آیماه🌙 @aymah_h Channel on Telegram

آیماه🌙

@aymah_h


مـاه شاید فرزند نداشته‌ی ماسـت زیبایی‌اش به تو رفته تنهایی‌اش به مـن.!

آیماه (Persian)

آیماه یک کانال تلگرامی با عنوان "آیماه" است که توسط کاربر با نام کاربری "aymah_h" اداره می شود. این کانال با شعار "مـاه شاید فرزند نداشته‌ی ماسـت زیبایی‌اش به تو رفته تنهایی‌اش به مـن.!" محتوایی جذاب و متنوع ارائه می دهد. در این کانال شما می توانید با زیبایی های ماه و تاثیر آن بر زندگی های ما آشنا شوید. اگر به دنبال یک منبع جذاب و الهام بخش در زمینه ماه هستید، آیماه مناسب برای شماست. پیوستن به این کانال تلگرامی، فرصتی عالی برای دیدن عکس های زیبا، مطالب آموزنده و ایده های نو در ارتباط با ماه است. بنابراین شما را به عضویت در کانال آیماه دعوت می کنیم تا از محتوای فوق العاده آن بهره مند شوید.

آیماه🌙

21 Jan, 09:30


درد درونم رشد کرده
شبیه یک زندانی شدم که در مسیر فرار از زندان درست میان دویدن و دور شدن به یاد می‌آورد که خانه‌ای ندارد و کسی منتظرش نیست و غم
غمی چنان بزرگ بر گلویم چنگ می‌اندازد که توان مهار کردنش را ندارم.

آیماه🌙

17 Jan, 19:03


که اگه بخوام خودم‌و نقاشی کنم گلی می‌کشم بی‌خاک
در گلدونی ترک خورده با ریشه‌هایی خسته که هنوز سبز مانده است.

آیماه🌙

14 Jan, 07:41


تو قول منی خودم از خدا می‌گیرمت.

آیماه🌙

14 Jan, 07:41


قرار نبود اینجوری شه یهو بشی همه کسم.🖤

آیماه🌙

08 Jan, 21:41


خب شايد موزیک دستای منو نگيره ولی باهام گريه می‌كنه و درواقع اين همه چيزيه كه احتياج دارم.

آیماه🌙

08 Jan, 21:41


شده همه‌چی بد.🖤

آیماه🌙

05 Jan, 23:33


از بچگی وقتی بدخواب میشدم مامانم می‌گفت چشمات‌و ببند و به هیچی فکر نکن.
چند شبی می‌شه تا طلوع خورشید بیدارم و به هیچی فکر می‌کنم
درسته خوابم نمی‌بره ولی کار جالبیه.

آیماه🌙

27 Dec, 21:12


گفت چشم‌هایت زیباست
بله زیباست،پشت آن چشم‌های براق اشک‌های ریخته‌ نشده،فروپاشی روانی و بدترین حالت روحی قرار دارد اما زیباست.

آیماه🌙

26 Dec, 19:44


من همون هیولای بیشه‌ها 🖤

آیماه🌙

26 Dec, 19:44


می‌دونی غول چراغ جادو اگه واقعی بود ازش می‌خواستم بیای که واقعا دوسم داشته باشی که نری
آخه میگن خیلی قشنگه حس کنی برای یه نفر خیلی مهمی.

آیماه🌙

23 Dec, 20:30


میوفتم یادت خیلی...🖤

آیماه🌙

23 Dec, 20:30


"‏پلک‌هایم شیروانی خانه‌های رشت است‌‏ دائما خیس."

آیماه🌙

23 Dec, 20:30


تقصیر توام نیست خب عاشقم نبودی.

آیماه🌙

23 Dec, 20:30


توی مغزم داری می‌چرخی
می‌گم بهت بگیر بشین سرمون گیج رفت بیا بشین باهم خاطرات‌و ببینیم.
مثل بچه‌ای که تا کارتون مورد علاقشو نزاری نمی‌شینه.
خاطرات‌و می‌زارم می‌شینم یه‌گوشه همش می‌خندم
از اون خنده‌هایی که معلوم نمی‌کنه از غمه یا از شادی.
بعد بهت می‌گم تا ابد بودن دروغ من بود یا تو؟
اینجا می‌زنم زیر گریه میام بدو بغلت می‌کنم.
تصویر نویز دار می‌شه کیفیت خاطره کم و کمتر می‌شه تا اینکه یهو قطع می‌شه.
تقریبا هر شب تو مغزم می‌چرخی برای اینکه یه‌جا بشینی تا از سرگیجه عبور کنم و بخندی فیلم خاطرات‌و تو مغزم می‌زارم
بعد تو می‌خندی از اون خنده‌هایی که من نمی‌دونم از غمه یا از شادی!
من اشک میریزم
تو نیستی بدو بغلم کنی
من دستام‌و باز می‌کنم بالشتو بغل می‌کنم به این فکر می‌کنم تا ابد بودن دروغ من بود یا تو بود.

