~_~ @cuteeeee8285 Channel on Telegram

~_~

@cuteeeee8285


🩶@Tarmohbot🩷

Привет @durov
Этот канал не нарушает закон.
И в нем нет порнографических и грубых постов пожалуйста, обратите внимание !
Официальный канал в @Telegram
Без спама
Нет порнографии

🩶@Tarmohbot🩷 (Russian)

🩶@Tarmohbot🩷 - официальный канал в Telegram, который не нарушает закон и не содержит порнографии или грубых постов. Приветствуем всех пользователей, в том числе и создателя Telegram - @durov. Здесь вы найдете качественный контент без спама. Присоединяйтесь к нашему каналу и наслаждайтесь интересными и полезными публикациями!

~_~

03 Feb, 19:03


چنل برا کاپلا 🫠💗
بدو بیا چالش داریم 😊
گسترده

~_~

03 Feb, 07:03


مرا ببوس
پاره ی تنتم
لعنتی
....

~_~

02 Feb, 22:40


بیدارم ،
چون امشب
زور غم
بیشتر است....

~_~

02 Feb, 12:37


دیر شده بود
دیرتر از همیشه
کابوس هایم تبدیل به واقعیت
ارزوهایم مانند پینه هایی زبر
که در وجودم ریشه انداخته بودند
مانند تصویری سیاه سفید در گوشه
ای از کنج وجودم خاک میخوردند
چاره ای نبود باید در آنجا را مانند اتاقی
قفل میکردم تا دسترسی به آن امکان پذیر
نباشد ...چه کنم!عبور از درب آنجا هم مرا ساعت ها به فکر فرو میبرد ،ذهنم مرا تشویق به ساختن تصویر آنجا میکند حتی
بااینکه همچین چیزی پشت آن در وجود نداشت ...ذهنی آشفته مانند سلاحی سرد و بُرنده که جنگی داخلی در درونم را شروع کرده بود تا مرا زجر کش کند

~_~

31 Jan, 13:58


میخواید هم درامدزایی کنید هم آمار چنلتونو ببرید بالا ؟ پس گسترده چالشی رو از دست نده☺️
طریقه ثبت چنلتون و نمونه های درآمدزایی
تو دوره امتحانا نگران ایگنور شدن چنلت نباش
[فقط 10 تگ دیگه ثبت میشه]

~_~

31 Jan, 13:01


5 راه حشری کردن دخترا 🥰🥰

~_~

29 Jan, 07:59


من را ترساندن از ارتفاع
من ترس داشتم از ،از دست دادن
من ترس پیشرفت داشتم که نکند از بالا سقوط
کنم سر همان است که همان جا ماندم
دیگر ترسی ندارم
حالا میدانم که سقوط لذت دارد زمانی که در ارتفاع باشم ...

~_~

29 Jan, 07:54


زمان تنها چیزیست که دارم
من نخواستم که آن را بیهوده بگذرانم
سعی کردم آن را بجای تقسیم بین افراد
برای یک نفر بگذارم ،یک نفری که خیالم آن بود
قرار است قدرش را بداند کسی که با بقیه فرقش را بداند کسی که با زمانم هر چیزی را داشته باشد
نمیدانم چقدر از زمانم باقیست اما خوب میدانم
دیگر نیازم نیست ، اما دیگر قرار نیست زمانم را به کسی بدهم و راهی برای تمام کردنش به سریع ترین روش پیدا خواهم کرد و از دیدن عدد یک جلوی میلیون ها صفر لذت خواهم برد

~_~

29 Jan, 07:47


مانند پسمانده سیگاری روی زمین
میسوزم ،کسی نیست لنگه کفشی بر
رویم بگذارد و بفشارد تا از سوختن و
دود شدن تمام شوم...
گاهی ترس دارم که نکند بادی ملایم مرا
بر علف زاری خشک بیندازد ،و وادارم کند که
سوختن اطرافم را تماشا کنم...
شعله هایی با رنگ نارنجی که تیرگی دود از آن
فوران میکند ،مجبور به تماشای جیغ و داد های آشنا و غیر آشنا ،بدون توجه به دلیل و یافتن کسی که مرا در آنجا رها کرد!

~_~

28 Jan, 15:27


در خواب دیدم بر شاخه ای از درخت
اویزانم اما نه که طناب دور گردنم باشد
فشاری ناگهان سرم را درد اورد ، پاهایم را
حس نمیکردم اما میدانستم که سردردم از
جمع شدن خون بسیار در سرم است ...
با گذشت بیشتر زمان حس میکردم پرده ای
چشمانم را پوشانده است ،کاهش بیناییم
قدرت تشخیصم را کم کرده بود...
ادم هایی را دیدم که با اخم به سمتم می آیند
معلوم بود که دردم را حس میکنند
اما هیچ کدام به من نزدیک نشدند ،با گذشت زمان
ادم ها بیشتر بیشتر شدند ،انگار که مرا نمیبینند
میان آنها یک نفر با لبخند از میان جماعت به سمت من قدم بر میداشت لبخند عجیبی بر صورت داشت ...
با یک چاقوی نیمه تیز مرا از عذاب ازاد ساخت
کمی گیج شدم مگر لبخند بر لب آن نبود چرا غمگین است؟
و باقی آنها لبخند بر لب!
اما من مطمئنم که درست دیدم !!

~_~

25 Jan, 00:36


هارمونی سردرد و معده درد ...

~_~

24 Jan, 00:37


دوروغ یک بدهی به حقیقت است .
در نهایت بدهی را باید پرداخت

~_~

24 Jan, 00:34


ببخشید از تاریکی های ذهنم مینویسم

~_~

24 Jan, 00:32


من ،من را زندانی کرد !
میخکوب به دیواری در اتاقی با نوری سیاه
در مرتفع ترین حالت ممکن ...من پایین را با ترس از ارتفاع ،بالا را با برخورد شقیقه به سقف سپری میکنم ...نخ های نازک وظریفی دوخته به کنج لب هایم، متصل به اهرام اسلحه ی روبه رویی ام که
کوچکترین لبخندم باعث مرگ باشد
من، من را تربیت میکند برای مبارزه جوان مردانه ای بین من و زندگی من

~_~

24 Jan, 00:32


حس خفگی کل وجودمو گرفته با اینکه میدونم تلاش بی فایده ست ولی دارم ادامه میدم واسه چی واسه کی نمیدونم ولی راجب اینکه این تلاشا برا خودم نیست مطعمنم من فقط دارم زور میزنم کسی نفهمه چی به من گذشت کسی نفهمه با اینکه سنی نداشتم ولی غصه تمام عالم تو دلم بود

~_~

24 Jan, 00:23


حس خوبی که ازتون میگیرم باعث شده بنویسم

~_~

24 Jan, 00:20


ولی یکی از بهترین کارایی که تو این یکسالو خورده ای که اینجارو دارم کردم اینه گفتم بیای و اینجارو با اومدنت پر از حس حال خوب کنی مرسی که با نوشته های از ته دلت اینجا رو قشنگ کردی
#داداشم

