🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂 @barg_rez Channel on Telegram

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

@barg_rez


🍂🍂

بـــه ڪـــانال « ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز » خـــوشآمــــدید🌅𖤐
┄┄•●🤍🤍●•┄┄
🤍 T i k T o k♪🍂
|🤍Text🍂
|🤍Music🍂
|🤍Profile🍂
|🤍v i d e o🍂
🌑⃤••𝗕𝗔𝗗 𝗖𝗛𝗢𝗜𝗖𝗘𝗦
ᴍᴀᴋᴇ ɢᴏᴏᴅ sᴛᴏʀɪᴇs..!
🍂"انتخاباي بد، داستان هاي خوبي ميسازن"🍂

🍂 ܝ‌ࡅ࡙ߺز (Persian)

خوش آمدید به کانال "𖤐 ܝ‌ࡅ࡙ߺز". این کانال یک منبع عالی برای موزیک، ویدیوها، و متن های متنوع از تیک تاک می باشد. با عضویت در این کانال شما به محتوای جذاب و خلاقانه ای در زمینه های مختلف دسترسی پیدا خواهید کرد. از جمله ویژگی های این کانال می توان به بخش های مختلف مانند تکست، موسیقی، پروفایل، و ویدیوها اشاره کرد. با ما همراه شوید و از دنیای جذاب تیک تاک لذت ببرید. بچه های خلاق همیشه موانع را پشت سر می گذارند و داستان های بی نظیری را ایجاد می کنند. با انتخاب های خوب، داستان های خوب ساخته می شوند. پس همین حالا به کانال "𖤐 ܝ‌ࡅ࡙ߺز" بپیوندید و از تجربه ی منحصر به فرد این کانال لذت ببرید!

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

09 Jan, 11:50


ای نگاهت از شب باغ نظر، شیرازتر
دیگران ناز اند و تو از نازنینان، نازتر

چنگ بردار و شب ما را چراغان کن که نیست
چنگی از تو چنگ‌تر، یا سازی از تو سازتر

قصه گیسویت از امواج تحریر قمر
هم بلند آوازه‌تر شد، هم بلند آوازتر

گشته‌ام دیوان حافظ را، ولی بیتی نداشت
چون دو ابروی تو از ایجاز، با ایجازتر

چشم در چشمت نشستم، حیرتم از هوش رفت
چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر

از شب جادو عبورم دادی و دیدم نبود
جادویی از سحر چشمان تو پُر اعجازتر

آن که چشمان مرا‌ #تر کرد، اندوه تو بود
گر چه چشم عاشقان بوده ست از آغاز، تَر

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

05 Jan, 05:29


تا تو بودی در شبم من ماهِ تابان داشتم
رو به روی چشمِ خود چشمی غزل‌خوان داشتم

حال اگرچه هیچ نذری عهده‌ دارِ وصل نیست
یک‌زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم

ماجراهایِ که بامن زیرِ باران داشتی
شعر اگر می‌شد قریب پنج دیوان داشتم

بعدِ تو بیش ازهمه فکرم به این مشغول بود
من چه‌چیزی کم‌تر از آن نارفیقان داشتم؟

ساده از(من بی‌تو می‌میرم) گذشتی خوبِ‌من
من به این یک جمله‌ی خود سخت ایمان داشتم

لحضه‌ی تشییع من از دور بویت می‌رسید
تا دو ساعت بعدِ مرگم همچنان جان داشتم


*کاظم بهمنی*

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

03 Jan, 09:20


Channel photo updated

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

03 Jan, 07:18


ᗷIO ;

ﺩﻭﺳﺖ اﻧﮔﻳﺯﻪ ؛ ﺩﺷﻣن اﻧﺭﮊﻳ،
🥀
،

سایه هردو مستدام ؛ عمر شان طولانی و خانه شان آباد...!✋🏻
🥀

┈┬ ╭─╮ ╭─╮ ┬╭─ ╭─╮ ┬┈┈
┈│ ├─┤ │┈┈ ├┴╮ ├─┤ │┈┈
╰╯ ┴┈┴ ╰─╯ ┴┈┴ ┴┈┴ ┴─╯

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

02 Jan, 11:25


به رویم باز کن میخانۀ چشمی که بستی را
ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را

نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی
به لطف عشق تمرین می‌کنم یکتاپرستی را

شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت:
فروافتادن «ما» آبرو بخشید پستی را

