غيرممكنه كسيو دوست داشته باشي و نسبت به ارتباطاتش با بقيه حساسیت نداشته باشی ..
@caption_khasssii
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
@caption_khasssii
کانال مارو به دوستاتون معرفی کنید🌹😻❤
تبادل بالای۲۰۰۰بازدید پذیرفته میشود😊❤
@khodeshahabam1
@H_Mansouriiii98
♡کپشن|خاصی♡ (Persian)
کپشن|خاصی یک کانال تلگرامی است که به شما بهترین و زیباترین کپشن‌ها را ارائه می‌دهد. اگر دنبال ایده‌های خاص و جذاب برای توضیح عکس‌ها و ویدیوهای خود هستید، این کانال را از دست ندهید. با دنبال کردن این کانال، به راحتی می‌توانید کپشن‌های جدید را برای پست‌های خود پیدا کنید و با دوستان خود به اشتراک بگذارید. از زیبایی‌ها و انتخاب‌های منحصر به فرد کپشن‌های این کانال لذت ببرید. حتما این کانال را به دوستان خود معرفی کنید و از محتوای جذاب آن بهره‌مند شوید. تبادل بالای ۲۰۰۰ بازدید پذیرفته میشود، بنابراین اگر دارای کانال مشابه یا محتوای مرتبط هستید، این فرصت را از دست ندهید. برای اطلاعات بیشتر و دسترسی به کپشن‌های اختصاصی به کانال ما مراجعه کنید. @khodeshahabam1 @H_Mansouriiii98
♡کپشن|خاصی♡
05 Feb, 05:05
بخشیدن چیزی را درست نمی‌کند، اما زنجیره خشم، قضاوت، رنج، انکار و درد را قطع میکند و این‌طوری می‌توانید آزادانه زندگی کنید.
@caption_khasssii
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
03 Feb, 19:28
عشق را مانند میوه‌ی شیرین کاکتوس با آسودگی خیال در دستانم گرفتم و ندانستم که این باور عمیق به عشق، قبل از چشیدن طعم شیرینش، تیغ‌هایش را تا مغز استخوانم
فرو میکند و من هرچه بیشتر باورش کردم زخم‌هایم عمیق‌تر شد و من مثل همهی احمق‌های دیگر این دنیا خودم را دلداری دادم و خیال کردم که این درد‌ها، جزئی از همین بازی مسخره عشق است.
درست شبیه دیوانه هم اتاقی‌ام که شب‌ها برای خودش لالایی می‌خواند و با خودش حرف می‌زند به گمانم او هم روزی خیال می‌کرد دنیا جای امنی‌ست و همه مانند خودش حرف‌هایشان از ته دلشان بر می‌خیزد، حال که از این کابوس بیدار شده‌ام چیزی از من نمانده جز دستی پر از تیغ و زخمی که دیگر حتی درد هم ندارد.
ولی کاش انسان‌ها خواب نمی‌دیدند…….
#ارسالی_رفقای_کانال
@caption_khasssii
فرو میکند و من هرچه بیشتر باورش کردم زخم‌هایم عمیق‌تر شد و من مثل همهی احمق‌های دیگر این دنیا خودم را دلداری دادم و خیال کردم که این درد‌ها، جزئی از همین بازی مسخره عشق است.
درست شبیه دیوانه هم اتاقی‌ام که شب‌ها برای خودش لالایی می‌خواند و با خودش حرف می‌زند به گمانم او هم روزی خیال می‌کرد دنیا جای امنی‌ست و همه مانند خودش حرف‌هایشان از ته دلشان بر می‌خیزد، حال که از این کابوس بیدار شده‌ام چیزی از من نمانده جز دستی پر از تیغ و زخمی که دیگر حتی درد هم ندارد.
ولی کاش انسان‌ها خواب نمی‌دیدند…….
#ارسالی_رفقای_کانال
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
02 Feb, 05:23
سختیِ زندگی تورو نمیکشه،
ریشه‌ی زندگیتو وسطِ خاکت،
محکم میکنه؛
طاقت بیار، سبز میشی
@caption_khasssii
ریشه‌ی زندگیتو وسطِ خاکت،
محکم میکنه؛
طاقت بیار، سبز میشی
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
01 Feb, 11:05
آبِ داخل کشتی،
خطرناک‌تر از آبِ بیرونشه!
