرگز شکاف



🔔🔔🔔🔔شما هم دعوت هستید به چله تولدی دوباره (رایگان) ... 🌹

     🔸چله تولدی دوباره 
     🔸شهد و شکر
     🔸 کتاب افسانه خدامراد
     🔸مراقبه و تمارین جانبی

🗓آغاز چله: اول بهمن ماه 

🌐 40 روز با انرژی جمعی، درکنار هم برای گسترش صلح،  عشق و آگاهی، پاکسازی و  مراقبه میکنیم.

🆔
https://t.me/darinesgh

https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

09 Jan, 14:33


https://t.me/Nelin963

در این عشق بمیرید

09 Jan, 14:07


بحث و گفتمان راجب  خودشناسی وخداشناسی  ، ماورا ومتافیزیک  و پاسخ به سوالات ماورایی

موارد ممنوعه:
رفتن به پیوی اعضا بدون اجازه درصورت گزارش اخراج ××
توهین و بی ادبی ممنوعه××


کانال ما
https://t.me/jazbsarie

گروه ما
https://t.me/+1Dfu1shuRlBlZTc0

در این عشق بمیرید

08 Jan, 11:13


زمانی که شما از نظر درونی پیشرفت می‌کنید تبدیل به انسانی شیرین می‌شوید. منظورم از شیرین این است که شما تمام خشم‌ها، بیزاری‌ها و سوءظن‌ها را رها می‌کنید؛ از نگران بودن دست می‌کشید و شروع به شکوفا شدن مانند گل به سمت خورشید می‌کنید. شما بدون هیچ دلیلی احساس خوبی دارید و متوجه می‌شوید که دیگر هیچ چیز شما را آزار نمی‌دهد.

شما دیگر نگران چیزی نیستید، منظورم این نیست که به چیزی اهمیت نمی‌دهید بلکه بسیار با توجه و با شفقت هم می‌شوید؛ منظورم این است که ماهیت این جهان را که مایا (توهم‌) است و همچنین گذرا بودن آن را عمیقا درک می‌کنید. بنابراین دنیا دیگر شما را غافلگیر نمی‌کند. زیرا شما از نظر ذهنی در بهشت هستید.

#رابرت_آدامز

  

در این عشق بمیرید

08 Jan, 08:24


#تجربه
#مردن در خود قبلی
تولدی دوباره درروح الهی

در این عشق بمیرید

08 Jan, 07:56


مرشد ذن مي گويد من گم راه نمي شوم چون جايي نميروم من اين جا هستم .
ما چون اسير فكر و خياليم دائماً در سفر ذهني هستيم
با توقف ذهن مابه آگاهی درلحظه میرسیم

در این عشق بمیرید

07 Jan, 20:00


در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
پذیرش این لحظه بیماری
معنیش این نیست دنبال درمان نباشی
معنیش اینه شکایتی از حضور بیماری نکنی
و بیماری رو فرصتی بدونی که کمک ت که شفای خود جوش رو یاد بگیری

شاکی نبودن و پذیرش
یعنی حتی خوشحال بودن 😍😍😍

در این عشق بمیرید

07 Jan, 18:48


در همان لحظه که،
از طریق

#پذیرش آنچه که هست،
#قضاوت کردن متوقف می‌شود،
تو آزاد از این
#ذهن هستی،
تو
برای
#عشق، برای #لذت،
و برای
#آرامش،
فضا ایجاد کرده‌ای.


#اکهارت_تول
#تسلیم_پذیرش
#لذت_سعادت_شادی

در این عشق بمیرید

07 Jan, 18:46


اشکالی نداره

در این عشق بمیرید

07 Jan, 18:45


درک مردن بسیار مهم است.

مردن بر هر چیزی که آدم می‌داند.

آیا تا به حال امتحانش کرده‌ای؟ آزاد بودن از دانسته‌گی، رهایی از حافظه‌ات؛ آزاد بودن از لذتت، بدون هیچگونه استدلال و ترس.

مردن بر خانواده‌ات، بر خانه‌ات، بر نامت. کاملاً ناشناس شدن. تنها فردی که کاملاً ناشناس است در حالت عدم خشونت قرار دارد و هیچ خشونتی ندارد.

پس هر روز بمیر، نه به عنوان یک ایده، بلکه در واقع. حتماً مدتی انجامش بده.

   انسان نه تنها کتاب‌ها، خانه‌ها، حساب بانکی، بلکه در درونش خیلی چیزها جمع‌آوری کرده است: خاطراتِ توهین‌ها، خاطراتِ تملق‌ها، خاطرات تجربیات خاص خودت، دستاوردهای روانی که به تو احساس موقعیت داشتن می‌دهند. مردن به همهٔ اینها بدون بحث، بدون بگومگو، بدون هیچ ترسی، فقط رها کردن آن. مدتی این کار را انجام بده و خواهی دید. این کار را از نظر روانی انجام بده - نه اینکه از همسرت، لباست، شوهرت، فرزندان یا خانه‌ات دست بکشی، - بلکه در باطن، در درون به هیچ چیز وابسته نباشی. در این مردن، زیبایی عظیمی وجود دارد. این عشق است، اینطور نیست؟

#کریشنامورتی

در این عشق بمیرید

07 Jan, 18:31


#سوال
من چطور بپذیرم که همه یکی هستیم
چطور بدکاران و نیکو کاران یکی هستند
# پاسخ

اگه تجربه های شاهد شدن اعضا در کانال رو بخونید
متوجه میشید که اونا وحدت و یکی بودن با تمام جهان هستی رو دیدند
اینو تو کتابها خونده بودن
اما باورش نداشتن تا وقتی که خودشون دیدند
من نمیتونم وحدت رو برای هیج کسی اثبات کنم
که اصلا کار بیهوده ای هست
اما تونستم کمک کنم که خیلی ها ببینند و شهادت بدند که دیدند
پس دنبال دلایل برای اثبات وجودش و حتی برای ردش نباشید
حرف من و یا دیگری رو اصلا مختارید نپذیرید
اما راه دیدنش خطرناک نیست
بلکه راهی هست برای انسان خداگونه شدن
خودتون رو بشناسید نقص هاتون رو پیدا کنید
نفس رو پاکسازی کنید
از صفتهای نفسانی کلام و افکار نفسانی خارج بشید
تا از خداوند کرامت شاهد شدن رو دریافت کنید🙏🙏❤️❤️

در این عشق بمیرید

07 Jan, 16:45


🌀 تو باید به تنهایی به هسته وجودت بروی،
کاملا تنها.
به همین دلیل اهالی ذن می گویند:
اگر در راه بودا را دیدی، او را فورا بکش.
زیرا باید چنان تنها بروی
که حتی بودا نیز نمی تواند در تجربه غایی تو را همراهی کند.
بله قبل از آن،
فقط یک گام مانده به آن،
باید از استاد نیز جدا شوی؛
باید خداحافظی کنی.
فقط یک گام قبل از پرش نهایی،
با سپاسگزاری فراوان خداحافظی می کنی
و می پری.
اما باید تنها بپری،
این پرواز از تنهایی
به تنهایی است.

در این عشق بمیرید

07 Jan, 09:09


بچه ها اینو گوش کنید
جمله به جمله توضیح میدم
میگه احساسات خودرا مشاهده کنید
یعنی من روح یا ویکتوریا بشم
و سپیده رو نگاه کنم احساس سپیده رو در لحظه ببینم مثلا سپیده عصبانی هست
من به عنوان روح یا ویکتوریا فقط میتونم احساسات سپیده رو مشاهده کنم
سپیده با احساس خودش که خشم هست یکی هست نمی تونه احساسش رو ببینه
حتی سپیده خشم رو احساس نمی کنه بلکه خود خشم هست
احساسات با افکار مرتبط هست
مثلا احساس خشم دارم
افکار مربوط به همون خشم در سرم هست
میگه افکار اون احساس رو منعکس میکنه
و هر چی در فکر اون موضوع مربوط به خشم باشیم
اون خشم انرژی بیشتری میگیره

مثل نشخوارهای که بعد خشم ما تو سر ما میاد
و گاها مدت زیادی دوام میاره
مثلا مادر من از اتفاق هشتاد سال قبل هنوزم میگه که ناپدریم منو لگد زد انداخت تو جوی آب
مادرم به قدری در این احساسش غرق هست که ظاهرش و کلامش شده تمام خشم
وارد کردن آگاهی به این احساس خشم
یعنی من ویکتوریا هستم و جدا از هویت این خشم
آگاهی همون روح هست
من در روح و حقیقت خودم ناظر و مشاهده گر این احساس خشم هستم
و با این نگاه من خیلی واقعی میتونم این احساس رو ببینم که جدا از من هست

#سپیده
#ویکتوریا

در این عشق بمیرید

07 Jan, 08:20


yekta:
سلام
چرا انتخاب کردیم بیاییم زمین زندگی کنیم ؟
بهر چه کاری اومدیم زمین ؟

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
خدا از رو خودش کلی ساخت
شبیه خودش
تا باهاش در خلق جهان و وسیع تر کردنش همکاری کنند
اومدی اینجا درس بخونی یاد بگیری شبیه خودش خالق بشی
تو یه سلول از کالبد خدایی
رو زمین با تجربیات خودت کلی اطلاعات جمع میکنی و به منبع میرسونی
خداوند عاشق خلق کردن هست و دائما در حال وسعت دادن به کیهان
در این وسعت دادن انسانهای خداگونه میشن همکار خدا😍😍😍
هیچ موجودی جز انسان قدرت خلق نداره❤️🙏

در این عشق بمیرید

06 Jan, 20:35


در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
انسان روح هست

جسم میشه نمایشگر روح

ببین اگه ما نامرئی بشیم
اگه کاملا بی لباس باشیم اصلا دیده نمیشیم

حالا چطوری دیده میشیم؟
اگه یه لباس بپوشیم
اون لباس دیده میشه

بدن همون لباس روح هست

تو بدن مثل خون که جریان داره
در رگها اگه یه جا جریان خون راحت انجام نشه تو رگها
مثلا پا یا دست یا قلب چی میشه؟

ما واریس
پادرد
دست درد
مشکلات قلبی
سکته مغزی
دچار میشیم

در همین بدن مثل خون جریان انرژی برقرار هست که مدام در تمام بدن در حال حرکت هست درست مثل جریان خون
درست مثل رگها
چاکراهها که مراکز این انرژی هستند و شبیه قلب کار میکنند
و مریدین ها که مجراهای عبور جریان انرژی هستند
اگه چاکراهها یا مرویدین ها
شبیه رگها تنگ یا بسته بشن جریان انرژی مثل جریان خون درست انجام نمیشه
و بدن به بیماری دچار میشه

در این عشق بمیرید

06 Jan, 19:30


مراقبه یعنی : آگاه بودن بر کلماتی که استفاده می کنید ، ژست‌هایی که می‌گیرید ، نحوه‌ی غذا خوردنتان ، راه رفتنتان ، نحوه‌‌ی تعاملتان با دیگران ، هنگامی که در اتوبوس هستید ؛ هنگامی که در دفتر کارتان یا آشپزخانه مشغول کار هستید آگاه بودن "بدون رد یا قبول" بر همه‌ی آنچه دور و اطراف شماست و بر همه آنچه درون شماست ، مراقبه است

#کریشنا_مورتی


  

در این عشق بمیرید

06 Jan, 15:52


🔑- مغازه جادویی
- فایل ⁷
📒ـ  #𝘽𝙊𝙊𝙆 (صوتی)

در این عشق بمیرید

06 Jan, 14:36


💟سلام دوست من💟

دعوتنامه چله تولدی دوباره

💠من به دنبال حقیقت میروم تا کوه قاف
💠تا نباشد در دل ایمان من هرگز شکاف



🔔🔔🔔🔔شما هم دعوت هستید به چله تولدی دوباره (رایگان) ... 🌹

     🔸چله تولدی دوباره 
     🔸شهد و شکر
     🔸 کتاب افسانه خدامراد
     🔸مراقبه و تمارین جانبی

🗓آغاز چله: اول بهمن ماه 

🌐 40 روز با انرژی جمعی، درکنار هم برای گسترش صلح،  عشق و آگاهی، پاکسازی و  مراقبه میکنیم.

🆔
https://t.me/darinesgh

https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

06 Jan, 12:14


M
سلام  وارادت بانو ویکتوریا

من کلا دیشب تا صبح بی خوابی برسرم زده بود وافکار منفی واذیتای دیگران  منو کلافه کرده بود
و کلی نشخوار های زندگیم طی این سالها یکی یکی بالامیومدن وارامش نداشتم
ساعت ۷ ک مراقبه مغز عارف انجام دادم بهتر شدم
وتونستم بخوابم

در عشق باشد ریشه ام :
اگه همون اول وقتی میری تو تخت
تمرکز ت رو بیاری روی تنفس
و هر چقدر منحرف شد بازم برش گردونی به تنفس حتما میخوابیدی

M
چند بار سعی کردم نشد
افکار منفی زمانهای دور  بالا میومدن

در عشق باشد ریشه ام:
ببین یه سوال
سعی کردن روی تمرکز رو تنفس
بهتر بود
یا با اون افکار همراه شدن؟

یعنی تا خود صبح حتی در سعی برای تمرکز روی تنفس بودی و بازم نمیخوابیدی
مهمترین نتیجه مثبتش این بود
که آسیب کمتری به خودت میزدی

حساب کن هفت ساعت تو تخت
با همراه شدن با افکار منفی یه سره برای آینده کارما ساختی

هفت ساعت مشغول تولید رنج های آینده بودی

M
پس چکار کنم پاک بشن 
پاکسازی کافیه !

در عشق باشد ریشه ام:
حالا اگه رو تنفس بودی لا اقل نصف میشد

باهاش همراه نشو

افکار نا آگاهانه میاد

بی کنترل

بگو خب تمرین من همین الانه
که با این افکار یکی نشم و ادامه ندم
جاش تفکر کنم به هر چیزی که دوست دارم
مثلا یه رویای شیرین مشغولش کنم
مثلا تو خیالاتت برو ساحل
برو جنگل
برو تو آرزوهات زندگی کن حالشو ببر
اون لحظه ها نباید کلافه بشی
باید بگی حالا که بیدارم خب نمیخوابم
عوضش تمرین میکنم که افکارم رو عوض کنم

این تمرینات رو مستمر و ادامه دار کنی
کم کم کنترل ت رو افکار زمانش بیشتر میشه

در این عشق بمیرید

04 Jan, 08:22


خود را وادار کنید تا در یک محدوده‌ی زمانی مشخص، ابدا حرفی نزنید.
مثلا در جر و بحث‌های دیگران دخالت نکنید
و یا تا زمانی که نظری از شما نپرسيده‌اند، پاسخی ندهید.
در هنگام قضاوت و داوری در مورد ديگران، لحظه‌ای درنگ کنید و با خود بگویید: "آیا من جای طرف مقابل هستم که در مورد او اظهار نظر می‌کنم"؟
در مقابل افراد عصبانی و خشمگین، چند دقیقه‌ای درنگ کنید تا آنان آرام شوند.

آیا می‌توانید از حالا به بعد، به این موارد آگاه بوده و آنها را در زندگی اجرا کنید؟
قطعا می‌توانید. چون انسان قادر به انجام همه‌ی امور است.

دکتر_وین_دایر

در این عشق بمیرید

04 Jan, 08:21


مردن هر لحظه به  سوی گذشته را آغاز کن.

هر لحظه خود را از گذشته پاک کن.

برای شناخته بمیر تا برای ناشناخته در دسترس باشی.

با هر لحظه مردن و از نو متولد شدن،قادری زندگی را زندگی کنی.

#اشو

در این عشق بمیرید

03 Jan, 19:32


ناشکیبایی، عجله، و انتظار،
همه اشکالی از عدم پذیرش هستند.
انتظار به عنوان یک وضعیت ذهنی را رها کن.
وقتی دیدی به درون انتظار رفتی،
از آن بیرون بیا و وارد این لحظه حاضر شو.
فقط باش و از بودن لذت ببر.

#اکهارت_تول

در این عشق بمیرید

03 Jan, 18:14


بهترین کار برای تمیز کردن آب گل آلود
اینه که کاری نکنی...

این متن راجب آب نبود، راجب افکارت بود.

آدینه تون پرفیض

در این عشق بمیرید

03 Jan, 14:52


💟سلام دوست من💟

دعوتنامه چله تولدی دوباره

💠من به دنبال حقیقت میروم تا کوه قاف
💠تا نباشد در دل ایمان من هرگز شکاف



🔔🔔🔔🔔شما هم دعوت هستید به چله تولدی دوباره (رایگان) ... 🌹

     🔸چله تولدی دوباره 
     🔸شهد و شکر
     🔸 کتاب افسانه خدامراد
     🔸مراقبه و تمارین جانبی

🗓آغاز چله: اول بهمن ماه 

🌐 40 روز با انرژی جمعی، درکنار هم برای گسترش صلح،  عشق و آگاهی، پاکسازی و  مراقبه میکنیم.

🆔
https://t.me/darinesgh

https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

03 Jan, 09:03


تمرین سوم : سکوت مقدس
سلام
میخوام تمرین هفته آینده رو بهتون بدم
اسم این تمرین
سکوت مقدس هست
یکی از مهمترین و عالی ترین تمرینات معنوی هر انسانی در مسیر نور الهی
در تمام کتابها و تمام اساتید از این تمرین برای ما گفتند
من جزئیات انجام تمرین رو در ویس زیر برای همه تون گفتم
در آیین مسیح روزه سکوت می گیرند
که خیلی خیلی عالی هست و اگه امکانش رو دارید حتما امتحان کنید
چون خیلی به کنترل ذهن کمک میکنه
اما تمرین سکوت مقدس ما میشه حرف بزنید
اما فقط در عشق و شادی و جملات و کلمات مقدس
هر کسی که در تمرین شرکت میکنه
باید ذهنش رو ملزم به اجرای تمرین کنه
و لطفا تجربه هاتون رو برای دوستانتون همین جا به اشتراک بزارید
و عمیقا با قلب و جان تون شاکر این تمرینات باشید🙏🙏🙏❤️❤️❤️

در این عشق بمیرید

03 Jan, 08:08


سلام
دوستان من چجوری از انرژی منفی دیگران در امان باشم
من مادری دارم که صبحش رو با نفرین و کلمات بسیار زشت شروع میکنه
غر میزنه داد میزنه و بسیار ازش انرژی منفی میگیرم

امروز صبح خونه نبود دیدم چقدر حالم خوبه
فایل گوش دادم به پوستم رسیدگی کردم نورخواری کردم صبحونه خوردم و خونه رو مرتب کردم همه اینا تو یه ساعت بود و دیدم وای چقدر وقتی مادرم نیست خوبه ....😔

بخدا دوسندارم اینجوری دربارش حرف بزنم ولی خب همینه و خودشم نمیفهمه داره چکار میکنه
واقعا چکار کنم ؟

Artmis133:
منم یوقتا از دست همسرم عصبی میشم میگم چقدر خوبه که چند روز نیست😂 ولی این چیزا که باعث اعصاب خردی ما میشن درون مارو نشون میدن که نیاز به پاکسازی داره  و درواقع سایه های ما هستن 
شما اول میتونید با مادرتون همسو نشید و کلا نشنوید نفرین هاشو  و بی واکنش بشید نگاه ناظر بدون واکنش داشته باشید  درگیر ذهنی نشید رها باش

زینب خوان:
به نظر من سعی کن وقتی نفرین می‌کنه یا داد میزنه باهاش همکلام نشی که درگیرش نشی

یا مثلا با عشق باهاش برخورد کنی اون موقع

یا  میتونی از عاقبت نفرین کردن آگاهش کنی

چون کسی که خشمگین میشه داد میزنه، یعنی از درون یه چیزی اذیتش میکنه
بجای این که ما قضاوتش کنیم
بهتره درکش کنیم

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
حق داری  و درک ت میکنم
رک بهش بگو نمیخوام بشنوم و یه گوشگیر هواپیما بزار تو گوش ت و توجهی به حرفهاش نکن یا هندزفری بزار ویس گوش کن
تو نمیتونی اونو تغییر بدی
پس شرایط رو عوض کن
وقتی شنونده نداشته باشه در طول چند ماه ریز ریز کم میشه
نگران ناراحت شدنش نباش بزار ناراحت بشه ولی تو گناه و خطاش باهاش شریک نشو
بهش بگو هر وقت از من کمکی خواستی با دست اشاره کن
من حرفهات رو نمیشنوم

در این عشق بمیرید

03 Jan, 07:00


_ بدن تو معبد خداست، این قلب جایگاه خداست.
خادم معبد خداوند باشیم بی توقع، بی انتظار

_پاکسازی معبد خداوند از حیوانات نفسانی درون و استغفار بابت گناهان کبیره



ویس(🎙شماره252🎙)

1💌لینک گروه پرسش و پاسخ و چله👇
https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0
2💌لینک صوتی های دعوت نامه خدا👇
https://t.me/viktoryaroh_1400
3💌کانال در این عشق، تجربیات اعضا👇
https://t.me/darinesgh

در این عشق بمیرید

02 Jan, 22:26


در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
هابیل و قابیل
پسر های آدم بزرگ شدن
دیگه کودک نبودن
وقتش شده بود به حضور حق برسند و عرض ارادت و بندگی کنند
باید برای این دیدار یه قربانی یا یه پیشکش یا یه هدیه میدادند
و پدرشون گفت هدیه هر کسی که پذیرفته بشه
اون لایق دیدار حق هست
هدیه هابیل  پذیرفته شد
و هدیه قابیل قبول نشد
خوب ما کدوم یکی هستیم؟
چه هدیه ای داریم؟
هابیل هستیم یا قابیل؟

هابیل بهترین گوسفند گله ش رو آورد
و قایبل کشاورز بود
گندمهای ضایعات و فاسد ش رو آورد

اونایی که قبول میکنند در نفس بمیرند
بالاترین قربانی رو میدن
میدونید چیه هدیه شون؟

تمام دنیاش رو قربانی میکنه😍😍😍😍😍😍

خود عروس هزار چهره رو یه جا قربانی میده😂😂😂😂😂😂

این قربانی صد در صد قبوله😍😍😍😍

در این عشق بمیرید

02 Jan, 22:25


خیر در آن چیزیست که واقع میشود

در این عشق بمیرید

02 Jan, 22:24


داستان حضور در مسیر معنوی
یه جورایی دعوت خداست برای با خودش بودن
یه ضرب المثل بامزه میاد تو ذهنم
اول برادریت رو ثابت کن
بعد ادعای ارث و میراث کن
این ضرب المثل مال ماست
اول بندگیت رو ثابت کن
بعد به معبود بگو آرزوهام و خواسته هام رو بده
اثبات بندگی اولین گام مسیر معنوی ماست
اما ماها همون بندگی رو هم با طمع قاطی میکنیم
اگه خدایی هست که میشه آرزوها و خواسته ها رو بده
و به ما سی چهل پنجاه تا حتی صد سال عمر میده
حاضریم یه سالش رو فقط به خودش بندگی کنیم به خودش خدمت کنیم؟
اما دنیا عروس هزار چهره س
دنیا خواستنی تر ازخداست زورش خیلی زیاده
پول
عشق
فرزند
شهرت
قدرت
شهوت
بیخود نیست اسمش شده جهاد اکبر

من نمیگم چرا این چیزهای دنیا رو دوست دارید
من درک تون میکنم
چون شبیه خودتون بودم
فقط میگم که آگاه تون کنم اگه تو وصال حق
کند پیش میرید یا تو پاکسازی خودتون
مشکل فقط خودتون هستید
خدا رو قضاوت نکنید که چرا شما رو به آرزوهاتون نمیرسونه

در این عشق بمیرید

02 Jan, 22:23


عیسی مسیح یه پیام خیلی خاص داشت
که همیشه منو مطمئن میکرد خدا واقعا عاشق گناهکارا هم هست
خداوند شبان یا چوپان ماست
اگه صد تا گوسفند رام و مطیع داشته باشه و یه بره چموش که همه ش از گله جدا میشه
خدا همه اون صد تا گوسفند رام رو ول میکنه
میره دنبال بره چموش که پیداش کنه برگردونه به گله
و وقتی بره چموش برمیگرده خداوند خوشحال میشه

چوپان خداوند هست در این مثال
و گوسفندهای مطیع
انسانهای خوب و با خدا
و بره چموش همون انسان گناهکار هست

در این عشق بمیرید

02 Jan, 22:23


در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
حالا اونقدرم پر توقعیم که واسه پاک کردن وجود خودمون باز دنبال یه چیزهایی هستیم😂😂

انگار بگیم من خونه م رو جارو میکنم و ظرفها رو میشورم
تو بهم پول و ثروت بده🙈🙈🙈🙈

خب باید وجودی رو که آلوده کردیم پاک کنیم
اینو به خودمون و خدا بدهکاریم
بعدش انگار کار مهمی کردیم
دنبال آرزوهامون و خواسته هامونم هستیم
ما میریم حرم امام رضا یا هر حرم دیگه ای یا مسجد خادم میشیم
که اونجا رو تمیز کنیم
توقع مزد هم نداریم فقط یه کم غذا و یه جا بدن بهمون
خب چرا خادم معبد خداوند نمیشیم
بی توقع بی انتظار

کلی هم ازش ایراد میگیریم😂😂😂
چرا چاق ه
چرا لاغره
چرا کج ه
چرا زشت ه
چرا سیاهه
چرا سفیده
چرا مریضه
بااااباااااا این بدن  معبد خداست
این قلب جایگاه خداست

در این عشق بمیرید

02 Jan, 21:35


هر رو ز تکرار کنید
مخصوصا وقت خواب
خطاب به کائنات،خطاب به جهان ،خطاب به کیهان هوشمند،خطاب به یونیورس:
ای کیهان هوشمند
من میدانم ک تو‌در حال برنامه ریزی ب نفع من برای تحقق خواسته های من هستی،از تو میخواهم که نشانه ای روشن برای من بفرستی
من پذیرا هستم
من آماده هستم
#سپیده
#ویکتوریا

در این عشق بمیرید

02 Jan, 04:10


🌞 خورشید عارفان 🌞
.
⚠️‍ خروج از "من"

□ تا وقتی بگویی "این منم"، "این مال من است"، "این قدرت من است"، این علم من است"، همیشه گرفتار و در رنج خواهی بود. راهِ رهایی، آزاد شدن از توهّم مالکیّت و تصاحب است. این عالَم و هر آنچه که در آن می‌بینی همه جمال حق و ظهور هستیِ مطلق در مظاهر مختلف است. چیزی جز او وجود حقیقی ندارد.

□ "من" ، یک درخت خبیث است که اگر آن را بپرورانی شاخه‌ها و میوه‌های تلخ بسیار می‌دهد و حجاب‌های بسیار می‌آفریند. از بیخ برانداختن این درخت ، تنها با توجه به "او" ممکن است. پس با بی‌خواهشی و بی‌آرزویی، توجه از غیر باز گیر، و درخت "من" را بخشکان. هر چیزی که به چشم‌ات می‌آید و هر آنچه که به ذهنت خطور می‌کند ، همه را به "او" حواله بده. خودت را خلع ید کن تا فقط یک کارگزار صرف برای او گردی.

□ این تنها طریقی است که سر به سلامت می‌بَرَد. و آنگاه است که خواهی دید آنچه را که پیش از این جدّی می‌گرفتی، چیزی جز بازیِ سایه‌ها( مایا) نبوده است. اگر به چنین کیفیتی نائل شوی؛ تو انسانی الهی، خردمندی فرزانه و سالکی شجاعی. زیرا دگر چیزی برای از دست دادن نداری. زیرا فهمیده‌ای اصلاً چیزی نبوده است. تنها تو را به شهر بازیِ دنیا(لیلا) وارد کرده‌اند تا ببینند چگونه راهِ خروج را می‌یابی و خود را به "دارالسلام" می‌رسانی.

مسعود ریاعی
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

در این عشق بمیرید

01 Jan, 20:34


نگهداری حیوانات
#سپیده
#ویکتوریا
https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

01 Jan, 19:16


فقط دریافتم از بهشت و جهنم رو میگم براتون
صد در صد شهادت میدم که بعد مرگ بهشت و جهنمی برای بدکاران و نیکو کاران هست
و صد در صد همه به جزای اعمال خودشون میرسند
اما اینجا یه مکانی بالاتر از بهشت هم هست
برای اونایی که حتی از مقام نیکو کاری بالاتر میرن
مثل اولیا خدا و عرفا
اولیا خدا ترسی از جهنم ندارند
و حتی بهشت براشون دیگه هیچ جذابیتی نداره
و هر کسی وارد مسیر شناخت حق بشه به این مقام میرسه
و برای اون دیگه بهشت و جهنمی نیست
چون وارد سطح بالاتری شده
حالا انتخاب شما چیه؟
میخواید برید بهشت؟
یا میخواید همنشین اولیا بالاتر از بهشت باشید؟

در این عشق بمیرید

01 Jan, 18:03


💟سلام دوست من💟

دعوتنامه چله تولدی دوباره

💠من به دنبال حقیقت میروم تا کوه قاف
💠تا نباشد در دل ایمان من هرگز شکاف



🔔🔔🔔🔔شما هم دعوت هستید به چله تولدی دوباره (رایگان) ... 🌹

     🔸چله تولدی دوباره 
     🔸شهد و شکر
     🔸 کتاب افسانه خدامراد
     🔸مراقبه و تمارین جانبی

🗓آغاز چله: اول بهمن ماه 

🌐 40 روز با انرژی جمعی، درکنار هم برای گسترش صلح،  عشق و آگاهی، پاکسازی و  مراقبه میکنیم.

🆔
https://t.me/darinesgh

https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

01 Jan, 08:37


شمس تبريزي چه مي گويد؟ «به من چه! »

   قسمت اعظمي از زندگي انسانها به دخالت در امور ديگران مي گذرد. همه انسانها مي خواهند بدانند چه حادثه اي رخ داده؟ چه چيزي اتفاق افتاده؟ دلشان مي خواهد از همه چيز و از همه كس با خبر و مطلع باشند، بدون اينكه بدانند دانستن ماجرا هيچ تغيير مثبتي در زندگي آنها نخواهد داشت و فقط ذهن آنها را مشغول خواهد كرد.

   ايگوي فضولي كردن و دخالت در امور مختلف، به كار عادي برخي افراد تبديل شده و از روي عادت، آنها مي خواهند از تمام وقايعي كه در خيابان مي بينند و يا از اطرافيان شان مي شنوند، به طور كامل و با جزئيات بسيار با خبر شوند. در خيابان به تماشاي دعواي ديگران مي پردازند، در هنگام تصادف ماشين ديگران در خيابان، توقف مي كنند و به صحنه تصادف نگاه مي كنند، در هنگام مشاجرات خانوادگي اطرافيان، با دقت گوش مي سپارند و ... قسمت اعظمي از زمان كيهاني با ارزش ما، صرف دخالت و فضولي در اموري مي شود كه كوچكترين ارتباطي به ما ندارد.