در این بازار بی‌رونق، من آن ساعت شدم محتاج
که با «ثروت» عوض کردم غنای «تنگدستی» را

به تن تبعید شد روحِ عدم‌پیمای من ای عمر!
بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را...؟


#برگ_ریز

👇

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

01 Jan, 19:26


هريک از ما،
شب ها پيش از خواب،
از شاخه ای به شاخه ی ديگر می پريم
و دور كره ی زمين می چرخيم.
آينده هزار در دارد و كليد اين درها
در جيب های ماست.
جيرينگ جيرينگ ِ آنها را می شنويم
و نميدانيم كدام در را،
كی و كجا، باز كنيم...!
#برگ_ریز

آسو 🌙
@Barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

30 Dec, 13:35


ﮔﻔﺘﻢ فـﺪﺍﯼ ﭼﺸﻤﺖ قَـدری ﺭﻃﺐ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﮔﻔﺘــﺎ ﻣﮕــﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑـﺮ ﺭﻭﯼ ﻟــﺐ ﻧــﺪﺍﺭﯼ

ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ دلبـری ﮐـﻦ ﺑﺎ ﯾﮏ ﭘﯿـــﺎﻟﻪ ﺑﻮﺳﻪ
ﮔﻔﺘﺎ کــه بی حیایی ﺷـﺮﻡ ﻭ ﺍﺩﺏ ﻧﺪﺍﺭﯼ

گفتـم بـه یک اشـاره کـام از لبت بگیـرم
ﮔﻔﺘﺎ که شک ندارم ﺍﺻـﻞ ﻭ نَسب نداری

ﮔﻔﺘـﻢ ﻧﺒـﺮﺩﻩ‌ﺍﯼ ﺑـﻮ ﺍﺯ ﻣﻬــﺮ ﻭ ﻣﻬــﺮﺑﺎنی
ﮔﻔﺘـﺎ ﻣﮕﺮ تُ ﮔﺎﻫﯽ ﻗﻬـﺮ ﻭ ﻏﻀﺐ ﻧﺪﺍﺭﯼ

ﮔﻔﺘﻢ که دین و ﺩل را با عشوه‌ای ﺭﺑﻮﺩﯼ
ﮔﻔﺘﺎ اگر چه جان ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺏ ﻭ ﺗﺐ ﻧﺪﺍﺭﯼ

ﮔﻔﺘﻢ نمی‌گــذاری ﺍﻣﺸـﺐ تُ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﮔﻔﺘـﺎ ﻣﮕـﺮ ﺧﺒـﺮﻫـﺎ ﺍﺯ ﮔﺸﺖِ ﺷـﺐ ﻧﺪﺍﺭﯼ

ﮔﻔﺘـﻢ بگیرم از تُ بانــو عسل ﻃﻠـﺐ ﺭﺍ
ﮔﻔﺘﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ؛ چیزی ﻃﻠﺐ ﻧﺪﺍﺭﯼ

فقط‌همین!
. . .

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

21 Dec, 13:09


در دل ڪوه و بیابان خانه می‌خواهد دلم
خانه ڪه نه، ڪلبه‌ای ویرانه می‌خواهد دلم

خسته‌ام از این‌همه دیوانه‌ی عاقل‌نما
مثل بهلول عاقلی دیوانه می‌خواهد دلم

حیف باشد ڪه بسوزد شمعِ دل در انزوا
گِردِ خود رقصیدنِ پروانه می‌خواهد دلم

عمر ما طی می‌شود در انتظار یڪ نگاه
گوشه‌ی چشمی ولو خصمانه می‌خواهد دلم

قصه‌ی دیدار یڪ افسانه می‌باشد ولی
اتفاقی مثل یڪ افسانه می‌خواهد دلم

ناگهانی رفتنت بس ناجوانمردانه بود
از تو برگشتی جوانمردانه می‌خواهد دلم...