مراقب زمزمه‌های توی سرت باش رفیق...
@caption_khasssii
خطرناک‌تر از آبِ بیرونشه!
مراقب زمزمه‌های توی سرت باش رفیق...
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
30 Jan, 10:22
کاش روی پیشونی آدمایی که دارن زیر بار غصه‌‌هاشون له میشن یه چیزی نوشته بود تا بقیه کمی مراعاتشونو میکردن.
مثلاً می‌نوشتند:
این آقا داره از صدمین جایی که فرم پر کرده و استخدام نشده برمیگرده، این خانم سال‌هاست بغل نشده، این آقا رو دارن میگذارن خانه‌ی سالمندان، این خانم تا حالا کسی عاشقش نشده، این آدم تاحالا آرامش رو نچشیده، این مرد زير فشار مالیه، این بچه خانواده‌ش رو از دست داده و خیلی دردهای دیگه
@caption_khasssii
مثلاً می‌نوشتند:
این آقا داره از صدمین جایی که فرم پر کرده و استخدام نشده برمیگرده، این خانم سال‌هاست بغل نشده، این آقا رو دارن میگذارن خانه‌ی سالمندان، این خانم تا حالا کسی عاشقش نشده، این آدم تاحالا آرامش رو نچشیده، این مرد زير فشار مالیه، این بچه خانواده‌ش رو از دست داده و خیلی دردهای دیگه
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
29 Jan, 07:05
آدمیزاد هرچی بیشتر گره می‌خوره با این روزگار، بیشتر میفهمه که داشتن یه آدم امن مثل آب و غذا مهمه. تو این وانفسا، بالاخره باید به یه جا تکیه کرد. که بشنوه و همدل و رازدار باشه و قضاوتت نکنه. که چال کنه حرفات رو همونجا که شنیده و حتی با خودشم تکرارش نکنه. اگه داری که سفت بچسب...
@caption_khasssii
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
22 Jan, 06:42
یکی از بزرگ‌ترین روزهای زندگیم روزی بود که فهمیدم آنچه در من به نظر دیگران ناپسند و خطرناک می‌آید اتفاقا بهترین و اصلی‌ترین خصوصیات من است!
@caption_khasssii
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
21 Jan, 07:04
عشق نقطه‌ای فروزان است و بس، با این حال به‌نظر می‌آید می‌تواند کل زمان را تسخیر کند. تا همین چند روز پیش اصلاً عشقی وجود نداشت، چندی دیگر نیز عشقی وجود نخواهد داشت؛ اما تا زمانی که هست، پرتویش را بر روی گذشته و بر روی آینده‌ای که پس از عشق فراخواهد رسید، می‌تاباند.
@caption_khasssii
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
20 Jan, 05:41
حرف ها از جنس آباند. یک‌جا بند نمی‌شوند. هرطور شده جاری می‌شوند و به جایی که باید برسند می‌رسند. ما فکر می‌کنیم حرف‌ها که از دهان‌ها بیرون می‌آیند در گوش‌ها دفن می‌شوند، اما این‌طور نیست. آنها از گوش‌ها وارد مغزها می‌شوند و چرخی می‌خورند و دوباره از دهان‌ها بیرون میزنند. وقتی حرف می‌زنیم باید مراقب باشیم از انصاف و عدالت دور نشویم چون حرف‌ها هنگام عبور از لابه‌لای دندان‌ها تیز می‌شوند و زخمی می‌کنند و باعث می‌شوند تلخی‌ها و کدورت‌ها تا دم پنجره‌ها جلو بیایند.