   شمس تبريزي در مقالات شمس به مبحث فضولي كردن مي پردازد و در حين گفتن داستاني پندآموز، به ما هشدار مي دهد كه مواظب اين عادت بدي كه در اثر تكرار به عادت روزمره تبديل    مي شود، باشيم. در مقالات مي خوانيم:
«گفتند جوحي را که: اين سو بنگر که خوانچه ها مي برند. گفت: ما را چه؟ گفتند: به خانه تو  مي برند. گفت: اکنون شما را چه! »

   لازم است كه ما اين پند بزرگ اخلاقي را در زندگي روزمره خود بكار بريم و در اموري كه به ما كوچكترين ربطي ندارد دائما به خودمان بگوئيم: «به من چه؟»،«اين موضوع هيچ ارتباطي به من ندارد»،« دانستن اين موضوع هيچ تاثيري در روند آگاهي و خودشناسي من نخواهد داشت»،«ديدن اين صحنه نه تنها هيچ نفعي به حال من و خودشناسي من ندارد، بلكه مرا متاثر خواهد كرد و بخشي از انرژي حياتي مرا به هدر خواهد داد»،«تماشاي هيچ صحنه که به من ربط ندارد يا صحنه تصادفات دلخراش، باعث بيداري كانشسنس من نخواهد شد و فقط مركز عاطفي و احساسي مرا مختل خواهد كرد».

  اگر بتوانيد فقط روزي يك كار بيهوده را از زندگي روزمره خود حذف كنيد، كم كم انرژي حاصل از انجام ندادن اين كار بيهوده را در درون ذخيره خواهيد كرد و به تدريج، اين انرژي در كار خودسازي دروني مصرف خواهد شد و خودسازي و شناخت خود، سرعت بيشتري به خود خواهد گرفت. فقط كافي است در موقع برخي اتفاقاتي كه به شما هيچ ربطي ندارد، به خودتان بگوئيد: « به من چه !»


هر کسی کو عیبِ خود دیدی زِ پیش
کی بُدی فارغ خود از اصلاحِ خویش؟

غافلند این خلق از خود ای پدر
لاجَرَم گویند عیبِ همدگر

مولانا

در این عشق بمیرید

31 Dec, 20:10


# سوال

چرا دوستانم زود ازم خسته میشن و میرن؟
چرا با هرکی برای ازدواج برنامه میزارم اوایل خوب وارد میشن و بعد انصراف میدن؟
چرا حتی پدر یا مادرم دوستم ندارن؟
چرا خواهر برادرهام از من خوششون نمیاد؟
چرا تو محیط کار جدید که میرم همه اوایل خوب برخورد میکنن اما بعدش شروع میکنن فاصله گرفتن و یا دشمنی؟
چرا افراد اینجوری میکنن من که خودمو میشناسم آدم خوبی هستم به کسی بدی نمیکنم.
حتی محبت هم میکنم؟

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:34


🌅دسترسی آسان به چله تولدی دوباره🌅
📎شروع دوره تولدی دوباره
📎دیباچه


🧚‍♂️روز اول،طلوع ذهن الهی
🧚‍♂️روز دوم،کنترل ذهن
🧚‍♂️روز سوم،خشم،رنجش وتوقع
🧚‍♂️روز چهارم،احساس گناه
🧚‍♂️روز پنجم،سکوت
🧚‍♂️روز ششم،گفتگو باخدا
🧚‍♂️روز هفتم،فیلم زندگی
🧚‍♂️روز هشتم ،چاکراه ها
🧚‍♂️روز نهم،عشق و‌ترس
🧚‍♂️روز دهم،درس از چالشها

🧚‍♂️روز یازدهم،جذب و‌خلق خواسته
🧚‍♂️روز دوازدهم،ارتعاش و‌میدان انرژی
🧚‍♂️روز سیزدهم،عرفان قدرت
🧚‍♂️روز چهاردهم،کارما
🧚‍♂️روز پانزدهم،زندگی در روح و‌خانواده
🧚‍♂️روز شانزدهم،پذیرش رنجها و چالش ها
🧚‍♂️روز هفدهم ،لحظه حال
🧚‍♂️روز هجدهم،مراتب نفس(1)
🧚‍♂️روز نوزدهم،مراتب نفس(2)
🧚‍♂️روز بیستم،ادیان

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


که حرف شما درسته و حتما حرف شما رو گوش بدیم، دیگه نمی شه امر به معروف ،این دیگه میشه، تعیین تکلیف کردن ،برای آدما ،پس هر جایی که لازم دیدید ،امر به معروف نهی از منکر بکنید، من دقیقآ ، اینجا دارم همین کارو می کنم، از صبح تا شب
یه سره دارم ،امر به معروف نهی از منکر می کنم ،ولی ببینید! چقدر قشنگ، آدما می پذیرند ،چقدر قشنگ بهشون می گم :بده ،اینو نکنید ،خوبه بکنید
#نوشتاری_روز_بیستم_10
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


قوانین لازمه ،برای اینکه ،انسان
تو زندگی ،تاریکی ها رو تجربه کنه
انسان به کمک این قوانین نیاز داره
به این راه نیاز داره ،پس ،تمام مذاهب تمام ادیان ،نردبان شناخت ،خداوند نردبان این هستن، که شما ،به شناخت خودتون و به شناخت خدا برسید
یا به عرفان برسید، نه اینکه عرفان بالاتر از ،یعنی یه جوری ،باز دوباره این کلمه رو واسه خودتون یک غولی نکنید که بگه ،عرفان بالاتر از مذهبه
عرفان شناخته ،شناخت
تو به شناخت خدا میرسی
تو حقیقت رو می فهمی
تو به شناخت خودت می رسی
تو حقیقت رو می فهمی
عرفان فقط همینه، همه باید خودشون رو بشناسن، همه باید خدا رو بشناسن اسلام تو رو هدایت کرده ،تا این جا که به شناخت خداوند برسی ،به شناخت خودت برسی ،همین،اون لحظه ،که شماها من توی وویسای های قبلی
از نفس اماره گفتم ؛شماها ،یه عده هستید، که توی داستان مذهب
عاشق موضوعات مذهبی
عاشق ائمه ،احادیث ،کتاب ها ،پیامبر هستید و خودتون رو ،خیلی ،خیلی موجه می دونید ،و بقیه رو ناموجه
می دونید ،یادتون باشه، این پرده قضاوته که تو ذهن شماست
پرده محکوم کردنه، که تو ذهن شماست ،خداوند ابراهیم رو محکوم نکرد ،وقتی داشت آتیش پرستی
می کرد ،وقتی داشت خورشیدپرستی می کرد ،منتظر شد ،عاشقش بود
و آخرش شد بهترین دوست
خلیل الله ،دوست خدا
شما ،اگر که ،تو اون جایگاه هستید
که عشق مذهب هستید ،اما خودتون رو ،خوب می بینید، و بقیه رو ناکاملو در نقص می بینید ،حواستون باشه که در نفس اماره خودتون هستید
نماز می خونین ،نماز شب می خونین فرضآ، احادیث می خونین، مجالس برپا می کنید ،تو مجالس میرید ،اما در نفس اماره خودتون هستید ،آگاه باشید تا نفس اماره خودتون رو نکشتید
به حقیقت روح الهیتون نمیرسید
اگر دارید ،صدای مرا می شنوید
این یه آلارمه خیلی مهم باشه براتون من اگه ،مسلمان ترین ،مسلمان دنیا هستم ،من به این مرحله رسیدم
که با نفس اماره خودم بجنگم
من باید ،با نفس اماره م بجنگم
همین تمرین مردن ،جنگ با نفس اماره است ،که کامل توضیح دادم ببینید !با این همه ،تعصبی که ،روی اعتقادات خودتون دارید ،آیا توان اینو دارید؟ همین ی دونه رو اجرا کنید؟ نفستون رو بکشید؟ قتل انفسکم؟فرمان خدا را اجرا کنید ؟
توان این را دارید از کل دنیا ببرید؟
یه نگاهی به زندگی تون بکنید
شما نماز می خونی، عشق نمازی
مثل مامان من ،دخترت نماز
نمی خونه ،اونو گناهکار و خودت رو حتی گناهکار می دونی ،که چرا بچه ات نماز خون نشده ؟خودتم حتی احساس گناه می کنی ،این نگاه رو بردارید
این نگاه ،به شدت آسیب زننده است نگاهتون ،خداگونه باشه ،نگاهتون
به روح بچه هاتون باشه، که اومده خودش خدا رو بشناسه ،نیومده که تو بهش بگی،خدااینه ، اونم بگه چشم قبوله، همچین چیزی پذیرفته نیست
از خدا ،که باباش بهش بگه :خدا اینه اونم بگه :چشم ،اوکی !من فهمیدم خدا اینه، قبول ،هرچی تو بگی
و بعد ،اون بچه ای رو که نماز
می خونه ،نماز شب می خونه
نماز صبح می خونه ،همه چی اونو اوکی می دونی ،اون بچه که اینکارا رو نمی کنه ،جهنمی میدونی،نگاهتون رو از رو آدما این شکلی بردارید، نگاه ناظر حق الناسه بچه ها ،اگه شما ،خیلی به حق الناس اهمیت میدید،که حق کسی گردنتون نباشه ،وقتی نگاهتون به یک انسان خطاکار و گناهکاره، شما داری اون رو ،خطاکار و گناهکار می دونی
و این حق الناسه،داستان نگاه ناظر
تو روز دوازدهم ،چله شهد و شکر هست ،ایشالا که به آن جا می رسید
و گوش می دید ،پس باید، نگاهتون به همه ،نگاه خداگونه باشه، چه اونی که خدا ناباوره، بگه که اوکی، الان در حال تجربه، خدا ناباوریه ،و می خواد به خداباوری برسه، شک کرده به مذهبش شک کرده ،به کل مذاهب ،شک برادر ایمانه، باید شک کنه ،که به ایمان برسه پس تو مرحله شکه،پس گناهکار نیست تو مرحله تردیده، نیام محکومش کنم بگم :خودت ،خودت می دونیو خدای خودت ،واسش منبر نرم ،هی واسش روضه نخونم ،هی داستان امر به معروف و نهی از منکر و اجرا نکنم براش ،داستان ،امر به معروف و نهی از منکرم‌،بذار براتون بگم ؛مثلآ: من حجاب ندارم ،من تو پروفایلم ،عکس بی حجاب میزارم، شما منو امر به معروف می کنی ،و می گی:که باید حجاب داشته باشی ،حجاب خیلی خوبه ،حجاب عالیه، حجاب نگهدارنده است،حجاب امر کردی ،تموم شد
اینکه من ،حرفتو بپذیرم و یا نپذیرم دیگه وابستگی تو،به نتیجه اون دستوریه که ،وابسته باشی ،شما
می تونید ،امر به معروف کنید
می تونید نهی از منکر کنید
همه می کنن ،منم میکنم
بیست و چهار ساعته ، دارم همین کارو می کنم ،تو گروه، ولی ،وابسته به نتیجه نیستم ،که همه بیان حرف منو گوش بدن ،این وابستگی به نتیجه
دیگه از ذهن منه ،از نفس اماره منه گوش داد،داد،نداد نداد ،خدا رو داره خودش ،خودشو ،خدای بنده خداست با خدا ،خدا به من گفت :از رو انسانیت بگو ،بده این خوبه !منم گفتم
بقیه اش با خداست
نباید ،هیچ کسی رو وادار کنید
#نوشتاری_روز_بیستم_9
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


و می پذیرن،چقدر خوبه، بهشون
می گم ،غیبت نکنید ،این عوارض رو داره، قضاوت کنید این عوارض رو داره خیانت کنید، این عوارض رو داره
همینا ،هم میشه، امر به معروف
نهی از منکر ،ولی روشش رو ببینید
و من دنبال نتیجه نیستم ،کی به حرفم گوش بده ،کی به حرفم نده ؟
و اگه گوش نده ،من دوسش ندارم
از چشمم می افته ،آدم بدی می شه نه!اونم یه انسانه دیگه ،سپیده، تمام این مراحلو گذرونده ،اونم باید بگذرونه حقشه که بگذرونه، حقشه که شک کنه تا به ایمان برسه ،پس ،این ناقص دیدن آدم ها ،این در نقص دیدن آدم ها رو لطفا کنار بذارید، اونایی که مذهبی هستن ،دیگه بقیه رو در نقص نبینن همون ابراهیم ببینن ،که داره ماه پرستی رو تجربه می کنه ،و صد درصد به یکتاپرستی می رسه ،توی این مسیر اگه با من برخورد کرده، من سهم خودم بهش می گم ،خدای یکتایی هست ،که در وجود خودته
من اینو بهش می گم ، اما واینمیستم که ،حتما به حرف من گوش بده و از بقیه تجربش ،منصرف بشه
اون عزیزانی که ،در حالت مذهب گریزی هستن، می گن :مذهب کلی آسیب زده ،کلی بلا آورده
پیروان مذهب ،این جوری می کنن سران مذهب ،این جوری می کنن بزرگان مذهب، ظلم می کنن ،بزرگان مذهب ،بدی می کنن ،اونایی هم که این ها تو ذهنشونه، بدونن که ،مذهب با قوانین کتاب ها ،یک احکام ساده برای اینه که ،شما خودتو بشناسی
شما، به جای اینکه ،بیای آدم ها رو بذاری ،بگی ،این مذهبی بود، این کارو کرد ،اون مذهبی بود ،اون کار کرد
اون مذهبی بود اون کارو کرد
پس من ،از مذهب خوشم نمیاد خودت برو دنبالش ،که بفهمی
خودت به آگاهی برس
ذهنتو از تحلیل بقیه خاموش کن
وقتی ذهنت رو گذاشتی رو قضاوت بقیه ،امکان نداره، بتونی حقیقت رو بفهمی ،اگه بر فرض مثال ،بیان به من بگن ،من اشو‌رو، جوری به من معرفی شد که ،البته خودمم ،اینو متوجه شدم که ایشون ،یک انحراف جنسی
در اجتماع به وجود آورد
حالا کاری ندارم ،یعنی، یعنی اومدن اشو رو تحلیل کردن ،قضاوت کردن محکوم کردن ،خب !اگه من ،ذهن من قفل بشه ،رو این موضوع ،خودم نمیرم کتابارو بخونم ،ببینم !داستان چیه؟ باید بخونم، اگه می خوام ،من باید ،باید اگر که گفته ،الم. ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین
من باید بفهمم، هدی للمتقین
کتاب هدایت ،چی چی گفته ؟
خودم باید کشف کنم
برای اینکه خودم کشف کنم
ذهن قضاوتگرم،اجازه نمیده
قرآن خونها ، همه بدن ،قرآن خون ،همه بدی می کنن ،قرآن خون ها این جوری، اگه همچین چیزایی تو ذهنتونه، خودتون دارید، راه رو برای خودتون می بندید ،و قفل می کنید خودتون باید این قضاوت رو
در خودتون خاموش کنید
تا پی به حقیقت ببرید
همه اینا رو گفتم ،انسان در روح جستجوگر حقیقته ،یکی فکر می کنه رسیده ،شدیدآ ازش دفاع می کنه
یکی در حال رسیدنه
هر کسی تو یه مرحله ایه
هیچکس و تحلیل و قضاوت نکنید اجازه اینو ندید، فکر هیچ انسانی بیاد خودتون ،تک نفره ،یک نفره ،برید دنبال حقیقت، راهنماها، به شما
حجاب هاتونو نشون میدن
به شما ،مثلآ،الان ،استاد مقدم
چله شهد و شکر گذاشته
از لحظه ،قربانی کردن نفس
تا تولد تازه ،همین موضوع مردن رو داره به یه شکل دیگه میگه
ایشون راهنماست دیگه
یا توی چله نور خواری، شما رو داره
با روح الهی تون آشنا می کنه
داره به شما می گه:شما بعد فیزیکی
و بعد بدنی نیستید، بعد ذهنی نیستید راهنماها، به شما حجابتونو نشون میدن،ایگوهاتون رو نشون می دن
من هاتونو نشون می دن
بقیش با خودتونه ،خودتون باید کنار بزنید ،به شما نمیان بگن، این راه برو عالیه، این کارو بکن، زندگی کن از اون جدا بشو، این بهتره ،اون خوب تره
اون بدتره، نه !دیگه خودت باید اینا رو بفهمی ،خودت باید ،خودتو کشف کنی فکر می کنم تا همین اندازه کافی بود و خدا را شکر که کنارم هستید 🤲😍
#نوشتاری_روز_بیستم_11
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


سلام دوستان 😍
سلام مونس های جانم 😍
خدا رو شکر یک روز دیگه کنارتون هستم 🤲🥰
در این چله پربرکت تولدی تازه در روح الهی 🕊️😍
با دعا شروع می کنیم🤲
❤️به نام خدای عشق و آگاهی❤️ خدایا قلبم را پذیرای حقیقت کن 🤲خدایا قلبم را گشاده کن 🤲
من پذیرای حقیقت هستم 🙏🏼
چشم هایم را برای دیدن حقیقت باز می کنم 👀
گوش هایم برای شنیدن پیام حقیقت شنوا ست 🦻
8️⃣هشت کلید زرین الهی برای ورود به ملکوت خداوند
من روح خدا هستم 🕊️
من جانشین خدا هستم 🕊️
من اشرف مخلوقات هستم 🕊️
من لیاقت بهترین ها را دارم 🕊️
من ارزش خودم را می دانم🕊️
من فراسوی مکان و زمان هستم 🕊️من همه اسما زیبای خدا را دارم 🕊️توانهای من ،بی کران هست 🕊️
و من ،لیاقت دیدار با خالق مهربانم را دارم 😍🕊️
خدایا تسلیم و بنده تو هستم 🤲خداوندا ،سپاس گزارم ،که مرا در گروه انسان های ،تسلیم شده به خودت قرار داده ای 🙏🏼
و در بهشت برین ،در همین زمین در کنار صالحان جای دارم 🕊️
و تو را دیدار خواهم کرد 😍
در دنیای درونم 🕊️
امروز روز بیستم ،چله تولدی تازه است و خدا رو شکر🤲 که فرصت دارم
یک روز دیگه ،کنارتون هستم
همین الان ،خدا به ذهنم آمد
از موضوع ،مذهب برای شما بگم
خدا ،اینو به ذهنم داد ،و ازش کمک می خوام ،که خودش ،کلمات رو
بر زبان من ،جاری کنه، تا اینکه ،مبادا دلی رو برنجونم ،مبادا کسی رو ناراحت بکنم و قصدم ،یعنی همه اینا رو واقعا تو وجودم می بینم ،اینه که ،عزیزانی که ،مذهب را قضاوت می کنند
از این قضاوت مذهب خارج بشن
و دیگه ،به چشم ،یک چیز ناخوشایند
و آسیب زننده ،بهش نگاه نکنن
و عزیزانی که ،در تعصب مذهب هستن،و ذهنشون در ایگو تعصب گرفتار شده ،اونها هم بتونن،از این ایگو خلاص بشن و نگاهشون ،به اونایی که مذهب گریز هستن، نگاه بهتری باشه یک نگاه قضاوت گرانه ،نباشد
و بشه یک رابطه قشنگ ،بین اون کسی که ،مذهب رو دوست داره
و اون کسی که ،مذهب گریز هست ایجاد بشه ،تا اینکه ،یک تعامل انسانی کامل ،بین همتون ،برقرار بشه
وبتونید ،به همدیگه ،کمک کنید
و این راه رو ،به این زیبایی، ادامه بدید من ،همین الان ،که دارم این ویس
رو می گم ،باور کنید، من حالت مورمور شدن ،تو همه بدنم رو می بینم حالت ،حرکت انرژی ،تو همه وجودم
رو می بینم ،خدا رو در این جا ،حس می کنم ،که می خواد، همه اینا رو بهتون بگه ،وبهتون بگه ،که هیچی ،تو زمین ،هیچی، بد نیست و همه چی به نفعتونه، و شروع می کنم
من ،می خوام بگم :اول، فلسفه مذهب رو ،بهتون بگم ،این فلسفه مذهب ،چیزی نیست ،که من تو کتاب خونده باشم ،چیزیه که درک کردم چیزی که فهمیدم، شهودیه که داشتم صدای خداوندی بود، که در قلبم شنیدم و خودم ،با همین جریان ،دیگه دیگه ،هیچ مذهبی رو قضاوت
نمی کنم ،دیگه،هیچ مذهبی رو محکوم نمی کنم، خود من ،بارها بهتون گفتم که ،توی یک خانواده مذهبی ،به دنیا اومدم ،پدرم کسی بوده ،که به همه روستا ،قرآن یاد میدادو من زیر
پنج سال، قرآن خوندن و قبل
از مدرسه یاد گرفتم، مادرم دخترخونده ، علامه تنکابنی بود
و یه مجتهد بود ایشون
و ایشون ،توی اون خونه بزرگ شد
و دختر خونده ایشون بود
یعنی ،حالا دیگه تصور کنید، توی خونه یه مجتهد ،بزرگ شدن ،چه جور انسانی رشد پیدا می کنه ؟و خانواده ما
یه خانواده ای بود، که مثلآ ، بابای من می گفت :تلویزیون حرامه، اگه بخریم حالا اون سال ها ،ولی بالاخره خریدن
و مثلا ،مادرم ،خیلی سخت می گرفت توی این موضوعات ،یعنی ،خیلی سخت می گرفت به همه اعضای خانواده، از این تعداد ،سه تا پسر
و سه تادختر بودیم، که دخترها
فقط شبیه مادرم شدند ،پسرها نشدند و من هم ،شبیه خواهرام نشدم
یه جورایی ،دلیل اینکه ،من ،حالا پنج سالگی ،علاقه داشتم به همه ،این موضوعات مذهبی ،چون، یک کودک بودم ،همه چیز رو می پذیرفتم
همه چیز رو دوست داشتم
اما ،از همون موقع ،من ،یک روح
انگار که ،مثلآ،دنبال ،آزادی و استقلال خودش بود، و انگار نمی خواست که دیگران ،راه و‌چاه و بهش نشون بدن وقتی ،مادرم داشت ،مثلآ، من رو
علاقه مند کنه به نماز ،می گفت :اگه نماز نخونی ،خداوند میندازتت
تو آتیش جهنم، خب ،من شبیه ،یکی دیگه نیستم،یکی ،صبح سحرخیز
سر صبح ،بیدار می شه ،و نمازشو
می خونه ،مثل دوتا خواهرای من
الانم ،که مثلآ،هفت روز در ماه که نماز خون نباشن ،بازم ،هفت صبح ،بیدار میشن ،خب من نبودم، این جوری
من می خوابیدم، تا دیر وقت ،چیزی که اون لحظه ،می خواستن ،منو بیدار کنن پاشو ،پاشو، نماز صبح ،خیلی مهمه هرکی می خونه ،میره بهشت
هر کی نخونه،میره جهنم
و من نمی گم ،حالا ،چرا این جوری بود ؟خیلی از خانواده ها این جوری هستن ،اگه نخونی ،خدا تورو دوست نداره، اگه نخونی ،یعنی ،اون جملاتی که ،استفاده می کردن، منو بیشتر اذیت کرد، و منو بیشتر از این راه خسته کرد، خودشون ،به من مذهب رو دادن، و خودشون مذهب را در من خراب کردن،اما من، در وجودم ،در ذاتم ،چه جوری بگم بهتون؟
#نوشتاری_روز_بیستم_1
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


از رو ثواب بخونم، نه !
من ،جوری می خوندم ،که بفهمم
چه هدایتی برای من داره ؟
ودنبال ،هدایت هاش بودم، دنبال این نبودم که ،حالا عربیشو می خوندم
ولی زیرش ،معنی فارسیشو نگاه
می کردم ،ببینم داستانش چیه ؟
این جوری نبود ،که اجازه بدم ،ذهنم ذهن قضاوت گرم ،جوری از مذهب بیزار بشه ،که نرم طرف قرآن ،نرم طرف این داستان ها ،خودم می خوندم
و برای اینکه بفهمم ،اونقدر، خوندم خوندم ،خوندم ،که الان ،شما مثلآ بیایید ،یه آیه بگید، من هشتاد درصدشو ،هم درجا ،واسمون ترجمه می کنم ،چون که ،
خوندم که ،یاد بگیرم ،نخوندم که
صواب ببرم ،خوندم که ،اون هدایت
و یاد بگیرم ،که خدا رو شکر 🤲
هدایت شدم ،حالا می خوام
فلسفه شو بهتون بگم ،اول ،خودم رو گفتم ،که یه عده ای که ،در ،اونایی که مذهبی هستید ،اونایی که مذهبی نیستید ،منو بشناسید که ،الان منی که پیشتون هستم ،چه جوری تا این جای داستان اومدم ؟اینو فقط ،برای این گفتم ،که منو بشناسید ،حالا می خوام فلسفه ،مذهب رو بهتون بگم، انسان من بارها، تو وویسام اینو بهتون گفتم انسان ،وارد زمین میشه ،تمام عرفا تمام اساتید، از عرفای کهن گرفته
تا عرفای اکنون، حالا هر کسی ،ما الان عرفای زیادی داریم، همشون ،همشون یک نظر مشترک دارن ،که مدرسه زمینه ،زمین مدرسه انسانه
و من می خوام، بهتون بگم ،بله ،زمین مدرسه انسانه ،اما زمین ،یک مرحله ابتدایی ،از زندگی انسانه،یعنی، از صفر کیلومتری ،که روح ،از خداوند متولد می شه ،میاد تو زمین ،و این جا قراره رشد کنه، و یه چیزهایی رو یاد بگیره
و آموزش ببینه، انسان در زمین ،مراحل کودکی شه ،این بدن ،رو نگاه نکنید که نوزاد به دنیا میاد ،بعد پیر میشه
از زمین میره ،پیرم که بشه ،مرحله کودکی شه ،و بعد از این، قراره بره مراحل بالاتر ،مراحل بعدی ،حالا مراحل بعدی چیه ؟من نمیدونم
اما این جا،مرحله کودکی انسانه
آموزش کودکی انسانه، این جا،قراره خداگونه گی، شبیه خدا شدن
رو یاد بگیره ،توی زمین ،اومده
که تاریکی رو تجربه کنه
قبلآ توی بهشت بود ،اون تاریکی نبود خودشو نمی دید ،خودشو
نمی شناخت، نمیدونست که
خودش ،نورانیه، خودش درخشنده ست، صفات خداوند رو نمی شناخت هیچی از خودش نمیدونست ،پس وارد زمین شد ،که خودشو بشناسه، سیبی دگر بر من بده ،ای اهرمن،یعنی اون
تو اون غزلی که گفتم: خودم
از شیطان خواستم ،یه سیب دیگه
به من بده ،که خداوند، باز از رو عاشقی، منو بفرسته زمین
که من ،بیشتر رشد کنم ،که من بیشتر یاد بگیرم، این دیگه یه چیز، ترسناکی نیست ،اگه خداوند منو فرستاده زمین از سر عاشقیش بوده ،از سر تبعید
من نبوده، فرستاد این جا ،که من بتونم ،تاریکی رو تجربه کنم
اما منو،همین جوری ،بی صاحاب و همین جوری ،ول نکرد رو زمین
برای من ،از همون روز اول ،راهنما فرستاد، که پیامبران بودن ،کتاب فرستاد، کتب مقدس بودن ،یه عالمه کتب مقدس داریم، منو رها نکرد
حالا تصور کنید،مثلآ،برای اینکه بتونید این موضوع رو درک کنید، یه قوم و قبیله ای رو تصور کنید، یه جایی هستن و هرگز ،هیچ فرد مذهبی وارد اون نشده ،هیچی با هیچ مذهبی
اینا ،هیچ تصوری ،هیچ حسی از خداوند ندارن ،توی اون حالت خودشون ،نه اینکه بگیم چرا اونجوری هستن ؟اونا به اون شرایط نیاز دارن اونا ،مراحل اولیه و انسانی و کودکانه خودشونو ،یعنی اگه قتل کنن، جنایت کنن، هر کاری بکنن ،هیچ گناهی بر این ها ،زده نمی شه ،فقط ،مثل اینه که ،یه کودکه، که رفته ،سر کابینت همه رو بهم بریزه، برای اینکه ،یاد بگیره ،چی به چیه؟ همین !همین اندازه است، خب !حالا این کودک، این مرحله اش تموم میشه، می خواد
یه ذره کوچولو ،دو سالش شده، من آرشام و سه سالگی ،فرستادم ،کلاس قرآن ،فرستادم کلاس زبان ،فرستادم حالا، یه ذره بزرگ تر شده ،وارد یه مرحله بیشتری شده ،این جا ،راهنماها هستند، این جا ،پیامبران هستند
این جا ،انسان های بزرگ هستند
ائمه هستند ،عرفا هستند ،عرفای همه ادیان ،راهنما هستند، همه کتب ،راهنما هستن، از اون مراحل اولیه گرفته ،تا این جا،این زندگی در دنیاها ،تو آیاتم هست ،که زندگی دنیا جز بازی و بازیچه نیست ،این بازی و بازیچه ،دقیقآ،شبیه بازی و بازیچه داخل، سیستمیه، که بچه ها دارن انجام میدن، داخل کامپیوتر، داخل پی اس فور،یا داخل گوشی ،این بازی ،قبلآ توسط سرور ،طراحی شده، و ما الان اجرا کننده اون بازی هستیم
وقتی که ،دسته بازی رو می گیره دستش ،بازی کنه، داخل بازی
تمام امکانات ،از قبل توش گذاشته شده ،سرور،هر چی که ،لازمه توش گذاشته ،و به این بازی ،یه سری قوانین داده ،یه راهنمایی هایی تو این بازی
به بازیگر داده ،بدون راهنما ،بدون قوانین ،بازیگر ،نمی تونه بازی کنه مذهب ،دقیقآ، داستانش همینه
قوانینه این بازی ،و راهنماها و پیامبران ،مربی های این مهدکودک هستن ،که کمک کنن ،به انسان ،که تو اون مراحل، فوق العاده ،کودکی خودش ،کوچیکی خودش ،بتونه ،یه جورهایی ،به شناخت خودش برسه
به حقیقت خودش برسه

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


این جوری نبود ،که بیزار بشم ،و خودم طرفش نرم ،خودم ،خیلی رفتم
بعد از اینکه، از خانواده جدا شدم ازدواج کردم، اون جا هم ،شرایط خیلی بد بود ،از نظر سخت گیری مذهبی
و خیلی ،داستان جالب بود، که اونجا دوجبهه بود ،یکی کاملآ، مذهب گریز
یه سری کاملآ،عشق مذهب
به اون جا ،یه تضاد دیگه وارد شدم
اما ،خودم، بشخصه، آدمی بودم که قرآن رو ،میگفتم :این کتاب هدایته
و من باید بفهمم ،چه هدایتی برای من داره؟ نه اینکه ،از ترس بخونم نه اینکه
#نوشتاری_روز_بیستم_2
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


پس تمام ادیان ،برای این بوده
که یه فرصتی ،به اون انسان صفر کیلومتر داده بشه ،که خودشو بشناسه که حقیقت ،خودش رو بفهمه
اما ،یه جایی می رسیم ،می بینیم که دارن ،یه وضعیتی ،حالا فرقی نمی کنه کدوم دین باشه، ها ،فرق نمیکنه
من دوستانی دارم ،که یزدی هستن
و زرتشتن،بعد می بینم ،چه قوانین سخت گیرانه ای ،توی زندگی هاشون هست ،نه اینکه، نمی دونم که
دقیقآ چیه ها ؟ولی میبینم ، که این قوانین سخت گیرانه ،این انسان رو
#نوشتاری_روز_بیستم_4
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


