تا اطلاع ثانوی بدون اسم Telegram Posts

اما فکر می‌کنم کویر بعدی بیشتر چشم‌انتظار شب باشم تا صبح. پایین اومدن ستاره از آسمون بیشتر از دونه‌ی برف چشم‌هام رو براق می‌کنه.

از کودکی مقصد مورد علاقه‌م کویر بود‌. حتی یک سال کادوی تولد از بابام خواستم منو ببره کویر. در آتشونی توو یه اتاق روی پشت‌بوم ساکن بودیم. صبح تولدم که بیدار شدیم تمام بیابان سفید بود‌. مازیار آل داوود گفت این اولین بار در ده سال گذشته‌ست که برف اومده. از اون سال هر بار که کویر می‌رفتیم من شب به امید دیدن برف به خواب می‌رفتم.

⭐️

روزم نصفه شده.

مرور کارهایی که می‌خواستی انجام بدی و نجنبیدی، غم‌انگیزه

بنظر شما توت‌فرنگی یا موز؟

امروز اصلا حواسم نبود ماه رمضونه. در حال گاز زدن سیب داشتم کارتمو به حراست نشون می‌دادم یارو اینطوری بود که آقا کارتو ولش کن اون سیبو بذار تو کیفت.

بوسه اشکین

یک چیزی بین من و پیدا کردن آثار هنری کنار سطل آشغال=)))))))))

شاید یه جا باحالتر