موومان

@lastmouvement


- فصل بیست و دوم کتاب سفر به دور اتاقم -
.
https://t.me/BluChtBot?start=67a6aa04bddfab8e8b40

موومان

22 Oct, 19:55


And then I go and spoil it all by saying something stupid like " چرا هیچ وقت تو هم اندازه من به همه چی اهمیت نمیدی؟ برات مهم نیست درسته؟ "

موومان

22 Oct, 18:52


بیا اسم‌هامون رو عوض کنیم و از اینجا بریم. موهامون رو رنگ می‌کنیم، من عکس‌های دوربینم رو پاک می‌کنم و برگه‌های دفترم رو جدا می‌کنم. بیا از اینجا بریم و همه چیز رو از اول شروع کنیم. جوری رفتار می‌کنیم که دیروزی وجود نداشته. آدم‌های گذشته؟ تا‌حالا اسمشون هم به گوشمون نخورده. بیا از اینجا بریم و جوری ماگ قهوه رو بین دست‌هامون بگیریم که انگار اولین باره که طعمش رو می‌چشیم. قول می‌دم اولین چایمون رو‌به‌ دریا باشه. بیا از اینجا بریم و دوباره لبخند بزنیم. اسم‌هامون رو عوض می‌کنیم و همه چیز رو از اول شروع می‌کنیم. هنوز دیر نشده و با تو هیچوقت دیر نمی‌شه.

موومان

22 Oct, 18:35


وقتی یه حرف رندومی درباره خودت میزنی یا وسط حرفات به یه موضوعی اشاره میکنی، اینکه بعد یه مدت طرف مقابلت وسط حرفاش دقیقا به همون موضوع اشاره میکنه و بهت یادآور میشه که حواسش بهت بوده خیلی حس شیرینیه.

موومان

22 Oct, 17:15


جدیدا نمیتونم منظورمو در قالب کلمات توصیف کنم و نمیتونم اونو به بقیه منتقل کنم،‌ انگار وارد مرحله بعدی شدم.

موومان

22 Oct, 14:30


بعد یه ماه تاخیر بالاخره وارد پاییز شدیم.

موومان

21 Oct, 20:20


بدترین قسمت خوشگذرونی اونجاست که وقتی بعد خندیدن زیاد یهو ساکت میشی و یادت میوفته اگه اون یه نفر پیشت بود چقدر بیشتر بهت خوش میگذشت و دیگه نیازی نبود کل اتفاق هارو براش توی تکست و ویس خلاصه کنی و به جاش با خودش تجربه میکردی.

موومان

21 Oct, 19:55


قبل از به سرانجام رسیدن هرکاری از زمانی که یادمه خیال پردازیشو میکردم و خودمو توی اون موقعیت میدیدم اما وقتی چندبار توی اون خیالاتم خوش بودم و دیدم نه واقعیت فرسنگ ها با اون خیالات من با اون آدم های خیالی با اون موقعیت های خیالی فاصله داره از هرچی فکر و خیال قبل از به نتیجه رسیدن هرچیزی دوری میکنم.

موومان

20 Oct, 20:05


نمیخواستم دعوا بشه یا از دستم ناراحت بشی من فقط اون حرفا و اون فکرایی که چند مدت داشتن اذیتم میکردن رو باهات درمیون گذاشتم.

موومان

20 Oct, 19:55


من واقعا در جواب سوالایی مثل "روزت چطور بود؟" "از هفته ای که گذشت بگو" "چیکارا میکنی؟" نمیدونم باید چی جواب بدم یا چه چیزهایی لازمه بگم و چه چیزهایی رو بهتره نگم ولی اینو میدونم هروقت هرکسی این سوال رو خیلی رندوم ازم میپرسه قبل جواب دادن جوری خوشحال میشم و از درون ذوق میکنم که هیچ جوره نمیتونه وصفش کنه.

موومان

20 Oct, 19:35


آهنگ بیکلام خوبیش اینه هر سری که بهش گوش میدی میتونی یه سناریو جدید براش بسازی.

موومان

15 Oct, 19:11


از این که در تمام شرایط من بیشتر از همه واکنش نشون میدم متنفرم، درباره یه اتفاقی بیشتر از همه عصبی میشم، بیشتر از همه ذوق میکنم، بیشتر از همه استرس میگیرم، بیشتر از همه اهمیت میدم.

موومان

15 Oct, 18:00


موسیقی واقعا سهم بزرگی از زندگیم رو شامل میشه، حالم بد باشه آهنگ گوش میدم، تنها باشم آهنگ گوش میدم، وقتی شلوغی اذیتم میکنه آهنگ گوش میدم، حرفمو نمیتونم بزنم با بحثی نداشته باشم و بخوام بحث ادامه دار بشه آهنگ میفرستم، وقتی یکی سلیقه‌اش با من یکیه میتونم ساعت ها درباره لیریک آهنگ‌های موردعلاقم باهاش حرف بزنم، مسیرهای طولانی رو آهنگ برام کوتاه میکنه، وقتی کنار آدم‌های امنم هستم هندزفریمو میدم بهشون تا آهنگ گوش بدیم یا آهنگ میذارم باهم گوش بدیم، خوابم نمیبره آهنگ گوش میدم، خوابم میاد آهنگ گوش میدم و میتونم بگم سهم بزرگی از روزم با آدما سپری نمیشه و فقط با پلی لیستم سپری میشه.

موومان

14 Oct, 17:30


اون لحظه که وسط کارات یهو یه نوت از سالهای قبل رو پیدا میکنی و میبینی اون اتفاقایی که برات دست نیافتنی و رویایی بود و الان جزئی از روزمرگی و روتینت شده >>>

موومان

14 Oct, 14:48


کتابخانه ام عبارت است از چند رمان به علاوه ی آثار چند شاعر دلخواه.
انگار خود به قدر کفایت درد و رنج ندارم که این چنین به میل و رغبت در اندوه و آلام هزار و یک شخصیت خیالی نیز سهیم می شوم و رنج آنان را نیز چنان از بُن جان حس می کنم که غم خویش را.

- سفر به دور اتاقم، اگزویه دومستر