#نوشتاری_روز_بیستم_3
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


#نوشتاری_روز_بیستم_5
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


حالا شاید، الان گذاشتن ،دو هزار و پانصد سال پیش ،نبوده ،این انسان رو سوق داده ،به سمت خدا، پس لازم بوده ،بیشتر شماهایی که ،این جا هستید ،یه تعداد، آدمایی هستید که می گید ؛که مذهب نتونست کمکم کنه، نه !مذهب،خیلی کمکت کرد مذهب ،مثل یه نردبانه،شما ، پله، پله پله، پله، پله ،پله ،اومدی ،تا رسیدی
این جا ،اینجا کجاست ؟این جا ،جاییه که تو ،باید ،ابراهیم بشی، چه جوری ابراهیم بشم ؟ابراهیم گفت ؛من دین پدرانم رو قبول ندارم ،پس یکی از مراحل سلوک ،اینه که ،شما به جایی برسی ،به یه جایی ،که بگی :من دین پدرانمو قبول ندارم ،خودم می خوام بفهمم ،که دین چیه ؟هر چی ،بعد رفت ،آتش پرست شد ،خورشید پرست شد ،و رفت ماه پرست شد
ستاره پرست شد ،و بعدش ،شگفتا پرستی و خداوند را دید ،و چون خودش ،اینو کشف کرد ،شد خلیل الله اینا تمثیله، ولی درس بچه ها
درسای خیلی باارزشیه ،درسای خیلی مهمیه ،من ،توی خانواده خودم
فرضآ،شش نفر بودیم ،سه تا برادر
سه تا خواهر ،من کسی بودم که خواستم، خودم بفهمم ،خدا کیه؟ خودم بشناسمش ،خودم پیداش کنم خواهرای من ،بر دین پدرانشون اجدادشون موندن ،دو تا خواهرم
اون سه تا برادرام، کلا ،خارج شدن
نه !خارج نشدن، حالا جور دیگه ای
اونا ،به خدا رسیدن ،جور دیگه ،یعنی خودشون ،رفتن گشتن ،حالا در حال خورشید پرستی و ماه پرستی و ستاره پرستی هستن ،ایشالا بعدش ،به اون یکتاپرستی می رسن، ولی اون ها
در حال تجربه ن،یکی شون از دنیا رفت ولی اون دوتای دیگه ،مثل ابراهیم دنبال اینن، که ببینن ،آیا خداوند
آیا خورشید ،خداونده؟آیا ستاره خداونده؟ اونها ،در حال جستجو هستن ،اما دو تا خواهرای من
سفت و سخت ،موندن بر دین آبا و اجدادی خودشون ،همونی که ،در قرآن می گه:دین آبا و اجدادی تون قبول نیست ،الان خیلیا ،میگید که ،من دین آبا و اجدادیم،اسلامه، چرا دین من قبول نیست ؟کامل ترین دینه
این چیزیه که ،بهت دادن ،یک باوره که بهت دادن ،تو پیداش نکردی ،تو فقط تو فقط ،سیستم وار ادامه دادی
تو الگوبرداری کردی ،از دیگران پرسیدی ؟و گفتی ،کاملآ،قانع شدی که این درسته ،ادامه دادی ،تو کشفش نکردی ،هر کسی که ،این جا ،الان فرض بر مثال ،اینه که ،همین حرفو داره
می زنه ،که اسلام ،کامل ترین دینه،حضرت محمد ،آخرین پیامبره
و اتمام کننده پیامبرهاست
همینایی که این جا هستن
به بقیه کاری ندارم،همون ،تعدادی که دارید، وویس منو گوش می دید
همون‌تعدادی که ،دارید ،می شنوید
و صد درصد ،سناتونم بالا هست
اوکی !اسلام کامل ترین دینه
و پیامبر ما ،حضرت محمد ،آخرین پیامبره، آیا تو خودت ،رفتی دنبال
اینکه ،اینو بفهمی ؟یا دیگران بهت گفتن ؟بابات گفت ؟مادرت گفت؟ جامعه گفت ؟حال ممکنه، پاسخ بدید که ،من ،خودمم فهمیدم ،چطوری فهمیدی ؟یه سوال مهم !آیا بلدی قرآن رو خودت معنی کنی؟ آیا بلدی رمز و رموز قرآن و فهمیدی؟ تو به راز قرآن رسیدی ؟تو به ،اون اسرار ،پشت
پیام های قرآن ،آگاه شدی ؟قرآن به تو این ها را گفت ؟آیا، فهمیدی که
این کتاب هدایته؟ و تو ،لحظه
به لحظه ،باید ،از توش ،هدایت بگیری؟ آیا بلدی ؟من الان ،اندازه من ،که من بیام ،عربی بخونم ،شما معنی کنی؟ اگه بلدی،و اگه هدایت شدی ،از طرف قرآن ،از طرف خود قرآن ،هدایت شدی پس ،همون ،تو رو ،هدایت کرده ،به این لحظه ،که الان، این جا ،باید با عرفان
و خودشناسی و خداشناسی آشنا بشی پس ،همون کمکت کرده ،مثل سپیده که بگذری ،و برسی ،تازه بفهمی خدا کیه؟ اگرم که ،هنوز نرفتی ،خودت خدا رو پیدا کنی ،پس ،این رو در خودت ببین و دنبال این حقیقت باش
از همین جا ،از همین جا ،این احساس که ،من قراره ،خودم پیدا کنم رو
در خودت به وجود بیار ،و دنبال حقیقت باش ،تا روح جستجوگر ت
روح الهیت، بهت کمک کنه، تا حقیقت رو بفهمی ،تا داستان ،پشت آیات رو بفهمی ،خود تو هم ،تو همون قرآن مثل من ،به یه سری ،تضادها می رسی که اون تضادها رو ،نمی تونی هضمش کنی ،بپذیری ،اگه ،چنین تضادهایی
در تو هست ،اومده و دیدی ،بدون که هنوز ،به رازش پی نبردی ،مثل خوردن شراب ،اولش می گه :اگه شراب خوردید ،برید دهنتون رو بشورید
و نمازتون رو بخونید، کی الان اینجا به شما بگم ،که آدم شراب خواری، بیاد بگه :سپیده من ،می خوام با خدا باشم بگم :برو الان ،دهنت بو الکل میده
برو دهنتو، حسابی بشور ،بیا وایسا پیش خدا ،نماز بخون ،همه شماها برمی گردید میگید: تو چرا بهش نگفتی الکل حرامه؟ کسی که الکل می خوره نمی تونه ،به خدا وصل بشه، چون شما ،حکمت اون آیه رونمیدونی
همین که ،نمی دونی ،باید بگی من هیچی نمی دونم ،از این که می گن کامل تره ،هیچی نفهمیدم ،پس باید مرور کنم ،دین در بی دینیه
اون جایی که ،شمس مولانا میگه
کجا داری میری؟ می گه،دارم میرم مسجد ،اونجا پیش نماز بشم ،و
اون جا ،نماز بخونم رو به قبله
می گه ،رو به من نماز بخون ،چرا ؟
چون می خواد بگه ؛خدا در وجود منه هم زمان، خدا در وجود، تو هم هست در وجود ،بقیه هم هست
در وجود همه هست

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


معادی هست ،هم ،هر چی ،توهر دینی فرقی نداره، همین اندازه
روح جستجوگر الهی شما، دنبال خدا می گرده، گاهی ،میگید که ،خیلی ها حالا، تو هر چیزی که ،پیدا کنید
ولی باید ،خودتون ،دین اجدادتون پذیرفته شده نیست ،خودتون، باید پیدا کنید ،من این جا،با قدرت
و با توانایی ،روحی الهی خودم ،می گم من خودم پیدا کردم، من بر دین اجداد خودم نیستم ،خودم ،خدای واحدمو پیدا کردم ،خودم ،خودمو شناختم خودم خدا رو شناختم و حالا راهنمای شما هستم ،همتونم باید همین کارو کنید،یک آن ،باید ،برگردی بگی :هر چی که گفتن ،هر باوری ،که به من دادن
و کنار می زارم، تا خودم ،خدا رو پیدا کنم ،تا خودم ،بشناسمش ،خودش راه رو بهتون نشون میده ،خودش همه چیز رو بهتون نشون میده ،راه رو براتون هموار می کنه، پس !فلسفه مذهب همینه، قوانین بازی ،کتاب ها ،قوانین بازی ،توش نوشته شده ،هرکی ،قوانین بازی رو ،تو بازی رعایت نکنه، مرتبآ ،باید یه لول بازی رو ،هی تکرار کنه ،وقتی ،داخل بازی هستی
دسته ،دستت گرفتی و داری تو
پی اس فور،بازی می کنی ،هی بارها قوانین را رعایت نمی کنی، شکست
می خوری ،بعد دوباره می ری ،از اول بازی می کنی ،بعد ،از او ل
بعد هر بار ،قوانین را یاد می گیری خودت می فهمی که ،سرور گفته: باید اینجا ،این کارو کنی، باید اینجا اون کارو کنی ،باید این کارو کنی ،تا این لول رو پاس کنی ،بری بالاتر ،خود سرور هم هر دفعه، بازی رو آپدیت می کنه
یعنی ،قوانین تازه ،براش میاره
خیلی قشنگه ،این مثال ،خیلی قشنگه خیلی فوق العاده است ،وقتی می بینه بازیکن ،به یک امکانات تازه نیاز داره
به یک تغییر ،بروزرسانی تازه نیاز داره اون بروزرسانی، و اون اپدیت جدید رو توی بازی بعدی، توی آپ دیت قرار
می ده ،کافیه وصل بشی ،به اینترنت
و بزنی آپدیت،بازی آپ دیت میشه
به روزرسانی میشه ،خدا هم ،برای ما همینه ،هر دفعه، به روزرسانی میاره
هر دفعه ،قوانین قشنگی ،برای هدایت ما میاره،الان، همین ها ،باعث شده توی این کشور ،این همه، پذیرش معنویات ،بالا بره ،این همه
بیان ،گرایش پیدا کنند ،به سمت معنویات ،آپ دیت شده دیگه ،قوانین آپ دیت شده ،پس !من سپیده
تو پنجاه سال ،به نردبان مذهب نیاز داشتم ،تا به شناخت حقیقت و عرفان برسم ،بقیه هم نیاز دارند
چه جوری نیاز دارند؟ فرض برمثال مثلآ،قوانینی که ،برای دزدی هست اصلآ نمی گم ،درست و غلطش کاری ندارم، ذهنمو، اجازه تحلیل به هیچی نمی دم ،به هیچی، این آدم، می خواد دزدی کنه ،برگردی ،این آدم خیلی در مراحل ،اولیه انسانی ،کودکانه خودشه مثلآ،چنگیز ،هیتلر ،اینایی که آدم
می کشن، اینا از همه کوچولو ترن
از همه ریزترن،که دارن ،سخت ترین تاریکی ها رو تجربه می کنن ،یعنی از همه نوزادترن،تاریکی های ،سخت سخت تر ،تا ریز ریز در طول زندگی تاریکی ها ،کوچیک و کوچیک تر
می شه ،این سفر ،روح انسانه
که همه رو تجربه می کنه
نه در طول زمان ،سفر روح ،خودم
برای من ،این داستان تناسخ،خیلی برای من عجیب بود، که از این بدن ،در میاد میره، تو اون یکی بدن ،از اون بدن در میاد، تو اون یکی بدن،این میشه مشمول زمان ،روح درگیر زمان نیست پس من ،در لحظه ،دارم همه بدن ها را تجربه می کنم ،من در لحظه ،در چنگیز هستم ،در هیتلر هستم ،من در لحظه در همه بدن ها هستم، چون روح در
لا زمانی و لامکانیه، پس،موضوع تناسخ از نظر من ،این جوری ،پاسخ داده شد
که اگر من ،توی این بدن، اون بدن
اون بدن هستم ،برای اینکه ،بتونم تمام تجربه ها رو برای شناخت خودم داشته باشم و جدا از هم نیستیم ،من در تو تو در من ،یک روح هزاران تن و این سفر روحه،سفر روح ، یعنی ،توی این سفر ،می خواد به شناخت خودش برسه ،بخواد به حقیقت برسه
و این سفرصعودیه،به سمت کماله
از یکی ،مثل چنگیز آدمکش ، شروع میشه ،تا برسه به یه عارف
بشه عارف،یعنی، بشناسه ،که دنیا دست کیه ؟چی به چیه؟و این یک دوره به این داستان مذهب ،به قوانین مذهب ،به این جریان مذهب ،نیاز داره پس امروز، اگر شما ،در وجودتون مذهب گریزی اومده ،حتی از این هم احساس گناه نکنید، چرا احساس گناه نکنید؟ برای همین ،جواب به شما دادن ،شک برادر ایمانه،ببینید، چقدر قشنگ جواب دادن ؟یعنی ،تو تا یه جایی ،شک نکنی ،نمی تونی ،به اون ایمان برسی ،این احساس ،که مذهب برای تو کامل نیست ،در تو به وجود میاد ،کی در تو به وجود میاره ؟
روح در تو به وجود میاره
که مذهب ،دیگه جواب گوی تو نیست تو الان ،قوانین دیگه ای نیاز داری
حالا باید ،ببینی که ،بری خدا رو بشناسی ،بری خودت حقیقت رو بفهمی ،بری ،ابراهیم بشی، اگه ابراهیم اون موقع که ،زرتشت رفت دنبال
آتش پرستی ،اون موقع رفت ،دنبال ماه پرستی ،اون موقع خدا می گفت، من از تو بیزارم، چرا منو نمی بینی ،؟نه !اجازه داد تجربه کنه، خدا مانعش نشد، وقتی رفت به خورشید سجده کنه
خدا مانعش نشد ،وقتی رفت به
#نوشتاری_روز_بیستم_7
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


ماه سجده کنه ،خداوند ،ناظر تمام صحنه های ابراهیم بود ،خداوند نگفت ،ابراهیم دشمن منه، که داره به خورشید سجده می کنه ،پس !شمام اگه یک انسانی ،جلوی راهتون سبز شد ،و قوانین ،مذهب رو نپذیرفت
اونو دشمن نبینید ،بگید اون در حال تجربه و فهم و درک و رسیدن به مقام یکتاپرستیه، نگاهتون به آدم ها
نگاه خداگونه باشه، نگاهتون به اینایی که درگیر ،مذهب هستن هم ،یک نگاه خداگونه باشه ،الان نشسته تو بازی
و داره ،قوانین بازی رو اجرا می کنه همین
#نوشتاری_روز_بیستم_8
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:33


رسد ،آدمی ،به جایی که ،به جز خدا نبیند ،بقیه ادیان هم ،دقیقا همینن
حالا من ،راجع به اسلام حرف زدم
چون ،تعداد بیشتری، اینجا، توی مذهب اسلام هستید، اسلام ،یا مسیحیت یا زرتشت ،یا بودا یا یهود همه ،فقط و فقط ،قوانین بازی ،برای کودکان در ذهن هستند
کودکان، معصومی که ،در حال تجربه تاریکی هستند، و شما ،همون اندازه که تاریکی ها رو تجربه می کنید، همون اندازه که بهتون می گن خدایی هست،قیامتی هست
#نوشتاری_روز_بیستم_6
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:32


تنهایک حقیقت وجود دارد
#من_هستم
#ویکتوریا

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:32


💫چله علم‌النور
اسرار طریق روشنایی

🏜 جلسه بیستم
منازل سلوک


☀️ در فضای رشد اشراقی، انسان تلاش در صعود دارد و در منزل، با انوار الهی برخورد می‌کند و فیض الهی بر او جاری می‌شود.

☀️طلب شدید برای وصال الهی مسیر رسیدن به منزل را برای سالک هموار می‌کند.

☀️کم‌کم خیال به نقش تبدیل می‌شود و نقش، مرکب انسان در مسیر رشد خواهد شد و سالک از منزلی به منزل دیگر صعود خواهد کرد.

☀️توفیق الهی در منزل، انسان را به یک‌باره در مسیر صعود به حرکت در می‌آورد.

☀️انسان باید صاحب منزل و مقیم شود و تمام توفیقات الهی را دریافت کند.

☀️ نام‌های مبارک «یَا رافِعَ الْدَرَجات» و «یَاعَلی» به صعود انسان در مسیر قرب الهی کمک می‌کنند.

☀️اگر انسان در مسیر رشد از انوار الهی مُزد دریافت نکند، درگیر بیهودگی و غیرارگانیک‌ها خواهد شد.

☀️نام مبارک «یَا مُنزِلَ سَّکینةَ فی قُلوب الْمُؤمِنین » آرامش عمیق و هم‌نشینی با انوار الهی را به قلب مؤمنان عطا می‌کند.

☀️انسان باید مراقب باشد درگیر عجله نشود و در قلب ساکن باشد و فقط با خداوند پیمان ببندد.

☀️در حالتی آرامش‌بخش تمرین را انجام دهید.

#چله_علم‌النور
#اختیاری

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:32


توضیح چله شهد و شکر
روز بیستم
لینک صوتی ها👇
https://t.me/viktoryaroh_1400
لینک گروه ویکتوریا👇
https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:32


#چله_شهد_و_شکر
#اینلایت

🔸 روز بیستم
🔹 موضوع:روزی رسان

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
#فردوسی

🌾ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید
خمیر و نانبا دیوانه گردد
تنورش بیت مستانه سراید🌾🎶

🌻رزق جریان هستی است.
🌻حمایت پروردگار
🌻نظام روزی رسان
🌻ظرف وجودمان را برای دریافت روزی بیشتر ،افزایش دهیم.
🌻خداوند،به هر کس بخواهد و طلب کند،روزی بیشتری می‌دهد.
 (إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ)
🌻باورهایمان در مورد روزی را اصلاح کنیم.
🌻چگونه روزی ما تنگ میشود؟
🌻برای روزی مسیر انتخاب نکنیم.
🌻شکرگزار روزی هایمان باشیم.

خدمت به کسی بخاطر نان نکنیم
هرگز طلب رزق ز سلطان نکنیم

🌻علت ازدیاد فقر چیست؟
🌻بچه هایمان را در مسیر روزی قرار دهیم.
🌻کوله بارمان را سنگین نکنیم.
🌻خودمان را به جریان اصلی وصل کنیم.
🌻انرژی پول خوب است اما همه چیز نیست.

🌻مصرف کننده ی خوبی باشیم تا روزی بیشتری دریافت کنیم.🌻

در پناه نور و عشق الهی باشید. 🙏❤️💫

مرا حق از می عشق آفریدست🍷 ❤️
همان عشقم همان عشقم اگر مرگم بساید

#گندم
#مولانا
#شهرام_ناظری🎶

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:31


قاعده ۲۰ از چهل قاعده شمس تبریزی
اندیشیدن به پایانِ راه کاری بیهوده است. وظیفه تو فقط اندیشیدن به نخستین گامی است که برمی‌داری. ادامه‌اش خودبه‌خود می‌آید.

در این عشق بمیرید

09 Dec, 15:31


ادیان
چله تولدی دوباره در روح الهی
#روز_بیستم



#ویکتوریا
لینک صوتی های ویکتوریا👇
https://t.me/viktoryaroh_1400
لینک گروه ویکتوریا👇
https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:33


🌅دسترسی آسان به چله تولدی دوباره🌅
📎شروع دوره تولدی دوباره
📎دیباچه


🧚‍♂️روز اول،طلوع ذهن الهی
🧚‍♂️روز دوم،کنترل ذهن
🧚‍♂️روز سوم،خشم،رنجش وتوقع
🧚‍♂️روز چهارم،احساس گناه
🧚‍♂️روز پنجم،سکوت
🧚‍♂️روز ششم،گفتگو باخدا
🧚‍♂️روز هفتم،فیلم زندگی
🧚‍♂️روز هشتم ،چاکراه ها
🧚‍♂️روز نهم،عشق و‌ترس
🧚‍♂️روز دهم،درس از چالشها

🧚‍♂️روز یازدهم،جذب و‌خلق خواسته
🧚‍♂️روز دوازدهم،ارتعاش و‌میدان انرژی
🧚‍♂️روز سیزدهم،عرفان قدرت
🧚‍♂️روز چهاردهم،کارما
🧚‍♂️روز پانزدهم،زندگی در روح و‌خانواده
🧚‍♂️روز شانزدهم،پذیرش رنجها و چالش ها
🧚‍♂️روز هفدهم ،لحظه حال
🧚‍♂️روز هجدهم،مراتب نفس(1)
🧚‍♂️روز نوزدهم،مراتب نفس(2)

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:32


هیچ سوالی نداره، پله ،بی سؤالی ،هم همین جاست ،خودش جواب همه سوال ها رو داره ،درست همین جا
به ،نفس مطمئنه ،که رسید
پله ،بی سوالیه، چون ،دیگه، حکمت همه چیز رو از درون خودش می فهمه پاسخ هر چیزی رو .از درون خودش
می فهمه ،برای همین به شماها
می گم که ،وقتی که ،از من سوال
می کنید ،به شما می گم ؛خودت یه روزی می بینی ،یه روزی درک می کنی الان متوجه نمی شی،برای اینکه شماها باید ،این مراتب رو رد کنید،هیچ وقت من نمی تونم ،یه بچه ،فرضآ، یه بچه کلاس اول ،بیام بهش بگم که ،سینوس سی درجه دوم ،اون طفلک ،نمی تونه بفهمه که ،باید این کلاس اول ،دوم سوم ،چهارم ،تا هشتم ،نهم بره ،تا بتونه ،این داستان رو بفهمه ،انسان در من ذهنی خودش هم ،کودکه، قادر به درک ،مطالب بالای عرفانی نیست
ولی باید، پله ،پله، پله ،پله ،مراتب رو طی کنه ،تا برسه به جایی که قادر
به درک مطالب بشه ،در مرتبه مطمئنه، مدرک پزشکیش ،مدرک دانشمندیشو،از این دانش های عرفانی می گیره ،خیلی دیگه. متفاوته با
آدم های عادی ،ولی اینم ،هنوز کار داره این جاهم،هنوز پایان داستان نیست این جا ،تازه در آرامشی که قرار گرفته دانش الهی درونش ،آشکار شده، همون دانشی که ،خداوند ،وقتی که داشت انسانو خلق می کرد، فرشته ها بهش گفتن؛ واسه چی دانش رو خلق کردی؟ و خداوند گفت؛ علم اسما به انسان تمام اسما رو آموزش دادم ،تمام
علم ها رو دادم ،این جا،تازه ،اون کتابه باز میشه ،تا این جا،بسته بود
این انسان ،در نفس مطمئنه
با یک ،آرامش عمیق درونی، که دیگه می تونه ،راز همه چیز رو بفهمه
سوال داره ها ،ولی دیگه، از بیرون
نمی پرسه، پاسخ ها رو از درون خودش دریافت می کنه، مرتبه بعدی ،نفس راضیه است ،تعداد کمی ،به این مرتبه می رسن، و خیلی تعدادشون اندکه اینایی که ،به این نفس راضیه می رسن دیگه ،هیچ چیز دنیا ،اینا رو تکون
نمی ده ،هیچی ،غم و شادی و فقرو
چه می دونم؟ نیازمندی و مرگ
و بیماری و سرطان و اعتیاد و
دیگه هیچی ،اینا رو تکون نمیده،از هیچی ناراحت نمی شن،همیشه راضی و خوشحالن، هیچی ،دیگه اینا رو
نمی ترسونه، اینا دیگه ،کلا بی خیال دنیا شدن ،بی خیال دنیا شدن، نه اینکه آدمای فقیر و بدبختی باشن ،بگن همینه که هست ،نه ،تازه اینجا، ثروت و شادی و خوشی ،بهشون رو می کنه ولی دیگه ،برای اینا اهمیتی نداره ،دیگه طالبش نیستن ،من یادمه ،اون زمانی که ،اصلآ،بلدم نبودم این مراتب نفس و بعدآ دیدم ،ولی اینا رو خوندم ،که ببینم خودم کجای داستان هستم ؟
من به شماها گفتم؛ که من تو مرتبه ابتدای شروع ،دنبال جذب بودم دوست داشتم ،یه کاروان بزرگ داشته باشم ،همه چی توش داشته باشه
و به این خاطر ،وارد این راه شدم
و نمی دونستم که عرفان چیه ؟
هیچ آگاهی نداشتم ،هیچی
نمی دونستم ،نمدونستم که ،من روحم ،بدن نیستم، من ذهن نیستم من ،اون موقع ،به دنبال جذب بودم بعدآ،که میایی، مراتبو که یکی یکی میایی،میگی؛داستان این بود ؟داستان این بود ،گذر می کنی ،من دیدم ،که من رسیدم ،به ،این مرحله راضیه ،چرا ؟چون دیگه اصلا برام مهم نیست
اون کاروانو داشته باشم ،یا نه ،این جایی که هستم ،و این لحظه ،بهترین جاییه ،که باید باشم ،پذیرش هر چیزی رو می تونم داشته باشم ،هر چی
هر چی ،هرچی می خواد بشه ،بشه خیلی جالبه ،که خداوند ،برای این که ببینم آیا پذیرش هر چیزی رو دارم؟ داستان های ،خیلی جالبی ،سر راه من سبز کرد ،خیلی داستان های ترسناکی اما ،خدا رو شکر 🤲خدا رو هزار بار شکر 🤲با دعاهای شما بود 🤲
با این ،نیکی هایی که ،از طریق شما
به من وارد شده بود ،یا انرژی که از طرف شما من دریافت کرده بودم؟
من تونستم ،این جا هم ،به یک مرحله یعنی ،یه چیزی بهتون بگم ،یک تجربه دردی ،تو زندگی من وارد شد ،که من رفتم ،به مریم بانو گفتم ؛مریم من الان باید چی کار کنم ؟یا بعدش دنبال این بودم ،بعد رفتم ،به یکی دیگه گفتم بعدش ،رفتم ،بعدش ،همه اینا
یعنی مریم بانو گفتش ؛که خب الان چیز خاصی نشده ،یا البته ،خیلی مهم بود و خیلی خیلی مهم بود ،ولی کمک شد ،یعنی ،من فهمیدم ،که باید بپذیرم همینه که هست ،و اون یادم اومد که دختر من ،قبل از اومدن به زمین
این چالش رو انتخاب کرده و حالا
اینجا قرار گرفته ،و من باید کنارش باشم ،تا از این چالش بگذره، تو اون لحظات ،شاید بهتون بگم ؛که دو سه روزی طول کشید ،ولی ،اولش که اون موضوع رو فهمیده بودم ،ترسناک بود مثلآ،یه ساعت بعد ،یکم بهتر بودم اما ،افکار میومد تو سرم ،ترس میومد تو سرم ،منم به کمک راهنمایی هایی که به شما می کردم، از ترسام جدا
می شدم ،و بعدش ،پذیرش اومد پذیرش اومد ،چون که ،من یادم اومد که ،اون چالش رو ،اون خودش انتخاب کرده ،و منم انتخاب کردم ،تو این چالش ،کنارش باشم ،پس ،این چالش رو ،می پذیرم و کنارش هستم با قدرت اصلآ ازش ناراحت نیستم ،حتما ،یعنی جز عشق ،وجود نداره ،جز خیر وجود نداره ،هر چیزی که ،به نظرذهن
#نوشتاری_روز_نوزدهم_5
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:32


بد میاد ،امکان نداره بد باشه ،خداوند بد کسی رو نمی خواد ،همه چی خیر
و خوشیه، این حرف الکی نبود ها
حرف واقعی بود، واقعا تو دلم
می دونستم که ،یه خیری توشه
و دقیقآ هم ،حس می کردم که ،عبور
از این مرحله ،کمک می کنه ،راهنمای بهتری ،برای بقیه باشم ،پس ،
صد درصد ،لازم بوده که ،من
این مرحله ،تو زندگی خودم ،رو داشته باشم ،و اونو با عشق بپذیرم و حالا تموم شد ،خدا رو شکر🤲
پذیرفتم ،حکمتش و با اون بودن
#نوشتاری_روز_نوزدهم_6
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:32


اینا فقط ،یک چشمه از اونو دیدن
یک لحظه ،یه لحظه ،بهشون نشون داده شد ،فنای فی الله ،اینه ،اما
انسان هایی که ،به مراتب نفس
همین طوری ،به همون راضی نیستن به همون یه مرتبه ،شاهد شدن خودشون و میان از این مراتب عبور
می کنن ،و از مرتبه مرضیه که
می رسن و تمام وجودشون ،میشه خدمت کردن به خلق ،این ها ،وقتی که به این حالت ،خدمت رسانی خودشون به صورت ،خداگونه ادامه میدن ،میشن خلیفه خدا
#نوشتاری_روز_نوزدهم_8
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:32