~_~

24 Jan, 00:17


به من پیم نده دورت بگردم تو برا فصل ۲ هستی
من الان فصل ۶ زندگیمم و ادمای دورم نقشاشونو گرفتن

~_~

24 Jan, 00:16


دیدار مجدد مثل بازی رفت و برگشت میمونه
هر چند تا گل خوردی و باید جبران کنی که تو زمین خودشون بزنی وگرنه تو همون بازنده ای
پس اگه خواستی برگردی اماده باش

~_~

24 Jan, 00:14


فقط دارم برا بچه های چنل مینویسم (:

~_~

24 Jan, 00:14


بدنم درد میکنه کل وجودم تیر میکشه نمیدونم چیشده حتی میتونم بگم هیچ اتفاقی تو چند ساعت اخیر نیوفتاده ولی من کل فکرم ذهنم تمام سلولام دارن چندین سال پیشو مرور میکنن

~_~

24 Jan, 00:13


تاریکی دورمو گرفته بود، نردبون به دیوار گلی
نیمه کج بلندی تکیه داشت چاره ای نداشتم جز بالا رفتن، نمیتونستم تصمیم درستی بگیرم خسته بودم ...تاریکی دورم یجوری بود که حس میکردم یکی دوتا دستاشم انداخته دور گردنمو فشار میده با اخرین زورش،نمیدونستم چقد باید راه برم تا دیوارو دور بزنم اما اینو خوب میدونستم که نردبون طویلی که روبرومه حد اقل از دیوار بلند تره ...اما مشکل این بود که یه مگس اگه بشنه رو دیوار شاید بریزه ، گیج و گمم اما انتخابم بالا رفتن از نردبونه هر قدمی که بر میدارم تو ته دلم میگم کاش حداقل به حد کافی بالا باشم که اگه ریخت بمیرم و زیر اوار جسدم پنهون بشه ، وگرنه کسی جسدمم بر نمیداره چه برسه پام بشکنه کولم کنن(:

~_~

24 Jan, 00:09


نه ما به نبودت راضی نیستیم همین که میدونیم داری نفس میکشی داری میجنگی یه امید به زندگیمونه داداشی

~_~

24 Jan, 00:07


امشب حس میکنم قلبم تو دستای خودم داره له میشه دلم واست تنگ شده دیگه نمیتونم طاقت بیارم کاش میتونستم همین الان پر بکشم بیام پیشت

~_~

22 Jan, 22:32


اس ام برات تکراری شده؟🤢 از گشتن توی سایت‌های پ_*ورن خسته شدی؟😵‍💫 علایق و گرایش‌های خاص پیدا کردی که جایی تامین نمیشه؟! 👈 👉 😿
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk
🪡 اینجا گپیه که گرایش‌ها و علایقتو درهم میپیچه 🫠💦
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk
با ممنوعه ترین احساساتت آشنا میشی چیزایی که هیچ وقت توی اینترنت پیدا نمیکنی 📛
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk
🪬 پ*_ورن سانسور شده رو بریز دور. پارتنرهای بی عرضه رو بریز دور. 🗑
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk
🌶 وانیلا بیای سوئیچ میشی! آسکشوال بیای پنسکشوال میشی! 🍌
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk
🐰 تازه با اس ام آشنا شدی؟ باز نگران نباش جو اینجا اینقد گرمه کامل آشنات میکنن 💁‍♀
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk

~_~

22 Jan, 20:37


چنل دارم برات چه چنلی اصلا نگو نپرس🤩🤭

دیلی ترین چنل تلگرام با هات ترین پست هابرای کاپل ها💅🏻
https://t.me/+vUwfad8LzeFiZDVk
https://t.me/+vUwfad8LzeFiZDVk

آهنگ های ترند اینستارو میخوای؟💁🏻‍♀🤔

همه بلاگر های تلگرام از اینجا پلی لیست شون برداشتن🎧
https://t.me/+vUwfad8LzeFiZDVk
https://t.me/+vUwfad8LzeFiZDVk

توم بدو بیا عقب نمونی از دنیا🫶🏼
https://t.me/+vUwfad8LzeFiZDVk
https://t.me/+vUwfad8LzeFiZDVk

~_~

22 Jan, 19:30


💯 یه گپ اوردیم با سه زیرگپ هرچی از اس ام بخواید براتون داره 😈🔥🙈🙉🙊
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk

گپ محرمانه مدیامون با کلی مدیای پولی که رایگان گذاشتیم 😱🔥😎🦮🐶
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk

🚷🚷🚷🔞🔞🔞

PUBLIC 🙈 PUBLIC 🙊

♨️🎭🔝 گپ حرفه‌ای فوق محرمانه رول پلی پابلیک با حفاظت رسانه نه میشه ازش اسکرین گرفت نه فروارد کرد نه مدیایی ذخیره کرد ®🔰😝 😎🐶
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk

👭 میتینگای وسط هفته، طبیعتگردی و پارتی هر آخر هفته با دی جی لیزی و دودزا و... 😎🥂
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk
رفیق باشیم و خوش بگذرونیم 🍻🥰
https://t.me/+c0eX-RtMVmU1YjBk

~_~

21 Jan, 08:59


"همیشه این قلب پیشت گیر میمونه!"
-کوروش

~_~

21 Jan, 08:59


"میپیچم واست کل ایرانو..."
-پوبون

~_~

21 Jan, 08:58


"واسه بغلت میکشم آدم!"
-هیپهاپولوژیست

~_~

20 Jan, 15:08


شدم اونیکه هیشکی نیست به یادش...

~_~

19 Jan, 14:59


زندگیم شده مثل سریال fromهرچی جلو میرم حس میکنم یه راه حل برای خروج از این وضعیت
گوه پیدا کردم اما همش بدتر میشه

~_~

19 Jan, 14:57


در درونم حاشیه ای هست که وجودش غیر ممکن
نبودش نا ممکن ،من در من های پی در پی که هیچکدام من سابق را نمیشناسد قدم میزند گویی
هر کدام زمزمه میکنند که 《این مکان آشناست فکر کنم در خواب دیده باشمش》،خوابی که واقعیت بود و رنج و دردش تهی از درک

~_~

19 Jan, 12:58


تحمل کن میدونم حواس هیشکی بهت نیست🖤🌱

~_~

18 Jan, 17:25


تن عریان تو باید متعلق به کسی باشد که عاشق روح عریان توست…

~_~

15 Jan, 10:55


وجود دوتامون چشه که
از اومدن ادما استقبال میکنی!!؟

~_~

13 Jan, 22:00


زخم که حتما نباید خونریزی کنه
یه ضربه کلامی هم میتونه باعث
ایجاد یه گودال وسط مغز بشه و
ردش بمونه

~_~

13 Jan, 21:58


کلمه حل میشه و همچی درست میشه
الان بیشتر از فحش مادر اذیتم میکنه

~_~

13 Jan, 21:57


زندگیم جوری داره اذیتم میکنه که دیگه
قیافه افراد زنده دورمم داره یادم میره

~_~

13 Jan, 21:55


کسایی که منو میشناسن هم دیگه منو نمیشناسن..
راستشو بخوایی دیگه خودمم نمیشناسم خودمو
حتی دیگه نمیتونم خواب و بیداریمو تشخیص بدم ...
من حتی بعضی وقتی حس میکنم بعد تصادفم تو کمای خیلی عمیقی فرو رفتمو اینا همش ساخت ذهنمن نمیدونم کی کِی و چجوری قرار بهم ثابت کنه که هستم نفس میکشم زندم ...

