مرور

#یک_قاچ_کتاب🍉

"فرق بین نظام‌های کمونیستی و کاپیتالیستی این است که با اینکه هر دو توی سرت می‌زنند، در نظام‌های کمونیستی مجبوری از این کارشان تعریف و تمجید کنی، ولی در نظام‌های کاپیتالیستی حق داری فریاد بزنی. من الان به آمریکا آمدم که وقتی توی سرم زدند، فریاد بزنم."

#پیش_از_پایان_شب
#رینالدو_آرناس

نسخه صوتی کتاب
داستان‌ های کوتاه آمریکای لاتین
گردآوری : روبرتو گنسالس اچه‌وریا
ترجمه : عبدالله کوثری

دنیای گسترده و حیرت‌آور ادبیات امریکای لاتین تنها به رمان‌هایی که تاکنون خوانده‌ایم و خواهیم خواند محدود نمی‌شود. در این منطقه از جهان داستان کوتاه از دیرباز جایگاهی والا و قابل قیاس با رمان داشته است. آنچه در این مجموعه آمده است، کیفیت استثنایی این داستان‌ها را آشکار می‌کند و دریچهٔ دیگری است بر دنیایی که هنوز برای مبهوت کردن ما شگفتی‌ها در آستین دارد.
این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه از نویسندگان امریکای لاتین است که توسط روبرتو گونسالس اچه‌وریا، استاد ادبیات امریکای لاتین و ادبیات تطبیقی دانشگاه ییل برای دانشگاه آکسفورد گردآوری شده است. کتاب سیر تحول داستان کوتاه امریکای لاتین را از دورهٔ استعمار تا دوران معاصر بر خواننده روشن می‌کند و هر داستان نمایندهٔ خوبی برای هر دوره است.

پشت جلد کتاب


📚@morour1401

می‌گویم همه‌چیز مرتب بود، چیزی را پخش و پلا نکرده بودند. پس چطوری پیداش کرده‌اند؟ این‌قدر ساده نباش، چه کاری هست که از آن‌ها ساخته نباشد؟ دارند مملکت را می‌گردانند، همه‌ی ما را می‌گردانند، از هر حرکتمان، از هر کلمه حرفمان، خبر دارند، حتی شاید از فکرمان. حالیت هست؟ این کار را کرده‌اند تا همین را بفهمی، بدانی که می‌دانند. حالیت نیست چیزی که می‌خواهند دقیقا این است که تو این مطلب را بفهمی. تا ما بفهمیم که توی دستشان هستیم، راه فراری نداریم. می‌خواهند بفهمی که آن‌ها همين‌طور که این کاغذها را جوری دزدیدند که هیچ‌کس ملتفت نشد، حتی خودت، می‌توانند به همین سادگی تو را هم سربه‌نیست کنند. آن وقت، یک روز مردم خبر می‌شوند که دارت زده‌اند، خفه‌ات کرده‌اند یا خودکشی کرده‌ای یا به یک علت طبیعی مرده‌ای مثل سکته‌ی قلبی، ضربه‌ای، چیزی، خدا می‌داند چه چیز، هرچی که خودشان بخواهند، آن هم جوری که درِ اتاق و خود اتاق سالم و دست‌نخورده به‌نظر برسد، مرتب و منظم. شاید هم یک نامه‌ای از این‌ور و آن‌‌ور پیدا بشود، به خط خودت، با امضای خودت، که یعنی نامه‌ی الوداع.

📕 پایان رژه

✍ رینالدو آرناس

📚 نويسندگان اسپانیایی زبان متولد ماه جولای-۵

✍️ رِینالدو آرناس (۱۶ جولای ۱۹۴۳ - ۷ دسامبر ۱۹۹۰)

🔘 رینالدو آرناس، شاعر، نمایشنامه‌نویس و نویسنده کوبایی، یکی از منتقدان شدید دولت وقت این کشور بود. وی در آثار خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم از دولت انتقاد می‌کرد و شیوه داستان سرایی بحث برانگیز‌ش او را در جمع‌های ادبی معروف کرده بود.

🔘آثار مهم رینالدو آرناس عبارتند از: پیش از آغاز شب، هذیان و آوازی از ته چاه و پایان رژه

#رینالدو_آرناس
#ادبیات_آمریکای_لاتین
#کوبا #آموزش_زبان_اسپانیایی

امید چیز خوبی است

مثل آخرین سکه

مثل آخرین بلیط

مثل آخرین گلوله

مثل آخرین کشتی

آخرین سکه نمی‌گذارد که غرورت بشکند

آخرین بلیط نمی‌گذارد که

ناامید از ترمینال ها برگردی

آخرین گلوله نمی‌گذارد که سرباز اسیر شود

کسی که امید دارد

فقیر نیست

همیشه چیزی دارد

یادم رفت از آخرین کشتی بگویم

آخرین کشتی حتی اگرهم نیاید

نمی‌گذارد که نام دریا و مسافرت از یادت برود

رسول یونان

@morour1401

سرما را خورده ام
پس بیا برگردیم
از جایی که سرما نبود

بهار
قرار همه ی ما فصل بهار
فصل رویش

در جایی که جنگی صورت نگرفته
و اخبار هر صبح
هر لحظه
درباره ی بوی شکوفه ها حرف می زند
اینجوری هم ...
درست می فرمایید
به طرز احمقانه ای دنیا
احمق می شود
پس بیا دوباره برگردیم
همین جا
بگذاریم جنگ ها باشد
اما کشتار و
اسلحه را جمع کنیم
همین جا باشیم
و مدام بحث کنیم
که چگونه جهان را
زیباتر کنیم