@caption_khasssii
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
19 Jan, 04:42
ما را از سادگی ترسانده‌اند! هیچکس نگفت سادگی هم خوب است. هیچکس نگفت ساده که باشی ساده می‌خندی، ساده شاد می‌شوی، ساده ذوق میکنی، ساده می‌بخشی، و ساده‌تر دل می‌بندی …
@caption_khasssii
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
18 Jan, 09:28
نمی‌دانم اگر موسیقی و چای و قهوه را نداشتم، اگر با نور و با گیاه و با کتاب حالم خوب نمی‌شد، اگر پاییز و بهار و باران و برف را دوست نداشتم، برای دلخوشی در خالی‌ترین حالات ممکن جهانم، به کدامین اتفاق چنگ می‌زدم، و کدامین طعم و تصویر را بهانه می‌کردم، و کدامین دلخوشی کوچک را در آغوش می‌کشیدم، تا به خودم بقبولانم زندگی هنوز هم زیباست …
@caption_khasssii
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
07 Jan, 08:26
اغلب بهترین قسمت‌های زندگی اوقاتی بوده اند که هیچکار نکرده ای و نشسته ای و درباره ی زندگی فکر کرده ای.
منظورم این است که مثلا می‌فهمی که همه چیز بی معناست ،بعد به این نتیجه می‌رسی که خیلی هم نمی‌تواند بی معنا باشد ،چون تو می‌دانی که بی معناست و همین آگاهی تو از بی معنا بودن تقریبا به آن معنا می‌دهد. می‌دانی منظورم چیست؟بدبینی خوش بینانه.
@caption_khasssii
منظورم این است که مثلا می‌فهمی که همه چیز بی معناست ،بعد به این نتیجه می‌رسی که خیلی هم نمی‌تواند بی معنا باشد ،چون تو می‌دانی که بی معناست و همین آگاهی تو از بی معنا بودن تقریبا به آن معنا می‌دهد. می‌دانی منظورم چیست؟بدبینی خوش بینانه.
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
06 Jan, 04:40
تنها کاری که باید انجام دهیم این است که درک کنیم همه‌مان بنا به دلیلی به این جهان آمده‌ایم که باید نسبت به آن خود را متعهد کنیم. آن‌گاه است که می‌توانیم بر رنج‌های بزرگ و کوچک خود بخندیم و بدون ترس پیش برویم و آگاه باشیم که در هر گام ما مقصودی و منظوری نهفته است.
– پائولو کوئیلو
@caption_khasssii
– پائولو کوئیلو
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
04 Jan, 04:50
در باور عشق و شناخت حقیقت آن،
مرد ممکن است فریب بخورد؛
اما زن… زن حقیقت عشق را زود تشخیص مى دهد با حس نیرومند زنى، و اگر دبّه در مى آورد از آن است که عشق هم برایش کافى نیست ، او بیش از عشق مى طلبد، جان تو را.
– سلوک اثر محمود دولت آبادی
@caption_khasssii
مرد ممکن است فریب بخورد؛
اما زن… زن حقیقت عشق را زود تشخیص مى دهد با حس نیرومند زنى، و اگر دبّه در مى آورد از آن است که عشق هم برایش کافى نیست ، او بیش از عشق مى طلبد، جان تو را.
– سلوک اثر محمود دولت آبادی
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
01 Jan, 06:45
در این صورت ، زیبایی بی همتای او بیشتر به ذهن او خطور خواهد کرد
این نقابهای امید بخشی که چهره زیبایان را می پوشاند
به علت سیاهی ، ما را به این فکر می اندازد که زیبایی را پنهان می کند
ولی کسی که نابینا شده ، هرگز فراموش نمی کند که گنجینه نفیس زیبائی را از دست داده است
فرض کن ، کسی را به من نشان دهی ، که بسیار زیبا باشد
زیبائی او چه نتیجه دارد جز اینکه من را به یاد کسی اندازد که از آن زیبا روی برتر است ؟
رومئو و ژولیت پرده اول
@caption_khasssii
این نقابهای امید بخشی که چهره زیبایان را می پوشاند
به علت سیاهی ، ما را به این فکر می اندازد که زیبایی را پنهان می کند
ولی کسی که نابینا شده ، هرگز فراموش نمی کند که گنجینه نفیس زیبائی را از دست داده است
فرض کن ، کسی را به من نشان دهی ، که بسیار زیبا باشد
زیبائی او چه نتیجه دارد جز اینکه من را به یاد کسی اندازد که از آن زیبا روی برتر است ؟
رومئو و ژولیت پرده اول
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
30 Dec, 06:14
مهم تر از یه آدم عاشق یه آدم امنه
آدمی که وجودش باعث آرامش خاطرت باشه
آدمی که وقتی پیششی از واقعی بودنت نترسی
آدمی که مثل چشاش بهش اعتماد داشته باشی
و عاشقانه دوست داشته باشه
به نظرم آدم امن حتی از یه آدم عاشق هم قشنگترع
چون آدم امن قبلش عاشق هم بوده.