~_~

13 Jan, 21:48


لعنتی، خسته‌ام. خسته از همه چیز، از این روزهای بی‌روح و بی‌انرژی. حس می‌کنم دیگه هیچ چیزی برای من مهم نیست. هر چی می‌کنم، باز هم نمی‌تونم از این احساس فرار کنم. گاهی فکر می‌کنم بهتره اصلاً نباشم، چون احساس می‌کنم هیچ ارزشی ندارم. به خودم میگم شاید اگر از این دنیای لعنتی برم، همه چی بهتر بشه، شاید در نبودم هیچ کس از نبودم ناراحت نشه. احساس می‌کنم به درد نخورترین انسان روی زمینم، کسی که هیچ وقت نمی‌تونه به چیزی یا کسی کمک کنه.

~_~

13 Jan, 21:44


چرا به خواسته هامون نمیرسیم هیچوقت؟
حتی مرگ!

~_~

07 Jan, 11:51


سرعت سین کردن یه استاندارده که بفهمی طرف چقد واست ارزش قائل میشه.

~_~

05 Jan, 21:10


Me to baby🎀

~_~

05 Jan, 09:48


چجور دختریم؟
روانی شکاک کسی که زود گریش میگیره پیگیر زودرنج ولی خوشگل🎀

~_~

04 Jan, 20:13


مانند نوری که بر جوانه ای تابید نیازت دارم
تا بین خاکستری ترین قسمت زندگیم ریشه بندازمو جلوی هیولای تاریکیم قد علم کنم

~_~

04 Jan, 20:06


خالیم
خالیییی تر از سکوت.

~_~

04 Jan, 19:54


داغونم ولی سرپام...

~_~

01 Jan, 19:59


تو بودی تو سرم تا روز بشه شب🌚

~_~

28 Dec, 18:23


گاهی احساس می‌کنم هیچ‌کس نمی‌فهمه چطور دارم می‌شکنم، انگار فاصله‌ها فقط بیشتر می‌شه و هیچ‌کسی نمی‌خواد یا نمی‌تونه درکم کنه. این فاصله‌ها به مرور زمان عمیق‌تر می‌شن و من بیشتر توی خودم فرو می‌رم. شاید گاهی باید از همه فاصله بگیرم تا بتونم دوباره خودم رو پیدا کنم.

~_~

28 Dec, 18:09


روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت، لحظه ها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.
مثل آن روز که می آمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …

~_~

28 Dec, 17:45


یادمه رو گریم حساس بودی
از وقتی نیستی شبو روزم گریس

~_~

28 Dec, 17:04


منکه نخواستم حال روزم این باشه
اما یهو چشامو باز کردم بین این همه تلاشی
که کرده بودم دیدم روبروم مرگ ایستاده و
من دارم نفسامو میشمارم(:

~_~

28 Dec, 17:04


زمان به خیالش مرا آزار میدهد...
نمیداند که من ایستاده ام اینجا به یاد ماه مهربان....
خواست تا خاطراتش را از من بگیرد اما من همیشه به یادش هستم...
درست است که زمان سوار بر اسب خویش همچنان میتازد ...
اما من در این نقطه تاریخ میمانم...
به یاد کسی که مرا از صمیم قلب دوست میداشت...

~_~

28 Dec, 16:47


انقدر نگین چرا حالت بده خوب باش گذشته رفته
من خودم نمیخوام خوب باشم اون دردی که خودم میخوام بکشم آخرین حلقه اتصالم به چیزیه که از دستش دادم

~_~

28 Dec, 10:16


قهرمان درون خودته،باید باورش کنی!

~_~

26 Dec, 18:40


گریه نمیکنم که بچه شدی؟
دارم به مژه هام آب میدم بلند بشن.

~_~

26 Dec, 18:02


دلم می‌خواد با تمام وجود زندگی کنم.
تا وقتی باد رو روی صورتم حس می‌کنم، تا وقتی ته دلم چیزی شبیه دوست داشتن می‌جوشه، تا وقتی صدای کسی که می‌گه “دوستت دارم” هنوز گرمم می‌کنه.
زندگی کنم، بجنگم، برای هر لحظه‌ای که هنوز می‌تونم باشم، هنوز می‌تونم حس کنم.
دلم می‌خواد زنده باشم، نه فقط نفس بکشم، زنده باشم… با تمام وجود.

~_~

26 Dec, 17:59


سلام. می‌دونم که خسته‌ای. می‌دونم کلافه‌ای. می‌دونم دیگه انگار هیچ جونی برات نمونده و حتی زانوهات زخمیه. می‌دونم که دیگه هیچ‌جوره نمی‌خوای یه قدم دیگه برداری. ولی بدون که من کنارتم. حواسم بهت هست. مراقبتم. و برام عزیزی. بیا با هم تلاش کنیم. با هم دیگه بجنگیم برای همه چیز. یه روز تمام این خستگی‌ها رو کنار می‌ذاریم، همدیگه رو بغل می‌کنیم و از ته دل برای خودمون عشق می‌ریزیم. این بار اما دیگه اشک‌ها از درد نیست. نه. این بار لبخند می‌زنیم. از خوشحالی. از ذوق.

~_~

25 Dec, 15:22


فکر
هر آدم عاقلی رو دیونه میکنه

~_~

25 Dec, 15:05


ورژن پرحرفم اگه رو بشه یعنی خیلی باهات حال میکنم...

~_~

24 Dec, 11:56


من پریشان تر از آنم که تو زخمم بزنی...!❤️‍🩹

~_~

22 Dec, 17:13


چهره تو نمایان نوری در مسیرم بود مسیری که قدم گذاشتن در آن مدت ها بود که ترسم بود ...
نور را دیدم ،میماندم اگر آنجا میدانیستم بعد ها پشیمان میشوم آمدم دنبال نور تا از ترسم عبور کنم ...قدم زنان به سمت نوری که کم رنگ شد رفتم اما اون نور نبود که کم میشد شاید تاریکی اطرافش بیشتر شد ...باز هم تنم به لرزه افتاد ترسی عحیب میان راه مرا به آغوش کشید ...
با پاهای لرزان دویدم به سوی نوری در حال خاموش شدن تا که رسیدم دیدم چشمانت را چشمانت از من منی نترس ساخت حال من در تاریک ترین رویا هایم هر شب قدم میزنم (:

~_~

21 Dec, 12:53


درونم یه دختر بچه ی مظلوم نشسته که همچیو با چشای پر از بغض قبول کرده.