در مرتبه ،چهارم نفس مطمئنه حکمتش رو فهمیدم ،و پذیرش داشتم دیگه ناراحتم نبودم ،پس انسان
در مرتبه ،نفس راضیه ،هیچ ناراحتی
یا هیچ موضوعی ،یا هیچ داستانی دیگه اینو نمی ترسونه،همه چیز رو عشق می بینه ،خوشحاله، شاد و سرخوش از همه چیزه ،دیگه نسبت به مسائل مادی دنیا، هم بی اهمیت
می شه ،اما ،همون جایی که
بی اهمیت می شه ،و دیگه براش مهم نیست ،که داشته باشه ،نداشته باشه تازه جذباش ،شروع میشه، تازه اون
جا،تمام دنیا ،میان ،بهش می گن
بیا بهت ،اینو بدیم ،بیا بهت اونو بدیم بیا بهت اینو بدیم ،که تو رو وسوسه کنن ،که تو برگردی به دنیا، اما تو
برمی گردی میگی:اگه خورشید را
در دست راست من ،و ماه را در دست چپم بگذارید، من حاضر نیستم از این راه برگردم ،اما همشون میاد ،خودش میاد ،و شما ،تو زندگی ،دریافت های متفاوتی خواهید داشت، اما دیگه وابسته به هیچی نیستید ،باشه ،باشه شکر خدا که هست 🤲نباشم هم نباشه ،دیگه اصلا ،دنبال داستان جذب و خلق مسائل ،زندگی تون نیستید ذهن شما ،اون قدر آروم شده ،که با یه فکری ،خودش خلق میشه، خودش یعنی ،یه جورایی ،بهتون بگه مرحله کن فیکون،بگی بشو میشه ،اراده کنید
می شه ،اما ،دیگه ،نمی خواید هیچی ولی خودش می شه ،خود دنیا ،شروع می کند ،برای شما جلوه گری
اما شما ،از هیچ چیزی ،ناراحت دیگه نیستی ،یک آدم هم بمیره ناراحت
نمی شی،بدترین خبرم برات بیاد ناراحت نمی شی،البته میگما این ناراحتیه ،چون ذهن شرطی شده
با اون داستان ،مثلآ،خبر می شنوی یکی مرده،ذهن ،ناخودآگاه، اون ترس رو دریافت می کنه ،ولی انسان ،در این مرتبه ،به راحتی، آن موضوعو،سریع پاک سازی می کنه ،تموم میشه
حل میشه ،بر می گرده به حالت خودش ،حالا شاید ،توی ،زمان بیشتر دیگه ،همون یه ذره هم ناراحت نشه اینم ،مرتبه ،نفس راضیه بود ،که براتون گفتم ،و خدا رو شکر🤲
مرتبه بعدی ،نفس مرضیه ست
در مرتبه ،نفس مرضیه، دیگه عارف شده ،دیگه مرحله ،سیر و سلوک و
رهجو بودن و سالک بودنش ،تموم شده ،دیگه اینجا عارف شده
اینجا ،تمام زندگیش ،اینه که ،هر چیزی که ،یاد گرفته ،به دیگران یاد بده
کمک کنه ،بقیه رو ،از تاریکی
نفس اماره ،خارج کنه، کمک کنه
که دیگران رو ،خوشحال کنه، کمک کنه که همه رو از بند نفس آزاد کنه
تمام ،حتی عبادتش هم ،خدمت
به خلق می دونه ،خدمت به آدم ها می دونه ،با جان و دل شروع می کنه
با عشق تمام، خدمت کردن به آدمها خوبی کردن به آدم ها ،و تمام هدفش تمام فکرش ،اینه ،که خداگونه باشه
و مثل خدا ،به آدم ها عشق بورزه
عاشق آدم ها باشه، آدما رو دوست داشته باشه ،آدم ها رو ،همه رو از خودش می بینه ،همه خودی می بینه که باید ،از بند نفس و اسارت ذهن خارج بشن ،و شروع می کنه ،به اینا کمک کردن ،بعضی وقتا ،میایید میگید که ،نمی خوام حالا ،چون نمی خوام
یه حس مقایسه بگیرید ،بعضی وقتا خیلی از عزیزان هستن، که در حال آموزش مطالب هستند، در حال آگاهی دادن هستن ،خیلی از اساتید و راهنماها ،توی این مسیر ،اما شما
می تونید ،بفهمید ،کی به مرحله مرضیه رسیده؟ و کی نرسیده ؟
خیلی راحت ،می تونید بفهمید
اصلآ هم ،نرید بقیه رو ،تحلیل کنید
این یک اشتباه ،خیلی بزرگه، که من
فکر کنم ،که فلانی در چه مرتبه اییه؟اصلا و ابدا !!باید ،اینا رو می گم ،برای شناخت خودتون ،خودتون ،در چه پایه ای هستید؟ خودتون در چه مرتبه ای هستید؟ اینجا،بعضی وقتا ،من
می بینم که ،عزیزان گروه ،اصلآ من هیچی بهشون نمی گم ،می بینم به راحتی ،عاشقانه دارن ،پاسخ آدمارو
میدن،هر چی که ،تو وویسا ،یاد گرفتن دارن به بقیه می گن ،من می فهمم که اینا دارن ،به چه مرتبه ای می رسن؟ اصلآ،بدون اینکه ،مدیر باشند
بدون اینکه ،ادمین باشن ،دارن خدمت می کنن به آدم ها ،من دقیق می فهمم اینا دیگه ،واقعا ،وارد این مرتبه شدن اصلا این جوری نیست که ،شما فکر کنید ،که یک عارف ،یه آدم متفاوتیه
یه جایی نشسته، یا عالمه مرشد داره یامرید داره ،و خودش یه مرشد شده اصلا این شکلی نیست ،بچه های همین گروه ما ،خیلی ها به مرتبه نفس مرضیه رسیدن ،و با عشق با جان و دل دارن خدمت می کنن، هیچ توقعی هم از هیچ کسی ندارن، هیچ انتظاری هم جز این که ،فرصتی برای خدمت کردن داشته باشن، ندارن،خیلی راحت ما
می تونیم ،اینا رو بشناسیم
هیچ چشم داشتی ندارن، هیچ انتظاری ندارن، هیچ توقعی ندارن، عشقشون خدمت کردنه، عشقشون ،خوبی کردنه این میشه ،مرتبه نفس مرضیه
مرتبه فنا فی الله، بچه ها ،این مرتبه همون جایی که ،یک قطره ،شما فقط یک قطره ،از شاهد شدن و چشیدید اونایی که تجربه کردن ،خیلی ها تجربه نکردن ،اون مرتبه ،شاهد شدن ،یهویی طرف دید ،تو یه لحظه ،تو یک لحظه ناگهانی ،یهو دید که ،خودش با همه موجودات رو زمین یکیه ،با دیوار یکیه با گل یکیه ،و احساس کرد که خودش خداست ،این احساس ،به صورت مشترک ،در تمام کسایی که تجربه شاهد شدن داشتن ،بود ،این ها
به مرتبه فنا فی الله نرسیدن ها
#نوشتاری_روز_نوزدهم_7
#چله

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:32


میشن ،همون، انسان کامل ،خداگونه همونی که ،خداوند گفت ؛بهش سجده کنید ،همونی که ،ابلیس گفت ؛سجده نمی کنم ،این جا ،دیگه این ها ،دائمآ در خود خدا هستن، با خود خدا زندگی می کنند ،این ها ،شدن ،یک نی تو خالی هیچ ،هیچ ،هیچ ،که خداوند ،در وجود این ها ،اومده ،و داره در خودش در وجود این ها ،خودش، یه آهنگ می زنه نی توخالی ،هفت تا سوراخ داره
صدای خداوند ،از این ها شنیده
می شه ،اعمال خداوند از این ها جاری می شه ،کارهای خداوند رو می کنن
اینا با خدا یکی شدن ،من نمی دونستم قبل از این مرتبه، فنای فی الله
می گفتن ؛هیچکی، بهش نرسیده
اما ،من دیدم ،دوستان و عزیزان واساتید بزرگی ،که ،خودم بعضی اوقات می گم بهشون ،می گه
این همینه ،که تو ،هیچ ،هیچ ،هیچ بشی، و بذاری خدا در تو زندگی کنه
و خدا خودش ،همه کارها رو بکنه یعنی، با خدا یکی شدن، اما ،بچه ها اینم بهتون بگم ،اینجا مرتبه آخر هست در مراتب نفس انسانی ،سه مرتبه آخر هم ،مرتبه توحیده،اما پایان ماجرا نیست ،تازه ،ابتدای یک ماجرا و یک زندگی تازه است ،شما تازه، از این جا باید ،خداگونه شدن رو تمرین کنید
و به اون ،کمال انسانی خودتون برسید و بعدش ،از زمین برید، حالا، این جا اون آموزش ها،اون دلیلی که ،اومدید مدرسه ،این چیزایی که یاد گرفتید
این جا ،به ثمر میشینه و حرفه ای میشید ،توی اون ،موضوعی که اومدید یاد بگیرید ،و بعدش میرید از زمین حالا دیگه ،این جا ،دیگه ،این انسان
کاملآ، از چرخه کارما خارج شده
کاملآ،از چرخه ماتریکس خارج شده حالا بعدش ،قراره ،بعد از این داستان قراره کجا بره ،؟نمی دونم !هر چی بگم ،نمی دونم ،فقط !تنها چیزی که توی ذهنم مونده، اون داستان
یوگاناندا بود، با استادش ،که وقتی مرد تو مراقبه تو مکاشفه دیدش ،و اون گفتش ؛که انسان ها ،بعد از زمین
می رن تو یه سیاره دیگه ،و اون جا
از دانشی که ،از زمین کسب کردن مهارت هایی که ،از زمین کسب کردن اون جا ،از این مهارت ها و دانش ها برای ،جریانات دیگه ،استفاده می کنن اون جا ،انگار ،بچه ای که فرضآ از مهدکودک زمین ،خارج شده
اون جا،وارد دبستان میشه ،حالا چیزایی رو که یاد گرفته، باید اون جا پیاده کنه، و بعد از اونم گفت ؛میرن مرتبه بعدی، اما من ،می گم ؛که این فقط ،یه چیزیه که ،تو کتاب خوندم و برای من قابل پذیرش بود، حالا
نمی گم ،شماحتما اینو بپذیرید وایسین ببینید،بعدش کجا میرید؟
هیچ کسی نمی دونه، اما من متوجه شدم ،که ،انرژی الهی ،که در ماست
یک انرژی ،خدایی که در ماست
ما باید ،روش استفاده ،از این انرژی الهی را یاد بگیریم ،قبل از اینکه، بتونیم از این انرژی الهی، استفاده کنیم ،قبلش باید یاد بگیریم، که هدرش ندیم، از دستش ندیم ،حفظش کنیم ،زیاد ترش کنیم، تا بتونیم از این انرژی ،برای خلق ،یه سری چیزا استفاده کنیم ،یاد بگیریم، مثل همون کارگاه کوزه گری، که براتون گفتم
ما این جا اومدیم ،یاد بگیریم ،کوزه
یا یه کاسه ساده بسازیم ،ولی بعدش قراره، چه جوری از این استفاده کنیم ؟تو مراحل بعدی رو نمی دونم،
اما بعد از ،این داستان ،فنای فی الله،این تازه شروع میشه، به اینکه چطور از این انرژی الهی استفاده کنیم؟ حالا در هر چیزی ،اون جاخلق خواسته، یا جذب خواسته ،دیگه میشه حالت یه بازی کودکانه، یه تمرین
دیدی یه جایی می ری ؟یه تمرینی میدن؟ یه کاری انجام بدی؟
حالا یه شعبده بازی، یا هر چیز دیگه می گن،اول باید این جوری تمرین کنی یاد بگیری ،این جا ،جذب خواسته ها
و یا خلق خواسته ها ،میشه تمرین های کودکانه، برای این عارفی که به مقام فنای فی الله رسیده، خب ،حالا من می تونم ،اینجا غیب بشم
اونجا ظاهر بشم ،اینجا برون فکنی داشته باشم، اون جا می تونم ،شهود داشته باشم ،اینجا می تونم، با جنا در ارتباط باشم، اون جا ،من می تونم یک چیزی رو خلق کنم، اینجا من می تونم مکاشفه داشته باشم ،اونجا، می تونم با موجودات فضایی، در ارتباط باشم
همه اینا رو ،بعد از این کشف می کنه وقتی که ،از این مراتب گذشت
حالا یه سری از آدما میان ،قبل از اینکه به مرتبه فنای فی الله برسن، پیشاپیش میرن دنبال ،این داستان ها ،که بعدش می افتن، وارد دنیای تاریکی میشن
و خیلی دیگه، خروجشون سخته
همین چیزی که ،اینجا آدما می گن
بیا مثلآ،درمانگری یاد بگیره
اون آدم، تو اون مرحله ،درمانگری
یکی از تمریناتش همینه
تمرینات ساده، نه اینکه بیاد ،شروع کنه، به درمان آدم ها ،نه !یکی از چیزاییه که یاد می گیره، اینا قدرت دارن ،آدما رو درمان کنن، اینا می دونن گنجای زیر زمین کجاست؟ اینا
میتونن،با جنا صحبت کنن، با ارواح صحبت می کنن ،مدیوم میشن
همه این کارا رو دیگه اون مرتبه بالاتر می تونن بکنن، من ،فقط می دونم
که می تونن ،من نمی تونم این کارا رو هنوز بکنم ، ولی می دونم که این انرژی در من هست ،این قدرت در من هست ،این توانایی در من هست و من باید، این استعدادها را شکوفا کنم
#نوشتاری_روز_نوزدهم_9
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:32


تا شبیه خدا بشم، تا هرچه بیشتر شبیه خدا بشم ،همین !حالا خودمم ،هر چقدر شبیه خدا ،یعنی نمی شیم
به اون مرحله نمی رسیم ،مثلا، شبیه خدا ،یه ماکت ،از یک ،چیز واقعی
من فقط ،می شم همون ماکت
ماکت از این اصل ،دیدی یه شهرکی می خوان بسازن، این شهرک بزرگ
یه ماکت کوچولو ،ازش میسازن؟
من آخر ،آخرش ،بشم همون ماکت
یه بدل ،از اصل،اون قدر می تونم هیچ وقت نمی تونم به
اون مرتبه خدایی نزدیک بشم
فقط می تونم، یه خورده ،شبیهش بشم ،پس !مرتبه هفتم ،هم براتون گفتم ،خدا رو شکر 🤲که تا همین جا توفیق اینو داشتم ،که کنارتون باشم🥰 خدا رو شکر که کنارم هستید🤲
و خدا رو شکر کنارتون هستم🤗
#نوشتاری_روز_نوزدهم_10
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:32


سلام دوستان 😍
سلام مونس های جانم 😍
خدا رو شکر 🤲یک روز دیگه کنارتون هستم در این چله پربرکت تولدی تازه در روح الهی 🕊️با دعا شروع می کنیم 🤲به نام خدای عشق و آگاهی🕊️ خدایا قلبم را پذیرای حقیقت کن 🤲خدایا قلبم را گشاده کن 🤲
من پذیرای حقیقت هستم 🕊️
👀چشم هایم را برای دیدن حقیقت باز می کنم🦻🦻 گوش هایم برای شنیدن پیام حقیقت شنو است
8️⃣ هشت کلید زرین الهی برای ورود به ملکوت خداوند 🕊️
من روح خدا هستم 🕊️
من جانشین خدا هستم🕊️
من اشرف مخلوقات هستم🕊️
من لیاقت بهترین ها را دارم🕊️
من ارزش خودم را می دانم 🕊️
من ،فراسوی مکان و زمان هستم🕊️ من ،همه، اسماء زیبای خدا را دارم🕊️ توانهای من ،بی کران هست 🕊️
و من ،لیاقت ،دیدار با خالق مهربانم را دارم 🕊️خدایا تسلیم و بنده تو هستم خداوندا سپاس گزارم که مرا در گروه انسان های تسلیم شده به خودت قرار داده ای 🙏🏼
و در بهشت برین 🕊️در همین زمین
در کنار ،صالحان جای دارم
و تو را دیدار خواهم کرد🕊️
در دنیای درونم 🕊️
خدا رو شکر 🤲که ،به روز نوزدهم چله ،تولدی تازه رسیدیم
خدا رو شکر ،برای حضورتون 🤲
من ،توی دو تا وویس قبلی
یعنی ،روز ،هفدهم و هجدهم ،از نفس اماره گفتم ،و از نفس لوامه براتون گفتم ،و بعدش، نفس ملهمه است
که ،این ،یکم بیشتر ازش می گم
و بعدش ،وارد نفس مطمئنمه میشیم در نفس ،الهام گیرنده، دیدین ،بعضی وقتا ،یکی میاد، می گه که :من خواب دیدم ،این جوری شده ،یا من ،از فلان جا ،شنیدم ،خدا این جوری به من پیام داد ،یعنی ،اینو تو وویس قبلی هم گفتم ،انسان ،در این مرتبه ،دیگه خیلی حس خوبی داره ،این قدر ،از این حس و حال ،الهام گرفتنش ،خوشحاله که نگو ،یعنی ،خودش رو دیگه ،کاملآ
عالی و عالی و مسرور می بینه
خیلی حس ،جالبیه ،که وقتی تو مثلآ:تو مراقبه ای،یا توی خوابت
یا توی بیداری ،از این ور اون ور
می بینی ،خداوند باهات در ارتباطه
و بعضی وقتا ،من دیدم که ،بعضیاتون میایید این جا ،از وصلاتون میگید
با یه ذوقی ،با یه شوقی، من یه زمانی این جوری بودم ،این طوری بودم
خدا با من هر کاری می کردم
حرف میزد ،راهو نشون میداد
چاهو نشون می داد ،من از همه جا پیامای حقو دریافت می کردم
چه شبای قشنگی ،به راز و نیاز با خدا داشتم ،و چه حس و حال خوبی داشتم ،بچه ها این مرتبه ،بهشت سالکه،و انقد که ،توی حس و حالش خوبه ،گاهی اوقات ،فکر می کنه ،این آخر خطه،یعنی همون ،بهشتیه، که دنبالش بوده، یه مثال خیلی جالبیه که قطار به سمت خدا می رفت
وقتی که ،به بهشت رسید ،همه پیاده شدند ،این همون ،جریانه، نفس الهام گیرنده ست،مرتبه سوم ،خیلی ها رسیدن به مرتبه سوم، و پیاده شدند اما ،قطاره،به سمت خدا می رفت
نباید پیاده می شدم ،و باید ادامه
می دادند، تا به خود خدا برسند
این جا که ،رسیدند و الهامات رو که گرفتند، دیگه کاملآ، خوشحال و راضی و مسرور و یعنی ،یک وصف و شادمانی خیلی ،بی حد و حصرین، چون که مرتبآ پیام ها رو دارن می شنون
اینا هم ،دیگه بدی نمی کنن، یعنی دیگه ،اون حس و حال ،نفس اماره یا لو امه رو ندارد ،خودشونو ،آخر خط می بینن ،اما این ،یه جورایی ،بهتون بگم ،خطرناک هم هست ،چون این جا اصلا آخر خط نیست ،این جا فقط بهشته، شما تازه وارد بهشت شدید تازه ،انگار با خدا هم کلام شدید
خدا رو داری ،صداهاشو می شنوی ارتباط برقرار کردی ،یه رابطه گرفتی
یه وصلی برقرار شده
اون قدر ،سرخوشی واسه خودت
تو این مرتبه ،که دیگه ،دیگه یعنی
حتی یادت میره ،که بابا ،قطار داشت به سمت خدا می رفت ،من نباید این جا وایسم، این جا ،فکر می کنه ،انسان به وصل رسیده ،و این خطرناکه
چون ،اصلا ،به وصل رسیدنه به حق
و رسیدن به اون اتصاله،به اون وصله مهم نبود، خداوند تو رو فرستاده
اینجا،تا تو ،به کمال برسی
تا تو ،به حقیقت خودت برسی
تا تو ،به مراتب والای خودت برسی چرا به مراتب والای خودت برسی ؟چون ،خداوند ،می خواد که تو
شبیه خودش بشی رو زمین
همان خلیفه ای باشی ،که تو رو
خلق کرد،من انسان را خلیفه خودم
در زمین قرار دادم ،پس این جا نباید سرگرم سرخوشی خودت بشی
این جا ،باید بگی که ،من باید ادامه بدم باید بفهمم ،داستان اومدنم به زمین چیه ؟جریان چیه؟ موضوع چیه ؟فریب ،این سرخوشی و این وصل
را نخوری ،خیلی ها ،فریب این سرخوشی و این وصلو خوردن
و همون جا موندن ،سالیان ساله که این جا موندن،یک غروری اینا
رو می گیره ،از این وصل ،که مثلآ،وقتی که وارد یک گروهی می شن ،یا جریانی میشن ،یا حتی من دیدم که ،میان پیش من ،با غرور، از وصلشون با حق
میگن،من اینجا ، به وصل رسیدم
من عشقو دیدم ،عشق رو دیدم
و واقعا عشقو دیدن ،به عشق رسیدن اما ،اینجا، پایان خط نبود ،این جا فقط مرتبه سوم بود، حواستونو جمع کنید دارم بهتون هشدار می دم،ببینید
آگاه بشید ،در چه مرحله ای هستید؟ وقتی که ،فرض بر مثال ،یه تجربه کسب می کنید ،یه تجربه وصلی یه تجربه آگاهی ،تجربه شیرینی
#نوشتاری_روز_نوزدهم_1
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:32


مغرور نشید بهش ،من در چنین مرحله ای هستم ،که این تجربه الهی
و عرفانی رو داشتم ،رها کنید این ها را رها نکنید ،به این ها بچسبید ،همین جا قفل شدید، همین جا ،تو مرتبه سوم گیر کردید، همین جا موندید
باید آگاه بشید ،که شما ،برای این مرحله به زمین نیومدی ،این تازه ،انگار تو ،اون فیلم ،پی کی و میداد ،که اومده بود رو زمین، فیلم هندیه
برید ببینید ،خیلی جالبه ،بعد از
یه سیاره دیگه اومده بود
#نوشتاری_روز_نوزدهم_2
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:32


یه دستگاه رسیور ،با خودش داشت اون دستگاه ،فرستنده، گیرنده
که بتونه ،با سرور خودش ،با اون آدمای ،سیاره خودش ،در ارتباط باشه بعدش ،این دستگاهو ، همون روز اول یکی ازش دزدید، همچین چیزی که بهش وصل بود و ،یکی ازش دزدید ارتباطش با ،اونایی که آورده بودنش زمین ،قطع شد ،ارتباطش با مرکز فرماندهیش، قطع شد ،ارتباطش با سیاره ش قطع شد ،داستان زندگی ما رو زمین همینه، ما اومدیم رو زمین مثل کی ؟مثل پی کی، ما وارد زمین شدیم، انگار ،اون دستگاه فرستنده گیرنده مون، رو گم کردیم، ارتباط ما قطع شد ،هی مثل پی کی ، دنبال خداها گشتیم ، این خداست
اون خداست، این کیه اون ؟
اون کیه ؟من کی ام ؟هیچ وقت نفهمیدیم ،حقیقت چیه ؟من اصلآ ، تو کل پنجاه سال ،اگرم یکی میومد
می گفت ؛فلانی مرد ،اشکالی نداره هممون مسافریم، مسافر چیه ؟
یعنی چی ؟من نمی فهمیدم ،سفر چیه؟ مسافر چیه ؟فقط در حد جمله بود ،من وصل نبودم، من دستگاه گیرنده ،فرستنده مو گم کرده بودم
من وصل نبودم ،که خود خدا
به من بگه ،تو برای چی اینجایی؟
رو زمین ؟من چرا تو رو فرستادم اینجا؟همه ما ،در حالت نفسانی
اون ،دستگاه گیرنده، فرستنده مونو گم کردیم ،اما ،این ،مرتبه سوم
که وارد می شیم ،چاکرای هفتم
ما باز میشه ،خیلی جالبه ،اینو بدونید اتصال با کیهان ،برقرار می شه
و ما شروع می کنیم ،به گرفتن پیام ها این جا دیگه، چاکرا ها تقریبآ ،در یک حالت تعادل قرار دارن ،تو مرحله نفس اماره ،بیشتر چاکرا ها ،کم فعال یا فعالیتشون بسته ست ،مسدود ه
یا حالا ،یه ذره انسداد داره
تو مرحله دومم هم همین طور
ولی ،مرحله سوم ،دیگه ،انسان تقریبآ چاکرای هفتمشم باز شده
از اون حالت های نفسانی جدا شده
و اتصال برقرار شده، دستگاه فرستنده گیرنده شو ،پیدا کرده، غده پینه آلش راه افتاده ،همون دستگاه ،گیرنده فرستنده ،با کی ؟با خدا ،وصلش برقرار شده ،اتصال برقرار شده ،حالا دیگه
می تونه ،هر وقت خواست ،با خدا حرف بزنه ،صدای خدا رو بشنوه
خب ؟حالا واسه چی اومده بوده زمین؟ الان فقط وصل شده ،الان فقط دستگاه رو پیدا کرده، اما، اینجا،همین که ،دستگاه رو پیدا کرده ،خوشحال و شاد و شادمان ،دور خودش بچرخه
تو زمین ،بازی کنه ؟خوش باشه که اتصال برقرار شده ؟نه !باید بفهمه که چرا اومده زمین ؟دلیلش چی بوده؟ کارش این جا چی بوده؟ موضوع چی بوده ؟باشه !فهمید ،که با خدا ست
خدا باهاشه ،کیه ؟پس !باید از این مرحله ،از این بهشت ،از این بهشت عبور کند، بگذره، بسنده به همین
نمی کنم ،این برای من کافی نیست
می خواهم ،ببینم ،بفهمم حقیقت من چیه؟ وقتی که می گه؛من به همین وصل راضی نیستم و می خوام
برم مراتب دیگر، در مرتبه چهارم
نفس مطمئنه ،وارد نفس مطمئه
میشه،این جا ،دیگه انسانی که ،وارد نفس مطمئنه شد، دیگه خیال تخت دیگه دروغ نمی گوید، دیگه بدی
نمی کند ،دیگه کسی رو آزار نمیده
دیگر کسی را ناراحت نمی کند
خیلی راحتم ،این کار می کند
یعنی اصلا ،هیچ زوری نمی زنه برای خوب بودن ،خودش خوب مطلق هست ،هیچ تلاشی نمی کند ،برای این که ،بدی نکند ،اصلآ،هیچ صبری لازم نیست بکنه ،روی مسائلی که پیش میاد ،چون حکمت همه چیز رو
می دونه، چون که فهمیده
تو هر ماجرایی، تو هر رنجی
تو هر داستانی ،یه حکمتی هست
در نفس مطمئنه ،وقتی که انسان
به این آرامش می رسه، اون علم و اون آگاهی ،و اون دانش درونی شروع
می کنه ،به باز شدن ،اون علم لدن وقتی که ،گفت :مرحله نفس
این مرحله، الهام گیرنده ،،و
بهشتم ،می خوام ازش عبور کنم
وارد این مرتبه میشه ،این جا ،دانش درونیش وصل می شه ،به آگاهی درونیش وصل می شه ،به بینش الهی خودش ،وصل میشه ،این جا هر کسی رسید ،خیلی دیگه ،دیگه یعنی کاملآ جدا شده، از اون حالت نفسانی گذشته خودش ،این جا خیلی مرتبه جالبیه ،تو یهوی، داستان کیمیاگر
که رنج و به گنج تبدیل می کند
در همین مرحله است ،دیگه تو دنبال وصل نیستی ،وصل و گذر کردی ازش در وصل هستی ،اطمینان هستی که دائمآ در وصلی ،اما دنبال حکمت هایی و حکمت ها رو بینش درونی
و الهی خودتون باز میشه
شما ،در یک عشق دائمی هستید
در ،یک سرور دائمی هستید
توی ،یکی از وویسام گفتم که
گرگ بریدن ،در کتاب ماتریکس الهی گفت؛دی ان ای ما ،گذاشت تو یک محیط آزمایشگاهی، بهش پیام ترس داد، دی ان ای مچاله شد
بهش ،پیام عشق داد دی ان ای باز شد دی ان ای ،یک مولکول سه متری
در هسته، تک تک سلول های ماست که ،این دی ان ای ،تمام اطلاعات و دانش و استعدادها ،منی که شعر گفتم ،استعدادم رو همون دی ان ای بود،اونی که نقاشی می کنه، اونی که فوتبال بازی می کنه ،اونی که پزشک می شه ،اونی که ،آواز می خونه
اونی که می رقصه ،استعدادها روی همینه،آگاهی ها ،رو همین دی ان ای هست ،یعنی، این انسانی که ،دیگه به طور دائمی ،در محیط عشق ،قرار گرفت ،اون دی ان ای ،و کتاب دانش درونی ،باز میشه ،که وقتی تو نفس اماره بود ،مچاله شده بود ،مثل کاغذ مچاله بشه، نتونی بخونی ،بازش
#نوزدهم3

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:32


می کنی ،همه رو می خونی، چی توش نوشته؟ رازی که ،توش نوشته پیدا میشه ،رازها ،در نفس مطمئنه، آشکار می شه ،دی ان ای ما ،مثل یک کتاب صفحه اش باز میشه ،و ما می بینیم یه وقتایی ،یه توانایی هایی در انسان ها آشکار میشه ،یه ایده های جالبی برای زندگی تازه ،به ذهنش میاد ،اصلآ،همه چیزو ،دیگه به راحتی ،یعنی دیگه این آدم ،دیگه لازم نیست نمیاد بپرسه من چیکار کنم؟
#نوشتاری_روز_نوزدهم_4
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:31


تنهایک حقیقت وجود دارد
#من_هستم
#ویکتوریا

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:31


💫چله علم‌النور
اسرار طریق روشنایی

🏜 جلسه نوزدهم
روزی گسترده


☀️ گونه‌ی بشر همواره برای رشد و تکامل در زمین مورد حمایت الهی قرار دارد.

☀️ خداوند روزی‌رسان انسان‌ها در زمین است و هر چه بر طلب بندگان افزوده شود، پروردگار روزی آن‌ها را افزایش خواهد داد.

☀️ زمانی‌که سطح نیازهای انسان در حیطه‌ی معنویت قرار می‌گیرد، نیازهای مادی و زمینی خود به خود رفع خواهند شد.

☀️ انسان باید سطح خواسته‌ها و طلب‌های خود را بالا ببرد و بزرگ‌ترین خواسته، می‌تواند وصال حضرت حق باشد.

☀️ نام‌های مبارک «یَا رَزاق» و «یَا مَنْ لا یَبسُطُ الْرِّزقَ اِلا هوُ» روزی بندگان را گسترش می‌دهند و طلب‌های انسان را به سطح بالاتری می‌رسانند.

☀️ این نام‌های مبارک ظرفیت و درجه‌ی طلب انسان را گسترش می‌دهند، دید انسان را باز می‌کنند و سدهایی که مانع رسیدن روزی الهی هستند را در هم می‌شکنند.

☀️ آثار ورود به بهشت الهی کم‌کم در زندگی زمینی و جسم و روان انسان مشخص می‌شود.

☀️ در حالتی آرامش‌بخش تمرین را انجام دهید.

#چله_علم‌النور
#اختیاری

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:31


توضیح چله شهد و شکر
روز نوزدهم

لینک صوتی ها👇
https://t.me/viktoryaroh_1400
لینک گروه ویکتوریا👇
https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:31


#چله_شهد_شکر
#اینلایت

🔸 روز نوزدهم
🔹 موضوع:رزق و روزی

هین توکل کن ملرزان پا و دست
رزق تو بر تو ز تو عاشق‌ترست

#مولانا

🌈 رزق و روزی چیست؟
🌈از آن چیزهایی که ما بهره می بریم ،روزی ما هستند.
🌈چگونه روزی بیشتری داشته باشیم؟
🌈نگران روزی و آینده نباشیم.
🌈ترس⬅️ مانع روزی است.
🌈شکرگزاری⬅️ترس را از بین می برد.

یک جزیرهٔ سبز هست اندر جهان
اندرو گاویست تنها خوش‌دهان
جمله صحرا را چرد او تا به شب
تا شود زفت و عظیم و منتجب
شب ز اندیشه که فردا چه خورم
گردد او چون تار مو لاغر ز غم...

#مولانا
🌈مشکل ما ⬅️ندیدن روزی است.
🌈مدار روزی چیست؟
🌈خوب دیدن روزی ها
🌈روزی خواران خوبی باشیم.
🌈انسان جدید⬅️روزی جدید

جان گفت من مریدم زاینده جدیدم
زایندگان نو را رزق جدید باید

#مولانا
🌈کفران نعمت نکنیم.
🌈قدر دان آنچه که داریم ،باشیم.
🌈روزی⬅️ جریان اولیه ی بشر است.
🌈فیض الهی⬅️بی انتهاست.
🌈بی ایمانی ⬅️کم شدن روزی
🌈خداوند ⬅️بهترین روزی رسان ماست.