@caption_khasssii
آدمی که وجودش باعث آرامش خاطرت باشه
آدمی که وقتی پیششی از واقعی بودنت نترسی
آدمی که مثل چشاش بهش اعتماد داشته باشی
و عاشقانه دوست داشته باشه
به نظرم آدم امن حتی از یه آدم عاشق هم قشنگترع
چون آدم امن قبلش عاشق هم بوده.
@caption_khasssii
♡کپشن|خاصی♡
14 Dec, 08:12
در دنیای عشق
هیچ چیز مهم تر از تو نیست
پس تو راحت باش جانم
برای من قهر و آشتی فرقی ندارد
من حافظه کوتاه مدتم
خراب شده است
و هر روز که از خواب بیدار می شوم
تا همانجا یادم است که گفتی دوستت دارم
@Caption_Khasssii
هیچ چیز مهم تر از تو نیست
پس تو راحت باش جانم
برای من قهر و آشتی فرقی ندارد
من حافظه کوتاه مدتم
خراب شده است
و هر روز که از خواب بیدار می شوم
تا همانجا یادم است که گفتی دوستت دارم
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
10 Dec, 06:01
در نتیجه، هر وقت ترغیب می‌شوی توان خود را صرف برخی کارها کنی، حواست را جمع کن؛ از شکم شش‌تکه و ظاهر آراسته و درآمد بالا گرفته تا عمر طولانی و یک رفتار به‌خصوص و شادمانی. ممکن است در دام توهم بدن شناگر بیفتی. قبل از اینکه تصمیم بگیری کار را شروع کنی، به آینه نگاه کن و دربارهٔ چیزی که می‌بینی با خودت صادق باش.
@Caption_Khasssii
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
09 Dec, 10:59
، باید حرف زد. بعضی‌وقت‌ها آدم غصه‌دار باید حرف بزنه تا غصه‌رو از دلش بریزه بیرون. بعضی‌وقت‌ها کسی که خیال آدم‌کشی داره راجع به قتل حرف می‌زنه و بعد هم کسی رو نمیکشه و راحت می‌شه
@Caption_Khasssii
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
26 Nov, 05:31
هرقدر فراموش‌شده و طردشده باشیم، هرقدر دیگران قدرتمند و محترم باشند، می‌توانیم با این فکر آسایش خاطر پیدا کنیم که بیشترمان سرانجام تبدیل به مردم‌سالارانه‌ترین ماده می‌شویم: خاک.
@Caption_Khasssii
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
24 Nov, 04:43
ممکن است با «کم» احساس خوشبختی کنیم، اگر «کم» چیزی باشد که انتظار داریم و ممکن است با «زیاد» احساس بدبختی کنیم، اگر به ما آموخته باشند که باید «همه‌چیز» را بخواهیم.