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

17 Dec, 07:32


بوسمش یا بگذرم

لب تو گفتی لعلِ ناب است. بوسمش یا بگذرم؟
چهره اش برگِ گلاب است. بوسمش یا بگذرم؟

گر ز چشمانش بریزم ، حرف در دنیای شعر
کاسه و جامِ شراب است. بوسمش یا بگذرم؟

گونه اش بینی تو گویی برف بر رُخسارِ گُل
من که دیدم لاجواب است. بوسمش یا بگذرم؟

تیر ِ مژگانش به گیرِ چنگِ ابروی کمان
دل مرا در پیچ و تاب است.بوسمش یا بگذرم؟

شربتِ نوکِ زبان اش را به من گفتند دواست
حالِ من خیلی خراب است. بوسمش یا بگذرم؟

چشم شهلایش چو دیدم خواب از چشمم پرید
این که او را وقتِ خواب است.بوسمش یا بگذرم؟

بر درِ مسجد رسیدم ، دیدمش آمد برون
گرچه در بند حجاب است. بوسمش یا بگذرم؟

گفتمش یک بوسه ده،گفتا که جفت اش مال تو
خیلی ها حاضر جواب است.بوسمش یا بگذرم؟

زاهدان گفتند حرام است ،گر گرفتارش شوم
من که میگویم ثواب است. بوسمش یا بگذرم؟

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

10 Dec, 12:33


اشعارِ کج

این عجب شهریست دیدم ، خانه کج ، دیوار کج
بلبل اش بر شاخهء کج ، گُل کج و گُلزار کج

راست را کج کن ، که کج را راست میدانند و هم
رسمِ اینجأ را زخود کن ، کوچه کج ، رفتار کج

کج مدادت کن ، نویس الفاظ کج رویء ورق
کج خیالند ، ٓ دوست دارند ، حرف کج ، گفتار کج

شاعران از کج نویسند ، راست اینجا راست نیست
مکتبِ اینجا همین است ، شعر کج ، اشعار کج

اسمِ دیوانت گزین کج ، تا خریدارش شوند
کج قلم زن ، کج سخن گو ، فکر کج ، افکار کج

کج نشین تا کج سراییِ ، کج نویس الفاظِ راست
شاعرِ کج را که باید ، رنگ کج ، خودکار کج

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

02 Dec, 13:43


مژده بده ، مژده بده ، یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا

جان دل و دیده منم ، گریه ی خندیده منم
یار پسندیده منم ، یار پسندید مرا

کعبه منم ، قبله منم ، سوی من آرید نماز
کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا

پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد ، دیدمش ودید مرا

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تاب نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا

گوهر گم بوده نگر تافته بر فرق ملک
گوهری خوب نظر آمد و سنجید مرا

نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشک سلیمان نگر و غیرت جمشید مرا

هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می نگرم
بانگ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا

چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا

پرتو بی پیرهنم ، جان رها کرده تنم
تا نشوم سایه ی خود باز نبینید مرا

هوشنگ ابتهاج(سایه)

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

29 Nov, 14:59


دیر شد، باید بخوابی نازنینم، شب به خیر
با وفای سادهء خلوت گزینم، شب بخیر

خسته ای، ای مهربانم، چشمهایت را ببند
این چنین خصمانه منشین در کمینم، شب بخیر

غصه فردا و فرداهای دیگر را مخور
ای غریبْ افتاده ی تنهانشینم، شب بخیر

در شب یلدای چشمانت چه آتشها به پاست
ای نگاهت تکیه گاه آتشینم، شب بخیر

اشکهای بی کسی را از دو چشمت پاک کن
ای پناه اولین و آخرینم، شب بخیر

بیت بیت این غزلهایم فدای چشم تو
آه ای همخانه ی شعرآفرینم، شب بخیر

غصه ها را از دلت بیرون کن و راحت بخواب
با تو هستم، آشنایم! بهترینم شب بخیر

#برگ_ریز
♥️🌱
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

22 Nov, 17:28


سالها از قهوه‌های "تلخ" در این کافه‌ها
ساده بودم انتظار فال "شیرین" داشتم!

فقط‌همین!
. . .

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

20 Nov, 07:23


گاهی سراغم را بگیر از کوچه های آشتی ...
از حسِ بی تاب دلت، حسی که بود و داشتی !

گاهی مرا فریاد کن، شاید من اینجا بشنوم
یادی بکن از مرده ای که زنده می پنداشتی !

آن دورها، آن سال ها، گفتی که مجنون منی
گفتی که از شوریدگی، سر را به صحرا می زنی !

لرزیده ام بی انتها از آن جنون ... آن ادعا...
یادی کن از بیدی که در احساس من میکاشتی !!