باران که شدی مپرس این خانه کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه‌ یکیست

#مهدی_مختارزاده

#شهریار🎶

@spiritual_mind

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:31


درود بر دوستان چله نشین❤️
#چله_تولدی_دوباره
روز نوزدهم
19آذرماه

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:31


دعای «‌ چله ی تولدی دوباره »

🩵« به نام خدای عشق و آگاهی »
🩵خدایا ! قلبم را پذیرای حقیقت کن
🩵خدایا ! قلبم را گشاده کن . من پذیرای حقیقت هستم
🩵چشم هایم را برای دیدن حقیقت باز می کنم
🩵 گوش هایم برای شنیدن پیام حقیقت شنواست
💜 من روح خدا هستم
💜 من جانشین خدا هستم
💜من اشرف مخلوقات هستم
💜 من لیاقت بهترین ها را دارم
💜 من ارزش خودم را می دانم
💜 من فراسوی مکان و زمان هستم
💜 من همه ی اسماء زیبای خدا را دارم
💜توان های من بیکران هست و من لیاقت دیدار با خالق مهربانم را دارم

💚خدایا ! تسلیم اراده ی تو هستم
💚خداوندا ! سپاس گزارم که مرا در گروه انسان های تسلیم شده به خودت قرار داده ای و در بهشت برین در همین زمین در کنار صالحان جای دارم و تو را دیدار خواهم کرد در دنیای درونم.
💚 آمین

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:31


مراتب نفس(قسمت دوم)

چله تولدی دوباره در روح الهی
روز_نوزدهم



#ویکتوریا
لینک صوتی های ویکتوریا👇
https://t.me/viktoryaroh_1400
لینک گروه ویکتوریا👇
https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

08 Dec, 15:31


قاعده ۱۹ از چهل قاعده شمس تبریزی
اگر چشم انتظار احترام و توجه و محبت دیگرانی، ابتدا این‌ها را به خودت بدهکاری. کسی که خودش را دوست نداشته باشد ممکن نیست دیگران دوستش داشته باشند. خودت را که دوست داشته باشی، اگر دنیا پر از خار هم بشود، نومید نشو، چون به زودی خارها گل می‌شود.

در این عشق بمیرید

08 Dec, 11:38


وادار کردن نفس به اطاعت

در این عشق بمیرید

03 Dec, 09:42


# پرسش
تینا:
سلام سپیده جان  تغذیه چقد ربط،داره تو این مسیر من دوستانی دارم که خیلی،تاکید به گیاه خاری دارن هم برای سلامت جسم هم روح
برای باز شدن چاکراها آیا درسته ؟

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
تغذیه خوردن.غذا
ذهن رو درگیر اینم نکنید
سودگورو ازش پرسیدن گیاهخواری
گفت دیگه علم نشون داده گیاه هم احساس داره
وقتی یه فیل برگ یه درخت رو میخوره
اون درخت ارتعاش خطر میده بقیه درختها
یا همه میدونیم گیاهان به کلمات منفی و مثبت واکنش نشون میدن
پس این داستان ظلم به حیوانات و اینکه ما حیوان دوستیم منتفی میشه
اما یه وقت چهل روز به نیت درمان تصمیم میگیرید گیاهخواری کنید اشکالی نداره
یوگاناندا یکی از بزرگترین معلمین معنوی دنیا بود
گوشت هم میخورد
چاکراههاش هم باز باز بود
فقط الهیش اینه
هر چی میخورید ازش تشکر کنید
از بوته از درخت از خود اون حیوان و کلمه خدا یا بسم الله رو روی غذا بگید
یا شکر گزاری از خدا برای برکتش
و بعد مواظب باشید تو هیچی شهوت خوردن نگیرید
اصلا و اصلا به مضر بودنش فکر نکنید
در شرایط ناراحتی و استرس اصلا غذا نخورید
آرام بودید بخورید
مثلا چربی و کلسترل
اگه استرس داشته باشی جذب خون میشه چربی میره بالا
نداشته باشی دفع میشه
حالا موقع خوردن پیام ترس بدی به غذای چرب وای این ضرر داره حتی به غذای یکی دیگه
همون جمله منفی ساده تو اون غذا رو مسموم میکنه
اما با خوشی و عشق بخورید
سیر نخورید
غذا رو بد یا خوب نکنید.
برچسب سالم و مضر بهش نزنید
نوش جان تون هر چی میخورید

در این عشق بمیرید

02 Dec, 19:45


سلام دوستان
یه چیز بگم
من امروز با خودم فکر می کردم چرا ما قرارداد های قبل این دنیا رو فراموش می‌کنیم
یهو یاد یه مصاحبه از یه بازیگر افتادم که می‌گفت تو فیلم اتوبوس شب مقابل آقای خسرو شکیبایی قرار بود بازی کنم که تو یه سکانسی قرار بود شکیبایی یه سیلی در گوشم بزنه ولی ایشون بمن گفتن نه من نمیزنم کار درستی نیست بابا بچه مردم و چرا باید بزنم
تا اینکه سر صحنه فیلمبرداری همون صحنه آقای شکیبایی یه سیلی خیلی محکمی بهم زد بعد کات گفتم پس چرا زدید شما که گفتید نمیزنم ؟
می‌گفت بهم گفت اگر بهت میگفتم قرار سیلی بزنم گارد میگرفتی بازیت خراب میشد
یهو یادم اومد که سوالم جوابش باید همین باشه اگر قرار بر این بود فراموش نکنیم بازیمون خراب میشد
پس باید پذیرفت و رها کرد

در این عشق بمیرید

02 Dec, 19:44


فاطیما:
سلام سپیده ی عزیز
من ویس هارو همه رو گوش میدم فقط در لحظه هستش عمیقا هم گوش میدم ولی یک ساعت بعد همه چیز رو فراموش کردم
میرم دوباره ویس رونگاه می کنم که ببینم موضوع چی بود ه در مورد چی صحبت شده
خیلی فراموش میکنم
از وقتی هم که من جدی تصمیم گرفتم تغییر کنم یک چالش هایی میاد که سکوت آدم رو خفه میکنه ولی بعد می بینی چقدر خوب که سکوت کردم
امروز عزیزم آمد نشست روبه روم از گذشته گله وشکایت که چرامن رو  اوردی دنیا من که نمی خواستم اول خواستم صحبت های شمارو بگم که ما زندگیمان انتخاب می کنیم وبعد به دنیا میایم ولی گفتم تو  روحی نمی تونی حرف بزنی ولی اول جبهه گرفتم که خودم رو توجیح کنم دیدم عصبانیت اون شدت پیدا کرد سریع مچ خودم رو گرفتم رفتم تو روح وسکوت کردم اون هم آروم شد پذیرفتم که من مسئول هستم وباید پاک سازی کنم واینها هم مال من نیست من که فاطمه نیستم من آسنات خانم هستم واز روح خداوند هستم
شروع کردم هشت کلید زرین رو گفتم ودعایی که برای شروع چله می خونیدرو گفتن خدایا قلبم را پذیرای حقیقت کن
هم اون آروم شد هم خودم اول خیلی برام درد داشت که می خواستم دفاع کنم
گفت برام تخم مرغ درست میکنی اول مقاومت کردم کاردار م خودت درست کن ولی به گفته ی شما وادارش کردم که عشق بده نگه پوررو میشه خیلی سخت بود حرف های قلنبه شنیده بودم ولی وادار کردم که فاطمه در روح باشه آسنات باشه وعشق بده

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
آفرین آسنات😍❤️🙏
خب حالا خیلی ساده خودت رو با فاطمه مقایسه کن
که اگه آسنات اصلا نبود همون اتفاق چطوری
پیش میرفت

فاطیما:
مثل قبل درگیری ناراحتی پنج روز هم گریه زاری
سرزنش فرزندم که حلالت نمی کنم انقدرزحمت کشیدم اون بگو من بگو تا هم اون پراز رنجش وخشم میشد هم من
ولی خدارو شکر الان تمام شدن رفت میگم کاش اولش هم آگاه بودم جبهه نمیگرفتم ولی تموم شد خدا رو شکر

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
همون سپیده سابق

خب الان تو خشم رو سرکوب کردی؟
یا دیگه اصلا خشمی برای سرکوب کردن نیست؟

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:33


🌅دسترسی آسان به چله تولدی دوباره🌅
📎شروع دوره تولدی دوباره
📎دیباچه


🧚‍♂️روز اول،طلوع ذهن الهی
🧚‍♂️روز دوم،کنترل ذهن
🧚‍♂️روز سوم،خشم،رنجش وتوقع
🧚‍♂️روز چهارم،احساس گناه
🧚‍♂️روز پنجم،سکوت
🧚‍♂️روز ششم،گفتگو باخدا
🧚‍♂️روز هفتم،فیلم زندگی
🧚‍♂️روز هشتم ،چاکراه ها
🧚‍♂️روز نهم،عشق و‌ترس
🧚‍♂️روز دهم،درس از چالشها

🧚‍♂️روز یازدهم،جذب و‌خلق خواسته
🧚‍♂️روز دوازدهم،ارتعاش و‌میدان انرژی
🧚‍♂️روز سیزدهم،عرفان قدرت

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:32


این موضوع ،فریب اون رو می خوره بعد شروع میکنه ،به عنوان یک استاد این استاد، قدرت آن چنانی داره
این استاد، قدرت برون فکنی داره
این استاد، قدرت شفا داره
قدرت شفا هم بهش میدن
چیز زیاد سختی هم نیست
انرژی بده به اون چاکرا
اون چاکرا ،خوب میشه
اندام مربوط به اون چاکرا هم
#نوشتاری_روز_سیزدهم_6
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:32


خوب می شه ،ولی یه چاکرای دیگه رو
میبندن،که دوباره بیان سراغمون
که مرتبآ ،انرژی از دست بدم
وقتی که ،کسی که سراغ دعا نویس میره، اسم مادرش و اسم خودشو
می ده ،یعنی یه دروازه باز کرده
برای خودش ،برای ورود این موجودات به هر دلیلی ،عکس واسه کسی نفرستید ،به هر دلیلی از کسی نخواید شما رو اسکن کنه ،از کسی نخواهید براتون انرژی بفرسته ،هر کسی به شما گفت ؛من به شما یاد می دم
که مراقبه شهودی داشته باشید
از اون فرار کنید، ببینید؛
دو هزار و پانصد سال پیش
شاگردان به بودا گفتند ؛
که ما در مراقبه یک چیزهایی می بینیم بودا پاسخ داد ،حتی اگر بودا رو دیدید منهدم کنید ،یعنی اینکه
دیدن شهودات ،آن چنانی
عجیب ،غریب ،شما رو از اون مسیر اصلی دور می کنه، از همون مراقبه غلط می شه ،اون مدیتیشن غلط
می شه ،چون مدیتیشن ،لحظات وصل با خداست ،نه لحظات رسیدن به
یوفوها و جنا و آتلانتیس و سیارات دیگه و زندگی های گذشته،
من ،لازم بود ،که ،توی این وویس
این ها رو به شما هشدار بدم
این ها رو آگاه کنم ،که ،اگه
در جستجوی کمال انسانی هستید ببینید ،پیرو اونایی باشید
که به شما می گن ،فقط
فقط خودتو بشناس ،با انرژی خودت آشنا بشو، با قدرت و توانایی خودت آشنا بشو ،ولی حتی ،حتی
باز کردن چاکراها، سراغ کسی نرید
که چاکراهاتونو باز کنه
من تو وویسای قبلی از چاکرا ها براتون گفتم، و باز کردنشونم
اصلآ،کار سختی نیست
ولی ،یه کسی میاد ،یعنی دقیقآ
نگاه می کننا،مثلآ، تو گروه ها هستن شما می گید؛ راهی بلدی
برای باز کردن چاکرای سومم ؟
اونا هستن ،دستیارشون هم هستن همین آدما ،که فریب میدن هستن میان می گن ،که ،من بلدم
من یه استادی دارم که بلده باز کنه شما می افتی تو دام
میاد بهش اجازه می دی
که برات انرژی بفرسته
اون چاکرا باز شه ،هم زمان
که اون چاکرا رو واست باز می کنه
می بینی که ،دنیا گل و بلبله
ولی یه چاکرای دیگه تو می بنده
و بعد دردسر بعدی و مشکلات
بعدی شروع میشه، این جا
در مسیر نور ،فقط دنبال خداوند
و نور باشید، اما ،اینم بهتون بگم
این جوری نیست که ،انسان هایی
که توی این مسیرن،مثلآ، عرفای کهن حتی عرفای اکنون ،همه این ها
به برون فکنی می رسن
همه این ها به دیدن شهودات
واقعی می رسن، اما هر چیزی زمان خودش رو داره، شما باید به اون بلوغ و به اون ،آمادگی بدنی، کالبدی خودتون برای اون مرحله برسید
و خودش بیاد در وجود شما
نه اینکه شما، برای به دست آوردنش دنبالش برید ،عرفای کهن ما هم
برون فکنی داشتن ،سفر نوری داشتن طی طریق داشتن، اما، سالیان سال طول کشیده، تا این ها ،این توانایی ها در این ها به وجود آمده، و این ها
از این توانایی ،فقط برای زندگی شخصی خودشون استفاده کردن نیومدن، برای زندگی دیگران
یکی از چیزایی که من شنیدم
خیلی جالب بود، فکر می کنم
حسن زاده آملی بود، کتابشو خوندم دیوان داره ،ایشون هم یه عارف بوده کی ؟بلند می شن می رن ،یکی
بچش مریض بوده ،حالا سرطان داشته حالا هر چی ،پاشده رفته هند
می دونسته، که اون جا یه استادی هست که می تونه درمان کنه
پا میشه میره سراغ اون
بچه رو می بره، می گه که
بچه اینجا، باید ده روز باشه
تا من روش کار کنم که درمان بشه بچه رو اون جا می زاره و اون استاد یکی بهش میگه؛شما از کجا اومدی؟
از ایران اومده ،می گه ،این کاری که من تو طول ده روز دارم انجام میدم
حسن زاده آملی شما ،تو یه ساعت انجام میده ،ولی آیا هیچ کس توی این کشور ،شنید ،که آقای جناب
حسن زاده آملی درمانگر و یا
شفا گر بوده؟ و کارش این بوده
که دوره بیفته، مردمو شفا بده ؟
هیچ وقت این کارو نمی کرده
حالا اگه ،کسی پیشش می رفته صددرصد ،کمکش می کرده
نه اینکه دریغ کنه ،ولی خودش رو یه درمانگر یا شفاگر نمی دید
دنبال ،وصل خودش بود
حالا ،ممکنه بگه خب چرا به آدما کمک نکنند؟ چون که ببینید
عیسی مسیح ،یه عالمه رفتن سراغش برای شفا ،خب ؟یه تعدادی توشون انتخاب می شدن، شفا می گرفتن
حالا به هر دلیلی ،ولی نیومد که
کل آدمای روی زمین رو شفا بده
چون که ،می دونن، این ها
که به کمالات بالا می رسن
به کمالات بالای انسانی می رسن
می دونن که ،فرض بر مثال
مادر من ،که الان اون جا
هشتاد و خرده ای سالشه
که اون جا خوابیده، فلجه
که معلول شده ،این بیماری
برای پاک سازیش لازمه ،باید این رنج رو در این لحظه ،در این حالت بکشه
تا پاک سازی بشه ،اما خب ،یه تعدادی هم نه ،اون ،اونو دیگه خودشون
می دونن ،اونا اون قدر آگاه و عالمن اون که پیامبر بود ،یا عرفای دیگه
که حالا قدرت شفا و درمان دارن میدون که ،کی الان باید درمان پیدا کنه ؟اما من نمی دونم
من ،می پذیرم ،که ،اگه انسانی بیمار هست و می خواد خودشو درمان کنه باید به قدرت های درونی خودش
آگاه بشه ،به نیروی الهی خودش
آگاه بشه و با نیروی الهی خودش خودشو درمان کنه، یه جناب
علی اکبری بود ،که می گفتن انرژی درمانگره ،اومد تو محله ما
#سیزدهم_7

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:32


تو همین روستای ما ،یه بنده خدایی بود ،آسم کهنه داشت، با اکسیژن زندگی می کرد، بعدش اومد
خیلی شلوغ بود اطرافش
الان از کشور رفته، اومد ،
دیگه خودم به چشم دیدم
اومد سراغ این آدم ،حالا انرژی داد حالا چی کار کرد، که ما دیدیم
آقای اسلامی بلند شد ،راه افتاد
و تو باغا داره ،آواز می خونه
و نه کپسول اکسیژن باهاشه
و نه اسپری باهاشه
#نوشتاری_روز_سیزدهم_8
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:32


و من دیدم دیگه، دیدم ،اما اون روز انگار یه معجزه الهی بزرگ اتفاق افتاده و این آقا ،شفا پیدا کرده دو روز نشد دو روز نشد ،بدتر از گذشته افتاد
تو تخت ،و بعد چند وقت ،مرد
شاید دو سه ماهی نکشید
الان ،نمی خوام بگم، این جوری بود بعد بگی خب تقصیر این بود
من نمی دونم داستان چی بود؟
ولی ،خواهشا دنبال این داستان ها نرید ،خودتونو به تله و دام نندازید
به هیچ وجه نرید، هر کسی که دیدی داره از شهودات میگه ،واز برون فکنی می گه،بیا فلانی چاکراتوباز کنه
به هیچ کسی متوسل نشین
فقط خودتون با خودتون
خدا رو شکر که ،با تجربه هایی که
توی این مسیر داشتم ،با آگاهی هایی که داشتم ،تونستم که ،این آگاهی رو
به شما منتقل کنم، منم هیچ کدوم اینا رو اگر دو سال پیش به من می گفتن همه رو حاشا می کردم، زیر بارم رفتم هیچ کدوم هم قبول نمی کردم
ولی چون موردای زیادی اومدن
تو گروه و قربانی این داستان ها
شده بودن ،با این ها آشنا شدم فهمیدم که ،تا حدودی داستان چیه؟ یعنی ،این قربانی ها ،وقتی می رن سراغ این اساتید ،مخصوصآ خانما
این اساتید، با اون کالبد
اختری خودشون، می تونن بیان وارد خونه اینا بشن، و به این خانم ها تعرض جنسی داشته باشن
و این خانم ها ،یعنی خودشون اون شخص رو می بینن که اومده
ولی هیچ کس دیگه اطرافش
اینا رو نمی بینه و حتی نمی تونن قدرت ندارن از خودشون دفاع کنن
در اون لحظه، دچار یه ترس عجیبی می شن و بی دفاع و اون شخص میاد تجاوز می کنه و میره ،ولی در کالبد اختری نامرئی ،می گم ،اگه، قبلآ
اینا رو به من می گفتن
من می گفتم ؛که خیلی مزخرفه
خیلی مسخره است ،اما یادم افتاد
که ،در کتاب ماتریکس الهی
از گرگ بریدن ،صد سال قبل
#نوشتاری_روز_سیزدهم_9
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:32


مراقبه گرها،مینشستن،درحالت مراقبه
و از بدنشون خارج میکردن،یاهمون کالبد اختری،میرفتن،تو فرودگاه دشمن،یاانبار مهمات شون
قدم میزدن،باقدم زدن
و این،پنجاه قدم فاصله داره و ...
همزمان گزارششو میکفتن
و کسی کنارشون بود که شکلشو میکشید،شکل اون قرارگاهی که اونا رفتن نگاه کنن،حالت جاسوس
ولی باکالبداختری،و بعد،روسیه همون جارو بمب مینداخت،پس درکالبد اختری،کاملآ این توانایی هست که،کارهای منفی انجام بدن،هوشیار باشید،آگاه باشید،خودتونو به این تله ها نندازید،همیشه،ارتعاش خودتونو بالا ببرید،اگر که درچنین وضعیتی هستید،و درچنین وضعیتی گرفتار شدید،یااصلآ گرفتار نشدید،دچار افسردگی هستید،دچارترس هستید،دچار اضطراب هستید،راه خلاصی شماازاین شرایط،بالابردن ارتعاش وجودی خودتونه،یعنی باید وقتی ارتعاش شما پایینه،راه و‌پرتال و‌دروازه بازه،یعنی وقتی میترسید،دروازه به ذهن شما،یعنی اونا میتونن نفوذ کنن،شما روبیشتر بترسونن،اما وقتی که ارتعاش شما بالا میره،که درحد عشق بالا بره،دروازه ها بسته میشه،و شما غیر قابل نفوذ میشید و یه حد امنیتیه خیلی قشنگی برای شما ساخته میشه،آسونترین راه برای بالا بردن ارتعاش سما،شکرگزاری بااحساس متعالیه،و همینطور پاکسازی م هست،شکرگزاری بااحساس متعالی،قبلآ بهتون یاد دادم،آبشاری از سروتونین توی مغزتون تولید میکنه،واین سروتونین،ارتعاش شمارو خدایی میکنه،انگار شما داری،اون لحظه شکرگزاری بااحساس متعالی میکنی،خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایاشکرت،بااین خدایاشکرت،خدایاشکرت،یه لحظه،دور شما،یه هاله محافظ کشیده میشه،یه هاله محافظ قوی و غیر قابل نفوذ،پس اگه درترس هستید،اگه،در خشم هستید،اگه بیمارهستید،اگه دررنج هستید،بدونید این موجودات بعد پایین،اطرافتون هی،انرژیاتونو میخورن،و اگه میخوایید، مانع اینا بشید که،انرژی کمتری از دست بدید و انرژی ازدست ندید،سریع اون حالت ترس رو به حالت،عشق تبدیل کنید و ارتعاشتونو بالا ببرید،
خداروشکر برای حضورتون😍🙏🏼
و خداروشکر که کنارتون هستم🥰
#نوشتاری_روز_سیزدهم_10
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:32


اون کالبد اختری روح نیست
روح ،ذره ای از ذات پاک خداونده
و هفتمین ،کالبد ماست
یعنی ،این شیش تای دیگه
که کارای دیگه رو انجام میدن
جدا از روح هستن، مثل بدن
که جداست،البته ،روح ما در برگیرنده تمام اینهاست هااا!ولی، حقیقت ما اون روح ماست ،و این کالبدها نیست وقتی که ،تو این مسیر می آیید
باید ،خیلی ،خیلی ،خیلی ،احتیاط کنید که ،دنبال ،این قدرت های ذهنی خودتون نرید، ازسر کنجکاوی ذهنتون از سر نیازتون، خیلی ها ،از سر نیاز میرید، مثلآ،بیمار هستید، یکی
به شما می گه؛فلان استاد هست
که می تونه ،بیماری ،یا این جور چیزا رو درمان کنه ،که البته خیلی ها هستند گفتن که می تونن درمان کنن
اما من هنوز نمی دونم
که میشه بهشون اعتماد کرد ؟
یا میشه به همه اعتماد کرد یا نه ؟
واقعا نمی دونم! ولی می دونم که
بعدآ می فهمم، اما ،در حال حاضر
به هیچ کس ،به هیچ کس ،برای اینکه به من انرژی بده ،درمان بشم
اعتماد نمی کنم، آمار خیلی زیادی دارم که ،اومدن پیش من ،و برای
گرفتن انرژی ،برای درمانشون ،دردشون و مشکلاتشون،رفتند به یه کسی که انرژی درمان هست ،پناه بردن
اون یک دونه بیماریه خوب شده هاا!اون یه قسمتی که ،بیمار بودن
مشکل داشتن، خوب شده
ولی ،یه جای دیگه ،یه مشکلات
دیگه ای گرفتن،من توی
داستان چاکرا ها گفتم ،گفتم که
چاکرا های ما ،هر کدام وظیفه شون انرژی دادن به یه سری از اندام های داخلی ماست ،یکی از اندام ها که مشکل پیدا می کنه ،مربوط به اون چاکراییه که ،باید بهش انرژی بده
این ،انرژی ،این ها میان، یکی از
چاکراها رو باز می کنند
انرژی اون می رسه،و اون عضو
درمان می شه ،ولی ،یکی دیگه
از چاکرا های دیگه رو می بندن
البته ،من نمی تونم ،جمع ببندم
که همه این جورین ،شاید که ،توی
این ها ،انسان های فوق العاده ای
هم باشند ،که خیرخواه باشند
و کارشون درمان باشه
و اصلا هم هیچ انتظار و توقعی
نداشته باشند، و هیچ آسیبیم
به دیگری نزنند، ممکن است
همچین کسانی باشند، ولی من
با این شرایطی که دیدم تو این فضای مجازی ،به هیچ کس اعتماد نمی کنم چون ،وقتی که به کسی فرصت
اینو می دی ،که برای شما
انرژی بفرسته ،این فرصت
و این دروازه رو هم به روی
وجود خودت باز می کنی
که غیر از فرستادن انرژی مثبت
انرژی منفی هم برات بفرسته
و ،مشکلات دیگه ای برات
به وجود بیاره ،یکی دیگه از چیزها کنجکاوی تونه، که دوست دارید
که روح از بدنتون خارج بشه
برید سفرهای روحی بکنید
برید ،این سیاره، اون سیاره
برید آتلانتیس ،اینا همه داستان هاییه که تو این جریانات شنیدم
از سر کنجکاوی های ذهنی
میرن دنبال این جریانات
ولی تمام این ها ،یک حقیقت نیست یک توهمه ،و یک فیلم های ذهنیه
که می تونن ،روی مغزتون باز
پخشش کنن و شما فکر کنید
تو اون فضا هستید ،که باز هم
خیلی ها توانایی اینو دارن
که آسیب نزنن و یه همچین چیزایی شما بتونید ببینید ،ولی در
مراحل اولیه و مبتدی
تا زمانی که خودتون ،خودتون
به وصال حق نرسیدید ،
به اون کمالی که دنبالش هستید نرسیدید، اگر برید دنبال این جریانات به شدت آسیب می بینید
یکی میاد می گه من می تونم
هاله تونوببینم، یکی میاد می گه
من می تونم ،اسکن کنم
هر کسی که ،به یه طریقی
که توی این مسیر هست
که تعداد خیلی زیادی
رفتن توی این بعد تاریکی
و برده همین جن ها شدن
حالا بذارید ،داستان جنا رو براتون بگم داستانشون چیه ؟
اینا موجوداتی هستند مثل خود ما مخلوق خداوند، ولی نامرئی
همین جوری تو فضای اطراف ما زندگی می کنن ،مخصوصآ هر جایی که ترس بیشتر باشه، ناراحتی ،افسردگی بیماری، اینا اون جور فضاها خیلی بیشتر هستن، اما اصلا قابل
دیدن نیستن ،قابل رؤیت نیستنن
ما با بدنمون ،با چشم بدنمون
قادر به دیدن اینا نیستیم
هرکی م که گفته من دیدم
یه توهمی زده، دیده ،اصلآ قابل
دیدن نیستن ،حالا الان نمی خوام اثبات بکنم ،که کسی دیده، ندیده
اصلا موضوع ما این نیست
موضوع ارتباطشون با ماست
من توی این جریان ها
وقتی رفتم ،راجع از کسایی که
بهشون اعتماد داشتم ،پرسیدم داستانشون چیه؟ اینا چرا
دور و بر ما هستن؟ گفت این ها
به انرژی الهی وصل نیستن
بدن انسان ،انرژی الهی داره
و مرتب داره از کیهان شارژ میشه
این انرژی ،مرتب داره از کیهان
می گیره، اما موجودات بعد پایین تر وصل به انرژی الهی نیستند
اون ها می تونن، به انسان اتصال
پیدا کنن ،از انسان انرژیش رو بگیرن
و منبع تغذیه شون هست
انسان هایی که بیمارند، انسان هایی
که ترسیدن، افسردن، ناراحتن
منبع انرژی این موجودات هستند مثل وجود ما مثل حکم شارژ رو داره براشون ،یعنی شما اگه همین الان
مثلآ،یه انسان افسرده ای هستید رنجیده ای هستید، ناراحتید
یا حتی در خشمید، بدونید که
انگار که ،شما ،چه جوری بگم ؟
میوه ای که ،دیدید وقتی ،سطل آشغال یه وقتی ،میوه ها می بوسه، یه چیزی می بوسه ،یه عالمه مگس سرکه
اطرافش میاد ،اصلآ معلوم نیست
#سیزدهم_3

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:32


سلام دوستان 😍
سلام مونس های جانم😍
خدا رو شکر یک روز دیگه کنارتون هستم 😍🤲
در این چله پربرکت تولدی تازه در روح الهی 🕊️با دعا شروع می کنیم🕊️
به نام خدای عشق و آگاهی🕊️
خدایا قلبم را پذیرای حقیقت کن 🤲خدایا قلبم را گشاده کن 🤲
من پذیرای حقیقت هستم🕊️
👀 چشم هایم را برای دیدن حقیقت باز می کنم
🦻🦻گوش هایم برای شنیدن پیام حقیقت شنواست
8️⃣هشت کلید زرین الهی
برای ورود به ملکوت خداوند 🕊️
من روح خدا هستم🕊️
من جانشین خدا هستم🕊️
من اشرف مخلوقات هستم🕊️
من لیاقت بهترین ها را دارم 🕊️
من ارزش خودم را می دانم🕊️
من فراسوی مکان و زمان هستم🕊️
من همه اسما زیبای خدا را دارم 🕊️توان های من بی کران هست🕊️
و من لیاقت دیدار با خالق مهربانم را دارم 🕊️😍
خدایا تسلیم و بنده تو هستم 🕊️
خداوندا سپاس گزارم که مرا در گروه انسان های تسلیم شده به خودت قرار داده ای 🤲😍
و در بهشت برین در همین زمین در کنار صالحان جای دارم 🕊️
و تو را دیدار خواهم کرد در دنیای درونم 🕊️
لازمه که ،این آگاهی رو شماها داشته باشید ،لازمه که این چیزا رو درباره بدونید ،و من توی وویسای دعوت نامه ازش گفتم ،اما لازمه که
یک روز به این موضوع اختصاص داده بشه ،تا اونایی که وویسا روگوش ندادن و ،وویسای دعوت نامه
رو نشنیدن و یا آگاه نشدن
از این جریان ،کاملآ، توی این موضوع آشنا بشن، و آگاهی کسب کنن
زمانی که ،من وارد این مسیر شدم همه ما ،توی زندگی عادی خودمون حرف جن ها رو شنیدیم
حرف موجودات ،حالا همون جن ساده تر از همه ،همون جن رو شنیدیم با همین اسمم حالا فعلا می شناسیم و با همین اسمم پیش میریم
حالا چی هستن؟ حالا بعدآ راجع بهشون حرف می زنیم
اما ،من روی این باور بودم
که نباید بهشون فکر کنیم
نباید مثلآ،اصلآ،اعتقادی بهشون
داشته باشیم،اصلآ نباید
باورشون کنیم ،اینا یه موجودات خرافی هستن، و این ها خرافاته
و اینا حقیقت نداره ،این ها
وجود نداره و من سعی میکردم
که ،اصلا این موضوع
موضوع فکری من نباشه
و دنبال این داستان ها نرم،اما وقتی که وارد این مسیر شدم ،با یک موضوعات تازه ای آشنا شدم که بعدش فهمیدم که ،لازمه که بدونم و این ها سهمی
از این راه هستند و قسمتی
از این راه هستن، که همه ما قراره راجع بهشون آگاه بشیم
و راجع بهشون بدونیم
همه ما ،این راه رو ،راه عرفان
می شناسیم ،عرفان یا عارف
کسیه که خودش رو شناخته
ذهنشو شناخته ،آگاه به ذهن
خودش شده ،عارف به خودش شده
و تا حدودی خداوند رو شناخته
اون کسی که ،آگاه به ذهن
خودش شده ،متوجه شده که در
ذهن خودش ،یک قدرت ها
و توانایی هایی داره، که قبل اصلا
این قدرت ها و توانایی ها رو
نمی شناخت ،چه جوری به این توانایی ها می رسه ؟با سکوت ذهن
یعنی همه ما ،که میایم اینجا
همین الان من به شما می گم
که حرف نزنید ،یعنی شما رو دعوت
به سکوت کردم، نشخوارها تونو
خاموش کنید ،یعنی شما رو دعوت
به سکوت ذهنی کردم ،در این
سکوت ذهنی، در این سکوت گفتاری ما به توانایی های ذهنی خودمون
می رسیم ،و ،تا یه جایی ،تو یه
مرحله ای ،می رسه که ،این عرفان
دو قسمت میشه ،یکی میشه
عرفان قدرت ،یکی میشه عرفان کمال یعنی دو شاخه میشن
یه عده ،یه تعدادی ،جذب عرفان
کمال میشن، عرفان قدرت میشن
یه تعدادی ،جذب عرفان کمال میشن و دنبال کمال انسانی و شخصیت انسانی خودشونن
اونایی که دنبال عرفان قدرت می رن
با یه دنیایی آشنا میشن با یه دنیایی سروکار پیدا می کنن ،که این دنیا
قبلآ،برامون ناشناخته بوده
این جا،یه توانایی هایی در وجود انسان هست ،که می تونه ،با موجودات بعد پایین تر از خودش ،ارتباط بگیره
که همون جنا باشن
این جنا،شبیه ،بعد فیزیکی ما نیستن
در این ها ،در این جن ها
یه سری چیزها هست
یه سری توانایی های خیلی
،شاید بگم مثلآ،چطوری ؟
یه سری توانایی هایی هست
که در وجود انسانی ما نیست
و ما در وجود انسانی در وجود ذهنی خودمون ،کنجکاو اون
توانایی ها هستیم و دوست داریم
که اونا رو بدست بیاریم
یکی از چیزهایی که باعث می شود
ما با این موجودات ارتباط بگیریم
برون فکنیه، برون فکنی، یعنی
خارج شدن کالبد اختری
از کالبد فیزیکی و بدنی ما
روح نه هاا!شنیدید، ما می گیم که برون فکنی،روح خارج می شود
روح نه ،ماهفت تا کالبد داریم
حالا الان ،بعدها ،برید تحقیق کنید بخونید ،مطالب بیشتری ازش
یاد بگیرید و کالبد های دیگر
هم بشناسید، اما کالبد اصلی ما
این بدن فیزیکی ماست ،کالبد بعدی ما کالبد نامرئی ماست ،که مجموعه ای از داده ها ،اطلاعات و کالبد بعدی ما کالبد اختری ماست
همونیه ،که وقتی می خوابی تو خواب ما باهاش خواب می بینیم
اون روح نیست ،اون یکی کالبد های ماست ،این کالبد اختری ،تو خواب مثل کالبد ذهنی خودمون
بدنمون ،روی زمین ،درد می کشه
غصه می خوره ،شادی می کنه
گریه می کنه ،و همه اینا رو می تونه داشته باشه، و خیلی ها که خواب
#نوشتاری_روز_سیزدهم_1
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:32