@Caption_Khasssii
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
23 Nov, 07:57
بزرگ‌ترین دستاورد شجاعت این است که خودتان هستید، با تمام ویژگی‌هایی که دارید؛ بدون عذرخواهی، بدون توجیه و بدون نیاز به نقاب‌هایی برای پوشاندن حقیقت وجودتان. شجاعت واقعی، نه تنها از احساس اطمینان و قدرت، بلکه از درست‌کاری و ابراز موجودیت راستین‌تان نشأت می‌یابد
@Caption_Khasssii
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
23 Nov, 06:10
رسیده ام به خدایـی کــه اقتباسی نیست
شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست
خدا کســــی است کـــه باید بــــه دیدنش بروی
خدا کسی که از آن سخت می هراسی نیست
به عیب پوشی و بخشایش خدا سوگند
خطا نکردن ما غیـــــر ناسپاسی نیست
به فکر هیـچ کسی جز خودت مباش ای دل
که خودشناسی تو ،جز خداشناسی نیست
دل از سیاست اهل ریـــا بکن، خود باش
هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
@Caption_Khasssii
شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست
خدا کســــی است کـــه باید بــــه دیدنش بروی
خدا کسی که از آن سخت می هراسی نیست
به عیب پوشی و بخشایش خدا سوگند
خطا نکردن ما غیـــــر ناسپاسی نیست
به فکر هیـچ کسی جز خودت مباش ای دل
که خودشناسی تو ،جز خداشناسی نیست
دل از سیاست اهل ریـــا بکن، خود باش
هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
17 Nov, 04:01
اصلاً مهم نیست تو چند ساله باشی
من همسن و سال تو هستم
مهم نیست خانه‌ات کجا باشد
برای یافتنت کافی است
چشم‌هایم را ببندم
خلاصه بگویم
حالا
هر قفلی که می‌خواهد
به درگاه خانه‌ات باشد
عشق پیچکی است
که دیوار نمی‌شناسد
@Caption_Khasssii
من همسن و سال تو هستم
مهم نیست خانه‌ات کجا باشد
برای یافتنت کافی است
چشم‌هایم را ببندم
خلاصه بگویم
حالا
هر قفلی که می‌خواهد
به درگاه خانه‌ات باشد
عشق پیچکی است
که دیوار نمی‌شناسد
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
13 Nov, 06:33
باران پاییزی هوای ابری و سرد
سوت قطار و ایستگاه خالی و مرد
دستان تبدارش به دنبال وینستون
جیب کت و شلوار خود را جستجو کرد
این آخرین نخ از وینستون بود حالا
آتش زد و خندید،خندید از سر درد
چشمان شوخ ومیشی زن،خنده هایش
اردیبهشت رفته را یادآوری کرد.
@Caption_Khasssii
سوت قطار و ایستگاه خالی و مرد
دستان تبدارش به دنبال وینستون
جیب کت و شلوار خود را جستجو کرد
این آخرین نخ از وینستون بود حالا
آتش زد و خندید،خندید از سر درد
چشمان شوخ ومیشی زن،خنده هایش
اردیبهشت رفته را یادآوری کرد.
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
12 Nov, 09:19
کیستی که من جز او
نمی بینم و نمی یابم
دریای پشت کدام پنجره ای؟
که اینگونه شایدهایم را گرفته ای
زندگی را دوباره جاری نموده ای
پر شور، زیبا و روان…
@Caption_Khasssii
نمی بینم و نمی یابم
دریای پشت کدام پنجره ای؟
که اینگونه شایدهایم را گرفته ای
زندگی را دوباره جاری نموده ای
پر شور، زیبا و روان…
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
11 Nov, 08:44
چرا حالی به حالی می شود انسان
گه مبهم و سوالی می شود انسان
زمانی مثل اهریمن زمانی هم
اهورایی و عالی می شود انسان
زمانی خاص و خیلی هم طبیعی هست
و چون صاحب جمالی می شود انسان
ندارد حال و روزی ثابت و یک دست
و چون موج اختلالی می شود انسان
طبیعی نیست گاهی نیز مصنوعی است
که چون گلهای قالی می شود انسان
زمانی اهل جدیت زمانی هم
اسیر بی خیالی می شود انسان
زمانی چون درختی خشک و بی روح است
و گاهی چون نهالی می شود انسان
به دنیا می زند یک پشت پا گاهی
زمانی هم ریالی می شود انسان
برونش چون جنوبی شد بدون شک
درون او شمالی می شود انسان
همین که پا به پیری می گذارد او
که مثل خورد سالی می شود انسان
زمانی می شود پر رونق و گاهی
مثال خشکسالی می شود انسان
زمانی اجتماعی در تعامل نیز
زمانی انفعالی می شود انسان
زمانی می شود سنگین و هم رنگین
زمانی ابتذالی می شود انسان
زمانی مقتدر همچون ” الف” باشد
زمانی همچو” دالی” می شود انسان
شود بی جنبه گاهی بر خلافش چون