باران به باران میروم، بی چتر پشت سایه ها
خواب قشنگی دیده ام یک مرد ...گریه ...آشتی
،

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

13 Nov, 03:21


این معجزه‌ی توست که پاییز قشنگ است
هر شاخه‌ی با برگ گلاویز قشنگ است

هر خش‌خش خوشبختی و هر نم‌نم باران
تا یاد توام هرکس و هرچیز قشنگ است

کم‌صبرم و کم‌حوصله دور از تو، غمی نیست
پیمانه‌ی من پیش تو لبریز قشنگ است

موجی که نپیوست به ساحل به من آموخت
در عین توانستن پرهیز قشنگ است

بنشین و تماشا کن از این فاصله من را
فواره‌ام، افتادن من نیز قشنگ است

بنشین و ببین زردم و نارنجی و قرمز
پاییز همینست، غم‌انگیز قشنگ است

مژگان عباسلو

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

09 Nov, 07:06


تو بگو من اگر نازکنم ناز مرا کشیدن بلدی ؟
آری ناز کن ناز ترا قیمت جان خریدن بلدم

امشب بامن شب زنده داری وخندیدن بلدی؟
آری جانم به قربانت امر بفرماشنیدن بلدم

گر لبخندی بزنم لب قند مرا بوسیدن بلدی؟
آری بخدا لب عسلت چشیده و نوشیدن بلدم

من اگر عشوه کنم چرخ زنم رقصیدن بلدی؟
آری در‌جمع یاران رقصیده و چرخیدن بلدم

راستی درمعرکه ما جان دادن و تپیدن بلدی؟
آری گر اجازه دهی با تیروکمان جنگیدن بلدم

دو سیب نورس که بباغ دارم توچیدن بلدی؟
آری پیشا آهسته و آهسته آرام مالیدن بلدم

گر بگویم بدرانی پرده شب را دریدن بلدی؟
آری تحمل کنی گوشت با گوشت بریدن بلدم

گل بدهم از باغچه دل چیدن و بویدن بلدی؟
آری سنبل ترا در رف دلم بویده وچیدن بلدم

گر خشم و بلوا کنم لرزیدن و ترسیدن بلدی؟
آری خسته دلم ناچار ترسیده و لرزیدن بلدم

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

07 Nov, 03:41


غنچه خنديد ولی باغ به اين خنده گريست
غنچه آنروز ندانست که اين گريه ز چيست!!!
باغ پر گل شد و هر غنچه به گل شد تبديل
گريه ی باغ فزون تر شد و چون ابر گريست
باغبان آمد و يک يک همه گلها را چيد
باغ عريان شد و ديدند که از گل خالی ست
باغ پرسيد چه سودی بری از چيدن گل؟!!
گفت: پژمردگی اش را نتوانم نگريست
من اگر از روی هر شاخه نچينم گل را
چه به گلزار و چه گلدان، دگر عمرش فانی ست
همه محکوم به مرگند، چه انسان، چه گياه
اين چنين است همه کار جهان تا باقی ست!!!
گريه ی باغ از آن بود که او ميدانست
غنچه گر گل بشود هستی او گردد نيست!!!
رسم تقدير چنين است و چنين خواهد بود
ميرود عمر، ولی خنده به لب بايد زيست .....؟؟