کلمه است
که نجات می دهد
و همه ی جهان کتابی ست
نزد او


سرما را باید خورد
جنگ را باید بالا آورد
و عشق را باید تجربه کرد
و کلمه را نباید زیاد مزه مزه کرد
باید گذاشت فرو بریزد
از اعماق تن
زیبایی زندگی به همین است
و زیبایی کلمه
وقتی کلمه فکر شود
می شود یک کلمه ی سیاست مدار
پس رهایش کن
کلمه را رها کن
بگذار بجوشد
بروید
از تن

سرما را باید خورد.
و هر چیزی که خوردنی ست
و عشق را باید نوشید
و هر چیزی که نوشیدنی ست
و جنگ را
فقط باید استفراغ کرد
و
کمی قهوه تلخ
برای بی خواب شدن
تا بنویسی


کیمیا بهاری

هانس زیمر (۱۹۵۷)
منتخب موسیقی‌های فیلم
۳۰ موسیقی منتخب


@morour1401

هانس زیمر . سازنده ی موسیقی های درخشان


@morour1401

تو را رها نکردم
فقط آینده ام را پس گرفتم

رسول ادهمی

تانگوی یک نفره
زندگی نامه انتونی کویین

نشر مرکز

🔸عشق مو 2020
▪️Hair Love 2020

▫️برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه 2020

➖زیرنویس فارسی

@manouchehr_sakhaei

🔘 #موسیقی_ایران

▫️ترانه‌ی #پاییز
▫️با صدای #منوچهر_سخایی

پاییز از راه رسید
دست به عصا و خسته
روی فرشی از برگ
مهمون ما نشسته

پنجره رو نبندین، که پاییز قشنگه
چهار تا فصل خدا، هر کدوم یه رنگه
پاییز لالایی می‌گه تو گوش درختا
عزیزکان بخوابید به امید فردا

پاییز از راه رسید
دست به عصا و خسته
روی فرشی از برگ
مهمون ما نشسته

فصل پاییز و وقتی‌که
برگ درختا می‌میرن
خاطره‌های نیمه‌جون
باز دوباره جون می‌گیرن
افتادن برگا رو از شاخه تماشا می‌کنم
وقتی که امروز می‌میره تکیه به فردا می‌کنم

پاییز از راه رسید
دست به عصا و خسته
روی فرشی از برگ
مهمون ما نشسته

پنجره رو نبندین که پاییز قشنگه
چهار تا فصل خدا هر کدوم یه رنگه
پاییز لالایی می‌گه تو گوش درختا
عزیزکان بخوابید به امید فردا

پاییز از راه رسید
دست به عصا و خسته
روی فرشی از برگ
مهمون ما نشسته

@Samfoniezendegan

کاست «بابا رو بوس کن» از استریو «گل‌آهنگ»

خواننده: منوچهر سخایی

فهرست ترانه‌ها:
۱) بابا رو بوس کن
۲) پنجره
۳) پشیمون برمی‌گردم
۴) بذار امشب بخوابم
۵) بله دوسش دارم
۶) لب دریا
۷) کلاغها
۸) آ ملا علی
۹) هنوزم دوستت دارم
۱٠) بوسه داغ
۱۱) عروسی
۱۲) شهر نور
۱۳) گلهای باغچه
۱۴) بدرود
۱۵) پاییز

💠💠💠
کانال موسیقی اصیل ایرانی
@Original_IR_Music

بابا رو بوس کن
منوچهر سخایی
آهنگ: جهانبخش پازوکی
تنظیم: ناصر چشم آذر

#منوچهر_سخایی

"سید منوچهر سخایی کاشانی" 
معروف "به منوچهر سخایی"
(زاده ۹ مهر ۱۳۱۴ – درگذشته ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰)

از قدیمی‌ترین چهره‌های موسیقی پاپ ایران و از بازماندگان نسلی است که با اجرای ترانه‌های عاشقانه بر بستر ملودی‌های ایرانی، با ارکستراسیون غربی و کلام فارسی، در اواخر دهه ۳۰ خورشیدی، محبوبیت خیره کننده‌ای برای این سبک موسیقی به ارمغان آوردند.

از "منوچهر سخائی" جدای از بازی و خوانندگی او در چند فیلم فارسی، ترانه‌های بسیاری به یادگار مانده‌است، که در میان آنها، ترانه‌های «جوونی» ساخته فرید زلاند، «کلاغا» با کلام نوذر پرنگ و نیز آهنگ پرویز مقصدی، به امضای هنری او در عالم موسیقی بدل شده‌است.
وی پس از انقلاب ایران (۱۳۵۷) به آمریکا کوچ کرد و گرچه در آنجا نیز ترانه‌ها و آلبوم هایی خلق نمود، اما هرگز نتوانست موفقیت و محبوبیت گذشتهٔ خود را تکرار کند و نهایتاً برای سال‌ها در سکوت به سر برد.

برگرفته از چنل منوچهر سخایی