زمانی اعتدالی می شود انسان
صراحت هست گاهی در کلام او
زمانی احتمالی می شود انسان
زمانی خصلت” چنگیز” را دارد
زمانی هم “غزالی” می شود انسان
@Caption_Khasssii
گه مبهم و سوالی می شود انسان
زمانی مثل اهریمن زمانی هم
اهورایی و عالی می شود انسان
زمانی خاص و خیلی هم طبیعی هست
و چون صاحب جمالی می شود انسان
ندارد حال و روزی ثابت و یک دست
و چون موج اختلالی می شود انسان
طبیعی نیست گاهی نیز مصنوعی است
که چون گلهای قالی می شود انسان
زمانی اهل جدیت زمانی هم
اسیر بی خیالی می شود انسان
زمانی چون درختی خشک و بی روح است
و گاهی چون نهالی می شود انسان
به دنیا می زند یک پشت پا گاهی
زمانی هم ریالی می شود انسان
برونش چون جنوبی شد بدون شک
درون او شمالی می شود انسان
همین که پا به پیری می گذارد او
که مثل خورد سالی می شود انسان
زمانی می شود پر رونق و گاهی
مثال خشکسالی می شود انسان
زمانی اجتماعی در تعامل نیز
زمانی انفعالی می شود انسان
زمانی می شود سنگین و هم رنگین
زمانی ابتذالی می شود انسان
زمانی مقتدر همچون ” الف” باشد
زمانی همچو” دالی” می شود انسان
شود بی جنبه گاهی بر خلافش چون
زمانی اعتدالی می شود انسان
صراحت هست گاهی در کلام او
زمانی احتمالی می شود انسان
زمانی خصلت” چنگیز” را دارد
زمانی هم “غزالی” می شود انسان
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
09 Nov, 07:10
نمی‌دانم اُمید را چه تعبیر میکنی. برای یک شمعدانی خسته، جوانه‌ای تازه، برای گندم‌زارهای بی‌رمق، هجوم باران، برای ماهی ساحل‌دیده، آغوش آبی دریا، برای من اما، وقتی نگاهم میکنی، هزار هزار شکوفه‌ی اُمید می‌شکفد. جهان من، از خنده‌ها‌ی تو پُرامید است …
@Caption_Khasssii
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
05 Nov, 08:06
آرام باش. آرام باش و به قلبت بگو قوی باش. بگو قوی‌تر باش قلب من. کدام روز را دیده‌ای که شب نشود؟ کدام شب را دیده‌ای که سپیدی صبح را در آغوش نگیرد؟ هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست. برای لبخندت بجنگ. برای لبخند عزیزانت بجنگ. با غم‌هایت ادامه بده، اما با هیچ غمی مجادله نکن. بگذار جهان با همه تاریکی‌اش، نور چشم‌های تو را جستجو کند. بگذار لبخندت همان باریکه‌ی نوری باشد که دم صبح، روی گونه‌ی کسانی که دوست‌شان داری می‌افتد. امید باش در جهان خویش، و یادت نرود که اگرچه سخت، اما میگذرد …
@Caption_Khasssii
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
04 Nov, 10:53
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
@Caption_Khasssii
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
03 Nov, 10:17
آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من
ای عقل عقل عقل من ای جان جان جان من
@Caption_Khasssii
ای عقل عقل عقل من ای جان جان جان من
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
02 Nov, 03:53
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
@Caption_Khasssii
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
01 Nov, 17:41
کلید
بر میز کافه جامانده است
مرد
مقابل خانه جیب‌هایش را می‌گردد
آینده
در گذشته جا مانده است
@Caption_Khasssii
بر میز کافه جامانده است
مرد
مقابل خانه جیب‌هایش را می‌گردد
آینده
در گذشته جا مانده است
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
28 Oct, 04:39
دل های ما که به هم نزدیک باشن
دیگر چه فرقی می کند
که کجای این جهان باشیم
دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودن های دور می‌ترسم
@Caption_Khasssii
دیگر چه فرقی می کند
که کجای این جهان باشیم
دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودن های دور می‌ترسم
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
27 Oct, 04:31
عشق حقیقی، پیدا کردن کسی است که خانه‌ی تو باشد. پیش او امنی، نقاب نداری، از گفتگو و سکوت با او لذت می‌بری، و دلت می‌خواهد به همهی دنیا نشانش بدهی، و بگویی او خورشید شخصی من است. حتی وقتی در آسمان نگاهم نیست، باز قلبم را آرام و گرم نگه می‌دارد ...