و آگاهانه دارن ،توی خواب آگاهانه یعنی می فهمند خوابن و با اون
کالبد اختری می رن یه سری کارهایی رو انجام میدن، که تو بیداری ممنوعه نمی تونن انجام بدن ،خب ؟
می رن سراغ اون،یعنی که حتی توانایی اینو داره با اون کالبد اختری
کارهای منفی هم انجام بده
پس اون روح نیست
فقط می خواستم، تا همین اندازه بگم که بدونید
#نوشتاری_روز_سیزدهم_2
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:32


از کجا میان ؟مگس سرکه در آشپزخانه یهو می بینی
یه عالمه از این مگس ریز دور واطرافش هست ،ظاهر میشه انگار از یه جایی انسان هم دقیقآ ،همین حالتیه
اگر به یک حالتی برسه ،که ،در حال از دست دادن انرژی باشه
اینا میان اطرافش زیاد میشن
تا بتونن از این انرژی استفاده کنن
و این ها یکی از توانایی هایی که دارن در همین انسان ،می تونن به ذهنش
#نوشتاری_روز_سیزدهم_4
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:32


نفوذ کنن و افکار منفی رو بهش القا کنن ،افکار منفی ،هر چیزی می تونه باشه ،حسادت ،کینه ،خشم ،ناراحتی چرااین افکار بهش القا می کنند؟
به خاطر اینکه ،اون شخص انرژی بیشتری از دست بده ،کسی که اون لحظه شما رو وادار میکنه
در مقابل خشم ،پرخاشگری کنی
ذهن تو ،همون وسوسه شیطانی که ازش حرف میزنن،همیناست
اینا ،روی ذهن ما .نفوذ دارن
اما ،می خوام این جریان رو بازتر کنم که ،یه ترسی در وجودتون نیاد
یه ترسی ،که مثلآ،بگی،خب !
اینا دشمن ما هستن
هیچ کس ،تو این دنیا دشمن ما نیست هیچ کس ،تو سراسر گیتی دشمن ما نیست ،ما ،برای تجربه اینکه ،خود من در وجودم ،در قلبم ،درخشان و نورانی هستم و این نور خداییه، ولی نمی تونم ببینم ،نیاز به محیط تاریکی دارم
من نیاز دارم، که ،یک تاریکی خلق بشه که تاریکی دروغ خلق بشه
که من توش ،به درخشندگی صداقت
و صفت الهی برسم ،بفهمم و اونو درک کنم ،فرض بگیرید ،که
توی یه قبیله ای ،هستید، مرد و زن
با همدیگه ارتباط دارن ،بچه به دنیا میاد ،ارتباط زن و مرد کاملآ و کاملآ
و کاملآ آزاده ،اصلآ،هرکی با هرکی
بچه ای که این جا به دنیا میاد
اصلآ، نه فهمی از وفاداری داره
نه فهمی از خیانت ،هیچی !هیچی هیچی براش قابل درک نیست
هستن قبیله هایی که این جوری هستن توی کشورهای دیگه ،پس این بچه هم در وجودش ،صفت الهیه
وفاداری هست ،صفت
الهی صداقت هست ،اما
این چه جوری بتونه بشناسه این صفتو؟چطوری می تونه آگاه بشه به این صفت؟ جز اینکه از اون جا ورش داری بیاری تو یک محیطی بذاری
که توی این محیط ،روابط محدود
می شه به ،روابط دو تا انسان در یک رابطه فوق العاده زیبا و عاشقانه
این بچه رو ،که میاری این جا
این بچه یهو می بینه،عه! رابطه فقط باید بین دو نفر باشه و باید این شکلی باشه ،این شکلی باشه ،و این بچه تازه می فهمه ،که یه چیزی به اسم وفاداری هست، خب ؟این صفت الهی در وجودش متبلور بشه، شکوفا بشه
و ببینه که کی هست ؟ماها برای این که بتونیم اون صفات وجودی خودمون رو بشناسیم، که از خداوند
درما هست ،باید در یک محیط تاریکی باشیم ،یعنی خداوند خودش
با قدرت الهی خودش ،میاد کمک
می کنه، که ما یه لحظه تو تاریکی بریم خودمونو بشناسیم ،بعد از تاریکی خارج بشیم ،و این موجودات بعد پایین یعنی این جنا ،وظیفه شون همینه که این محیط تاریک را برای ما خلق کنند که این محیط تاریک رو برای ما
ایجاد کنن ،ما بریم تو اون محیط تاریک ،تو دروغ ،تو خیانت
با همین وسوسه ها
با همین تسخیر ذهن ما
توی همه زندگی عادی ها
نه توی این موضوع عرفان
تو زندگی عادی ،هرکی دروغ می گه
هر کی خیانت می کنه ،
هرکی دزدی می کنه
هر کی حسادت می کنه
هرکی کینه داره
این ها ،خلق این موجودات تاریکی
یا همون شیطون کوچولوها
تا ما بتونیم، اون،حقیقت خودمان
را بشناسیم ،مثلآ
یه مثالای خیلی ساده بزنم
خب ؟آتش سوزاننده است
کسی نمی تونه به آتش نزدیک بشه چون می سوزونه ،اما ،اگه من قراره
یه چیز خوشمزه بخورم
به آتش نیاز دارم ،که اون چیز خوشمزه رو برای من بپزه
پس آتش چیز بدی نیست
یعنی ،این آتش یه جایی فوق العاده کمک کننده است ،یه جایی داره خونه منو گرم می کنه، یه جایی هم خونه منو می سوزونه ،این موجودات بعد پایینم ،یا همون جنا ،دقیقآ داستانشون همینه ،که ،ما باید یاد بگیریم
که چطوری ؟با این داستان کنار بیاییم؟ من هدفم از گفتن این ویس اینه ،که شمایی که وارد مسیر عرفان شدی ،شمایی که وارد مسیر شناخت خودت ،مسیر سیر و سلوک و مسیر نور شدی ،به هیچ وجه، من الوجود
دارم تاکید می کنم ،برای اینکه شما
به محض اینکه وارد مسیر نور شدی یعنی تصمیم گرفتی ،با اون دنیا
با اون فضای تاریکی، ازش جدا بشی یعنی اینجا، لحظه ایه ،که
تو می گی،من ،دیگه اومدم
که از وسوسه شیاطین دور باشم ،تمام من اومدم این جا که قطع کنم
توبه کنم ،هیچ کار دیگه ،بدی نکنم
و ادامه بدهم ،به خوبی خوشی
اما، وقتی تصمیم می گیری
تازه می فهمی که ،اگه وارد بعد
پایین بشی ،برون فکنی، یا هر چیز دیگه اون ها توانایی میدن، تا ثروت به دست بیاری، توانایی میدن، قدرت درمان بدست بیاری و قدرت شفا بدست بیاری و تو فریب این تواناییا
رو می خوری ،یعنی دوباره ،تو درگیر اون تاریکی ها شدی
و این بار ،دیگه، خارج شدن ازش
کار راحتی نیست
اصلا کار راحتی نیست
یه همچین کسایی ،مثلآ،من
خیلی زیاد دیدم ،اونایی که انرژی درمانی می کنن ،آخرش ،خودشون
به یه بیماری لاعلاجی مبتلا میشن
که قادر به درمان خودشون نیستن
و خیلی های دیگه، خیلی ها توی
این داستان برون فکنی، درگیر مثلآ،استادی رفته ،سراغ این موجودات جنا ،تو برون فکنی باهاشون آشنا شده اینا بهش گفتن، می تونی با این کالبد اختری خودت ،بری با هر زنی
که می خوای ارتباط برقرار کنی
و رابطه داشته باشی، با کالبد اختری انگار ،تو خواب ،یکی بیاد ،تو خواب
یه رابطه برقرار کنه ،و ما می تونیم
اینو بهت یاد بدیم ،اونم به طمع
#روز_سیزدهم_5

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:31


تنهایک حقیقت وجود دارد
#من_هستم
#ویکتوریا

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:31


💫 چله علم‌النور
اسرار طریق روشنایی

🏜️ جلسه سیزدهم
نوازش معبود


☀️ نور بسیار پاک‌کننده است و تلألو آن، می‌تواند جامعه و نسل انسان را پاکسازی کند.

☀️ زمانی‌که حس و حال وصل قلبی با پروردگار و اولیای الهی در دل سالک در جریان است، از وجود ظلمت و سیاهی در هر پدیده مطلع خواهد شد.

☀️ بهترین شیوه‌ی سلوک، وجود محبت و خوف الهی در قلب انسان است.

☀️ هم‌دلی با اولیای الهی، بهترین شیوه‌ی قرار گرفتن در مسیر رشد و تعالی برای بشر است.

☀️ نام مبارک «یَا اَنیسَ الْقُلوبْ» یک معیار بسیار قدرتمند در قلب بیدار است که فعالیت‌های انسان را در راستای اُنس با معبود قرار می‌دهد.

☀️ دلی که جایگاه حُب خدا باشد، ظلمت در مقابل او تسلیم خواهد شد.

☀️ این نام مبارک محبت و عشق را با معیارهای صحیح و الهی در قلب سالک بیدار و او را از بلایا و تاریکی‌ها دور می‌کند.

☀️ نور اُنس، انسان را محافظت و صلاح و نیکی را در مدار زندگی او جاری می‌کند.

☀️ در حالتی آرامش‌بخش تمرین را انجام دهید.

#چله_علم‌النور
#اختیاری

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:31


توضیح چله
روز سیزدهم

لینک صوتی ها👇
https://t.me/viktoryaroh_1400
لینک گروه ویکتوریا👇
https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:31


#چله_شهد_و_شکر
#خوان
#اینلایت

🔸 روز سیزدهم
🔹 آداب سفره

در هوایت بی‌قرارم روز و شب
سر ز کویت برندارم روز و شب

راز بزرگ ایران باستان⬅️سفره سمبل شکرگزاری

آداب سفره انداختن
۱.گروهی غذا بخوریم.
۲.قبل از غذا دعا بخوانیم
۳.از چیزهایی که جلو ما هستند بخوریم.
۴.با لطافت و نرمی سر سفره برویم.
۵.نقد غذا ممنوع⛔️،فقط تشکر کنیم.
۶.بسیار با لذت غذا بخوریم.
۷.خاکساری را بر سر سفره حفظ کنیم.

شعر سر سفره🎶
الهی این سفره معمور باد
همیشه پر از برکت و سور باد
هر آنکس که شد بانی این طعام
دل و جان او منبع نور باد
بلا و بلیات و چشم حسود
از این سفره و صاحبش ،دور باد
الهی به این سفره برکت بده
به این مائده شکر نعمت بده

🥮اثر رعایت آداب سفر بر فراوان شدن خیر و برکت در زندگی
🍰رعایت آداب سفره ی درون
🥘بهترین مکان برای دعا⬅️سر سفره است.

چو خوان آسمان آمد به دنیا
از این پس بی نوایی مصلحت نیست.

🍕لقمه لقمه ی غذا را
با شکرگزاری و
با حس و حال خوب بخوریم.

چون ز خوان فضل روزه بشکنم
عید باشد روزگارم روز و شب
جان روز و جان شب ای جان تو
انتظارم انتظارم روز و شب

در پناه عشق و نور الهی باشید. 🙏❤️💫

#مولانا
#شهرام_ناظری

در این عشق بمیرید

02 Dec, 15:31


چله تولدی دوباره در روح الهی
#روز_سیزدهم
آگاهی از عرفان قدرت و موجودات بعد پایین


#ویکتوریا
لینک صوتی های ویکتوریا👇
https://t.me/viktoryaroh_1400
لینک گروه ویکتوریا👇
https://t.me/+Q4ge6-lBoiFhZTg0

در این عشق بمیرید

23 Nov, 17:37


🌅دسترسی آسان به چله تولدی دوباره🌅
📎شروع دوره تولدی دوباره
📎دیباچه


🧚‍♂️روز اول،طلوع ذهن الهی
🧚‍♂️روز دوم،کنترل ذهن
🧚‍♂️روز سوم،خشم،رنجش وتوقع
🧚‍♂️روز چهارم،احساس گناه

در این عشق بمیرید

23 Nov, 17:37


فاطیما:
سپیده جان من فقط یک جای خلوت می خام بنشینم باخدا حرف بزنم گریه کنم ظهر دوتا چایی ریختم برای خودم و خدا تاامدم خلوت کنم دخترم درمدرسه آمد تنها بودم خیلی گریه کرده بودم انگار تمام لایه های درونم بالا آمده بود
خدا جونم سپیده جونم تاکی این حال زو داریم

rowshana:
سلام
با اجازه ی مدیر گروه خواستم نظرم را بگم
خوب خدا در جلد وبدن دختر خانمت آمده بودحتما باید چای را به اون می‌دادی و گوشهایت را برای شنیدن حقیقت باز میکردی تا ببینی خدا با زبان دخترت چه پیامهای فرستاده بود برات

در این عشق بمیرید

23 Nov, 17:33


Mrym:
سلام سپیده جون تو ویس سوم میگین خواسته هاتونو بزارید برای چن ماه بعد من عادت شکرگزاری دارم صبح وشب ک هم داشته هامو مینویسم هم خاسته هامو ب طور انجام شدشون مینویسم و شکر میکنم یعنی نباید تو چله انجام بدم

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
پس تو اصلا خواسته نداری
چون میدونی و مینویسی که در همین لحظه همه رو داری
پس دیگه ارتعاش خواستن نده
تو همین الان به همه خواسته هات رسیدی

خیلی طبیعیه
با تمرینات زیاد و زمان بیشتر هر لحظه بهتر میشید

با آموزشهایی که دادم
میتونی حس ت رو تغییر بدی
در ویسهای عشق و ترس
یا کنترل ترشح هورمونها
یه مثال بزنم که متوجه بشید
شده وسط عزاداری یه چیز خنده دار ببینید
یا بشنوید و عمیقا خنده تون بگیره؟

آدمها این توانایی رو دارن که نوع احساس شون رو انتخاب کنند
دکمه روشن غم رو بزنن غمگین بشن
یا یکی دیگه براشون بزنه
بعدش میتونن دکمه شادی رو روشن کنند
دکمه غم رو خاموش کنند

نمیشه بگی دست خودم نیست
غمگین باشم
یا دست خودم نیست شاد باشم
غم و شادی دست ماست و انتخاب ماست
با شناخت غدد بدن
که کدوم مسئول غم هست
کدوم شادی
کافیه کنترل ترشح این دو غده رو یاد بگیرید
غدد فوق کلیه
غم و ترس و روشن میکنه
و پینه آل شادی و عشق رو روشن میکنه و غدد فوق کلیه رو خاموش

روشن شدن غدد فوق کلیه بیشتر وقتها دست ما نیست
اما خاموش کردنش دست ماست

در این عشق بمیرید

23 Nov, 17:30


خوب بدون که فقط نقش رو قضاوت میکنید یا تحلیل
خود بازیگر رو نظر نمیدید که
بعدش فیلمها رو خودت انتخاب کن
که هم فیلمهای مطرح و معروف باشه
هم سطح آگاهی رو بالا ببره
مثل ماتریکس
مثل دکتر اسپرینتو
مثل کلبه
مثل pk
یا سرچ کن ببین چه فیلمهایی با موضوع بیداری معنوی هست

بقیه فیلمها ذهن ت رو انباشته از داده های خطا میکنه که اصلا نیازی بهش نداری

مثلا حاضری تو گوشیت برنامه هایی بریزی که اصلا بدرد نمیخوره و یا ازش استفاده نمیکنی؟

دیدن فیلم و سریال و اخبار دقیقا داستانش همینه

در این عشق بمیرید

23 Nov, 17:30


موضوع تصور مرگ خیلی کمک میکنه
سه روزه نه عصبانی شدم درونم کلا سکوته هیاهوم خاموش شده

دخترم درس یادش میدادم از اینکه امروز یاد میدم فردا یادش میرفت خیلی عصبی میشدم

شوهرم جمعه ها هم میرفت پیش دوستش برای کمک بنایی یازده دوازه شب میومد عصبی میشدم

پسرم مدام بهانه میگرفت جیغ میزد نصف میخواست بخوابه یا نصف شب بیدار میشد میخواست بره دسشویی بخاطر نور لامپ خیلی اذیت میشه تارچشمش عادت کنه گزیه میکرد عصبی میشدم فقط خیلی کنترل میکردم تا حالا ته نزنم دعوا نکنم جنجال به پا نکنم ولی توی خودم خیلی حرص میخوردم خشمگین بودم عصبی بودم از اینها

سه روزه با همین تصور مرگ هیاهوی درونم خاموش شده

دیگه خودمو کنترل  نکردم این سه روز چون خشمی نبود تا جلوشو بخوام بگیرم

کاش همین حال بمونم چالشها دوباره اون افکار بد و خشم و ناراحتی را برام نیاره

*من نخواهم ایستاد روبروی تو جز برای بوسه دادن*

به این مرگ که فکر میکنم و شخصیت کنترل گر روح
تا حالا همه ش تحت کنترل عقاید همسرم بودم
دکلمه ممنوع
گروه و کانال ممنوع
هر چیزی که علاقه داشتم و شادم میکرد ممنوع
خب حالا خودمو میگم تحت کنترل روحم در آوردم
روحم خشم ناراحتی رنجش را ممنوع کرده و در لحظه مشکلات با مرگ آگاهی متوقت میکنه و اصلا نمیزاره خشمگین بشم...
در عوض منو از بند محدودیت ها ی همسرم انگار داره آزاد میکنه
دیروز یه پیام دعوت برای گروه دکلمه داشتم
اصلا بدون اینکه به چیزی فکر کنم پذیرفتم رفتم توش شعر خوندم و شعر دکلمه کردم
روحم میخواد کسی از بیرون دیگه سارای را کنترل نکنه و سارای خودش باشه و چیزها و لذت های دنیوی که شادش میکنه را داشته باشه و در مقابلش اختیار احساساتشو بده دست روح الهیش و نور خدا
چیزهایی ممنوع هست که روح میگه
مثل خشم مثل نفرت مثل گناه مثل ترس از کسی مثل مقابله به مثل کردن مثل جلب رضایت  دیگران به قیمت گذشتن از خود
فقط رضایت خدا خواست خدا اطاعت خدا نور خدا عشق خدا محدودیت های خدا حصار خدا پناه خدا
فقط خدا و دیگر هیچ

با خودم فکر کردم اگر من مرده باشم آیا کسی مالک روح منه؟آیا کسی میتونه روح منو محدود کنه و در حصار خودش قراربده؟روح من آزاده و فقط در بندگی خداست.تنم چی؟تنم ذهنم و قلبم آیا مال همسرمه؟یا روح من مالک تن و قلب و ذهن و افکار و عقاید منه؟
خب روح همسرم هم همه این چیزها را داره تحت اختیارشه؟
یعنی روح من جسم من باید اسیر افکار و عقاید ذهن همسرم باشه؟
خالق من و اون که  خداست

اگر من مردم آیا در همسرم در محضر الهی باید حاضر بشه و پاسخ بده به اعمال و کردار و رفتار من؟
من فقط در مقابل تعهد ازدواج وفاداری بهش مسئولم نه بیشتر نه کمتر
اون دنیا همه تنهاییم در مقابل اعمالمون رفتارمون و تصمیماتمون و عمرمون

روحم میخواد سارای آزاد باشه تا دیگه خشمی نداشته باشه 😊❤️

#تجربه

در این عشق بمیرید

23 Nov, 17:29


سلام عزیزم .
چند روزه برای بار دوم دارم کتاب شکست عادت های کهنه می‌خونم.
واقعا همه دانسته های ما را رد میکنه
همه افکار و حالات ما را رد میکنه
وقتی بفهمیم ما ۹۹/۹۹۹۹۹٪ وجودمان آن انرژی و نور هست آنگاه با اون ۰/۰۰۰۰۱ وجودمان که ماده هست در پی حل مشکلات مادی نمیریم چون با ماده نمیشه روی ماده اثر گذاشت خیلی سخته بلکه باید از توهم این ماده که مقدار خیلییی خیلییی کمی از حقیقت وجود ماست بیدار شویم و با آن قدرت عظیمی که داریم در پی تغییر دنیای بیرون باشیم . فقط راه همینه حتی اگه هزار سال هم بگذره باز هم همین یک راه هست

در این عشق بمیرید

23 Nov, 17:26


در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
به احساس ت اعتماد کن
گاهی بهت میگه لازمه با یه برخورد درسی بهش بدی  یا نفسش رو ادب کنی
و بیشتر وقتها هم میگه بگذر و عبور کن
ولی همیشه توجه به احساس ت کن
تا کاملا آرام نباشی نباید هیچ واکنشی بدی

مثلا یه خشمی از یه برخوردی میاد
حتی اگه اون احساس خشم یه هفته هم بمونه
نباید اصلا واکنش نشون بدی

Samira:
سرکوب کردنش آسیب بهمون نمیزنه سپیده

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
خب نباید سرکوب کنید
باید دلیل خشم رو پیدا کنید اونم در خودتون
و دلیل رو در خودتون پاک کنید
تا دیگه با همون موضوع خشم نگیرید

کسی از بچه ها توقع داره
که همیشه رفتار معقول و درست داشته باشند؟
کسی ازشون توقع داره دروغ نگن؟

اونا همیشه ممکنه رفتار نادرست انجام بدن
اما ما قضاوتشون نمیکنیم محکوم نمیکنیم
و بازم عاشق شون هستیم درسته؟

افرین
نگاه ت باید به همخ انسانهایی که در ذهن زندگی میکنند
مثل نگاه ت به بچه ها باشه
تو با معنویت بزرگ شدی
اونا هم به وقتش بزرگ میشن

ببین احساس تو مهمه
احساس ت به اون عشق باشه
آرامش داشته باش
قضاوتش نکن
تو سرت باهاش حرف نزن.
این یعنی درس ت باهاش تموم شده
حالا دلت خواست بمون
دلت خواست ولش کن

در این عشق بمیرید

23 Nov, 17:22


در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
من لاهیجانم
و دخترم تهران
صبح حدود هشت زنگ  زد من بیمارستانم و قراره جراحی کنم
اگه سپیده قبلی بودم از این خبر به شدت میترسیدم دست و پام شل میشد انگار تمام انرژیم یهو تخلیه میشد
اما فقط یه کم حس نگرانی اومد
بعد ندایی در وجودم که نترس من هستم
این من هستم چنان حس اعتماد و عشقی در من ایجاد کرد که همون یه ذره نگرانی هم رفت
با آرامش کارهامو کردم حرکت کردم به سمت تهران و میدونستم خدا هست
پس با آرامش از مناظر لذت بردم و حتی همین جا براتون غزل در لحظه هم گفتم
واسه خودم موندم صبحونه خوردم😂😂😂
بعدش کلی باهاتون با ویس حرف زدم
که حدود دوازده ظهر از بیمارستان زنگ زدن عمل خطرناکه و ممکنه دخترت بره تو کما
گفتم من باید چیکار کنم
گفتن کسی رو بفرست که رضایت برای اتاق عمل بده
بازم ترس نبود
چون همون ندای درونی مرتب میگفت
من هستم😍😍😍😍😍
زنگ زدم جاریم که تهران بود رفت رضایت داد
وقتی رسیدم حدود ساعت دو بود و سارا خوب و خوش از اتاق عمل خارج شده بود
و خیلی درد ناشی از جراحی داشت
اما بازم آرام بودم
اگه مادر قبلی بودم از ناله هاش دلم ریش میشد

میدونستم درد هاش برای پاکسازیش لازمه
نگران نبودم ترسی نداشتم
تازه به خودم گفتم سپیده  دنبال استراحت بودی
که نپزی و نشوری و جارو نکنی😂😂😂
اینم یه هفته استراحت غذای آماده میارن و میبرن
عصرونه و چایی و بیسکوییت و میوه هم با احترام تو بیمارستان برات میارن😂😂😂😂
ملاقاتی هم تا دلتون بخواد خوراکی ها خوشمزه آوردن
خلاصه حسابی خوش گذشت😂😂😂

در این عشق بمیرید

23 Nov, 17:19


من قبلا خام گیاه خوار بودم بعد الان گوشت میخورم حس بدی میگیرم

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
کارما نداره
اما اگه به هر خوراکی حس بد داشته باشی
اون خوراکی کلی آب در خودش داره
و ملکولهای آب با حس تو تغییر میکنند
و با حس خوب سلامتی برات میارن
و با حس بد بیماری
کارما هم داشته باشه همینه
هر چی میخوری با حس خوب و کلمات خوب مثل عشق آرامش یا بسم الله یا پول بخور
تا ارتعاش تو رو در همون جهت بالا ببره

یه گیاه هم میشنوه و احساس داره و اگه کسی به قصد مصرف بره طرفشون میفهمن و مواد سمی در برگها تولید میکنند
موزیک رو میشنون و زیباتر میشن

از هر چی در طبیعت هست خواستیم استفاده کنیم
مثل قانون سرخپوستی
ازش تشکر میکنیم و ازش برای مصرف اجازه میگیریم و قدر دانی میکنیم
و فقط اندازه نیاز بدن استفاده میکنیم

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:33


🌅دسترسی آسان به چله تولدی دوباره🌅
📎شروع دوره تولدی دوباره
📎دیباچه


🧚‍♂️روز اول،طلوع ذهن الهی
🧚‍♂️روز دوم،کنترل ذهن
🧚‍♂️روز سوم،خشم،رنجش وتوقع
🧚‍♂️روز چهارم،احساس گناه

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:32


می خوام که یه خورده راحتتر، یه خورده ،آزادتر این داستانو براتون بگم من دیدم عزیزانی هستن که مثلآ شب دارن می خوابن، باید برن حموم کنن دوش بگیرن ،غسل کنن ،ولی خسته بودن خوابشون میومده ،نتونستن برن حموم کنن ،خواب موندن
تو اون وضعیت ،بیدار شدن ،اذان شده انقدر از این خواب موندن خودشون
#نوشتاری_روز_چهارم
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:32


این وویس روز چهارم چله رو برای شما گفتم :که تحت هیچ شرایطی احساس گناه نکنید ،اون احساسه خود به خود میاد، چون ذهن ما شرطی شده به این داستان، همه همیشه اینو به من گفتن احساس گناه رو والدین به ما دادن چون خودشونم از یکی دیگه گرفتن این احساس گناه رو
والدین اونا به اونا دادن ،جامعه به ما داده ،همه به ما احساس گناه دادن اگر ما بینش مون ،به این خطا آگاه باشه ،باید در بینش الهی بخوایم که
#نوشتاری_روز_چهارم
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:32


