لذت ادبیات @bookquizz Channel on Telegram

لذت ادبیات

@bookquizz


زبان در جمله پایان می پذیرد،
ادبیات از آن سوی جمله شروع می شود.

«رولان بارت»

لذت ادبیات (Persian)

گشت و گذار در دنیای شگفت‌انگیز ادبیات، همواره یک تجربه جذاب و الهام بخش برای علاقمندان به کتاب‌ها و داستان‌های فراوان دنیای جذاب ادبیات است. اگر شما نیز به دنبال یافتن کتاب‌های جدید، بررسی آثار نویسندگان معروف و شرکت در چالش‌های ادبی هستید، کانال 'لذت ادبیات' مناسب‌ترین مکان برای شماست. این کانال با مجموعه‌ای از برترین اثار ادبی، معرفی نویسندگان و برگزاری چالش‌های کتابخوانی شما را به دنیای خیالی و جذاب ادبیات می‌برد. از شعر تا داستان، از رمان تا غیرداستان، 'لذت ادبیات' همه‌چیز را در یک مکان برای شما فراهم می‌کند. به‌همراه ما باشید و لذت ببرید از دنیای جذاب ادبیات. جمله معروف «رولان بارت» را به خواندن آثار با ارزش بپردازیم.

لذت ادبیات

04 Dec, 18:20


تورگوت اویار:

یک دست
در جیبِ چپ
دست دیگر
در جیبِ راست،

این اندوهِ آشنا
تصویرِ پاییز است...

@BookQuizz

لذت ادبیات

01 Dec, 17:01


محمود درویش

او را گفت:
نمی‌خوابم تا خواب بینم
بل
می‌خوابم
تا فراموشت کنم!

@BookQuizz

لذت ادبیات

29 Nov, 17:30


آینه‌های دردار/هوشنگ گلشیری

می‌گفت من از مرگ نمی‌ترسم. نمی‌دانم، شاید راست می‌گفت. مهم انتخاب لحظه‌ای میان مرگ و زندگی نیست، مهم تاب آوردن است، آن هم به مدت طولانی.

@BookQuizz

لذت ادبیات

18 Nov, 17:00


روزها در راه/شاهرخ مسکوب :

این روزها به نظرم می آید که زمان حال من مدت ندارد، چون آینده ندارد.زمان را از راه آینده و در نسبت با گذشته می توان سنجید، اندازه گرفت و «مثبت» آن را حس یا تجربه کرد. هر دو طرف این معامله بهم خورده. بار گذشته چنان سنگین است که انگار آینده هم در گذشته ای جای گرفته که نیست، دیده نمی شود.
زمان حال بدون مدت نوعی هیچی، تهی مداوم است.دشت بی منظره، راه بی در رو و با حرکت ایستاست. شاید زمان تبعید یا مهاجرت این طوری است.

@BookQuizz

لذت ادبیات

16 Nov, 16:35


عقاید یک دلقک/هاینریش بل

یک واژه‌ی بسیار زیبا وجود دارد:
هیچ...به هیچ فکر کن.نه به صدراعظم و نه به کاتولیک‌ها.بلکه تنها به دلقکی فکر کن که در وان حمام اشک می‌ریزد و قطرات قهوه، روی دمپایی‌اش می‌چکد.

@BookQuizz

لذت ادبیات

15 Nov, 17:01


من فقط کلمات را از خانه و شهر خودم شنیدم و در گیاهان خانگی شست‌و‌شو دادم، صیقل دادم، دلم می‌خواست کلمات من هوا را ارغوانی کنند، حرکت قطارها را به‌هم ریزند. زمین خانه‌ی من این‌بار با مفهوم من که فقط نامی در یک شناسنامه‌ست بچرخد. پس مرا ببخشید، مرا صدا کنید..


احمدرضا احمدی
گفت‌وگو با منوچهر آتشی


@BookQuizz

لذت ادبیات

14 Nov, 17:00


نام ناپذیر/ساموئل بکت
اجازه بدهید آن‌ها کلمات را در دهانم بگذارند. من خودم در این مورد کوتاهی کرده و کمتر حرف زده‌ام. بدون شک قضاوت آن‌ها در مورد من، مجازاتم خواهد بود.