@Caption_Khasssii
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
19 Oct, 06:40
هر نُتی که از عشق سخن بگوید
زیباست
حالا
سمفونی پنجم بتهوون باشد
یا زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست
@Caption_Khasssii
زیباست
حالا
سمفونی پنجم بتهوون باشد
یا زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
15 Oct, 04:32
این روزها به هرچه گذشتم کبود بود
هر سایه ای که دست تکان داد، دود بود
این روزها ادامه ی نان و پنیر و چای
اخبار منفجر شده ی صبح زود بود
جز مرگ پشت مرگ خبرهای تازه نیست
محبوب من چقدر جهان بی وجود بود!
ما همچنان به سایه ای از عشق دلخوشیم
عشقی که زخم و زندگی اش تار و پود بود
پلکی زدیم و وقت خداحافظی رسید
ساعت برای با تو نشستن حسود بود
دنیا نخواست؟ یا من و تو کم گذاشتیم؟
با من بگو قرار من این ها نبود! بود؟!
@Caption_Khasssii
هر سایه ای که دست تکان داد، دود بود
این روزها ادامه ی نان و پنیر و چای
اخبار منفجر شده ی صبح زود بود
جز مرگ پشت مرگ خبرهای تازه نیست
محبوب من چقدر جهان بی وجود بود!
ما همچنان به سایه ای از عشق دلخوشیم
عشقی که زخم و زندگی اش تار و پود بود
پلکی زدیم و وقت خداحافظی رسید
ساعت برای با تو نشستن حسود بود
دنیا نخواست؟ یا من و تو کم گذاشتیم؟
با من بگو قرار من این ها نبود! بود؟!
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
14 Oct, 06:02
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چیزی که میان تو و من نیست غریبی است
صد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
این‌قدر که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایه سنگین تو من کمترم آیا؟
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
@Caption_Khasssii
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چیزی که میان تو و من نیست غریبی است
صد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
این‌قدر که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایه سنگین تو من کمترم آیا؟
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
13 Oct, 07:21
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد
آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد
گفتم از قصه عشقت گرهى باز کنم
به پریشانى گیسوى تو سوگند، نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یاد تو، هرچند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمى که لبش باز به لبخند، نشد
دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد
@Caption_Khasssii
آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد
گفتم از قصه عشقت گرهى باز کنم
به پریشانى گیسوى تو سوگند، نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یاد تو، هرچند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمى که لبش باز به لبخند، نشد
دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
11 Oct, 17:42
امشب شب حافظ است و اگر حافظ نخوانیم همین یک شب ،
مطمئنن از مغلوبان تاریخ خواهیم بود.
حَسْبِ حالی نَنِوِشتی و شد ایّامی چند
مَحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟
ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند
چون مِی از خُم به سبو رفت و گُل افکند نقاب
فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند
قندِ آمیخته با گُل نه علاجِ دلِ ماست
بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند
زاهد از کوچهٔ رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبتِ بدنامی چند
عیبِ مِی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو
نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند
ای گدایانِ خرابات خدا یارِ شماست
چشمِ اِنعام مدارید ز اَنعامی چند
پیرِ میخانه چه خوش گفت به دُردی‌کشِ خویش
که مگو حالِ دلِ سوخته با خامی چند
حافظ از شوقِ رخِ مِهر‌فروغِ تو بسوخت
کامگارا نظری کن سویِ ناکامی چند
@Caption_Khasssii
مطمئنن از مغلوبان تاریخ خواهیم بود.