آیماه🌙

21 Dec, 15:42


اولین‌بار که می‌خواستم عاشقت نشم همون موقعی بود که میون گریه‌هام خندوندیم تو راهرو نشسته بودم و هق‌هق می‌کردم وقتی فهمیدی دارم گریه می‌کنم اونقدر دیوونه بازی درآوردی که با چشمای خیس قهقه زدم.
دومین‌بار که می‌خواستم عاشقت نشم موقعی بود که با آب‌وتاب در مورد یکی از خاطره‌های بچگیت تعریف می‌کردی
سومین‌بار که می‌خواستم عاشقت نشم همون موقع‌هایی بود که درد داشتم و از سر لجبازی با خودم هیچ چیزی نمی‌خوردم و به‌زور کاری می‌کردی مسکن بخورم بعد با منطق با عصبانیت با دیوونگی باهام حرف زدی تا حالم بهتر بشه.
بار چهارمی که می‌خواستم عاشقت نشم وقتی بود که فهمیدم بیشتر از خودم هوام‌و داری و نمی‌زاشتی کسی اذیتم کنه.
پنجمین بار که می‌خواستم عاشقت نشم وقتی بود که بهم گفتی هرچی هم بشه قرار نیست از پیشم بری.
ششمین بار که می‌خواستم عاشقت نشم بار ششمی در کار نبود باهمون چند بار تمامت شده بودم.
هی می‌خواستم عاشقت نشم نزاشتی هی بوسه زده بودی به روح زخم خوردم هی خواستم با جنبه باشم عاشقت نشم اما انقدر بوسیدی و بوسیدی که دل دادم به عشقت.
من می‌خواستم عاشقت نشم خودت نزاشتی.
پس چرا وقتی فهمیدی انقدر عاشق شدم دیگه دوست داشتنت تموم شد
بیخیالم شدی.
🌙🐈‍⬛🥀

آیماه🌙

21 Dec, 15:42


از درد این دوری بمیرم.🖤

آیماه🌙

21 Dec, 15:40


تو همه لحظه‌هام بودی :)

آیماه🌙

19 Dec, 13:32


و من بالاخره فهمیدم هیچکس ترس از دست دادن من‌و نداره.

آیماه🌙

18 Dec, 17:30


خنده‌ی با بغض یعنی بیا نیازت دارم.🖤

آیماه🌙

18 Dec, 17:30


چطوریه که دلت برام تنگ نمیشه
نمی‌بینی منو؟
نمی‌خوای؟
نمی‌شناسی؟
این همه برف اومد بارون اومد
یه‌بار صدام نکردی
اصلا یادت رفته اونقدر که منم جا بدی پشت دلت
خودمونیم یعنی فراموش کردنم جدی انقدر آسون بود واست
که دیگه نمیای
نمی‌پرسی نمیگی
دلت تنگ نمی‌شه
الان بهتری
شاید جدی‌جدی مشکل من بودم
شاید بهتری که دیگه پیدات نیست
الان من به این دل زبون نفهم چجوری حالی کنم
الان خوبی؟خوشحالی؟همه چی خوبه؟
همین‌و می‌خواستی:)
حالا من هیچی نمی‌گم درست اما تو اینقدر بد نباش.
مگه نگفتی اگه خوب بشی میای
بیا من‌و ببر نوازشم کن
دلم آغوش بی‌دغدغه می‌خواد
میای؟
نمیای
یادته؟
یادت رفته
میخوای من‌و؟
نمی‌خوای
دوسم داری؟
نداری
نداری؟
اگه نداری که چیِ این همه گفتن و نوشتن
اما یادت نره که یادم نرفت دوست دارم
اگه خواستی یا نخواستی
اگه بودی یا نبودی.
🌙🥀🐈‍⬛

آیماه🌙

16 Dec, 20:31


برگرد بیا پیش خودم این تن بمیره.🖤

آیماه🌙

16 Dec, 20:30


مبارکِ‌ قلب‌من.

آیماه🌙

14 Dec, 12:36


نمیری از جلو چشم...🖤

آیماه🌙

03 Nov, 18:52


دلِ‌من تنگ قد یه‌غنچه شده.🖤

آیماه🌙

03 Nov, 18:52


یه‌حسی دارم
انگار قرار بوده عصر ببینمت اما خوابم برده
بیدار شدم دیدم شب شده،توام زنگ نزدی.

آیماه🌙

03 Nov, 18:52


می‌گیرن جون من‌و.