احساس گناه کردن که کل روزشون رو با این احساس خراب کردن
بعد، احساس اینا نسبت به بدنشون چیه ؟نگاه اینا یا نگاه خودم، تو اون لحظه به بدنم چیه ؟
بدنم نجسه ،بدنم آلوده است
بدنم کثیفه، این نگاه ناظر منفیه به بدن خودم که معبد خداونده
که جایگاه خداونده
این نگاه ،خیلی خیلی بده به بدن خودم، بدن من مقدسه، بدن من کعبه است ،اگر که یه کثیفی داره ،یه آلودگی هست توش ،باید تمیزش کنم
باید عاشقانه نظافتش کنم
باید که عاشقانه حمومش کنم بشورمش همه جوره
اما نباید نگاه من به کل بدنم یه بدن آلوده باشه
انگار که بگی ،کعبه نجس
میشه کسی به کعبه بگه نجس؟
میشه کسی به کعبه بگه کعبه آلوده؟ هیچ کس چنین شهامتی نداره نسبت به کعبه، یه همچین چیزی بگه
همه، تو ذهنشون جا افتاده که اون جا خونه خداست
حالا اگه این خونه خدا فرض بر مثال یه بچه اونجا ادرار کنه به کل این کعبه می گن کعبه نجس ؟
کعبه آلوده ؟هیچ کس همچین نگاهی به کعبه نداره، کعبه در هر حالتی تقدس خودشو داره، حتی اگه یه بچه ای توش کثیف کرده باشه،
صد در صد ،هزاران بار پیش اومده فقط میان همون مورد رو تمیز می کنن تموم میشه، اما نگاهشون به کعبه یک نگاه نجس و آلوده نیست
این جوری نیست که بگن این کعبه دیگه لیاقت خونه خدا بودن رو نداره که لایق این نیست که خونه خدا باشه همیشه کعبه لایق اینه که خونه خدا باشه ،و تقدس داشته باشه
نگاه ما به بدنمون باید همین شکلی باشه، بدن من کعبه خداونده
خداوند بدن منو آفرید، که در بدن من روح خودشو بدمه، و در بدن من در زمین تجربه کنه ،عاشقی کنه
حالا هر چی ،خدا در بدن من حضور داره، چه آلوده باشه ،چه آلوده نباشه پس نباید نگاه من به بدنم یه بدن آلوده باشه و من به خاطرش احساس شرم و گناه کنم
یه شب از همین شبایی که من باید حموم می کردم و حموم نکردم و خوابیدم ،مثل خیلی از شبای دیگه بیدار شدم، که با خداوند خلوت کنم احساسی، صدایی، ندایی، منو بیدار کرد که هی؛پاشو وقت عاشقیه 🕊️😍الان می فهمم درس اون شب چی بود؟ و من بیدار شدم و چنان حس و حال وصل قشنگی بود که اصلا قابل توصیف نیست که من اون شب چه حسی داشتم ؟خدا با غزل ها برای من حرف می زد ،کلمه به کلمه با غزل ها با من حرف می زد ،تو بیست دقیقه یه غزل عاشقانه گفت، دوباره بیست دقیقه بعد یه غزل دیگه شروع شد یعنی دو تا غزل کامل تو همون فاصله راز و نیازم با خدا گفتم
و یک شهودهای عارفانه نابی داشتم تو اون شب ،که خودم مات و مبهوت بودم که چقدر حس و حال خوبی دارم چه حس عجیبیه، این عاشقی قشنگه چه وصل خوبیه و من واقعا توی وصل فوق العاده قشنگی بودم
تا اینکه دیدم داره خورشید طلوع می کنه روشنایی روز رو دیدم رفتم بیرون به خورشید سلام کردم به روز سلام کردم ،بعدش که تصمیم گرفتم بخوابم دوباره دیدم عهههه !!!!
من حموم نکرده بودم ،من باید غسل می کردم، تازه یادم افتاد
بعد گفتم خدای من !!پس من با بدن آلوده و نجس هم لایق حضور با تو و لایق وصل تو هستم ؟تو خواستی امشب اینو به من بگی
تو امروز خواستی این درس بزرگ رو به من بدی ،که ای بنده من نگاه من به بدن تو آلوده و نجس نیست
من تحت هر شرایطی عاشق توام
مثل مادری که فرزندش توی پوشکش کثیف می کنه، لباسشو ،همه جاشو کثیف می کنه ،ولی مادر عاشقانه اون بچه رو تمیز می کنه و همچنان عاشقانه دوسش داره
کثیفی رو از بدن بچه اش پاک می کنه ولی احساسش به بچه اش هیچ تغییری نمی کنه، خدا به من گفت من همین شکلی دوستتون دارم
مثل اون بچه، این نگاهو به بدن خودتون نداشته باشید
البته که حموم کنید، بشورید ،تمیز کنید با عشق این کعبه رو قشنگ نگه دارید، اما نگاهتون به خودتون آلوده و کثیف نباشه ،احساس گناه نکنید وقتی که نیاز دارید حموم کنید
احساس بدی نداشته باشید نسبت به خودتون ،و من درس خیلی قشنگی گرفتم ،خدا رو هزار بار شکر😍🙏🏼فهمیدم که خداوند این درس رو به من داد که من به شماها بگم
می دونم خیلی هاتون خاطر این جریان احساس گناه می کنید، خیلی ها
چون خواهر خودم واقعا این شکلی بود همه عمرش با احساس گناه زندگی کرد ،با همین داستان
احساس گناه ،اگر برید توی جدول انرژی های انسانی رو نگاه کنید
فکر کنم اول ترسه که پایین ترین ارتعاش رو داره ،و بعد احساس گناهه که پایین ترین ارتعاش و داره
شما، هر چی ارتعاش شما منفی باشه آگاه باشید که تو اون لحظه
بذارید یه جوری ترسناک تر بگم یعنی یه جوری بگم: که بفهمید که چقدر بده، تو احساس گناه باشید
انسانی که تو احساس ترس ،و احساس گناه احساس یاس احساس افسردگی هست ،انگار هم نشین و هم سفره شیطانه ،برعکس ،انسانی که تو حالت های عاشقانه شاد، مهربونی ،دوست داشتن هست توی لحظاتیه که با خداونده
احساس شما خیلی مهمه
#نوشتاری_روز_چهارم
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:32


دیگه اون خطا رو نکنیم
نباید با اون احساس ،مدت ها زندگی کنیم ،سریع بعد از اون احساس جدا شیم ،و انگیزه بگیریم که دیگه اون خطا رو نکنیم ،تموم شد رفت!!!
و برگردیم به آغوش خداوند
من امیدوارم که این وویس من،همه اون عزیزانی که تو جهنم احساس گناه دارن زندگی می کنن ،توی عذاب و برزخ احساس گناه اسیر شدن
به هر دلیلی، به هر عادتی ،به هر موضوعی ،هر چی هر چی هر چی می خواد باشه ،اصلآ شاید یکی از شماها توی این گروه باشه، قتل کرده
خب ؟شاید یکی از شماها این جا باشه که قتل کرده و کسی هم خبر نداره خودش فقط می دونه که یه جایی رفته جنایتی کرده قتلی کرده ،جنازه ش م قایم کرده ،پوشونده ،حتی اون هم نباید توی احساس گناه زندگی کنه نباید ناامید بشه از کرم خداوند
نباید ناامید بشه از آغوش خدا
نباید ناامید بشه از عشق خداوند
اون هم باید وصل بشه به خداوند اون هم باید
بیاد تو آغوش خداوند
همین آغوش از اون جهنم نجاتش می ده ،حالا بعدش من نمی دونم چه اتفاقی می افته ؟من نمی دونم این پاک سازی برای اون انسانی که مثلآ یه کاری کرده حالا هر چی ،بعدش چی میشه؟ ولی از اون احساس خلاص می شه ،این جهنم احساس گناه خیلی دردناکه ،خیلی از اونایی که مثلآ قتل می کنن ،برای فرار از این جهنم میرن خودشونو معرفی میکنن
نمی تونن ،تحمل ندارن ،توی اون فضا بمونن .میرن خودشونو معرفی کنن تا از اون جهنم نجات پیدا کنن
فقط حسشون برگرده به حالت عادی پس ،تحت هر شرایطی ،هر حالتی که هستید ،به عشق خداوند امیدوار باشید ،به محبت خداوند امیدوار باشید، به دوست داشتن خداوند ایمان داشته باشید، ایمان عمیق داشته باشید، که صد بار توبه تون رو بشکونید بازم شما رو می پذیره، و بازم دوستتون داره، پس به این دلیل که مثلآ من هشتاد بار توبه کردم ،شکستم، خدا دیگه منو دوست نداره، بیست بار دیگه وقت داری ،شاید اصلآ هزار بار وقت داری، فقط برگرد ،برگرد به اصل خودت، انا لنا و انا الیه راجعون رو شنیدیم هااا،بارها بارها شنیدیم و فکر می کنیم اگه مرده باید این رو بهش بگیم ،ولی هیچ وقت ،هیچ کس به عمق این آیه فکر نکرد، ما از اوییم ،انا لنا و‌انا الیه راجعون ،ما از خودشیم و به خودش بر می گردیم
اصل ما خودشه و بازگشت همه ما باز هم به خودشه
هیچ وقت نمی تونیم ازش جدا باشیم هر لحظه ما باید توی این وصل باشیم خدا رو شکر برای این ویس امروز🤲
و امیدوارم خداوند برای روز پنجم هم درس قشنگی براتون آماده کرده باشه
و من بتونم براتون بگم
و خدا رو شکر برای این لحظه و خدا رو شکر برای بودن کنار شماها تو این سفر نورانی❤️🕊️
#نوشتاری_روز_چهارم
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:32


سلام مونس های‌جانم😍
امروز روز چهارم چله تولدی دوباره است ،تولدی دوباره یعنی یک مردن تصویری یا ذهنی در خود قبلی و تولدی تازه در خود الهی
با دعا امروز را شروع می کنیم :
به نام خدای عشق و آگاهی🕊️
خدایا قلبم را پذیرای حقیقت کن 🤲خدایا قلبم را گشاده کن من پذیرای حقیقت هستم 🤲
چشم هایم را برای دیدن حقیقت باز می کنم ،👀گوش هایم برای شنیدن پیام حقیقت شنواست🦻🦻
8️⃣کلید زرین الهی برای ورود به ملکوت خداوند🕊️
من روح خدا هستم 🕊️
من جانشین خداوند هستم 🕊️
من اشرف مخلوقات هستم 🕊️
من لیاقت بهترین ها را دارم 🥰
من ارزش خودم را می دانم🥰
من فراسوی مکان و زمان هستم 🥰
من همه اسما زیبای خدا را دارم 🕊️توان های من بی کران است
و من لیاقت دیدار با خالق مهربانم را دارم 🕊️
خدایا تسلیم و بنده تو هستم 🤲
خداوندا سپاس گزارم که مرا در گروه انسان های تسلیم شده به خودت قرار داده ای 🤲
و در بهشت برین در همین زمین در کنار صالحان جای دارم 🕊️
و تو را دیدار خواهم کرد در دنیای درونم 🕊️
دوستان موضوعی که می خوام امروز ازش حرف بزنم ،موضوع احساس گناه است
همین روز چهارم و همین اوایل چله ازش حرف می زنیم
البته من قبلش وس دادم و توی وییسای دعوت نامه هست
لطفآ اونا رو جدی بگیرید و گوش کنید🙏🏼 اما امروز ،این جا ثبت میشه به عنوان روز چهارم چله ،چون می خوام که با این ویس به همه عزیزانی که در این ارتعاش احساس گناه هستن ،کمک کنم که از این احساس جدا بشن و مثل همه توی صف سفیران نور و مسافران نور قرار بگیرند
خیلی من توی پی وی ،چون که نمی تونید این چیزا رو داخل گروه بگید از احساس گناه شما شنیدم ،از خیلی خیلی چیزای متفاوت و مختلف و شما را می بینم که عاشقانه مایل به وصل حق هستید ،،عاشقانه مایل به دیدار خداوند هستید عاشقانه دنبال این عشق واقعی می گردید، اما یک حجاب خیلی خیلی بزرگ دارید و اون هم احساس گناه خودتونه و خیلی این موضوع شما رو رنج میده
حالا احساس گناه از چیزای خیلی خیلی متفاوت
من با شایع ترین و رایج ترین و خیلی زیاده ،جریان این خطا ،چند تا مثال واستون می زنم ،شاید بگم که حالا بدترین ،حالا نمی تونم بدترین و خوب ترین بگم، ولی از نظر ذهن خودتون مثلآ کسی هست که اعتیاد به الکل داره و می دونه که الکل براش مضره و می دونه که با الکل نوشیدن به خودش و بقیه آسیب می زنه
اما خب دیگه اعتیاد پیدا کرده
و نمی تونه ازش جدا شه و از طرفی هم عاشق وصل هست ،عاشق خداوند هست، و ذهن به اون ماده به اون الکل عادت کرده، احساس گناهی که در وجود این انسان هست و همون الکل رو مانع خودش برای وصل حق می بینه ،می خوام بهتون بگم که به هیچ وجه اون الکل مانع وصل شما به حق نیست ،اگر خداوند گفته که خوردن و نوشیدن اون الکل مثلآ اسم حرام روش گذاشته، خواسته بگه که اون برای شما برای بدن خودت ،مضره و همین طور برای ذهن و روان خودت ،و همین طور برای اطرافیان ممکنه تو در اون حالت بهشون آسیب بزنی، این کلمه حرام رو برای شما نگفته که به شما یک حس گناه بزرگ بده ،بلکه خواسته به شما کمک کنه که ازش دوری کنید و به خودتون و بقیه آسیب نزنین
اما شما حالا تو این شرایط قرار گرفتید خداوند به خاطر اینکه داری به خودت آسیب می زنی یا به خاطر این موضوع به خودت آسیب می زنی به دیگران آسیب می زنی ،به خاطر این موضوع نمیاد که تو رو دوست نداشته باشه و از تو خشمگین باشه و تو رو از خودش برونه
بلکه مثل یه پدری که یه فرزندی داره که الکل می نوشه و دوست داره کمکش کنه ،که از اون ماده مخدر یا اون الکل جدا بشه دوست داره که کمکتون کنه تا از این عادت جدا بشی و ریز ریز نمی شه یهویی
شما فقط کافیه تصمیمتونو اعلام کنید به کائنات ،به خداوند که من تصمیم دارم که از این عادت خودم جدا بشم و این تصمیم رو به خداوند اعلام کنید، همین اندازه برای ابتدای همون اسمشو میذارن توبه که حالا از این اسم خیلی حس جالبی ندارم
چون توبه یه جورایی حس گناه کاری خودش میده، ولی توی ذهن ها این پذیرفته شده است ،خب ؟
توبه به معنی بازگشته
حالا این کلمه تو به یه جورایی ممکنه ولی بازگشت به سمت خدا معنی توبه یعنی بازگشت ،یعنی شما برگرد به سمت خدا بگو خدا الان دوست دارم تو بغل تو باشم ،و دیگه دلم نمی خواد اون جریان رو تکرار کنم
مثل فرزندی که اعتیاد به الکل داره میره به باباش می گه بابا کمکم کن تا من از این داستان جدا بشم
باباش نمی گه تو الان الکل می خوری تو خونه من نیا،حالا ممکنه خیلیا از رو ذهنشون این کارو بکنن
ولی پدر، یک پدر عاشق این کارو نمی کنه، می گه ،باشه من به تو کمک می کنم ،حالا که چنین تصمیمی گرفتی تشویقش می کنه و بازم دوسش داره و می گه خب باشه من کمکت می کنم از همون لحظه اول شروع می کنه به اون فرزند کمک کردن
خداوند هم دقیقآ همین حالتی بلکه هزار برابر مهربان و عاشق تر
#نوشتاری_روز_چهارم
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:32


برای همین حتی اگه اعتیاد به الکل دارید وقتی که وارد این داستان چله می خواید بشید حتما وارد بشید و بدونید که شما لایق این سفره معنوی هستید ،اگر نبودید اصلا هدایت به این لحظه نمی شدید
اما شما هدایت به این گروه شدید شما در کنار انسان های دیگه که اعتیاد
#نوشتاری_روز_چهارم
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:32


به الکل ندارن مسافر نور شدید
هم سفر نور شدید
همین اندازه بدون تا همین جاشم کار خدا بوده، برای همین اعلام کن و بگو خدا کمکم کن
حالا گفتی کمکم کن خدایا می خوام که دیگه استفاده نکنم
ولی باز این بدن عادت کرده
یعنی یعنی شما نمی تونی به یه باره ترک کنی ،برای همین اون ماده الکل یا هر ماده دیگه ای که داری مصرف می کنی رو به چشم یک دارو ببین که حس گناه بهت نده ،اما دارویی که بهت داره آسیب میزنه، دارویی که داره بهت صدمه می زنه ،مثل یه قرص یا هر چیزی بهش نگاه کن
و دوباره وقتی که استفاده می کنی دوباره برگرد به چله دوباره برگرد به بغل خدا و دوباره بگو خدایا کمکم کن صد بار اگر توبه شکستی باز آی
برنگرد ،این یعنی چی ؟این یعنی اینکه تو در احساس گناه نمونی
این جمله ،این شعر خیلی معنی داره احساس گناه از خود اون گناهه بدتره چون ،احساس گناه وبگیم شیطان شیطان در وجود ما در ذهن ما اینو میاره که ما رو از خدا فاصله بندازه برای همین بلافاصله حتی اگر چنین کاری کردی و بارها تکرار شد بازم برگرد به چله، بگو خدایا کمکم کن تموم کنم کمکم کن ،یعنی اصلا ناامید نشو
صد بار اگر این موضوع تو دوران چله اتفاق افتاد ناامید نشو برگرد و نترس خدا بازم عاشقته و کمکت می کنه حالا این موضوع مربوط به الکل بود
در خیلی از موضوعات دیگه
یکی از چیزایی که خیلی از شماها درگیرش هستید موضوع خودارضاییه جوری این تو ذهنه کل جا گرفته که این کار یعنی شما خیلی خیلی خیلی آدمه نمی دونم ...خیلی حس گناه می گیرید با این کار
خیلی خیلی حس گناه می گیرید
و خیلی خودتونو سرزنش می کنید خیلی روزتون رو تاریک می کنید
خیلی برای خودتون تاریکی می سازید این هم دقیقآ مثل همون الکله هیچ فرقی نداره
حتی اگه درگیر چنین عادتی هم هستید ،باز هم بیاید بگید خدایا کمکم کن ،که جدا بشم ،باز بیاید توی همین چله ،کنار دوستان خودتون باشید
کنار هم سفران خودتون باشید
و سعی کنید از اون احساس گناه فرار کنید ،چون من می دونم که وجود شما نفس شما جرم گرفته ،زنگار گرفته
توی این مسافر نور که شدید کنار دوستاتون که قرار گرفتید قدرت پاک سازی که این گروه داره و قدرت پاک سازی رفتارهای خودتون اون جرم و زنگار رو از وجودتون پاک می کنه و کمک می کنه که شما به مرور از اون عادت جدا بشی ،به خودت فرصت بده به اون بدن ،به اون ذهن فرصت بده که ریز ریز از اون عادت کنار بکشه اگه باز هم می گم ،صد بار بعد از شروع چله سراغ این داستان رفتی سراغ این عادت رفتی، باز برگرد دوباره سر داستان و دوباره شروع کن
فقط بگو خدایا ببخشید کمکم کن دیگه ادامه ندم ،و شک نکن که خداوند بازم عاشقته😍
خودت رو از اون هویت گناه جدا کن یعنی چه جوری جدا کن ؟
من به شما از روز اول می گم شما روح هستید ،شما بدن و ذهن نیستی
در روح زندگی کن
یعنی من سپیده روحم و این بدنه و این ذهن نیستم
این بدنه و ذهن و نفس من اعتیاد به الکل داره، روحم که اعتیاد به الکل نداره که
پس من در روح خودم احساس گناهی ندارم ،اما ناظر و بیننده نفس و بدنم هستم که میره سراغ الکل
پس سعی می کنم که با روحم ،به بدنم و ذهنم کمک کنم از اون عادت جدا بشه
هرگز شک نکنید که در هر شرایطی خداوند عاشق شماست 😍
جدا شدن از حس گناه یعنی زندگی کردن در روح ،در کالبد روحی خودتون قرار بگیرید و بیننده اون وجود نفسانی خودتون باشید که میره سراغ گناه وقتی که نگاه می کنید از هویتش جدا می شید، و همین باعث میشه که شما ریز ریز ریز ریز از اون موضوع کنار بکشید
من می دونم که کنار می کشید
من حتی اینجا چند مورد داشتم که اعتیاد به مواد مخدر و ترک کردن با همین تمرینات
حالا این مورد دوم بود ،باز چیزای دیگه هست ،حالا ،یه ذره درجه پایین تره
مثلآ،من داشتم کسی رو که نماز صبح بیدار نمی شه تا شب احساس گناه داره از اینکه نماز صبح و بیدار نمی شه ،خب تو یه نماز صبح نخوندی
که اون لحظه ای رو که می خواستی در حضور باشی با خدا از دست دادی
ولی تا شب با احساس گناه کل حضورت با خداوند را از دست دادی یعنی پنج دقیقه نماز صبح رو از دست دادی که باید در حضور با خدا بودی بعد از اون ،هفت هشت ده ساعت ،پونزده ساعت روز رو که بیدار بودی ،با احساس گناه حضور در درگاه خدا رو از دست دادی
ما هر لحظه در حضوریم
هر لحظه باید باشیم
شمس گفته :نماز و می تونی قضاش رو بخونی ،اما حضور را قضا نباشد نماز را قضا باشد حضور را قضا نباشد هر لحظه که بی خداوند زندگی کنیم اون لحظه رو از دست دادیم
پس باید برای حضورمون
بودن در لحظه ،بودن در کنار خداوند بودن در درگاه خداوند، بودن در بارگاه خداوند رو برای خودمون مهم کنیم
در هر وضعیت و هر شرایطی که هستیم
خیلی چیزای جزئی رو می بینم شما برای خودتون سخت می کنید
#نوشتاری_روز_چهارم
#چله_تولدی_دوباره

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:30


تنهایک حقیقت وجود دارد
#من_هستم
#ویکتوریا

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:30


#چله_علم‌النور
#اختیاری

در این عشق بمیرید

23 Nov, 15:30


شرح نیروی حال
قسمت چهارم (تجسم نور)

در این عشق بمیرید

16 Nov, 19:46


گاهی میپذیریم که مثلا دخترم یا پسرم مشکلی دارن باید اون مشکل باشه
اما نمیشه خوشحال و خشنود و شنگول هم باشم نهایت میگم خدایا راضیم به رضات
اما نمیشه درد کشیدن ذهن م رو متوقف کنم
و میگم میپذیرم و صبر میکنم
در مقام راضیه دیگه اهرم صبر رو لازم نداری
چون اصلا دردی زیادی نمیکشی که دنبال صبرش هم باشی
این بیت مقام راضیه رو نشون میده

بر همگان گر ز فلک سنگ ببارد همه شب
من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم

الان بگم در این لحظه در این جایگاهم
از کجا معلوم که باشم باید در چالشها قرار بگیرم تا بتونم چنین ادعایی کنم
مثلا یکی از مدیر هامون دخترش یه بیماری یهویی تو پاهاش اومد که نتونست راه بره
واقعا ترس بزرگی بود
اما این خانم واقعا از تعجب بود از حال خودش و همش میخندید واسه مون تعریف میکرد کدوم مرحله درمان هست
و تو بیمارستان می ر قصید و همه رو میخندوند
واقعا شاد بود

در این عشق بمیرید

16 Nov, 19:45


از وقتی فهمیدم
تمام زندگی انتخاب ماست
دیگه واسه نوع زندگی هیچ کسی یا چالشهاش
دیگه سوالی ندارم
نگران هیچ کسی حتی بچه ها نیستم اگه کسی
رو در شرایط خیلی سخت ببینم
بیشتر حس تحسین دارم تا دلسوزی

در این عشق بمیرید

15 Nov, 19:56


اولین گام در تغییر
آگاه شدن از افکار، رفتار و احساسات ناخودآگاهانه‌ات است؛
چنان که، تو در حالت بیداری این‌ها را ناخودآگاهانه انجام ندهی.

#جو_دیسپنزا
#خودآگاهی_اشراق
#

در این عشق بمیرید

15 Nov, 16:35


در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
میدونی نگاه ت به اون شخص چطوری باید باشه که راحت بی خشم و بی قضاوت بشی؟

انسانها در نفس همون حیوانات هستند
حالا سگ  گرگ شیر گربه روباه پلنگ
فرقی نداره
آیا ما انتظار داریم که در این زمین این حیوانات اصلا نباشن؟
خیر
ما پذیرفتیم که در همه جا ممکنه سگ باشه که گاز بگیره
ت  صحرا گرگ هست
ت  بیشه شیر و پلنگ هست
اگه یه گرگ بیاد چند تا بره رو بخوره
کسی نمیتونه بهش بگه چرا و گرگ رو قضاوت کنه
اما لازمه که چوپان گرگ رو بکشه بی خشم و بی قضاوت
یه سگ پای ما رو گاز میگیره
کسی میتونه بگه چرا سگ گاز می گیره
کسی به سگ چیزی نمی گه بلکه زنگ میزنن شهرداری یا هر مرکزی که سگ رو بگیرن بقیه رو گاز نگیره
آدمهایی که در نفس ظلم یا بدی میکنند
همون سگ و گرگ ن
این نفس حیوانی رو به ذات انسانی نسبت ندید
در روح یکی هستیم
اگه لازمه باشه نفس حیوانی رو تادیب میکنیم
و از روح ش هم تشکر میکنیم که در این بدی کردن کمک کرد من احساسات منفی یا انسداد هامو پیدا کنم
وقتی مولا علی در جنگ تن به تن
افتاد رو سینه مرد دشمن که بکشدش اون مرد تو صورتش تف انداخت
و حضرت علی هم مثل ما یه ذهن داره
و در ذهن خودش ناظر خشم شد خشمی که لز تف انداختن بالا اومده بود
برای لحظه ای خودش رو کنترل کرد  و اون مرد رو نکشت و وقتی از درون به کنترل رسید و بی خشم شد اون مرد رو کشت
اما یارانش متوجه این نشدند و ازش پرسیدند
چرا بار اول نکشتی
گفت چون خشم رو در نفسم دیدم
نخواستم کشتنش از خشم شخصی من باشه

کلی مرد و زن در زندگی ما درگیر نفس حیوانی شهوت حالا بز هستن یا خروس😂😂😂
سر راه ما میان و پیشنهادهای جنسی میدن
اینا رو قضاوت نکنید
بگید روح تو با من یکی هست
اما خب در نفس بزی یا خروسی و بزها و خروس ها هم حق بودن در این زمین رو دارند
پس میپذیرم که باشی
و در روح کمک میکنی من حسهای منفی خودم رو شناسایی کنم
مثلا یه مرد خروسی بیاد پیوی تون😂😂😂
ممکنه حس نا امنی یا ترس یا خشم یا قضاوت بگیرید
کار شما شناسایی این حس و پاک کردنش هست
بعدش راحت اون شخص رو با تشکر فراوان بلاک کنید😂😂😂

در این عشق بمیرید

15 Nov, 16:31


من بعضی چیزها رو تو زندگیم نپذیرفتم ولی باهاشون کنار اومدم، یعنی نپذیرفتن رو پذیرفتم

اصول مشاهده گری

در این عشق بمیرید

15 Nov, 16:31


به دنبال آرامش نگردید. در پیِ هیچ حالتی به جز همان حالتی که اکنون در آن هستید نباشید، وگرنه تضادِ درونی و مقاومتِ ناآگاهانه در خود ایجاد می‌کنید.

از اینکه در آرامش نیستید خود را ببخشید.

همین که ناآرامیِ خود را به طور کامل بپذیرید، عدمِ آرامشِ شما به آرامش تبدیل می‌شود. هر چیزی را که به طور کامل بپذیرید، شما را به مقصد، به آرامش می‌رساند.

هنگامی که آنچه را که هست می‌پذیرید، یکایک لحظات، بهترین هستند.

#اکهارت_تله

در این عشق بمیرید

15 Nov, 16:29


نفس معتقد است که قدرت شما در مقاومت نهفته است، در حالی که در حقیقت مقاومت، شما را از وجود که یگانه جایگاه قدرت حقیقی است، جدا می کند.
مقاومت همان ترس و ضعف است که نقاب قدرت به چهره زده است.
آنچه نفس به صورت ضعف می بیند، وجود ناب، پاک و نیرومند شماست. آنچه نفس، قدرت می پندارد، ضعف است.
پس نفس، پیوسته در وضعیت مقاومت زندگی می کند و برای پوشاندن ضعف های شما - که در حقیقت نقاط قوت شما هستند - نقش بازی می کند.
تا زمانی که تسلیم، وجود نداشته باشد، نقش بازی کردن های نا آگاهانه بخش عمده ای از تبادلات انسانها را تشکیل می دهد.
در حالت تسلیم، دیگر نیازی به مکانیسم های دفاعی و نقاب های دروغین نفس ندارید.
شما بسیار ساده و بسیار حقیقی می شوید. اما نفس می گوید: «این خطرناک است، آسیب می بینی و و آزرده می شوی!»
نفس نمی داند که فقط از طریق رها کردن مقاومت و از طریق آسیب پذیر شدن، می توانید جنبه های آسیب پذیر حقیقی و اصلی خود را کشف کنید.


اکهارت تله

در این عشق بمیرید

15 Nov, 16:28


اگر شما فرزندانی دارید و کارتان مراقبت از آنها و مدیریت منزل‌تان است، دنبال دلیلی بگردید تا نسبت به وضعیت زندگیِ خود شکرگزار باشید. وضعیت فعلیِ شما یک بار در طول عمرتان اتفاق می‌افتد و هنگامی‌که برای این موقعیت شکرگزار باشید، حمایت بیشتر و لحظات زیباتر و شادیِ فزون‌تری در زندگی‌تان به دست خواهید آورد. شما باید عاشق کارتان باشید، هرچه که باشد و برای رفتن سَرِ کار اشتیاق نشان دهید. اگر نسبت به کار فعلیِ خود چنین احساسی نداشته باشید، یا اگر این کارِ رویاییِ شما نیست، راه رسیدن به کار موردنظرتان شکرگزاری نسبت به کار فعلی‌تان است. تصور کنید که شما یک مدیر نامرئی دارید که کارش ثبت افکار و احساسات شما نسبت به کار فعلی‌تان است. فرض کنید که امروز هر جا که می‌روید مدیرتان در حالی که یک کاغذ و قلم هم در دست‌اش دارد، به دنبال‌تان می‌آید. هر بار که شما دلیلی برای سپاسگزار بودن از کارتان پیدا می‌کنید، مدیرتان آن را در دفتر یادداشت ثبت می‌کند. شما باید با پیدا کردن موارد و دلایل بسیار برای سپاسگزاری، مدیرتان را وادارید که در پایان روز لیست بسیار بزرگی از شکرگزاری‌هاتان را به شما ارائه دهد. هرچه لیست بلندتر باشد، مدیرتان می‌تواند نیروی بیشتری را به سوی پول شما، موفقیت کاری، فرصت‌ها، لذت‌ها و احساس رضایت شما جلب بکند.


کتاب ۲۸ روز شکرگزاری خانم راندا برن

🔰 شکرگزاری
┄┄❅✾❅┄┄

در این عشق بمیرید

15 Nov, 14:00


# تجربه حضور در تمرینات گروه❤️🙏

سلام سپیده ی عزیزم
من چندین سال درد آرنج زیادی کشیدم و۸ سال بود که روی خودم کار میکردم با کارکرد قدم ها صدهزاران جلسات دیگر وروز به روز حالم بدتر میشد با گوش دادن به ویس های دعوت نامه از یک مهر شروع کردم ودوم آبان اسمم داده شد اون روز روز شادی رقص گریه ی من بود وبه لطف خداوند با مرگ تصویری اون طوفانی که فکر میکردم قاتل جان من است روز به روز کم تر وکمتر شده هرروز   حس رهایی بیشتر رو احساس می کنم برای من مرگ  تصویری پایان رنج من بود
من به این نتیجه رسیدم فقط با گوش دادن ویس های سپیده جان به بهترین مسیر هدایت میشیم ومن بدون مطالعه ی کتاب در این مورد    این مرگ شیرینم من رو از تمام هیاهو های ذهنی که رهایی از آن برای من کابوس بود نجات داد این شاهکارهای خداوند بود گورستان یاری سپیده جان
سپیده ی عزیزم ممنونم از شما که فرشته ی نجات شدی دوستانی که نجات پیدا کردند میان ودست می گیرند که دوست عزیز این گروه من رو تو این گروه دعوت کرد
خدایا شکرت شکرت شکرت

در این عشق بمیرید

15 Nov, 08:38


به دنبال آرامش نگردید. در پیِ هیچ حالتی به جز همان حالتی که اکنون در آن هستید نباشید، وگرنه تضادِ درونی و مقاومتِ ناآگاهانه در خود ایجاد می‌کنید.