~_~

15 Dec, 10:20


دیدمت تنم تورا فریاد میزد
حال نیز تورا فریاد میزنم

~_~

12 Dec, 16:06


پینه های دستانم را دوست دارم
خشکی لب هایم را دوست دارم
درد هایم را دوست دارم
آنگاه ک دستانت در دستانم
لب هایت روی لب هایم
و آغوش گرمت درتنم هست
بدون توجه به آنها

~_~

27 Nov, 21:01


گیف Kos خوری خشن ❤️‍🔥🍛🍑

~_~

27 Nov, 20:31


/setdelay off

~_~

26 Nov, 20:57


سال ها پیش دیوار کشیدم
دیواری که تونست بالاخر بجز کلبه چوبیم
باغچمم سایه بندازه ،باغچه ای که توش هر روز صبح که بیدار میشدم نفت میریختم که بجز رنگ و روی سیاه باغچم هیچ چیز رنگی توش رشد نکنه .
بعد از نفت دادن به باغچم برم تو کلبه چوبی که سر تا پاش سیاه ،یه قهوه بزنمو
بشینم روی صندلی چوبیمو به باغچم خیره بشم ...زمستون اومد و رفت برف روی باغچم ننشست و هیچی نمیتونست سیاهیشو از بین ببره ...خوابیدمو بیدار شدم تا بازم به کارای تکراریم ادامه بدم
نفتو برداشتم و رفتم سراغ باغچم اما یه جونه دیدم و خندم گرفت و گفتم اینو بریزم کارش ساختس ریختمو دوباره فردا شد ...عجیب بود سوز سرمای زمستون
نفتی که ریشه هرز ترین علف هارو سوزونده ،سمجیش به فکر برد منو اما بازم نفت و ریختم تین سری بیشتر از قبل
اما هر روز و هر روز این جوونه رشدش بیشتر میشد (:
گذشت و گذشت زمستون بعدی اومد اما همچنان من صاحب یه گل خوش رنگ سر تا پا سیاه هستم دقیقا مثل کلبم و زندگیم
حالا نمیدونم بهش آب بدم یا نفت تا که تک گل باغچمو از دست ندم!

~_~

26 Nov, 20:34


کوهی که همه میگن دشواره بالا رفتن ازش
من میرم میرمو میرسونم خودمو اون بالا
حالا که همچی زیر پامه و مه بقیه کوهارو بغل کرده و سرما نوک انگشتامو بی حس کرده یه سیگار روشن میکنم میکشم
و ریه هام که با سردی هوا و گرمی دود
یکی شد میپرم چون دیگه پاهام توان برگشت نداره و من از اول اینو میدونستم
من نرفتم که ثابت کنم میتونم من رفتم که آخرین سیگارمو تو قشنگترین منظره ممکن بکشم...

~_~

26 Nov, 18:24


من درحال فکر کردن به اینکه دیگه بهش فکر نکنم.

~_~

25 Nov, 17:43


اون شبی که تنهام گذاشتیو هیچوقت یادم نمیره
اون شب من منتظر بودم بعد یه ماه ببینمت بغلت کنم لوسم کنی
ولی اون شب تو نیومدی برای همیشه تنهام گذاشتی
بعد اون شب دیگه شدم تنهای تنها
تنها تر از همیشه
تنها شدنمو دقیقا از همون شب فهمیدم
همون شبی که گریه کردمو کسی نبود نازمو بکشه
همون روزی‌که تو رفتی زیر یه عالمه خاک
من ۷ سالم بود خوب‌نمیفهمیدم چیشده ولی همینکه همه بودن ولی تو نبودی خودش درد بود
همینکه همه اذیتم کردن گریه کردم کسی نبود دعواشون کنه کسی نبود بیاد بغلم کنه بگه ترانه من گریه نکن هرچی بخوای برات میخرم فقط گریه نکن
اره بعد تو دیگه کسی دوسم نداشت
بعد تو دیگه اون بچه شروشیطون سابق نبودم
دیگه هیچی نبودم
شدم هیچ هیچ هیچ.

~_~

25 Nov, 16:39


درد هایم را درمانی نخواستم
آنگاه که درمان خودش درد است
#یار

~_~

25 Nov, 16:38


شایدها قابل تحمل تر از ای کاش ها هستند
آنگاه که بازگشتی به گذشته امکان پذیر نیست

~_~

25 Nov, 16:26


‌اگه نمیرفتی
شاید زندگی بهتر بود
شاید همچی آرومتر بود
شاید حالم بد نبود
شاید دنیا قشنگ تر بود
شاید نفسام راحت تر بود
شاید دنیام رنگی تر بود
شاید دلم نمیخواست بمیرم
شاید ادما اذیتم نمیکردن
شاید قلبم درست کار میکرد
شاید دستام نمیلرزید
شاید اره انقد شایدا هست که میتونم تا صبح بگم ولی خب
شاید.........

~_~

25 Nov, 15:56


زیبا تر از زیبا را دیدم نپسندیدم بس که تورا دیدم (:

~_~

25 Nov, 15:52


گریه قشنگ است اما با ذوق
دوری قشنگ است اما برای پیشرفت
درد قشنگ است با وجود درمان
زخم قشنگ است با ماندن رد هایش
مرگ قشنگ است با وجود غم خوارش
تو قشنگی بدون امایش...

~_~

25 Nov, 12:23


حس زندگی کردن نیست ...

~_~

25 Nov, 12:18


حس نوشتن نیست ...

~_~

21 Nov, 21:36


/setdelay off

~_~

21 Nov, 16:31


مثلا بهار باشه ، ی نسیم ملایم باشه ، تو باشی
مثلا تابستون باشه ، ی نوشیدنی خنک باشه ، تو باشی
مثلا پاییز باشه ، بارون باشه ، تو باشی
مثلا زمستون باشه ، برف باشه ، چای گرم باشه ، تو باشی
خیلی معلومه فصلا بهونست؟!

