پاسخ به جواب آقای محسن هندی درباره ادعای عجیبش در انکار گستره علم امام به دلیل محدودیت مغز امام!!
گوییم:
مغز هم مانند بقیه اعضاء بدن، یک آلت در خدمت انسان است و خود انسان نیست.
اگر مغز با همین ساختار مادی عادی باشد، چنین تواناییهایی ندارد اما اشکال اصلی از اینجا ناشی میشود که فرض کنیم هرآنچه که کسی بداند باید در مغز ذخیره شده باشد. اما وقتی خداوند بخواهد به بندهای علم غیبی بدهد، درواقع روح عظیم آن بنده وعای آن علم است، و نه مغز او! [اشکال نشود که روح هم مادی هست؛ بله میدانیم اما محدودیتهای مغز را ندارد و ما چیزی در موردش نمیدانیم]. بنابراین اصلا ظرفیت طبیعی مغز مطرح نیست. به همین دلیل، نمیتوان از مثلا ضریب هوشی امام یا پیامبر حرف زد، چرا که آنها از طریق مغز و به صورت طبیعی ادراک ندارند، بلکه بسیار فراتر هستند.
همچنین، وقتی امام سریره شخص و دیگر امور پنهان را میبیند، دیدن توسط چشم فیزیکی و از طریق انتقال نور (نور فیزیکی به معنی موج الکترومغناطیس در حیطه فرکانسی مرئی) نیست، بلکه از طریق قوای دیگری است.
در مثال در خیبر هم، لزوما کندن از طریق نیروی وارد شده از سمت عضلات نیست. در مثال شقالقمر نیز، اصلا انگشت طبیعی و فیزیکی نیرویی نمیتواند به ماه وارد کند که منجر به شکستن آن شود (اگر احیانا چیزهای از کتب دبیرستان یا جای دیگر از نیروی جاذبه بین اجسام در ذهن مستشکلان است، اولا آن نیروی جاذبه بین انگشت و ماه بسیار بسیار ناچیز است، ثانیا، در جهت شکستن نیست).
خلاصه اینکه فرض شما که همه دانستهها باید در مغز باشند و همه تواناییها باید از طریق جسم و قوانین فیزیک باشند غلط است و از جهل نسبت به مبحث نبوت و امامت نشئت میگیرد.
جالب آنکه یکی از مستمعین پس از پایان مطالب ایشان، همین قوای روح را بعنوان جواب و نقض بر مطلب ایشان بیان کردند، ولی ایشان صرفا به حالت مسخره کردن رد شدند.
صدها احتمال برای رد این ادعاهای ایشان وجود دارد و استبعاد محدودیت مغز امام، و در نتیجه انکار گستردگی علم ایشان از عجایب است.
----------------------------
۱. لازم به ذکر است ما در اولین نقدها، عرض کردیم قول به گستردگی علم امام چه اثبات شود و چه نشود اصلا ربطی به غلو ندارد، اما دوستان بیتوجه به این مطلب صریحا در نقد مطالب ما از عنوان نقد غلو استفاده میکنند، لذا ما نیز ایشان را با عنوان مقصره یاد میکنیم.