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

03 Nov, 15:11


لذت عشق به این است که اظهار شود
حسّ زیبای تُ حیف است که انکار شود

عشق آن نیست که آرام نشیند به دلت
باید آن عشق به رویِ سَرت آوار شود

ای که مِهرت شده مهمان دل عاشق من
دلبری مثل تُ حیف است دل آزار شود

آن چنان خوب خریدم همه‌ی ناز تُ را
شک ندارم خبرش شُهره‌ی بازار شود

توی چشمان تُ پیداست که دلباخته‌ای
چه نیازی ست به لب‌های تُ اقرار شود

میروی با چمدانی که پُر از خاطره‌هاست
تا که این قصه شبی سوژه‌ی اخبار شود

باخبر باش فقط محض تماشای تُ بود
ضربان دل من خواست که تکرار شود

سخت دلتنگم و گفتم غزلی باب دلت
شاید این بار کمی فاصله هموار شود

عاشقی جرم قشنگی ست بیا دل بدهیم
لذت عشق به این است که اظهار شود

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

27 Oct, 03:38


اندر این آشفته بازار ما و من گم کرده ام
من ز بیداد زمان حتی وطن گم کرده ام

شاعر این انجمن هستم نمی دانم چرا
از برای مصرع و بیتم سخن گم کرده ام

کوچه و بازار و صحرا را همی گردم دریغ
جای پای گل‌پری و گلبدن گم کرده ام

عاشق ام آواره ام ژولیده مو و سر گران
من همه هستی تن را در بدن گم کرده ام

دشت و صحرا در شمیم عطر جانان جان گرفت
من ز بیداد زمان ، روح در بدن گم کرده ام

کوچ کرده عندلیبان ، رفته آهو از چمن
من میان خرمن زلفش ختن گم کرده ام

*ناهید"نوری"*

تاریخ ۱۴۰۳/۷/۳۰


#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

24 Oct, 10:24


به یادت باده در ساغر نمی کردم چه می کردم
ز مژگانت به دل خنجر نمی کردم چه می کردم


حدیث زلف مشکین تو و بخت سیاهء خود
به گوش شامگاهان سر نمی کردم چه می کردم


چو دیدم سرخیی لعلت سراپا آتشم بگرفت
اگر رغبت به این اخگر نمی کردم چه می کردم


ز هجران تو شد بیت الحزن معمورهء عشقم
خرابش با دو چشم تر نمی کردم چه می کردم


چو دیدم شمهء حسن ترا در چهرهء مهتاب
سفر در پرتو اختر نمی کردم چه می کردم


رموز عشق را از چشم تو آموختم ای جان
بخود این شیوه را رهبر نمی کردم چه می کردم


به کنج خلوتی با خود همی گفتا اثیمت دی
به این شعر ترم خو گر نمی کردم چه می کردم

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

23 Oct, 11:19


لحظه هایم مال تو،🥰

همین که تو کنارم باشی💜

خوشبخت ترینم ❤️

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

21 Oct, 10:39


بیا قدم بزنیم امشب این خیابان را
دوباره حس بکنیم احتمال باران را

غمی میان نفس های سرد پاییز است
که می بَرَد به تناسُخ روانِ انسان را

بیا به یاد هزاران شبی که بی تو گذشت
کمی مطالعه کن این کتاب عریان را

در ابتدای همین چارراه، یک کافه ست
بیا تمام کنیم این مرورِ میدان را

کنار هم بنشینیم و باز مثل قدیم
دوباره سَر بکشیم انتظارِ فنجان را

از این به بعد بیا در شروعِ بازیِ عشق
به سادگی نپذیریم سوتِ «پایان» را


💜𝓛𝓞𝓥𝓔

#برگ_ریز
💜‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌ @barg_rez 💜

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

28 Sep, 14:34


.
.
رنگ می پاشم به روی لحظه های زندگی
این سیاهی را نمی خواهم برای زندگی

آنقدر در خواب دنیا همنشین شب شدم
تا نفهمیدم نشسته مرگ جای زندگی

گرمی دل را خزان سمت زمستان برده بود
رفته بود از خاطرم آب و هوای زندگی

دست بردی سمت سازت؛ کوک شد تار دلم
تا شنیدم نغمه هایی از نوای زندگی

شور ساز تو به همراه شعور شعرهات
زنده کرده مرگ را هم پیش پای زندگی

مرده ای غربت نشین بودم که احساس مرا
کرده شور واژه هایت آشنای زندگی

عظیمه ایرانپور

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

23 Sep, 18:21


مستِ یڪ دلبر شدم دیوانہ گشتم عاقبت
گردِ شمعش سوختم پروانہ گشتم عاقبت

رفتم از دستش بگیرم تا گرفتم پر ڪشید
آشنـا گفتـم شوم بیگـانـہ گشتم عاقبت

در خیـال آن شبے بـودم مـرا مهمان ڪنـد
غـافل ازخود بودم و بے خانہ گشتم عاقبت

در پے ات آوارہ شـد دل نامسلمانے نڪـن
بُگذر از مـن، پیرِ آن فـرزانہ گشتـم عاقبت

نازنین میبندم این دفتر گذشت ان فصل ما
با نسیمے مے روم افسـانہ گشتم عـاقبت

#شهریار

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

20 Sep, 10:11


،هم‌وطنم

این‌مادر ما را که به‌فریاد نمودند
با خشم و غضب دور ز اولاد نمودند

درجای وطنِ عشقِ بهشتی و دل‌انگیز