آیماه🌙

03 Nov, 18:52


گمم،پوچم،توهی‌ام،خستم،منزوی‌ام
نشستم...
فکر می‌کنم نمی‌دونم به چی یا به کی ولی فکر می‌کنم
سخت‌ترین کار اینه که فکر کنی ولی فکر کنی که فکر نمی‌کنی
تو اوج ازدحام کوچ کردم به انزوا
اونقدر به هیچی فکر می‌کنم که مغزم پر شده از سکوت‌و فریاد غم‌هایی که‌ نمی‌دونم از کجا و چجوری اومده.
از تظاهر به خوب بودن‌و درد عمیق قلبی زده شدم
از این که نشون میدم با لبخندهام که خوبم ولی از درون قلبم شرحه شرحه شده.
از این نصیحت‌هایی که ربطی به دردم نداره
من...
🌙🐈‍⬛🥀

آیماه🌙

21 Oct, 22:51


هنوز سر شبه اما تو چراغ‌ها رو خاموش کن
خواب رو وسوسه کن فقط اون می‌تونه امروز رو تمومش کنه
یکی از همون پیانوهای کلاسیک رو بذار؛باخ، شوپن، چایکوفسکی یا هرکس دیگه‌ای که بلده جوری آروم پیانو بزنه که انگار کار از کار گذشت
که انگار دیگه برای هر چیزی دیره
که انگار فقط همین مونده...
شنیدن آهنگ و بخواب رفتن،بخواب رفتن و تن‌دادن و چشم بستن به روی واقعیت
به باقی‌مونده‌ی نور هالوژن‌هایی نگاه کن که هنوز بعد خاموشی هم کم‌رمق در حال ادامه‌دادنن
به زیبایی و بی‌قدری نوری نگاه کن که هنوز تاریکی رو باور نکرده
نه جلوی سنگینی پلک‌هات رو نگیر الان درست همون لحظه‌ایه که نمی‌دونی باید کدوم غصه رو بغل بگیری
الان درست روی قله‌ی ناتمامی وایستادی
چشم‌هات رو ببند و بذار دود توی سایه‌روشن اتاق بالا بره و به سقف برسه
بذار اون‌ها هم بفهمن همیشه بالاتری در کار نیست
باور نکردن هم یک‌جور ایمانه اما تو که اهل ایمان نیستی
از تو برنمیاد کسی که یک‌بار تردید کرد دیگه هرگز مطمئن نمیشه اما انکار هم نکن،بذار همه‌چیز سرجای خودش باشه
چشمات رو ببند بخواب؛شاید در رویا سرجای خودت بودی"بی‌مزاحمت و منت."
🌙🐈‍⬛🥀

آیماه🌙

19 Sep, 22:52


داد می‌زد...

آیماه🌙

19 Sep, 22:52


اینطوری شروع شد که داشت رد می‌شد دیدم داره دلم‌و با خودش می‌بره.
بلند گفتم ببخشید شما پرنده‌ای؟
وایساد نگام کرد.
گفتم با شمام.
گفت پرنده‌ها حرف نمیزنن که.
گفتم درخت نمی‌خوای که رو شاخه‌‌اش بمونی؟همونجا وایسادم درخت شدم.
اینطوری ادامه دادیم که صبح زود بهش فکر می‌کردم،ظهر براش می‌نوشتم،شب براش می‌فرستادم.
نمی‌خوند می‌گفت پرنده‌ها سواد ندارن واسه همینه که می‌تونن آزاد باشن.
گفت نگاه کن پرنده‌های قفسی کف قفسشون روزنامه‌‌س
یه‌بار گفتم پرنده آشیونت کاشکی باشم.
ترسید چشماش‌و بست خط افتاد رو خنده‌‌اش.
گفتم شوخی کردم بابا نترس.
گفت شوخی هم کردی باشه پرنده جدی می‌ترسه.
اینطوری تموم شد که پاییز اومد و یه‌روز دیدم داره ساکشو می‌بنده.
گفتم کجا؟
گفت پرنده ها پاییز میرن دیگه.
گفتم درخت رو نمی‌برن؟
گفت نه بابا، درخت باید بمونه پیر بشه.
گفتم از این پیرتر؟
گفت یه‌کم جا داری هنوز بعد پیشونیمو بوسید،
گفتم لب مگه چشه؟
گفت نبوسیدم که موریانه پیشت جا گذاشتم که زود تموم بشی غصه نخوری.
گفتم این قشنگ‌ترین شکل دوست‌داشتنه.
گفت می‌دونم.
بعد پر زد و رفت.
قشنگ بود وقتی می‌رفت،وقتی می‌موند،وقتی کلافه بود،وقتی دوستم نداشت.
پاییزِ و باید یه قصه شاد بگم یکی بود یکی نبود اما با این که نبود قلب اون‌ یکی هنوز گرم بود ازش.
قلب گرم هم مث دعای عزیزت می‌مونه تو اوج بلا به دادت می‌رسه اما گاهی تو نور صبح برقص و یه بوسه از دور بفرست.
درختت شاخه‌ی محبوب تو رو به هیچکی نمیده قول داده،به تو،به خودش،به موریانه‌هایی که جا گذاشتی و حالا رسیدن به قلبش.