~_~

21 Nov, 16:24


خاطره ها همیشه یاد آورد رد پاهای رفتن یه نفره
خاطره ها همیشه یکیو یادت میاره که دیگه نیست
که خیلی وقته رفت
رفت اما بوی عطرش هست
رفت ولی تیکه کلامش هست
رفت ولی یه مکان هایی رو برات جا گذاشت.
خاطره ها همیشه یادت میارن که صد سال آینده هم
یه اسم
یه صدا
یه مکان
یه بوی عطر ،میتونن باعث شن گردنت به پشت سرت کج بشه و نگاه کنی به دورت.
که اون کی بود؟
کجا بود؟
چقدر آشنا بود…

~_~

21 Nov, 10:37


خیلی دوس دارم راحت بشم
خیلی دوس دارم فکر چیزیو نکنم
خیلی دوس دارم که دیگه بدن درد
پس از تنگی نفس و نداشته باشم
خیلی دوس دارم نگران حال بدی مامان نباشم خیلی دوس دارم کسیو دوس نداشته باشم ...اما اینا همش با نبودن حل میشه اینا همش با یه خواب آروم تموم شدنیه مشکل اینه من فکر بعدشم
که بعد من کی میتونه رو لبتون خنده بیاره کی میخواد بخاطرتون با بقیه دعوا کنه کی میخواد خودشو آخرین اولویت بزاره

~_~

21 Nov, 08:16


💔💔💔💔

~_~

21 Nov, 08:14


دیگه قبول کردم که بگذرم از چیزهایی که نمیشه
تغییری توشون ایجاد کرد
فهمیدم که گاهی باید بیخیال شم و بذارم زندگی
مسیرِ خودش رو طی کنه
باید گاهی جلوی زندگی خلع سلاح شم چون قرار
نیست همیشه زورم بهش برسه و اگه بخوام باهاش
لج کنم این خودمم که بیشتر آسیب میبینم
فهمیدم که گاهی باید عقب نشینی کنم
از عشقِ بی حاصل
از دوستی هایِ پر تنش
از تصمیماتِ عجولانه
حتی گاهی از علایق و افکار
حتی از این مسابقه یا این بازی که اسمش زندگیه.
حتی الان،
همین لحظه،
از این کاری که دارم انجامش میدم
چون دیگه خستم
باور کنید که خستم
اونقدری که اگه همین لحظه مرگ برام دست تکون بده
بی هیچ شکو تردیدی خودمو تو آغوشش پرت میکنم.

~_~

21 Nov, 08:06


انگار با تموم وجود
به روحم هزاران بار چاقو زدن.
انگار میخوام  داد بزنم ولی لبامو بهم دوختن
انگار دارم رو شیشه خورده راه میرم
انگار دستو پامو بی حس کردن و من توان حرکت دادنشونو ندادم
انگار که گیج و منگ باشم ولی مجبور باشم چشامو باز نگه دارم.
انگار روحم مرده باشه ولی جسمم مجبور باشه ادای زنده بودنو در بیاره.

~_~

21 Nov, 07:59


تو عزیز ترینِ من بودی،
زیباترین غمِ منی،
زخم هایی که زدی ، عزیزترین زخم هایِ منن
زخم هایی که تا به ابد جاشون قراره درد کنه،
من این زخم هارو دوست دارم و اینجوری
تن دادم به یه مرگِ تدریجی،
مرگی که دوستش دارم...

~_~

21 Nov, 07:58


خب آدم از یه جایی هم میبره.
از یه جایی میشه عصبی ترین.
میشه خودخواه ترین
چشماشو رو همه چیز مینده
گوشاشو محکم میگیره
و فقط به آدمای اطرافش میگه :
خفه شید
خفه شید‌
خفه شید
خفه شید
خفه شید.
تو اون لحظه از زندگی دیگه هیچ چیز معنی نداره
دیگه آدما برات قشنگ نیستن
دیگه آسمون آبی نیست
دیگه پرنده ها آواز نمیخونن
یکی داره زنگ خونرو میزنه…
+ کیه؟
- مرگ.

~_~

20 Nov, 09:55


داداشمم

~_~

20 Nov, 09:20


یکی بیاد بهش بفهمونه که وقتی میگم
مراقبت کن در اصل نگران خودمم
نگران الیاس کوچولویی که اون تو داره زندگی میکنه ...اون کوچولو پناهی جز تو نداره جایی برای شبای تاریکش نداره
درمانی برای غم و قصه هاش نداره
مراقب نباشی حالت خوب نباشه الیاس کوچولو خیلی چیزارو از دست میده(:

~_~

19 Nov, 21:39


عاح خدای من
دیگر توان راه رفتن ندارم
و حتی نفس کشیدن هم برایم سخت است
بیا
بیا کمی جایمان را عوض کنیم
تو  درد را زندگی کن و من به  تو لبخند بزنم
تو مرا فریاد بزن‌
و من باز هم به تو لبخند بزنم
عاح خدای من
بیا
بیا کمی جایمان را عوض کنیم
شاید دلت به رحم آمد.

~_~

19 Nov, 21:35


آدما میتونن کنار همدیگه نشسته باشن ،
و حتی همصحبت باشن در حالی که دور ترینن از هم.
مثلا من کنارت وایسادمو به حرفات گوش میدمو
جزء به جزء صورتتو از بَر میشمو دوستت دارم،
ولی تو از حسی که اون لحظه تو وجودم داره
خودشو به درو دیوارِ قلبم میکوبه چیزی نمیدونی.
و این فاصله دور ترین و غم انگیز ترینه برای من...

~_~

19 Nov, 21:34


خیلی دلتنگتم
خیلی خیلی
انقدر زیاد که کلی حرف نگفته دارم برات
انقدر زیاد که باید باهم کلی آشپزی کنیم
کلی قدم بزنیم
کلی فیلم ببینیم
تو بغل هم بخوابیم
خیلی دلتنگتم
حتی دلتنگ دعواهامون
دلتنگ قهر کردنامون
دلتنگ همه چیز
انقدر زیاد دلتنگم که بیخیال این جمله ها شو
خیلی زیاد تره
خیلی
خیلی
خودت باید به چشم ببینی
باید ببینی چجوری بغلت میکنم
چجوری گردنتو بو میکنم
پس زود بیا.

~_~

19 Nov, 07:34


به بههه

~_~

19 Nov, 07:12


من جونمو گذاشتم مزایده برای کسایی که تصمیم گرفتن اذیتت کنن(:

~_~

08 Nov, 16:16


/setdelay 3s

~_~

08 Nov, 16:15


شب ساعت ۱۰/۳۰ چالش داریم
عکساتونو بفرستید

همه جور عکسی قبوله

ایدیم
@doctor_voojet

لینک چنل

بات ناشناسمون

~_~

08 Nov, 16:15


/setdelay off

~_~

07 Nov, 22:41


امشب دلتنگم
دلتنگ تر از هر شب
هرآن ممکنه بغضم بترکه
اشکام میتونه سیل راه بندازه
خودمم با اشکام برم برسم بهش
بغلش کنم نگاش کنم با خودم بگم
ارههههه این دختر مال منه مال خودم

~_~

06 Nov, 13:03


‏چون دوستت دارم، وگرنه این دنیا
جایی برای ماندن نیست.

~_~

06 Nov, 13:02


‌آرزو کاشت
امید داشت
کاش برداشت

~_~

06 Nov, 11:43


دارم تموم میشم
شایدم تموم شدم
نمیدونم چیشدم
ولی دیگه اون بچه شرو شیطون سابق نیستم
ازم فقط‌ یه آدم بی حس مونده که دیگه خوب نیست....

~_~

06 Nov, 11:41


دلم واسه همه اونروزایی که هنوز حالم خوب بود تنگ شده
واسه روزایی که میدونستم برم مدرسه برگردم یکی منتظرمه
واسه روزای که میدونستم اگه کسی اذیتم کنه یکی هست که زمین و زمانو بهم بریزه
واسه روزایی که.....