جنگ و ستم و تفرقه بنیاد نمودند

یک‌چند اگر خوشگل و آباد بکردند
صد‌چندِ دگر خانه‌ی برباد نمودند

از طفلَکِ گهواره و تا فرد کهن‌سال
درگیر غم و هر دل‌ِ ناشاد نمودند

در باغِ وطن مرغِ خوش آواز نمانده‌ست
افسوس‌که زاغ و زَغن آزاد نمودند

با تیغ‌بران هم‌وطنم سر ببریدند
هم‌واره که تقلید ز جلاد نمودند

محمد امین صاحبدل ۱۴۰۳/۰۶/۲۹

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

18 Sep, 13:04


سوگند به زیباییِ چشمان سیاهت
سوگند به این دلبری و طرز نگاهت

سوگند به موهای پریشان تو ای عشق
سوگند به زیبایی چشمان تو ای عشق

سوگند به لب‌های چو قندت گل زیبا !
دیوانه‌‌ی روی توام ای ماه دل‌آرا

ای بود و نبودم ! شده‌ای کل وجودم
ای کل وجودم ! شده‌ای بود و نبودم

از قند لبانت مرض افتاده به جانم
لیلای عزیزم ! شده‌ای جان و جهانم

بهر تو نوشته شده لیلائیه‌هایم
از بوی لبت مست شده قافیه‌هایم

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

14 Sep, 04:22


.


دلتنگ تو‌ام گرچه فراوان و اگر کم
از من اثری نیست به جز سایه‌ی مبهم

گم کرده میان غزل و وسوسه، حوا
یک‌ شانه‌ی مردانه و یک حضرت آدم

مثل پسر نوح ، پس از وعده‌ی توفان
من خسته‌ام از دست تو، از دست خودم هم

بعد از تو غزل پشت غزل ، زاده‌ شد از من
قربان تو رفتند یکایک ، همه از دم

سهراب اگر کشته شود ، باز پسر هست!
ای کاش نباشد خطری در پی رستم!!!

بعد از تو فقط حوصله دارم که بمیرم
بعد از تو همه قافیه هایم ‌... به جهنم

#زهرا_شفیعی


#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

13 Sep, 02:40


*•قَلبَــــــم• را مُرور ڪُن بِبین، تَمامِ*
*ماجَرا •تُـــــو• هَستی..🧸♥️🍂

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

12 Sep, 09:31


هوایت می زند بر سر،
دلم دیوانه می گردد!

چه عطری در هوایت هست؟!


نمیدانم...

#برگ_ریز
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

11 Sep, 08:41


از.رفاقت.میگویند....
ولی رفیق نیستند᪥ᬼ
ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ..
ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ᪥ᬼ
ﺣﮑﻢ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ...
ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ᪥ᬼ
ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﮕﻮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ᪥ᬼ
ﺍﺯ ﺣﺲ‌ﺍﺕ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ...
ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻨﺪ᪥ᬼ
ﺗﺤﻘﯿﺮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺣﻘﯿﺮﻧﺪ᪥ᬼ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ...
ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪﺍﻧﺪ᪥ᬼ
ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ...
ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ᪥ᬼ
ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ...
ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ᪥ᬼ
ﻭ ﻣﻦ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ...
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ᪥ᬼ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺟﺎﺑﺠﺎﯾﯽ‌ﻫﺎﺳﺖ...
ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ‌ﮐﻪ‌ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﻌﻨﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺗﺮﺳﯿﻤﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﻭ.ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ.ﺁﻫﻨﮕﺖ.ﺭﺍ.ﻣﯽ.ﻧﻮﺍﺯﻧﺪ..
#برگ_ریز
🌹🌹
@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

11 Sep, 02:47


زور مرد با ماهیچه‌هایش
مقایسه نمی‌شود
بلکه با میزان خنده‌هایی که
به صورت کسی که
دوست‌ش دارد می‌آورد
سنجیده‌ می‌شود...♡‌‌ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💜

#برگ_ریز


‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌💜 @barg_rez 💜

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

10 Sep, 09:41


تنهایی ات
را میخرم ، با نرخ احساس
سر را به روی شانه‌هایم می سپاری؟


#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

09 Sep, 02:54


از سرِ تعمیرِ دل بگذر که معماران عشق

روز اول رنگ این ویرانه ویران ریختند...