حَسْبِ حالی نَنِوِشتی و شد ایّامی چند
مَحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟
ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند
چون مِی از خُم به سبو رفت و گُل افکند نقاب
فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند
قندِ آمیخته با گُل نه علاجِ دلِ ماست
بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند
زاهد از کوچهٔ رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبتِ بدنامی چند
عیبِ مِی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو
نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند
ای گدایانِ خرابات خدا یارِ شماست
چشمِ اِنعام مدارید ز اَنعامی چند
پیرِ میخانه چه خوش گفت به دُردی‌کشِ خویش
که مگو حالِ دلِ سوخته با خامی چند
حافظ از شوقِ رخِ مِهر‌فروغِ تو بسوخت
کامگارا نظری کن سویِ ناکامی چند
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
11 Oct, 10:54
انگار قبل از آمدنت، تو را دوست داشتم. انگار تو را در جایی و در جهانی دیگر دیده بودم. انگار همهی چیزهایی که دوست داشتم را میدانستی، و همهی آنها را در تو می‌دیدم. انگار تمام رویاهایم تکه‌تکه بهم چسبیده بود، و آرزوهایی را که در دلم داشتم با حضور تو برآورده شد. همه چیز قبل از آمدنت شروع شده بود. من از قبل عاشقت بودم …
@Caption_Khasssii
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
09 Oct, 05:24
واژه بهانه بود،
با بند بندِ وجودم نوشتمت
خواندی، ورق زدی
حواست به پاورقی‌ها نبود،
من پای هر ورق عاشقت شدم…
@Caption_Khasssii
با بند بندِ وجودم نوشتمت
خواندی، ورق زدی
حواست به پاورقی‌ها نبود،
من پای هر ورق عاشقت شدم…
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
08 Oct, 07:43
لبخند میزنم، و به هرچه نگاه میکنم شادی می‌بینم. دستانم را در دستان تو احساس میکنم، و با پاهای تو قدم برمی‌دارم. هنوز خیلی چیزها هست که آدمی برای آنکه بگویدش کلمه‌ای ندارد، مثل دوست داشتنت. من تنها می‌دانم که عشق، که عشق تو، از من انسان بهتری خواهد ساخت …
@Caption_Khasssii
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
07 Oct, 05:22
هربار
من
تو را
برای شعر
برنمی گزینم،
شعر
مرا
برای تو
برگزیده است.
در هشیاری به سراغت نمی آیم؛
هر بار
از سوزش انگشتانم درمی یابم
که باز
نام تو را می‌نوشته ام.
@Caption_Khasssii
من
تو را
برای شعر
برنمی گزینم،
شعر
مرا
برای تو
برگزیده است.
در هشیاری به سراغت نمی آیم؛
هر بار
از سوزش انگشتانم درمی یابم
که باز
نام تو را می‌نوشته ام.
@Caption_Khasssii
♡کپشن|خاصی♡
06 Oct, 02:45
آن چنان آلوده‌ست
عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می‌لرزد
چون تو را می‌نگرم
مثل این است که از پنجره‌ای
تک درختم را، سرشار از برگ،
در تب زرد خزان می‌نگرم
مثل این است که تصویری را
روی جریان‌های مغشوش آب روان می‌نگرم
شب و روز
شب و روز
شب و روز
بگذار
که فراموش کنم.
تو چه هستی، جز یک لحظه، یک لحظه که چشمان مرا
می‌گشاید در
برهوت آگاهی؟
بگذار
که فراموش کنم.
عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می‌لرزد
چون تو را می‌نگرم
مثل این است که از پنجره‌ای
تک درختم را، سرشار از برگ،
در تب زرد خزان می‌نگرم
مثل این است که تصویری را
روی جریان‌های مغشوش آب روان می‌نگرم
شب و روز
شب و روز
شب و روز
بگذار
که فراموش کنم.
تو چه هستی، جز یک لحظه، یک لحظه که چشمان مرا
می‌گشاید در
برهوت آگاهی؟
بگذار
که فراموش کنم.
♡کپشن|خاصی♡
05 Oct, 04:56
چه جالب است
ناز را می کشیم
آه را می کشیم
انتظار را می کشیم
فریاد را می کشیم
درد را می کشیم
ولی بعد از این همه سال …
آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم
دست بکشیم
از هر آنچه که آزارمان می دهد
@Caption_Khasssii
ناز را می کشیم
آه را می کشیم
انتظار را می کشیم
فریاد را می کشیم
درد را می کشیم
ولی بعد از این همه سال …
آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم
دست بکشیم
از هر آنچه که آزارمان می دهد
@Caption_Khasssii
3,787
subscribers
302
photos
85
videos
![•[ فدایی - Fadaei ]• Telegram Channel](/avatar/1386/1386782645.jpg)