~_~

06 Nov, 10:24


حس بدی دارم حس نا امیدی حس از دست دادن
انگار که سیل اومده و همه گل های باغچمو برده
اون گلای رنگی که هرکدومش و با دستای خودمو خاک کردمو بهشون آب دادم همونایی که تو سرما و گرما هواشون. داشتم که پژمرده نشن حس میکنم زلزله زده خونه نو ساختمو نابود کرده و تمام عکسایی که زده بودم به دیوار و تمام یادگاریایی که توی یه صندوقچه چوبی پنهون کرده بودم که گم نشه و تموم اون پوسترهایی که از بچگی دوست داشتمشون و تازه زده بودم به دیوار همشون با قاب عکس خانوادگیمون مونده زیر آوار
اما سالمم میتونم بسازم و بکارم اما نه مثل قدیم
چون ترس دارم ترس از دست دادن دیگه اون گل ها منو شاد نمیکنن درواقع میشن دلیل فکر کردنم به اتفاقی که افتاده دیگه اون دکور دوس داشتنیم و اتاقم میشن کابوس و دلیل بی خوابیم من فقط ارزوهام بودن که قبل رسیدن هم آب برد و هم زیر آوار دلم موند(:

~_~

05 Nov, 17:26


حاضرم هوای بشدت قاریشمیش اردبیلو تحمل کنم ولی تهران زندگی نکنم💔

~_~

05 Nov, 17:17


اردبیل یجوریه هوا که گاهی اوقات به وجود آواتار ایمان میارمو احساس میکنم هر چهار عنصر با هم در جنگن .
بابا این چه هواییه هم گرمه هم سرد هم برف میاد هم بارون هم خورشید میزنه هم شبه
خدایا مطمئنی ما تحمل اینارو یجا داریم؟
ما اخه قیامتم بشه چیزی متوجه نمیشیم با آب و هوای اینجا😐

~_~

05 Nov, 15:06


-بیا از اینجا فرار کنیم

+کجا بریم ؟

_هرجایی که غم و غصه کمتر باشه

+جایی و نداریم که!

_منظورم این نیست که بریم جایی که کسی و داشته باشیم ،بریم یجا از صفر شروع کنیم بریم که دیگه ادمای اشتباهیو وارد زندگیمون نکنیم بریم جایی که همه غریبه باشن از این آشنا هایی که هی بجای کمک کردن از حسودی زیر پامونو خالی میکنن بدم میاد از این ادمایی که با حرفاشون جلو پیشرفتمونو میگیرن بدم میاد بیا بریم فقط

+باشه میریم ،اما باور کن دیگه نمیتونیم از صفر بسازیم روحیشو نداریم ،ترس کل وجودمونو گرفته ، ما همیشه با این جمله (این با بقیه فرق میکنه )ورود ادمارو تو زندگیمون امضا کردیم
الان از زندگیمون شناخت داریم الان میتونیم همینجا ادامه بدیم الانم صفریم چیزی برای از دست دادن نداریم الان بجاش تجربه داریم الان بجاش از ادمای اطرافمون بدمون میاد الان تو کل شهر خاطره داریم ،اینو میدونم اگه فراموشی بگیریم یکیمون محال که با این خاطره ها همو از یاد ببریم ،تو کوچه ها قدم بزنی منو یادت میاد ...

_اره اما من نمیخوام دیگه بمونم ،این شهر و ادماش منو یاد سطل آشغال سر کوچمون میندازه
بوی کثیفش همه جارو برداشته ، ادمایی که فقط بلدن از خودشون بدی و کثیفی بجا بزارن تو زندگیمون میتونن کاری کنن که مجبور بشی قلبتو مچاله کنی و بندازی تو یه کیسه و بندازی سر کوچه که بعد یه مدت این قلب توعه که قرار کوچه رو کثیف و بد بو بکنه....

+پاشو دیگه دیره

_هوا سرده امشب و نمیخوام قدم بزنم

+پاشو چمدونارو جمع کن تا هوا روشن نشده
و ماشین شهداری آشغالارو نبرده اینجارو ترک کنیم که پشیمون نشی یه وقت

_از قبل امادست (:

~_~

04 Nov, 10:04


ولی انگار یه تخته سنگِ بزرگ رو سینمه ،نمیزاره نفس بکشم ،نمیزاره بخابم ،نمیزاره حرف بزنم ،حتی نمیزاره حرکت کنم ،فقط یه جا بی حرکت وایسادم تا یکی برش داره از روم .

~_~

04 Nov, 08:04


میگن تو همه جا هستی
همه چی رو میبینی‌
منو چی؟منو میبینی؟
میبینی‌ چقدر تو گِل فرو رفتم و هر لحظه دارم
به غرق شدن توش نزدیک تر میشم؟
میبینی زندگیم چقدر به هم ریخته؟
میبینی‌ ذهنم چقدر آشفته‌ست‌؟
میبینی قلبم داره آتیش میگیره؟
میبینی‌ نیاز دارم یکم بهم رحم کنی؟
من که باور نمیکنم
آخه میدونی چیه؟
من یه گل دارم که عاشقشم
از روزِ اول عاشقش شدم
وقتی گذاشتمش تو آب و ریشه زد ،
وقتی تو گلدون کاشتمش ،
وقتی غنچه زد ، وقتی گل داد ، وقتی بزرگ شد...
تو تک تکِ لحظه ها عاشقش بودم
تو که به ما جون دادی ، روح دادی ، زندگی دادی!
میبینی مارو واقعا؟
حواست هست که به وقتش مثلِ من برای گلدونم باشی؟
حواست هست به موقع بذاریمون جلو آفتاب ،
به موقع بهمون آب بدی ، به موقع خاکمونو عوض کنی؟
اگه اینجا نقطه‌ی پایان باشه ، من رسیدم به تو
از تو کمک میخوام!
ازت میخوام منو ببینی ، نوازشم کنی ، اشکامو پاک کنی
این بار میخوام باهات اتمامِ حجت کنم
یا منو کنارِ خودت بپذیر ،
یا منو ببین و کمی کنارم باش...

~_~

03 Nov, 14:54


هر وقت که ناراحتش میکنم
سرم داد میزنه اما نه برای اینکه
بخواد بحث کنه داد میزنه و میگه
لطفا اذیتم نکن من همینجوریش
فشار رومه و اون لحظه منم که به
عوضی بودنم پی میبرم

~_~

03 Nov, 14:52


خیلی قشنگه حس داشتن
این حسو زمانی درک میکنین
که وقتی ناراحته اما میخواد
حال تو خوب باشه (:

~_~

03 Nov, 14:39


من صبر نمیکنم درختم میوه بده
درختمو میبُرم میفروشم میرم از
میوه فروشی میوه میخرم

~_~

03 Nov, 13:48


یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه؟ اون روز یا خیلی خوشبختی
یا خیلی بدبخت ...!


#آلپاچین

~_~

03 Nov, 13:45


در
شهر
یکی
تو
را
بفهمد
کافی‌ست ...