#بیدل_دهلوی

🍁 🍁

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

06 Sep, 04:53


*🍃مومنان یادمان باشد*
*"خــــــدا"*🌙
*میهمان قلبهای وسیع است…*
*قلبـــــت را ازنفرت وڪینه پاڪ ڪن،*🤍
*تا سهم بیشتری ازحضور*
          *"خـــــدا"🫀
       *در قلبت داشته باشـے…*
🕊️🍃 *#حسبنالله_نعم_الوڪیل💗*

❤️💓💚🔗🌻 ♥️         
  ‌‎‌‎
#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

05 Sep, 17:34


•••♡{🕊}♡•••



🕊‏.      .  🌙      ٭     . .  ★   .          ٭  .     .         ٭     ....      .    .  ★     .   •  °          ٭    °.         ٭ .     🌙 .        ٭            .     💛‏               ‏       ‌‏              •.♡.•ٍٍ  'الَلَـﮬ‌ﮧَـمﷺصََلَِّﷺوََسََـــلَِّـم 💛
‎وََبََارَِكَ عََلََىَﷺ🌼مـَُحَـمـََّـــــدٍَ ﷺ👑◯وِأّلَهِ وِصٌحٌبِهِ أّجِمَعٌيِّنﷺِ‏                 ٭• 🌙  . ‏      .               ٭         .   .       .      .          ٭      ★         .    .• °         ٭     .  ★     .   •  °          ٭    °.         ٭ .     🌙 .       
‎٭            .       .      .          ٭



❤️ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻣُﺤَﻤﺪٍﷺ,ﻭَﻋَﻠَﻰ ﺁﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍﷺ.
‎شب جمعه 🩵

┄┅✵◈♡🤍♡◈✵┅┄

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

03 Sep, 08:42


برایم مثل روی مـاه فوق العاده زیبایی
تماشایی ترین نقشینه از تصویر دنیایی

چه رنگی دارد این نقش و عجب زیبایی خاصی
چه استادی که می‌سازد چنین آثار بیتایی

بنازم بر هنرمندی که استاد زبردستی است
چه نقشی خلق کرد از چشم و چشم انداز شهلایی

خدارا شکر خواهم کرد از پیدایش آدم
ندیدم اینچنین مهروی خوش نقش پری سایی

تو گاهی آفتابی و تو گاهی مثل مهتابی
تو طنّازی و مهنازی ،تو مهرویی و مهسایی

تو را با عیش میخواهم که از این عیش آگاهم
بیا ای یار همراهم اگر همصحبت مایی

من امشب چشم در راهم چراغت در شبانگاهم
کنار بستر گرمِ شبانگاهم ، نمی آیی؟

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

02 Sep, 10:53


از غریبه خسته و از آشنا رنجیده ام
آنچه را باور نمیکردم به چشمم دیده ام

ناله هایش را مگر پاسخ دهد کوه از وفا
من به فرهاد و صدای تیشه اش خندیده ام

چشم من دل را به غرقاب بلا انداخته
من گناه چشم را با لطف دل بخشیده ام

بس که بر زخمم نمک پاشیده عشق از سادگی
مثل بید از حرف عشق و عاطفه لرزیده ام

سادگی درد است و من از هرکسی ساده ترم
با دروغ این و آن عمری فقط رقصیده ام

مردمان گرگند و من چون بره ای گم گشته ام
آه از دندان تیز گرگ ها ترسیده ام

نیست بالا تر ز تنهایی بهشتی بر زمین
با هزاران حال خوش این حال را سنجیده ام

#سجاد_احمدیان

#برگ_ریز

@barg_rez

🍂 ࡅߺ߲ܝ‌ࡏަߺࡉ ܝ‌ࡅ࡙ߺز 🍂

31 Aug, 08:30


شکست عهد من و گفت هرچه بود گذشت!
به گریه گفتمش آری: ولی چه زود گذشت!

بهار بود و تو بودیّ و عشق بود و امید،
بهار رفت و تو رفتیّ و هرچه بود گذشت

شبی به عمر، گَرَم خوش گذشت آن شب بود،
که در کنارِ تو با نغمه و سرود گذشت

چه خاطرات خوشی در دلم به‌ جای گذاشت،
شبی که با تو مرا در کنار رود گذشت!

گشود بس گره آن شب ز کارِ بسته‌ی ما
صبا چو از برِ آن زلفِ مُشک‌سود گذشت

مراست عکس تو یادآور سفر، آری
چه‌سان توانم ازین طُرفه یادبود گذشت؟

غمین مباش و میندیش ازین سفر که ترا،
اگرچه بر دلِ نازک، غمی فزود گذشت.

ایرج_دهقان

#برگ_ریز
@barg_rez

1,373

subscribers

22

photos

0

videos