شحنه دشت نجف شاه ولایت حیدر است
جویبار ذوالفقار از آب رحمت پرورید
گلشن هر دو سر از آن صاحب هر دو سر است
ذات پاک مرتضی را با کسی نسبت مکن
زانکه این آب حیات از چشمه سار دیگر است
معنی قول «علی بابها» آسان مدان
کاین سخن را صد جهان معنی به هر بابی در است
سرّ سبحانی که پنهان است در ناد علی
هم به معنی مُظهِرش او هم به معنی مَظهَر است
از فروع روی او خورشید ذرات جهان
هر یکی جام جم و آیینه اسکندر است
هم شراب کوثر و هم آب خضر از لطف اوست
آری آن نخل کرم هر جا بود بار آور است
پیروِ شاه نجف شو گر به کوثر مایلی
زآنکه آن آب بقا را خضر راهش رهبر است
لَحمُكَ لَحمي بدان و جسمك جسمي بخوان
تا بدانی ذات حیدر از کدامین جوهر است
هر که را باشد حصاری جز پناه مرتضی
بشکند دست ولایت گر حصار خبیر است
پا به دوش مصطفی بهر شکست بت نهاد
پایه قدرش نگر کز هر دو عالم برتر است
در شب جان باختن بر جای احمد تکیه کرد
زانکه جای مصطفی هم مرتضی را در خور است
شاهی ملک جهان او را سزد کز روی قدر
هر گدای آستانش صد عزیز و قیصر است
پیش لطفش هشت جنت وادیی باشد سراب
نزد قهرش هفت دوزخ توده خاکستر است
عالم علم نهان کاندر دبیرستان او
تخته تعلیم طفلان قصه خیر و شر است
تا جهان بوده است بود و تا جهان باشد بُوَد
زانکه نفس کاملش واصل به وحی اکبر است
از خطا کاری که از مهر علی بویی نبرد
گر همه آهوی مشکین است از سگ کمتر است
سینه نا پاک بد مهری که در جان و دلش
جای شاهنشاه مردان نیست جای خنجر است
گر ز دشت ارژن و سلمان کسی یاد آورد
آب گردد زهره او گر همه شیر نر است
هر که را کین غلامان علی در دل بود
گر برادر باشدم گویم خطا از مادر است
گر ز روی مقبلی قنبر غلام شاه بود
من سگ آن بختیارم کو غلام قنبر است
یا امیر المومنین آنی که گر گوید کسی
نیست جز حب تو ایمان مومنان را باور است
هر که نَبْوَد میوه حب تواش چون خار خشک
آتشش باید زدن گر خود همه عودتر است
چون نسوزد دشمنت از داغ دل؟ کاندر تنش
چون انار از نازکی هر قطره خون یک اخگر است
خطبه برنامت چو خواند بلبل روح القدس
گلبن طوبی ز روی پایه چوب منبر است
بحر الطاف تو را دریای اخضر نیم موج
بلکه هر یک قطره یی از آن چو بحر اخضر است
ای چراغ شرع و شمع دین، دلیل راه شو
کاندر این ظلمتسرا نور تو ما را رهبر است
کرد «اهلی» جان فدا بهر شهید کربلا
وز سَقاهُم ربّهم مزدش شراب کوثر است
گر حسودان همچو روبه دشمن جان ویاند
غم ندارد آنکه او را شیر یزدان رهبر است
سایه آل علی پاینده بادا کاین پناه
سایبانی از برای آفتاب محشر است
#اهلی_شیرازی
@AyamBeraat | #شعر_تبری