این کشمکش یا تصادم در ذهن است که اغلب باعث جرقه زدن میشود ولی این در عین حال شبیه تصادم اجسام نیز هست که در آن جسم ضعیف تر اغلب باید متحمل درد شود، در حالی که جسم قوی تر سربلند بیرون می آید و صرفا ندای پیروزی سر میدهد.
از این حیث، این شرط هم مطرح است که طرفین بحث باید به هر حال به لحاظ عقل و استعداد و شناخت تناسبی با هم داشته باشند. اگر یکی از آنها فاقد شناخت باشد، آن وقت آن شخص واجد شرایط نیست ولذا استدلالهای طرف دیگر در او کارگر نیستند؛ و در این کشمکش او، به قول معروف، بیرون گود ایستاده. اما اگر طرف فاقد عقل باشد، عصبانیتی که به سرعت در او بیدار میشود او را ترغیب میکند که از انواع خدعه ها و نیرنگ های ناجوانمردانه در بحث استفاده کند و وقتی دست اش رو شد شروع به وحشیگری و بی ادبی میکند.
بنابراین، درست به همان نحوی که اشخاص هم سن و همرده در مسابقات قهرمانی پذیرفته میشوند، پژوهشگر نیز باید پیش از هر چیز از بحث کردن با افراد بیسواد پرهیز کند؛ چون نمیتواند بهترین استدلالهایش را علیه آنها استفاده کند، زیرا این افراد فاقد شناخت اند و آن استدلالها را نمیفهمند و در موردشان فکر نمیکنند. ولی اگر در چنین موقعیت ناراحت کنندهای شخص پژوهشگر سعی کند استدلالهایش را برای آن افراد تشریح کند، آن وقت كلا شکست میخورد؛ و در واقع نهایتا آن افراد، با یک ضداستدلال نادرست و به دردنخور، در چشم کسانی که به اندازهی خودشان جاهل و بی سواداند محق به نظر میرسند.
برای همین گوته در دیوان غربی میگوید:
هرگز مگذار که اشتباهی تو را به عرصه ی استدلال بکشاند؛ خردمند آن است که در بحث با نادان خود را به نادانی بزند.
- متعلقات و ملحقات، آرتور شوپهنهاور✍🏻📖
#شوپنهاور
#تکه_کتاب
@blackphilos