از اینکه در آرامش نیستید خود را ببخشید.

همین که ناآرامیِ خود را به طور کامل بپذیرید، عدمِ آرامشِ شما به آرامش تبدیل می‌شود. هر چیزی را که به طور کامل بپذیرید، شما را به مقصد، به آرامش می‌رساند.

هنگامی که آنچه را که هست می‌پذیرید، یکایک لحظات، بهترین هستند.

#اکهارت_تله

در این عشق بمیرید

15 Nov, 05:59


هرگاه توجه خود را به هر چیز طبیعی می‌دهید، هر چیزی که بدون دخالت انسان به وجود آمده است، از زندان تفکر مفهومی خارج می شوید و تا حدی در حالت پیوند با هستی‌ای قرار می‌گیرید که در آن همه چیز  هنوز بطور طبیعی وجود دارد.

توجه شما به یک سنگ، یک درخت یا یک حیوان به معنای فکر کردن به آن نیست، بلکه صرفاً درک آن، نگه داشتن آن در آگاهی خود است.
سپس آن چیز، چیزی از ذات خود را به شما منتقل می کند.
~اکهارت تله

در این عشق بمیرید

15 Nov, 05:58


                                                                                                                                                                                                
☀️همه چیز نور است ☀️

🔴⭕️🔴 دلیل وجود ارزشمند من ذهنی !!!

ممکن است سوال پیش بیاید که ؛

من ذهنی که باعث تمام بد بختی های بشر است به چه دلیل وجود دارد ؟

جواب  خلاصه این است ،

«تاریکی نبود ، انسان نور را نمی شناخت»

من ذهنی محدود و حقیر نبود ، انسان به ابدیت و نامحدودیت خود پی نمی برد .

کلاغ در آسمان نبود  انسان متوجه آسمان شود .


من ذهنی ساخته شد که انسان قدرت تشخیص  پیدا کند ، خوب و بد را بشناسد ، محدودیت را ببینید و از آن محدودیت به بسوی فضای بی نهایت درون خود برود .

«انسان تنها موجودی است که در فرم میتواند بی فرم باشد .»

این فرم همان من ذهنی است و این ویژگی فقط مختص انسان است .نه فرشتگان و نه سایر موجودات این ویژگی را ندارند که در فرم بی فرم باشند.

در طرح الهی همه چیز در جای خود نیکوست .✔️

پس ، ساختن من ذهنی طبیعی بود که هر انسانی نیاز داشت ، و لازم بود تا از طریق آمدن و  ترک من ذهنی انسان من حقیقی خود را کشف کند.

امکان نداشت بدون من ذهنی انسان پی به من حقیقی خود ببرد .

🔴 امکان نداشت بدون بودن چیزی در آسمان انسان متوجه آسمان شود .

باید من ذهنی  می بود تا دردها وافکار را نشان میداد، تا انسان  به حضور ناظری درون خود ،آگاه می شد .

در این عشق بمیرید

14 Nov, 12:59


مردن یعنی دنیا رو رها کردن
مردن یعنی آدمها رو رها کردن
مردن یعنی حتی همون خودت که میشناسی رو رها کردن
لفظ مرده رو آوردیم
چون همه میدونیم وقتی یکی می میره و دارن میزارنش تو خاک
دیگه اون لحظه نمیشه دنبال خونه خریدن و ماشین باشه
یا دنبال مبل و پرده
دیگه نمیتونه دخترش رو کنترل کنه که واسه همون روز خاکسپاری رژ نزنه
دیگه حتی نمیتونه کنترل کنه دوست دختر پسرش نیاد تو مراسم کفن و دفن
دیگه نمیتونه کنترل کنه که شوهرش واسش سر قبر دف بزنه
یا یاسین بخونه
همه رو با روح نگاه میکنه و هیچ کاری نمی تونه بکنه

و اینا همه ش مال نفس کنترل گر و دنیا طلبش هست
و همین نفس داره تو زندگی واسش درد و رنج میسازه
و رها کردن همین نفس از بند درد ها خلاصش میکنه
و وقتی از این نفس خلاص بشه
دیگه براش مهم نیست دخترش رژ بزنه پسرش دوست دختر بگیره یا شوهرش خساست کنه یا ولخرجی
در این مردن تو حس بی نیازی از دنیا میگیری
و از همین جا دنیا میاد سمتت
دیگه خونه نمیخوای چون مردی
و یهو یه خونه جذب میکنی

در این عشق بمیرید

14 Nov, 12:59


سلام
فرقی نداره موضوع چی باشه
هر چی که باشه
باید به محض پلی شدن یا باز شدن در ذهن
ازش خارج بشید
همون لحظه باید آگاه باشید فقط پنج دقیقه در اون فکر موندن ارتعاش تون رو خیلی خیلی پایین میاره
باید ذهن رو در کنترل ببرید به موضوع انتخابی خودتون
مثلا من یاد یه تجاوز یاد کتک خوردن یاد تصادف یاد کتک زدن بچه م یاد صحنه مرگ عزیزان یاد دیدن صحنه خیانت همسرم هیچ فرقی نداره
فقط میدونم این فکر آسیب زننده س
و اجازه نمیدم ذهن درگیرش بمونه
سریع مشغولش میکنم به یه موضوع تازه
یا میارمش در لحظه ناب حال
یا مشغولش میکنم به کتاب صوتی و ویسها آموزشی
یا مشغولش میکنم به آواز شاد خوندن یا رقصیدن و اینکه به ذهن یاد آوری میکنم گذشته دیگه وجود نداره
سپیده با تمام خاطراتش و حوادث زندگیش مرد
من لازم نیست حوادث زندگی سپیده رو دنبال کنم
در زندگی شخصی سپیده حوادث تلخ عجیبی افتاده
اما خدارو شکر مرد و خلاص شد
شما هم میتونید انتخاب کنید
با خود قبلی با حوادث بد و تلخش بمونید
یا بمیرید و رها بشید

در این عشق بمیرید

14 Nov, 12:59


اونهمه ویس گذاشتم و با جزئیات همه رو گفتم
هر چی هم الان گفتم تکرار همونهاست
انگار یه سفره کامل با همه غذاها جلوتون هست
و نگاهش میکنید
اما احساس گرسنگی دارید و دست دراز نمی کنید غذا بردارید
این کار شما اصلا برام سوال نیست
فقط میخوام بدونید
درد دارید
درمان هم دارید
اما مثل پسر من دکتر میرید دکتر هم میگه چیکار کنید
دارو هم میده
اما دارو نمیخورید و راهکار دکتر هم انجام نمیدید
و بازم میرید دکتر
و دکتر بازم همون دارو و همون توصیه ها
ولی بازم انجام نمیدید
من میگم که فقط ذهن خودتون رو ببینید
شما دیگه حق هیچ گله ای از درد هاتون ندارید
چون خدا بهتون راهنما داده راه داده درمان داده
فقط بی اراده بودن و مشتاق نبودن ذهن تون رو ببینید
و بهش غلبه کنید

در این عشق بمیرید

13 Nov, 18:18


تا زمانی که ذهن به باورها بچسبد، در زندان خواهد بود.


🔹 کریشنامورتی



🕊

در این عشق بمیرید

13 Nov, 16:26


فانوس:
سلام سپیده جان
شماتووویس شماره ی ۹ درمورد اینکه اون خانم که همه ی کارها ی خونه روانجام میدادوبچه هاش هیچ کاری نمیکردن وبه مادرتوجه نداشتن وبالاخره مادره براثرفشارفوت شد وبفکرخودش نبود صحبت کردین واینکه الان من یاشما داریم همه ی کارهاروخودمون انجام میدیم یه نکته ای این وسط هست که من متوجه نمیشم میشه لطفا بازش کنید

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
خدا رحمتش کنه اشرف سادات
از وقتی در سفر  تغییر قرار گرفتم اخلاق بچه هام عوض شده هر بار میان جلو و پیشنهاد کمک میدن و قدردانی میکنن برای کارهام
و دیگه از من برای کارهاشون متوقع نیستند
مثلا دخترم امروز هم یه شهر دیگه نوبت دکتر داره  رفت و برگشت دو ساعت وقتم رو میگیره
اما دخترم گفت امروز نیا با اسنپ میرم
آرشام هم امروز با اسنپ رفت
و دخترم وقتی کارها زیاد باشه پول میده کمکی میاد
در حالی که اگه مادر قبلی بودم
من برای کارهای زیاد در حال غر زدن و خشم
و اونا هم میگفتن مادری وظیفه ت ه
و همه از هم ناراضی بودیم
من الان مدام برای کمک هاشون قدر دانم و تشکر میکنم اونا هم همین طور
الان اگه کاری میکنم برای خوشحال کردن شون هست
از رو اجبار نمیکنم
من فقط خودم رو تغییر دادم
و از بقیه انتظار تغییر رو ندارم

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
میدان انرژی من تعیین میکنه دیگران چه رفتار و چه حسی با من داشته باشن

ویس جوجه تیغی خیلی ویس آگاه کننده ای هست

در این عشق بمیرید

13 Nov, 16:23


در شما احساس منفی توقع هست
و تازمانی که توقع هست اونا تغییر نمیکنند
چون در روح الهی خودشون دارن کمک میکنند تو توقع رو ببینی حس نیاز ت رو ببینی
حالت نارضایتی و شکایت هات رو ببینی
وقتی دیدی
و بی توقع و بی نیاز و راضی و بدون شکایت شدی
اونا شروع میکنن به تغییر
کارهای روزانه من خیلی زیاد هست اما به بدنم گفتم این یه ریاضت و کارما سوزی برای تو هست
یا کار کردن شکر گزاری بدنم برای سلامتیش هست
در قدیم و عرفان کهن اگه مریدی قصد میکرد پیش مرشدی تعلیم ببینه
باید بدون مزد سالها براش کار میکرد
من خونه و همه کارهای خونه رو تمرینی برای افتادگی نفسم می بینم
آدمهای زیادی در دنیا هستند که خیلی بیشتر کار میکنند.
مخصوصا خانم های شاغل
من وقتی به مقام راضیه میرسم که در من هیچ گله و شکایتی از هیچی نباشه
و خونه و افراد خونه بهم کمک میکنند من حس نارضایتی رو ببینم
برای نفسم سخته که به آدمها بی منت خدمت کنه
حتی بچه و همسر و والدین
برای همین بهش گفتم یعنی به نفسم
همه خدا هستند و تو فقط در حال خدمت به خدایی و خدمت به خدا باید عاشقانه باشه
من باید سخت تلاش کنم تا ادعای عشقم
به اعتماد برسه
بدن من خسته میشه
ذهنم از خستگی بدنم گریه ش میگره
و در روح به گریه های ذهنم خنده م میگیره😂😂😂😂
امروز من
پسرم رو بردم مدرسه دخترم دوره نقاهتش هست
نون گرم خریدم و صبحانه خوردیم
بعدش رفتم آشپز خونه برای تمیز کاری و آشپزی دخترم غذای شمالی میخواد
اما برادرش غذای خودش رو
دو بار لباس شستم و بازم کلی دنبال سیم کابل گشتم
گربه هم کلی تمیز کاری و غذا پختن داشت😂😂
کارهام نزدیک دو ظهر تموم شد
رفتم دنبال پسرم مدرسه و بعدش بردم باشگاه ثبت نام
رسیدم خونه نزدیک چهار بود
ناهار دادم و بعدش بازم ظرفها و جواب شماها رو هم بدم😂😂😂
دیگه واقعا بیهوش شدم از پنج تا شش
شش باز رفتم بیرون چند تا خرید
تا هشت و نیم شب
رسیدم خونه پسرم رو بردم باشگاه اومدم به دخترم شام دادم اندازه بیست دقیقه نشستم😂😂😂
رفتم دنبال آرشام
نیم ساعت قبل رسیدم خونه و شام اونم دادم
و حالا وقت استراحت م رسیده😍😍😍😂😂
با جرئیات نوشتم که بدونید با این همه بدو وادو هیچ شکایتی ندارم و هیچ توقعی از کسی
اینا همه ش برای تادیب نفس من لازمه
و شاکرم برای زنده بودنم برای زندگی و نفس کشیدنم و شاکرم برای داشتن خانواده زمینی

در این عشق بمیرید

13 Nov, 14:32


# درس راه نور
گاها ازم می پرسید من توقف کردم یا کند شدم
یا بی انگیزه شدم  به نظرتون چیکار کنم
در منطق الطیر یا همون هفت شهر عشق عطار
وادی اول طلب هست
همه ما اندازه قطره ای طالب بودیم یا شدیم
که اینجا هستیم و وارد راه شدیم
این اشتیاق ریسمان وصل ما میشه
وقتی وارد شدیم همین اندازه فهمیدیم که حقیقتی هست که ما ازش بی خبریم
و روح انسان همیشه ذهن رو در حالت حقیقت جویی و حقیقت طلبی هدایت میکنه
سوال این بود چطوری انگیزه بیشتر بگیرم
چطوری توقف نکنم
قلب یه تازه وارد پر از کدورت و زنگار هست
دستو عطار اینه که دنبال زدودن تیرگی از قلب باشیم تا قلب مون منور به نور حق بشه
حالا چطوری اینکارو کنیم
با شناسایی همون لکه ها یا آلودگی ها و یا زنگارها و پاک کردن شون
طلب ما هزار برابر میشه
گوش دادن به ویسهام رو جدی بگیرید
من الان پاسخی که قبلا به سوالات تازه واردین دادم و به تمام جزئیات پاسخ دادم یادم رفته
گاها ویسهام رو گوش میدم متوجه کدها های طلایی در ویسها میشم
باید برای حفظ اشتیاق تون
و زیاد شدن طلب تون با کمک آینه های انسانی
و حتی گاها حیوانات یا گیاهان و اشیاء نواقص وجود مون رو پیدا کنیم و قلب رو ازش پاک کنیم
و زندگی در روح عصاره آموزشهای استادان برای پاکسازی قلب ماست
پس اگه در شما انگیزه و اشتیاق نیست یا کم شده دلیلش تیره و تار بودن قلب شماست
و کم نور شون قلب
مثلا کینه حسد خشم قلب رو کم نور میکنه
کسی که منو عصبانی میکنه
داره کمک میکنه توقع رو ببینم
کسی که باعث حسادتم میشه کمک میکنه من بفهمم نمیتونم اونو با خودم یکی و در وحدت ببینم و تمام این احساسات منفی مانع های من در سیر و سلوک من و باعث بی انگیزگی من برای ادامه میشه

 
وادی اول: طلب
چون فرو آیی به وادی طلب پیشت آید هر زمانی صد تعب
چون نماند هیچ معلومت به دست دل بباید پاک کرد از هرچ هست
چون دل تو پاک گردد از صفات تافتن گیرد ز حضرت نور ذات

در این عشق بمیرید

13 Nov, 09:49



مست باش،
مست زندگی، با شراب هستی.

هوشیار نمان،
شخصِ هوشیار، مرده می‌ماند.


▫️اشو
📽 استاد دینانی

🔮@royal_silencemind

در این عشق بمیرید

12 Nov, 20:11


چگونه فریب ذهن را نخوریم؟

هر زمان که متوجه شدید فرم یا حالتی از منفی بودن از درون شما برمی خیزد ، به آن همچون ناکامی و شکست نگاه نکنید ، بلکه آن يك سیگنال كمك کننده است که می گوید : بیدار شو از ذهنت بیرون بیا . در لحظه باش .

#اکهارت_تله

در این عشق بمیرید

12 Nov, 16:03


ذهن من برای تفکر هست
نه افکار دعوت نشده که مثل باتلاق هست
هر چی توش بمونی پایین تر میری
باید تا فهمیدی تو باتلاق یا افکار بی فایده ای
سریع دنبال یه شاخه ای یه طنابی یه کمکی
که بیای بیرون

در این عشق بمیرید

12 Nov, 11:34


در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
خدارو شکر برای تجربه خوب ت و بهت تبریک میگم با این زمان کم اینقدر عالی تغییر کردید
لغزش ها همیشه هست حتی برای من و در این لحظه ما تا زنده ایم با نفس همزیستی داریم
و واقعا که نمی میره
فقط باید آگاهانه ازش خارج بشیم
با جدیت ادامه بدید
شیخ صنعا مرشد یه گروهی بود که به دام عشق دختر ترسا افتاد


شیخ کارماهایی داشت که باید با اون جریان پاک میشد
یا از زندگی ش آلودگی هایی داشت که باید پاکسازی میشد
اما لغزش یه مسیر و برنامه الهی برای دختر ترسا بود که به آغوش خدا برگرده
چون پایان داستانش اونقدر به درک این عشق رسید که از شادی و ذوق ش مرد و جان داد
و اونم به رستگاری رسید

شیخ خبر از برنامه خدا نداشت
و خبر از برنامه روح ش که اونو در مسیر پاکسازی قرار داده
مثلا آبروی شیخ رفت
آبرو ی زمینی یکی از حجابهای نفس هست
که سالک باید بیخیالش بشه

مثلا غرور نفسانیش با خوک چرانی پاک شد

مثلا تعصب حلال و حرام مذهبیش با افتادن در دام شراب خواری پاک شد

مثلا قضاوت انسانهایی که شراب میخورن مسلمان نیستن پاک شد

شیخ بعد حکمت این درس
دیگه هیچ غروری نداشت
هیچ تعصبی نداشت
هیچ قضاوتی نداشت

البته این خطاها رو نمیشه ارادی با ذهن انجام بدیم به این نیت ها

باید بی اراده و بی کنترل وارد ش شد
که با اراده نه تنها حکمت و خردی نداره
بلکه دور شدن از مسیر هم هست

در این عشق بمیرید

12 Nov, 11:14


🌟💫 به عصر عشق، آگاهی و بیداری خوش آمدید!💫🌟

🪐آیا باور دارید جایی وجود دارد که در آن هیچ خبری از غم و اندوه و نگرانی و استرس و بیماری و ... نیست  ؟

🌎جایی که تمام نیازهایتان بدون هیچ تلاشی برآورده می‌شود، جایی که در آن شادی و آرامش جاودان می‌درخشد.

کانال "راز تجلی " شما را به این سفر نورانی دعوت می‌کند.

برای بیداری و رسیدن به نور و عشق حقیقی، روی لینک زیر بزنین و کانال "راز تجلی " رو دنبال کنید .


💎راز_تجلی
@mehran_sangpahnii

در این عشق بمیرید

12 Nov, 10:57


# تجربه زندگی در روح
فاطیما:
سلام سپیده جان خدارو شکر می کنم که با گروه شما اشنا شدم وفایل های دعوت نامه رو دارم گوش میدم
وامروز ۱۹ روز مردم ودرروح هستم لغزش هایی داشتم ولی سریعا برگشتم با روح
تمام وجود من ترس بود خواب با ترس میرفتم وباترس از خواب بیدار شدم
این موزیک خدایا شکرت زندگی من رو دگرگون کرد من هیچ وقت نمی تونستم ذهنم رو خاموش کنم ولی با گوش دا دن به ویس ها و چله ی عدم النور رو گوش دادن دارم تغییرات رومی بینم که رفتار فرزندانم بایک دیگر تغییر کرده که یکی از رویاهای من بود نه صددرصد ولی ۵۰ درصد تغییر کردن
اسم جدیدم رو خیلی دوست دارم
نفسم رو قربانی کردم
آیا لغزش های کوچک بعد ۱۹ روز طبیعی هست یا وقتی مردیم دیگه  نباید لغزش کنیم تو ویس های دعوت نامه ی خدا متوجه شدم که بیداری هرکس به یک زمان مشخص است پس من هم می تونم مرگ کامل داشته باشم این پنج شنبه تصمیم گرفتم یکم حلوا برای خودم درست کنم که باورم ه که صددر صد مردم وفقط درروح هستم

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
خدارو شکر برای تجربه خوب ت و بهت تبریک میگم با این زمان کم اینقدر عالی تغییر کردید
لغزش ها همیشه هست حتی برای من و در این لحظه ما تا زنده ایم با نفس همزیستی داریم
و واقعا که نمی میره
فقط باید آگاهانه ازش خارج بشیم
با جدیت ادامه بدید
شیخ صنعا مرشد یه گروهی بود که به دام عشق دختر ترسا افتاد

فاطیما:
ممنونم سپیده جان چقدر خوشحال شدم که بهم گفتی تغییر کردی
لبخند رولبام آمد ولی خیلی هم درد کشیدم گریه کردم حساس شدم مثل همون بچه ولی خدارو شکر بی واکنشی در اون  ویس خرید چایی شما و بدون انتظار توقع بودن رو یاد گرفتم از ویس های دعوت نامه وبرام خیلی سخت بود بی واکنش وبدون انتظار وتوقع بودن
ولی خدا کمکم کرد تا اندازه ای تونستم تا افکار میاد یا رفتاری که باب دل من نیست موزیک خدایا شکرت رو ده دقیقه شروع می کنم وآرام میگیرم اینها همه شاهکارهای خداوند هست

ممنونم سپیده جان ۳ سال پیش یکی از رهجوهای شما من رو به این گروه دعوت کرد ولی من درامدم بیرون تازه قضاوت هم کردم اون دوست نوری رو
وقت مرگ من وبیداری من امروز وهم اکنون بوده این رو از ویس های دعوت نامه متوجه شدم
روزی چند بار میگم فاطمه با افکارش با نفسش مردم بی قراری بچه هام رو میبینم وبلا فاصله  به خدا پناه می بدم که من جسم نیستم من بدن نیستم من ذهن نیستم من روح الهی هستم

من من قبلیشم رو اصلا نمی تونم توصیف کنم من یک خدای قدرتمند زور تو وطلب کار از همه بودم همه من رو اذیت میکردن همه بد بودن ومن مریم مقدس بودم
خدارو شکر بابت امروزم این لحظه ام

در این عشق بمیرید

12 Nov, 10:54


با مثال میگم ساده و روان
من روح هستم و گوشی من بدن منه
و حافظه و نرم افزارهها و تمام برنامه هاش ذهن منه
من با گوشی و برنامه تلگرام و اینترنت با تو در حال ارتباط و حرف زدن هستم
و بدون اینا امکان ارتباط ندارم
من برای ارتباط با تو باید از گوشی و نرم افزار ها کمک بگیرم
من همین الان در حال تعامل و همکاری با گوشی و نرم افزار برای ارتباط با تو هستم
و هر کدوم از این سه عامل
یعنی من
یا گوشی
یا نرم افزارها
همکاری نکنیم ارتباط قطع میشه
واقعا ساده تر از این نمیشد بگم😂😂😂
حالا اگه گوشی آسیب ببینه آسیب فیزیکی
یا اگه برنامه ها در اتصال به اینترنت ویروسی بشه برنامه و داده خطا واردش بشه
بازم اتصال قطع میشه
من که روح و مالک این گوشی هستم باید
نقص ها رو در این ابزار با ارزشم پیدا کنم رفع کنم تعمیر کنم تا ارتباطم با تو دوباره برقرار بشه
من روح
یا من مالک گوشی
نقصی برای ارتباط ندارم
چون اگه در یک فضا و بعد و مکان و زمان با تو باشم بدون این ابزار میشه باهات ارتباط بگیرم
اما در حال حاضر این گوشی ابزار ارتباطی من با انسانهایی که با من در فضا و مکان من نیستند
زمین هم جایی که روح ها بدون ابزار مادی بدن
و یا غیر مادی ذهن
قادر به ارتباط نیستند

در این عشق بمیرید

12 Nov, 10:53


هرآنچه در جهان آزارت میده ببخش

اونها خود تو هستند


*من خود را می‌بخشد *

🥰🥰🥰

در این عشق بمیرید

12 Nov, 10:39


بزرگترین علامت بودن در نفس اماره
حس قربانی بودن هست
حس قربانی بودن خیلی ساده یعنی اینکه
من خوبم اما دیگران همیشه بهم ظلم کردند و میکنند

در این عشق بمیرید

12 Nov, 10:35


مثلا کسی که منو تحقیر میکنه
میخواد بهم بگه من خودم حس کم ارزشی یا بی ارزشی دارم
این یه گره یا انسداد هست
اگه در خودم حس ارزشمندی رو ایجاد کنم یا بالا ببرم
دیگه از بیرون هر چقدرم حرفهای تحقیر کننده بزنن رو من تاثیری نداره
چون حس بی ارزشی م رو ترمیم کردم
یا مثلا کسی که حس خشم رو در من بالا میاره
میخواد به من متوقع بودن نفس خودم رو نشون بده
پس توقع نفس رو پیدا میکنم و بی توقع میشم
پس کسی زوری نداره منو عصبانی کنه

یا مثلا کسی بهم ظلم میکنه
و من حس مظلوم بودن رو میگیرم
داره به من نقش قربانی گرفتن رو نشون میده
این نفس هست که دائم در حس قربانی بودن هست
پس این حس رو می بینم و ازش خارج میشم
من یه قربانی نیستم
اون ظالم قصدش این بود اینو به من حالی کنه
مثلا کسی حس ترس یا نا امنی بهم میده
این حس چاکراه اول رو مسدود میکنه
من باید حس امنیت رو در خودم تقویت کنم
پس ممنون که بهم نشون داد

مثلا کسی حس شرم و خجالت رو بهم میده
میخواد انسداد چاکراه پنجمم رو نشونم بده

یا حس کینه
میخواد انسداد چاکراه چهارم رو ببینم

خب حالا چطوری اینا رو که دیدم ترمیم کنم یا باز کنم یا درمان کنم

با زندگی در حقیقت
یا با زندگی در بعد الهی مون
یا با زندگی در روح
و اینکه حقیقت من همون روح مسافری هست
که وارد این جسم شد و بعد مردن خارج میشه

من روح و ذره ای از خداوند و خلیفه خدا هستم
این باید باور و ایمان من باشه
و باید با این حقیقت زندگی کنم
و تمام نواقص در ذهن و بعد نفسانی من هست
اگه من خودم رو خلیفه خداوند بدونم
حس ارزشمندی بالایی میگیرم
دیگه کسی قدرت تحقیر منو نداره
یا خلیفه خدا خودش همه چیز هست و همه چیز داره و کامل هست
و توقع هیچی مثلا عشق توجه احترام محبت و مادیات یا حتی توقع رفتار معقول از هیچ نفسی نداره
پس کسی نمیتونه عصبانیش کنه
خلیفه خداوند اونقدر به خودش باور و اعتماد داره که هرگز حس مظلوم بودن و قربانی بودن نمیگیره
خلیفه خدا میدونه روح هست
و ذهن و بدن نیست و روح نامیراست
پس هرگز احساس ترس و نا امنی نداره
خلیفه خدا و پادشاه روی زمین هست
پس حس شرم و خجالت هم نمی گیره
پس با زندگی در روح میشه همه گره ها رو باز کرد
و با کائنات اتصال برقرار کرد و یکی شد
و به درک یگانگی و وحدت رسید

در این عشق بمیرید

11 Nov, 12:39


# تجربه زندگی در روح
فاطیما:
سلام سپیده جان خدارو شکر می کنم که با گروه شما اشنا شدم وفایل های دعوت نامه رو دارم گوش میدم
وامروز ۱۹ روز مردم ودرروح هستم لغزش هایی داشتم ولی سریعا برگشتم با روح
تمام وجود من ترس بود خواب با ترس میرفتم وباترس از خواب بیدار شدم
این موزیک خدایا شکرت زندگی من رو دگرگون کرد من هیچ وقت نمی تونستم ذهنم رو خاموش کنم ولی با گوش دا دن به ویس ها و چله ی عدم النور رو گوش دادن دارم تغییرات رومی بینم که رفتار فرزندانم بایک دیگر تغییر کرده که یکی از رویاهای من بود نه صددرصد ولی ۵۰ درصد تغییر کردن
اسم جدیدم رو خیلی دوست دارم
نفسم رو قربانی کردم
آیا لغزش های کوچک بعد ۱۹ روز طبیعی هست یا وقتی مردیم دیگه  نباید لغزش کنیم تو ویس های دعوت نامه ی خدا متوجه شدم که بیداری هرکس به یک زمان مشخص است پس من هم می تونم مرگ کامل داشته باشم این پنج شنبه تصمیم گرفتم یکم حلوا برای خودم درست کنم که باورم ه که صددر صد مردم وفقط درروح هستم

در عشق باشد ریشه ام در وصــل او اندیشه ام:
خدارو شکر برای تجربه خوب ت و بهت تبریک میگم با این زمان کم اینقدر عالی تغییر کردید
لغزش ها همیشه هست حتی برای من و در این لحظه ما تا زنده ایم با نفس همزیستی داریم
و واقعا که نمی میره
فقط باید آگاهانه ازش خارج بشیم
با جدیت ادامه بدید
شیخ صنعا مرشد یه گروهی بود که به دام عشق دختر ترسا افتاد

فاطیما:
ممنونم سپیده جان چقدر خوشحال شدم که بهم گفتی تغییر کردی
لبخند رولبام آمد ولی خیلی هم درد کشیدم گریه کردم حساس شدم مثل همون بچه ولی خدارو شکر بی واکنشی در اون  ویس خرید چایی شما و بدون انتظار توقع بودن رو یاد گرفتم از ویس های دعوت نامه وبرام خیلی سخت بود بی واکنش وبدون انتظار وتوقع بودن
ولی خدا کمکم کرد تا اندازه ای تونستم تا افکار میاد یا رفتاری که باب دل من نیست موزیک خدایا شکرت رو ده دقیقه شروع می کنم وآرام میگیرم اینها همه شاهکارهای خداوند هست

ممنونم سپیده جان ۳ سال پیش یکی از رهجوهای شما من رو به این گروه دعوت کرد ولی من درامدم بیرون تازه قضاوت هم کردم اون دوست نوری رو
وقت مرگ من وبیداری من امروز وهم اکنون بوده این رو از ویس های دعوت نامه متوجه شدم
روزی چند بار میگم فاطمه با افکارش با نفسش مردم بی قراری بچه هام رو میبینم وبلا فاصله  به خدا پناه می بدم که من جسم نیستم من بدن نیستم من ذهن نیستم من روح الهی هستم

من من قبلیشم رو اصلا نمی تونم توصیف کنم من یک خدای قدرتمند زور تو وطلب کار از همه بودم همه من رو اذیت میکردن همه بد بودن ومن مریم مقدس بودم
خدارو شکر بابت امروزم این لحظه ام

در این عشق بمیرید

10 Nov, 17:57


ُُ.
وقتى گذشته خويش را مرور ميكنيم
به اين نكته دست ميابيم كه در مواقعى كه خويشتن را بدست ««پروردگار »»سپرده بوديم

هر آنچه رخ داد بهتراز آنچيزى بوده كه

خودمان طرح ريزى اش كرده  بوديم..

ُبيل ويلسون

در این عشق بمیرید

10 Nov, 17:55


‏گاهی باید انتخاب کنی
بین رنجی که از تغییر کردن باید بکشی، یا رنجی که از ادامه وضع فعلیت باید تحمل کنی