- نرگس صرافیان طوفان

~_~

27 Oct, 11:59


آموزش لیسیدن kos پارتنرت : 😋🩲

~_~

27 Oct, 10:24


عزیزم تو برای فصل ۱ زندگیم بودی
الان فصل ۶ هستیم برو پی کارت و
دیگه مزاحمم نشو

~_~

27 Oct, 10:23


این هوا داره خیلی بد تا میکنه با من
من دیگ اهل خوردن نیستم من خیلی
وقته نمیشینم دیگه مزه تلخ عرق و
از یاد بردم دیگه حالمو خوب نمیکنه
خیلی وقته جایگزین کردم یکیو بجات
خیلی وقته یکی دیگه حالمو خوب میکنه
بکش بیرون و خواهشا ابری نباش و نبار

~_~

27 Oct, 08:14


دستانش تمام ماجراست

~_~

27 Oct, 08:10


بحث داره به جاهای بد کشیده میشه
اقا همونجا که دیدین سیگار جوابه
دقیقا همونجا خودکشی کنین چون
نه تنها جواب نیست شما یک فرد
مشکل دار سیگاری هم هستین که
روز به روز وینستون هم گرون میشه

~_~

27 Oct, 08:07


از من به شما نصیحت
سیگار نکشین اما اگه دیدین
حالتون بده و دیگه بدتر از این نمیشه
بکشین چون واقعا سیگار خیلی جاها
جواب همون جا که دقیقا حل شدن همون مشکل جواب نیست سیگار جوابه (:

~_~

27 Oct, 08:02


همه اومدن گفتن سیگار نکش بده
همه به چشم بد دیدنمون
گفتن از سیگار شروع میشه
معتاد میشی میوفتی کنار جوب و فلان
بابا بیاین بپرسین
دلیلشو بدونین
یه فندک بگیرین زیر سیگار
حالا بشینیم باهم بکشیمو گریه کنیم

~_~

27 Oct, 07:59


قطعا اگه بچگیمو بذارن جلوم و بخوام باهاش حرف بزنم اولین چیزی که میگم اینه که انقدر واسه بزرگ شدن ذوق نداشته باش الیاس کوچولو
بزرگ شدن اونطور که تو فکر میکنی نیست
رنگی نیست،پر از رنگای خاکستریه
شاد نیست،پر از غمو غصه‌ و مشکله
قشنگ نیست،پر از زشتی و سختیه
ذوق نداشته باش براش
از همین روزایی که مامان دستتو میگیره و بابا میبرتت پارک و ازت عکس میگیره لذت ببر
خوشحال باش
بخند
ولی واسه بزرگ شدن ذوق نداشته باش
چون قراره توش کلی غصه بخوری و گریه کنی...

~_~

27 Oct, 07:45


به نظر من باید سیمکارت بزاره توش😂

~_~

27 Oct, 07:44


زندگی زیباس مخصوصا وقتی تو یه سه راهی
گیر کردی و نمیدونی چیکار کنی و از دخترا کمک میخوای نه تنها مشکلت حل نمیشه بلکه سه راهیت تبدیل به سه راه به توان ۹ ضرب در جاذبه مریخ تقسیم بر عدد پی میشه 😑

~_~

27 Oct, 07:40


کاش یه اتفاق بد بیوفته
من لب پرتگاهم کاش یه سنگینی ریز بیاد روم
چون دیگه سختمه میدونم نمیتونم تحمل کنم
کاش یکی فحشم بده بهم خیانت کنه نمیدونم
هرچیزی که ۹۹ و ۱۰۰ کنه و تمام
هم من تموم بشم هم مشکلات و خستگیام چون
دیگه واقعا نمیکشم

~_~

27 Oct, 07:30


رفتن که کار سختی نیست
تا دلت بخواد دلیل هست واسه رفتن و پشت سر گذاشتنت
ولی کیه که به این دلایل اهمیت بده؟
من دلم میخواد بمونم کنارت
اصلا نیاز دارم بمونم
بمونم و ببینمت
ببینمت و تحمل کنم
تحمل کنم و بسازم
بسازمو تا تهش بمونیم باهم‌
برای من
اول و آخر هر چیزی خلاصه میشه تو کنار تو بودن...

~_~

27 Oct, 07:19


میبینی منو؟
خوب نگاه کن بالای زخمیمو ببین
خوب نگاه کن دستو پای خاکیمو ببین
بابا من اونی نیستم که تو ذهنت ازم ساختی
من اونقدرام قوی نیستم
جدا چرا فکر میکنی من نمی‌شکنم؟
چون تا حالا گریه هامو ندیدی؟
چون تاحالا از دردام برات نگفتم؟
من تا همین جاشم که دووم آوردم از صبر زیادم بوده
وگرنه خیلی وقت پیش از همه چیز بریده بودم
از زندگی حتی از خودم...

~_~

26 Oct, 16:19


بدم میاد از ادمایی که بعد از مدت ها دلت تنگشون شده و بهش پیام دادی و میگن این همه مدت کجا بودی؟
اره نبود من فقط نبود منه
نه دلیلش مهمه که بدونن چرا نبودم
ن دلیلش کسی و قانع میکنه
سوال من اینه که چاقال من نبودم
تو کجا بودی!!

~_~

26 Oct, 16:11


دیگه دارم شک میکنم به این همه سال زندگی کردنم
که چطور این همه فرهنگ و عقیده و دوست داشتنم داره زیر سوال میره
ینی چی شکلات دوس داره منم دوس دارم
از سبزی بدش بیاد منم بدم بیاد دم به دیقه چای بخورم که چی اون چای دوس داره یا من اون شدم یا بازم اون داره منو اوووون میکنه

~_~

26 Oct, 12:16


باز قرار شب بشه ؟
باز قرار برم تو خودم !
باز قرار کدوم داستانو مرور کنم
باز قرار کدوم حرفتو باور کنم رفتن یابودنتو
دست من نیستا شبا یدفع همه فکرای بد مثل
گرگای وحشی توی جنگل حمله میکنن بهم حس
میکنم یکی باید بیاد نجات بده منو از دست این
گرگا چون فرارای من بیهودس اگه پام گیر کنه بخورم زمین چی یا اگه نفسم بالا نیاد تا طلوع خورشید خیلی مونده هنوز ساعت ۰۳۰۳ هست

~_~

26 Oct, 11:59


کاش علم تا حدی پیشرفت کنه که من بتونم‌
تک تک خستگیاتو به دوش بکشم، بی خوابیاتو
دردای پاهاتو حتی اون سوختگی جای سیگارتو
این دانشمندای دیوث نمیدونم که دارن چه گوهی میخورن اه

~_~

26 Oct, 08:40


مرا ببوس
مرا ببوس
برای آخرین بار
تورا خدانگهدار
که میروم به سوی سرنوشت
بهار ما گذشته
گذشته ها گذشته
منم به جست و جوی سرنوشت

~_~

25 Oct, 20:24


نه کسی گریه نمیکنه
غلط کردی‌ مینویسی‌....