@BookQuizz

لذت ادبیات

13 Nov, 17:30


اسفار کاتبان / ابوتراب خسروی

به بعضی چیزها نمی‌شود فکر نکرد. حتی اگر آدم آن چیزها را فراموش کند، خودشان را تحمیل می‌کنند. برای همین چیزهاست که باید گریه کرد. گریه کردن هم ارادی نیست. گاهی حتی گریه باعث می‌شود که انسان موقعیتش را درک کند، که تنها شده و هیچ کس با او نیست.

@BookQuizz

لذت ادبیات

10 Nov, 18:01


شهرام شیدایی

بهشت را باور کرده‌ام
همین‌جا
در رگ‌های اندوهم.

@BookQuizz

لذت ادبیات

10 Nov, 14:17


بهومیل هرابال:

کتاب را به سینه فشردم؛ و کتاب با تمام سردی جلدش مرا گرم کرد.


@BookQuizz

لذت ادبیات

10 Nov, 13:57


مارکوس اورلیوس

نگذارید تصویری که از کل زندگی خود دارید شما را گیج کند، در مشکلات متعددی که بر شما گذشته‌اند و خواهند گذشت متوقف نشوید.
به خود یادآوری کنید که این آینده یا گذشته نیست که بر شانه‌هاتان سنگینی می‌کند، بلکه حال است، و هرچه بگذرد این بار سبک‌تر می‌شود.

@BookQuizz

لذت ادبیات

10 Nov, 13:47


از نامه‌های ویرجینیا وولف

دارم شش کتاب را با هم می‌خوانم، تنها شیوه‌ی صحیحِ کتاب‌خواندن؛ آخر، قبول داری، یک کتابِ تنها به نُتی می‌ماند که به صورت سُلو بنوازند (بدون همراهیِ سایر نت‌ها)، و برای دست‌یافتن به آوای کامل، آدم در آن واحد به دَه نُتِ دیگر هم نیاز دارد.

@BookQuizz

لذت ادبیات

10 Nov, 13:37


نقد و حقیقت/رولان بارت

‏مسلما خواست نویسنده بودن، ادعای داشتن یک موقعیت نیست، بلکه قصد زیستن است.

@BookQuizz

لذت ادبیات

09 Nov, 18:01


بیژن الهی

من می‌دانم
که اندوه من برابر است
با اندوه سواری که صدای سم اسبش را
با صدای خرد شدن آهسته برگ‌ها
اشتباه می‌کند
با شب بویی
که تاریکی خود را از دست می‌دهد
با نارنجی
که تنها بر میز است

@BookQuizz

لذت ادبیات

07 Nov, 17:00


هوشنگ گلشیری :

نه ، من خانه‌ ای ندارم.
سقفی نمانده است.
دیوار و سقف خانه ی من،
همین هاست که می‌ نویسم ...

@BookQuizz

لذت ادبیات

03 Nov, 17:01


سیذارتها/هرمان هسه

می‌دید که خردمندی هیچ نیست مگر آمادگی روح آدمی و توانایی و هنری مرموز، بدین معنا که انسان هرلحظه، در عین تلاش زندگی، به اصل وحدت آگاه باشد و آن را در دل احساس کند و همچون نفس در سینه فروبدمد و به آن زنده باشد.

@BookQuizz

لذت ادبیات

30 Oct, 17:00


آخرين انار دنيا / بختیار علی

‏دير آمده بودم و محبت ديرگاه مثل پشيمانى است نه عشق .

@BookQuizz

لذت ادبیات

27 Oct, 17:00


خسرو گلسرخی

آیا شود که باز درختان جوانی را
در راستای خیابان
پرورش دهیم
و صندوق‌های زرد پست
سنگین
ز غمنامه‌های زمانه نباشند؟

@BookQuizz

لذت ادبیات

26 Oct, 17:00


عامه پسند / بوکوفسکی

هنوز نمرده بودم، ولی داشتم به‌سرعت می‌گندیدم. کی توی این وضعیت نبود؟ همه‌مان مسافر این کشتی سوراخ بودیم و دل‌مان هم خوش بود که زنده‌ایم.

@BookQuizz

لذت ادبیات

24 Oct, 17:01


شهرام شیدایی

صدای تَرَک‌خوردنِ خاطره‌ها در هم
صدای بیدارشدنِ روزهای رفته
همه را یک‌جا نمی‌شود فکر کرد، به تصور آورد
اما همه باهم می‌آیند
مثلِ چشم‌هایی نیم‌باز از بدن‌هایی نیم‌مُرده و دور

@BookQuizz