آیماه🌙

19 Sep, 22:52


بگو اذان ما به وقت بی‌کسی آدماست...🖤

آیماه🌙

15 Sep, 19:14


که ازم گرفتنت با یه‌گلوله‌.🖤

آیماه🌙

10 Sep, 19:48


عشق تو نمی‌میرد.

آیماه🌙

05 Sep, 20:16


چشمات انقدر قشنگه که انگار ماه بوسیدتش.

آیماه🌙

05 Sep, 20:16


نگرفت کسی بعدتم یه‌لحظه که جاتم.

آیماه🌙

05 Sep, 20:12


میگن سبز رنگ زندگیه واسه من چشا تو سبزترینه..🖤

آیماه🌙

28 Aug, 20:08


عزیزترینم...🖤

آیماه🌙

28 Aug, 20:08


شازده کوچولو رو یادته؟
کلی سیاره ی ریزو درشت رو گشت
با یه عالمه موجود که براش حیرت انگیز بود روبرو شد،چیزایی رو دید که تو سیاره خودش وجود نداشت با این وجود هر جا می‌رفت از‌ گل خودش که تو سیاره‌ی کوچولوش بود می‌گفت
از اینکه چقدر گلش رو دوست داره و چقدر دلتنگشه.
تو هم گل منی جوری که هرجا برم حتی اگه فرسخ‌ها ازت دور بشم و هزاران نفرو ملاقات کنم
جات توی قلبم امنه و انقدر توی ذهن و حرفامی که عین همون هزار نفر بدون این که بگم می‌فهمن عاشقتم.
🌙🐈‍⬛🥀

آیماه🌙

22 Aug, 15:30


صدای مشت کوبیدن به در آهنی حیاط میاد
بیدار می‌شم داد می‌زنم کیه؟
صدای تو از پشت در میاد که میگی خوابیدی؟بیا بیرون سیل اومده.
میگم بیا توی خونه پالخت وایسادی تو آب زانوت درد می‌گیره.
میگی یعنی دوستم داری؟
میگم آره بیا تو.
میگی دیوونه زانودرد کدومه بیا برقصیم.
می‌دوئم طرفت می‌رقصیم هربار تو می‌چرخی دور خودت و‌ موهای بلندم می‌رقصن تو هوا آب گل‌آلود صاف‌تر میشه آخر میشه عین اشک چشم پر از ماهی قرمز.
می‌خوابم کف کوچه و آواز می‌خونم و ماهی‌ها از من میگذرن و میان به طواف تو.
میگم دوستت دارم.
میگی چی میگی؟
میگم دوستت دارم،نمی‌شنوی؟
میگی می‌شنوم دلم می‌خواد بیشتر بگی.
داد می‌زنم دوستت دارم از خواب می‌پرم از صدای داد خودم.
ظهر داغ شهریورِ تخت خیسه از عرق بدنم
بدم میاد چندشم میشه
روتختی رو می‌ندازم تو ماشین لباسشویی. وایمیسم دم پنجره به خونه همسایه پشتی نگاه می‌کنم،به درخت بلند پر از گنجیشکش
تو از توی خونه صدام میکنی نمیای پیشم؟
بلند میگم تو نیستی.
میگی یعنی دوستم داری؟
میگم آره ولی بازم تو‌ نیستی.
صدای گریه‌کردنت میاد
وایمیسم پشت پنجره میگم دوستت دارم.
میگی چی؟
داد میکشم دوستت دارم
گنجیشکا می‌پرن از درخت خونه همسایه‌ها
از خواب می‌پرم.
تو ساحل وایسادم خودم رو می‌بینم که داره تو دریا شنا می‌کنه و میره جلو میره و یه نقطه میشه
تو نشستی توی ساحل و با لبخند منتظرشی و می‌دونی دوستت داره.
میاد پیشت و دستش رو می‌ندازه دور کمرت و فتحش می‌کنی با یه بوسه.
اون من،از من خوشبخت‌تره کاش بدونه کاش بیدار نشه با سردرد.
چشمام رو می‌بندم و باز می‌کنم،اول صبحه جلوی لباسشویی خوابم برده
بوی تن تو پیچیده توی خونه
بلند میگم دوستت دارم ولی هیچکی جواب نمیده.