~_~

25 Oct, 20:23


چرا میخوای منو وادار کنی که همه گریه کنن؟
من نمینویسم

~_~

25 Oct, 19:46


اهاان

~_~

25 Oct, 19:46


نه نه نه این ته مونده دلم بود نوشتم

~_~

25 Oct, 19:18


گریه نکن منم گریه میکنماااا هممون گریه میکنیمااااا😢

~_~

25 Oct, 19:17


شاید می‌خواهم گریه کنم، یعنی باید گریه کنم. چون لابد وقتی نمی‌شود فریاد زد یا شیشه‌ ها را شکست، باید گریه کرد

~_~

25 Oct, 19:07


اهان

~_~

25 Oct, 19:06


سلامتی عشقم بی معرفت ولم کرد

~_~

25 Oct, 18:59


اهان

~_~

25 Oct, 18:56


اهااان🦖

~_~

25 Oct, 18:24


آخرین باری که حسودیم شد همین چند دقیقه پیش بود
شاید مسخره باشه
شاید عجیب باشه یا هرچی ولی خوب میدونم من این حسو وقتی کسیو دوست داشته باشم برام میوفته اینکه میبینم همه میتونن کنارش باشن باهاش وقت بگذرونن ولی من نه من فقط میتونم از دور از فاصله های خیلی زیاد فقط‌ نگاه کنم و غصه بخورم
دیگه فرقی نداره کی کنارش باشه
حالا میخواد دوستاش‌ باشن خانوادش باشه یا حتی لباسای تنش همین که پیش من نیست نمیتونم نوازشش کنم لمسش‌کنم خوده مرگه
و من چند ساله دارم میمیرم هر لحظه و هر ثانیه

این بچه میمیره برات🩷

~_~

25 Oct, 18:16


اهااان😐

~_~

25 Oct, 17:33


این چند وقته حتی از نوشتن هم فرار میکنم
چرا؟
چون سر و تهِ همه‌ی نوشته هام برمیگرده به تو
هر باری که از تو مینویسم با خودم میگم این آخرین باره
نمیدونم این آخرین بار دقیقا کی قراره اتفاق بیوفته.
کی قراره مغزم بیخیالِ کنار هم آوردن کلماتی شه
که به تو اختصاص دارن؟

~_~

25 Oct, 17:30


قبلِ آشنایی با تو،
معنایِ دوستی و رفاقت برام خلاصه میشد تو
کنارِ هم بودن و هر روز همو دیدن
ولی تو معنایِ رفاقتو برام رنگی تر و عزیز تر کردی
الان میفهمم ارزشِ رفاقت تو هیچ چارچوب و
محدوده ای قرار نداره،الان میفهمم ته نداره!
تو بهم یاد دادی رفاقت یعنی یه آدم اینقدر برات
ارزشمند باشه که حتی اگه سال به سال نتونی ببینیش،
باز کسی جاشو تویِ قلب و ذهنت نگیره.
الان میفهمم ارزشِ کلمه‌یِ رفاقتو خودِ آدما،
با ارزش و احترامی که برای هم قائلن تعیین میکنن...
حالا میخوان از هم دور باشن یا به هم نزدیک،
چه فرقی میکنه؟!

~_~

23 Oct, 21:52


خیلی دلتنگتم
خیلی خیلی
انقدر زیاد که کلی حرف نگفته دارم برات
انقدر زیاد که باید باهم کلی آشپزی کنیم
کلی قدم بزنیم
کلی فیلم ببینیم
تو بغل هم بخوابیم
خیلی دلتنگتم
حتی دلتنگ دعواهامون
دلتنگ قهر کردنامون
دلتنگ همه چیز
انقدر زیاد دلتنگم که بیخیال این جمله ها شو
خیلی زیاد تره
خیلی
خیلی
خودت باید به چشم ببینی
باید ببینی چجوری بغلت میکنم
چجوری گردنتو بو میکنم
پس زود بیا.

~_~

23 Oct, 10:24


نمیدونم وقتی این متنو میخونی فقط در حد یه متن میبینیش یا به حال فعلی نویسنده هم فکر میکنی
اما خب
من دیگه نمیتونم هیچی رو کنترل کنم
کنترل همه چیز از دستم در رفته
احساساتم دیگه قابل بیان نیست
از همه‌ی آدما خسته‌ام
تو این دنیا دیگه هیچ زیبایی نمیبینم
هیچ چیز دیگه برام جالب نیست
هیچ چیز دیگه برام قشنگ نیست
همه‌ی اون آدمای خوب زندگیمم رها کردم به حال خودشون
واقعا نمیدونم چطوری باید بگم
اما اصلا حالم خوب نیست
نمیدونم چمه
بهترین روانشناس
بهترین دکتر مغز و اعصاب
قرصامو به موقع میخورم
به خودم خیلی اهمیت میدم
اما بازم حالم خوب نیست.
و انگار دیگه ته تهشم
انگار دیگه باید به حرف روحم گوش بدم و از این دنیا رهاش کنم
میدونم
میدونم
باید زمان بدم
اما باور کن من خسته تر از اون چیزیم که فکرشو میکنی
میدونی
من این متنو فقط دارم مینویسم که اگه یه روز دیدی رفتم بهم حق بدی
من دیگه همه راهارو امتحان کردم
همه راهارو رفتم
ولی دیگه به بن بست رسیدم
و انگاری باید همینجا بشینم و بذارم مرگ به آغوشم بگیره.‌
همین دیگه.
فقط همین.
قول میدم از حالم برات هرروز بنویسم‌
تا زمانی که این دنیارو ترک کنم
تو هم قول بده فقط بخونیش
اصلا نیازی نیست باهام صحبت کنی
چون من همه حرفارو شنیدم
حالا یه شنونده خوب میخوام.
ممنونم.
روزت بخیر.

~_~

23 Oct, 09:14


به خودت افتخار کن به خاطر تمام اون سختی هایی که پشت سر گذاشتی و رنج هایی که تحمل کردی در حالی که چشمات پر از اشک بود و اطرافیانت فکر میکردن که چه قدر حالت خوبه و نرمالی با اینکه تو داشتی سخت ترین روزای زندگیتو تنهایی میگذروندی

~_~

23 Oct, 05:51


من واقعا دیگه نمیتونم
دلم میخواد داد بزنم
داد بزنم و عمیقا گریه کنم
بگم خسته شدم
خسته شدم از بس چشمات فقط بدی های داستان زندگیمونو دید
خسته شدم
احساس میکنم واقعا باید برم.
برم و دیگه بر نگردم.
برم و پشتمو نگاه نکنم.
چون احساس میکنم تو اصلا به من نیاز نداری.
همون بهتر که نباشم.

~_~

22 Oct, 22:06


آدم دیگه.
یهو خسته میشه،یهو وا میده، یهو دلش میخواد بمیره.
اما تو کنارش باش، تو اون روزای سخت پیشش بمون، یکاری کن احساس کنه هنوز یه دلیل واسه ادامه زندگی وجود داره.